بسم الله الرحمن الرحیم من ابتدا تشکر میکنم از اظهار لطفی که بینندگان عزیز در پیامها داشتند، از این بحثی که ما در دو هفتهی گذشته داشتیم،از همه سپاسگزار هستم همین طور که شما فرمودید بحث ما بررسی جریانات تکفیری است و در این دو جلسهی گذشته شاید چند بار این مسئله را تکرار کردیم که جریان تکفیری دشمن همهی مسلمانها است و مثال زدیم همان طور که حساب صهیونیستها از حساب یهودیها از حساب مسیحیهای عالم اهل کتاب جدا است واقعاً حساب تکفیریها از حساب همهی مسلمانها جدا است، عرض کردم این را با اعتقاد میگویم با استناد به تاریخ عرض میکنم همهی مسلمانها با جریان تکفیری مخالف بودهاند و شواهد فراوانی را در این زمینه عرض کردیم الآن همین دو سه روز پیش دوباره عزیزان شنیدند در خبرها که داعشیها در موصل 700 نفر از اهل سنت را گردن زدند،اینها برایشان سنی و شیعه، مسیحی، یهودی فرقی نمیکند واقعاً یک طرز فکر خاصی است که به همه دشمن است و مهمترین حربهای که این جریان برای کار خودش دارد برای تکفیر دارد دو عامل است یکی مسئلهی تفسیری که از توحید میگوید و همه را مشرک میداند غیر از خودش آن هفته مفصل این موضوع را بررسی کردیم، این هفته موضوع دومی که در حقیقت حربهی دومی که اینها دستشان است برای تکفیر دیگران مسئلهی بدعت و سنت است. میگویند ما تابع سنت پیامبریم و همه بدعت گذارند و بدعت هم حرام است و بدعت¬گزار خونش مباح است به آسانی افراد را میکشند به جرم این که اینها بدعت¬گزارند فقط ما به سنت عمل کردیم همه طرفدار بدعتاند.چون این مسئله بسیار مهم است اصل این که بدعت حرام است جای بحثی نیست من در سه بخش بحث را تبیین میکنم. یکی این که بدعت حرام مسلم است تفسیر بدعت تفسیر صحیح بدعت چیست دوم، و سوم تفسیر غلطی که اینها از بدعت کردهاند چه است. مسئلهی اول این که بدعت حرام است همه قبول دارند بدعت حرام است در قرآن کریم در سورهی مبارکهی یوسف میخوانیم میدانید بدعت یعنی این که انسان قانونی بگذارد خلاف کتاب و سنت. نو آوری که بر خلاف کتاب و سنت است در سورهی مبارکهی یوسف آیهی چهل«إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوٓا إِلآ إِيَّاهُ»(یوسف/40) نظیر این آیه فراوان است، مسلماً قانون گذاری تشریع حق پروردگار است و دیگران نمیتوانند روایات فراوان است من یک آیه یک حدیث از پیامبر یک جمله هم از امیرمومنان شاهد این بخش اول قرار میدهم از پیامبر خدا این روایت است که کُلَّ بِدعَةٍ ضَلالَةٌهر بدعتی گمراهی است تمام بدعتها هر کسی بر خلاف کتاب و سنت قانونی بگذارد حتماً گمراهی و ضلالت است، در نهج البلاغه من فقط آدرس میدهم عزیزان ملاحظه فرمایند خطبه 50 نهج البلاغه حضرت علی علیه السلام بیان مفصلی دارند چند جای نهج البلاغه از جمله خطبه 50إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ شروع فتنهها از هواهایی است که تبعیت میشود هوا پرستیها و بدعتهایی که در دین گذاشته میشود خطبه خیلی مفصل است شروع فتنهاست و عوامل فتنه که همان بدعت در دین است یک جمله هم از امام صادق سلام الله علیه بخوانم چون در آستانهی شهادت حضرت هستیم. امام صادق میفرماینداگر کسی با صورت خوش روی خوش نشان بدهد به بدعت گزارها بخندد به صورت آنها، کمک کرده بر نابودی دینش پس بنابر این به صریح قرآن به صریح کلام پیامبر و ائمه قطعاً بدعت حرام است بحثی نیست ولی مطلب دوم که شما اشاره فرمودید این است که بدعت یعنی چه؟ تفسیر بدعت چیست از آیات و روایات به خوبی میتوان این تفسیر را استفاده کرد که در کلمات بزرگان فراوان آمدهاست خیلی کوتاه إدْخالُ ما لَیْسَ مِنَ الدِّینِ فی الدِّینِی عنی چیزی که از دین نیست شما در دین اضافه کنید این میشود بدعت برای این که بیان خیلی روشن شود ما واژهی عربی را خیلی ساده ترجمه میکنیم نوآوری اگر دو ویژگی داشته باشد میشود بدعت اگر یک نوآوری دو ویژگی داشته باشد یک از دین نباشد و ما به دین نسبت بدهیم از دین نیست ما به گردن دین میگذاریم، دوم ریشهای در کتاب و سنت هم نداشته باشد یا اشاراتی از کتاب و سنت است ما مدل کار را عوض میکنیم به این نمیگویند بدعت. اگر یک چیزی ریشهای در کتاب و سنت داشت ما شکل عمل را عوض کردیم به این نمیگویند بدعت، اگر ما به دین نسبت ندادیم میگوییم این یک کاری است کاری به دین ندارد عادی است امور اجتماعی است این هم بدعت نمیشود، اگر ما چیزی را به دین نسبت دادیم که در دین وجود ندارد ریشههایی در دین در کتاب و سنت نداشته باشیم مثال میزنم خیلی ساده این بحث را روشن کنیم. ما باید مخاطب عام را در نظر بگیریم بنابر اصل اول که گفتیم اگر به دین نسبت دادید میشود بدعت، سوال؟ بازی فوتبال که خیلی از شروعش نمیگذرد بدعت در دین است؟ ربطی به دین ندارد. ما نگفتیم دین اسلام پیامبر فرموده این طور بازی بکنید در دین نیامده امور اجتماعی مردم است، امور عادی مردم است مردم میخواهند ورزش بکنند ربطی به دین ندارد ریشهای در دین ندارد نمیتوانیم به دین نسبت دهیمو نمیدهند، آنهایی که فوتبال بازی میکنند مگر گفتهاند که مثلاً پیامبر این طور بازی کرده. ولی شاید برای بینندگان باورش سخت باشد من میخواستم کتاب بیاورم اما نیاوردهام یک کتابی را تازگی یکی از تکفیریها نوشته با این عنوان که فوتبال حرام است و بدعت است دویست سی صد صفحه کتاب نوشته که فوتبال حرام است چرا؟ چون زمان پیامبر فوتبال نبود. این بازیها زمان پیامبر نبوده پس حرام است، ما نمیخواهیم به دین نسبت بدهیم اما اینها میگویند حرام. تفسیر غلطی است که دارند میگویند همه چیز باید حتماً در زمان پیامبر بوده باشد و پیامبر انجام داده باشد ما میگوییم نه بدعت این است که شما چیزی را به پیامبر یا به دین نسبت بدهید اما اگر امور اجتماعی و عادی است ایرادی ندارد. باز شاید بینندگان حمل بر مزاح و شوخی بکنند اما در استفتائاتشان است از این تکفیری¬ها اخیراً سوال کردهاند سلسله سوالات فراوان. سوال کردهاند استفاده از مبلمان جایز است گفتهاند نه پیامبر روی مبل نمینشسته پیامبر از مبلمان استفاده نکرده پس حرام است، روایتی هم نداریم الآن من مثال خیلی نزدیکتر ملموستر بزنم عرض کردم برنامه مخاطب عام دارد عزیزان مکه مدینه زیاد مشرف شدهاند میدانند سال 57 آتش سوزی خیلی سنگینی در منا شد خیلی از حاجیها در این آتش سوزی جان باختند دولت عربستان به فکر افتاد که مشاعر را منا و عرفات را بیایند به صورت ساختمان الآن خیمهاست آن وقت هم خیمه بود ساختمان بسازند حوادث خطر آتش سوزی تمام بشود همین تکفیریها فتوا دادند گفتند نه چون زمان پیامبر این جا ساختمان نبوده حرام است ساختمان ساختن، اجازه ندادند یعنی دولت حجاز جزئت نکرد به خاطر فتوای تکفیریها در منا ساختمان بسازد این همه حاجی سوختند میگویند بسوزند زمان پیامبر این جا ساختمان نبوده الآن هم حرام است خیلی مثالهای ساده و روشنی است. من سوال میکنم زمان پیامبر فرض کنید در مشعر در منا در عرفات لوله کشی آب بوده؟ آن هم باید الآن حرام باشد ساختمان سازی باید حرام باشد. یا مثلاً میگویند زمان پیامبر دوربین فیلمبرداری که نبوده بنابراین بدعت است حرام است البته شاید بینندگان در مثالهای ما میگویند اینها که عملاً ملتزم نیستند، بله مجبور شدهاند خیلی از این چیزهایی را که خودشان بدعت میدانند کوتاه بیایند ولی آنهایی که خیلی حساساند نه. باز مثال میزنم در همین افغانستان عزیزان میدانند جریان بن لادن شروعش در افغانستان بود، بن لادن کارهای اجراییاش را میکرد کارهای فکری این جریان بسیار تند و تکفیری را چه کسی انجام میداد؟ کسی بود به نام ملا عمر. بینندگان از این آقا هیچ فیلمی دیده اند؟ عکسی دیده اند؟ چرا ظاهر نمیشد؟ میگفت حرام است میگفت دوربین فیلمبرداری زمان پیامبر نبوده حرام است خیلی بخواهند متعصب باشند روی مبانیشان میگفتند حرام است نمیآییم، هواپیما بدعت است، دوچرخه بدعتاست، تمام این صنعتهای جدید در گذشته اسم دوچرخه را که میبردیم میگفتند مرکب شیطان، البته به مرور خود اینها استفاده کردهاند مجبور شدهاند ولی روی مبانی فکریشان میگویند هر چیزی زمان پیامبر نبوده حرام است و میشود بدعت. این مسئله دو مشکل ایجاد میکند اولاً منحصر کردن همه چیز به عصر پیامبر و صحابه یعنی اسلام مخالف پیشرفت و صنعت است، اصلاً میخندند به این حرف. زمان پیامبر اگر برج سازی نبوده، هواپیما نبوده، این همه امکانات نبوده چون نبوده الآن بگوییم حرام؟ و ثانیاً در امور عادی ما اصل برائت داریم سورهی مبارکهی اسراء آیهی 15«وَ ما کُنّا مُعَذِّبینَ حَتّی نَبْعَثَ رَسُولاً» حرام بودن دلیل میخواهد حلال بودن دلیل نمیخواهد من میخواهم از ماشین استفاده کنم دلیل میخواهد که حلال است یا حرام است؟ میخواهم روی مبل بنشینم دلیل میخواهم حرام است یا حلال است؟ اصل برائت است اصل بر جایز بودن است شما برای حرمتش دلیل بیاورید. روی آن اصل اول اگر ما به دین خواستیم نسبت دهیم آن بدعت است مثلاً بگوییم پیامبر این کار را کرده اگر نکرده باشد بدعت است اما امور عادی اجتماعی است فوتبال میخواهیم بازی کنیم، ساختمان میخواهیم بسازیم، دوربین فیلمبرداری، بدعت است و نکتهی دوم گفتیم اگر ریشهی در کتاب و سنت داشت باز نمیگویند بدعت مثلاً قرآن فرموده«وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ»(انفال/60) در برابر دشمن هر چه نیرو میتوانید داشته باشیدرِبَاطِ الْخَيْلِآن روز مثال زدند اسب دوندهای داشته باشید زمان پیامبر اسب بوده امروز ما داریم از پهپاد استفاده میکنیم از هواپیمای نظامی استفاده میکنیم حتماً باید بگوییم زمان پیامبر شمشیر و زره و کلاه خود و اسب بوده این حرف معقول است؟ میشود ملتزم شد به این حرف؟ این ریشهی قرآنی دارد قرآن گفته در برابر دشمن مجهز شوید، مجهز شدن در برابر دشمن یک وقت با شمشیر است یک وقت با پهپاد است یک وقت با هواپیمای نظامی است، مثال دیگر قرآن کریمه سورهی مبارکهی اعراف آیهی 157 راجع پیامبر استفَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ چه کسانی رستگارند؟ مومنینی رستگارند کسانی رستگارند که به پیامبر ایمان بیاورندوَعَزَّرُوهُ به پیامبر احترام بگذارند تکریم بکنندوَنَصَرُوهُ یاری کنندوَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنزِلَ مَعَهُ تابع قرآن باشند پس قرآن سفارش میکند تکریم کنیدوَعَزَّرُوهُ یعنی تکریم غیر از نصرت است چون نصرت در آیهی بعدی آمده یکی از وظایف مومنین کسانی رستگارند که پیامبر را تکریم کنند احترام کنند احترام به پیامبر مدل هایش مختلف است ریشهی قرآنی دارد قرآن میگوید پیامبر را احترام کنید یک وقت احترام به پیامبر به این صورت است که ما یک کتابی مینویسیم روایات پیامبر را جمع آوری میکنیم، سنت پیامبر را اتفاقا یکی از حرفهای قشنگی که باید گفت این است که اگر هر کاری زمان پیامبر نبوده بدعت است، زمان پیامبر این کتابها نبوده صحاح نبوده سنن نبوده، کتابهای فقهی نبوده، کتابهای تفسیری نبوده، کتابهای قرائت و تجوید نبوده، همهی اینها باید بدعت باشد یک وقت این طور ما از پیامبر تکریم میکنیم یک وقت یک شعری را در مورد پیامبر میگوییم یک وقت مقالهای در مورد پیامبر مینویسیم زمان پیامبر حسان بن ثابت شعرای دیگر نمیآمدند در برابر پیامبر شعر میگفتند احترام میکردند پس اصل احترام و تکریم پیامبر در قرآن است امروز ما میخواهیم مدلش را یک جور دیگر میگیریم جشن میگیریم مثلاً در ولادت پیامبر اشکالی دارد؟ این تکریم پیامبر است یا نه؟ آنها میگویند حرام است یکی از حرفهایی که اینها خیلی رویش حساساند بدعت شدید میدانند و به آسانی ما را کافر میدانند، ما نه بلکه هر مسلمانی را، اگر سنی شیعه خواست برای پیامبر جشن بگیرد شب ولادت پیامبر میگویند حرام است جایز نیست بدعت است و حرام و خون شما مباح است، کار ما ریشهی قرآنی دارد تکریم پیامبر است، احترام پیامبر است، یک وقت به صورت کتاب مقاله و شعر در حضور پیامبر و یک وقت ما یک جشن میگیریم آن کتاب مقاله را در آن جشن میخوانیم. یک آیهی دیگر این که در سورهی مبارکهی مائده داستان حضرت عیسی بینندگان با این آیه آشنا هستند حواریون به عیسی گفتند که از خدا بخواه یک غذای آسمانی برای ما نازل کند آیهی 114قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّـهُمَّ رَبَّنَا أَنزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِّنَ السَّمَاءِ عیسی از پروردگار تقاضا کرد خدایا یک قضای آسمانی یک معجزه میخواست برای اینها حضرت عیسی یک غذای آسمانی این غذا چه باشد؟ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لِّأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا اگر یک غذایی آسمانی در تفاسیر است چند گرده نان و ماهی بودهاست اگر چند گرده نان و ماهی از آسمان آمد میشود عید، آن وقت شبی که پیامبر به عالم وجود قدم گذاشته این عید باشد اشکالی دارد؟ جشن بگیریم اشکالی دارد؟ تکریم پیامبر قرار بدهیم اشکالی دارد؟ پس این هم یک مسئله که ما میگوییم اگر یک کارهایی ما کردیم که ریشههای قرآنی دارد من بحث را خیلی ساده و روشن در حد مخاطب عموم عرض بکنم خیلی ساده، پس یک وقت ما یک کاری انجام میدهیم نمیخواهیم گردن دین بگذاریم به این نمیگویند بدعت میخواهیم بازی فوتبال بکنیم، میخواهیم دوربین بسازیم اینها را گردن دین نمیگذاریم اینها نمیشود بدعت، یا یک کاری میکنیم ولی ریشههای دینی دارد تکریم پیامبر جشن پیامبربه استناد قرآن، توسل به پیامبر اینها را حرام میدانند، توسل را آن هفته مفصل گفتیم حرام میدانند توسل ریشهی قرآنی دارد آیاتش را آن هفته خواندیم«وَ لَوْ اَنَّهُمْ اِذ ظَّلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جاءُوْكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ»(نساء/64) میآیند خدمت پیامبر، پیامبر برایشان طلب آمرزش بکند این ریشهی قرآنی دارد و گفتیم حیات پیامبر با وفات پیامبر هم فرقی ندارد حیات برزخی همه دارند پس این هم ریشهی قرآنی دارد پس اگر چیزی ریشهی قرآنی داشت مشکلی ندارد. جریان تکفیری چطور بدعت را تفسیر کرده که کار مشکل کرده؟ تفسیر غلط بدعت از نگاه آن ها. این تفسیر صحیح بود آنها چه میگویند؟ این خیلی مهم است بیشتر عنایت کنید. جریان تکفیری که ریشهاش برمی¬گردد به ابن تیمیه در قرن هشتم و ادامهاش جریان محمد بن عبدالوهاب در قرن دوازدهم البته گفتیم رگه¬هایش در زمان پیامبر بوده خوارج بودند اما در این قرنهای اخیر ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب اینها چه میگویند؟ میگویند هر چیزی که نمیگویند زمان پیامبر میگویند سه قرن اول اصحاب پیامبر یا تابعین اگر آنها یک کاری انجام دادند آن سنت است اگر آنها انجام ندادهاند این میشود بدعت اگر اصحاب پیامبر انجام دادهاند خود پیامبر اصحاب پیامبر تابعین سه قرن اول سی صد سال اول آنها انجام دادهاند میشود سنت و الا میشود بدعت.
شریعتی: یعنی غیر از پیامبر اگر تابعین و اصحاب کاری انجام داده باشند این جزء سنت است؟
حاج آقا حسینی: اینها روی این خیلی تاکید دارند خودشان میگویند سلفی چرا خودشان را سلفی میدانند؟ میگویند ما کسانی هستیم که تابع سلف صالحیم اصحاب پیامبر و تابعین پیامبر خیلی روی این شعار میدهند که ما تابع سلف صالحیم و شما بدعت گذارید ما سوال میکنیم سلف صالح یعنی چه کسی؟ آیا تمام کسانی که زمان پیامبر بودند کلامشان حجت است؟ هر کاری آنها انجام دادهاند حجت است؟ اگر آنها یک کاری انجام ندادهاند ما انجام بدهیم بدعت است؟ این صریح قرآن است این آیه را چه طور معنا میکنند؟«إِن جَآءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبِإٍ»(حجرات/6) این فاسق زمان پیامبر جزء اصحاب پیامبر بوده اهل جنگ و جهاد بود«إِن جَآءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبِإٍ فَتَبَيَّنُواْ» این همه آیات اینها را چطور معنا میکنند؟ من روایت بکنم شاید روایتها بهتر بیان بکند مطلب را بهتر روشن بکند واقعاً اگر کسی بدون تعصب، ما میخواهیم یک طوری بگوییم که همهی عزیزان بحث را که بدون تعصب میدانند به یک نتیجهای برسند.
شریعتی: خیلی عجیب است با عقل جور در نمیآید هر کسی زمان پیغمبر بوده یا از اصحاب و تابعین بوده هر کاری انجام داده باید انجام دهیم و اگر انجام نداده میشود بدعت.
حاج آقا حسینی: بله همین طور است. این کتاب صحیح بخاری است عزیزان میدانند صحیح بخاری جزء مهمترین و معتبرترین کتابهای روایی آن هاست. جریان تکفیری ادعا میکند که ما اینها را قبول داریم. یک روایت را میخوانم این روایت شمارهی 6585 است روایت است پیامبر فرمودفردای قیامت کنار حوض کوثر عدهای از اصحاب بر من وارد میشوند اما اجازه نمیدهند آنها به من برسند، اصحاب من کنار حوض کوثر فرشتگاه الهی اجازه نمیدهند آنها به من نزدیک شوند تا از آب کوثر به آنها بدهم، میگویم خدایا اینها اصحاب من هستند خطاب میشودیا رسول الله اینها بعد از تو مرتد شدند اینها بدعتهای فراوانی گذاشتند، بدعت دیگر. در همین باب فی الحوض کوثر هفت هشت تا روایت به این سبک است این روایات چه میگوید؟ این که ما قداست بدهیم به کسی که زمان پیامبر بوده بگوییم اگر کسی زمان پیامبر بوده حتماً هر کاری انجام داده سنت است، اگر کاری انجام نداد و ما انجام ندهیم بشود، بدعت فقط به خاطر این که در زمان پیامبر بوده آیات فراوانی است یا همین روایت زیاد است این هم یک نکته. نکتهی بالاتری که میخواهم عرض کنم و واقعاً جای تاسف دارد این است که اینها به قدری با این تفسیرشان را به قدری دامنهی بدعت را گسترش دادهاند که شما هر کاری بکنید بدعت گزارید الآن در عربستان یکی از مشکلاتی که آدم میرود مکه مدینه همین است، تکان میخوری هر کاری انجام میدهی شما کافر میشوید، مشرک میشوید، خونت مباح است بدعت گذاشتید چرا؟ چون در زمان پیامبر نبوده. من به یک کتابی برخورد کردم همراهم است میترسیدم بینندگان باور نکنند این کتاب اسمش است معجم البدع یعنی تمام بدعتها را جمع آوری کرده فرهنگ بدعتها فرهنگ نامهی بدعت. باور میکنید این قدر بدعت را ما گسترده بگیریم؟ این کتاب 1050 صفحهاست من چند روزه تقریباً تمام کتاب را نگاه کردم این 1050 صفحه حساب کردم در هر صفحهای اینها اگر 5 بدعت اسم برده باشند 5000 بدعت اینها ذکر کردهاند دیگر چه کاری میماند که سنت باشد؟ یعنی تمام اعمال اجتماعی و عبادی ما بدعت است هر کاری بکنیم در این مجموعه قرار میگیریم. آن هم نه فقط ما شیعیان تاکید کردم که اینها دشمن همه هستند مفصل علیه مسلمانهایی که در مصرند،کارهایی که مسلمانها در مصر انجام میدهند در لبنان انجام میدهند در سوریه در عراق انجام میدهند همهی اینها را بدعت میدانند، همه بدعت گزارند و وقتی بدعت گذاشت آدم بدعت گزار مشرک است خونش مباح است به آسانی خون میریزند این که الآن دارند داعشیها یا کلاً در طول تاریخ جریان تکفیری این قدر راحت آدم میکشد عرض کردم دو مبنا دارد یکی را آن هفته گفتیم توحید را یک طوری معنا میکند که فقط خودش موحد است همه مشرکاند دوم سنت را یک طوری معنا میکند که خودش فقط به سنت دارد عمل میکند و همه بدعت گذار در دین هستند و نکتهای که بینندگان عزیز در جریان باشد خوب است این کتاب چاپ کجاست؟ کتابی که 1050 صفحه دارد تازه هم چاپ شده چاپ عربستان است یعنی مولفاش حمایتش چاپش،چون مرکز این تفکر تکفیری سالیان سال است ،محمد بن عبدالوهاب با حکومت آل سعود بر اساس جریان تکفیری است.
شریعتی: آل سعود هم کلاً ریشههای همین افکار را دارند یا پیرو همین مکتب اند.
حاج آقا حسینی: اشارهای کردیم که محمد بن عبدالوهاب چه شد که موفق شد ولی ابن تیمیه نتوانست محمد بن عبدالوهاب با کمک آل سعود یک قدرتی را تشکیل داد اینها با هم تلفیق شدند و الا ابن تیمیه همین افکار را در دمشق در قرن هشتم داشت اما موفق نشد. متاسفانه مرکز این جریان تکفیری همه میدانند هزار صفحه کتاب 5000 بدعت مال همهی مسلمین است میخوانم بخشهاییاش را یادداشت کردم چه حملهای به مصریها دارد، چه حملهای به عراقیها،سوریها،لبنانیها دارد به ما که دیگر هیچ. همهی ما کافریم لبنانیها مصریها همهی اینها بدعت گزارند من یک جمله هم بگویم مرکز این افکار در عربستان است و ما باید خیل مواظب باشیم من همین امروز صبح دیدم تیتر یکی از روزنامههای امروز صبح خیلی متاسف شدم از روزنامههای معروف و رسمی کشور دیدم که تیتر اولش این همه ما مسئله در داخل کشور داریم تیتر اول نوشته که عربستان یک میلیون دلار دیگر به غزه کمک کرد، این تیتر اول روزنامهی کشور اسلامی عربستان اگر یک میلیون دلار به غزه کمک کرد شما که میدونید صد میلیون دلار به اسرائیل کمک کرده، صدها میلیون دلار به داعش کمک کرده. اصلاً اساس جریانات تکفیری آن جاست اگر این یک میلیون را ندهد نمیتواند آن صدها میلیون، میلیاردها را به اسرائیل و جریان تکفیری بدهد. ان شاء الله توجه نداشتند مواظب باشند کار پسندیدهای نیست که تیتر اول روزنامهمان بگوییم به به سعودیها چقدر به فکر مسلمانهای مظلوم غزه هستند، اتفاقا اشاره میکنم استفتائی که کردند سوالی کردند از جریان تکفیری یکی از سوالها این است که ما حق داریم به حزب الله لبنان دعا کنیم؟ گفتهاند نه نه این از همان بدعتهای خیلی خراب و سنگین است. به حزب الله حق ندارید دعا بکنید. چه کسی توانسته مقابل صهیونیستها مثل حزب الله بایستد؟ این کتاب که 5000 بدعت دارد دو بخش دارد یک بخشاش یک دسته از کتابهایی است که معرفی میکند به عنوان کتابهایی که اساس بدعت را گذاشتهاند یک دسته هم اعمالی که میگوید مسلمانان اگر این کارها را انجام بدهند بدعت است. یک دسته از مجموعهی این کتاب یک بخشی از کتابها را میگویم یک بخشی از کارهایی را که گفتهاند میگویم. شش دسته از کتابها رابدعت میگویند. میگویند اینها اساس بدعت در اینها است تمام کتابهای فلاسفه را عزیزان خوب است بدانند جریان تکفیری با تمام علوم عقلی مخالف است میگوید عقل اصلاً معنا ندارد فقط روایات هر چه روایت میگوید عقل و منطق و فلسفه را، حتی این روزها شنیدم جریان داعش در عراق آن هفته اعلام کرد که در تمام مقاطع تحصیلی فلسفه و شیمی را تحریم کردهاست،تمام کتابهای فلاسفه را. جالب است کتاب شفاء ابن سینا الشفاء لبن سینا میگوید نگویید الشفاء بگویید الوباء تمام کتابهای متکلمین را تمام کتابهای منطقیون را و علوم عقلی را. من آدرسهای نزدیک میدهم عزیزان بگردند ببینند در عربستان این همه دانشگاهاست آیا یک رشته یک واحد رشتهی معقول است یا نه؟ مخالفاند میگویند نه همهی اینها بدعت است. اگر ما عقل را کنار گذاشتیم. شاید بعضیها بگویند چه اشکالی دارد ما با نص با حدیث کارمان حل میشود. حدیث چه کسی؟ حدیث پیامبر. پیامبر از طرف چه کسی است؟ از طرف پروردگار. پروردگار را چطور میخواهید ثابت کنید؟ با حدیث؟ برای اثبات صانع نیاز به عقل داریم ناگزیر از عقل هستیم. پس این دستهی اول تمام کتابهای فلاسفه، تمام کتابهای متکلمین، تمام کتابهای منطقی¬ها. اینها با منطق مخالفاند چهارم تفاسیر اهل سنت این را باز من تاکید دارم بینندگان یادشان باشد اول صحبت گفتم این که اینها دشمن همه هستند اسم گفتند تفسیر کشاف زمخشری از مهمترین تفاسیر اهل سنت است ابن تیمیه میگوید این کتابش تمام بدعت است چرا؟ چون منکر رویت است، ابن تیمیه از کسانی است که میگوید خداوند قابل رویت است خداوند جسم است و قابل رویت اگر در دنیا دیده نشود در قیامت حتماً دیده میشود این از افکار مسلم ابن تیمیهاست هر که مخالف این حرف باشد میگوید بدعت گزار اند. تفسیر روح البیان تفسیر، سعالبی، تفسیر وسیط، عرض کردم هزار صفحه کتاب است بینندگان از من بپذیرند. تمام کتب. چرا کتب متکلمین را تفسیر محمد عبده را چرا؟ میگوید مسلک عقلی رفتهاست،اینها طرفدار جسماند میگویند خدا جسم است. چرا خدا جسم است؟ میگویند قرآن میگوید«الرَّحْمَنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَی»خدا روی عرش نشسته چرا جسم است چون قرآن میگوید«وُجُوهٌ يَوْمَئذٍ نَّاضِرَةٌ إِلىَ رَبهَِّا نَاظِرَةٌ» میشود به خدا نگاه کرد چون«َجَاء رَبُّکَ وَالْمَلَکُ» خدا آمد خدا میآید چرا جسم است؟«فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ» خدا جسم دارد صورت دارد دست دارد،«يَداهُ مَبْسُوطَتانِ» دست دارد فکر نکرده این آیه را نباید گذاشت کنار آن آیه «لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ» یا«لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ» تمام کسانی که با رویت خدا مخالفاند، میگویند خدا قابل رویت نیست با اینها مخالفاند میگویند شما بدعت گذاشتید این دسته از کتابهایی که همه را حرام میدانند و بدعت گزار میدانند پس کتابهای عقلی و تفاسیری که هست، پنجم تمام کتابهایی که در رد وهابیت نوشته شده اینها باز بدعت¬گزارند خونشان مباح است کتابهای شیعه هم که حساب خودش را دارد وقتی کتب تفاسیر خودشان کتب متکلمین را اینها را بدعت بدانند شیعه جای خود را دارد نهج البلاغ حضرت امیر را جزء کتابهای ضلال و بدعت میدانند. این بخش کتاب است بخش دوم که جالبتر از بخش اول است تقاضا میکنم بینندگان تعقیب بکنند کارهایی از همهی مسلمانها که میگویند اینها بدعت است چه کارهایی بدعت است؟ اینها چهل کار را بدعت میدانند. من از بینندگان واقعاً عذر میکنم میترسم اینها را حمل بر شوخی بکنند. بگویند مگر میشود کسی این قدر متهجر باشد. مثلاً در مسائل اموات میگویند ده تا بدعت در قصهی مردگان است اموات یک اگر اعلامیه بدهی که فلانی از دنیا رفته بدعت است زمان پیامبر اعلامیه نمیدادند.،حرام است جمع شوی تسلیت به صاحب عزا حرام است به مردم غذا بدهی روز اول سوم هفتم چهلم حرام است، نماز میت که خواندند کسی بگوید الفاتحه حرام است، زمان پیامبر کسی نمیگفته الفاتحه اسم میت را روی سنگ قبر بنویسی زمان پیامبر نبوده. عزیزانی که مکه مدینه مشرف شدهاند میدانند در حجاز در بقیع در قبرستان ابوطالب شما هیچ کجا سنگ قبر نمیبینید، بنویسید این پدر من است این تاریخ وفاتش بدعت است، شب جمعه بروی زیارت قبر پدر و مادرت حرام است، این که مردم شبهای جمعه هجوم نمیآورند نه شب جمعه چه خصوصیتی دارد؟ حق ندارید هجوم بیاورید هر وقت رفتید رفتید. اگر صاحب عزا گفت تا چهلم مرسوم است سر و صورتشان را اصلاح نمیکنند حرام و بدعت است، زمان پیامبر این طور نبوده اگر کسی قرآن خواند ثوابش را هدیه کند حرام است کلاً اهدا ثواب نماز و قرآن به پیامبر به گذشتگان بدعت است، در تلاوت قرآن بدعتهایی را نوشتهاند واقعاً عرض کردم اینها را بینندگان حمل بر مزاح نکنند وقتی کسی قرآن میخواند دیده¬اید قاریهای مصر از این کار زیاد میکنند دست میگذارند روی گوششان این بدعت است زمان پیامبر کسی این طور دست نمیگذاشتند، وقتی شما قرآن گوش میدهید تشویق میکنند الله الله میگویند بدعت است تواشیح و قرآن دسته جمعی خواندن حرام است،قرآن را هدیه کنید به پیامبر باز مثل همان طوری که به گذشتگان هدیه کنیم حرام است، این که شما موقع طواف مقید شوید به خواندن قرآن بدعت است، پیامبر نگفته موقع طواف حتما قرآن بخوانید. بینندگان یادشان نرود اگر یک کاری ریشهای در کتاب و سنت داشت مراسم ختم قرآن رسمی است شما مگر ختم قرآن نمیگیرید؟ بدعت است بوسیدن قرآن حرام است تسبیح حرام است، بینندگان باز حمل بر شوخی نکنند شما میگویید تسبیح میگوید زمان پیغمبر تسبیح نبوده با انگشتانتان تسبیح بگویید. تسبیح را به گردن بیندازید، استخاره با تسبیح، سجاده بیندازید حرام است، زمان پیامبر سجاده نبوده همه روی حصیر نماز میخواندند اگر باز بینندگان به مزاح حمل نکنند این جا از رو میخوانم میگوید پنکه در مساجد میگذارید کولر وسائل خنک کننده زمان پیامبر نبوده اینها بدعت است، دسته جمعی دعا بخوانید بدعت است هر کسی باید برای خودش دعا کند لذا میدانید که در ایام حج در مدینه، در بقیع، این دعای کمیلی که بعثهی مقام معظم رهبری با هزار مکافات جلسه میگذارند آقا خواهش میکنیم امسال دوباره کوتاه بیایید هر سالش با هزار مکافات است که میخواهند یک دعای کمیل کنار بقیع بخوانند برائت از مشرکین بداعت است آن سال 400 سال حاجی را کشتند جرمشان چه بود؟ اعلام برائت بود. الآن برائت را بردند در عرفه در صحرای عرفات آن هم با هزار ترس و لرز باز هم با مخالفت و مقاومت و با مذاکره بگذارید ما دعای کمیل بخوانیم عرفات اعلام برائت کنیم، نه حرام است باز اگر بینندگان حمل بر شوخی نکنند تابلو اگر شما در خانه هایتان تابلو آیات قرآن و ان یکاد بزنید میگویند نه حرام است روایت نداریم. خانه خریده¬اید گوسفند قربانی کنید بدهید به فقرا بدعت است باز بینندگان در جریان هستند رانندگی زن میخواهند رانندگی بکند در عربستان چقدر تا به حال مبارزه کردهاند باز نتوانستهاند،شما ماه رجب و شعبان بیایید بگویید من روزهی ماه رجب بگیرم ماه شعبان بگیرم اسم بردهاند همه را اعمالام داوود اعمال لیلة الرغائب، همه میگویند بدعت است نه رجب شعبان خصوصیتی ندارد بعد از نماز دسته جمعی استغفار بکنید در مساجد اهل سنت من زیاد دیدهام در مساجد اهل سنت رسم است نمازشان تمام شود همه با هم میگویند استغفرالله میگویند این بدعت است در زمان پیامبر نبوده کسی که اذان میگوید قبل از اذان صلوات بفرستد بدعت است بعد از نماز صلوات بفرستد بدعت است، میگوید اسمهای ترکیبی حرام است پیامبر اسمهای ترکیبی نداشته پیامبر اسمش احمد بوده محمد بوده بگویید محی الدین حرام است، شما نجم الدین حرام است، اگر عربستان خواستید ببرید دست ببرید الآن گرفتاری است خیلیها میروند دم ورود موقع ویزا گیر میدهند ناصرالدین، سراج الدین، اسم پیامبر را روی انگشتر بنویسید حک بکنید حرام است چون پیامبر این کار را نکرده، جشن تولد بگیرید برای فرزندتان امیدوارم بینندگان باور بکنند با این تاکیدی که من میکنم. چرا حرام است؟ مسلمانها این کار را نداشتند دشمنان داشته¬اند. اذان بگویید با ضبط صوت این حرام است چون اذان عبادت است عبادت باید نیت داشته باشد ضبط صوت نمیتواند نیت داشته باشد، همایشها را با قرآن شروع بکنید حرام است این که همیشه مقید شوید همایش را با قرآن شروع کنید مثل این است که همیشه یک چیز جدیدی را ایجاد میکنید هر همایشی را با قرآن شروع کنید، عجیب است روز خاصی بروید دیدار پدر مادر مثلاً همه میگویند روز نوروز برویم دیدار پدر مادر، اصل نوروز را که میگویند حرام است هیچ البته عید غدیر را میگویند بدعت است بماند شما روز خاصی را برای صله ارحام بگذارید احترام به پرچم بدعت است زمان پیامبر احترام به پرچم نبودهاست موذن واقعاً عرض کردم موذن اذانش که تمام میشود روز جمعه اگر به مردم بگوید توجه بکنید خطبههای امام جمعه را گوش بکنید خطبهها جزء نماز است حرف نزنید، این بدعت است چون زمان پیامبر انجام نمیشد. روز عاشورا دو تا بدعت مفصل ابن تیمیه که عرض کردم راس جریان تکفیری است عاشورا دو بدعت است این که شما اعلام حزن و عزاداری بکنید بدعت است یعنی چه اولا اصل این حزن و عزا برای آن زمان بدعت است، سید الشهدا هزار و سیصد سال پیش به شهادت رسیده حق ندارید ثانیا شما مطالبی میخوانید که اکثرا دروغ است تقریبا من به عجله در چند دقیقه هزار صفحه کتاب را خلاصه کردهام اگر بخواهیم با این روش پیش برویم یعنی تمام کارهای اجتماعی ما تمام کارهای عبادی ما حرام است.
شریعتی: خودشان چطور زندگی میکنند؟
حاج آقا حسینی: عزیزان بروند مکه مدینه ببینند نه جرئت دارند سر قبر اموات سنگ قبر بگذارند فاتحه بخوانند، آنهایی که در آن محدوده هستند چارهای ندارند از این که بپذیرند نپذیرند چه کار میکنند نپذیرند خونشان مباح است. در موصل جریان داعش خیلی آسان این داعشیهایی که دارند جنایت میکنند به چه جرمی 700 نفر از اهل سنت را سر بریدهاند شیعه را سر بریدهاند مسیحی را سر میبرند چرا؟ چون بدعت و سنت را یک جور تفسیر کردهاند که در این محدوده همه میشوند بدعت گزار.
شریعتی: این قدر فشرده بود مطالب دیگر ان شاء الله دوستان خودشان به قرار روزانهشان برسند. سه چهار دقیقه تا پایان مجالی نیست قرار روزانهمان صفحه 178 مصحف شریف است آیات نهم تا شانزدهم سورهی مبارکهی انفال ان شاء الله دوستان تلاوت بکنند و از برکات این تلاوت بهره¬مند شوند. اگر نکتهای باقی مانده در جمع بندی مباحث هفتههای گذشته بفرمایید.
حاج آقا حسینی: بله ما آن قدر به عجله گفتیم ان شاء الله پیام رسیده باشد. یکی از کارهایی که اینها در بدعت دارند و خیلی رویش تاکید دارند و حاجیهای ما گرفتار هستند حاجیهایی که عازم حجاند مواظب باشند، تکان بخورند بدعت گزار شده¬اند. تبرک را میگویند بدعت است دست بزنید به ضریح پیامبر بدعت است حتماً حرام است خونتان مباح است
شریعتی: حتی حجرالاسود؟
حاج آقا حسینی:البته حجر الاسود را چون پیامبر انجام میداده میگویند نه میگویند حجرالاسود را پیامبر انجام داده اشکال ندارد. فرض کنیم به مقام ابراهیم به حجر اسماعیل به پردهی کعبه میزنند روی سرتان داد میزنند فریاد میزنند برای این که بحث ما قرآنی هم باشد یکی دو آیه که میشود در ذهنمان بماند سورهی مبارکهی یوسف آیهی 93 همه داستان حضرت یوسف را بلد هستید یوسف به برادرانش چه فرمود؟«اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَـٰذَا فَأَلْقُوهُ عَلَىٰ وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ» پیراهن من را ببرید چشم پدرمان یعقوب بینا میشود اگر پیراهن یوسف چشم یعقوب را بینا میکند اشکالی دارد ما متبرک بشویم به پردهی کعبه، متبرک شویم به ضریح پیامبر اگر این داستانی که در سورهی مبارکه بقره آیهی 248 مفصل آمده بینندگان خودشان نگاه کنند داستان طالوت است، نشانهی پادشاهی طالوت چه بود؟ این کهتابوتی را آورده کهچه بوده در این تابوت. تابوت یعنی جعبه در این جعبه چه بوده؟ جعبهای که موسی را در این جعبه گذاشتند و به نیل انداختند قرآن میفرماید این جعبه نشانهی پادشاهی این طالوت این است که زمان موسی این بوده تا وقتی که این جعبه همراه مردم بوده وسیلهی پیروزیشان بوده، نشانهاش این است که این جعبه را دوباره برای شما میآورد، جعبهای که موسی را در آن گذاشتهاند برای شما وسیلهی برکت است وسیلهی پیروزی است آن وقت ضریح پیامبر ضریح امام رضا مرقد امام و ولی خدا این طور نیست؟ من یک حدیث دیگر بخوانم باز هم برای این که از صحیح بخاری خوانده باشیم اینکتاب الوضو است روایت 189 پیامبر وقتی وضو میگرفتندمردم طوری هجوم میآوردند برای گرفتن آب وضوی پیامبرمیخواستند همدیگر را بکشند زیر پا لگد مال میشدند که چی؟ آب وضوی پیامبر را برای تبرک میگرفتند یک روایت نیست ما هیچ از بحثمان نرسیدیم بگوییم چندین روایت نقل میکند که اصحاب پیامبر متبرک میشدند که آب وضوی پیامبر،حال اگر ما رفتیم امروز که دستمان به پیامبر نمیرسد حتی بعد از پیامبر روایت فراوانی است اصحاب میآمدند میگفتند ما آن ظرفی که پیامبر در آن آب مینوشیده ما از آن ظرف به شما آب بدهیم، برای روایت دهها روایت را صحیح بخاری نقل کرده. این تبرک بوده آن وقت آیا امروز ما متبرک شویم به پیامبر بدعت است؟ یک کتابی دارد استاد محمد جواد مغنیه میگوید اینها چند چیز را بدعت میدانند توسل شفاعت زیارت اینها جزء اصول مسلمشان است، ان شاء الله توانسته باشم رسانده باشم.