کارشناس: حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی
موضوع: سیرهی تربیتی امام علی علیه السلام
تاریخ: 93/11/21
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
نتوان گفت که این قافله وا میماند * * * خسته و خفته از این خیر جدا میماند
این رهی نیست که از خاطره اش یاد کنی * * * این سفر هم ره تاریخ به جا میماند
دانه و دام در این راه فراوان اما * * * مرغ دل سیر ز هر دام رها میماند
میرسیم آخر و افسانهی وا ماندن * * * ما هم چو داغی به دل حادثهها میماند
بی صدا تر زسکوتیم ولی گاه خروش * * * نعرهی ماست که در گوش شما میماند
بروید ای دلتان نیمه که در شیوهی ما * * * مرد با هر چه ستم هر چه بلا میماند
شریعتی: سلام میگویم به همهی شما هم وطنان خوب خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز در آستانهی 22 بهمن هستیم این ایام را به صورت ویژه به همهی شما تبریک میگویم و مطمئنم که فردا اتفاقی بزرگ در سرنوشت ایران اسلامی رقم خواهد خورد با حضور پر رنگ مردم خوب ما. خوشحالیم که در این لحظات همراه شما هستیم در این هوای زمستان دلتان بهاری باشد. حاج آقای حسینی سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.
حاج آقا حسینی: سلام علیکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت بینندگان خوب مثل همیشه تقاضا میکنم این کوتاه سخن ما را در عرض ارادت بپذیرند من هم تبریک عرض میکنم ایام الله دههی مبارکهی فجر را فردا هم که 22 بهمن است به نظر من هیچ نیازی به تبلیغات رسانهها برای حضور مردم در راهپیمایی 22 بهمن نیست مردم ما بسیار رشید تر از این حرفها هستند تبلیغات خوب است ولی خیلی ضرورتی ندارد اگر احیانا گلایههایی هم داشته باشند مشکلاتی هم داشته باشند وقتی خودشان را در برابر دوربینهای دشمنان بیگانه و خارجی میبینند حضور خودشان را مثل همیشه نشان خواهند داد ان شاء الله که این ملت سرافراز همیشه سر بلند باشد.
شریعتی: ان شاء الله خوشحالیم خدمت شما و دوستان خوب هستیم امروز به مناسبت این ایام حاج آقای حسینی میخواهند در مورد عوامل پیروزی در نهج البلاغه صحبت کنند خدمت شما هستیم.
حاج آقا حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم یک سخنی را قبل از شروع بحث تقدیم کنم چون یک دین بسیار بزرگی شهدا برای ما دارند برای این که بخش کوچکی از شهدا را ادا کرده بودم یک روایتی را میخوانم یادی از شهید مطهری رضوان الله تعالی علیه میکنم من اولین بار این حدیث را در نوشتههای ایشان دیدم خیلی برایم جالب بود در کافی شریف است جلد پنجم. امام صادق علیه السلام فرمودند کسی از پیامبر پرسید مَا بَالُ الشَّهِیدِ لَا یُفْتَنُ فِی قَبْرِهِ چرا شهید سوال شب اول قبر ندارد یک روایتی است شیخ صدوق در امالی فرمودند اگر کسی منکر سه چیز باشد امام صادق فرمود از ما نیست یکی شفاعت دوم معراج است و سوم سوال شب اول قبر است اینها از مسلمات است در بحث یاد مرگ از حاج آقای عالی این بحث را شنیدیم و استفاده کردیم. پس سوال اول قبر مسلم است ولی شهید سوال شب اول قبر را ندارد از رسول خدا سوال کردند در کافی شریف است مَا بَالُ الشَّهِیدِ چرا شهید سوال ندارد حضرت فرمودند کَفَى بِالْبَارِقَهِ فَوْقَ رَأْسِهِ فِتْنَه (کافی، ج ۵، ص ۸، ح ۸) شهید بالاترین آزمون خودش را زیر برق شمشیر دشمن به خوبی به پایان رسانده همین جا امتحانش را داده این ما هستیم که باید شب اول قبر سوال و جواب داشته باشیم ببینیم چه کردیم چه نکردیم اما شهدا وقتی جان خودشان را تقدیم کردند آن جا به همهی سوالاتشان جواب دادند خانوادههای معظم شهیدان مطمئن باشند که این مردم هرگز شهدای آنها را از یاد نخواهند برد یک حدیثی را هم خواندیم خیلی حدیث لطیفی است اگر بخواهیم فقط یک حدیث در مورد شهدا بخوانیم این زیباترین است کسی در حضور پیامبر دعا کرد اَللّهُمّ اِنّی اَسئَلُکَ خَیر ما تُسئَل خدا آن چه به خوبان به همهی مردم خلق اول و آخر بهترین حاجتی که به همهی مردم دادی بهترینش را دربارهی من مستجاب کن معین نکرد معمولا ما در حاجتها مشخص میکنیم گفت بهترین حاجتی که خلق اول و آخر خواستند پیامبر خدا فرمود إِنِ اسْتُجِیبَ لَکَ أُهَرِیقَ دَمُکَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ (مستدرك/ج11/ص13) اگر این دعایت مستجاب شود بهترین حاجت خون تو در راه خدا بر زمین ریخته خواهد شد یاد میکنیم از همهی شهدای گران قدر انقلاب و دفاع مقدس با این جمله و با این ادای احترام بحثم را آغاز میکنم یک مطلب دیگری هم میگویم واقعا 22 بهمن روز عبرت تاریخ است یک بیانی دارد امیرمومنان سلام الله علیه در نهج البلاغه در خطبهی 182 خطبهی خیلی مفصلی است من یک بخشی اش را فقط میخوانم حضرت میفرماید وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْقُرُونِ السَّالِفَةِ لَعِبْرَةً عبرت بگیرید از آنهایی که یک موقعی حکومت میکردند و الآن به کجا رسیدند و نابود شدند بعد حضرت میفرماید أَيْنَ الْعَمَالِقَةُ وَأَبْنَاءُ الْعَمَالِقَةِ أَيْنَ الْفَرَاعِنَةُ وَأَبْنَاءُ الْفَرَاعِنَةِ فرعونها کجا رفتند؟ فرزندانشان کجا رفتند؟ أَيْنَ أَصْحَابُ مَدَائِنِ الرَّسِّ الَّذِينَ قَتَلُوا النَّبِيِّينَ اشاره به قوم ثمود پیامبرانشان را کشتند وَأَطْفَئُوا سُنَنَ الْمُرْسَلِينَ همهی سنتهای پیامبران را از بین بردند وَأَحْيَوْا سُنَنَ الْجَبَّارِينَ سنتهای ستم گران را زنده کردند يْنَ الَّذِينَ سَارُوا بِالْجُيُوشِ وَهَزَمُوا بِالْأُلُوفِ وَعَسْكَرُوا الْعَسَاكِرَ وَمَدَّنُوا الْمَدَائِنَ کجا رفتند آنهایی که فکر میکردند لشکرها نیروها چند لایههای حفاظتی میتواند آنها را حفظ بکند چقدر هزینه کردند برای قدرت خودشان برای تیمهای حفاظتی و حراستی خودشان و خیلی تلاش کردند و الآن کجا هستند گاردهای سلطنتی را فراموش نمیکنیم وقتی کسی میشنید که گارد سلطنتی مامور شده برود فلان جا حمله کند یک عدهای میترسیدند میگفتند گارد میآید آن گارد نتوانست به هر ترتیب از عبرتهای بزرگ تاریخ دههی مبارکهی فجر است. من به ذهنم رسید با همین عنوان عوامل پیروزی در نهج البلاغه یک بحثی را خدمت بینندگان عزیز ارائه دهیم که کمی بیشتر دین خودمان را به تلاش مجاهدین و رزمندگان در دوران مبارزات ادا کرده باشیم. به ذهنم آمد اگر بخواهیم در نهج البلاغه نگاه کنیم اینها ویژگیها را بیشتر بر امام رضوان الله علیه تطبیق دهیم و در زندگی سراسر افتخار امام. این نهضت جدای از نام امام رضوان الله علیه نیست به نظر من سه عامل مهم ترین عامل است اگر برسیم این سه عامل را بیان کنیم ان شاء الله بحث خوبی خواهد بود عامل اول صداقت امام رضوان الله علیه بود یک جملهای را حضرت در خطبهی 56 دارند خیلی زیباست حضرت میفرماید در جنگها گاهی ما شکست میخوردیم گاهی دشمن گاهی ما پیروز میشدیم گاهی دشمن همیشه ما پیروز نبودیم در رکاب پیغمبر اما در مجموع فَلَمّا رَأَى اللهُ صِدقَنا اَنزَلَ بِعَدُوِّنَا الکَبتَ وَ اَنزَلَ عَلَینَا النَّصر خداوند وقتی صداقت ما را دید وقتی صداقت مجاهدین در رکاب پیغمبر را دید ما را پیروز کرد یک عامل مهم در پیروزی صداقت است اگر مجاهدین راست بگویند صادق باشند خدا آنها را پیروز میکند حَتَّى اسْتَقَرَّ الْإِسْلَامُ تا آخر این عبارت واقعا این در زندگی امام و مردمی که همراه امام بودند خیلی مشهود بود من یک خاطرهای را عرض کنم یک وقتی در خدمت یکی از اساتید بزرگوار خدمت آیت الله سیستانی در نجف رسیدیم شاید حدود چهل پنجاه دقیقه این ملاقات به احترام این استاد بزرگوار طول کشید خیلی برای من جالب بود ایشان در این چهل پنجاه دقیقه صحبت چند بار شاید سه چهار مرتبه اشاره میکردند که اگر انقلاب پیروز شد اگر مردم در ایران به امام این طور علاقه نشان دادند به خاطر صداقت زندگی امام بود مردم میدیدند زندگی صادقانهی امام را. بی تعلقی ایشان را از دنیا میدیدند ایشان میفرمود در نجف مال سه چهار سال پیش است میفرمودند من 56 سال است نجف هستند همهی مردم تمام رفتار امام را در این شهر چهارده پانزده سال سادگی بی تعلقی شان به دنیا صداقت امام را در زندگی شان هر چه میگفتند ایمان و باور داشتند و آنها خود به خود به مردم منتقل میشود یک وقت این داستان را عرض کردم گفتم در فرانسه امام وقتی در نوفل لوشاتو بودند یک خبرنگاری آمده بود زندگی 24 ساعتهی امام را فیلم برداری کند هر چه امام انجام میدهد استراحتشان مطالعه صحبت کردنشان غذا خوردنشان امام مطالعه میکردند میگفتند این حالت مطالعهی امام است صحبت میکردند گفتند این حال گفتگویشان به شاگردان تا رسیده بود به حالت غذا خوردن وقت غذای امام نبود یک سفرهای را پهن کرده بودند نان و ماستی گذاشته بودند گفته بودند فیلم بگیریم بگوییم این هم غذا خوردن امام که امام فرموده بودند نه این چه است در سفره گذاشتید من که همیشه نان و ماست نمیخورم گاهی هم نان و خورش میخوردم گاهی نان و مرغ میخورم این خلاف صداقت است این دروغ است که من این طوری نمود دهم که سفرهی من همیشه این طور است اینها خیلی ریز است ولی در زندگیها اثر دارد در یکی از شهرهای استان یزد بودم یک بزرگواری میگفت پدر من از آدمهای بزرگ این جا بوده خیلی هم مردم به آن علاقه داشتند میگفت پدر من حاضر نمیشد انگشتر در دست بکند هر چه مردم میگفتند مگر مستحب نیست؟ میفرمود مستحب است ولی من یک نگرانی دارم میترسم اگر من روحانی و عالم دینی انگشتر در دست کنم مردم تصور کنند که من میخواهم این حرف را القا کنم که من تمام آداب مسحبات و مکروهات را همه را رعایت کردم تا چه رسد به این انگشتر و این را هم رعایت کردم. نه ما این طوری نیست که همهی آداب را رعایت کنیم نمیخواهم زهد فروشی کنم البته نگویند بعضیها ان شاء الله این نیت را نداشته باشند یا برای ثواب و قشنگی دست کنند ما برای قشنگی میگوییم تا این مسئله پیش نیاید علیای حال این صداقت خیلی مهم است امیر مومنان میفرمایند خداوند صداقت ما را دید اگر ملتی صادق باشند خدا پیروزشان میکنند عامل دوم معنویت در زندگی امام رضوان الله علیه بود همین که همه میدیدند امام حرفش حرف خدا بود حرفش حرف دین بود هیچ تعلقی به مظاهر دنیایی نداشت به دنیا هیچ تعلقی نداشت باز یک خاطرهای عرض میکنم در خاطرات دیدم یک وقتی که امام در نجف بودند خیلی خوب است زائرین که مشرف میشوند نجف حرم امیر مومنان وقت دارند همیشه که حرم نیستند یک سری هم بروند خانههای علما را ببینند از جمله منزل امام است در آن جا خانهای است که الآن خیلی از ما حاضر نباشیم در چنین خانهای زندگی کنیم نه طبقات پایین حتی طبقات متوسط حاضر نیستند این قدر خانه ساده و محقر است امام چهارده پانزده سال در این خانه زندگی کرده اند در خاطرات نوشته بود خانهی بیرونی که میگویند دفتر امام بود فرش نداشت زیلو بود و زیلو کامل نبود همهی حیاتشان زیلو نبود مرحوم حاج احمد آقا به امام گفته بود اجازه بدهید قسمت حیات را زیلو بیندازیم کل این خانه چقدر بود که حیاطش چقدر باشد که نیمی از حیاط چقدر باشد که زیلوی آن جا چقدر هزینه داشته باشد امام فرموده بودند نیازی نیست مگر خانهی صدر اعظم است که حتما همه اش فرش داشته باشد امام با تندی فرموده بودند مرحوم حاج آقای احمد آقا گفته بودند از صدر اعظم بالاتر است خانهی امام زمان است منزل نائب امام زمان است امام فرموده بودند از این حرفها نزنید خانهی خود امام زمان هم معلوم نیست همه اش فرش باشد این بی تعلقی به دنیا خیلی مهم است این که انسان هیچ وابستگی به دنیا نداشته باشد در نهج البلاغه که محور کلماتمان میخواهیم از امیر مومنان باشد ببینید حضرت در دوران حکومت خودشان چقدر مواظب بودند کسانی که پستی مسئولیتی مقامی دارند آلوده به دنیا و زخارف دنیا نشوند رهبران دینی یک نظام دینی و اسلامی وقتی میتوانند موفق شوند که خودشان از این زخارف دور باشند و رمز موفقیت امام این بود و رمز موفقیت انقلابها همین است. در نهج البلاغه نامهی سوم است دوستان حتما مفصل نامه را ببینند نامه را حضرت به یکی از کسانی که از طرف امام قاضی بوده شریح بوده از طرف امیرمومنان البته در روایات ما است که حضرت ناظر بر اعمال او بودند شرط کرده بودند که اگر هر حکم قضائی میخواهی ببینی من حتما ببینم قبل از این که نهایی شود به حضرت خبر دادند یک خانهای خریده بِثَمَانِینَ دِینَاراً به هشتار دینار خانهای خریده حضرت احضارشان کردند فرمودند بَلَغَنِی أَنَّکَ اِبْتَعْتَ دَاراً بِثَمَانِینَ دِینَاراً، وَ کَتَبْتَ لَهَا کِتَاباً شنیدم خانهای خریدی به هشتاد دینار و قبالهای نوشتی و شهود شهادت دادند برای این خریدت گفت بله اشکالی دارد؟ در آن فضایی که گرایش به تجملات زیاد شده بود در دوران امیرمومنان سلام الله علیه و قبل از امیرمومنان بعد از آن پیروزیهای مفصلی که مسلمانها داشتند باب میشد و عجیب بود حضرت نمیخواست حداقل اینهایی که مسئولیتی دارند گرفتار این تجملات شوند حضرت به او فرمود أَمَا إِنَّهُ سَیَأْتِیکَ قباله نوشتی و یک عده هم گواه دادند یادت باشد إِنَّهُ سَیَأْتِیکَ مَنْ لاَ یَنْظُرُ فِی کِتَابِکَ خیلی مهم است وَ لاَ یَسْأَلُکَ عَنْ بَیِّنَتِکَ یک روزی مرگ میآید سراغت قباله ات را نمیبیند که ما تازه خانه خریدیم جا به جا شدیم یک چند وقتی استراحت کنیم مرگ نمیپرسد خانهای که خریدی شهود دارد یا نه به اینها کاری ندارد حَتَّى یُخْرِجَکَ مِنْهَا شَاخِصاً وَ یُسْلِمَکَ إِلَى قَبْرِکَ خَالِصاً یک کسی تو را میبرد بدون توجه به سند خانه و شهود به سوی قبر فَانْظُرْ یَا شُرَیْحُ لاَ تَکُونُ اِبْتَعْتَ هَذِهِ اَلدَّارَ مِنْ غَیْرِ مَالِکَ مواظب باشد نکند از مال خودت نخریده باشی نکند با پول حرام خریده باشی اگر این طور باشد که هیچ فَإِذَا أَنْتَ قَدْ خَسِرْتَ دَارَ اَلدُّنْیَا وَ دَارَ اَلْآخِرَةِ (نهج البلاغه/ نامه شماره 3) هم دنیا را باختی هم آخرت را هشتاد دینار پول زیادی نبوده برای آن خانه ولی حضرت این قدر نگران بودند کسانی که پستی مسئولیتی دارند قاضی یک شهر است در یک مقامی که نگاهها متوجه او است حضرت نمیپسندیدند ادامهی نامه جالب است اما مجال نیست من بخوانم حضرت میفرماید اگر سندش را من میخواستم بنویسم یک سند دیگری برای تو مینوشتم در خانهها معمولا سند را مینویسند که این خانه شرقی به کجا منتهی میشود شمالی جنوبی حضرت میفرماید اگر من میخواستم بنویسم یک جور دیگر مینوشتم مینوشتم این سند چهار جهت دارد یک طرفش بلاها و گرفتاریها است از یک طرف در معرض بلاهاست معلوم نیست بتواند استفاده کند یک طرفش یک حدش مصیبتها است یک طرف خانه ات بلاها است یک طرف خانه ات هواهای نفسانی است یک طرف خانه ات هم وسوسههای شیطانی است حدود تو این است قاضی اگر میخواهد خانهای بخرد یادش باشد حدود خانه اش این است خیلی هم قیمت آن چنانی نداشت اما حضرت این چنین انتظار داشت تعلق به مادیات و زیور و زینت دنیا. زندگی امام را همه دیدند این بود که امام سخنی میگفت کلامش نفوذ داشت مردم باور میکردند اثر میکرد این هم یک جمله یک داستانی را میدیدم چون بیشتر از امیرمومنان سلام الله علیه بگوییم داستان جالبی است سلمان فارسی استان دار بوده قبل از امیر مومنان سلام الله علیه آمد مدائن. در تاریخ نوشته اند وقتی آمد مدائن مردم دو صف ایستاده بودند برای استقبال از سلمان این قدر ساده آمد بر یک مرکب که باور نمیکردند این استاندارشان باشد حالا هم همین طور است از او پرسیدند این خلقت امیرنا داشتی میآمدی در مسیر امیر ما را ندیدی گفت من امیرکم گفت امیر شما چه کسی است؟ گفتند سلمان فارسی گفت من امیر را نمیشناسم ولی سلمان خودم هستم و امیر هم نیستم سلمان من هستم اگر دنبال سلمان هستید ولی امیر را نمیشناسم و کسی را به اسم امیر ندیدم این خیلی در زندگیها تاثیر دارد واقعا اگر ایمان و پذیرش و بارو و اعتقاد مردم را بخواهیم به حاکمان مان در سایهی همین است و اعتماد آنها را بخواهیم جلب کنیم اگر مردم ببینند مسئولین یک قدم جلوتر هستند در زرق و برق و خانه و زندگی و پست و مقام میگویند برای چه ما داریم. این در عصر انقلاب اوج صداقت و اوج معنویت امام و بی تعلقی به دنیا مشهود بود در زندگی امام علی هست که جنگ جمل تمام شد جنگی بود که مردم بصره سهم بزرگی داشتند در این جنگ همراهی کردند با طلحه و زبیر و دیگران و جنگ جمل را به راه انداختند تلفاتش هم سنگین بود وقتی جنگ تمام شد امیرمومنان سلام الله علیه یک سخنرانی کردند برای مردم بصره فرمودند ما تَنقُمُونَ عَلَیَّ یا اَهلَ البَصرَة شما چه ایرادی از من میگیرید چه عیب و ایرادی در من است که با من میجنگید و دنبال طلحه و زبیر میروید هر صدایی میآید راه میافتید حکومت من چه ایرادی دارد؟ این روایت را شیخ مفید در کتاب الجمل نقل کردند اَشارَ اِلی قَمیسِهِ به پیراهن و عبای خود اشاره کردند فرمودند والله انّهما لمن غَزل اَهلی به خدا قسم این پیراهنها از بیت المال نیست دست بافت اهل خودم است در مدینه این را از بیت المال بر نداشتم حضرت میتوانست بردارد حق حضرت بود حضرت مثل یکی از بقیهی مردم حاکم بود حقوقی داشت مثل دیگران که میتوانست سهم بیت المال را بردارد میگفت این را هم نگرفتم والله این عبا و پیراهن مال خودم از درآمد شخصی خودم است، یک کیسهای بود خرجی حضرت بود اشاره کردند به آن کیسه فرمودند به خدا قسم ولله ما هِیَ اِلّا مِن غَلَّتی بِالمَدینَةِ درآمدهایی که در مدینه داشتم است حضرت در این 25 سال خیلی کارهای کشاورزی داشتند فرمود این از درآمدهای خودم است ببینید زندگی من را؟ اذا اَنَا خَرَجتُ مِن عِندکُم امروز درآمد من را ببینید بغَیرِ راحِلَتی، و رحَلی، و غلُامی فلُان کل دارایی علی را امروز ببینید اگر روزی که رفتم غیر از این بود فانا خائِنُ (شرح ابن ابی الحدید، ج2، ص 200) من به شما خیانت کردم. و امیرمومنان خیانت نکرد به این مردم. اینها است که جلب میکند شوخی نیست امام رضوان الله علیه یکه و تنها بود هیچ ابزاری در اختیارش نبود نه ابزار تبلیغاتی داشت نه رسانهای در اختیارش بود نه ارتشی در اختیارش بود نه دولتی از او حمایت میکرد همهی دولتها با او مخالف بودند در آغاز نهضت. چه ابزاری داشت؟ دیده اید بعضیها میگویند انقلاب ما انقلاب کاست نوارهایی بود که رد و بدل میشد چه میشد که این طور مردم با جان و دل عزیزترین عزیزانشان را تقدیم میکردند و خم به ابرو نمیآوردند آن صداقت و معنویت را در امام میدیدند.
شریعتی: حتی در دوران دفاع مقدس
حاج آقا حسینی: بله آن صداقت و معنویت میدیدند راست میگوید هیچ تعلقی ندارد هیچ قدمی برای خودش برنمیدارد. اشارهای هم به جملهی سوم میکنم و آن بعد اخلاقی امام است شما این نهج البلاغه را ببینید حضرت نامه نوشتند به استان دارانشان در نهج البلاغه 79 نامه دارد ولی همهی نامهها نیست یاد کردیم از مرحوم آیت الله احمد میانه جی که نامهها را به سه برابر رسانده این بخشی از نامهها است بخشی از یک نامه را میخوانم رهبران دینی هم باید جاذبه داشته باشند هم دافعه جاذبه شان کجا و دافعه شان کجا؟ نامهی 53 است وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ مالک قلبت پر از رحمت و مودت باشد نسبت به مردم وَ اللُّطْفَ بِهِمْ با مردم مهربان باش فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِکَ وَ صَفْحِکَ عفو و صفح گذشت را به آنها بده مِثْلَ الَّذی تُحِبُّ وَ تَرْضی اَنْ یُعْطِیَکَ اللَّهُ نمیخواهی خدا تو را ببخشد؟ در قرآن است «وَلْیَعْفُواْ وَ لْیَصْفَحُواْ أَلَا تُحِبُّونَ» (نور/22) ان یغفر الله لکم اگر میخواهید خدا شما را بیامرزد شما هم گذشت داشته باشد تا میرسد به این جا وَلا تَنْدِ مَنَّ عَلی عَفْوٍ از گذشت هیچ گاه پشیمان نشو ما گاهی در یک جا گذشت کنیم وسوسههای شیطانی است بعد مینشینیم فکر میکنیم چرا گذشت کردیم اشتباه کردیم نمیگذشتیم از حق مان. گاهی تحت تاثیر قرار میگیریم یک جلسهای میرویم یک حدیثی میشنویم یک بزرگی یک سخنی میگوید یک شب قدری است کسی میگوید امشب میخواهید خدا از شما بگذرد اول شما بگذرید در آن فضا حالت معنوی است حرم امام رضا علیه السلام کلام این آقا هم موثر است میگوید شما اول از همه بگذر او هم در دلش میگوید خدایا گذشتم بعد میگوید برای چه گذشتم؟ وَ لا تَبْحِجَنَّ بِعُقُوبَةٍ از کیفر شاد مباش اگر کسی را کیفر کردی خوشحال مباش از کیفر کردن دیگران وَ لاَ تُسْرِعَنَّ إِلَى بَادِرَهٍ وَجَدْتَ مِنْهَا مَنْدُوحَهً اگر میدانی کار مردم را توجیه بکنی توجیه کن اصرار نداشته باش مچ گیری بکنی حتما عیب و ایرادی روی مردم بگذاری وَ لاَ تَقُولَنَّ إِنِّی مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ نگو من دستور میدهم باید همه اطاعت کنند امروز فرمانده استاندار من هستم فَإِنَّ ذَلِكَ إِدْغَالٌ فِي الْقَلْبِ دینت از بین میرود حضرت مفصل سفارش کرده اند یک جملهی دیگر بخوانم از همین نامه اینها جاذبه است با مردم مهربان بودن محبت داشتن لطف داشتن مردم را باور کردن به مردم اعتماد کردن اما دافعه اش چیست؟ ادامهی همین کلام وَ لاَ تَعْجَلَنَّ إِلَى تَصْدِیقِ سَاعٍ فَإِنَّ اَلسَّاعِیَ غَاشٌّ وَ إِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِینَ هیچ وقت عجله نکن که اگر کسی سخن چینی کرد تصدیق بکنید نه سخن چین خائن است ولو چهره اش چهرهی ناصحین باشد اگر ما این جاذبهها را پیدا کردیم اگر دافعه نسبت به اینها داشتیم. میخواهیم دفع بکنیم چه کسانی را دفع بکنیم؟ حضرت میفرماید اینها را دفع بکنید آدمهای سخن چین را از خودت دور کن اگر سخن چینی حرفی زد عجله نکن که بگویی راست بگویی. امیدواریم قدم هایمان کلام و عمل هایمان نزدیک تر شود به این ها.
شریعتی: خیلی ممنون چقدر خوب است ثواب تلاوت آیات امروز را هدیه بکنیم به روح بلند و ملکوتی امام راحل عظیم الشان و همهی شهدای انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس صفحهی 353 قرار امروز ماست آیات 28 ام تا 31 ام سورهی مبارکهی نور تمام زندگی تان منور به نور قرآن باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فِيهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى يُؤْذَنَ لَكُمْ وَإِن قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكَى لَكُمْ وَاللَّـهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ﴿٢٨﴾ لَّيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ مَسْكُونَةٍ فِيهَا مَتَاعٌ لَّكُمْ وَاللَّـهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ ﴿٢٩﴾ قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّـهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ ﴿٣٠﴾ وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّـهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿٣١﴾
ترجمه:
نهایتاً اگر کسی را در آنها نیافتید، پس وارد آن نشوید تا به شما اجازه دهند، و اگر به شما گویند: برگردید، پس برگردید که این برای شما پاکیزه تر است، و خدا به آنچه انجام می دهید، داناست. (۲۸) و بر شما گناهی نیست که به خانه های غیر مسکونی که در آنها کالا و متاع و سودی دارید وارد شوید، و خدا آنچه را آشکار می کنید و آنچه را پنهان می دارید، می داند. (۲۹) به مردان مؤمن بگو: چشمان خود را [از آنچه حرام است مانند دیدن زنان نامحرم و عورت دیگران] فرو بندند، و شرمگاه خود را حفظ کنند، این برای آنان پاکیزه تر است، قطعاً خدا به کارهایی که انجام می دهند، آگاه است. (۳۰) و به زنان باایمان بگو: چشمان خود را از آنچه حرام است فرو بندند، و شرمگاه خود را حفظ کنند، و زینت خود را [مانند لباس های زیبا، گوشواره و گردن بند] مگر مقداری که [طبیعتاً مانند انگشتر و حنا و سرمه، بر دست و صورت] پیداست [در برابر کسی] آشکار نکنند، و [برای پوشاندن گردن و سینه] مقنعه های خود را به روی گریبان هایشان بیندازند، و زینت خود را آشکار نکنند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدران شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران شوهرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان [هم کیش خود] شان، یا بردگان زر خریدشان، یا خدمتکارانشان از مردانی که ساده لوح و کم عقل اند و نیاز شهوانی حس نمی کنند، یا کودکانی که [به سنّ تمیز دادن خوب و بد نسبت به امیال جنسی] نرسیده اند. و زنان نباید پاهایشان را [هنگام راه رفتن آن گونه] به زمین بزنند تا آنچه از زینت هایشان پنهان می دارند [به وسیله نامحرمان] شناخته شود. و [شما] ای مؤمنان! همگی به سوی خدا بازگردید تا رستگار شوید. (۳۱)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: تمام لحظات زندگی مان منور به نور قرآن باشد اشارهی قرآنی امروز را حاج آقای حسینی بفرمایند
حاج آقا حسینی: سورهی مبارکهی نور بخش زیادی از آیاتش در مورد حجاب و عفاف است «قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ» آیهی بعد «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ» شاید خیلی از افراد این آیهها را حفظ باشند قدیمها رسم بود به دختر خانمها سورهی نور را یاد بدهند روایت داریم سورهی نور را به دخترانتان یاد بدهید حفظ میکردند خیلی از دختر خانمها این سوره را مخصوصا این آیات را. هم به مردها سفارش کرده هم به زنها به مومنین به مومنات چشمشان را از گناه بپوشانند زنها هم همین طور. زینت هایشان را هم نشان ندهند «وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ» اگر طلاجاتی جواهراتی دارند اینها را نشان نامحرم ندهند تا میرسد به پایان آیه «وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ» وقتی راه میروند پایشان را نکوبند زمین الآن هم در میان عربها رسم است خلخال به پایشان میبستند زیور و زینت و دستبند به دست آنها دستبندی به پا میبستند پا بند داشتند یک جوری پایشان را نزنند زمین این زینتها صدایش شنیده شود این بخشی از آیات است چشم پوشی از گناه نشان ندادن زیور آلات در راه رفتن هم یک جور قدم برندارند که صدای زیور آلاتشان را دیگران بشنوند اگر هم تا به حال این کار را کردید «وَتُوبُوا إِلَى اللَّـهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» توبه کنید شاید رستگار شوید من به مناسبت این آیه عرض میکنم به هر ترتیب برنامهی سمت خدا بحمدلله در این سالها مورد اعتماد مخاطبین قرار گرفته مردم دغدغههای دینی مذهبی شان را منتقل میکنند به کارشناسان و کارشناسان هم بر اساس آیات و روایات مطرح میکنند در هر موضوعی که عزیزان وارد شدند من به سهم خودم مباحثی که یادم است همین بحث آداب تجارتی که مطرح شد و ان شاء الله هفتهی بعد ادامه میدهیم اگر خدا بخواهد آخرین جلسه باشد چقدر مردم پیام دادند به کارفرماها سفارش ما را بکنید کارفرماها پیام دادند که به کارگران و کارمندان بگویید کارشان را درست انجام بدهند یک اعتمادی پیدا شده که صدای این این جا شنیده میشود هر کس حرفی دارد به این برنامه منتقل میکند در بحث بانکها اگر یادتان باشد وقتی ما مطرح کردیم چقدر مردم پیام دادند این سفارش را بگویید در هر موضوع دینی هم به این شکل. از جمله به مناسبت این آیاتی که تلاوت شد خدا را شاهد میگیرم که هدفم این نیست که خدای نکرده بخواهیم مچ گیری از کسی بکنیم ان شاء الله باز هم خدا را شاهد میگیریم به نیت اصلاح عرض میکنیم این بحثی که این ایام همه جا مطرح است بحث تک خوانی یا هم خوانی زنان من کاری ندارم تک خوانی بوده یا هم خوانی بوده خود آقایان میگویند نه تک خوانی نبوده مسئلهی فقهی اش را هم فقها مطرح کرده اند من وارد آن هم نمیشوم و باز نمیخواهم بگویم این مال دولتهای قبل هم بوده یا این دولت است چون آقایان میگویند این در دولتهای قبل هم بوده به اینها کاری ندارم بحث مچ گیری نیست بحث این نیست که بگوییم این دولت است آن دولت است یا بگوییم تک خوانی بوده یا هم خوانی مسئلهی فقهی اش را مردم میدانند اما حرفم این است انصاف بدهید فردا 22 بهمن است سال 57 آن جوانهایی که در برابر گلولهی رژیم شاه سینهی خودشان را سپر کردند آنها با چه انگیزهای رفته بودند؟ هر چیزی یک وارثی دارد اگر بخواهیم صاحب انقلاب و وارث انقلاب را تعیین کنیم چه کسانی وارث اند؟ غیر از شهدا هستند؟ غیر از آنهایی که ما شرمنده میشویم شما بروید گلزار شهدا هر شهری که هستند ما غافلیم از این مسئله سنگ تاریخ شهدا را ببینیم نوشته 14 سال پانزده سال هفده سال من تقاضا میکنم اگر کسی در بنیاد شهید است یک آماری بگیرد غالب این طور است در دوران جنگ و انقلاب همین بوده آیا آن جوانی که سینه اش را سپر کرد در برابر گلولهی رژیم ستم شاهی برای چه رفت؟ در اوج جوانی اش. مادرها از جوانها گذشتند و امام برای چه این همه زحمت کشید؟ مردم برای چه این همه زحمت کشیدند؟ واقعا برای همین بود؟ این ارزشها بود؟ اگر اینها را میخواستند که همان رژیم را ادامه میدادند الآن 36 سال از عمر آن رژیم گذشته بود در آن چیزها به اوج رسانده بود ملت را و کسری و کمبودی نداشت کلاه خودمان را قاضی کنیم گفت وجدان یگانه محکمهای است که احتیاج به قاضی ندارد واقعا هر کسی هر کجا در دستش یک کاری است بنشیند فکر کند بالاخره انقلاب صاحب و وارث دارد یا نه؟ اگر کسی بخواهد ادعای صاحب بکند چه کسانی میتوانند ادعا بکنند؟
شریعتی: کلا در هر قدمی که ما داریم برمیداریم آیا جوابی برای شهدا و مادران و پدرانشان داریم؟
حاج آقا حسینی: اگر داریم بسم الله آیا آنها برای این مسئله رفتند؟ هدفشان همین بود؟ من عکسی دیدم این روزها از خود رسانهی ملی راهپیمایی زمان 22 بهمن را یک آقایی را نشان میداد تظاهرات شرکت کرده بود یک دختر خانم شاید دو ساله روی دوشش سوار بود عکسش است چهار روز پیش شبکهی 1 پخش میکرد این دختری که شاید دو سالش بود یک مقنعه سرش کرده از این مقنعههایی که مادر بزرگهای ما سر نماز که کشش را هم از پشت میبندند یک بچهی دو ساله آمده بود در تظاهرات آن زمان. الآن آن مقنعه را به بیست سالهها میشود توصیه کرد؟ کمتر از آن را نه چادرش را نه. پوشش را میشود توصیه کرد؟ نباید توصیه کرد؟ البته من بگویم یک وقت خدای نکرده اشتباه نشود بحمدلله کار خیلی شده این خون شهدا اثرش بسیار فراوان است من این هفتهها یک برنامهای داشتم در دانشگاه صنعتی شریف نماز مغرب عشا را میرسم آن جا میخوانم بعد از نماز سخنرانی دارم باور کنید برای من خیلی جالب بود در مسجد به این بزرگی نماز مغرب و عشا جا نیست برای نماز من با زحمت یک جایی پیدا کردم یک وقت گفتم رسانه به جای این که نماز حرم قم و مشهد و شاه عبدالعظیم را نشان بدهد برود دانشگاهها را نشان بدهد جا نیست برای نماز ظهر و عصر و مغرب عشا الحمدلله اینها به برکت خون شهدا است هم اهل علم اند هم اهل تقوا ولی آنهایی که جانشان را دادند آنهایی که از زندگی شان گذشتند یک وقتی گفتم عزیز جانبازی به من میگفت دوازده 63 بیست و چهار اسفند یک ماه و دو سه روز دیگر میشود سی سال. سی سال است که قطع نخاع هستم یک شب آرام نخوابیده ام من عرضم این است خدا را شاهد میگیریم هدف اصلاح است نه این که چه کسی چه کردی اگر برای مادر شهید و برای جانبازی که میگوید یک شب راحت نخوابیده ام اگر جواب داریم بسم الله