بسم الله الرحمن الرحیم، همه‌ی بینندگان عزیز می‌دانند که امروز قلب عالم اسلام جریحهدار است از دو مصیبت یکی جنایات صهیونیستها نسبت به مردم مظلوم فلسطین گمان می‌کنم چشم‌های فراوانی این روزها و شب‌ها پای تلویزیون وقتی این صحنه‌های جانگداز را می‌بیند اشک می‌ریزد گریه می‌کند واقعاً دل‌ها جریحهدار است و یکی هم جنایات تکفیری‌ها در عراق مظلوم در سوریه‌ی مظلوم، این روزها در لبنان همه‌ی عزیزان می‌دانند متاسفانه اگر امروز ما هشتم شوال را سالروز تخریب قبور ائمه‌ی بقیع علیهم السلام می‌نامیم در حدود نود سال پیش، در حقیقت جریانات امروز تکفیری‌ها ادامه‌ی همین حرکت و همان جریان است، من به این مناسبت با اجازه‌ی بینندگان عزیز بحثی که داشتیم راجع به سیره‌ی تربیتی امیر مومنان سلام الله علیه، امروز این بحث را تقدیم می‌کنم بررسی جریانات تکفیری در تاریخ اسلام. چون اگر ما بخواهیم ریشه ای بررسی کنیم ببینیم امروز اگر این حوادث در عالم اسلام است ریشه‌اش به کجا بر می‌گردد؟ آیا برمی‌گردد به نود سال پیش تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام یا بر می‌گردد به قرن دوازدهم افکار محمد بن عبدالوهاب، وهابیون از او گرفته‌اند یا نه بالاتر برمی‌گردد به قرن هشتم افکار ابن تیمیه یا نه برمی‌گردد به دوران خوارج دوران امیرمومنان سلام الله علیه، و حرکتهایی که خوارج داشتند در برابر امیرمومنان و یا حتی بالاتر رگه‌های این حرکت را ما در زمان خود پیامبر می‌دیدیم. اگر خداوند توفیقی بدهد ما این جریان را از همان آغاز بررسی می‌کنیم تا برسیم به امروز. ابتدا من لازم می‌دانم دو مطلب را یادآوری کنم مطلب اول این که حساب تکفیری‌های امروز و در طول تاریخ از حساب عموم مسلمان‌ها جد است این را من دلم می‌خواهد بینندگان عزیز خوب عنایت کنند نه این که ما تعارفی داشته باشیم واقعاً معتقدیم به این مسئله، یعنی همه‌ی مسلمان‌ها چه شیعه چه غیر شیعه و اهل سنت همه یک طرف و جریان تکفیری یک طرف. یعنی تکفیری‌ها و وهابی‌ها این‌ها فقط دشمن شیعیان نیستند جداً باید گفت همه‌ی مسلمان‌ها چه شیعه چه اهل سنت همه یک طرف، همه گرفتار جریان تکفیری و وهابی در طول تاریخ هستند. یک وقت این طور تصور نشود که ما این را به پای همه‌ی مسلمان‌ها بگذاریم. اجازه بدهید چند شاهد برای این مطلب بیاورم چون نکته‌ی مهمی است در آغاز بحث. شاهد اول این است که ابن تیمیه که در قرن هشتم افکار خودش را مطرح کرد و بسیاری از این جریانات از افکار ابن تیمیه الهام گرفته‌اند اول کسانی که با او مخالفت کردند علمای اهل سنت در زمان خودش بودند. علمای معاصر خودش. جالب است من به بینندگان عزیز این را عرض کنم تا امروز که ما داریم با هم صحبت می‌کنیم بدون مبالغه بیش از صد کتاب در رد افکار ابن تیمیه یا محمد بن عبدالوهاب وهابی‌ها از سوی اهل سنت نوشته شده نه فقط از سوی علمای شیعه ده‌ها کتاب بیش از صد کتاب علمای اهل سنت در رد افکار وهابیون و تکفیری‌ها و ابن تیمیه نوشته‌اند و این را عرض کنم که علمای معاصر ابن تیمیه گفته‌اند این آدم افکارش خطرناک است تمام قاضیان قضات عصر ابن تیمیه او را محکوم به زندان کردند شاید ندانند بینندگان که ابن تیمیه در زندان مرد به خاطر همین افکارش. الآن همین افکاری است که امروز دارید می‌بینید ما می‌خواهیم جریانات فکری را بررسی کنیم، این طور خشونت این طور قتل و غارت این طور بدنام کردن اسلام و مسلمان‌ها الآن نظیر چیزهایی است که امروز به اسم داعش ما داریم می‌بینیم همه از آن‌ها ابراز نفرت دارند ابراز برائت دارند، لذا ابن تیمیه را در زندان انداختند و در زندان مرد این شاهد اول. شاهد دوم خود محمد بن عبدالوهاب وقتی افکار خودش را مطرح کرد در قرن دوازدهم، اول کسی که با او مخالفت کرد پدر و برادرش بود اول کتابی که رد وهابیت یعنی در رد محمد بن عبدالوهاب نوشته شده اول کتاب توسط برادرش است سلیمان بن عبدالوهاب است. سلیمان اولین کتاب به نام الصواب الالهیه فی رد علی الوهابیه پس بنابراین حساب این‌ها جدا است این شاهد دوم. شاهد سوم که شاهد زنده من بگویم نیازی نباشد ما تاریخ را بررسی کنیم، در عراق در سوریه در مصر این‌ها می‌دانید وهابی‌ها تکفیری‌ها قائل به گنبد و بارگاه و زیارت و توسل و مرقد نیستند امرزو سالروز تخریب قبور ائمه‌ی بقیع است این‌ها مخالف‌اند می‌گویند شرک است کفر است الآن دارند در موصل تمام بارگاه‌های اولیا خدا را تخریب می‌کنند ویران می‌کنند خیلی ساده است برای این که معلوم شود حساب این‌ها از همه‌ی مسلمان‌ها جداست یک سری به مصر بزنید به سوریه بزنید به عراق بزنید در سوریه چقدر مراقد اولیا محترم است عزیزان اگر رفته باشند باب الصغیر در شام در سوریه یا جاهای دیگر، ده‌ها مرقد یا بارگاه است از اولیاء خدا که مردم احترام می‌کنند در سوریه که همه اکثراً اهل سنت‌اند، در مصر قبر سیده نفیسه سلام الله علیها در مصر گنبد و بارگاه دارد یک مزار بسیار مفصل در مصر است، مصر اکثراً اهل سنت‌اند اصلاً بحث سنی و غیر سنی نیست حساب تکفیری‌ها حساب جدایی است در عراق الآن در موصل آن‌ها اکثراً اهل سنت‌اند این همه مراقد هست، این همه گنبد و بارگاه و زیارت گاه‌ها است و شاهد چهارمش این است که عزیزان خیلی‌ها مشرف شدند به مدینه وقتی ما وارد قبرستان بقیع می‌شویم انصافاً عدد ما شیعیان در آن جا نسبت به عدد بقیه‌ی مسلمان‌هایی که با علاقه می‌آیند برای زیارت در همین فضایی که تخریب کردهاند عدد ما پیش آن‌ها عددی نیست ناچیز است گم می‌شود عدد ایرانی هایی که می‌روند برای زیارت، پس بنابراین حساب تکفیری‌ها وهابی‌ها را باید جدا کرد این‌ها دشمن همه‌ی مسلمان‌ها هستند چه شیعه چه سنی، البته با شیعه دشمنی هایشان بیشتر است و الا فرقی ندارد برای این‌ها، این نکته‌ی اول و نکته‌ی دوم من یک عبارتی در همین نکته‌ی اول عرض کنم جالب است این کتاب تاریخ بغداد است اسم کتاب تاریخ بغداد است، بیست جلد است نویسنده‌اش یکی از علمای بزرگ اهل سنت است تاریخ بغداد امکان ندارد محال است در یک کتابخانه ای از کتابخانه‌ی اهل سنت بروید و تاریخ بغداد نباشد، از علمای بزرگ اهل سنت است در حدود هفتصد سال پیش شرح حال مزارها و علمایی که در بغداد زندگی می‌کرده‌اند و از دنیا رفته‌اند، من یک نمونه‌اش را می‌خوانم این جلد اول صفحه‌ی 120 است این کتاب خیلی مهم است پیش اهل سنت از نظر تاریخی جزء کتاب‌های بسیار متعبر اهل سنت است. می‌نویسد کسی بود به نام ابی علی خلال شیخ الحنابله بزرگ حنبلی‌ها، این بزرگ حنابله می‌گوید «ما همّني أمر فقصدت قبر موسي بن جعفر فتوسّلت به إلاّ سهّل اللّه تعالي لي ما أحبّ» می‌گوید هر وقت مشکلی برای من پیش می‌آمد من متوسل به قبر حضرت موسی بن جعفر می‌شدم و حاجتم برآورده می‌شد، شما فکر می‌کنید زیارت قبور رفتن، توسل فقط مال ماست؟ ما همنی امر در هر مشکلی که برای من پیش می‌آمد بزرگ حنابله می‌گوید متوسل به موسی بن جعفر می‌شدم، پس بنابراین حساب وهابی‌ها و تکفیری‌ها جداست این نکته‌ی اول، نکته‌ی دوم این که ما امروز می‌گوییم تخریب قبور ائمه‌ی بقیع این عبارت عبارت کوتاهی است امروز باید گفت سالگرد تخریب بسیاری از آثار اسلامی یا تمام آثار اسلامی باقی مانده از گذشته در مکه و مدینه است نه فقط قبرستان بقیع و قبور ائمه‌ی بقیع علیهم السلام، به اشاره عرض می‌کنم قبر همسر پیامبر را خدیجه‌ی کبری سلام الله علیها را در مکه از بین بردند، همسران پیامبر در بقیع را از بین بردند قبر پدر پیامبر حضرت عبدالله را از بین بردند اجداد پیامبر را عبدالمطلب، عبد مناف، هاشم همه را از بین بردند عموی پیامبر عباس را عمه‌های پیامبر عاتکه و صفیه شهدا را شهدای احد، ببینید در عالم گاهی می‌گویند یک شهید گمنام چقدر احترام می‌کنند عقلای سراسر عالم همه‌ی عالم به یک شهید گمنام آن وقت سه دسته از شهدا را شهدای احد حمزه‌ی سید الشهدا و دیگر شهدای احد را از بین بردند، شهدای واقعه‌ی حره در قبرستان بقیع را از بین بردند، شهدای واقعه‌ی فخ در مکه را از بردند قبر پدر بزرگوار امیرالمومنین ابوطالب مادر بزرگوارش فاطمه بنت اسد همسر بزرگوارش ام البنین سلام الله علیها نه فقط در مکه و در مدینه بینندگان گاهی یادشان می‌رود فقط می‌گویند باز آثار اسلامی در مکه و مدینه این هم باز کم است این‌ها حمله کردند در همان زمان به کربلا، در کربلا بیش از ده هزار نفر را در کربلاء کشتند آمار مختلف است پنج هزار ده هزار تا بیست هزار نفر گفته‌اند درکربلا ، گفتند خزائن حرم سید الشهدا را به غارت بردند شب غدیری بود که مردم رفته بودند برای زیارت امیر مومنان در نجف کربلا را خلوت دیدند حمله کردند و به نجف حمله کردند که مرحوم آیت الله عظمی کاشف الغطاء و مردم نجف مقاومت کردند و شر این‌ها را دفع کردند بنابراین این هم فقط تخریب بقیع نیست فقط تخریب آثار اسلامی مکه و مدینه نیست جرم و جنایتشان بالاتر از این است، بر اساس ریشه‌های افکار که بررسی می‌کنیم. پس این مقدمهای بود برای این که ببینیم جریانات تکفیری ریشه‌شان در کجاست نیازی نیست برگردیم به قرن دوازدهم یا بگوییم نود سال پیش یا قرن دوازدهم محمد بن عبدالوهاب یا ابن تیمیه نه در زمان خود پیامبر این داستان را همه نوشته‌اند، همه‌ی منابع نوشته‌اند پیامبر خدا داشتند غنائم حنین را تقسیم می‌کردند بعد از جنگ حنین پیامبر مشغول تقسیم غنائم بودند، داستان را در تفاسیر اهل سنت و شیعه همه‌ی تواریخ ببینند ذیل آیه‌ی 58 سوره‌ی توبه «وَمِنْهُم مَّن يَلْمِزُكَ فِى ٱلصَّدَقَـتِ» پیامبر غنائم را تقسیم می‌کردند یک کسی به حضرت خرده گفت: اعدل یا محمد حضرت را هم با اسم صدا زد گفت با عدالت تقسیم کنید پیامبر نگاهی کردند فرمودند با عدالت تقسیم می‌کنم، بار دوم گفت اعدل حضرت فرمودند من دارم با عدالت تقسیم می‌کنم اگر من با عدالت تقسیم نکنم رفتار نکنم پس چه کسی با عدالت رفتار می‌کند؟ شما پیامبر را به عنوان نبی قبول دارید پیامبر را به عنوان یک رسول قبول دارید آن وقت عدالتش را شک می‌کنید؟ یک کسی آنجا بود گفت یا رسول الله اجازه می‌دهید من مجازاتش کنم؟ حضرت گفت نه رها کن، دعه ان له اصحاب شاهد من این جمله‌ی پیامبر است که ببینید رده‌های تکفیر در کجاست ان له اصحابا این طرز تفکری است جمعیتی‌اند گروهی‌اند یحتضر احدکم صلاته مع صلاتهم اگر شما نماز آن‌ها ببینید نماز خود را پیش نماز آن‌ها حقیر می‌بینید، می‌گویید نماز ما پیش نماز آن‌ها چیزی نیست نماز قشنگ می‌خوانند و صیامه مع صیامهم اگر روزه‌ی آن‌ها را ببینید می‌گویید روزه‌ی ما روزه نیست به نظرم این جمله خیلی مهم است فرمودند یمرقون من الدین کما یمرق السهم من الرمیه چطور تیر از کمان فرار می‌کنند این‌ها از دین فرار می‌کنند نمازشان را نگاه کنید تعجب می‌کنید الان ببینید یک مثال خیلی ساده عرض می‌کنیم خیلی دور نشیم، الآن واقعا خیلی از مسلمان‌ها کشورهای مختلف از آسیا آفریقا از هر کجا این بندگان خدا می‌روند مکه مدینه نماز مسجد الحرام را که می‌بینند می‌گویند الله اکبر اگر یک نماز این است ما چه کار داریم می‌کنیم اگر روزههایی که این‌ها می‌گیرند رجب شعبان رمضان ما چه می‌گوییم؟ اما من آقای شریعتی این دیگر آدرس خیلی نزدیک است از بینندگان عزیز خاشعانه تقاضا می‌کنیم نگاه بکنید در این یک ماهی که گذشت حوادثی که در فلسطین پیش آمد نزدیک به دو هزار نفر زن و کودک را قتل عام کردند به تعبیر یکی از عزیزان جمله‌ی قشنگی فرموده می‌گوید این که می‌گویند هولوکاست بوده یا نه این هولوکاست است دیگر ما برویم ببینیم بوده یا نه این‌ها دستشان برسد هر مقدار که بتوانند می‌کشند الآن در این جریانات همه فریادشان بلند شد، مسیحی‌های تمام عالم یهودی‌های تمام عالم چون یهودی‌ها حسابشان از صهیونیستها جداست در تمام کشورهای غربی اروپایی تمام هفته شنبه یک شنبه‌ها تظاهرات بیش از صد هزار نفر گاهی در تظاهرات شرکت کردند من سوالم این است آیا کسی از عزیزان اگر خبر دارند به ما بگوید یک صدای اعتراض نسبت به مظلومیت مردم فلسطین و جنایات صهیونیستها شما از مسجد الحرام شنیدید؟ از مسجد النبی شنیدید؟ این نمازی که این‌ها شب‌های ماه رمضان نماز تراویح خواندند صد‌ها هزار نفر یک شب هم اجازه می‌دادید مردم بعد از نمازشان همان طور که از مسجد الحرام می‌رفتند خانه در راه اعتراضی به جنایات صهیونیستها داشته باشند همه‌ی عالم اعتراض کرد یهودی‌های عالم اعتراض کردند مسیحی‌های عالم اعتراض کردند ملت‌های عالم اعتراض کردند ولی سکوت کردند اما آن نماز است نماز را آدم می‌بیند پیامبر فرمود یحتقر احدکم شما نمازتان را پیش آن‌ها حقیر می‌دانید می‌گویید اگر نماز این است ما چه می‌خوانیم؟ می‌گویند نه این‌ها یمرقون من الدین، این‌ها از دین فرار می‌کنند همان طور که تیر از کمان فرار می‌کنند
شریعتی: روح تسلیم از این‌ها نیست اسلام به معنای واقعی
حاج آقا حسینی: بله اسلامی که خودشان می‌گویند را دارند همه کافرند غیر از ما همه مرتد‌اند غیر از ما الآن همین هفته‌ها آدم واقعاً غصه می‌خورد این‌ها باعث شرمندگی است ما مسلمانیم آن‌ها ادعای اسلام می‌کنند در عالم مشکل است آدم بیاید بر مردم آدم بگوید حساب را جدا کنید این حساب اسلام نابی که امام می‌فرمایند اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی شعار نبود نمی‌شود این را به عالم تفهیم کرد که یک اسلام آمریکایی داریم یک اسلام ناب داریم سخت است تفهیم کردن نمی‌گویم ممکن نیست تفهیمش سخت است، شما این هفته‌ها خطبه‌ی نماز عید فطر مقام معظم رهبری را دیدید تعبیری که ایشان راجع به جنایات صهونیست‌ها داشت نماز عید فطر مسجد الحرام مسجد النبی را هم ببینید چه گفته‌اند؟ در این فضا چه گفته‌اند در خطبههایشان؟ ببینید هست در سایت‌ها گفتند یا ایها المسلمان آمدید مسجد الحرام مواظب باشید پایتان را تمیز کنید بو ندهد، می‌آیید مسجد سیر نخورید دهانتان بغل دستی‌تان را اذیت نکند، این مهم‌ترین مسئله‌ی عالم اسلام در این حوادث است به جای این که آدم به این جنایات بپردازد پیامبر می‌فرماید یحتقر احدکم شما نمازتان را پیش نماز این‌ها کوچک می‌دانید روزه‌تان را کوچک می‌دانید اگر نماز این است ما چه می‌گوییم؟ ولی این نمازی که کاری نداشته باشیم نه این که کاری نداشته باشیم کمک کنیم به کفر این پس رگه هایش در زمان پیامبر بود در زمان خود امیر مومنان داستان خوارج بود چون ما مهمان سفره‌ی امیر مومنان هستیم دور نشویم عزیزان بخش حکمت‌های نهج البلاغه، کلمات حکمت آمیز، حکمت 97 حضرت فرمود «نَوْمٌ عَلَى يَقِينٍ خَيْرٌ مِنْ صَلَاهٍ فِي شَكٍّ» آدم بخوابد ولی اعتقادش درست باشد بهتر از این است که نماز بخواند ولی اعتقادش خراب باشد و باطل باشد بخواند ولی نه این نماز نه نماز همراه با این اعتقادات، داستانش را نوشته‌اند مرحوم دیلمی در ارشاد القلوب نوشته است کمیل می‌دانید کمیل از یاران باوفای امیر مومنان سلام الله علیه بود که در نود سالگی به دست حجاج به شهادت رسید کمیلی که ما دعای کمیل را از او داریم و حضرت به او یاد دادند در سال نود به شهادت رسیده به دست حجاج، کمیل می‌گوید من در رکاب امیرمومنان بودم از مسجد کوفه آمدیم بیرون پاسی از شب گذشته بود در کوچه‌های کوفه صدای تلاوت قرآن از یک خانه ای به گوش من رسید، بصوتٍ حزین آن قدر زیبا و حزین این قرآن تلاوت می‌کرد که من پیش خودم حرفی نزدم پیش خودم گفتم خوشا به حال این آدم چه توفیقی دارد حرف نزدم به محض این که این فکر به ذهنم خطور کرد امیر مومنان به من فرمودند «یَا كُمَیْلُ لَا تُعْجِبْكَ طَنْطَنَةُ الرَّجُلِ» این سر و صدا خیلی برای تو جالب و شگفت انگیز نباشد انه من اهل النار این جهنمی است داشت این آیه را می‌خواند آن آدم «أَمَّن هُوَ قانِتٌ آناءَ» (زمر/9) فرمود انه من اهل النار من حرفی نزدم امیر مومنان فکر من را خواندند چه بگویم؟ تا داستان جنگ نهروان پیش آمد، خوارج نهروان که در برابر امیر مومنان سلام الله علیه ایستادند و امیر مومنان را به جرم این که کافر است با او جنگیدهند می‌گوید در میان کشته‌های نهروان امیر مومنان بعد از جنگ قدم می‌زدند اشاره کردند به یک کشته ای به من فرمودند کمیل امن هو قانت آناء اللیل این‌ها همانی‌اند که تو آن شب از تلاوت قرآنش تعجب کردی و من گفتم این جهنمی است این جهنمی همان است خب مشکل چه بود؟ مشکل خوارج چه بود؟ اگر بخواهیم افکار تکفیری‌ها را در عهد خوارج بررسی کنیم این‌ها مهم‌ترین ویژگی‌شان چه بود؟ تا برسیم به عهد خودمان تا برسیم به نود سال پیش تا برسیم به قرن دوازدهم تا برسیم به قرن هشتم. در زمان امیر مومنان اگر بخواهیم ویژگی‌های تکفیری‌ها و خوارج را در دو جمله خلاصه کنیم من آدرس می‌دهم دوستان اگر خواستند این کتاب جاذبه و دافعه‌ی امام علی علیه السلام نوشته‌ی شهید مطهری را مطالعه کنند بسیار کتاب خوبی است ایشان تحلیل خوبی دارند یک: خشونت آدم‌های بسیار خشنی بودند سنگ دل بودند شما این روزها ببینید عین همین کاری که داعشی‌ها دارند انجام می‌دهند تکفیری‌ها امروز انجام می‌دهند صحنه هایی که انسان نمی‌تواند نگاه بکند نمی‌تواند بشنود.
شریعتی: واقعاً آدم متعجب می‌شود آن همه قساوت عجیب است.
حاج آقا حسینی: و لذت می‌بردند در عین تاریخ دقیقاً تکرار شده در زمان امیر مومنان سلام الله علیه شخصی است به نام عبدالله بن خباب از بهترین یاران امیرمومنان سلام الله علیه، خوارج جلویش را گرفتند داشتند می‌رفتند برای جنگ جلویش را گفتند می‌شناختنش از بهترین یاران امیر مومنان بود خودش را کشتند همسر باردارش را کشتند فرزند در رحمش را کشتند واقعاً آدم این‌ها را که می‌بیند می‌بیند حوادث امروز چیز عجیبی نیست قبل از این که عبدالله بن خباب این یار باوفای امیر مومنان را به قتل برسانند یک خوک را کشتند رویش هم عبدالله را کشتند و بعد قسم خوردند گفتند به خدا قسم کشتن این خوک و این عبدالله بن خباب و همسرش و فرزندش برای ما مساوی بود عین همین جنایاتی که دارند انجام می‌دهند لذت می‌برند ردیف می‌کنند ده نفر پنجاه نفر صد نفر زن بچه کوچک بزرگ می‌کشند خوشحال‌اند، هلهله می‌کنند شادی می‌کنند کانه حیوان را کشته‌اند خوکی را کشتند عبدالله را کشتند همسرش را کشتند فرزند در رحمش را کشتند شکم او را دریدند کشتند گفتند به خدا قسم برای ما یکی بود. این ویژگی اول خشونتشان است ویژگی دوم که از نظر فکری بسیار خطرناک است این بود که این‌ها می‌گفتند اگر کسی مرتکب گناه کبیره شد کافر است از نظر اسلامی این که همه‌ی عالم می‌گویند همه‌ی علمای اسلام شیعه و سنی ندارند همه می‌گویند به چه می‌گویید مسلمان؟ کسی که شهادتین را گفت کسی که گفت لا اله الا الله محمد رسول الله این مسلمان است تمام شد آن‌ها می‌گفتند نه این کافی نیست اگر شما یک گناه کبیره مرتکب شدید شما کافرید شما مرتدید شما قتلت واجب است، بینندگان عزیز تعجب می‌کنند می‌گویند چرا آن‌ها امیرمومنان را کافر می‌دانستند؟ می‌گفتند امیر مومنان مرتکب گناه کبیره شده است چه گناه کبیره ای؟ پذیرش حکمیت. حضرت جوابشان را دادند فرمودند که حکمیت را اولاً شما تحمیل کردید ثانیاً حکمیت که کفر نیست حکمیت در قرآن است بین زن و شوهر اگر دعوا شد «حَكَماً مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَماً مِّنْ أَهْلِهَآ» (نساء/35) حکمیت که کفر نیست گناه نیست گفتند نه کفر است گناه است و کسی که گناه کبیره مرتکب شود کافر است پس شما کافرید یا توبه کن یا با شما می‌جنگیم به همین آسانی. مرتکب کبیره را می‌گفتند کافر است لذا با علی سلام الله علیه جنگیدند در خطبه‌ی 127 حضرت به این‌ها جواب دادند فرمودند شما پیامبر را قبول دارید یا نه؟ بحث خیلی مهم است. الآن ببینید داعشی‌ها در موصل چه می‌کنند؟ می‌خواهم بگویم تحلیلش خیلی ساده است تعجب نکنند بینندگان الآن مسیحی‌ها را در آن جا فراری داده‌اند مسیحی‌ها پناه بردند و واقعاً برای ما افتخار است خدا را شکر وقتی داعشی‌ها کاری کردند که از موصل مسیحی‌ها فرار کنند چه کسی به آن‌ها پناه داده؟ الآن رفتند در نجف شیعیان به آن‌ها پناه داده‌اند به مسیحی رحم نمی‌کنند به مسلمان رحم نمی‌کنند به اهل سنت رحم نمیکند به شیعه رحم نمی‌کنند همه را غیر از خودشان یا کسانی که مرام خودشان را، من این را بگوییم بینندگان یادشان باشد این قصه‌ها افسانه نیست محمد بن عبدالوهاب در قرن دوازدهم که مرکز این کار وهابیان و کار آل سعود و تخریب قبور ائمه‌ی بقیع همه بر می‌گردد به آن جا این‌ها وقتی افرادی پیروانش می‌شدند به آن‌ها می‌گفت باید سه تا کار انجام دهید محمد بن عبدالوهاب رئیس وهابی‌ها که وهابی‌ها معروفند به نام او اگر کسی می‌آمد جزء گروهش می‌گفت سه تا کار باید انجام بدی باید شهادتین بگویی تا به حال مسلمان نبودی ای بابا من مسلمان بودم گفت نه تا به حال کافر بودی، باید از نو مسلمان شوید دوباره شهادت را بگویید دوم باید شهادت بگویید که ما تا به حال کافر بودیم یعنی الآن این‌ها اگر کسی بخواهند بروند زیر بار این‌ها می‌گویند در گذشته‌تان همه کافر بودید دوباره اسلام بیاورید اقرار کنید که قبلاً کافر بودید و عجیب این است می‌گوید اگر حجی به جا آورده‌اید در زمان گذشته حج زمان کفرتان بوده است دوباره باید بروید مکه آن حج حج زمان کفر است، کافر بودید کافر که برود حج فایده ندارد دوباره باید بروید حج را انجام بدهید این افکار این طور خشونت این که فقط دایره‌ی اسلام و مسلمانی را محدود بکند به خودش فقط خودش هر کس هر کاری بکند می‌خواهیم برویم زیارت شرک است گنبد و بارگاه داشته باشد قبر امام قبر پیامبر شرک است کافرید مرتدید تخریب می‌کند و به سادگی خون شما را مباح می‌داند.
شریعتی: یعنی از اسلام فقط اسمش را دارند و خودشان و افکارشان محورند.
حاج آقا حسینی: و با خشونت. این که امیر مومنان عرض کردم در خطبه‌ی 127 من نمی‌خوانم دوستان مراجعه کنند حضرت به این‌ها جواب دادند فرمودند شما پیامبر را قبول دارید؟ پیامبر چه می‌کرد؟ در زمان پیامبر اگر کسی گناه کبیرهای مرتکب می‌شد این استدلال امیر مومنان را بینندگان بخوانند حضرت می‌فرماید در زمان پیامبر اگر کسی آدم می‌کشت قتل نفس مگر گناه کبیره نیست؟ آدم می‌کشت خانواده می‌گفتند ما می‌خواهیم قصاص بکنیم قاتل را قصاص می‌کردند بعد از قصاص پیامبر چه می‌کرد با جنازه‌ی این کسی که قصاص شده؟ نماز نمی‌خواند؟ در قبرستان مسلمان‌ها دفن نمی‌کرد؟ ارثش تقسیم نمی‌شد؟ یک کسی عمل سرقتی انجام داده عمل فحشا انجام داده حد الهی درباره‌اش جاری می‌شد بر جنازه‌اش نماز می‌خواندند مسلمان می‌دانستند در قبرستان مسلمان‌ها دفنش می‌کردند این طور نبود که کافر بدانند نکته‌ی دیگری را که من اضافه بکنم این است که واقعاً آدم غصه می‌خورد اگر امروز من می‌خواهم این تحلیل برای مردم از نظر فکری جا بیفتد بحث سیاسی‌اش را سیاسیون تحلیل می‌کنند از نظر اعتقادی تحلیلش می‌خواهم برای مردم آسان باشد چطور این‌ها آنقدر راحت آدم می‌کشند راحت همه را متهم می‌کنند این‌ها دشمن همه هستند چه شیعه چه سنی البته با شیعیان دشمنی‌شان بیشتر است، می‌دانید ابن تیمیه عرض کردم افکارش در قرن هشتم منشأ بسیاری از این افکار تکفیری هاست در طول تاریخ هر کس بعد از او آمده محمد بن عبدالوهاب یک شاخه‌اش است دیگران هم همین طور باز هم تاکید می‌کنم در عین حالی که صد‌ها کتاب در رد او نوشته‌اند اما به هر ترتیب یک فرقه ای بود یک گروهی بود یک کتابی دارد ابن تیمیه به نام منهاج السنه که پنجاه صفحه مقدمه دارد من از این پنجاه صفحه چهار بخشش را خلاصه کنم بینندگان ببینند چه خبر است، آمده شیعه را با یهود و نصاری مشابهتهایشان را مقایسه کرده است عرض کردم این‌ها دشمن همه‌اند چند بار گفتیم سنی و شیعه برایشان فرقی ندارد ولی با شیعه دشمنی‌شان زیاد است آمده می‌گوید شباهت‌های شیعه با یهود و نصاری چه است؟ یک: می‌گوید مسیحیت قائل به تثلیث‌اند اب و ابن و روح القدس عیسی را روح خدا می‌دانند شیعه هم همین طور ائمه را خدا می‌دانند آخر تو عالمی تو دانشمندی عرض کردم منشأ بعد از گذشت حدود 500 سال 600 سال تمام افکار را امروز دارند از او می‌گیرند کجای عالم یک شیعه را سراغ دارید قائل به الوهیت ائمه باشد، دوم می‌گوید مشابهت یهود با شیعه این است که یهود قرآن را تحریف کردند شیعه هم قرآن را تحریف کرده است این قرآنی که ما داریم با قرآن همه‌ی مسلمان‌ها فرقی دارد؟ فرق سوم می‌گوید یهود با جبرائیل دشمن‌اند شیعه هم دشمن است چرا؟ چون شیعه‌ها معتقدند که جبرائیل وحی را باید رسالت را باید به امیر مومنان می‌داد امیرمومنان باید به پیامبری می‌رسید رفت داد به خاتم الانبیاء، گاهی فکر می‌کند افسانه است گاهی آدم این‌ها را می‌شنود فکر می‌کند آدمی در گوشه کناری و عوامی یک حرفی زده.
شریعتی: و تمام رفتارهایشان را بر مبنای همین افکار دروغ بنا کردهاند.
حاج آقا حسینی: منهاج السنه ابن تیمیه را با کمال تاسف این تکفیری‌ها داعشی‌ها وهابی‌ها می‌پرستند و اگر بگویم از قرآن برایشان بالاتر است مبالغه نکردهام، آن وقت این آدم وقتی در کتابش می‌خواهد قضاوت بکند این قضاوتش است چهارمین مطلبی که می‌گوید آمده بین خوارج و شیعه مقایسه کرده است می‌گوید خوارج معروفون بالصدق خوارج آدم‌های صادقی بودند دروغ نمی‌گفتند ولی شیعه من اکذب الطوائف حرف پنجم می‌گوید باز تعجب نکنند چرا این قدر این‌ها خشن‌اند چرا این قدر جلاد‌ند چرا به شیعه رحم نمی‌کنند به سنی رحم نمی‌کنند به مسیحی رحم نمی‌کنند این زیربنایش این است که می‌گوید راجع به شیعیان، ویژگی پنجم یعطلون مساجد لا یصلون فیها جمعه ولا جماعه می‌گوید شیعیان مساجد را تعطیل کردهاند نماز جماعت ندارند ما جمعه نداریم؟ ما جماعت نداریم؟ کجای عالم چنین نماز عید فطرمان را می‌خوانند ما مسجد نداریم؟ ما مساجد را تعطیل کردهایم؟ این مبانی برمی‌گردد به آن جا و آن این که الآن ما گرفتارش هستیم من اشاره بکنم به این مطلب.
شریعتی: این نکته را می‌گذاریم بعد از تلاوت قرآن. خیلی ممنون حاج آقای حسینی خیلی بحث خوبی شد الحمدلله خدا خیرتان بدهد بحث‌های تاریخی حاج آقای حسینی هم دقیق است و هم بسیار پر طرفدار، ان شاء الله همه استفاده کرده باشند برمی‌گردیم دعوت می‌کنیم در بخش بعدی هم همراه ما باشید صفحه‌ی 164 آیات 105 تا 120 سوره‌ی مبارکه‌ی اعراف اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
حَقِيقٌ عَلَى أَن لَّا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكُم بِبَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿١٠٥﴾ قَالَ إِن كُنتَ جِئْتَ بِآيَةٍ فَأْتِ بِهَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿١٠٦﴾ فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُّبِينٌ ﴿١٠٧﴾ وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ ﴿١٠٨﴾ قَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ ﴿١٠٩﴾ يُرِيدُ أَن يُخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ ﴿١١٠﴾ قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَأَرْسِلْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ ﴿١١١﴾ يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ ﴿١١٢﴾ وَجَاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قَالُوا إِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِن كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِينَ ﴿١١٣﴾ قَالَ نَعَمْ وَإِنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿١١٤﴾ قَالُوا يَا مُوسَى إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَإِمَّا أَن نَّكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَ ﴿١١٥﴾ قَالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ ﴿١١٦﴾ وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ ﴿١١٧﴾ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿١١٨﴾ فَغُلِبُوا هُنَالِكَ وَانقَلَبُوا صَاغِرِينَ ﴿١١٩﴾ وَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ ﴿١٢٠﴾
ترجمه:
سزوار است که درباره خدا سخنی جز حق نگویم. بی تردید من دلیلی روشن [بر صدق رسالتم] از سوی پروردگارتان برای شما آورده ام، [از حکومت ظالمانه ات دست بردار] و بنی اسرائیل را [برای کوچ کردن از این سرزمین] با من روانه کن. (۱۰۵) [فرعون] گفت: اگر [در ادعای پیامبری] از راستگویانی چنانچه معجزه ای آورده ای آن را ارائه کن. (۱۰۶) پس موسی عصایش را انداخت، پس به ناگاه اژدهایی آشکار شد. (۱۰۷) و دستش را از گریبانش بیرون کشید که ناگاه دست برای بینندگان سپید و درخشان گشت. (۱۰۸) اشراف و سران قوم فرعون گفتند: قطعاً این جادوگری [زبردست و] داناست. (۱۰۹) می خواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند؛ اینک [درباره او] چه رأی و نظری می دهید؟ (۱۱۰) گفتند: [مجازات] او و برادرش را به تأخیر انداز و نیروهای گردآورنده را به شهرها روانه کن. (۱۱۱) تا هر جادوگری دانا را به نزد تو آورند. (۱۱۲) و جادوگران نزد فرعون آمدند [و] گفتند: آیا اگر پیروز شویم، حتماً برای ما پاداش و مزد قابل توجهی خواهد بود؟ (۱۱۳) گفت: آری، و یقیناً از مقرّبان خواهید بود. (۱۱۴) جادوگران گفتند: ای موسی! یا تو [چوب دست خود را] بینداز، یا اینکه ما می اندازیم. (۱۱۵) [موسی] گفت: شما بیندازید. هنگامی که انداختند، چشم های مردم را جادو کردند و آنان را سخت ترساندند، و جادویی بزرگ و شگفت آور به میان آوردند. (۱۱۶) و به موسی وحی کردیم: عصایت را بینداز. ناگهان آنچه را جادوگران به دروغ بافته بودند، به سرعت بلعید! (۱۱۷) پس حق ثابت شد و آنچه را همواره جادوگران [به عنوان سِحر] انجام می دادند، باطل و پوچ گشت. (۱۱۸) پس [فرعونیان] در آنجا مغلوب شدند و با ذلت و خواری بازگشتند. (۱۱۹) و جادوگران [با دیدن آن معجزه عظیم و باطل شدن سِحر خویش] به سجده افتادند. (۱۲۰)
اللهم صل و سلم علی رسول و آل النبی العظیم
شریعتی: چقدر خوب است ثواب تلاوت این آیات را هدیه بکنیم به روح ائمه‌ی بقیع و ان شاء الله از برکاتش همه‌ی ما بهره مند شویم خیلی شاید فرصت نداشته باشیم تا پایان برنامه‌ی امروز ببینیم که این جریان به کجا خواهد رسید.
حاج آقا حسینی: بله من چون عرض کردم امروز مخصوصاً بحث تخریب قبور ائمه‌ی بقیع علیهم السلام بلکه اماکن اسلامی مکه و مدینه است به این مسئله اشاره کنم چرا این‌ها این کار را کردند؟ چرا خراب کردند؟ آیا قرآن کریم سخنی ندارد در این زمینه؟ من چند تا آیه را می‌خوانم بینندگان خودشان مفصل ببینند شماره‌ی آیات را بنویسند سوره‌ی مبارکه حج آیه‌ی 32 آیه را همه بلدند « ذَ‌لِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ ٱللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى ٱلْقُلُوبِ» هر کس شعائر الهی یعنی نشانه‌های الهی را تعظیم کند نشانه‌ی تقوای دل است قرآن سفارش می‌کند سوره‌ی بقره آیه‌ی 158 از نشانه‌های الهی چیست؟ «إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلْمَرْوَهَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِ» سوره‌ی مبارکه حج آیه‌ی 36 «وَٱلْبُدْنَ جَعَلْنَـاهَا لَكُم مِّن شَعَـائِرِ ٱللَّهِ» چقدر جهل دارند، چقدر تحجر و نپذیرفتن کلام حق دارند و کوتاه فکری و جمودی که دارند، و البدن جعلناها لکم من شعائر الله اگر عدهای از حاجی‌ها راه می‌افتادند یک شتر را همراه خودشان می‌آوردند می‌گفتند این شتر را می‌بریم برای قربانی روز عید قربان قربانی کنیم قرآن می‌گوید این یکی از نشانه‌های الهی است سوارش نشوید مواظبش باشید شتری که شما گفته‌اید این شتر که می‌خواهد قربانی شود می‌شود من شعائر الله، صفا و مروه می‌شود من شعائر الله، من یعظم شعائر الله فانه من تقوی القلوب آن وقت زیارت قبر پیامبر ائمه‌ی بقیع پدر پیامبر مادر پیامبر اولیاء خدا شهدای احد این‌ها من شعائر الله نیستند؟ قبر ولی خدا قبر یک نبی، قبر پیامبر، پیامبر زادگان، امامزادگان، ائمه من شعائر الله نیستند؟ صفا و مروه من شعائرالله است این شتر قربانی من شعائرالله است و قبور اولیاء خدا من شعائرالله نیست؟ عجیب است. این آیه را بینندگان حتما دیده‌اند والتخذوا من مقام ابراهیم مصلی همه‌ی مسلمآن‌های عالم که می‌روند قرآن به آن‌ها فرموده کجا نماز بخوانید؟ پشت مقام ابراهیم. در مقام ابراهیم چه است؟ مردم می‌روند از شیشه نگاه می‌کنند هیچ چیزی نیست یک سنگ است زیر پای ابراهیم دیوار ابراهیم اذ یرفع ابراهیم من قواعد من البیت دیوار رفت بالا داربست می‌زنند ابراهیم روی این سنگ ایستاد این سنگ شد والتخذوا من مقام ابراهیم مصلی این سنگ مقدس است سنگ زیر پا است سنگ دار بست ابراهیم است قبور اولیاء خدا مقدس نیست؟ اشکالی دارد ما تعظیم بکنیم تجلیل بکنیم؟ بنایی بسازیم مسجدی بسازیم؟ به قول یکی از علمای اهل سنت جمله‌ی قشنگی دارد اگر شما می‌گویید نباید مسجد کنار قبول اولیاء باشد مسجد الحرام را خراب بکنید البته این‌ها اعلام کردند دستشان برسد گفته‌اند کعبه را خراب می‌کنیم چرا؟ چون آن جا قبر اسماعیل است قبر اسماعیل فرزند ابراهیم کجاست؟ قبر هاجر کجاست؟ مگر در حجر اسماعیل نیست؟ در کنار کعبه نیست؟
شریعتی: مسجد النبی را هم تعظیم می‌کنند به خاطر مسجد بودنش است نه به خاطر این که مقبره‌ی حضرت رسول است.
حاج آقا حسینی: من این جمله را می‌خواستم بعداً عرض کنم همین جا می‌گویم این عبارت ابن تیمیه است شاید بینندگان باور نکنید من آدرسش را می‌گویم منهاج السنة جلد دو صفحه 441 گفتم این کتاب را متاسفانه بدبختانه این‌ها می‌پرستند این تکفیری‌ها عین عبارتش این است می‌گوید ان السفر لزیاره المشاهد سفر معصیت است شما از این جا بروی مدینه به نیت زیارت پیامبر سفرت سفر گناه است نمازت شکسته نیست نمازت تمام است چون سفر سفر معصیت است اگر کسی از این جا بلند شود برود در مدینه بگوید من می‌روم به قصد زیارت پیامبر این سفر سفر گناه است. خدا رحمت کند علامه‌ی امینی، جلد 5 الغدیر ایشان صد‌ها روایت نقل کرده از منابع اهل سنت که پیامبر در مورد زیارت قبر خودشان بعد از وفات خودشان سفارش کردهاند شما می‌گویید من درست می‌گویم همه باطل و همه اشتباه؟ می‌گوید سفر سفر معصیت است، شتر قربانی را باید تعظیم کرد، صفا و مروه را باید تعظیم کرد، سنگ زیر پای ابراهیم را باید تعظیم کرد، اما قبور انبیاء قبور اولیاء را نباید تعظیم کرد؟ کفر است؟ شرک است؟ خراب کنند که دارند خراب می‌کنند جمله‌ی آخری که باز من بگویم از قرآن است عزیزان ببینند داستان اصحاب کهف را همه دیدند در قرآن همه شنیده‌اند «قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَی أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَّسْجِداً» (کهف/21) گفته‌اند کنار قبر اصحاب، کنار بدن اصحاب کهف وقتی پیدا کردند بعد از 309 سال اصحاب کهف گفتند ما این جا یک مسجد بسازیم این را قرآن می‌گوید اگر این کار اشتباه بود می‌گفت این کار غلط است قال الذین غلبوا علی امرهم لنتخذن علیهم، ما کنار اصحاب کهف حالا که پیدایشان کردیم قبور این‌ها را یک مسجد بسازیم اگر ما کنار قبر امام حسن سلام الله علیه اگر ما مسجد داشته باشیم مردم بخواهند مسجد بخواهند بروند در مسجد نمازشان را بخوانند زیر سایه باشند این کفر است؟ این شرکت است؟ حرف در بحث توسل‌اش است در بحث مسائل دیگر است که وقت نیست.
شریعتی: تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل، نکات خوبی را شنیدیم و این مبناها و مبانی فکری آن‌ها روشن شد و همین جریانات اخیر هم که در سوریه و عراق و جاهای دیگر اتفاق می‌افتد استمرار همان اهداف و همان مبانی فکری است.
حاج آقا حسینی: من باز تاکید می‌کنم در این پایان بینندگان عزیز یادشان باشد یک گروه در برابر همه‌ی مسلمان‌ها هستند و فقط خودشان را قبول دارند. یک وقت فکر نکنند که همه‌ی مسلمان‌ها این‌ها هستند نه این‌ها به شیعه رحم نمی‌کنند به سنی رحم نمی‌کنند به هیچ کسی. خودشان را مسلمان می‌دانند و با هم‌اند و الا عرض کردم بروید در مصر که شیعه نیست این همه مراقد گنبد و بارگاه و زیارتگاه‌ها هست در عراق در سوریه در لبنان می‌گویند نه ما هستیم و هر کسی خلاف ما بگوید نیست در عربستان قدرت دستشان است همه را تخریب کردهاند دستشان برسد همه جا را ویران می‌کنند قبر پیامبر را در همان زمان خودش قصد تخریب داشتند که نتوانستند به خاطر حرکت گستردهای که شد.
