کارشناس: حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی
تاریخ: 93/09/04
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
فراز منبر نی قرص ماه میبینم * * * خدای من نکند اشتباه میبینم
بتاب یوسف من بوی گرگ میشنوم * * * بتاب راه دراز است و چاه میبینم
نظاره میکنم از راه دور سرها را * * * جوان و پیر و سفید و سیاه میبینم
به آیههای کتاب غمت که مینگرم * * * تمام را به کدامین گناه مینگرم
به احترام سرت سر به مهر میسایم * * * و قتل گاه تو را قبله گاه میبینم
سلام علیکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همهی مخاطبین برنامه دارم در آغاز خواستم تشکر کنم هفتهی گذشته یکی از پر پیامک ترین هفتهها بود خیلی عجیب بود شاید هزاران پیامک که من نرسیدم مشابه هم بودم همه را نتوانستم بخوانم بینندگان خیلی اظهار محبت کرده بودند نسبت به بحثی که راجع به خطبهی امام سجاد سلام الله علیه داشتیم پیشنهاد داده بودند خطبه را با همان شکل حماسی که فرمودید بخوانیم به احترام امری که بینندگان عزیز داشتند ما این خطبه را در دو شب پیش در جمع دانشجویان در دانشگاه امام صادق خواندیم دوستان عزیز در شبکه برنامه را ضبط کردند بنا شد که یک روزی پخش کنند.
شریعتی: ان شاء الله خیلی خوب من هم پیامها را دیدم از لطف شما بسیار ممنونیم برمیگردیم به بحث ما با حاج آقا حسینی در هفتههای اخیر بحث سیره تربیتی امام علی علیه السلام بود امروز هم خدمت شما هستیم.
حاج آقا حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم در سیرهی تربیتی رسیدیم به نامهی 55 نهج البلاغه نامهای است که امیرمومنان سلام الله علیه به معاویه نوشتند در مجموع حضرت بیش از پنجاه نامه به معاویه نوشتند که 15 تا در نهج البلاغه آمده بخشی از این نامهها تربیتی است حضرت موعظه و نصیحت میکنند از جمله نامهی 55 که موعظهای است از سوی امیرمومنان به کسی که حضرت او را شیطان میداند در نامهی 44 نهج البلاغه این عبارت را خواندیم حضرت مینویسند فَاحْذَرهُ فَإنَّمَا هُوَ الشَّيطانُ مواظب باشید از معاویه بر حذر باشید او شیطانی است که از چهار طرف انسان را محاصره میکند در عین حال که شیطان میداند او را اما نامه مینویسند موعظه و نصیحت میکند معلوم میشود انسان از موعظه به شیطان هم نباید نا امید باشد این نامه چهار بخش دارد بخش اول اش این که دنیا مقدمهی آخرت است ان الله سبحانه جعل الدنیا لما بعدها دنیا مقدمه است که توضیح دادیم بخش دوم حضرت به ابتلائات و آزمایشهای الهی از انسانها اشاره میکند ما در دنیا آمدیم تا آزمون ما در دنیا باشد امیرمومنان به معاویه مینویسند که خدا من را به وسیله تو امتحان میکند و تو را به وسیلهی من امتحان امیر مومنان این بود که در برابر شیطنتهای معاویه مقاومت میکند یا نه که حضرت مقاومت کرد امتحان معاویه این بود که در برابر حق تسلیم میشود یا نه. من به مناسبت این بحث یک اشارهی دیگری هم داشته باشم این بحث ابتلا که در این نامه حضرت اشاره کرده اند مسئلهی فراگیری است ما هر روزه در ابتلا و آزمون هستیم نکتهای که این هفته اشاره میکنم به بهانهی این کلام امیرمومنان این است که یادمان باشد این ابتلائات به معنای بی مهری پروردگار نیست اگر ما به فقر و بیماری و از دست دادن عزیزی مصیبتی آزمون میشویم اینها نشانهی بی مهری خداوند نیست دنیا دار ابتلا است بنا است همه امتحان شوند معنایش این نیست که خداوند بندهای را دوست ندارد اگر مریض شده اگر مصیبتی رسیده اگر گرفتار فقر است به معنای بی مهری پرودگار نیست اینها را ابتلا بدانیم البته توضیحی باید داد و آن این که نه فقری که فقر اختیاری باشد ما تنبلی کنیم گرفتار فقر شویم یا فقری که دشمن بر ما تحمیل کرده باید در برابر دشمن بایستیم در قصهی بیماریها هم همین طور است میشود جلوی یک سلسله بیماریها را گرفت جلوی یک سلسله از مصیبتها را گرفت باید انسان مقاومت کند تا میشود در آن جاهایی که اختیار است دست خود ما است فقر اختیاری بیماریها و گرفتاریهای اختیاری. من یک وقت مثال زدم در کشور ما سالانه آمار رسمی که دارند میگویند هفده هزار نفر هجده هزار نفر قریب بیست هزار نفر در تلفات حوادث رانندگی از دست میروند اینها را باید جلویش گرفت نمیشود گفت ابتلا است و متاسفانه آمارهای رسمی که میگویند ده برابر این ما معلول هر سال در کشورمان اضافه میشود یعنی اگر بیست هزار نفر تلف میشوند ده برابرش دویست هزار نفر هر سال معلول داریم خیلی آمار وحشتناکی است خیلی ما باید کار بکنیم مسئولین تلاش بکنند خود مردم تلاش بکنند این آمار شوخی نیست در این سی سال انقلاب اگر بررسی کنیم ما سالی دویست هزار معلول اضافه شده باشیم در این سی و چهار ساله شش میلیون این آمار را دنیا بشنود وحشت میکند ما خیلی ساده میگذریم خودمان باید تلاش بکنیم جلوگیری کنیم مسئولین باید تلاش بکنند من گاهی به دوستان میگویند من از شهر خودمان خبر داریم ما که در پیاده رو داریم میرویم اگر موتورها نیایند در پیاده رو تعجب میکنیم میگوییم چطور این موتور با این که راه داشت نیامد اگر یک موتور سواری ببینیم چند تخلف با هم انجام نداده تعجب میکنیم جان خیلی مهم است یک موتوری که با یک شرایطی یک نفر یا دو نفر باید سوار شود آدم دلش میسوزد گاهی میبیند آقایی با خانم هاش سه بچه خردسال پنج نفر سوار وسیله نقلیهای که هیچ حفاظی ندارد تازه وارد پیاده رو شده تازه از یک مسیر ورود ممنوع آمده تازه در حال تماس تلفنی با همراهش هم است یک دستی پنج راکب با موبایل صحبت میکند ورود ممنوع آمده کلام ایمنی ندارد آخرش هم بیمه هم ندارد در آن واحد هفت هشت تخلف را بعد هم که حادثه پیش میآید میگویند خداوند. نه این طور نیست فقر آزمون است بیماری آزمون است ولی اینهایی که میتوانیم به دست خودمان جلویش را بگیریم باید بگیریم. من بنشینم کار نکنم بگویم خداوند بر من فقر مقدر کرده من از یک ساختمان هجده طبقه خودم را پرتاب کنم بگویم خداوند بیماری بر من مقدر کرده الآن حوادث ما این طور است خیلیها را میتوانیم جلوگیری کنیم اگر ما کار خودمان را کردیم باز هم زندگیمان فقیرانه است یا مصیبتی به ما رسیده امیر مومنان میفرماید دنیا دار ابتلا است در نهج البلاغه این پیام فراوان است در قرآن فراوان است من پنج اصل از آیات قرآن اشاره میکنم این را اگر عنایت کنند تصورم این است اگر اشتباه نکنم آرام بخش زندگیهای ما است اگر بینندگان عزیزی گرفتار بیماری هستند گرفتار فقر هستند نه فقر اختیاری نه بیماری اختیاری به هر ترتیب الآن گرفتارند اگر به این پنج اصل انسان توجه کند خیلی از گرفتاریها برایش حل میشود آرامش روحی و روانی پیدا میکند الآن مشکل ما نبود آرامش روحی و روانی است یک ما معتقدیم خداوند عالم است اگر من گرفتار یک نوع مشکلی ابتلائی به مشکلاتی دارم هر مشکلی خدا میداند، حتی از نیت ما خبر دارد ما صدها دهها آیه داریم که خداوند علام است عالم است یعلم میداند دوم من باور بکنم که خداوند میتواند یعنی این طور نیست که بداند ولی نمیتواند مشکل من را حل کند، این هم در قرآن فراوان است سوم بعد از این که میتواند خودش هم نیازی ندارد بعضیها میتوانند اما به خاطر این که خودشان نیازمند هستند اول نیازهای خودشان را بر طرف میکنند اما هُوَ الغَنی خدا هیچ نیازی ندارد پس میداند میتواند نیازی هم ندارد چهار رئوف است مهربان است جواد است کریم است بخشنده است بعضیها میدانند میتوانند نیازی هم ندارند ولی بخشنده نیستند خدا میداند میتواند نیازی هم ندارد رحیم و رئوف و جواد و کریم است پس چرا مشکل من را حل نکرده؟ ما بارها شاید در این برنامه صدها بار گفتیم ما باید مشکلمان را در باورهای دینی حل بکنیم اگر خدای نکرده در باورهای دینی ضعیف هستیم اصلاح کنیم ایمان را تقویت کنیم. الآن مثلا من مشکل شما را حل نمیکنم یا شما مشکل من را حل نمیکنید ما انسانها چرا مشکلات هم را حل نمیکنیم به داد هم نمیرسیم یک وقت نمیدانیم خبر نداریم یا میداند قادر نیست توانایی حل مشکل را ندارد این دو گاهی شما میدانید میتوانید اما خودتان نیازمندید اول نیاز خودتان را باید برطرف کنید وضع مالیتان خوب است اما گرفتاریهایی دارد اگر میدانید و میتوانید و نیازمند نیستید دیگر چرا مشکل من را حل نمیکنید؟ چون جواد نیستید کریم نیستید من جود و بخشش ندارم اما خدا چه؟ ما معتقدیم این باور خیلی مهم است اگر ما باور کردیم از نیت ما خبر دارد عالم الغیب و الشهاده است خدا میداند شما فقیرید گرفتارید مشکلی دارید دعا کردید هزار بار از خدا هستید خدا میتواند خدا خودش هم نیازی ندارد که بخواهد اول نیازهای خودش را برطرف کند مهربان هم است به همهی بندگانش مهربان است جواد است کریم است بخشنده است رئوف است پس چرا با وجود این چهار اصل باز هم من گرفتارم؟ای خدایی که میدانی میتوانی نیازی هم نداری مهربان هم هستی چرا من در فقر به سر میبرم چرا در گرفتاری به سر میبرم چرا حاجت من برآورده نمیشود این برمیگردد به این اصل که دنیا دار ابتلا و آزمون است پنجم ما خدا را حکیم میدانیم خدای عالم قادر غنی رحیم حکیم هم است و حکمتش اقتضا میکند که ما این ابتلائات را داشته باشیم اگر واقعا تلاش خودم را کردم فقر تحمیلی و اختیاری نیست فقر در اثر سوء تدبیر و بی برنامگی نیست من تلاش خودم را کردم اما نشده حالا من بگویم خدایا میدانی میتوانی نیاز نداری مهربان هستی پس چرا مشکل من را حل میکنی؟ به این جا میرسیم میمانیم مگر این که اصل پنجم یادمان باشد خداوند حکیم است عادل است بر اساس حکمت مصلحت من نبوده بیش از این.
شریعتی: گاهی وقتها به این جا که میرسیم ایمانمان سست میشود شکوه میکنیم.
حاج آقا حسینی: این خیلی مهم است الان خیلیها هستند گاهی مشکلات زندگی یک بیماری طولانی مثلا یک جوانی است نوجوانی است گرفتار بیماری شده یک خانمی یک آقایی گرفتار فقر شده یک کسی یک حاجتی خدا رحمت کند از مرحوم آیت الله احمدی میانجی ایشان میفرمود شما از خدا حاجت بخواهید ما وظیفه داریم از خدا حاجت بخواهیم از خدای عادل عالم غنی مهربان حاجت بخواهیم اما پنجمی یادمان باشد برای خدا تکلیف تعیین نکنیم ایشان همیشه میفرمودند از خدا حاجت بخواهید برای خدا تکلیف تعیین نکنید خدایی نکنید بگوییم خدایا تو حکیمی شاید مصلحت ما نیست «وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَلِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ» (شوری/27). من باز تکرار میکنم این باور خیلی مهم است خیلیها شکایت میکنند گاهی قهر میکنند با خدا با ائمه قهر میکنند میگویند یک حاجتی از امام حسین امام رضا خواستم برآورده نشده قهر هستم با آنها باورها را اصلاح بکنیم اصل پنجم خیلی مهم است اگر شما خدایی را قبول دارید اگر نمیدانیم برویم ایمانمان را درست بکنیم درکمان را از قرآن اصلاح بکنیم اگر من واقعا میدانم خدا میداند افراد دیگر نمیدانند یا میدانند نمیتوانند یا خودشان نیاز دارند یا مهربان نیستند اما خدای غنی مهربان جواد کریم عالم قادر چرا مشکل من را حل نمیکنی؟ این باور خیلی مهم است ایمان حرف اول را میزند اگر من واقعا رسیدم به این چهار باور حکمت خدا برای من همه چیز را حل میکند میگویم خدای حکیم ما باید فعلا تحمل کنیم و در این جا باز من یک نمونهای را مخصوصا اشاره میکنم تازگیها هم بعضی از دوستان مطلب را گفتند این مطلب همیشه است ولی به بهانهی این بحث اشاره میکنم یکی از چیزهایی که گاهی در زندگی انسان است مسئلهی اولاد است فرزند ندارد باز دوباره همین حرفها است خدایی که تو میدانی من دوست دارم چرا ندارم صبر بر نداشتن فرزند من سه سخن میگویم مخصوصا اخیرا یکی از دوستان یک مطلبی گفت من واقعا نگران شدم تحت تاثیر آن ناراحتی میخواهم این حرف را بگویم شاید ان شاء الله این نگرانی از جمعی برطرف شود کسانی که اولاد ندارند یک سخنی میگویم به عموم مردم بگویم یک سخنی هم با اطرافیان و بستگان اینها یک سخن هم با خودشان سخنی که با مردم دارم این است که این آماری که دادند من اخیرا نگاه میکردم بعضی از مسئولین وزارت بهداشت آمار دادند گفتند در کشور ما سه میلیون زوج نابارور داریم که این آمار کم نیست باز در این آمار گفته که شش صد تا هفت صد هزار نفر از اینها میتوانند هزینهی درمان خودشان را بدهند اما بقیه شان نمیتوانند بیش از دو میلیون میماند حرفی که با مردم و البته مسئولین هم همین طور یکی از خدمات مهم خدمت رسانی به این قشر است مگر بحث تکثیر نسل نیست؟ چه چیزی بهتر از این. حالا به مردم میگوییم مسئولین که ان شاء الله به وظیفه شان عمل میکنند پولها را جای دیگر خرج نکنند تجملات و جایزههای بی حساب کتاب ندهند. فکر نکنیم کار خیر فقط مسجد ساختن و حسینیه ساختن و مدرسه سازی است نه درمان گاههایی برای درمان این جور بیمارها بزنیم شما بارقهی امید را ببرید به خانهای که سالیان سال آرزوی فرزند دارند اینها یک سری شان قابل درمان هستند این کار خیر کمتر از کارهای خیر دیگر نیست این طور فکر نکنیم. من جدا از مردم دارم همین روزها از محرم صحبت کنیم یک جملهی خیلی قشنگی در زیارت مقدسه خطاب به قمر بنی هاشم سلام الله علیه میگوید ولی خدا وقتی میخواهد به قمر بنی هاشم سلام بدهد سلامش به این شکل است السلام علیک یابن امیرالمومنین الاخذ لغده من امسهای کسی که برای فردایش از امروز زاد و توشه گرفتی یکی از ویژگیهای حضرت است یعنی قمر بنی هاشم را وقتی ولی خدا سلام میدهد این طور سلام میدهد تو کسی بودی که از امروز زاد و توشه برای فردای قیامتت جمع کردی اگر کسی دنبال زاد و توشه است چیزی بهتر از این نیست یک حدیثی خواندیم از امام صادق علیه السلام فرمود اگر میدانستی مومن چه جایگاهی پیش خدا دارد سستی نمیکردی در برآوردن حاجت مومن ما نمیدانیم حال عزیزان دل یک خانوادهای را شاد بکنند هزینه هایش پنج میلیون است ده میلیون است آنهایی که میتوانند گفتیم خوشا به حال کسانی که پولشان در این راهها خرج میشود در رفع گرفتاری مردم هزینه میشود نه مسابقهی خانه و اتومبیل و مسابقهی تجملات این تقاضا را من عاجزانه دارم هر کسی در این گرفتاریها میتواند به داد کسی برسد اگر بدانیم جایگاه مومن در چه حد است آن وقت برای پنج میلیون ده میلیون رفع گرفتاری یک خانوادهای که این مشکل را دارد کوتاهی نمیکنیم جهت بدیم به کار خیرمان که یکی از کارها همین است قطعا در ردیف کارهای خیر دیگر است. نکتهی دوم به بستگان این عزیزان میگویم البته بخشی اش عرض کردیم قابل درمان نیست بخشی اش قابل درمان نیست اگر کسی قابل درمان نبود حرفی که عزیزی گفت من واقعا متاثر شدم من شهرستانی بودم یک آقایی آمد گفت من و خانم ام با داستان نا باروری خودمان کنار آمده ایم معالجات را انجام داده ایم گفته اند فایدهای ندارد من و خانم ام کنار آمده ایم با این مسئله گفتیم مقدر ما نیست همان که گفتیم خدا عالم است قادر است مصلحت ما نبود اما چه کنم حرف اطرافیانم را واقعا من هنوز اگر ایشان با حالت انابه و تضرع نمیگفت شاید من باور نمیکردم یک جایی من روضه بودم بعد از منبر من مداح داشت مداحی میکرد در آن تاریکی که مداح داشت مداحی میکرد در گوش من این حرف را زد میگفت ما کنار آمدیم اما مشکل ام با پدر مادر خودم و خانم ام است پدر مادرهای ما ما را طرد کردند یعنی چه؟ خودش میگوید من با مشکلم کنار آمدم این خیلی نگاه بدی است که یک کسی را پدر مادر سرزنش بکند این هم یک سفارشی به بستگان این اشخاص.
شریعتی: این گلایه را ما در ایمیلها خیلی داریم که ما با مشکلمان کنار آمدیم اما با کنایههای اطرافیان نمیتوانیم کنار بیاییم.
حاج آقا حسینی: در بیماری هم همین طور است خیلیها میگویند ما بیماریم و کنار آمدیم ولی حرف مردم چه حرف سوم خطاب به خود عزیزان است اگر مراحل درمان انجام شد که هیچ اگر انجام نشد اگر ما باور بکنیم واقعا شاید مصلحت ما نبوده و ثانیا من یک آیهای بخوانم در همین مورد است مربوط به بحث ما است «لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ» (شوری/49) ملک آسمان و زمین مال خدا است پس خدا قادر است چیزی کم ندارد «يَخْلُقُ مَا يَشَاء يَهَبُ لِمَنْ يَشَاء إِنَاثًا وَيَهَبُ لِمَن يَشَاء الذُّكُورَ» (شوری/49) به بعضیها دختر میدهد و به بعضیها پسر میدهد و به بعضیها هر دو میدهد «وَيَجْعَلُ مَنْ يَشَاءُ عَقِيمًا» (شوری/50) به بعضیها هم چیزی نمیدهد «إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ» (شوری/50) خدایی که عالم است قدیر است نه قادر قدیر صیغهی مبالغه است خدایی که ملک آسمانها و زمینها مال او است خدایی که میبخشد جود دارد همهی این ویژگیها در این آیه است بگردید خدای دیگری هم نیست همه چیز از آن خدا است این خدا به بعضیها فرزند نمیدهد اگر من این را باور کردم لابد بیش از این مصلحت من نبوده من همین جا یک جملهای میگویم حرف عینی و قابل قبول تر بگویم شما الآن در تاریخ ببینید من تقاضا میکنم بینندگان عزیز که مخاطب خاص ما هستند اگر حرف من صحیح نیست یک پیامک بزنند بگویند حرف من اشتباه است من میخواهم بگویم همهی خیرات هم به داشتن فرزند خلاصه نمیشود حالا فرض کنید من فرزند ندارم فکر میکنید همهی خیرات عالم به روی من بسته شد؟ من سوال میکنم بینندگان عزیز تا هفتهی دیگر جواب دهید شما نام مرحوم کلینی شیخ مفید شیخ صدوق را شنیده اید هزار سال از وفات این بزرگواران میگذرد عالم اسلام عالم شیعه مدیون تلاشهای علمی اینها است شما دیدید ما یک هفتهای حدیث بخوانیم نگوییم شیخ کلینی گفته یا شیخ مفید گفته؟ بینندهی عزیز سوال میکنم شما بروید برگردید آیا از شیخ مفید نسلی باقی مانده؟ این که نامش جاودانه شده به خاطر این که از نسلش فرزندانی باقی مانده؟ از نسل شیخ صدوق کسی خبر دارد؟ من خبر ندارم کسی بگوید از نسل شیخ صدوق هستیم از نسل مرحوم کلینی بزرگ صاحب کتاب کافی که نامش جاودانه است من خبر ندارم اگر کسی سراغ دارد بگوید این طور نیست همهی خیرات عالم موثر باشد در اولاد. معمولا این عزیزان میگویند ما دلمان خواست فرزند داشته باشیم تا نام نیکی از ما باقی بماند بسم الله نام نیکی که از کلینیها از صدوقها مفیدها و از دیگر عالمان بزرگ فراوانی مانده به چه واسطهای مانده به واسطه داشتن اولاد باقی مانده؟ چون اولاد داشتند؟ یک وقتی ما گفتیم شما مشهد مشرف شوید هفتصد سال است خانم گوهر شاد از دنیا رفته ولی مسجد گوهر شاد پابرجا است میشود بگویید تا امروز چند میلیون آیه و دعا و زیارت خوانده شده نگویید او پول دار بوده یک مدرسهای جلوتر است مدرسهی پریزاد داخل حرم افتاده از این استدیو کوچک تر است پریزاد خادمهی خانم گوهر شاد است او هم گفت اجازه بده تو این مسجد را ساختی این مصالح اضافهها را بده من این مسجد را بسازم مشهدیها خبر دارند بگویند کسی است که بگوید من از نسل گوهرشاد و پریزاد هستم؟ همهی خیرات عالم در داشتن اولاد نیست الزاما نیست. پس یک حرف با مردم و مسئولین دارم که در کار خیر تلاش بکنند یک حرفی هم با اطرافیان مواظب باشیم طعنهای حرفی نگوییم و بخش سوم با خودشان است خدای عالم قادر غنی رئوف مهربان جواد کریم مصلحت نبوده برای لازم نیست همه بگویند ما مسجد گوهر شاد بسازیم هر کسی به توان خودش میتواند نام جاودانهای بگذارد پس دنیا دار ابتلا است برای همه آزمون است اگر پیامبران آزمون میشوند ما انسانهای معمولی به طریق اولی در معرض این آزمونها هستیم.
شریعتی: این کار ما را خیلی سخت میکند مراقب باشیم در این ابتلائات سربلند بیرون بیاییم حالا که حرف به این جا رسید و صحبت از فرزند دار شدن کسانی شد که فرزنددار نمیشوند و در آرزوی فرزند هستند من از حاج آقا میگویم که دعا بکنند و مردم هم آمین بگویند که خداوند به همهی آنها فرزند صالح عنایت بکنید.
حاج آقا حسینی: ان شاء الله از خداوند میخواهیم به حق محمد و آل محمد به حق شبهای عزای سیدالشهدا به همهی آنهایی که در انتظار اولاد هستند و در پیام هایشان زیاد آمده اگر جز کسانی هستند که یهب لمن یشا خداوند فرزند صالح عنایت بفرماید درکنار این دعا یادمان نرود کسانی هم به خاطر هزینههایی معطل هستند گاهی با دو میلیون با پنج میلیون معطل هزینه هستند مردم هم یادشان باشند اگر بدانیم جایگاه مومن پیش خدا چه جایگاه بالایی است نور امیدی را به خانوادهای برسانیم با یک مبلغی که برای ما شاید چیزی نباشد اما برای خانوادهای یک زندگی است.
شریعتی: الهی آمین خیلی ممنون. صفحهی 276 قرار امروز دوستان خوب سمت خدا است آیات 80 تا 87 سورهی مبارکهی نحل در سمت خدای امروز تلاوت میشود و ان شاء الله از برکات تلاوت این آیات همه بهره مند شویم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ مَا لَا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقًا مِّنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ شَيْئًا وَلَا يَسْتَطِيعُونَ ﴿٧٣﴾ فَلَا تَضْرِبُوا لِلَّـهِ الْأَمْثَالَ إِنَّ اللَّـهَ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿٧٤﴾ ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا عَبْدًا مَّمْلُوكًا لَّا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَن رَّزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّـهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿٧٥﴾ وَضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا رَّجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلَاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّههُّ لَا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَمَن يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿٧٦﴾ وَلِلَّـهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّـهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿٧٧﴾ وَاللَّـهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿٧٨﴾ أَلَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِي جَوِّ السَّمَاءِ مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا اللَّـهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿٧٩﴾
ترجمه:
و به جای خدا معبودانی را می پرستند که از آسمان ها و زمین، مالک اندک رزقی برای آنان نیستند و هیچ قدرتی هم [برای مالک شدن روزی و رساندنش به آنان] ندارند. (۷۳) بنابراین برای خدا اوصافی [همانند اوصاف موجودات] مَثَل نزنید، یقیناً خدا [کُنه ذات و حقیقت صفات خود را] می داند و شما نمی دانید. (۷۴) خدا مثلی زده است: برده زر خریدی که بر هیچ کاری قدرت ندارد، و کسی که ما از سوی خود رزق نیکویی به او داده ایم، و او در پنهان و آشکار از آن انفاق می کند، آیا [این دو نفر] یکسانند؟ [این مَثَل، بیان کننده جایگاه و منزلت خدا و مجموعه هستی است؛ خدا مالک و فرمانروا و رازق همه مخلوقات و تدبیر کننده امور آنهاست، و همه مخلوقات مملوک و محکوم قدرت اویند؛ پس چرا شما بدون اندیشه و تفکر و بی دلیل و برهان بت های ناتوان وعاجز را که مملوکی بی اراده اند، شریک ربوبیّت حق می دانید؟! آیا خدا وبت مساوی است؟!] همه ستایش ها ویژه خداست [که یگانه ویکتاست وهیچ شریکی ندارد]؛ ولی بیشتر آنان [این حقیقت را] نمی دانند. (۷۵) و خدا مَثَلی [دیگر] زده است: دو مرد را که یکی از آنان لال مادرزاد است [و] بر هیچ کاری قدرت ندارد و سربار سرپرست خویش است؛ او را هر کجا روانه می کند، منفعت و سودی نمی آورد، آیا چنین لال بی قدرت و بی سودی با کسی که [گویا و شنوا است و] به عدالت و انصاف فرمان می دهد و بر راهی راست قرار دارد، یکسان و مساوی است؟ [پس چرا معبودهای لال بی قدرت و بی سود را با خدای توانا و شنوا که ذاتش خیر بی نهایت است، برابر می دانید؟!] (۷۶) غیب آسمان ها و زمین ویژه خداست، و کار برپا کردن قیامت برای او جز مانند یک چشم بر هم زدن یا نزدیک تر از آن نیست، یقیناً خدا بر هر کاری تواناست. (۷۷) و خدا شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمی دانستید، و برای شما گوش و چشم و قلب قرار داد تا سپاس گزاری کنید. (۷۸) آیا به پرندگان که در فضای آسمان، رام و مسخّر [فرمان او] هستند، ننگریستید که آنها را [از سقوط به زمین] جز خدا نگه نمی دارد؛ یقیناً در آن [وصفی که پرندگان دارند] نشانه هایی [بر توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] ست برای گروهی که ایمان دارند. (۷۹)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: از خدا میخواهیم دلهای ما را به نور قرآن جلا ببخشد. در هفتهی بسیج به سر میبریم این هفته را به بسیجیهای سرافراز تبریک میگویم. اشارهی قرآنی را حاج آقای حسینی بفرمایند
حاج آقا حسینی: آیهی 81 که تلاوت شد «یَعْرِفُونَ نِعْمَت اللَّهِ ثُمَّ یُنکرُونهَا» این تکمیل بحثی است که داشتیم درست است ما گرفتار یک مشکلی هستیم اما نعمتهای الهی را یادمان نرود هر کسی که پای برنامه است انصافا بگوید یک نوع بیماری نه دو نوع پنج نوع بیماری بسم الله چند نعمت خدا به ما داده؟ الآن در عالم چند نوع بیماری وجود دارد؟ من آمار ندارم مثلا هزار نوع اگر من سه بیماری دارم من ناراحتی پا دارم سر درد هم دارم دیابت هم دارم چند نوع بیماری در دنیا قابل شناسایی است؟ چند هزار بیماری است که ما آنها را نداریم من سه تا از بیماریها را دارم از سه هزار تا 2997 تا را ندارم اگر نعمت خدا را میشناسیم انکار نکنیم.
شریعتی: یا آنهایی که اولاد دارند قدر این نعمت را بدانند چه بسیار هستند کسانی که در آرزوی همین اولاد هستند.
حاج آقا حسینی: یک بار دیگر من اشاره میکنم من تا ساعت یک و دو داشتم اخبار مسئله ناباروری را میخواندم نوشتند بالای هفتاد هشتاد درصد قابل درمان هستند مثلا با پنج میلیون پول با هفت میلیون پول با سه میلیون پول خودش نمیتواند بدهد آماری که دادند آمار رسمی است ششصد تا هفت صد هزار نفر میتوانند هزینهی درمان را بدهند یعنی بالای دو میلیون نمیتواند اگر همسایهای رفیقی قوم و خویشی سه میلیون بدهد ده میلیون بدهد نور امید در یک خانهای بیاورد. پنجم ماه صفر مرسوم است در کشور ما به حضرت رقیه سلام الله علیها که عرض ادب و احترام میکنند یک عبارتی را از کامل بهایی که یک وقتی اشاره کردم یک نکتهی دیگری که اشاره میکنم اولا کامل بهایی کتابی است مال عماد الدین طبری مال هفت صد سال پیش مرحوم مقدس قمی در عظمت این مرد بزرگ ده صفت آورده عالم ماهر خبیر متکلم جلیل ده ویژگی برای مولف این کتاب دوازده کتاب از تالیفاتش نام میبرد بعد میگوید این کتاب را کامل بهایی دوازده سال مشغول تالیف بوده کتابی است مال هفتصد سال پیش یک عالمی که محدث قمی با ده ویژگی یاد میکند و دوازده سال وقت صرف کرده برای این کتاب بخشی از این کتاب از کتاب الهاویه بی مصائب المعاویه یکی از علمای اهل سنت به نام قاسم بن محمد بن احمد بن مامونی کتاب نوشته خلاصهی این کتاب در کارهای ناروایی است که معاویه و یزید انجام داده اند مرحوم عماد الدین طبری این مطلب را از این کتاب اهل سنت نقل میکند داستان حضرت رقیه سلام الله علیها همان شکلی که ما در روضهها میخوانیم. بخشی اش این است زنان خاندان نبوت در حال اسیری حال مردان که در کربلا شهید شده بودند بر پسران و دخترانشان پوشیده میداشتند نمیگذاشتند بچهها بفهمند چه کسانی به شهادت رساندند هر کودکی را وعدهها میدادند که پدر تو به فلان سفر رفته باز میآید تا ایشان را به خانهی یزید آوردند دخترکی بود شبی از خواب بیدار شد و گفت پدر من حسین کجاست این ساعت او را به خواب دیدم سخت پریشان زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخواست یزید خفته بود از خواب بیدار شده بود و حال تفحص کرد خبر بردند که حال چنین است آن لعین گفت که بروند و سر پدر او را بیاورند و در کنار او بگذارند سر آوردند و در کنار آن دختر نهادند پرسید این چیست گفتند سر پدر توست عین همین روضهای که ما برای حضرت رقیه سلام الله علیها میخوانیم هفتصد سال پیش در کتاب کامل بهایی عماد الدین طبری از یکی از منابع اهل سنت نقل کرده این از نظر تاریخ اما یک چیزی اضافه میکنم فضا فضای ماه محرم است یک داستانی از مرحوم محدث زاده قمی میگویم مرحوم محدث قمی صاحب مفاتیح دو فرزند روحانی دارند هر دو از دنیا رفته اند یکی حاج میرزا علی آقای محدث زاده بود منبری بود منبری بسیار قوی بود در قم و تهران. ایشان فرمودند یک سال من ناراحتی حنجره پیدا کردم به پزشک مراجعه کردم معاینه کردند گفتند تارهای صوتی شما به شدت آسیب دیده و باید تا چند ماه حرف نزنی سکوت کنی منبر نروی به حدی که حتی کارهای شخصی را در خانه نباید با زبان بگویی با نوشته بگویید یعنی در خانه صدا نزنید حنجرهها آسیب میبیند ایشان هم گفتند من آمدم منزل و پذیرفتم یک چند روزی گذشت یک روز بعد از نماز ظهر و عصر خیلی گریه کردم چون در آستانهی ایام تبلیغی ماه رمضان بود گفتمای وای من هر سال جلساتی داشتم حتی الآن با زن و فرزند خودم نمیتوانم صحبت کنم بعد از نماز ظهر و عصر خوابیدم در عالم رویا دیدم که مجلسی است سیدالشهدا سلام الله علیه در آن مجلس حضور دارند رفتم خدمت امام حسین همان حرفهایی که در بیداری گفتم در عالم رویا هم خدمت سیدالشهدا علیه السلام عرض کردم آقا امام حسین علیه السلام فرمودند آن سیدی که دم در مجلس است برو به آن سید بگو روضهی دخترم رقیه را بخواند شما یک کمی گریه کنید خداوند ان شاء الله به شما شفا میدهد آمدم دم در ببینم سیدی که ایشان فرمودند چه کسی است دیدم مرحوم حاج آقا مصطفی طباطبائی است داماد محدث قمی شوهر خواهر که از منبریها بودند و امام جماعت بودند در تهران رفتم به ایشان گفتم امام حسین پیام دادند روضهی حضرت رقیه را بخوانید ایشان نمیخواستند بپذیرند به هر ترتیب روضهی سه ساله را در حضور امام حسین گفتند خیلی سخت است امام حسین علیه السلام گفتند که ما خودمان خواستیم ایشان شروع کرد روضهی حضرت رقیه را خواندن در مجلسی که امام حسین نشسته اند من هم شروع کردم به گریه کردند یک جوری گریه میکردم که یک مرتبه زن و بچه من را از خواب بیدار کردند گفتند چرا در خواب گریه میکنی گفتم چرا من را بیدار کردید من الآن در مجلس امام حسین بودم و داشتم بر روضهی حضرت رقیه گریه میکردم بعد دیدم من دارم حرف میزنم دکتر به من گفته حرف نزن حتی کارهای ضروری را بنویس فردا یا پس فردا رفتم پیش همان پزشک که تا من را دید گفت برای چه آمدی بنا شد چند ماه مراجعه نکنید گفتم اگر میشود یک بار دیگر معاینه کنید نمیپذیرفت با اصرار من وقتی معاینه کرد ایستاده بود نشست و شروع کرد گریه کردن گفت این حنجره حنجرهای نبود که به این زودیها بهبود پیدا کند چه دارویی مصرف کردی کجا رفتی چه کردی داستان توسل به حضرت رقیه را گفتم که شفای سه ساله شیدالشهدا است ما در قرآن مرحوم آقای شمس داشتیم منبری خوبی بود منزل علما منبر میرفت منزل علامه طباطبائی و مرحوم آیت الله بهجت من از ایشان شنیدم که علامه طباطبائی به من گفتند که اگر ما هیچ سندی برای سه سالهی امام حسین علیه السلام ن داشتیم همین سند کافی است که وقتی انسان وارد حرم سه ساله میشود آنهایی که مشرف شدند میدانند خدا نصیب و روزی همه بکند این حالت را آن جا آدم احساس میکند بی اختیار جگرش میسوزد اشک اش جاری میشود دلش کباب میشود این نشان میدهد این جا یک یادگاری از سیدالشهدا سلام الله علیه باقی مانده که با آن مصیبت سنگین از دنیا رفته خدا رحمت کند مرحوم آیت الله تبریزی رضوان الله علیه مرد ولایی عجیبی بودند ایشان در پیاده رویها در ایام فاطمیه و شهادت حضرت زهرا داشتند وارد حرم حضرت رقیه میشود یک کسی میگوید واقعا مطمئنید این جا سه سالهای امام حسین این جا است همین جواب را ایشان داده بودند ما در این مسائل بعد از این همه سال این شهرتی که در طول تاریخ این همه کراماتی که از سه سالهی سیدالشهدا دیده ایم همین که بی اختیار انسان اشک اش جاری شده نشانهای این است که یادگاری از کربلا در سفر شام باقی مانده امیدواریم خداوند به حق این سه ساله همهی عزیزانی که ما بارها عرض کردیم دعای ما دعا نیست ولی آمین مردم آمین است خداوند به حق این سه ساله همهی کسانی که نشستند و منتظر آمین بینندگان هستند خداوند حوائجشان را برآورده بخیر بکند مرضایشان را عافیت بدهد گرفتاری هایشان را برطرف بفرماید آنهایی که اولاد میخواهند اولاد صالح عنایت بفرماید امر ازدواج دختران و پسران ما را مقرر و آسان بگرداند.