حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی
93/08/06
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
بگذار که این باغ درش گم شده باشد * * * گلهای ترش برگ و برش گم شده باشد
جز چشم به راهی به چه دل خوش کند این باغ * * * گر قاصدک نامه برش گم شده باشد
باغ شب من کاش درش بسته بماند * * * ای کاش که این قصه سرش گم شده باشد
شب تیره و تار است بلا دیده و خاموش * * * انگار که قرص قمرش گم شده باشد
چاهی است همه ناله دشتی است پر از گرگ * * * خواب پدری که پسرش گم شده باشد
آن روز تو را یافتم افتاده و تنها * * * در هیبت نخلی که سرش گم شده باشد
پیچیده شمیم ات همه جا ای تن بی سر * * * چون شیشهی عطری که درش گم شده باشد
شریعتی: السلام علیک یا اباعبدالله، سلام میگویم به همهی شما عزاداری هایتان قبول باشد لحظاتتان منور به نام امام حسین علیه السلام باشد خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز خوشحالیم در این لحظات همراه شما هستیم حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج آقای حسینی عزیز مهمان امروز ما هستند سلام علیکم و رحمة الله.
حاج آقا حسینی: سلام علیکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت بینندگان عزیز و عرض تسلیت ایام شهادت سیدالشهدا سلام الله علیه امیدوارم عزاداریهای همه قبول درگاه الهی واقع شده باشد.
شریعتی: سلامت باشد خوشحالیم خدمت شما هستیم و خوشحال از این که برنامهی امروز ما مزین است به نام امیرالمومنین هفتهی گذشته بحثی را حاج آقای حسینی آغاز کردند بررسی ریشههای جریان عاشورا در نهج البلاغه بود وعده دادیم این هفته با ادامهی مباحث خدمت دوستان باشیم.
حاج آقا حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم من اجازه میخواهم این شعر بسیار زیبایی که شما خواندید به یاد شعر زیبایی از مرحوم دکتر ریاضی یزدی افتادم خطاب به سیدالشهدا سلام الله علیه عرض میکند بوی بهشت میوزد از کربلای تو این بیت آخری که شما خواندید بسیار شعر زیبایی بود
بوی بهشت میوزد از کربلای تو * * * ای صد هزار جان گرامی فدای تو
رفتی به پاس حرمت کعبه به کربلا * * * شد کعبهی حقیقی دل کربلای تو
اجر هزار عمره و حج در طواف تو * * * ای مروه و صفا به فدای وفای تو
با گفتن رضا بقضائک به قتل گاه * * * شد متحد رضای خدا با رضای تو
ما را هم ای حسین گدایی حساب کن * * * آخر کجا رود به جز این در گدای تو
بر خیز و باز بر سر نی آیهای بخوان * * * ای جان فدای آن سر از تن جدای تو
نیازی نیست ما تاکید کنیم، به نظرم این روزها و شبها مردم همهی شبانه روزشان را وقف دستگاه سیدالشهدا سلام الله علیه کردند خدا رحمت کند مرحوم آیت الله العظمی بهجت که از ایشان نقل میشد در بعضی از خاطرات دیدم که استادشان مرحوم آیت عظمی غروی اصفهانی روضهای داشتند، هفتگی خیلی از علما الآن هم رسمشان است شب جمعه روز جمعه روز پنج شنبه روضهای دارند فرمودند خیلی از شاگردان میآمدند روضهی این استاد بزرگوار کسانی مثل مرحوم آیت الله عظمای میلانی و مظفر، مرحوم آیت الله عظمی بهجت و به این استاد یعنی مرحوم آیت الله عظمی غروی اصفهانی اصرار میکردند که اجازه بدهید خدمات این روضه با ما باشد ایشان میفرمودند که هر خدمتی میخواهید انجام بدهید ولی دو خدمت روضه مال خودم است دم در مینشستند کفش واردین را جفت میکردند و همان کنار در هم یک سماوری گذاشته بودند و چایی میدادند و پذیرایی میکردند افتخار کنند کسانی که این شبها و این روزها یک جور خدمتی میتوانند در مجالس سیدالشهدا سلام الله علیه داشته باشند یک وقت این خاطره را گفتیم شهید بابایی رضوان الله علیه که دو سه هفته پیش هم خاطراتی از دوران تحصیلشان در آمریکا و مقید بودنشان به نماز اول وقت گفتیم ایشان در دوران جبهه در میدانهای نبرد بودند یک زمانی فرصتی پیش آمده بود کاری در میدان نبرد نداشتند از امام رضوان الله علیه اجازه گرفته بودند که در مجالس عزای حضرت سیدالشهدا شرکت بکنند امام فرموده بودند به شرط این که نیابت من را هم فراموش نکنید، خدا رحمت کند علامه امینی رضوان الله علیه یک جملهی تاریخی دارد میگوید امام حسین آن چه داشت در راه خدا داد و خدا آن چه دارد به امام حسین میدهد و خداوند همه چیز دارد، همهی عزتها و عظمتها را به حضرت سیدالشهدا داده ما هر چه بگوییم حق آن مصیبت سنگین قطعا ادا نمیشود ما تمام شبانه روز این که در زیارت است لَاَبکَينَّ عَلَيکَ بَدَلَ الدُمُوعِ دَمَاً به جای اشک خون گریه میکنم صَباحَاً وَ مَساءً من میخواهم زود تر برگردم به بحث ام ولی این جمله را بگویم فراوان هم عرض کردم امروز سوم محرم است عزیزان این شبها خیلی اشک ریختند ولی میخواهم بگویم کاری نکردیم برای سیدالشهدا علیه السلام، در زیارت ناحیهی مقدسه سلامهایی که به امام حسین میدهیم معروف است این سلامها أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ، اینها را شاید عزیزان زیاد شنیده باشند با ترجمهاش هم آشنا هستند سلام بر آن بدن برهنه، سلام بر آن محاسن غرق خون سلام بر آن صورتی که روی خاک کوفته شد من باورم این است اگر ما تا قیام قیامت گریه کنیم بر این یک جملهی زیارت ناحیه أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى یعنی سلام بر آن آقایی که بدناش روی زمین ماند و روستانشینان اطراف بدناش را جمع کردند شاید پیش آمده باشد یک وقت یک کسی در محلی از دنیا میرود در آپارتمانی بوده کسی خبر دار نشده تنها بوده دو سه روز جنازهاش روی زمین میماند یک کسی خبر دار میشود میگوید این غریب است کسی را ندارد پدر مادر، بیاییم ما بدنش را جمع کنیم احترام کنیم در این زیارت ما به سیدالشهدا سلام الله علیه عرض میکنیم سلام بر آن آقایی که بدناش روی زمین ماند یعنی روستانشینهای اطراف آمدند بدنش را جمع کردند اگر بنی اسد نمیآمدند اگر امام سجاد علیه السلام نمیآمد و نمیفرمود یک قطعه بوریا بیاورید معلوم نبود این بدن تا کی روی زمین میماند اگر ما تا قیام قیامت برای همین یک جمله زجه بزنیم عزیزان تصور نکنند ما حق امام حسین را ادا کردهایم أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْلُ الْقُرى تا قیامت گریه کنیم کم است خدا رحمت کند مرحوم آیت الله عظمی آسد ابوالحسن اصفهانی ایشان در نجف بین نماز مغرب و عشا امام جماعت بودند در حصن امیرمومنان سلام الله علیه بین نماز مغرب و عشا فرزندی داشتند به نام مرحوم آسد حسن این فرزند را سر بریدند در نماز پدر سر بریدند خیلی مصیبت سنگینی بود نگذاشتند ایشان خبر دار شود نماز عشا را خواندند رفتند خانه در حالات ایشان من میدیدم نگذاشتند این پیرمرد خبردار شود وقتی رفتند خانه به ایشان خبر دادند که بین نماز فرزند شما را کشتند از خادم آقا سوال کرده بودند که این مرد بزرگ این پیرمرد سید بزرگوار چه حالی داشت آن شبی که داغ فرزندش را دید؟ خادم گفته بود من همین قدر به شما میگویم شب نیمهی شب در حیات خانه قدم میزد و برای امام حسین روضه میخواند و این شعر را میخواند
گفت داغی که حسین از غم اکبر به جگر داشت * * * زان داغ به جز خالق اکبر چه خبر داشت
یعنی این پیرمرد تازه امشب داغ فرزند بر قلباش نشسته روضهی امام حسین را میخواند آن هم با این شعر، گاهی مصیبتها چون زیاد ما شنیدهایم شاید عمق آن مصیبت را یک وقت خدای نکرده ما درک نمیکنیم خدا رحمت کند میرزای شیرازی رضوان الله علیه مرد بزرگ، ایشان رسم شان این بود درس که میخواستند بگویند یکی از شاگردان روضهای میخوانده اول درس یکی از روضه خوانهای درس میرزای شیرازی مرحوم آیت الله العظمی حائری بوده موسس حوزهی علمیهی قم یک روزی نوبت ایشان میشود ایشان این جمله را میخواند:
مصیبت ورود بی بی زینب سلام الله علیها به مجلس ابن زیاد. زینب را بر ابن زیاد وارد کردند، لباسهای کهنهای بر تن بی بی زینب بود میگویند میرزای شیرازی آن قدر گریه کرده بود که آن روز نتوانسته بود درس بگوید فرمود باشد همین یک جمله کافی است ما حق این جمله را ادا بکنیم بعد برویم سراغ بقیهی روضه، منظورم این بود که عزیزان یادشان باشد ما نتوانستیم نه ما هیچ کسی نمیتواند حق سیدالشهدا علیه السلام را ادا بکند حداقل با این مختصر مجالسی که داریم یک کمی از حقوق اهل بیت علیهم السلام را ادا کرده باشم، من سه تقاضا عاجزانه دارم یک تقاضا از عموم مردم دارم، یک تقاضا از سخنرانها، مادحین که تریبونها دارند، یک تقاضا هم مسئولین هیئات مذهبی. تقاضایم از عموم مردم مخصوصا جوانهای عزیز این است ماه محرم ماه آشتی با خدا است در محرم آشتی بیش از شبهای قدر پیش میآید این روایت را فراوان شنیدهایم از امام صادق یا از کلمات بزرگان است که همهی اهل بیت کشتی نجات اند ولی سفینهی امام حسین از همه سرعتاش بیشتر است سیدالشهدا خیلی زود این کشتی نجات خیلی زود میبرد من این جمله را میگویم عزیزان ببینند اگر اشتباه کردم نمونهاش را در تاریخ اگر سراغ دارند بگویند در کربلا حبیب بن مظاهر آمده علی اکبر آمدهاند ولی حر هم آمده است یک جملهای سیدالشهدا به حر فرمودند که به هیچ یک از شهدا نفرمودند وقتی آمدند بالین سر حر نگاه کردند که بدن غرق به خون سر حر را به دامن گرفتند فرمودند تو شدی مثل پیامبران، پیامبرزادگان آدمی که تا یک ساعت پیش در صف دشمن بود امام حسین فرمود شهادت تو شده مثل پیامبر و پیامبر زادگان. علی اکبر ایستاده بود حضرت فرمودند مگر نمیبینی حر به شهادت رسیده روضه بخوان، علی اکبر روضه میخواند امام حسین گریه میکرد علی اکبر برای امام حسین روضه میخواند، محرم معنایش این است این طور بیاییم در محرم من مخصوصا باز میگویم جوانهای عزیز اگر هر آلودگی داشته باشید اگر آمدید در خیمهی حضرت سیدالشهدا و با راستی آمدید باید سربلند بیرون بیایید همین حر سرش پایین بود حضرت فرمود اِرفَع رَاسَک سرش را بالا بگیر در دستگاه امام حسین کسی که آمد در خیمهی امام حسین نباید سرش پایین باشد خدا رحمت کند مرحوم علامه شوشتری رضوان الله علیه میگوید اگر در ماه رمضان از باب التوبه راهت ندادند راه باز بود ما استفاده نکردیم الآن محرم از باب الحسین برویم اگر شبهای قدر را از دست دادیم یا پیمان شکنی کردیم از باب التوبه الآن از باب الحسین وارد شویم من واقعا تقاضا میکنم مخصوصا از جوانها از سر دلسوزی عرض میکنم اگر میخواهیم خوب استفاده کنیم از شبهای محرم روزها مراقبت هایمان را بیشتر کنیم کسی میتواند شبهای آبادی در این شبهای محرم داشته باشد که روزها حواسش باشد من خواهش میکنم اگر چیزی داریم زمینههای گناه در خانههای ما است چه مانعی دارد اگر ماهواره در خانهی ما است صریح بگویم تعارف نداریم این ماهوارهمان را تا شام غریبان امام حسین خاموش کنیم بعد از شام غریبان خدا بزرگ است شاید دلها متحول شد طوری میشود؟ از سوم محرم تا شام غریبان بگوییم به خاطر سیدالشهدا خاموش میکنیم، مگر نمیخواهیم شب در عزای امام حسین بعضیها میگویند چرا حال و اشک چشم نداریم روح و نگاهها و شنیدنیها را مواظب باشیم هر چیزی نشنویم هر چیزی نبینیم من از جوانهای عزیز خواهش میکنم در این موبایلها اگر چیزهای بدی است شمارهها و بلوتوثهای بدی است دست برداریم پاک کنیم، صاف باشیم در یک روایتی باز مرحوم علامه شوشتری دارد شاید این کمتر گفته میشود شاید من خیلی گشتم غیر از مرحوم علامه شوشتری جای دیگری ندیدم، اما کلام ایشان معلوم است سندیت دارد ایشان میگوید سیدالشهدا علیه السلام صبح عاشورا که خواستند نماز بخوانند یک موذنی داشتند که همیشه برایشان اذان میگفت حجاج بن مسروق در کربلا شهید هم شد صبح عاشورا بلند شد اذان بگوید فرمودند نه شما بنشینید چه کسی بگوید؟ فرمودند امروز علی اکبر اذان بگوید نماز صبح عاشورا با اذان علی اکبر بود، موذن ظهر را حتی به علی اکبر هم ندادند عین روایت این است که خود حضرت اذان گفت موذن ظهر عاشورا خود سیدالشهدا علیه السلام هستند، واقعا من این جمله را هر وقت گفتم شاید نمیدانم خیلی عجیب است اینهایی که کربلا اهل بیت را کشتند کوفیانی که اهل بیت را به شهادت رساندند وقتی برگشتند مینشستند برای هم تعریف میکردند که ما چه کسی را کشتیم مثلا حرمله میگفت من تیر به حلق علی اصغر زدم، یک کسی میگفت علی اکبر را شهید کردم یک کسی گفت من مشخصات آن کسی را که کشتم میگویم شما ببینید چه کسی بوده گفت من آقای بلند قامت اوصاف قمر بنی هاشم را میگفت چهرهی نورانی من آقایی را کشتم که در پیشانیاش جای سجده بود. پیرمرد نود سالهای مثل حبیب جای پیشانی داشته باشد تعجب نیست جوانمرد سی و چهار سالهای مثل قمر بنی هاشم جای سجده روی پیشانیاش باشد قاتل این طور معرفی کرده، تقاضای من به مردم و جوانان است راست بگوییم به امام حسین. امام حسین هر چه داشت در راه خدا داد و راست گفت ما هم راست بگوییم در نهج البلاغه خواندیم امیرمومنان فرمود خدا صداقت را در ما دید و ما را پیروز کرد جملهای هم که به عزیزان سخنرانها و مادحین دارم تو را به خدا مخصوصا از مادحین با کمال ادب و تقاضا عرض میکنیم ما افتخارمان روضه خوانی سیدالشهدا است، خاک پای روضه خوانهای سیدالشهداییم اما همهی مجلس روضه نیست، پیام امام حسین را هم در قالب شعر یک مداح باید در قالب شعر پیام کربلا را برساند به مخاطب خودش، اگر شما چهل دقیقه زمان دارید حداقل نصف این زمان را برای رساندن پیام سیدالشهدا در قالب شعر استفاده کنید میبینید در این جلسات دل میشکند اشک جاری میشود آمادهی پذیرش حق است، یک موعظه یک نیشتر طبیب حاذق بزند کار خودش را میکند از سخنرانها همین طور یک وقتی در برنامه گفتم که مقتل خوانی رسم است عربها مقتل میخوانند خدا رحمت کند آیت الله حکیم چه مقتل زیبایی خواندهاند مقتل خوانی خیلی خوب است بیاییم در کنار مقتل خوانی خطبه خوانی رسم کنیم خطبههای امام حسین سلام الله علیه را بخوانیم مثل همان خطبهی منا و تقاضای آخرم از مسئولین هیئات مذهبی است زمینه را به گونهای کنیم که بعضی از چهرههایی که فکر میکنیم با امام حسین ارتباط ندارند آنها را جذب کنیم هنر این است من از خود آقایان و خانمها میخواهم جا بدهید در مسجدها در مجلسها به آنهایی که فکر میکنید همین یک شبی آمده اند همین یک شبی را نگاه دارید شما که 356 روز در مسجد هستید یک شب هم به آنهایی که همین یک شب آمده اند جا بدهیم.
شریعتی: موافقید مشرف شویم به محضر قرآن که بخش دوم بررسی جریانات نهضت عاشورا است یک بخش مجزایی باشد خیلی ممنون حال و هوایمان را عوض کردید خدا خیرتان بدهد در بخش بعدی هم همراه ما باشید. صفحهی 248 آیات 104 تا 111 سورهی مبارکهی یوسف تلاوت میشود و چقدر خوب است ثواب این تلاوت را هدیه بکنیم به روح بلند و آسمانی و ملکوتی حضرت سیدالشهدا علیه السلام و از برکاتاش بهره مند شویم باز میگردیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَمَا تَسْأَلُهُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ﴿١٠٤﴾ وَكَأَيِّن مِّنْ آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ ﴿١٠٥﴾ وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِكُونَ ﴿١٠٦﴾ أَفَأَمِنُوا أَن تَأْتِيَهُمْ غَاشِيَةٌ مِّنْ عَذَابِ اللَّـهِ أَوْ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿١٠٧﴾ قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّـهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّـهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿١٠٨﴾ وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِي إِلَيْهِم مِّنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿١٠٩﴾ حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّيَ مَن نَّشَاءُ وَلَا يُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ ﴿١١٠﴾ لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِي الْأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿١١١﴾
ترجمه:
و در حالی که هیچ پاداشی [در برابر ابلاغ قرآن] از آنان نمی خواهی، این [قرآن] جز پندی برای جهانیان نیست. (۱۰۴) و [برای هدایت مردم] در آسمان ها و زمین چه بسیار نشانه هاست که [در غفلت و بی خبری] بر آنها می گذرند در حالی که از آنها روی می گردانند. (۱۰۵) و بیشترشان به خدا ایمان نمی آورند مگر آنکه [برای او] شریک قرار می دهند. (۱۰۶) آیا ایمنند از اینکه فراگیرنده ای از عذاب خدا بیایدشان، یا ناگاه قیامت در حالی که نمی فهمند بر آنان فرا رسد؟ (۱۰۷) بگو: این طریقه و راه من است که من و هر کس پیرو من است بر پایه بصیرت و بینایی به سوی خدا دعوت می کنیم، و خدا از هر عیب و نقصی منزّه است و من از مشرکان نیستم. (۱۰۸) و پیش از تو [بخاطر هدایت مردم] جز مردانی از اهل آبادی ها را که به آنان وحی می نمودیم نفرستادیم. آیا [مخالفان حق] به گردش و سفر در زمین نرفتند تا با تأمل بنگرند که عاقبت کسانی که پیش از آنان بودند [و از روی کبر و عناد به مخالفت با حق برخاستند] چگونه بود؟ و مسلماً سرای آخرت برای کسانی که پرهیزکاری کردند، بهتر است؛ آیا نمی اندیشید؟ (۱۰۹) [پیامبران، مردم را به خدا خواندند و مردم هم حق را منکر شدند] تا زمانی که پیامبران [از ایمان آوردن اکثر مردم] مأیوس شدند و گمان کردند که به آنان [از سوی مردم در وعده یاری و حمایت] دروغ گفته شده است. [ناگهان] یاری ما به پیامبران رسید؛ پس کسانی را که خواستیم رهایی یافتند و عذاب ما از گروه مجرمان برگردانده نمی شود. (۱۱۰) به راستی در سرگذشت آنان عبرتی برای خردمندان است. [قرآن] سخنی نیست که به دروغ بافته شده باشد، بلکه تصدیق کننده کتاب های آسمانی پیش از خود است و بیان گر هر چیز است و برای مردمی که ایمان دارند، سراسر هدایت و رحمت است. (۱۱۱)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی:
دریا که دست تو ملوانان که مست تو * * * بر کشتیاش چه خوب خدا ناخدا گذاشت
السلام علیک یا اباعبدالله زندگیتان منور به نور قرآن باشد و مزین به نام حضرت سیدالشهدا اشارهی قرآنی را حاج آقای حسینی بفرمایند.
حاج آقا حسینی: آیهی 110 که تلاوت شد «حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا» خداوند میفرماید کار به آن جایی رسید که رسل پیامبران ناامید میشدند که کی نصرت و یاری الهی میآید ولی نصرت ما در همان اوج نا امیدی آمد من یک نکتهای را عرض کنم خیلی برای من جالب بود مثل این که مال امروز است این نکته این حرف خیلی مهم است خدا پیامبران را یاری کرده یا نه یاری کرد خدا امام حسین را یاری کرد یا نه یک نکتهای دیدم در تفسیر فی ضلال سید قطب البته ذیل این آیه آیهی 51 غافر شبیه این آیه است قرآن کریم میفرماید ما پیامبران مومنین را یاری میکنیم هم در دنیا و هم در روز قیامت، سید قطب از مفسرین اهل سنت است ولی خیلی نکتهی قشنگی را اشاره میکند میفرماید کجا خدا پیامبران را یاری کرد در قیامت که هیچ هنوز نشده در دنیا چطور خدا پیامبران را یاری کرد این همه انبیا و اولیا را کشتند امام حسین را کشتند کجا یاری کرده؟ خیلی لطیف میگوید اتفاقا در همین داستان کربلا خداوند امام حسین را یاری کرد پیروزی به چیست؟ فقط به پیروزی نظامی و برتری نظامی است؟ در حادثهی کربلا اگر ملاک برتری نظامی باشد باید بگوییم یزید پیروز شد در حالی که ابن زیاد یزید معاویه همه شکست خوردند آن کسی که پیروز شد قطعا سیدالشهدا است سید قطب میگوید نگاه کنید این پیروزی نیست که امام حسین در قلب همهی عالم جا پیدا کرد تا قیام قیامت؟ ممکن است از نظر ظاهری پیامبران بسیاری به شهادت رسیدند بسیاری از اولیا خدا در جنگها کشته شدند خیلی از پیامبران را تکه تکه کردند امام حسین را قطعه قطعه کردند اما باز خدا با این که امام حسین را سر بریدند اما باز خدا میگوید ما پیروز میکنیم، هم در دنیا هم قیامت امروز کل دنیا میگوید حسین چه پیروزی بالاتر از این این حرف یک محقق اهل سنت است ندای امام حسین همهی عالم را گرفته نه فقط در ایران در همهی دنیا کشورهای اروپایی یک وقتی برای شما عرض کردم روز عاشورا چند هزار نفر الآن چند سالی است در اروپا رسم شده در بسیاری از پایتختهای کشورهای اروپایی سوئد، دانمارک، آلمان، انگلیس، بدون مبالغه هزاران هزار نفر در عصر روز عاشورا در حساس ترین زمان و مکان در این پایتختها فریاد میزنند یا حسین مظلومیت امام حسین را میرسانند پس خدا پیروز کرده امروز هم نصرت و یاری است و پیام همین آیه هم این است بله پیامبران نا امید شدند ولی نا امید نباشید قطعا پیروزی خدا از آن شما خواهد بود.
شریعتی: خیلی ممنون برمیگردیم به بحث ما بررسی ریشههای جریان عاشورا در نهج البلاغه.
حاج آقا حسینی: من جملهی دیگری از نامهی امام حسین میخوانم ما میخوانیم بقیه را دوستان مراجعه کنند معرفی میکنیم تقاضا میکنم از دو چیز غفلت نکنید یکی خطبهی امام حسین در منا خیلی مهم است خیلی پیام دارد، حتما همهی مجالس حداقل دو سه جلسه موضوع سخنرانیمان خطبهی امام حسین در منا باشد در مصادر قدیمی آمده در احتجاج مرحوم طبرسی است، در سلوک عاشورایی آسید مجتبی تهرانی ایشان مفصل شرح خطبهی منا را دارد یکی هم نامهی امام حسین به معاویه است گفتیم اگر بررسی کنیم نهضت عاشورا یک مرتبه در سال 61 شروع نشد حداقل باید چهل سال برگردیم به قبل که چه شد مردم این طور در برابر اهل بیت ایستادند چه کسی این زمینهها را ایجاد کرد این نامهای است که امام حسین به معاویه مینویسد معاویه تو نبودی؟ تو نبودی؟ تو نبودی حجر را کشتی؟ عمر بن خزاعی را کشتی؟ محمد بن ابی بکر؟ مالک اشتر را کشتی؟ این همه جنایاتی که معاویه انجام داد یک جمله را از پایان این نامه میخوانم یادت باشد قصاص الهی در کمین ات است و یقین داشته باش حساب و کتاب قیامت است کوچک و بزرگ در نامهی حساب کتاب آمده تو به صرف اتهام کسی متهم بود که از هواداران امیرمومنان است میگرفتی میکشتی و لازم نبود ثابت شود این آقا از یاران امیرمومنان است، شبهه این باشد که این از یاران امیرمومنان بود معاویه میکشت، میرسد به این فراز حساس یادت باشد خدا فردای قیامت به حساب ات میرسد آمدی بیعت گرفتی برای پسرت یزید من آن هفته هم گفتم این کتاب را یک بار معرفی کنم انساب الاشراف برای بلاذری است امکان ندارد کتابخانهی معتبری از اهل سنت این را نداشته باشد، آن کتابخانه، کتابخانه نیست اگر این را نداشته باشد وفاتاش 279 است 1100 سال پیش این دارد نامهی امام حسین را مطرح میکند ما اینها را بخوانیم بدون تعصب کربلا یک مرتبه پیش نیامد امام حسین سلام الله علیه میفرماید یادت باشد چه کردی تو گذشته از این جنایات، وَاَخَذَکَ لِلنّاس بِبَیعَة اِبنِکَ غُلام حَدَث، یَشرَبُ الشّراب، وَیَلعَبُ بِالکَلاب یک بچهی نادانی که کارش شراب خواری و سگ بازی است من عذر میخواهم آن هفته هم گفتم نمیشود همهی چیزهایی که در تاریخ آمده از کتاب سیوطی خواندیم که چه میکرده یزید آمدی بیعت گرفتی برای چنین کسی؟ آن هفته نگفتیم یزید یک میمونی کنار دستاش گذاشته بود اسم برایش گذاشته بود کنیهاش اباغیث بود این ننگ تاریخ اسلام است باید خون گریه کرد بر این مصیبت که امیرالمومنین خلیفهی مسلمین است این آقا؟ معاویه به عنوان امیرالمومنین بیعت گرفته این آدم جای پیغمبر نشسته این آدم تمام فرماندهان لشکری کشوری سفرا میآمدند در مجلس کسی جرئت نکرد روی این میز بنشیند، میگفتند مال چه کسی است؟ میگفتند مال میمون یزید است افسران ارتش نظامی فرماندهان لشکری و کشوری جرئت نداشتند جای اباغیث بنشینند این حکومت دینی است؟ کار به این جا برسد. عمر بن عبدالعزیز به کسی که گفت امیرالمومنین یزید بیست تازیانه زد گفت تو به یزید میگویی امیرالمومنین. یکی از کارهایی که حضرت در همین نامه اشاره کرد و نمیشود به این سادگی گذشت دوستان هم مفصل ببینند حضرت میفرمایند تو چه کردی تو برای این که زیاد به تو خدمت بکند آدمی که پدرش معلوم نبود، این خطبهای که این روزها زیاد میشنویم فرمودند أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ ابن زیاد دعی حرام زاده است پدرش زیاد هم همین طور حرام زادهی پسر حرام زاده آمده به من گفته یا جنگ یا ذلت بیعت دعی به من میگوید؟ ابن زیاد کسی که پدرش معلوم نبود آمد برای این که زیاد به تو بیشتر خدمت بکند آمدی گفتی پدرت زیاد بن ابوسفیان است.
شریعتی: واقعا با این شرایط اگر حضرت قیام نمیکردند از اسلام هیچ چیز نمیماند.
حاج آقا حسینی: وَ عَلَی الإسلام السَّلامُ این را امام حسین خودشان فرمودند یک جملهای امام علی در نامهی 44 دارند عذر میخواهم از بینندگان ما نمیرسیم مراجعه کنند نامهی 44 را حضرت به خود زیاد نوشتند، فرمودند حواسات باشد معاویه میخواهد تو را به پدرش نسبت بدهد و وصل کند در این نامه به زیاد فرمود از معاویه حذر کن فَاحْذَرهُ فَإنَّمَا هُوَ الشَّيطانُ؛ يَأتِي المُؤمِنُمِن بَيْنِ يَدَيْهِ؛ وَ مِن خَلْفِهِ؛ و عَن يَمِينِهِ؛ وَ عَن شِمَالِهِ این همان شیطان رانده شده است که از چهار طرف آدم را محاصره میکند حواست باشد که کلاه سرت نگذارد در نقلها است سه مرتبه فرمودند برحذر باش برحذر باش برحذر باش، این زمینهها بوده که حکومت به یزید میرسد مردم قیام میکنند در برابر اهل بیت و سیدالشهدا به همین آسانی جریان فکری جامعه را عوض کردند یک جملهی دیگر از نامهی 16 نهج البلاغه میگویم این جمله تکان دهنده است ما آن هفته مصادر مفصلی را خواندیم از اهل سنت تاریخ، خلفای جلال الدین سیوطی در همین انساب الاشراف هم است امیرمومنان صریحا میفرماید حضرت قسم خورده می فرماید: به خدا قسم اینها اسلام نیاوردند، اینها در فتح مکه اگر ابوسفیان اظهار اسلام کرد حضرت فرمود اسلام نبود به ظاهر برای این که خونشان محفوظ بماند در جنگی در فتح مکه و کفر و نفاق را پنهان کردند. پنهان کردند پنهان کردند تا یک وقت گفتند نه اظهار میکنیم چرا پنهان بکنیم این کفر نبود که یزید شراب میخواند این شعر معروف است شراب میخورد میگفت کجا هستند بزرگان ما پدران ما آنهایی که در جنگ بدر به دست علی کشته شدند بیایند بگویند انتقام ما را خوب گرفتی آن هفته خواندیم در نامهی دهم نهج البلاغه که حضرت به معاویه مینویسند من همان علی هستم ابوالحسن هستم در رکاب پیامبر در جنگ بدر جدّت، دایی، برادرت، اینها خانوادگی در برابر پیامبر ایستاده بودند سه برادر بودند یک برادر کشته شد یک برادر اسیر شد معاویه تا مکه فرار کرد پایش ورم کرد که امیرمومنان فرمود من بنا نداشتم فراریها را تعقیب بکنم ولی میآمدم دستگیر میکردم، در برنامهی جنگهای اسلامی نیست کسی که فرار کرده تعقیباش کنی اینها خانوادگی ایستادند حضرت فرمود آن روز اسلام نیاوردند در نامهی دهم است آن روزی هم که در فتح مکه گفتید ما مسلمان هستیم از ترس و نفاق بود حضرت در نامهی 16 میفرماید اسلام نیاوردند و کفر را پنهان کرده بودند وقتی زمینه ایجاد شد کفرشان را ظاهر کردند. این را همه نوشتند ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه نوشته، همین ابی سفیانی که امیرمومنان میفرماید خانوادگی پدر و جد و عمو و دایی و برادرها همه ایستاده بودند حالا این طور مدعی شده اند و کار امیرمومنان به جایی برسد که 53 نامه بین حضرت و معاویه رد و بدل شود یعنی من در یک جمله بخواهم بگویم 5 سال حکومت امیرمومنان حضرت تمام درگیر بودند یا باید آماده میشدند به نبرد با معاویه یا قبلش موعظههای فراوانی تا کار به جنگ نکشد 53 نامه حضرت بفرستد و معاویه جواب بدهد دو هفته پیش بینندگان می گویند شما قسم میخورید ما میگوییم خدا شاهد است اینها قسم نیست البته ولی این روز عزیز روز سوم ماه محرم من تقاضا میکنم عزیزان بیشتر عنایت کنند امیرمومنان در این پنج سال خلافت شان تمام درگیری شان اصلا مجال پیدا کردند از روزی که به خلافت رسیدند تا دو سه روز قبل از شهادت تمام این پنج سال یا حضرت نامه نوشتند یا جواب نامه نوشتند شاهدم این سخن است ما نامههایی که حضرت به معاویه نوشته را نخوانده ایم و نمیخوانیم و نخواهیم خواند حضرت جواب معاویه را داده نمیتوانیم بخوانیم که جسارتهایی معاویه به امیرمومنان کرده نباید هم بخوانیم ناراحت میشوند هر چه معاویه گفت ما باید بگوییم؟ اما در تاریخ باید ثبت شود شما خانوادگی پدر، عمو، جد جمعا در برابر پیامبر و امیرمومنان در بدر در احد در احزاب تا فتح مکه از ترس ایمان آوردید حالا شدید مدعی خلافت اسلامی و پنج سال خلافت امیرمومنان درگیر با اینها شد، جسارتها و اهانتها را نمیشود گفت چه حرفهایی به امیرمومنان سلام الله علیه میزند حضرت باید هم کلام با معاویه شود؟ یک وقت در کوچه بازار میشوید دو نفر با هم درگیر شدند میگوییم این آدم شأن شما نیستید.
شریعتی: حضرت میفرمایند کار من به کجا رسیده که باید نام من در کنار نام معاویه آورده شود.
حاج آقا حسینی: بله در شرح ابن ابی الحدید است روزگار من را به جایی رسانده که من را در ردیف معاویه و عمروعاص میگذارند خود حضرت میفرمایند منی که زمان پیغمبر مثل پارهی تن پیغمبر بودم نگاهی که به ستارگان آسمان میشد به من میشد امروز کارم به این جا رسیده ما اگر ریشه و تاریخ کربلا را بررسی میکنیم باید در این زمانها بررسی کنیم که معاویه چه بلایی سر امام حسین آورده و آن وقت معاویه که این بلا را آورده معاویه گاهی ظواهری را رعایت میکرد یزید همان را هم رعایت نمیکرد صریحا این کتاب انساب الاشراف است اولین کسی است که شراب خواری را علنی کرد گفت اینها خیلی مهم نیست.