بسم الله الرحمن الرحیم بدون مقدمه سر سفرهی امیرمومنان سلام الله علیه بنشینیم در نهج البلاغه در بخش نامهها گفتیم 79 نامه است، قریب هشتاد نامه طولانیترین نامهی امیرمومنان عهدنامهی حضرت است به مالک اشتر بعد از عهد نامه نامهی طولانی در بخش نامهها نامهای است که امیرمومنان به امام مجتبی سلام الله علیه نوشتند خیلی مفصل است و دریایی است از معارف به حمدالله من فراوان دیدم نسبت به همین نامه خیلیها شرح دادند توضیح دادند کتابهای خوبی نوشته شده ما اگر بخواهیم وارد این دریا شویم نمیتوانیم از این دریا بیرون بیاییم یک بخشی از این دریای مواج را اگر عزیزان در محضر نهج البلاغه هستند نامهی 31ام تقریبا اواخر این نامه است این نامه به نهج البلاغههایی که دست من است یا بقیهی نهج البلاغهها نزدیک به بیست صفحه است دو سه صفحهی آخر حضرت به امام مجتبی علیه السلام میفرماید من یک مرتبه این متن را میخوانم ترجمه میکنم بعد پیامهای این متن را خدمت عزیزان عرض میکنم.
شریعتی: بحث ما ادامهی همان سیرهی تربیتی امام علی علیه السلام است.
حاج آقا حسینی: بله وَاعْلَمْ يَقِيناً أَنَّكَ لَنْ تَبْلُغَ أَمَلَكَ وَ لَنْ تَعْدُوَ أَجَلَكَ پسرم یقین داشته باش بدان آن هم با یقین شک نداشته باش که تو به همهی آرزوهایت نخواهی رسید انسان در زندگی به همهی آرزوهایش نمیرسد و آن اجلی که خداوند برای ما معین کرده از آن اجل هم تجاوز نمیکنیم وَ أَنَّكَ فِي سَبِيلِ مَنْ كَانَ قَبْلَكَ همان طوری که قبل از ما اجلشان رسیده رفتند تمام شده ما هم یک اجل معینی داریم حالا که انسان به همهی آرزوهایش نمیرسد عمر محدود است فَخَفِّضْ فِي الطَّلَبِ در طلبهایی که داری وقتی دنبال امور دنیایی میروی حواسات باشد با آرامش وَ أَجْمِلْ فِي الْمُكْتَسَبِ میانه رو باش خیلی تند نرو گاهی آدم تند میرود سرعت غیر مجاز میرود آن وقت به خرابی میرسد به جای این که اصلاح بکند خراب کرده فَلَيْسَ كُلُّ طَالِب بِمَرْزُوق این طور نیست هر کس هر چه بدوند به آن برسد روزیاش برسد و از آن طرف هم آنهایی هم که میانه روی و اعتدال را رعایت کردند این طور نیست که از همه چیز محروم باشند وَأَكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْ كُلِّ دَنِيَّة مواظب باش عزت نفسات را از دست نده کرامت انسانیات را به خاطر طلب دنیا از دست نده ولو به خواسته هایت برسی ولی به قیمت از دست دادن کرامت نفس عزت نفس این کار را نکن وَلاَ تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ که از نورانیترین کلمات نهج البلاغه و امیرمومنان این جمله است بندهی دیگری نباش به خاطر دنیا در برابر دیگران در حد بندگی تواضع نکن خدا تو را آزاد آفریده وَمَا خَيْرُ خَيْر لاَ يُنَالُ إِلاَّ بِشَرٍّ این چه سودی دارد که آدم به خیر بخواهد برسد خیری که آدم میخواهد از راه بد از راه شر از راه گناه به آن برسد در زندگی برای خودت ترسیم کردی یک آرزوهای طولانی مثلا بیست سال آینده را داری مثلا یک آرامشی برایت داشته باشد اما صدها سختی و عسر و گرفتاری در مسیرت که نمیرسی به خاطر این آروزیت این کار را نکن بعد هم حضرت تذکر میدهند مواظب باش به خاطر رسیدن به آرزوهایت طمعات را هم زیاد نکن طمع نداشته باش در رسیدن به آرزوهایت این ترجمهی این بخش از نامهی 31ام نامهی امیرمومنان سلام الله علیه به فرزند عزیزشان امام مجتبی سلام الله علیه است من اگر بخواهم خلاصه کنم این فراز حضرت را کلمات نورانی حضرت را در دو جمله میشود خلاصه کرد مطلب اول این که انسان یادش باشد همیشه به همهی آرزوها ما نمیرسیم آرزوهایمان باید با واقعیتها هماهنگ باشد انسان این مطلب اول مطلب دوم این که حال که آدم به همهی آرزوهایش نمیرسد و این مسلم است هیچ کسی به همهی آرزوهایش نرسیده من مخصوصا در بحث امروزام مخاطب اصلی من جوانهای عزیز هستند حالا شواهداش را عرض میکنم با همهی ارادتی که به جوانها داریم قلبا دوستشان داریم تعارف نیست واقعا ارادت داریم به تک تکشان ولی یک سری نگرانیها میبینیم در زندگی جوانهای عزیز دلم میخواهد بیشتر اگر میبینند که هیچ اگر بحث را مستقیم نمیبینند پدر مادرها حتما به آنها منتقل کنند. انسان به همهی آرزوهایش نمیرسد یک شعر عربی است میگوید آدم به هر آرزوی نمیرسد در دریاها ناخداها دوست دارند که مسیر باد همیشه در جهت کشتی آنها باشد به سرعت خوب راحت روان بروند اما این طور نیست فراوان بادها بر خلاف مسیر هستند به قول سعدی قضا کشتی آن جا که خواهد برد اگر ناخدا جامه بر تن درد. ناخدا جامهاش را هم تکه تکه کند یک وقتی مسیر باد آن نیست که شما میخواهید این طور نیست که ما فکر کنیم حتما کشتی را هر کجا بخواهد میبرد حالا شما جامه بر تن پاره کن این را باور کنیم این طور نیست که ما هر چه آرزو کردیم الآن ببینید گاهی جوانها را میبینیم یک آرزوهایی که با واقعیتها هماهنگ نیست دارند چون با واقعیتها هماهنگ نیست میخواهد به آن آرزو حتما برسد آن وقت میرود سراغ آن بحث دوم ما کارهایی انجام میدهد که اینها به مصلحت نیست خلاصهی کلام امیرمومنان این است که مواظب باشید بدانید آرزوها با واقعیتها هماهنگ باشد آدم همیشه به آرزوها نمیرسد حالا که نرسیدی برای آرزوها برای رسیدن به آرزوها از این سه کار استفاده نکن یک زیاده روی در طلب رسیدن به آرزوها خودت را به هر آب و آتشی نزن الآن میبینید خیلیها واقعا به آب و آتش میزنند خودشان را برای این که به خاستهای که با واقعیت هماهنگ نیست برسند کرامت انسانیات را از دست نده آدم یک عزتی نفسی دارد مومن یک عزت نفس دارد در روایت داریم خداوند همه چیز را به ما واگذار کرده اما عزت نفس در اختیار خود ما نیست حق نداریم خودمان را ذلیل بکنیم. خدا تو را آزاد آفریدهشان خودت را حفظ کن و مطلب سوم این که به خاطر رسیدن به این آرزوها از طمع دست بردار باز هم توضیح میدهیم که طمع چه است. من یک مطلبی را اولا بگویم بعد به سراغ توضیح کلام امیرمومنان سلام الله علیه میروم مطلب اول این که ما باید کار کنیم کوشش کنیم بحثی نیست یک وقتی یادم است در بحث فقر وعدههای الهی به صابران سه جلسه مفصل گفتیم توصیهی دین کار است کوشش است تلاش است هر چه میتوانیم باید تلاش کنیم نمیخواهیم بگوییم کسی کار نکند بلکه اعتدال میانه روی به آب و آتش نزدن حرص نزدن طمع نداشتن عزت را از دست ندادن را میگوییم و الا کار و کوشش مسلما باید باشد و نکتهی دوم تا بینندگان عزیز پیامک ندادند این که مسئولین هم وظیفه دارند در بحث اشتغال مخصوصا جوانها آن هم مسلم است همین جا باید یادآوری کنیم خدای نکرده از این غفلت نشود پس این که باید کار کرد بحثی نیست اشتغال را باید درست کرد بحثی نیست و مسئلهی سوم این که اگر فقر ما به دست خودمان به خاطر این که کار و کوشش نکردیم زندگیمان فقیرانه است این مدح نشده مذمت شده فقر اختیاری اسمش را گذاشتیم که مذمت شده فقری که در اثر بی برنامگی است سوء تدبیر است این هم مذمت شده من برنامه ریزی غلط داشتم گرفتار فقر شدم یک وقت در حوزهی شخصی یک وقت در حوزهی حکومتی در اثر بی برنامگی کشور گرفتار فقر شده اینها را ما نمیگوییم.
شریعتی: ولی وقتی تلاش داریم تدبیر هم داریم ولی باز اوضاع نمیگردد.
حاج آقا حسینی: بله من میخواهم این را عرض کنم الآن متاسفانه خیلی از جوانهای عزیز مثلا میبینند یک تاجر ثروتمند سرمایه دار است یا مثلا میبینید ما معمولا ایرانیها به نظرم بیش از همه در این چیزها حساب دارند به قول آقا میگفت این کار ماست مثلا میرود پزشک جراح قلب میبیند حساب میکند چقدر درآمد دارد یا پدر من امشب ده میلیون گرفته برای عمل جراحی میشیند حساب میکند خب اگر روزی چند مریض باشد در ماه چقدر میشود ماهی میشود دویست میلیون عجب من هم یک کاری بکنم بلافاصله برسم به همین ماهی دویست میلیون یا این تاجر ثروتمندی که آلاف دارد من یک کاری بکنم ولی این باید یادش باشدای کاش این جوانهای عزیز مینشستند میخواندند گاهی خود این تجار مصاحبه میکنند خود پزشکان مصاحبه میکنند بیست سال حداقل یک تلاش علمی شبانه روزی داشته شب نداشته روز نداشته خواب نداشته بیداری نداشته پدرش درآمده این طور نیست که هر کسی از کجا به این جا رسیده. من یک مثال نزدیک بزنم همین عزیزان ورزشکاری که الآن بازیهایشان را دیدید جوانها میآید نگاه میکند میگوید به ماشاء الله آقای بهداد سلیمی چه وزنهای در چند ثانیه بالا برد ولی نمیگوید که این آقا چقدر تلاش کرده چند سال کار و کوشش کرده این طور نیست که از راه بیاید این وزنه را بردارد آقای سوریان را میبیند میگوید ماشاء الله در کشتی عجب ولی نمیگوید اینها در مصاحبههایشان گفتهاند از کجا به این جا رسیدهاند این تلاشها را در یک تاجر در ثروتمند در پزشک موفق ببینند حرفم این است کار و کوشش حتما باید باشد فقر اختیاری هم غلط است این جای خودش ولی حرف اصلی من از این جا شروع میشود اگر امیرمومنان سلام الله علیه میفرماید یادتان باشد به همهی آرزوهایتان نمیرسید هیچ کسی به همهی آرزوهایش نمیرسد آرزوها حتما با واقعیتها هماهنگ باشد بنابراین طمع نداشته باشید آزادگی عزتتان را از دست ندهید در کسب و کار اعتدال و میانه روی داشته باشید این را میخواهیم توضیح دهیم برای رسیدن به کلام امیرمومنان بعد از کار و کوشش و تلاش که توضیح دادیم سه باور در زندگی ما خیلی مهم است.
شریعتی: و مهمتر از همه که حضرت میخواهند از واقعیت پرده برداند.
حاج آقا حسینی: بله این واقعیت را ما غافل هستیم. از این جا حرف اصلیام شروع میشود سه باور را ما در زندگیمان باور دینی قرآنی است داشته باشیم اگر این سه باور در زندگی ما آمد خیلی از سختیها برای ما آسان میشود من این سه باور را توضیح میدهم باور اول باور بکنیم که باز میگویم اگر کار و کوشش و تلاش و همهی کارها را کردیم فقر ما اختیاری نبود فقر ما در اثر سوء تدبیرمان نبود اما باور کنیم قرآن کریم سورهی مبارکهی زخرف آیهی 32 میفرماید «نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ» روزی دست خداست خدا مقدر کرده این صریح قرآن است شما اگر کار و کوشش و تلاشتان را انجام دادید دیگر بقیهاش را به خدا واگذار کنید تقسیم روزی با خداست ما قرآن را قبول داریم میخواهم این بیان قرآنی را یک جوری توضیح بدهم که مردم باور کنند یک بیانی دارد علامه طباطبائی زیر همین آیه در تفسیر المیزان خیلی بیان جالبی است میفرماید قرآن میگوید ما تقسیم کردیم شما قبول ندارید که خدا تقسیم کرده؟ بسم الله اگر تقسیم دست انسانها بود اگر روزی دست انسانها بود همهی انسانها دوست داشتند در بالاترین درجهی ثروت باشند باید به تعبیر علامهی طباطبائی دو نفر ما باید نداشته باشیم در جامعه که وضع مالیشان از آن یکی پایینتر باشد همه باید در بالاترین درجه باشند همه این آرزو را دارند اگر تقسیم روزی نیست خیلیها کار کردند کوشش کردند نرسیدند این که یکی رسیده یکی نرسیده معلوم میشود تقسیم روزی دست خداست این یک اعتقاد است این یک باور است الآن میگویند نه دست کار است ارادهی ماست کوشش ما است درست است به تعبیر علامه طباطبایی رضوان الله علیه اراده کار و کوشش اسباب کوچکیاند.
شریعتی: یا حتی بنیهی اقتصادی و پشتوانهی مالی.
حاج آقا حسینی: اینها همه است اما در برابرش یک اسباب الهی است تکوینی است که اصلا نمیشود به قول شاعر یک شعر قشنگی دارد میگوید به نادان آنچنان روزی رساند که صد دانا در آن حیران بمانند بعضیها را نگاه میکنیم نه تحصیلاتی نه کاری من یک مثال خیلی ساده که همه بپذیرند بگویم خود قرآن کریم هم میفرماید امیرمومنان در نهج البلاغه دارد در ادامهی همین نامه روزی دو نوع است یک روزی که تو دنبالاش بروی یک روزی که آن روزی میآید دنبال تو آقا یک کسی یک زمینی داشته مثلا متری صد تا یک تومنی متری هزار تومن متری ده هزار تومن یک قانون تصویب کردند دولت آمده یک خیابانی در وسط یک جای حساس شهر کشیده دو طرف این زمین آقا افتاده این طرف خیابان این چه کار و کوششی کرده؟ چه تلاشی کرده؟ زمین ده هزار تومنی زمین صد هزار تومانی شده یک میلیون شده ده میلیون وراء کار و کوشش و تلاش ما یک اسبابی است پس حرف اول ما این است قرآن میفرماید «نَحْنُ قَسَمْنَا» (زخرف/32) باور کنیم تقسیم روزی دست خداست.
شریعتی: این خودش یک آرامشی را القاء میکند.
حاج آقا حسینی: بله یک وقت فکر نکنید ما حرفهای مخدر میخواهیم بدهیم به کسی تخدیر نیست ما تلاشمان را کردیم به تعبیر علامهی طباطبائی اگر دست ما بود چرا این قدر انسانها روزیهایشان مختلف است همه دارند کار میکنند. این باور اول. باور دوم که خیلی در این مسئله مهم است این است که یادمان باشد اگر از حرام تهیه کردیم دنبال حرام رفتیم حتما از حلالمان کم میشود این را خیلیها باور ندارند من توضیح میدهم یک حدیث و یک بیانی از علامه طباطبائی از قرآن. یک روایت مشهوری است به تعبیر علامه طباطبائی همه نقل کردند حدیث مشهوری است پیامبر خدا در حجة الوداع فرمودند که لَنْ تَمُوتَ نَفْسٌ حَتَّى تَسْتَكْمِلَ رِزْقَهَا هیچ کسی از دنیا نمیرود تا روزی که خدا برایش معین کرده تا آخر مصرف کند آن روزی که خدا برایش مقدر کرده تا آن لقمهی آخر را آدم نخورد از دنیا نمیرود یاد کنم از حضرت آیت الله مهدوی کنی یادم است یک وقتی جمله را ایشان میفرمودند که سخنرانیشان را شبکهی سه پخش میکرد ایشان میفرمود تعبیر ایشان است نمیدانم بیان نفرمودند اساساش را میفرمایند آنهایی که خیلی زود میخورند میخورند روزیشان تمام میشود نوبت رفتنشان زودتر میرسد. تا هر کسی روزیاش تکمیل نشود مطمئن باشد از این جا نخواهد رفت پیامبر فرموده بنابراین در کسب روزی. مثلا ما یک عنوانی داریم در خیلی از کتابهای حدیث الاجمال فی الطرف یعنی میانه روی اعتدال به آب و آتش نزدن همین که گفتیم حرص نزنیم عزتمان را از دست ندهیم طمع نداشته باشیم پیامبر فرمود هیچ کسی از دنیا نمیرود تا روزیاش را کامل استفاده بکند مبادا یک وقت اگر روزی دیر به شما رسید بروید دنبال حرام، خدا روزیها را از حلال تقسیم کرده هر کس از غیر حلال برداشت یعنی از حرام هر مقدار شما از حرام برداشتید به همان مقدار از حلالات کم خواهد شد به هر مقداری که انسان روزی مال حرام رفت البته این را باز من توضیح بدهم مرحوم علامه توضیح خیلی زیبایی دارند در المیزان بحثی دارند الزرق فی القرآن ایشان میفرمایند روزی آن چیزی نیست که ما در میآوریم حساب میکنم ثروت من یک میلیون ده میلیون این را نمیگویند روزی روزی آن است که شما مصرف میکنید خیلیها میلیونها میلیاردها جمع میکنند خودشان هیچ چیزیاش را نمیتوانند استفاده بکنند گاهی به خاطر این که عمرشان کفاف نمیدهد عمر محدود است چقدر میتواند مصرف کند؟ ثروت شما را نمیگویند روزی آن چیزی که مصرف کردید روزی شماست. آن چیزی که میخورید. پس باور دوم این است که باور کنیم اگر سراغ مال حرام رفتیم به همان مقدار از حلالمان کم میشود مرحوم علامه طباطبائی استدلال قرآنی برای این بیان آورده قرآن میفرماید «وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا» (هود/6) هر جنبندهای هر انسانی غیر انسان همه روزیشان با ماست مرحوم علامه میفرماید سوال دارم قبول داریم خدا میگوید «عَلَی اللّهِ رِزْقُهَا» روزی بر من است به گردن من است اگر خدا روزی ما را به گردن گرفته از حلال میخواهد روزی ما را بدهد یا از حرام؟ قطعا از حلال خدا نمیآید از حرام روزی بدهد بعد مواخذه کند پس اگر خدا از حلال به گردن گرفته ما اگر هر مقداریاش را از حرام مصرف کردیم خدا باید از آن حلاله کم بکند این باور دوم. باور سوم هم خیلی مهم است یک روایت میخوانم از عدة الداعی است ابن فهد حلی خیلی حدیث تکان دهندهای است پیامبر فرمود مَنْ لَمْ يُبالِ مِنْ أَيْنَ اكْتَسَبَ الْمالَ کسی که برایش مهم نیست از کجا مال به دست بیاورد لَمْ يُبالِ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْ أَيْنَ أَدْخَلَهُ النّارَ خدا هم برایش مهم نیست از چه راهی او را وارد آتش بکند این باور دوم من باور سوم را بگویم این بحث به نتیجه برسد باور سوم این است که گاهی وسعت روزی به مصلحت ما نیست با آن مقدمه آمدیم کار کوشش تلاش کردیم اما میبینیم بیش از این نمیچرخد دیدهاید بعضیها میگویند به هر دری زدیم نشده اگر ما باور کنیم باور دینی و قرآنی من باز آیهاش را بخوانم سورهی مبارکهی شوری آیهی 27 «وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَلَکِن یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَّا یَشَاء إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ» خدا برای بعضی از بندگان روزی را گسترش بدهد به طغیان میافتند خدا بندگانش را میشناسد با حساب میفرستد در روایت هم داریم مصلحت ما گاهی بیش از این نیست مرحوم علامه طباطبائی باز نکتهی لطیفی این جا میگوید بحث روزی بحث دقیقی است باور میخواهد باور قرآنی میخواهد ایشان میفرماید سنت الهی این است که به هر کسی به اندازهای که مصلحتاش است روزی بدهد این یک سنت الهی است بعضیها میگویند این حرفها چیست؟ مصلحت یعنی چه؟ سوال آقای علامه طباطبائی ما اشکال داریم این همه آدمهایی هستند ثروتمنداند اهل هیچ سر به سجده الهی نیستند چطور فقط مصلحت ما نبود؟ چطور مصلحتشان بود؟ ایشان جواب دادند فرمودند درست است این یک سنت الهی است سه سنت الهی ایشان بیان میکنند یک سنت الهی است که هر چه به مصلحت بندگان است خدا میدهد بعضیها بیش از این مصلحتشان نیست ولی یک سنت الهی دیگری هم دارد سنت ابتلا آزمون «أَنَّمَآ أَمْوَالُكُمْ وَ أَوْلاَدُكُمْ فِتْنَةٌ» (تغابن/15) گاهی ثروت وسیلهی آزمایش است یک سنت الهی دیگر این است که سنت استدراج خدا به بعضیها میدهد نه این که دوستشان داشته باشد این داستان حضرت زینب سلام الله علیها را شاید بینندگان فراوان شنیده باشند در مجلس یزید، یزید میگفت خدا به ما داده بی بی زینب سلام الله علیها جواب دادند فرمود این آیهی قرآن را نخواندی «وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ » (آل عمران/178) فکر نکن اگر خدا به کسی قدرت داده دارد طغیان میکند ثروت داده دارد طغیان میکند بحث مهمی است ثروت دارد قدرت دارد ولی طغیان میکند خدایا چطور فقط مصلحت ما نمیدانستی؟ این در آزمون است در ابتلاء است زینب سلام الله علیها فرمود خدا به یزید خدمتی نکرده قرآن کریم میفرماید «وَلاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُواْ» (ال عمران/178) این بلاست این ثروت نیست این عذاب است من واقعا اگر این باور را داشته باشم اگر امروز میبینم با کوشش و تلاش زندگیام در یک حدی هر چه کردم بیش از این جلو نمیرود باور کنم بیش از این مصلحت من نیست نگویم فلانی دارد برای فلانی نعمت نیست. برای فلانی ثروت و قدرت بلا است مصیبت است آیا ثروت و قدرت برای طواغیت نعمت الهی است یا عذاب الهی؟ این عذاب استدراج است. این خیلی مهم است در زندگیها برسیم به این باورها خیلی زندگیها عوض میشود.
شریعتی: این نکته را عرض کنم و دوستان را ارجاع بدهم به بحث صبر بر مصیبت برنامههایی که قبلا با حاج آقای حسینی داشتیم فقر هم خودش ابتلا است.
حاج آقا حسینی: بله ابتلائش کمتر از ثروت نیست ولی اگر کسی نداشت باور بکند قرآن میگوید ما تقسیم کردیم قرآن میگوید اگر دنبال حرام رفتید به حلال قانع نشدید من از حلالات کم میگذارم باور سوم این که قرآن میگوید برای بعضیها بیش از این مصلحت نیست این که امیرمومنان میفرماید عزتات را از دست نده نرو بندهی کسی باش عزتات را حفظ بکن ده بار شاید امروز گفتیم کار باشد کوشش باشد تلاش باشد اینها همه را مقدم بر یک داستانی میخواهم عرض بکنم این را نگویم بحث ناقص میشود. مطلب مهمی است نمونه بگوییم من عرض کردم مخاطبام امروز بیشتر جوانان عزیز هستند الآن جوانان را میبینید این سه اصل را یادشان رفته این باور که روزی تقسیم شده است این باور که اگر دنبال حرام بروی از حلالات کم میشود این باور که گاهی به مصلحت ما نیست این سفارش امیرمومنان که برای ثروت از هر راهی به هر دری نزن طمع نداشته باش حرام نرو دنبال خلاف نرو پولهای بادآورده خیلی فکر نکن بادآورده است چطور دیگران دارند ما هم داشته باشیم کار میخواهد کوشش میخواهد یک تاجر را میبینی زندگیاش را هم مطالعه کن یک جراح را میبینی زندگیاش را مطالعه کند اینها همه مقدمه یک نمونهی خیلی بارزش را میگویم الآن ولو شاید زیاد نباشد ولی کماش هم در جامعهی دینی ما زیاد است من فراوان دیدم اگر این مسئله را من شاید بیش از همه احاطه نداشتم به موضوع مطرح نمیکردم شاید بیش از دیگر عزیزان کارشناسان. یکی از کارهایی که الآن جوانان ما دارند این است در ایران زندگیاش اداره نشده مشکلات دارد گرفتاری دارد کار و کوشش و تلاش هم کرده آن وظیفهی دولت هم جای خودش میبیند نیست میگوید خب میرویم یک جای دیگر کجا برویم؟ رفقا رفتند کجا رفتند؟ میرویم اروپا آلمان انگلیس سوئد اینها منتظر ما هستند پول ریخته کسی نیست جمع بکند. من میخواهم بررسی کنم این را . یک وقت کسی برای تحصیل میخواهد برود برای دانش برود بحثی نیست تحصیل است و دانش و تجارت این راههای صحیحی که میروند من بیشتر خطابام با کسانی است که فراوان هستند میگویند ما میخواهیم برویم کاری پیدا کنیم رفاه بیشتری داشته باشیم بسم الله از کجا میخواهید بروید قانونی؟ نه قانونی که خبری نیست نه ویزایی نه استقبالی کسی آن جا منتظر نیست برای ما شتر قربانی کند میروند مسیرهای غیر قانونی من خبر دارم گاهی ماهها پیاده میروند از چه کشوری به چه کشوری میروند. من سفارش را به عزیزان میخواهم بکنم ولو شاید این گرفتاری برای من بعدا ایجاد بکند اگر کسی جدا در این زمینه تصمیمی دارد مشاور عالیاش را من قرار بدهد چون من فراوان با این افراد آن طرف برخورد کردم میگوید چطور آمدی؟ میگوید مثلا از مسیر فلان کشور تا فلان کشور یک ماه دو ماه پیاده رفتم خودش رفته زن و فرزنداش گاهی همراه بوده رفتند دیدهاید گاهی گرفتار زندان میشوند گاهی حوادثی که فراوان میشنویم کشتی است غرق میشود گرفتاری ایجاد میشود من مواردی داشتم اینهایی که میگویم دوستان باور بکنند اطلاعاتام دقیق است به جوان میگویم چطور آمدی؟ میگوید 48 ساعت یک مسیری بوده که هیچ راهی نداشتم باید زیر یک تانکر میخوابیدم مخفی تا این مسیر را رد شویم یا در این کانکسهایی که میروند حوادث زیادی شنیدیم بسم الله این مسیر را با هزار گرفتاری رفتید باور نکرد که خدا روزی را معین کرده اجمال در طلب باور نداشت رفتیم رسیدیم آن جا غیر قانونی آمدیم به به آمدی خوش آمدی؟ نه یک سال دو سال سه سال من دیدم افرادی که تا ده سال امروز و فردا منتظر اقامت بوده ده سال یعنی چه؟ ده تا 365 روز یعنی 3650 شب را شما به صبح آوردی به انتظار میگویند انتظار از مرگ بدتر است 3650 شب را به صبح آوردی گفتی فردا گفتی فردا جنگ اعصاب دارد دوری از خویشاوندان دارد این جوانی که هر روز پدرش مادرش ارحاماش خویشاونداناش عزیزاناش ده سال چشم انتظار بوده تازه بعد از ده سال گاهی میگویند نه آن وقت حالا برای چه آمدی؟ مجبور است انواع اقسام دلایل که وارد نمیشوم. دلیل پناهندگیتان چیست؟ مجبور است دروغ بگوید چه دروغهایی که من نمیخواهم وارد شوم حالا بسم الله گرفتم بعد از ده سال گیرم که شما گرفتید اقامت را حالا این جا بهشت روی زمین است؟ شما رسیدید به بهشت روی زمین؟ اول مشکل مسکن دارد مشکل ازدواج دارد مشکل اشتغال دارد من گاهی دیدم دوستانی که از خارج از کشور میآیند منزل ما خانهی ما خانهی هزار متری نیست خانهی 150 متری اگر در قم بیایند خانههای ما را ببینند دویست متری ببینند تعجب میکنند طرف آن جا وضع مالیاش خیلی خوب است یعنی حداکثر خانهاش بشود 50 متر 80 متر مشکل اشتغال مشکل ازدواج مشکل فرزندان خودش.
شریعتی: آن جا کار هم به همین سادگی نیست.
حاج آقا حسینی: واقعیتی است میخواهم عرض بکنم شاید دوستان دیگر کمتر از من دیده باشند الآن این جا یک نفر دارد تلاش میکند یک خانوادهی پنج شش هفت نفره را میخواهد تلاش بکند باور کنید آن جا زن و مرد تقریبا بدون استثناء دارند کار میکنند دو شغله دو نفر دو شغله یعنی چهار شغل میخواهند یک خانهی چهار نفره را اداره بکنند این جا یک نفر یک خانوادهی سیزده نفره را اداره میکند اگر امیر مومنان میگوید اجمل فی الطلب. روایت داریم از پیامبر خدا کسی که سفرهای دریایی برود در گذشته سفرهای دریایی خیلی سخت بود ماهها میرفتند زن بچه میآمد زنده برمیگشت حضرت میفرماید من دوست ندارم این طور سفرها را اگر امیرمومنان میگوید من دوست ندارم شما سفری بروید که چند ماه از زن و بچه دور باشید. روایت داریم از سعادت انسان سه چیز است یک همسر خوب دو فرزندان خوب سه شغلاش در خانهاش باشد شب بیاید پیش زن و فرزند اش. نگاه دین این است اجمال در طلب یعنی این شما به یک زندگیات یک جوری قانع باش شب پیش زن و فرزندات باشی ماهها از زن و فرزندات دور نباشی سالها دور نباشی سالها در اعصاب و جنگ و گرفتاری باشی. حرف آخری که بزنم این است که من باز به جوانهای عزیز میگویم چون یقین دارم صدق ما را انشاءالله میدانند باور دارند که ما از سر خلوص نیت عرض میکنیم الآن خیلی از جوانها دنبال شغلهای پر درآمد میگردند با درآمدهای کم این فایده ندارد فلانی پنج عمل جراحی بکند دویست میلیون دارد اقلا ما شغلی داشته باشیم دویست میلیون نه بیست میلیون میخواهد روز اول برسد به روز آخر آرزوهایی که باید بیست سال آینده به آن برسد را میخواهد یا شغلهایی که فرض میگوید من اگر در ادارهای آن هم ریاستی پستی کار تجاری به هر شغلی تن نمیدهند در حالی که میدانید باز هم تقاضا میکنم بخوانید زندگی کسانی که امروز شما میبینید زندگیشان خیلی عالی است سختیهای دوران زندگیشان را هم غافل نشویم.
شریعتی: بسیار خوب خیلی خوب به بهانهی نامهی 31 نهج البلاغه نامهی امام علی علیه السلام به امام حسن مجتبی نکات خیلی خوبی را از حاج آقای حسینی شنیدیم که فکر میکنم خیلی میتواند جهت بدهد به زندگی ما در تصمیم گیریهای ما. خیلی ممنون. صفحهی 220 قرار امروز سمت خدایی هاست آیات 98ام تا 106ام سورهی مبارکهی یونس در سمت خدا تلاوت میشود.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ ﴿٩٨﴾ وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَن فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ﴿٩٩﴾ وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّـهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ ﴿١٠٠﴾ قُلِ انظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَن قَوْمٍ لَّا يُؤْمِنُونَ ﴿١٠١﴾ فَهَلْ يَنتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِهِمْ قُلْ فَانتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ ﴿١٠٢﴾ ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ حَقًّا عَلَيْنَا نُنجِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿١٠٣﴾ قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي شَكٍّ مِّن دِينِي فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ وَلَكِنْ أَعْبُدُ اللَّـهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿١٠٤﴾ وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿١٠٥﴾ وَلَا تَدْعُ مِن دُونِ اللَّـهِ مَا لَا يَنفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِّنَ الظَّالِمِينَ ﴿١٠٦﴾
ترجمه:
پس چرا هیچ شهری نبوده است که [اهلش] ایمان بیاورد تا ایمانشان به آنان سود دهد؟ مگر قوم یونس که وقتی ایمان آوردند، عذاب رسوایی را در زندگی دنیا از آنان برطرف کردیم و آنان را تا پایان عمرشان [از الطاف و نعمت های خود] برخوردار نمودیم. (۹۸) اگر پروردگارت می خواست یقیناً همه کسانی که روی زمین اند [اجباراً] ایمان می آوردند؛ [ای پیامبر! در حالی که خدا از بندگانش ایمان اجباری نخواسته] پس آیا تو مردم را وادار می کنی تا به اجبار مؤمن شوند؟! (۹۹) هیچ کس را نسزد [و قدرت نباشد] که ایمان بیاورد مگر به اذن و توفیق خدا، و خدا پلیدی [ضلالت] را [پس از بیان حقایق] بر کسانی قرار می دهد که [در حقایق] نمی اندیشند. (۱۰۰) بگو: با تأمل بنگرید که در آسمان ها و زمین [از شگفتی های آفرینش و عجایب خلقت] چه چیزها هست؟ ولی نشانه ها و هشدارها به حال گروهی که ایمان نمی آورند، سودی نمی دهد. (۱۰۱) پس آیا جز مانند روزهای [سخت و شکننده] کسانی را که پیش از آنان درگذشتند، انتظار می برند؟ بگو: پس منتظر بمانید که من [هم] با شما از منتظرانم. (۱۰۲) آن گاه پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده اند [روز نزول عذاب] می رهانیم، همین گونه بر ما فریضه و لازم است که مؤمنان را نجات دهیم. (۱۰۳) بگو: ای مردم! اگر شما در [حقّانیّت] دین من تردید دارید [من در حقّانیّت دینم و بطلان آیین شما هیچ تردیدی ندارم] من آنهایی را که شما به جای خدا می پرستید، نمی پرستم، بلکه خدایی را می پرستم که جان همه شما را می ستاند، و من مأمورم که از مؤمنان باشم. (۱۰۴) و [دستور یافته ام] که [حق گرایانه و بدون انحراف با همه وجود] به سوی [این] دین درست واستوار روی آور، و از مشرکان مباش. (۱۰۵) و به جای خدا چیزی را که سودی به تو نمی رساند و زیانی نمی زند، مَپَرست؛ که اگر بپرستی قطعاً از زیانکاران خواهی بود. (۱۰۶)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: این سمت خداست که با احترام تقدیم نگاه شما میشود. خیلی فرصت نداریم خدمت شما هستیم.
حاج آقا حسینی: یک جملهای آخر اضافه کنم اگر ما به کلام امیرمومنان سلام الله علیه بخواهیم عمل کنیم اجمل فی الطلب در کسبمان اعتدال میانه روی را رعایت کنیم یک راه دیگر را هم باید مواظب باشیم باورها را گفتیم یک مسئلهای که این بیشتر به خانمها برمیگردد ما باید مخاطب خودمان را خانمها در خانه قرار دهیم تا این جا عموم مخصوصا جوانها بود این جا خانمها و این که در غیر ضروریات سراغ قرض نرویم زندگی نمیچرخد زندگی آن چیزی که میخواهیم نیست نرویم به هر دری بزنیم اجمال یکیاش این است خوب طلب کردن خوب دنبال کسب رفتن خوب تهیه کردن سراغ قرض نرویم یک داستانی را یک وقتی گفتیم از رسول خدا واقعا داستان عجیبی بود اگر در صحبت امروز ما همین داستان باشد بس است در روایت داریم پیامبر خدا میآمدند در مسجد النبی گاهی یک جنازهای را میآوردند میگفتند یا رسول الله این آقا یا این خانم از دنیا رفته شما برای جنازهشان نماز بخوانید چه افتخاری بالاتر از این الآن مردم افتخار میکنند یک مرجع تقلیدی مثلا به جنازه نماز بخواند نمیشود امکاناش نیست حضرت میآمدند هر وقت وقت داشتند میآمدند نمیپرسیدند پیامبر خدا این آقایی که از دنیا رفته این خانم درجهی دین داریاش چقدر بوده خیلی بالا بوده یا متوسط بوده؟ به قول عوام میگویند مردم میگویند دستاش از دنیا کوتاه شده میخواهد نماز بخواند نماز را باید خواند شب اول قبرش نیست که پیامبر نمیپرسیدند دین داریاش چطور بوده ولی میپرسیدند بدهکار بوده یا نه اگر میگفتند بدهکار بوده سوال میکردند برای بدهیاش پولی گذاشته ارثی است که بدهیاش را بدهند اگر میگفتند بوده بدهکار بوده پولی هم هست نماز میخواندند اگر میگفتند بدهکار از دنیا رفته و ارثیه هم ندارد که بدهیاش را بدهد پیامبر به جنازهی این آدم نماز نمیخواند نه این که مسلمان نباشد میفرمودند یکی دیگر نماز بخواند اگر دِین این قدر سخت است در روایتی است پیامبر خدا فرمودند سختترین درد درد چشم است سختترین هم و غصه دِین و قرض است یکی از شرایط اجمال در طلب این است که به هر راهی نزنیم اگر ضرورت نیست اگر مجبور نیستیم برای تجملات و تشریفات سراغ دِین نرویم.