کارشناس: حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی
تاریخ: 93/09/25
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
زیر پایش خدا غزل میریخت * * * غزلی را که از ازل میریخت
آن امامی که تا سحر دیشب * * * روی لبهای من غزل میریخت
آن که در جیب کودکان یتیم * * * قمر و زهره و زحل میریخت
آن کریمی که در پیالهی دست * * * هر چه میریخت لم یزل میریخت
از هر آن کوچهای که رد میشد * * * حسن یوسف در آن محل میریخت
شتر سرخ را به خون غلتاند * * * لرزه بر لشکر جمل میریخت
آن امامی که روز عاشورا * * * از لب قاسمش عسل میریخت
شریعتی: سلام میگویم به همهی شما خانمها و آقایان خیلی خوشحالیم که همراه شما هستیم و در کنار شما. برنامهی امروز سمت خدا را با احترام تقدیم نگاه آسمانی شما میکنیم با حضور حاج آقای حسینی. سلام علیکم و رحمة الله.
حاج آقا حسینی: سلام علیکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت همهی بینندگان.
شریعتی: سلامت باشید دوستان به وعدهای که شما هفتهی گذشته دادید امروز هم منتظرند پای فرمایشات شما بنشینند در خصوص بازتاب پیامهایی که دوستان خوب ما به برنامه ارسال شده کرده بودند.
حاج آقا حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم بحث ما همان سیرهی تربیتی امیرمومنان سلام الله علیه است وعده دادیم پیامهایی که در دو هفتهی گذشته بینندگان عزیز چند هزار پیام داده بودند اشارهای کنم قرار ما با مخاطبین این بود که اینها در غم و شادی با هم شریک باشند دو هفتهی پیش عزیزان بیننده را در غمها شریک کردیم بعضی از پیامهایی که حاکی از گرفتاریهای مردم بود خواندیم خوشبختانه چند هزار پیامک بازتاب آن چند پیامی بود که شما قرائت فرمودید در حقیقت میشود پیامها را به دو دسته تقسیم کرد یک دسته دهها نفر پیام داده بودند که ما حاضریم به این خانوادههایی که شما گفتید مشکل نا باروری دارند یک پیامی خواندیم که با دو میلیون طرف مشکل اش برطرف میشود کمک کنیم یک پیامی یک کسی میگوید به خاطر این که کرایهی پیش را نداشتم پنج میلیون تومان من و بچه و دخترم را از خانه بیرون کردند بچه ام نمیتواند برود لباس و کیف را بردارد بدون مبالغه دهها پیام در مجموع داشتیم افرادی که گفته بودند ما حاضریم کمک مالی کنیم صدها پیام بود که این گرفتاری که شما گفتید ما هم داریم اگر بناست کمکی شود ما هم هستیم. یعنی دهها پیام اعانه و کمک بود صدها پیام بود که تقاضای کمک کردند من همین جا تشکر میکنم از عزیزان ولی یاد آوری میشوم که هدف ما این نیست که مورد خاص مشکل فرد خاصی اصلا بحث رسانه و بحث برنامهی دینی سمت خدا این نیست که ما بخواهیم مشکلات شخصی را حل بکنیم کار برنامه نیست بینندگان عزیز تصدیق میکنند اگر ما بخواهیم کمک دهها کسانی که اعلام کردند حاضریم کمک کنیم را دریافت کنیم در برابر صدها نفر سازمانی میخواهد برای این کار. جایش این جا نیست یک بار دیگر ضمن تشکر از عزیزان تاکید میکنم پیام ما در آن جلسه این بود ما خودمان مواظب اطرافیان مان باشیم اگر ما مواظب بودیم این اتفاقات پیش نمیآمد
شریعتی: اگر این پیامهایی که ما خواندیم اطرافیان متوجه بودند این پیامها را نباید میفرستادند و مشکلات شان را کسان دیگری حل میکردند.
حاج آقا حسینی: آن کسی که میگوید محتاج دو میلیون هستم واقعا برادر ندارد؟ ارحام و خویشاوند ندارد؟ اگر این کارها انجام میشد این اتفاقات پیش نمیآمد، عزیزان واقعا امکان این برنامه نیست نه ما کمکی دریافت کنیم و نه کمکی به دیگران داشته باشیم، آن روح برنامه یادمان باشد همه باید مواظب باشیم، اگر ما مواظب واجب النفقهها و دوم مواظب خویشان و ارحام سوم مواظب همسایهها که دستور اسلام است حل میشود، این آقا بالاخره همسایهای داشته ارحام و خویشاوندانی داشته یا نه؟ ولی در عین حال برای این که بینندگان عزیز در غم ما شریک بودند در شادی ما هم شریک باشند که من خوشحال شدم این همه اعلام همراهی و هم دردی شد مخصوصا یکی دو پیام را فقط و فقط برای شادی دل بینندگان میخوانیم که در شادی ما شریک باشند.
شریعتی: اول یک نامهای است دوستی برای ما فرستادند که گفتند بعد از این که شما از نهج البلاغه گفتید ما یک دورهای را شروع کردیم و الحمدلله توفیق این را پیدا کردیم که نهج البلاغه را ختم کنیم تمام خطبهها و کلمات حکمت آمیز را در جلسه مان ختم کردیم الحمدلله. یک پیامی داریم در خصوص بحث هفتهی گذشته گفتند با سلام من دیروز تحت تاثیر فرمایشات حاج آقای حسینی بخشی از طلاهایم فروختم و به دو نفر از نزدیکانم یعنی شوهر و پدرم کمک کردم تا از زیر بار قرض و مشکلات مالی بیرون بیایند سلام من را به ایشان برسانید و بفرمایید که ایشان و بینندگان برای فرزند دار شدن من دعا بکنند.
حاج آقا حسینی: خدا را به حق محمد و آل محمد قسم میدهیم این بزرگ وار و همهی کسانی که دست خیر دارند و حاجاتی دارند هر چه خداوند مصلحت میداند و خیر است برایشان مقدر بفرماید.
شریعتی: ان شاء الله، گفتند سلام من حاج آقای حسینی را فرشتهی نجات دخترم میدانم از صحبت ایشان حدود یک سال و نیم میگذرد از آن روز به بعد اگر خاطرتان باشد یک بحثی داشتیم فرزندان را کتک نزنید و دیه اش را باید بپردازید ایشان گفتند از آن روز به بعد من دیگر دخترم را کتک نزدم و مطمئن هستم که دختر شش سالهی من هم وقتی مادر شد بچه هایش را نمیزند شما با تاثیری که روی من گذاشتید کاری کردید ان شاء الله چندین نسل با آرامش بزرگ میشوند خدا نگهدارتان باشد التماس دعا. این دو نمونه از پیامهایی بود که من خدمت شما عرض کردم.
حاج آقا حسینی: اسم برنامه را باید بگذارند فرشتهی نجات و الا ما قابل نیستیم کاش آن قسمت را حذف میفرمودید در سمت خدا از این پیامها فراوان دارد که الحمدلله کسانی توجه دارند. خیلی مهم است اینها تاثیر گذار است ما مسئله را گفتیم اگر کسی بزند فرزندش را، برادر کوچکترش را اگر سرخ شود کبود و سیاه شود چقدر مدیون است دیه دارد تاثیر داشت خدا را شکر.
شریعتی: این تاثیرها خیلی مهم است.
حاج آقا حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم ما یک بحثی را در سیرهی تربیتی امام علی علیه السلام از نامهی 31 ام نهج البلاغه شروع کرده بودیم مخاطب نامه حضرت مجتبی علیه السلام است این نامه طولانی ترین نامهی اخلاقی نهج البلاغه است برای این نامه عدهای شرح نوشتند در یک بخشی حضرت فرمودند به امام مجتبی که البته مخاطبشان همهی ما هستیم: در کسب و کار حالت اعتدال را داشته باش. این را توضیحی دادیم که منظور حضرت این است که انسان نه حالت افراط نه حالت تفریط نه مثل کسانی که تمام شبانه روز دنبال کسب و کار هستند، الآن هستند در جامعه افرادی نه به زندگی خودش میرسد نه به فرزندانش میرسد، نه به دختر و پسر و همسرش میرسد نه به عباداتش میرسد دو ماه محرم صفر شاید یک مجلس نتوانسته شرکت بکند یک زیارتی کربلایی مشهدی تمام شب و روز دارد کار میکند این غلط است همهی عمرش شده کسب و کار هیچ لذتی از زندگی خودش نمیبرد از این طرف هم یک عده تن به کار نمیدهند هر دو غلط است حضرت میفرماید اعتدال را رعایت کن به اندازهی نیاز بدن به استراحت بپردازد به زن و فرزند به عبادت و به نماز بپردازد مکه مشهد زیارت برود صله ارحام را ببرد هستند کسانی که دوازده شب نشسته در مغازه یا بازار یا اراده دوازده میآید دوباره شش صبح راه میافتد یک خانمی میگفت به شوهر من باید مدال طلا بدهند ولی نه به عنوان شوهر خوب به عنوان یک کارمند نمونه این خیلی بد است تا دوازده شب در اداره است کم نیستند کسانی که آن قدر گرفتار شدند و مشغول کردند بچهها نمیبینندشان زن و فرزند ارحام برادر خواهر و پدر مادرشان نمیبینند. پدر و مادر حقی دارند به گردن ما به مکهای به جماعتی نمیرسد به زیارتی نمیرسد همه اش درگیر کار یا کار اداری فرقی نمیکند این غلط است. اعتدال را در کسب و کار انسان باید داشته باشد نه افراط نه تفریط من نگاه میکردم داستانهای فراوانی در زندگانی امیرمومنان سلام الله علیه که حضرت روی این نکته تاکید داشتند جالب است که سیرهی تربیتی حضرت فقط این نبود که تذکر بدهند این نبود که فقط سخنرانی بکنند یکی از کارهای امیرمومنان سلام الله علیه هر روز میآمدند در بازار. امام صادق علیه السلام فرمودند یکی از برنامههای امیرمومنان حضور هر روز صبح در بازار بود و به بازاریها تذکر میدادند. در کافی شریف است حدیثش. تذکر میدادند به بازاریها که مراقب باشند یک سری آداب تجارت را بیان میکردند از جمله اعتدال در کسب و کار را. داستان اولی که میخواهم بگویم در امالی شیخ مفید است حضرت مدتی در بصره بودند وارد بازار بصره شدند دیدند مردم به شدت سرگرم داد و ستد هستند حضرت وقتی این اشتغال شدید مردم را دیدند زدند زیر گریه با صدای بلند گریه کردند گریهی امیرمومنان خلیفهی مسلمین در وسط بازار در اوج داد و ستد حواس همه را هم جلب کرد به طرف خودش. حضرت فرمودند شما روز که مشغول داد و ستد و مشغول قسم خوردن هستید در آداب تجارت خیلی مذمت شده آدم با قسمت کارهایش را انجام بدهد در روز بازار گرم و شلوغ و سر و صدا و بر هر چیزی هم قسم میخورید شبها هم که خسته میرسید به خانه و میخوابید اگر در این فرصتها هم یک وقتی داشته باشید هیچ کدام یاد قیامت و آخرت و برنامههای دینی تان نیستید بس که سرگرم هستید کی بنا دارید زاد و توشه تان را برای قیامت بنا کنید کی بنا دارید به فکر مرگ و قیامت تان باشید حضرت وقتی این جمله را فرمودند یک کسی از بازاریها شاید به نمایندگی دیگران بود یا امیرالمومنین جانم به فدایت یعنی چه؟ یعنی ببندیم بازار را؟ تعطیل کنیم؟ چارهای نیست حضرت فرمودند اجمال. خیلی روایت داریم واژهی اجمال یعنی اعتدال در کسب و کار. حضرت فرمودند نه منظور من تعطیلی بازار نیست اعتدال منظورم است فرمودند اگر شما از حلال دنبال روزی باشید روزی حلال با آداب تجارت آدم را از آخرت مشغول نمیکند من نگران حرام خواریهای شما هستم نگرانم آن چنان دنبال کسب و کار باشید حلال و حرام یادتان برود و الا انسان اگر از کسب حلال که خیلی روایت داریم چقدر تشویق میکردند به کسب حلال. این که حضرت نگران است با صدای بلند گریه میکند که فکر و ذکر و هم و غم شان شده کسب و کار آداب شرعی را هم رعایت نمیکنند خسته میروند خانه میخوابند فردا همین ما برای همین آفریده شدیم؟ بدویم تا شب و شب خسته تا فردا صبح. بقیهی زندگی ما چیز دیگری نیست؟ دعا نیست؟ ثنا نیست؟ ارحام نماز اول وقت و زیارت و رسیدگی به کار دیگران خود سازی خود انسان نیست؟ تمام هم و غم ما بشود کاسبی. روایات فراوانی داریم من به ذهنم رسید کتابی که همراهم آورده ام کافی مرحوم کلینی است جلد پنجم آداب التجاره داستانهای زیادی از امیرمومنان سلام الله علیه است. حضرت فریاد میزدندای گروه تاجرها در کتابهای فقهی ما آداب تجارت داریم امام رضوان الله علیه در تحریرالوسیله دارند مراجع بزرگوار در رسالهها دارند از جملهی آداب تجارت این است که حضرت فرمود اول احکام تجارت را یاد بگیرید بعد بروید دنبال تجارت.
شریعتی: قدیمیها خیلی مقید بودند.
حاج آقا حسینی: الآن خیلی کم شده. قدیمیها بازاریها تا مکاسب را میخواندند. مکاسب را امروز در سال هفتم و هشتم یک طلبه میخواند طلبهای که شش سال درس خوانده باشد پایهی هفتم میرسد مکاسب همان احکام و آداب تجارت است. الآن ما داشتیم در تهران و داریم کسانی که مکاسب گو بودند تاجر است و مکاسب گو است مدرس مکاسب است کسب و کار نه این که از اول رفته حوزه نه تاجری است. بازار نمیخواهد بشود حوزهی علمیه گذشتهها گذشت، دوباره نمیرسیم به آن دوران. حداقل احکامش را یاد بگیریم در بازاریها اصنافی که دارند بنشینند یک روحانی بیاید آداب تجارت را بگوید کتابهای خوبی هم چاپ شده حضرت سه مرتبه فرمودند اول فقه بعد کسب و کار. حضرت قسم میخورد که آدم احکام تجارت را یاد نگیرد گرفتار خیلی حرام خواریها میشود دهها حرام خواری داریم صدها حکم شرعی دارد ولی حضرت از همهی اینها روی یک نکته دست گذاشتند فرمودند ربا در میان امت من از حرکت یک مورچه روی سنگ خفیف تر و آرام تر است. یک مورچه روی سنگی راه برود نه صدایی دارد نه کسی متوجه میشود. متاسفانه نمیشود مخفی کرد الآن جامعهی ما واقعا گرفتار ربا خواری است هم بازار ما گرفتار است هم معاملات ما تا این ربا حل نشود یقین داشته باشیم دیگر معنا ندارد دعای ما حال ما حالت معنوی ما بازار ما کسب ما اقتصاد ما بانک ما بخواهد اسلامی شود. حضرت در میان همه قسم میخورند والله به خدا قسم ربا خیلی خفیف است چطور رسم است در میان ما برای یک بیماری میرویم سراغ چک آپ کار خیلی خوبی هم است چرا ما در مسائل دینی نمیرویم مسئله اش را حل کنیم من میخواهم یک معاملهای را انجام بدهم بپرسم این معامله درست است یا نیست. چندی پیش من دفتر یکی از مراجع تقلید بودم یک آقایی آمده بود مسئلهای میپرسید که من رفتم یک جنسی از یک آقایی ده قلم جنس بخرم جهیزیهی دخترم نه قلم را داشته قلم دهم را نداشته مثلا ماشین لباسشویی نداشته گفته ندارم گفتم من پولش را به شما میدهم به این نوسانات قیمت گرفتار نشوم پولش را به شما میدهم گفته معلوم نیست این جنس کی برای ما بیاید یک ماه دیگر شش ماه دیگر گفتم باشد من میروم هر وقت شما جنس را آوردید به من بده این معامله درست است؟ باطل است. آمده بود مسئله را میپرسید خیلیها میگویند چرا باطل است؟ طرف جنس را نداشته پول دادم گفتم هر زمانی خواستی جنس را به من بده قطعا اشکال دارد چون در معامله زمان تحویل کالا معین باشد تحویل پول هم باید معین باشد. عکسش را در نظر بگیرید شما میروید جنسی بخرید میگویید پول نداریم میگوید پول نداری یعنی چه شما یک گونی جنس ببر هر وقت پولش را داشتی بیاور اشکال دارد این چرا؟ چون تحویل پول باید زمانش مشخص باشد این ساده ترین مسئله بود که من گفتم. ما صدها مسئله به این شکل داریم. ما گرفتار ربا میشویم غافل هستیم گرفتار معاملات باطل میشویم باطل هستیم گرفتار حرام میشویم غافل هستیم غافل محض هستیم این جا بحث زلال احکام نیست حاج آقای فلاح زاده باید مفصل وارد این بحث شوند و الا ما صدها مسئله داریم در بازار که گرفتار هستیم و غافل هستیم لذا حضرت قسم خورد به خدا قسم که این قدر ربا مخفی است آدم ندانسته گرفتارش میشود این یک داستان داستان دیگری از امیرمومنان سلام الله علیه بخوانم راوی داستان امام باقر علیه السلام است. امیرمومنان هر روز در کوفه میآمدند صبح در بازار نه در بازار بلکه بازار به بازار میرفتند، بازار خرما فروشها، بازار قصابها، بازار ماهی فروشها، صنف به صنف قدم میزدند و به آنها تذکر میدادند میایستادند فریاد میزدند تقوا داشته باشید ای تجار، وقتی صدای حضرت را میشنیدند همه از کسب و کار دست میکشیدند در این روایت حضرت هفت هشت تذکر میدادند میگفتند خیر را از خدا بخواهید این را ما مفصل در جلسه گفتیم خیلی مهم است یکی از بحثهایی که به نظر خودم بسیار بحث کارساز و کاربردی بود بحثی که ما در بحث طلب روزی گفتیم که روزی دست خداست ما باید دنبال کسب و کار باشیم ولی باور کنیم تقسیم روزی دست خداست به کار و کوشش ما نیست ما وظیفه مان را انجام میدهیم و بعد واگذار میکنیم به خدا از خدا خیر بخواهید دستور دوم این که میخواهید خدا برکت به کسب و کارتان بدهد آسان بگیرید در روایت داریم پیامبر خدا فرمود خداوند میآمرزد برای آن کسی که در فروختن آسان بگیرد در خریدن آسان بگیرد. خیلی سخت نگیر حالا مشتری یک تخفیفی از شما خواست یا کسی که دارد خریداری میکند سفارش به هر دو است هم خریدار هم فروشنده. این جا تذکر حضرت در بازار بود. فرمود به خریدارها نزدیک شوید یعنی کاری نکنید مشتری فرار بکند راه بیایید. حلم و بردباری داشته باشید مشتری است چند سوال میکند عصبانی نشوید. قسم نخورید بازار ما چقدر گرفتار قسم است؟ روایت داریم وای بر آنهایی که فقط با آره والله به خدا این طور است والله این قدر خریدم خرید و فروش میکنند. امام کاظم علیه السلام فرمودند سه دسته هستند خدا به آنها نظر رحمت نمیکند خدا را سرمایهی خودش قرار داده نمیخرد مگر با قسم نمیفروشد مگر با قسم، قسم به خدا جزء سرمایهی زندگی اش شده تا پنج شش قسم نخورد نمیفروشد تا ده قسم نخورد خریداری نمیکند این هم تذکر پنجم. ششم این که دروغ نگویید این باور خیلی مهم است که رزاق خداست اگر باور کنیم در کسب و کار دروغ نمیگوییم فکر میکنیم دروغ بگوییم کسب ام رونق پیدا میکند مشتری زیاد میکند. با مظلومین کنار بیایید ظلم به کسی نکنید دنبال ربا نروید این هم داستان دیگری از حضور حضرت در بازار. روایت دیگری داریم همه را از کافی مرحوم کلینی میخوانیم. کسی به نام حکیم بن حازم گفت من میخواهم بروم بازار مغازهای شغلی اجازه میفرمایید؟ خیلی جالب است. حضرت به ایشان اجازه ندادند فرمودند اگر شما این کارها را بر من تضمین میکنی من به تو اجازه میدهم الآن فرض کنیم از رسول الله اجازه بگیریم فرمود اگر کسی جنسی آمد پس بدهد شما از او پس بگیر. الآن در بازار ما این نیست متاسفانه. حضرت فرمود به شرطی به تو اجازه میدهم که جنس را از مشتری پس بگیری برای همین مستحب است. این درد دل با بینندگان عزیز است واقعا این دستور اسلامی است اقاله و پس گرفتن. در بعضی از کشورهای اروپایی خیلی راحت جنس را پس میگیرند جزء قوانین است تا یک ماه قانون دارد امروز خریداری کردید تا یک ماه دیگری هر روز ببری پس گرفته میشود به همان برخورد زیبایی که به تو فروخته اند با همان زیبایی از تو پس میگیرند. قرارشان این است حالت فروشش با حالت پس گرفتن اش هیچ فرقی ندارد. ان شاء الله بازار اسلامی ما این طور است؟ امام صادق علیه السلام فرمود اگر بندهی مسلمانی جنسی را پس بگیرد از او، خدا میگوید تو با بندگان من کنار آمدی من هم فردای قیامت اقالهی تو را میپذیرم آن جا هم تو پشیمانی. به حکیم بن عظام فرمود یکی این که جنس را اقاله کنی دیگری این که اگر کسی بدهکار شد به او مهلت بدهی. چقدر ما روایت داریم مومن قرض مردم را زود میپردازد وقتی از کسی پول گرفت ولی از آن طرف کسی از او قرض خواست راحت قرض میدهد. راحت میخرد راحت میفروشد راحت وام میدهد راحت وام مردم را پس میدهد این جا حضرت فرمود اگر کسی جنسی خرید مهلت بده در قرآن هم است «فنَظِرة إلى ميسرة» (بقره/280) یک روایت دیگر پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود اگر کسی چهار ویژگی در او باشد کسبش پاکیزه است وقتی خریداری میکند عیب روی جنس دیگری نگذارد در بازار ما اینها نیست؟ شما ماشینت را میخواهی بفروشی ماشین مثال است بنگاه املاک از ما گلایه نکنند ماشین را میفروشی این قدر عیب روی کالای شما میگذارند که میگویی دستی از من بردار ما چیزی دستی به شما بدهیم شما رد میشوی همین جنس را میخواهد بفروشد عیوب که تمام میشود هیچ تعریف هم میکند. و همچنین گفته وقتی میخواهد بفروشد حمد و ثنای زیادی نکند کالا مشخص است کلاه سر مشتری نگذارد قسم نخورد این هم یک روایت باز در روایت دیگری داریم اعتدال این است به همهی کارها برسیم صله ارحام خانواده عبادت. آیهی قرآن میفرماید «رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ» (نور/37) دارد توصیف میکند مردانی که تجارت آنها را از یاد خدا غافل نمیکند حضرت فرمود تجاری هستند که وقت نماز اذان که گفتند میروند سراغ نماز. الآن اذان میگویند چند درصد بازار ما تعطیل میشود؟ اگر تمام بازار ما تعطیل میشد این مساجدی که ما الآن داریم ده برابر این اگر ما مسجد میساختیم باز کم بود.
شریعتی: خیلی ممنون باز هم فضای برنامهی امروز منور شد به کلام نورانی حضرات معصومین علیهم السلام. با این نکاتی که حاج آقای حسینی فرمودند خیلی راه داریم به جامعهی ایده آلی که مد نظر حضرات معصومین بوده. صفحهی 297 آیات 28 ام تا 34 ام سورهی مبارکهی کهف در سمت خدای امروز تلاوت میشود ثواب تلاوت این آیات را به روح آسمانی نبی مکرم اسلام حضرت محمد و امام حسن مجتبی علیه السلام باز میگردیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل و سلم علی الرسول و آل النبی العظیم
وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا ﴿٢٨﴾ وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا ﴿٢٩﴾ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا ﴿٣٠﴾ أُولَئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِّن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا ﴿٣١﴾ وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا رَّجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا ﴿٣٢﴾ كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِم مِّنْهُ شَيْئًا وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا ﴿٣٣﴾ وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا ﴿٣٤﴾
ترجمه:
با کسانی که صبح و شام، پروردگارشان را می خوانند در حالی که همواره خشنودی او را می طلبند، خود را پایدار و شکیبا دار، و در طلب زینت و زیور زندگی دنیا دیدگانت [از التفات] به آنان [به سوی ثروتمندان] برنگردد، و از کسی که دلش را [به سبب کفر و طغیانش] از یاد خود غافل کرده ایم و از هوای نفسش پیروی کرده و کارش اسراف و زیاده روی است، اطاعت مکن. (۲۸) و بگو: [سخن] حق [که قرآن است] فقط از سوی پروردگار شماست؛ پس هر که خواست ایمان بیاورد، و هر که خواست کافر شود، به یقین ما برای ستمکاران آتشی آماده کرده ایم که سراپرده هایش بر آنان احاطه دارد، و اگر [از شدت تشنگی] استغاثه کنند با آبی چون مس گداخته که چهره ها را بریان می کند [به استغاثه آنان] جواب گویند، بد آشامیدنی و بد جایگاهی است. (۲۹) مسلماً کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند [پاداششان داده خواهد شد] زیرا ما پاداش کسانی را که کار نیکو کرده اند، تباه نمی کنیم. (۳۰) برای آنان بهشت های جاودانی است که از زیرِ درختانِ [آن] نهرها جاری است، در حالی که در آنجا بر تخت ها تکیه دارند با دستبندهایی از طلا آراسته می شوند، و جامه هایی سبز از دیبای نازک و سِتبر می پوشند، چه پاداش خوبی و چه آسایش گاه نیکویی. (۳۱) و برای مشرکان [که از معبودان باطل دم می زنند و دل به دنیای فانی بسته اند] مَثَلی بزن: دو مرد را که به یکی از آنان دو باغ انگور دادیم و اطراف آن دو باغ را با درختان خرما پوشاندیم و فاصله میان آن دو باغ را کشتزاری قرار دادیم؛ (۳۲) هر یک از این دو باغ میوه اش را می داد و چیزی از آن میوه نمی کاست، و میان آن دو باغ، نهری [پر آب] روان کردیم. (۳۳) و برای او میوه [فراوان] بود، پس [مغرورانه] به رفیقش در حالی که با او گفتگو می کرد، گفت: من مال و ثروتم از تو بیشتر است و از جهت نَفَرات نیرومندترم. (۳۴)
اللهم صل و سلم علی النبی و آل النبی العظیم
شریعتی: زیارت مدینهی منورهی نصیب همهی شما شود زیارت بقیع به برکت همین آیات نورانی.
حاج آقا حسینی: آیهی اولی که در این صفحه تلاوت شد در آستانهی رحلت خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله و سلم هستیم «وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ» شان نزول این آیه است که عدهای گفتند اگر میخواهی ما به شما ایمان آوریم این گداها فقیر فقرا پا برهنهها را کنار بزن ما اشراف میآییم طرف شما آیه نازل شد که تو با همینهایی باش که صبح و شام یعنی تمام روزشان با یاد خداست «يُرِيدُونَ وَجْهَهُ» خالصا دارند خدا را میخوانند «وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ» از اینها روی برنگردان سیرهی پیامبر همین بود در طول تاریخ یک عده مترفین نمیخواستند نیازمندان و پا برهنهها دور انبیا باشند شرط حضورشان در کنار انبیا این بود که پا برهنهها دور شوند بعضیها نمیپذیرفتند سیرهی پیامبر این بود تکریم و تعظیم از فقرای مومن. ملاک ایمان است فقیر باشد یا غنی باشد پیامبر مقاومت کردند نپذیرفتند آیه نازل شد که نه حتما با اینها باش این هم دستوری است که مهم است در روایت داریم این حدیث را شاید بینندگان شنیده باشند اگر کسی در برابر یک ثروت مندی فقط به خاطر ثروت اش تواضع کند یک وقت آدم خوبی است مومن است مجاهد است اما به این ثروتمند به خاطر ثروت اش تواضع کند دو سوم دینش را از دست داده است معیار تقوا است پا برهنه باشی یا ثروت مند باشی.
شریعتی: خیلی ممنون ادامهی روایات را میشنویم.
حاج آقا حسینی: داستان باز در کافی شریف است مرحوم کلینی نقل کرده اند حضرت بازار بازار که میرفتند رسیدند به بازار خرما فروشان یک زنی ایستاده بود گریه میکرد با یک خرما فروش داشت بحث میکرد، حضرت از زن سوال کردند گفت آقا جان من از این آدم خرما خریدم یک درهم، ده درهم بگذاریم کنار هم میشود دینار. کمترین واحد درهم بود اما خرما را که بردم خانه خرمایی که نشان من میداد خرمای درجه یک بود آن چیزی که بردم طبقههای پایینش خرمای بدی، آمدم پس بدهم او هم نمیپذیرد. حضرت به این خرما فروش فرمودند که پس بگیر از او. حضرت را نمیشناخت گفت نه به شما چه ربطی دارد. بار دوم بار سوم حضرت تهدید کرد گفت باشد تسلیم. یک درهم خرما طرف خریده رفته برگشته که این پایین و بالایش یکی نبوده امیرمومنان دید نمیپذیرد به حرف خوش تهدیدش کرد الآن بازار ما چطور است؟ شما کجا سراغ دارید که یک جنسی میوهای طبقهی بالا و طبقهی پایینش فقط در میوه این نیست، مثال میزنیم صنف میوه و تره بار را با خودمان بد نکنیم بلکه همه گفت میبری مال مسلمان را چون مالت ببرند بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست. هر کسی به سهم خودش دولتش یک جور کارخانه اش یک جور مردمش یک جور. البته به مردم که میگویید میگویند شما به دولتیها بگویید به هر کس بگوییم مخاطب را خودش نمیبیند آماری که گفتند 25 درصد حوادث جادهها آدم باید با گریه اینها را بگوید نه با خنده که این 25% مال ماشین پراید است چه کسی تولید کرده؟ چرا کلاه سر مردم میگذاریم؟ چرا کم از جنس میگذارند.
شریعتی: ظاهرا دارند جمع میکنند
حاج آقا حسینی: آن وقت جایگزین؟
شریعتی: نمیدانم
حاج آقا حسینی: این خیلی بد است حالا یک جعبه میوه باشد یا کالای وسیلهی نقلیه باشد. چقدر دارند سفارش میکنند جنس داخلی مصرف کنید اگر ما به فکر دنیایمان هم بودیم این کارها به صلاح نبود آخرتش هیچ سفارش دین هیچ اگر به فکر دنیایمان بودیم آنها به خاطر دنیایشان دارند جنس خوب تحویل میدهند ما برای دنیایمان اگر به فکر آخرت نیستیم.
شریعتی: ما مردم وظیفه داریم از تولید داخل حمایت کنیم ولی تولید کنندهها هم باید مراعات بکنند.
حاج آقا حسینی: بله بازار تولید کننده، فروشنده، تاجر همه باید رعایت بکنند. داستان دیگری از امام صادق علیه السلام میگویم. مرحوم کلینی در کافی شریف دارد تقریبا کل روایت و داستانهای امیرمومنان را از کافی شریف گفتیم. امام صادق علیه السلام به شخصی به اسم مصادف هزار دینار دادند فرمودند من عیالاتم زیاد شده این هزار دینار را بگیر کسب و کار و مضاربه بکن پول از حضرت کار از مصاف. او رفت دنبال کسب و کار جنسی را خرید رفت شهر دیگری جنس را بفروشد قبل از ورود به آن شهر یک قافلهای میآمد بیرون آنها به ما خبر دادند که اگر شما دارید این کالا را میبرید در این شهر یادتان باشد این کالا در این شهر پیدا نمیشود نایاب است یک کالایی بود که عموم مردم به آن احتیاج داشتند این ده نفر بیست نفر تجاری که میخواستند بروند در شهر هم قسم شدند حالا که مردم مجبورند جنس را از ما بخرند صد درصد سود بکشند روی این جنس روایت دارد که روی هر دینار یک دینار بکشند رویش رفتند جنس را فروختند برگشتند بعد از بازگشت رفت خدمت امام صادق علیه السلام دو کیسه گذاشت مقابل حضرت گفت این هزار دینار اصل پول شما این هم هزار دینار سود پول شما حضرت فرمودند چه شد که شما چه جنسی بوده که صد در صد شما سود کردید داستان را گفت که ما وارد شدیم دیدیم کالا نایاب است هم قسم شدیم که. حضرت فرمود سبحان الله شما هم قسم میشوید که به مسلمانها ضرر بزنید؟ هزار دینار خودشان را برداشتند فرمودند این سرمایهای که من به او دادم ما احتیاجی به این سود نداریم بعد یک جملهای فرمودند که این حدیث را بازاریها تابلو کنند فرمودند یا مصادف جنگ با شمشیر آسان تر است از طلب لقمهی حلال. این قدر کسب حلال سخت است ما بودیم میگفتیم خدا برکت داده ماشاء الله ده درهم اش را هم بگذار برای خرج هیئت میدهیم مسجدی جایی. یک مقدارش هم مکه، مشهد میرویم اگر هم شبههای بوده رفع میشود پولی که امام دست نمیزند امام میتوانست بردارد کار خیری انجام دهد فرمودند نه شما هم قسم شدید علیه مسلمانها اقدام بکنید حالا ببینید در بازار ما چقدر است؟ شما اشاره فرمودید واقعا این روایتهایی که آدم میخواند یک مدینهی فاضلهای است که خیلی ما از آن سفارش داریم در حدیث امیرمومنان فرمودند مومن از مومن سود بگیرد درست نیستای بابا پس ببندیم بازار را تعطیل کنیم؟ کتابهای فقها را ببینید طبق این حدیث فتوا داده اند فرمودند مگر در سه صورت یک اگر طرف خریدش خرید بالایی است بیش از صد درهم یک رقم بالایی خرید میکند به اندازهی خرج امروزت میتوانی سود بگیری دوم اگر مشتری ات برای تجارت میخرد او تاجر است تو هم تاجر سه اگر به یک فرد عادی میدهی ولی اگر سود نگیری زندگی امروز خودت معطل است خلاصه کنم حدیث را مجال نیست از نظر اسلامی خوب نیست مومن از مومن سود بگیرد مگر این که خودش گرفتار است من گرفتارم خرج امروزم را میخواهم دوم این که آن کسی که دارد از شما میخرد تاجر است مثل شما سوم این که رقم خریدش بالاست اگر نه رقم خرید بالا نیست برای تجارت نمیخورد شما هم نیازی ندارید آن وقت ببینید چقدر ما مخصوصا به عزیزانی که خورده فروشی دارند چقدر ما باید رعایت بکنیم؟ مراعات بکنیم. دولت که مراعات میکند یا نه نمیدانم. حداقل ما که میتوانیم رعایت کنیم یک خانوادهای آمد احساس میکنی نیازمند است از او کمتر بگیر خیلی خوشحال شدم در بعضی مطب پزشکان که پزشک سفارش کرده به منشی اگر بیماری آمد گفت من ندارم میبینی ندارد از او نگیر بالاتر از این کسانی که پول میگذارند پیش مغازه داری که اگر مشتری آمد نتوانست نمیتواند شما از سهم من به او بده آن مدینهی فاضلهای که امام امیرمومنان ترسیم کرده که حتی ما سود نگیریم اگر نیاز نداریم.