کارشناس: حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی
تاریخ: 93/08/27
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
بسته است همهی پنجرهها رو به نگاهم * * * چندی است که گمگشتهی در نیمهی راهم
حس میکنم آیینهی من تیره و تار است * * * بر روی مفاتیح دلم گرد و غبار است
از بس که مناجات سحر را نسرودم * * * سجادهی بارانی خود را نگشودم
پای سخن عشق دلم را ننشاندم * * * یعنی چه سحرها که ابوحمزه نخواندم
ای کاش کمی کم کنم این فاصلهها را * * * با خمس عشر طی کنم این مرحلهها را
بر آن شده ام تا که صدایت کنم امشب * * * تا با غزلی عرض ارادت کنم امشب
ای زینت تسبیح و دعا زمزمه هایت * * * در حیرتم آخر بنویسم چه برایت
اعجاز کلام تو مضامین صحیفه است * * * جوشیده زبور از دل قرآن به دعایت
از بس که ملک دور و برت پر زده گشته است * * * پیراهن افلاک پر از عطر قبایت
من کمتر از آنم که به پای تو بیفتم * * * عالم شده سجاده و افتاده به پایت
شریعتی: سلام میگویم به همهی هم وطنان خانمها و آقایان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز در هر کجا که هستید زندگیتان منور باشد به نور اهل بیت علیهم السلام. حاج آقای حسینی سلام علیکم و رحمة الله.
حاج آقا حسینی: عرض سلام و ارادت خالصانه به همهی بینندگان دارم همان طور که همیشه عرض کردیم تقاضا دارم در برابر این همه ابراز لطفی که بینندگان در پیامها و حضورا دارند این مقدار عرض ارادت را پذیرا باشند، در آستانهی شهادت وجود مقدس امام سجاد سلام الله علیه فردا 25 محرم تسلیت عرض میکنم.
شریعتی: فضای برنامهی امروز مزین شده به نام امام سجاد علیه السلام ببینیم حاج آقا برای ما امروز چه به ارمغان آوردند؟
حاج آقا حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم در گذشته ما فراوان بر این نکته تاکید داشتیم که بسیار خوب است عزیزان در جریان خطبه خوانی سیدالشهدا سلام الله علیه و اهل بیت علیهم السلام قرار بگیرند همان طور که مقتل خوانی رسم است خطبه خوانی هم باید رسم شود مجموعه خطبههای امام حسین علیه السلام به ضمیمه خطبههای امام سجاد و زینب کبری سلام الله علیهما در این سفر کوفه و شام اگر عزیزان در جریان این خطبهها قرار بگیرند یک پیام بسیار بزرگی از قصه کربلا به ما خواهد رسید چون فردا 25 ماه محرم روایت شهادت امام سجاد علیه السلام است من به ذهنم رسید اشارهای داشته باشم به خطبهی امام سجاد علیه السلام. در روز عاشورا در آخرین روز عمر نورانی امام حسین علیه السلام حضرت روزشان را با سه پیام به پایان رساندند یک پیام به دشمن یک پیام به اهل بیت و یک پیام به اصحاب، پیامی که به اصحاب دادند این بود که فرمود بزرگ زادگان صبر کنید مرگ یک پل است که شما را عبور میدهد از سختیهای دنیا به رضوان الهی میرسید چه کسی ناراحت است که از زندان دنیا به نعمتها و رضوان الهی منتقل شود، خیلی این سخن تاثیر داشت در آمادگی اصحاب امام حسین برای تقویت روحیه، یک سخن هم به دشمن فرمودند خیلی زیباست، شاید این سخن آخرین سخنی بوده که امام حسین علیه السلام با سپاهیان کوفه داشت چون روز عاشورا خیلی خطبه خواندند، فرمودند به خدا قسم امروز من امیدوارم، امروز مورد اکرام پروردگار قرار بگیرم و پایان من به شهادت باشد. اگر امروز حسین مورد اکرام پروردگار قرار بگیرد پایانش شهادت است یعنی شهادت بالاترین اکرام برای ولی خدا مثل سیدالشهدا علیه السلام است یک بار دیگر گفتیم این را شخصی این طور دعا میکرد خدایا من نمیگویم چه به من بدی بهترین خواستهای که خلق اول و آخر از تو خواستند این را به من بده، زرنگ بود آقا در دعا ما دعاها را معمولا معین میکنیم هیچ چیزی معین نکرد گفت خلق اول و آخر چه از تو خواستند در بین تمام این حوائج بهترین خواسته را عطا کن. پیامبر به او فرمود متوجه شدی چه خواستی گفت نه ما واگذار کردیم به خدا نمیدانیم خدا چه میدهد؟ فرمود اگر دعایت مستجاب شود پایانت به شهادت ختم خواهد شد و خونت در راه خدا به زمین ریخته خواهد شد. اگر این دعا مستجاب شود بهترین آرزو شهادت است بهترین حاجت شهادت است که من یاد کنم این روزها سالگرد شهدای گرانقدر سردار لشکر علی بن ابی طالب شهید زین الدین رضوان الله علیه و بردارشان ،شهید مهدی و شهید مجید زین الدین. ما هر روز هر ساعت هم یاد کنیم از شهدا باز هم کم است بهترین حاجت برای اینها مستجاب شده در هر ترتیب امام حسین علیه السلام فرمود من اگر امروز مورد اکرام خدا قرار بگیرم پایانم شهادت است، ولی بدانید فکر نکنید من به شهادت رسیدم همه چیز تمام میشود انتقام خون من را خدا از شما خواهد گرفت خون مظلوم آقا به شهادت رسیدند، ولی ظلم ظالم که محفوظ است انتقام میگیرد واقعا عجیب است من موارد متعددی دیدم، در روز عاشورا امام حسین علیه السلام را کوفیان اذیت کردند، زخم زبان کردند، استهزا کردند مسخره کردند، «ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَأَسَاءُوا السُّوءَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُون» (روم/10) این یک هشدار است، میگوید عاقبت کسانی که گناه روی گناه برای همهی ما هم است، پایانش آیات قرآن را تکذیب میکنند و در آخر هم مسخره میکنند تحلیلش پیچیده نیست ساده است ما وقتی یک گناه انجام میدهیم توبه میکنیم دو گناه سه گناه بعد عادی میشود گناه روی گناه انسان از آن طرف هم عذاب وجدان میگیرد گناه میکند و عذاب وجدان قبر و قیامت و آخرت و چه میشود و جهنم برای این که خودش را به خیال خودش از عذاب وجدانها آسوده کند همه چیز را منکر میکند. میگوید چه کسی از آن دنیا برگشته هم قساوت قلب پیدا میکند و هم راحت میکند خودش را مسخره میکند در مورد یک مسلمان هم ممکن است پیش بیاید آدمی که مومن و مسلمان بوده هی گناه روی گناه میبیند میخواهد گناه را ادامه بدهد و از آن طرف هم خیالش راحت شود میگوید همه چیز دروغ است از ایمانش هم میخواهد دست بردارد دین را مسخره میکند اینها امام حسین را مسخره کردند متعدد روز عاشورا که خودش فصلی دارد مواردی که زخم زبان به امام حسین زدند این جا است وقتی امام حسین فرمود خدا انتقام میگیرد یک کسی صدا زد چطور خدا میخواهد از ما انتقام بگیرد حالا که همه چیز دست ما است ما میزنیم ما میکشیم یک ساعت دیگه ما خیمه آتش میزنیم ما بدن زیر سم اسبها میبریم ما سر به نیزه میبریم چطور خدا انتقام میگیرد؟ امام حسین جواب اینها را داده این استهزا را بی جواب نگذاشته حضرت فرمود اولا اختلاف بین شما ایجاد میشود این طور نیست که شما این طور که متحد آمدید وحدت باطلتان باقی بماند، خون شما را میریزد بین شما جنگ و دعوا ایجاد میشود به محض این که امام حسین علیه السلام این جمله را فرمودند گزارش تاریخ را ببینید یک مجلس ما نداریم که یزیدیها، ابن زیاد، کوفیان، شامیان گرفته باشند و این مجلس به کام شان شیرین تمام شده باشد همیشه درگیری بوده همیشه تلخی بوده واقعا این گزارشها خیلی مفصل است من خیلی به عجله عبور میکنم یک نمونه اش این است امام حسین پیش بینی کرده است این طور نیست همه چیز را شما به خیال خودتان تمام شده تلقی کنید از همین جا دعواها شروع میشود یک سخن سیدالشهدا با اصحاب داشتند یک سخن با دشمن و یک سخن هم با اهل بیت شان داشتند خیلی زیباست آخرین سخن امام حسین با اهل بیت فرمودند صبر کنید به خدا قسم هرگز روی ذلت نخواهید دید. قسم خورده سیدالشهدا یک قسم برای دشمن خورده یک قسم برای اهل بیت برای دشمن قسم خورد به خدا قسم امروز من به شهادت میرسم ولی دست انتقام الهی میآید بیرون به اهل بیت هم فرمود به خدا قسم شما هرگز روی ذلت نخواهید دید و یک تتمهای دارد خیلی زیبا است فرمود شکایت هم نکنید در این سفر چیزی نگویید که از جایگاه و منزلت شما کم کند به زبان چیزی نگویید که با عظمت اهل بیت جمع نشود، شما در این سفر یک جمله شما سراغ دارید از اهل بیت کوچک و بزرگ گفته باشند که با جلالت اهل بیت سازگار نباشد در این سیرها غالب شعرها خوب است اما گاهی گوشه کنار شعرهای زبان حال حضرت زینب سلام الله علیها که اظهار عجز و ناله میکنند، این زبان حالها زبان قال نیست درست نیست اینها این جمله را همهی بینندگان از حفظ اند حضرت در برابر یزید میایستد میفرماید ما رَاَیتُ مِنهُ اِلاّ جَمیلاً من از خدا جز زیبایی ندیدم آن هفته اشاره کردیم در مجلس یزید، بی بی زینب سلام الله علیها چقدر محکم ایستاده تو فکر کردی یزید ما اسیر دست تو هستیم؟ چهل منزل ما را به اسارت بردی اَنَّ بِنا عَلَياللَّهِ هَواناً وَ بِکَ عَلَيهِ کَرامَةْ تو فکر میکنی ما پیش خدا ضعیفیم و تو پیش خدا جایگاه داری؟ اشتباه میکنی آرام آرام تر این آیه را یادت نرود «وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ» (آل عمران/178) محکم یزید را کوبیده فریاد زده محکم ایستاده زینب کبری سلام الله علیها پس فرمودند شکایت نکنید و به زبان چیزی نگویید که از عظمت شما کم کند البته مجال نیست بینندگان عزیز میدانند اینها همه پیام دارد اگر صبر زینب سلام الله علیها را میبینیم در زندگی خودمان پیاده کنیم گاهی بیماری فقری انواع و اقسام مصیبتها برای ما پیش بیاید میشود ما دو ماه محرم و صفر برویم جلسهی سیدالشهدا بعد خودمان گرفتار مریضی و فقر شدیم بعد شروع کنیم به زمین و زمان و ناسزا بگوییم جزع فزع بکنیم پس این سه جملهی سیدالشهدا علیه السلام منظور از این دو جمله است یکی صبر یکی هم فرموده دست انتقام الهی بیرون میآید در این سفر سیر منازل اهل بیت امام حسین علیه السلام را ببینید هر کجا هستند به یک شکلی به کام یزیدیان تلخ شد داستان مجلس ابن زیاد را مفصل شاید عزیزان شنیده باشند شوخی نیست.
شریعتی: تصور هم نمیکردند این اتفاق بیفتد.
حاج آقا حسینی: اگر احتمال میدادند اصلاً مجال نمیدادند برای چنین سخن گفتنی در کوفه که میآیند داستان عبدالله بن عفیف عزدی واقعا غوغا است شوخی نیست، ابن زیاد مست است، هم مست شراب است هم مست پیروزی است، هم مست قدرت است هم مست غرور است هم مست جوانی است میدانید ابن زیاد سنی نداشته 33 سالش بوده در داستان کربلا چند سال بعد که به دست مختار به هلاکت رسیده در همین سنین به جهنم واصل شده یک جوان 33 ساله مست پیروزی و قدرت و شراب باور نمیکرد کسی در برابرش حرفی بزند، وقتی آن مجلس را گرفت یک جملهای دارد من واقعا عذر میخواهم از محضر امام زمان برای گفتن این جمله فقط بینندگان ببینند چه گفتند به اهل بیت و خدا چه بلایی سر ستمگران آورد. این جملهی ابن زیاد است خطبه خوانده در مجلس خودش در کوفه گفت اَلحَمدُلله الَّذی اَظهَرَ الحَقَّ بِاَهلِهِ گفت شکر خدا که حق را پیروز کرد امیرالمومنین یزید را یاری کرد، کذاب بن کذاب حسین و شیعیانش را کشت، چه نفس کشی است که جواب ابن زیاد را بدهد؟ یک پیر مرد نابینا گوشهی مسجد کوفه عبدالله بن عفیف بلند شد داد زد گفت ابن زیاد تو بچههای پیامبر را میکشی مثل آدم حسابیها حرف میزنی الحمدلله میگویی خدا را میشناسی؟ خیلی ناراحت شد گفت چه کسی دارد جواب من را میدهد؟ گفت منم چطور به خودت جرئت میدهی این طور حرف بزنی کذاب بن کذاب تویی و بابات یزید و باباش مجلسش به هم خورد دستور داد عبدالله بن عفیف را گرفتند داستانش مفصل است خدا میداند بدون مبالغه عرض میکنم هر گاه من این قطعهی تاریخ را نقل کردم از این که خودم ادعا بکنم شیعه هستم شرمسار هستم، عبدالله بن عفیف را آوردند پیش ابن زیاد دنبال بهانه میگشت برای کشتن اش مفصل است داستان بماند به عبدالله بن عفیف گفت من امروز تو را میکشم، مجلس ما را به هم زدی؟ شوخی نیست مجلس ابن زیاد را بعد این همه جنگ به دلخوشی این جشن و شادی به هم زدی این جشن را من امروز میکشمت. این جمله را گفت عبدالله گفت تو هنوز به دنیا نیامده بودی من در رکاب مولایم امیرالمومنین میجنگیدم و آرزوی شهادت داشتم من یک چشمم را در رکاب امیرمومنان در جنگ جمل و یک چشمم را در جنگ صفین از دست دادم بعد از این که نابینا شدم گفتم دیگر در شهادت برایم بسته شد یک پیرمرد نابینا که نمیتواند به شهادت برسد این جمله اش است اَلحَمدُلله الَّذی اُجابَه فی قَدیم دُعایی گفت من یک دعای قدیمی داشتم سی سال از خدا آرزوی شهادت میکردم دیدید یک حاجتی دارد گاهی سالها چشم انتظاری است بعد از پنج سال ده سال خدا آن حاجت را بدهد چه میشود؟ که دیگر فکرش را نمیکرد گفت من بیش از سی سال از خدا آرزوی شهادت داشتم گفتم ولی پیرمرد نابینا چطور میشود به شهادت برسد؟ گفت تو ابن زیاد راست هم میگفت ابن زیاد سنی نداشت تو به دنیا نیامده بودی من آرزوی شهادت داشتم تو من را به کشتن تهدید میکنید؟ دستور داد عبدالله بن عفیف را کشتند یک عدهای بعد از حادثهی کربلا راه را ادامه دادند منزل ابن زیاد به هم خورد منزل به منزل بیایید در شام یزید مجلس گرفته در هر نوبتی یک شرک به دو نمونه اشاره میکنم یکی جملهای میفرماید امام باقر علیه السلام که مجلس ابن زیاد را به هم زد یکی هم امام سجاد علیه السلام امام باقر علیه السلام جالب است این را همه نوشتند امام باقر سال 56 و 57 متولد شدند حادثهی کربلا سال 61 است امام باقر آن زمان چهار ساله بودند در یک مجلسی ابن زیاد وقتی که دید اهل بیت جوابش را میدهند عصبانی شد رو کرد به مشاورین خودش گفت من چه کنم با اینها که جواب من را میدهند؟ اصولا یکی از چیزهایی که آدمهای ظالم که ظلم را ادامه پیدا میکنند استبداد لازمهاش این است که نمیتوانند حرف دیگری را بشنوند، لازمهی استبداد این است که هیچی نباید بگویی قابل تصور نیست رسوایی اش ناراحت شد چرا جواب من را میدهند یک نگاهی کرد گفت من چه کنم با اینها چرا جواب من را میدهند مشاورین گفتند قبلهی عالم ناراحت نشوید برای شما خوب نیست ناراحتی شما دستور بدهید همهی اینها را میکشیم ما 72 نفر را در کربلا کشتیم 84 نفر زن و بچه را هم این جا میکشیم. امام باقر چهار ساله ایستاد فرمود یزید هیچ میدانی همان جلسهای که تو این جا با مشاورینت تشکیل دادی شبیه همین جلسه در کاخ فرعون تشکیل شد موسی وقتی رفت فرعون را دعوت به یگانه پرستی کرد فرعون ناراحت شد که چرا موسی با خدایی من مخالفت میکند فرعون با مشاورینش مشورت کرد در سورهی شعرا آمده مشاورین گفتند قبلهی عالم شما خودتان را ناراحت نکنید این یک ساحر است ما هم ساحرها را جمع میکنیم سحر موسی را باطل میکنیم «قالُواْ أَرْجِهْ وَ أَخَاهُ وَ أَرْسِلْ فِی الْمَدائِنِ حاشِرینَ» (اعراف/111) میفرستیم ساحرها میآیند قضیه تمام میشود امام باقر علیه السلام فرمود یک نفر از مشاورین فرعون نگفت موسی را به قتل برسانیم گفتند سحر است باطل میکنیم ولی مشاورین تو همه گفتند اینها را بکش میدانی فرق مشاورین تو با مشاورین فرعون چیست؟ حساس شد چه میخواهد بگوید این چهار ساله یزید گفت چه است؟ گفت فرقش این است آنها هر بدی داشتند ولی حرام زاده نبودند ولی اینها حرام زادهاند چرا؟ دلیل آورده فرمود چون جز حرام زادگان پیامبران و پیامبر زادگان را نمیکشند و فرمان به قتل شان نمیدهند این که امام حسین در روز عاشورا فرمود أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ فرمود مشکل مشاوران تو این است کسی فرمان قتل پیامبر زادگان را میدهد که در انعقاد نطفهاش مشکل دارد، چه بگوید یزید بگوید ساکت باش بگوید دروغ میگویی؟ آیه قرآن تاریخ و احادیث در آن مرحله مجبور شد از قتل اهل بیت منصرف شد ولی شاه بیت این حوادث داستان امام سجاد علیه السلام است یکی خطبهی امام سجاد یکی هم خطبهی امام سجاد علیه السلام. یکی از آرزوهای قدیمی من این است که در جلسات خطبه خوانی انجام شود یک بخشیاش این است خطبه خوانده شود یک بخشی هم این که با همان حماسهای که در مجلس بوده خوانده میشود اجمالش این است یزید مجلسی گرفت و به خطیب دربار خودش گفت برو بالای منبر خب معلوم است خطیب دربار یزید چه میگوید در گزارش جالب است این را هم اضافه کنم در مصادر قدیمی ما مثل مناقب ابن شهر آشوب این جریان و نقل خطبه آمده خطیب دربار وقتی رفت عبارت این است هر چه داشت در اهانت و مذمت امیرمومنان و سیدالشهدا بر زبان جاری کرد و هر چه توانست در مدح و ثنای معاویه و یزید گفت. من همیشه دنبال بهانه میگردم این شعر سنایی را بخوانم حالا بهانه نیست مناسبت است سنایی خیلی زیبا گفته
داستان پسر هند مگر نشنیدی (معاویه را میگوید)
که از او و سه کس او به پیامبر چه رسید
پدر او دور دندان پیامبر بشکست
مادر او جگر عم پیامبر بدرید
او به ناحق حق داماد پیامبر بگرفت
پسر او سر فرزند پیامبر ببرید
بر چنین قوم تو لعنت نکنی؟ شرمت باد
لعن الله یزید و علی آل یزید در مدح معاویه و یزید هر چه خواست به زبان جاری کرد امام سجاد اسیر از پایین منبر داد زد وای بر توای خطیب به خاطر رضایت یزید جهنم را برای خودت خریدی؟ مردم متحیر شدند چه دارد میگوید این اسیر به هر ترتیب اینها را به عنوان خارجی نه یک کشور دیگر، خارج از دین معرفی کردند جایگاه تو آتش است بعد به یزید فرمود این رفت هر چه گفت هر چه بلد بود اجازه بده من هم بروم بالای این چوبها من یک حرفی بزنم برای خدا یک حرفهایی بزنم که رضای خدا در آن باشد. خیر و صلاح این مستمعین باشد جالب است امام سجاد فرمود اَسعَد هذِهِ الاَعواد من بروم بالای این چوبها یعنی جایی که مدح یزید و معاویه است دیگر منبر نیست چوب است مردم هم اصولا ماجرا جو هستند دلشان میخواهد ببینند حوادث پایانش به کجا ختم میشود مردم هم تحریک کردند بگذارید حرفش را بزند یزید میشناخت گفت نه.
شریعتی: آنها این جلسات را گذاشته بودند که اهل بیت را تحقیر بکنند.
حاج آقا حسینی: بله تحقیر اهل بیت تکمیل جنگ نظامی بود این تهاجم فرهنگی شان بود من مخصوصا آدرس را گفتم مناقب ابن شهرآشوب از مصادر قدیمی ما است خود یزید گفت نه این اگر برود بالای منبر دودمان ابوسفیان را رسوا خواهد کرد نه نمیشود اجازه نداد، موافقت نکرد مردم باز گفتند این اسیر است چهل منزل این همه بچهها و اهل بیت شان را کشتند دیگر توان حرف زدن و حال ندارند برود چیزی هم بگوید چیزی نمیشود باز این در گزارش است یزید گفت اینها مدرسه نرفتن که شما فکر کنید مصیبت آنها را از پای در میآورد علم و دانش آنها مکتب نیست،
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت * * * به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
به هر ترتیب کاری کردند آن قدر فضا فضایی شد که مجبور شد یزید به امام سجاد علیه السلام اجازه بدهد البته آن خطبه اقتضائات خودش را دارد ولی من فرازهایی را اشاره میکنم حضرت این طور شروع کردند در شامی که چهل سال تبلیغات شده علیه امیرالمومنان خطبه را میشود به سه بخش تقسیم کرد یک معرفی پیامبر انتساب امام سجاد به پیامبر دو معرفی امیرمومنان که حساس ترین فراز این خطبه است سه روضهی امام حسین علیه السلام امام سجاد در این مجلس مصیبت چون در گزارش تاریخ است وقتی امام سجاد علیه السلام خطبه را خواندند مردم آن چنان گریه کردند ولو دلها مرده است، ولی تاثیر کلام سیدالساجدین علیه السلام و انتساب خودش به پیامبر سه فراز مهم و کلیدی، یک خداوند شش چیز به ما عنایت کرد و به هفت فضیلت ما را بر دیگران برتری داد خداوند علم و دانایی حلم و بردباری جود و سخاوت و فضاحت و تلاوت بیان مردانگی و جوان مردی به ما داد محبت ما را در دل مومنین قرار داد هفت ویژگی ما داریم دیگران ندارند محمد مختار از ما است جعفر طیار از ماست حیدر کرار از ماست حمزه سیدالشهدا از ماست دو سبط این امت حسن و حسین از ما هستند مهدی این امت از ما است این مختصر کافی است؟ من چه کسی هستم؟ رجز میخواند واقعا رجز خوانی است یک خطبهی حماسی است روضه آخرش است باید هم باشد حماسه اولش است من از مادحین اهل بیت تقاضا میکنم من این شبها توفیق داشتم در بعضی از مجالس اهل بیت شرکت کردم مثلا یک مداح آمده چهل دقیقه تریبون در اختیارش است چهل دقیقه را روضه خوانی کرده امام سجاد روضه آخرش خوانده ما اگر خاک پای روضه خوانها باشیم افتخارمان است امام سجاد اولش حماسه خوانی کرده هنر این است در این چهل دقیقه یک بخش عمدهایش را پیام کربلا خطبههای امام حسین پیام دین بعد شروع کرده نَا ابْنُ مَکَّةَ وَ مِنَی أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا أَنَا ابْنُ مَنْ حَمَلَ الرُّکْنَ بِأَطْرَافِ ... خَیْرِ مَنْ طَافَ وَ سَعَی أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنْ حَجَّ وَ لَبَّیأَنَا ابْنُ مَنْ حُمِلَ عَلَی الْبُرَاقِ فِی الْهَوَاءِ آن قدر در عظمت رسول الله یک جدم رسول الله یک جدم امیرمومنان که مهم است معرفی شود این جا که در خطبهی نماز جمعه علامه امینی در الغدیر دارد هفتاد هزار منبر در نماز جمعه به امیرالمومنین دشنام میدادند در عصر بنی امیه و معاویه امیرالمومنین را این طور معرفی میکند أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ بِسَیْفَیْنِ وَ طَعَنَ بِرُمْحَیْنِ وَ هَاجَرَ الْهِجْرَتَیْنِ وَ بَایَعَ الْبَیْعَتَیْنِ وَ قَاتَلَ بِبَدْرٍ وَ حُنَیْنٍ کجا بود امیرمومنان که نباشد کدام حادثه را در صدر اسلام سراغ دارید که امیرمومنان پا به پای رسول خدا نباشد؟ آن قدر امام سجاد علیه السلام این مجلس را در اختیار قرار گرفتند همه مبهوتاند آن حماسهی امام سجاد آن فریاد که من دلم میخواست این جا آن خطبه را با همان شکل حماسی بخوانیم باشد برای یک فضایی در جلساتی که اقتضاء خودش را داشته باشد من غصه میخورم که چرا مردم ما در جریان آن حماسهی خطبه نیستند ما در مجالس گفتیم شاید اقتضائات خودش را داشته باشد استودیو جای بیان حماسی و مستمع نیست کاری کرد امام سجاد علیه السلام این گزارش تاریخ است آدم بیجهت که نمیتواند روضه خوانی کند با آن حماسه کار به جایی رسیده که مردم شام دارند گریه میکنند، نه مردم مدینه در این فضا امام سجاد فضا را آماده دید شروع کرد به روضه خوانی اَنَا ابنُ عَطشان اَنَا ابنُ مَصلوب خیلی مهم است در شام اَنَا ابنُ مَن بَکَت عَلَیه مَلائِکَه السّما شما شادی کردید شما جشن گرفتید ولی فرشتگان آسمان برای پدرم کردند مَن ناحَتْ عَلَيهِ الجِنُّ فِي الأرضِ و الطِّيرُ فِي الهَواءِ
جن و ملک بر آدمیان گریه میکنند * * * گویا عزای اشرف اولاد آدم است
این در کلام حضرت نیست آن قدر خواند که یزید دید کاری نمیتواند بکند بگوید قطع کنید مردم میگویند میخواهیم بشنویم، دیگر مجلس از دست یزید خارج شده مردم شوخی ندارند در فضاهای سنگین خیلی باید با احتیاط حاکم ستمگر پیش برود آن هم از چه سیاستی استفاده کرد؟ بهانهی دین آورد گفت وقت نماز شد روز جمعه بود موذن اذان بگو موذن که اذان گفت باز امام سجاد از همین فرصت استفاده کرد تا گفت الله اکبر حضرت گفت من هم میگویم الله اکبر تا گفت اشهد ان لا اله الا الله فرمود شما به زبان میگویید اما من با تمام وجودم میگویم تا گفت اشهد ان محمد رسول الله گزارش تاریخ این است امام سجاد رو کرد فرمود من یک سوال دارم این محمدی که بر ماذنهها نامش را میبرند جد تو است یا جد من. همه میدانند جد تو ابوسفیان است اگر بگویی جد من است کذب و کفر است اگر جد ما اهل بیت است پس چرا عترتش را کشتی؟ در این فضا مجلس را منفجر کرده سیدالساجدین ما گاهی بی مقدمه میگوییم امام سجاد کاری کرد که یزید اظهار پشیمانی بکند ولی مقدمه اش این است این در تاریخ است یزیدی که دیروز بدمستی میکرد میگفت پدران من در بدر کجا هستند؟ در نهج البلاغه امیرمومنان فرمود معاویه! پدرت، برادرت، داییات، خانوادگی آمده بودید مقابل من. من بودم جدت را جد مادریات را، برادرت را کشتم یک برادرت را اسیر کردم تو فرار کردی من فراریها را تعقیب نمیکنم وگرنه تعقیبت میکردم همین یزیدی که تا دیروز میگفت پدران من کجا هستند در بدر آنهایی که به دست علی کشته شدند بیایند بگویند یزید انتقام ما را گرفتی، همین یزید ما نمیگوییم پشیمان شد مجبور شد اظهار پشیمانی شد اهل بیت را با عزت و احترام برمیگردانند، دیگر سیاست جواب نمیدهد بدتر میشود هر چه کردند رسوایی شان بیشتر شد در این فضا این که پیام سیدالشهدا علیه السلام این بود که خدا انتقام من را از شما خواهد گرفت تازه این اول ماجرا است قیام توابین از حالا شروع میشود، قیام مختار ادامه پیدا میکند، قیام زید بن علی بن الحسین، قیام یحیی بن زید این خود اثرش را در تاریخ گذاشت.
شریعتی: خیلی ممنون خسته نباشید خدا وقت نگاه خوبی بود یک رویکرد تاریخی از فضائل اهل بیت شنیدیم به قرار روزانهمان میرسیم صفحهی 269 قرار امروز سمت خدایی هاست آیات پانزدهم تا 26 ام سورهی مبارکهی نحل. زندگیتان منور به نور قرآن باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَأَلْقَى فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ وَأَنْهَارًا وَسُبُلًا لَّعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿١٥﴾ وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ ﴿١٦﴾ أَفَمَن يَخْلُقُ كَمَن لَّا يَخْلُقُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿١٧﴾ وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّـهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ اللَّـهَ لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿١٨﴾ وَاللَّـهُ يَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ﴿١٩﴾ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ ﴿٢٠﴾ أَمْوَاتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ ﴿٢١﴾ إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُم مُّنكِرَةٌ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ ﴿٢٢﴾ لَا جَرَمَ أَنَّ اللَّـهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ ﴿٢٣﴾ وَإِذَا قِيلَ لَهُم مَّاذَا أَنزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿٢٤﴾ لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ ﴿٢٥﴾ قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّـهُ بُنْيَانَهُم مِّنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِن فَوْقِهِمْ وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ ﴿٢٦﴾
ترجمه:
و در زمین کوه هایی استوار افکند تا شما را [در حال گردش وضعی و انتقالی] نلرزاند، و نهرها و راه هایی را [پدید آورد] تا [برای رسیدن به اهداف و مقاصد خود] راه یابید. (۱۵) و [برای اینکه در عبور از کوه ها و بیابان ها و کویرها سرگردان و گم نشوید] نشانه ها [قرار داد]، و [مردم به هنگام شب در دل بیابان ها و بر سطح دریاها] به وسیله ستارگان راهیابی می کنند. (۱۶) بر این اساس آیا کسی که [همه چیز] می آفریند، مانند کسی است که [هیچ چیز] نمی آفریند؟ [پس کُرنش در برابر بتان بر پایه چه دلیلی است؟] آیا پند نمی گیرید؟ (۱۷) و اگر نعمت های خدا را شماره کنید، هرگز نمی توانید آنها را به شمار آورید؛ یقیناً خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. (۱۸) و خدا آنچه را پنهان می کنید و آنچه را آشکار می سازید، می داند. (۱۹) و معبودهایی را که به جای خدا می پرستند [نه اینکه] چیزی را نمی آفرینند، بلکه خودشان آفریده می شوند. (۲۰) مُردگانند نه زندگان، و نمی دانند چه زمانی برانگیخته می شوند. (۲۱) معبود شما معبودی یگانه است؛ پس کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند، دل هایشان [حق را] انکار می کند، و آنان مستکبرند. (۲۲) ثابت و یقینی است که خدا آنچه را پنهان می کنند و آنچه را آشکار می نمایند، می داند؛ قطعاً او مستکبران را دوست ندارد. (۲۳) و هنگامی که به آنان گویند: پروردگارتان چه چیزهایی نازل کرده؟ می گویند: [چیزی نازل نکرده، آنچه به عنوان قرآن در دسترس مردم است، همان] افسانه های [دروغین] پیشینیان است!! (۲۴) سرانجام روز قیامت بار گناهانشان را به طور کامل و بخشی از بار گناهان کسانی که از روی بی دانشی گمراهشان می کنند، به دوش می کشند. آگاه باشید! بد باری است که به دوش می کشند. (۲۵) همانا کسانی که پیش از اینان بودند [به همین صورت] نیرنگ زدند [تا حق را نابود کنند]، پس خدا بنیانشان را از پایه و اساس ویران کرد و سقف [خانه هایشان را] از بالای سرشان بر آنان فرو ریخت، و از جایی که پی نبردند، عذاب به سویشان آمد. (۲۶)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: امروز حاج آقای حسینی از امام سجاد علیه السلام گفتند چقدر خوب است ثواب تلاوت این آیات را هدیه کنیم به روح بلند امام سجاد علیه السلام.
حاج آقا حسینی: من یک نکتهای از این آیه میگویم یک جملهای را هم در تکمیل این بحث این آیهی «وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّـهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ اللَّـهَ لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ» گاهی یادمان میرود بخواهید نعمتهای الهی را شماره کنید قابل شماره نیست تکمیل بحث صبر است اگر بخواهیم صبرمان در زندگی بیشتر شود یک راهش این است نعمتهای الهی را شماره کنیم چقدر نعمت داریم؟ یکی دو مشکل هم در زندگی است من مریضم یکی دو مریضی دارم گرفتار فقر ام هر چه شما نعمتها را بشمارید دادهها را بشمارید ببینید قابل شماره است؟ قرآن میگوید نیست اگر بشمارید آن وقت سختیها برای ما مشکل نمیشود در گرفتاریها آرام میشوم. نکتهی دیگری این است که در روز عاشورا یک جملهای از امام سجاد نقل میکند سیدالشهدا در آخرین وداع به امام سجاد فرمودند که این راه را باز کرد برای این مسیر چهل منزل فرمود پسرم یک دعا یادت میدهم این دعا یادگاری مادرم فاطمه است در سختیها بخوان این دعا در مفاتیح مرحوم محدث قمی است یک وصیت هم کردند وصیت شان این بود از ظلم به کسی که جز خدا پناه ندارد بپرهیز ظلم و ظلمت یک ریشه است ظلم تاریکی میآورد مخصوصا ظلم به کسی که جز خدا پناه ندارد یک وقت ما به کسی ظلم میکنیم این انتقام میگیرد اما یک وقت به کسی ظلم میکنیم که جز آه کاری نمیتواند بکند این وصیت و دعایی که حضرت یاد امام سجاد دادند برای فرازهای سخت امام سجاد علیه السلام حسن ختام برنامه این دعا باشد بینندگان این دعا را بخوانند و همهی کسانی که التماس دعا به این برنامه داشتند بسم الله الرحمن الرحیم دعای امام حسین علیه السلام عصر عاشورا در خیمهها به امام سجاد یاد دادند گزارش امام سجاد این است فرمود دیدم خون میجوشد از بدن پدرم، بِحَقِّ يسَّ وَالْقُرْآنِ الْحَكيمِ وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ يا مَنْ يَقْدِرُ عَلى حَوآئِجِ السّآئِلينَ يا مَنْ يَعْلَمُ ما فِى الضَّميرِ يا مُنَفِّساً عَنِ الْمَكْرُوبينَ يا مُفَرِّجاً عَنِ الْمَغْمُومينَ يا راحِمَ الشَّيْخِ الْكَبيرِ يا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغيرِ يا مَنْ لايَحْتاجُ اِلَى التَّفْسيرِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ خدا را قسم میدهیم به حق سیدالساجدین و سیدالشهدا حوائج همهی بینندگان را برآورده و بخیر بفرماید.