کارشناس: حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی
موضوع: شرح نامه 27 نهج البلاغه
تاریخ: 25/01/94
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
صبحی گره از زلف تو وا خواهد شد * * * راز شب تار برملا خواهد شد
تو آیهی وحدتی که با آمدنت * * * هر قطب نما قبله نما خواهد شد
شریعتی: اللهم عجل لولیک الفرج سلام میگویم به همهی شما هم وطنان خوب خانمها و آقایان دوستان عزیز برنامهی سمت خدا خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز. حاج آقای حسینی عزیز سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.
حاج آقا حسینی: سلام علیهم و رحمة الله عرض ارادت خالصانه عرض سلام و ارادت دارم خدمت همهی بینندگان خوب مثل همیشه امیدوارم همین مختصر عرض ارادت ما را بپذیرند.
شریعتی: سلامت باشید. خوشحالیم در خدمت شما و دوستان خوب هستیم. در جلسهی گذشته در ذیل بحث سیرهی تربیتی امام علی علیه السلام حاج آقا به نامهی 27 اشاره کردند نامهی حضرت به محمد بن ابی بکر استان دار مصر فراز ابتدایی اش را با هم مرور کردیم. در خدمت شما هستیم.
حاج آقا حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم. در مورد این نامه گفتیم که میتوان نامه را به سه چهار بخش تقسیم کرد در جلسهی گذشته به بخش اول اشاره کردیم. امروز بدون هیچ مقدمهای به بخش دوم وارد میشویم. اگر بتوانیم این نامه را امروز به پایان ببریم. حضرت در نامه مینویسند وَ اعْلَمُوا عِبادَ اللّهِ اَنَّ الْمُتَّقينَ ذَهَبُوا بِعاجِلِ الدُّنْيا وَ آجِلِ الاْخِرَةِ متاسفانه یک نگاهی در بعضی از مردم است تصور میکنند دنیا و آخرت قابل جمع نیست نمیشود آدم هم دنیای خوبی داشته باشد و هم آخرتش آباد باشد در حالی که به ما همیشه گفتند این طوری بگویید «رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً» (بقره/201) حتی قرآن مذمت میکند کسانی که فقط آخرت را میخواهند یا فقط دنیا را میخواند نه هر دو باید با هم باشد شاید نمیدانم نمیخواهم مبالغه بکنم شاید بیانی از این زیباتر در نهج البلاغه در مورد این که هر دو را انسان میتواند دنیا و آخرت را با هم داشته باشد به این زیبایی نداشته باشیم. وَ اعْلَمُوا عِبادَ اللّهِ بدانید بندگان خدا ان المتقین بندگان با تقوای الهی ذَهَبُوا بِعاجِلِ الدُّنْيا وَ آجِلِ الاْخِرَةِ هم دنیا را دارند هم آخرت را دارند. فَشارَكُوا اَهْلَ الدُّنْيا فى دُنْياهُمْ اینها با اهل دنیا در دنیا شریک اند متقین با اهل دنیا با دنیا پرستها در دنیا شریک اند این طور نیست که در دنیا زندگی نداشته باشند اما فرقش این است وَ لَمْ يُشارِكْهُمْ اَهْلُ الدُّنْيا فى آخِرَتِهِمْ ولی دنیا پرستان آنهایی که فقط دنیا را نگاه میکردند اینها در آخرت دیگر با متقین همراه نیستند من خیلی بررسی میکردم این ایام ببینم یک بیان زیبایی در مورد این کلام امیرمومنان سلام الله علیه یک بیانی دیدم از مرحوم آیت الله استاد محمد جواد مغنیه رضوان الله علیه این مرد بزرگوار یکی از تألیفات بسیار بسیار خوبی که دارد شرح نهج البلاغه است به نام فی ضلال نهج البلاغه در سایهی نهج البلاغه دیدم بیان خیلی زیبایی ایشان داشت میخواهم امروز این خطبه را یک بخشهایی اش را از بیان ایشان استفاده کنم. ایشان میفرماید چطور متقین دنیا را دارند آخرت را هم دارند ولی دنیاپرستان فقط دنیا را دارند ایشان میفرماید مگر دنیا چیست که متقین نمیتواند داشته باشد آنهایی که کاری با قبر و قیامت و خدا و پیغمبر ندارند دنبال شهوت رانیهای حرام هستند غیر از این است؟ متقین چه میکند؟ متقین میرود ازدواج میکند در چهارچوب کتاب و سنت یک زندگی همراه با آرامش دارد این جلو تر است یا آنها جلوتر هستند؟ آنهایی که دنبال شهوت رانی هستند هیچ وقت در زندگی آرامش ندارند یقین داشته باشید این طور نیست که بگوییم یک زندگی ایده آلی دارند که دیگران حسرت زندگی شان را بخورند نه هزار گرفتاری هزار جنایت میشود هزار فحشا است هزار بلا است ولی یک متقی نه متقی در پیمانی که خداوند به او یاد داده کتاب و سنت یک زندگی دارد یک ازدواج دارد با همسرش در اوج لذت زندگی دنیایی است و با آرامش. آن هفته اشاره کردیم «خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا» (روم/21) خداوند همسرانی برای شما آفرید که وسیلهی آرامش شما باشد پس در این جا که متقی جلوتر است تا آه شهوتران ها. میآییم سراغ خوراکشان چون حضرت اشاره میکنند وَ اَكَلُوها بِاَفْضَلِ ما اُكِلَتْ متقین در خوراک چه مشکلی دارند؟ اینها به تعبیر مرحوم استاد مغنیه با کد یمین با عرق جبین یک لقمهی حلال از طیبات میخورند آیا اگر انسان از زحمت خودش دسترنج خودش یک لقمهای تهیه بکند آن هم از پاکیزه ترین غذاها «كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ» (بقره/172) چقدر در قرآن داریم این لذت نمیبرد از زندگی؟ لذتی که متقین از خوراک از مسکن از زندگی خانوادگی شان کجا میفهمند آن دنیا پرستها درک بکنند لذتی که اینها دارند یا ایشان باز مثالهای دیگری زده فرض کنید لذتی که متقین از معرفت دارند از مناجات با خدا دارند واقعا اینها قابل انتقال نیست یعنی نمیشود منتقل کرد یک لذتی که یک کسی که در اوج معرفت الهی است یک جملهای ماه مبارک رمضان قبل از افطار است انسان هجده ساعت هفده ساعت در گرما روزه گرفته تازه دم افطار میگویند این دعا را بخوان تازه دم افطار با خدای خودت راز و نیاز کن بگو خدایا به امر تو روزه گرفتم با روزی و نعمت تو دارم افطار میکنم این لذت را اصلا نمیشود منتقل کرد اَللّهُمَّ لَکَ صُمْتُ (دعای وقت افطار) اصلا شما میتوانی این را منتقل بکنی به کسی که در این وادیها نیست؟ همهی عالم جمع شوند یک کسی که به امر الهی هجده ساعت گرسنگی تشنگی بیست ساعت گرما کمتر بیشتر تحمل کرده تازه لحظهی افطار نشسته با خدای خودش راز و نیاز میکند اَللّهُمَّ لَکَ صُمْتُ، وَ عَلى رِزْقِکَ اَفْطَرْتُ، وَعَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ خدایا برای تو روزه گرفتم با روزی تو افطار میکنم بر تو توکل دارم خدایا از من بپذیر تازه خودش را بدهکار میداند فَتَقَبَّلْ خدایا تو از من بپذیر این لذتهای معنوی را اصلا میتوانند غیر متقین درک بکنند؟ باز مثال دیگری که ایشان زده لذتی که از علم و دانش میدانید غیر متقین خیلی هایشان آن قدر غوطه ور در دنیا پرستی هستند یک داستانی است معروف است لابد شنیده اید خواجه نصیرالدین طوسی میگویند مینشسته مطالعه میکرده مطالعه میکرده مطالعه میکرده یک مرتبه یک مسئلهای که خیلی پیچیده بوده کشف میکرده گرهش که باز میشده واقعا قابل انتقال نیست گرهش که باز میشده از اتاق میآمده بیرون داد میزده نگاه به آسمانها میکرده فریاد میزده میگفته این الملوک و ابناء الملوک شاهان کجا هستند پادشاهان کجا هستند شاهزادگان کجا هستند بیایند لذتی که من دارم امروز میبروم آن لذت را درک بکنند قابل درک نیست آنهایی که فقط و فقط دینا و لذات و شهوات دنیا را میبینند نه لذت علم و دانش را درک میکنند نه لذت معرفت الهی را درک میکنند نه لذت مناجات با خدا را درک میکنند نه لذت پاکیزه و طیب مصرف کردن را با کد یمین و عرق جبین زحمت کشیدن را درک میکنند نه لذت آرامش در زندگی را نمیشود اینها را منتقل کرد ما داریم برای خودمان این حرفها را میزنیم آنها دنیای خاص خودشان را دارند میگویند اینها دارند چه میگویند استاد محمد جواد مغنیه میفرماید یکی از لذتهایی که متقین در دنیا دارند به تعبیر امیرمومنان آجل الدنیا آرامش در زندگی شان است شما فکر میکنید حالا اینهایی که زور مداران و زر مداران و تزویرها اینهایی که فقط دنبال شهوت پرستی هستند واقعا آرامش دارند؟ اینها خدا میداند بحثهای تخدیری نیست ما اینها را بگوییم که اینها دستشان نرسیده میگویند آنها نه بروید از نزدیک زندگی اینها را ببینید اینها خاطراتشان را نوشتند اگر آسایش باشد آرامش نیست من مخصوصا تقاضا میکنم از جوانهای عزیز اگر در این مباحث تردیدی در آنها هست بروند خاطراتشان را بخوانند هر چه بگوید از نظر مادیات داشتند ولی چیزی که نیست در زندگی شان آرامش است واقعا هم به آرامش نمیرسند آن وقت زندگی مومن را ببینید «أَلَا بِذِكْرِ اللَّـهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28) مناجاتی که در دل شب دارد یک مومن راز و نیازی که با خدا دارد بنابراین حضرت میفرماید وَ اعْلَمُوا عِبادَ اللّهِ بدانید که متقین ذَهَبُوا بِعاجِلِ الدُّنْيا وَ آجِلِ الاْخِرَةِ متقی کسی است که هم دنیایش دنیای آباد و خوب و با آرامشی است معرفت دارد علم دارد دانش دارد حتی مرحوم استاد محمد جواد مغنیه یکی از مثالهایی که میزند رابطههای عاطفی و خانوادگی است این هم یکی از لذات دنیا است آن لذتی که پدر مادر با فرزندان خوبشان مینشینند دور هم این مال متقین است فَشارَكُوا اَهْلَ الدُّنْيا فى دُنْياهُمْ وَ لَمْ يُشارِكْهُمْ اَهْلُ الدُّنْيا فى آخِرَتِهِمْ سَكَنُوا الدُّنْيا بِاَفْضَلِ ما سُكِنَتْ بهترین زندگی مسکنها را دارند وَ اَكَلُوها بِاَفْضَلِ ما اُكِلَتْ بهترین خوراکها را داشتند نه به معنای بالاترین نه یک کارگری که زحمت میکشد یک وقتی در کوچه خیابانها رد میشوید نگاه کنید یک کارگری که از هفت صبح زحمت کشیده با عرق جبین لقمهی حلال به دست بیاورد دو ساعتی که وقت استراحتش میشود همان غذای سادهای که تناول میکند و شما هنوز رد نشدی سرش را میگذارد روی دو تا از آن آجرها خور و پفش میرود بالا خدا میداند این حرفها را از جهت تخدیر نمیزنم معاذ الله که بخواهیم بگوییم حالا نداری غصه نخور نه باور کنید ثروتمندانی که پولشان به شماره نمیآید حاضرند نیمی از دارایی شان را بدهند همهی دارایی شان را بدهند دو ساعت خوابی که آقا سرش را روی آجر گذاشته میخوابد و لذت میبرد از زندگی اش گاهی آنها با ده جور دارو درمان محافظ و نگهبان خوابشان نمیبرد ولی این آقا زحمتش را کشیده عرق جبین و کدّ یمین ظهر هم دو ساعت سرش را میگذارد خوابش را میکند بعد از ظهر میرود تن سالم جان سالم روح سالم غروب میرود با خانواده سَكَنُوا الدُّنْيا بِاَفْضَلِ ما سُكِنَتْ
شریعتی: حس رضایتی که اینها از زندگی دارند
حاج آقا حسینی: بله نکتهی مهمی است رضایتمندی از زندگی دارند حسرت نمیخورند در زندگی شان اگر انسان رفت سراغ دنیا پرستی اصلا رفت دنبال دنیا پرستی و کارش دنیا پرستی شد قطعا به پایان نمیرسد امیرمومنان در خود نهج البلاغه در نامهای به امام حسن خواندیم حضرت فرمود وَ أَكْثِرْ أَنْ تَنْظُرَ إِلَى مَنْ فُضِّلْتَ عَلَيْهِ (نامه 69) دائم به بالا دستت نگاه نکن به پایین دستت نگاه کن اگر انسان بنا شد فقط همّ و غمش دنیا و جمع دنیا باشد یکی از مشکلاتش حسرت از دست دادنها است اینهایی که جمع کرده با هزار حرام خواری و راههای مختلف جمع کرده چطور از آن جدا شود. خدا رحمت کند مرحوم آیت الله شیخ عباس تهرانی مرد بسیار بسیار بزرگواری بود مجال نیست در مورد مقامات ایشان چیزی عرض کنم یکی از آقایان میگفت من یک خانهای ساخت بودم یکی از ثروتمندان قم است خانهی چند طبقهای ساخته بودم یک روز ایشان را دعوت کنم پذیرایی کنم ایشان انصافا خیلی زندگی زاهدانهای داشت گفت ایشان آمد منزل ما و من هم اصرار داشتم طبقات مختلف خانه را نشانشان بدهم همه جا را که خوب نگاه کرد گفت خانهی شما خیلی خانهی خوبی است ولی یک عیب بزرگ دارد گفتم من خیلی دقت و مواظبت کردم که بی عیب باشد چه اشکالی دارد؟ فرمود عیبش این است که جدا شدن از آن خیلی سخت است دل کندنش سخت است یعنی نهایت آن حسرت این که باز امیرمومنان در نهج البلاغه در یکی از خطبهها دارد اِجْتَمَعَتْ عَلَيْهِمْ سَكْرَةُ اَلْمَوْتِ وَ حَسْرَةُاَلْفَوْتِ (خطبه شماره 109) جدا شدنش دشوار است برای چندمین بار عرض میکنم میدانم تکرار است ولی عرض میکنم یک وقت بیننده تصور نکند ما میخواهیم بگوییم نداری مهم نیست غصه نخور نه زندگی شان را بروید ببینید سَكْرَةُ اَلْمَوْتِ وَ حَسْرَةُ اَلْفَوْتِ امیرمومنان میفرماید لحظهی جان دادن اینها حسرت از دست دادن اینها خیلی برایشان دشوار است باز یاد کنم امام رضوان الله علیه یک جملهای میفرمودند در چهل حدیثشان هم است بینندگان عزیز اگر مراجعه کنند هست امام از استاد اخلاق و عرفانشان مرحوم آیت الله عظمی شاه آبادی نقل کردند میفرمودند ایشان بارها به ما توصیه میکردند خود امام هم این جمله را مکرر میفرمودند در صحیفهی امام هم است میفرمودند آیت الله عظمی شاه آبادی میفرمودند یادتان باشد تعلق شما به دنیا آن قدر نباشد که لحظهی جان دادن وقتی خداوند همه چیز را از شما میگیرد شما با دشمنی خدا از دنیا بروید الآن اگر کسی چیزی از ما بگیرد به زور ماشین ما را از ما بدزد پست ما را میز ما را بگیرد چقدر دشمن میشویم لحظهی جان دادن یک جا همه چیز را یک نفر از ما میگیرد همه چیز را میفرمود آن قدر تعلق نداشته باشید که با دشمنی خدا از دنیا بروید این متقی دارد ولی اسیری و وابستگی و دلبستگی را ن دارد داستان معروفی که شاید بارها بینندگان عزیز در مورد شیخ بهایی است با یک درویشی او میگفت چقدر دلبستهای گفت بسم الله راه بیفت برویم فلان سفر وقتی راه افتادند وسط راه گفت من برگردم کشکولم را بیاورم گفت تو از یک کشکولت نتوانستی جدا شوی تو به کشکولت دل بستی مگر نمیبینی من ندارم؟ ولی من همه را پشت سر گذاشتم یک وقت ممکن است کسی یک کشکول داشته باشد اسیر هم باشد یک کسی ممکن است همهی دنیا را داشته باشد اسیر نباشد تعلقی نداشته باشد مهم تعلق است که نداشته باشد حضرت میفرماید پس دنیا را دارند بهترین مسکنها را دارند بهترین زندگیها را دارند من باز اسرار دارم روی این نکته تصور نشود تقوا یعنی از دنیا بهرهای نداشتن نه تقوا یعنی بهترین بهرهها ولی بهرههای صحیح ما نمیتوانیم بیش از این معطل این بیانات نورانی شویم خود بینندهها مراجعه کنند فَحَظُوا مِنَ الدُّنْيا بِما حَظِىَ بِهِ الْمُتْرَفُونَ همان بهرهای که مترفها بردند مترف یعنی ثروتمندان مغرور همان بهرهای که آنها بردند متقین بردند ولی فرقشان چیست؟ وَ اَخَذُوا مِنْها ما اَخَذَهُ الْجَبابِرَةُ الْمُتَكَبِّرُونَ همان چیزی که جبارها همان بهرهای که جبارهای متکبر از دنیا بردند متقین هم بردند ولی فرقشان چیست؟ ثُمَّ انْقَلَبُوا عَنْها بِالزّادِ الْمُبَلِّغِ وَ الْمتْجَرِ الرّابِحِ ای کاش واقعاای کاش نهج البلاغه یک بخشی از زندگی ما قرار میگرفت ما بیشتر انس میگرفتیم روزی یک صفحه از نهج البلاغه را با حوصله بخوانیم حضرت میفرماید متقی با غیر متقی فرقش این است آنها هیچ چیز ندارند اهل دنیا دستشان خالی است وقتی میروند ولی متقی چه؟ ثُمَّ انْقَلَبُوا عَنْها بِالزّادِ الْمُبَلِّغِ از دنیا توشهای گرفتند که آنها را میرساند به کجا میرساند؟ به قیامتی آباد. به آخرتی آباد. وَ الْمتْجَرِ الرّابِحِ میگوید تجارت سودمند. اَصابُوا لَذَّةَ زُهْدِ الدُّنْيا فى دُنياهُمْ وَ تَيَقَّنُوا اَنَّهُمْ جيرانُ اللّهِ غَداً فى آخِرَتِهِمْ از زهد دنیایشان لذت بردند فکر نکند کسی اینهایی که زاهدانه زندگی میکنندای بیچارهها همه اش گرفتار هستند همه اش پژمرده هستند نه لذت زُهْدِ الدُّنْيا فى دُنياهُمْ. باز من از مرحوم استاد محمد جواد مغنیه یاد میکنم وقتی به این جمله در شرح نهج البلاغه میرسد میفرماید لذتی که زاهدان در دنیا میبرند؟ ایشان میفرماید چه لذتی بالاتر از این که آن چه خدا برای آنها مقدر کرده راضی هستند الرضا بالمیسور به هر مقداری که توانشان است یک وقت ما مفصل این بحث را گفتیم بحث خوبی هم بود آدم کار و کوشش و تلاشش را انجام بدهد کوتاهی نکند ولی هر چه خدا برایش مقدر کرد راضی باشد نهایت تلاش را بکند ولی راضی باشد «نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا» (زخرف/32) باور کنید خدا روزی را تقسیم کرده ما کار کوشش تلاش را انجام میدهیم ولی مقدرات ما یک چیز دیگری است نمیدانیم مقدر ما چقدر است. به نادان آن چنان روزی رساند که صد دانا در آن حیران بماند. من کار و کوششم را انجام بدهم غصه و حسرت هم نخورم دنبال حرام خواری نروم اگر رفتم دنبال حرام خواری اینها باور دینی میخواهد باور بکنم اگر رفتم دنبال حرام خواری هر مقدار که رفتم به همان مقدار از حلال من کم میشود.
شریعتی: وقتی رزق معلوم است
حاج آقا حسینی: بله خدا که از حرام به ما نمیدهد اگر من رفتم دنبال حرام از حلال من کم میشود اَصابُوا لَذَّةَ زُهْدِ الدُّنْيا فى دُنياهُمْ لذت زهد دنیا را در دنیا میبرند باز یک روایتی را همین مرد بزرگ در تفسیر این جملهی امیرمومنان دارد جملهی قشنگی است میگوید در حالات پیامبر است حضرت لَا یُردُ موجودًا وَ لَا یَتکلفُ مَفقودًا (فی ظلال نهج البلاغه، شرح نهج البلاغه محمد جواد مغنیه، صفحه 251) زهد زاهد این است لذت زاهد در دنیا این است نداشتنها نیست داشته باشی لذتش این است پیامبر وقتی میآمدند در خانه در زندگی خودشان هر چه برایشان میآوردند رد نمیکردند غذا هر چه بود نان بود نان خشک بود نان تنها بود نان و خرما بود غذای سرخ کردنی بود هر چه بود در حالات پیامبر است گاهی شیر تنها بود گاهی خرمای تنها بود گاهی نان تنها بود گاهی غذای سرخ کردنی بود پیامبر اصلا سوال نمیکرد لا یَسئلُه طعامًا پیامبر هیچ وقت در زندگی خودش نمیپرسید چه غذایی داری هر چه میآوردند یُردُ موجودًا هر چه بود رد نمیکرد اگر هم یک چیزی نبود نمیگفت نه به هر قیمتی است باید تهیه شود الآن مشکل جامعهی ما بدون تعارف همین است راضی نیستیم به موجود آن چیزی که خدا به ما مقدر کرده بعد از کار و کوشش و تلاش راضی نیستیم اگر راضی نباشیم آن وقت لذت زهد در دنیا معنا ندارد برای ما یک جملهای بگویم در حالات پیامبر است انس بن مالک میگوید من ده سال خادم پیامبر بودم میگوید در طول این ده سال ما قال لی پیامبر یک بار به من نگفت چرا این کار را کردی چرا این کار را نکردی چرا این غذا را درست کردی چرا آن غذا را درست نکردی اینها هیچ جالبش این است و لا لامنی نسائه الله اکبر میگوید پیامبر که به من هیچ چیز نمیگفت گاهی همسران پیامبر من را سرزنش میکردند و لا لامنی نسائهُ الا قالَ دَعوه انهُ کان بِکتابٍ و قدرِ اگر همسران پیامبر در خانه من را سرزنش میکردند پیامبر از من دفاع میکرد میفرمود رهایش کنید مقدر ما همین بوده برای چه او را سرزنش میکنید باور کنید آرامش زندگی این است به داشتنها و ثروتها و آلاف و اولوف داشتن نیست این که انسان هر چه دارد همین جملهی پیامبر انهُ کانَ بِکتابٍ و قَدَر مقدر ما همین مقدار بوده ما کارمان را کردیم تلاشمان را کردیم بیش از این برای ما مقدر نیست زندگی امروز این طوری بوده کان بکتاب و قدر. قدر ما همین بوده این مسافرت را میخواستیم برویم جور نشد رفتیم خیلی قشنگ در نیامد غذای امروز ما خوب نبود نمیدانم خانهای میخواستیم بخریم فکر و برنامه ریزی کردیم مثل این که درست نشد این شعار زندگی ما باشد اَصابُوا لَذَّةَ زُهْدِ الدُّنْيا فى دُنياهُمْ در دنیا لذت زهد را بردند من باز با این که این مسئله شاید روشن باشد ولی تکرارش عیب ندارد مهمان سفرهی امیرمومنان هستیم در بخش کلمات قصار کلمهی 439 این را باز میگویم برای این که کسی برداشت غلطی از زهد نداشته باشد زندگی زاهدانه به معنای نداشتن نیست دیگر از امیرمومنان کسی بهتر نمیتواند تفسیر بکند کلمات قصار حضرت فرمود الزُّهْدُ كُلُّهُ بَيْنَ كَلِمَتَيْنِ مِنَ الْقُرْآنِ (کلمه 439 نهج البلاغه) تمام زهد در این آیهی قرآن است «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ» (حدید/23) چیزی از دست دادی غصه نخور آن چیزی هم که داری خودت را گم نکن لا تفرحوا یعنی فرح همراه با مستی است بدمستی نکن داری بد مستی نکن نداشتی غصه نخور این کل زهد است بعد حضرت میفرماید وَ مَنْ لَمْ يَأْسَ عَلَى الْمَاضِي اگر کسی بر گذشته تاسف نخورد وَ لَمْ يَفْرَحْ بِالْآتِي آن چیزی همه که دارد مستش نکند آن کسی همه که دارد مغرورش نکند فَقَدْ أَخَذَ الزُّهْدَ بِطَرَفَيْهِ تمام زهد در اختیار آن انسان است پس متقی چه کسی شد؟ متقی کسی است که اَصابُوا لَذَّةَ زُهْدِ الدُّنْيا فى دُنياهُمْ و تازه وَ تَيَقَّنُوا اَنَّهُمْ جيرانُ اللّهِ غَداً فى آخِرَتِهِمْ این دنیایشان است فردا هم جیران الله اند از همسایگان الهی هستند آن جا مجاور رحمت الهی هستند لاتُرَدُّ لَهُمْ دَعْوَهٌ، وَ لايُنْقَصُ لَهُمْ نَصيبٌ مِنْ لَذَّة آن جا دعایی نیست که اینها داشته باشند و آن دعا رد شود این در آیات فراوان گفته شده که بهشتیها هر چه بخواهند خدا به آنها عطا میکند در سورهی مبارکهی یاسین داریم «لَهُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَلَهُم مَّا يَدَّعُونَ» (یس/ 57) بهشتیها هر چه بخواهند به آنها داده میشود «وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ» (زخرف/71) هر چه بخواهند این دنیایشان است در یک کلمه متقی در نگاه امیر مومنان سلام الله علیه دنیایش آباد است دنیا را میتواند استفاده بکند بهترین دنیا را دارد با آرامش زندگی میکند لذتهای معنوی را میبرد لذت از علم لذت از دانش لذت از زندگی خوب لذت از خانواده لذت از هم نشینی با همسر و فرزندانش این دنیای آبادش است لذت زهد را دارد اسیر نیست وابسته نیست دل نگران نیست غصه نمیخورد میگوید خدا برای ما همین را مقدر کرده ما تلاشمان را کردیم راضی به رضایت خدا است رضایت مندی در زندگی اش است این دنیایش است آخرتش هم یقین دارند که فردای قیامت هم در همسایگی رحمت الهی هستند هیچ دعایی از آنها رد نمیشود هر چه آن جا بخواهند رد نمیشود وَ لايُنْقَصُ لَهُمْ نَصيبٌ مِنْ لَذَّة این بخش دوم
شریعتی: ان شاء الله جز این دسته باشیم. خیلی ممنون از توجه شما مشرف میشویم به محضر قرآن کریم صفحهی 416 قرآن کریم قرار امروز دوستان سمت خداست من یک نکتهای را متذکر میشوم آیهی پانزدهم سورهی مبارکه سجدهی واجب دارد البته صوتش پخش نمیشود منتها دوستان سجدهی واجب را فراموش نکنند آیات دوازدهم تا بیستم سورهی مبارکهی سجده قرار امروز اهالی خوب سمت خداست ن شاء الله لحظه لحظهی زندگی مان منور به نور اهل بیت و مزین به زینت قرآن کریم باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَلَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاكِسُو رُءُوسِهِمْ عِندَ رَبِّهِمْ رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ ﴿١٢﴾ وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴿١٣﴾ فَذُوقُوا بِمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا إِنَّا نَسِينَاكُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿١٤﴾ إِنَّمَا يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا الَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِهَا خَرُّوا سُجَّدًا وَسَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ ﴿١٥﴾ تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ﴿١٦﴾ فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿١٧﴾ أَفَمَن كَانَ مُؤْمِنًا كَمَن كَانَ فَاسِقًا لَّا يَسْتَوُونَ ﴿١٨﴾ أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَى نُزُلًا بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿١٩﴾ وَأَمَّا الَّذِينَ فَسَقُوا فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ كُلَّمَا أَرَادُوا أَن يَخْرُجُوا مِنْهَا أُعِيدُوا فِيهَا وَقِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّذِي كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ ﴿٢٠﴾
ترجمه:
و اگر ببینی زمانی که [این] مجرمان [منکر قیامت] نزد پروردگارشان سرهایشان را به زیر افکنده اند [می بینی که می گویند:] پروردگارا! [به آنچه ما را وعده داده بودی] بینا شدیم و [به دعوت حق] شنوا گشتیم، پس ما را به دنیا برگردان تا کار شایسته انجام دهیم، بی تردید ما باور کننده [همه حقایق] هستیم. (۱۲) و اگر می خواستیم، هدایت هرکسی را [از روی اجبار] به او عطا می کردیم، [اما همه را آزاد و مختار آفریدیم تا راه هدایت یا گمراهی را خود انتخاب کنند] ولی فرمان من بر عذاب لازم و حتم شده است که بی تردید دوزخ را از همه جنّیان و آدمیان [که آیات من را تکذیب کردند] پر خواهم کرد. (۱۳) پس [به آنان گویند:] به کیفر آنکه دیدار امروزتان را فراموش کردید [عذاب دوزخ را] بچشید، که ما [هم] شما را واگذاشته ایم، و به کیفر آنچه همواره انجام می دادید، عذاب جاودانه را بچشید. (۱۴) فقط کسانی به آیات ما ایمان می آورند که وقتی به وسیله آن آیات به آنان تذکر داده شود، سجده کنان به رو در می افتند و همراه با سپاس، پروردگارشان را از هر عیب و نقصی تنزیه می کنند در حالی که [از سجده و سپاس و تنزیه] تکبّر و سرکشی نمی ورزند؛ (۱۵) [ملازم بستر استراحت و خواب نیستند، بلکه] پهلوهایشان از خوابگاه هایشان دور می شود در حالی که همواره پروردگارشان را به علت بیم [از عذاب] و امید [به رحمت و پاداش] می خوانند و از آنچه آنان را روزی داده ایم، انفاق می کنند. (۱۶) پس هیچ کس نمی داند چه چیزهایی که مایه شادمانی و خوشحالی آنان است به پاداش اعمالی که همواره انجام می داده اند، برای آنان پنهان داشته اند. (۱۷) با این حال آیا کسانی که مؤمن اند مانند کسانی هستند که فاسق اند؟ [نه هرگز این دو گروه] مساوی و یکسان نیستند. (۱۸) اما کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، پس برای آنان بهشت هایی که اقامت گاه دائمی است خواهد بود [که به آنان] به پاداش اعمالی که همواره انجام می دادند، پیشکش می شود. (۱۹) اما کسانی که نافرمانی کرده اند اقامتگاهشان آتش است، هرگاه بخواهند از آن بیرون آیند در آن بازگردانده می شوند، و به آنان گویند: عذاب آتش را که همواره آن را تکذیب می کردید، بچشید. (۲۰)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: همراه شما هستیم با برنامهی سمت خدا. اشارهی قرآنی را حاج آقا حسینی بفرمایند و در ادامه همراه ایشان باشیم با نامهی 27 ام نهج البلاغه
حاج آقا حسینی: این آیاتی که تلاوت شد دقیقا هماهنگ با همین بیان نورانی امیرمومنان سلام الله علیه است گفتیم متقین دنیا دارند آخرت هم دارند ولی دنیا پرستان دیگر آخرت ندارند فرق متقی با غیر متقی همین است آیات را ببینید «وَلَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ» (سجده/12) آنهایی که فقط دنیا را دیدند قیامت وضعیتشان چطور است؟ «نَاكِسُو رُءُوسِهِمْ عِندَ رَبِّهِمْ» در دادگاه الهی سرشان از خجالت پایین است چه میگویند؟ «رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنَا »خدایا حالا فهمیدیم حالا دیدیم حالا شنیدیم باور نمیکردیم حالا فهمیدیم ما را برگردان «نَعْمَلْ صَالِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ» ما به یقین رسیدیم چه فایده آن جا انا موقنون؟ آن جا که امکان بازگشت نیست. آیهی بعد «وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا» ما اگر میخواستیم میتوانستیم همه را هدایت کنیم ولی هدایت اختیاری است اجباری نیست «وَلَكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ» آنهایی که در دنیا نخواستند حرف حق را بپذیرند جایگاهشان آتش است «فَذُوقُوا بِمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا» بچشید چون در دنیا همه چیز را فراموش کردید حرف دین و خدا را از یاد بردید آن چه امروز بر شما آمده را بچشید. «إِنَّا نَسِينَاكُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» شما در دنیا همه چیز را فراموش کردید ما امروز شما را فراموش میکنیم بعد از این آیهی سجدهای که شما هم اشاره فرمودید تلاوت نشد نقطهی مقابلش مومنین هستند متقین چه کردند؟ خدا رحمت کند این جمله از شهید بهشتی معروف است که ایشان میفرمودند بهشت را به بها میدهند نه به بهانه بالاخره برای بهشت باید بها داد بله بخواهید بگویید کار خیر محبت اهل بیت و عمل صالح بهانه اش است خب اینها همان عمل است اینها بها است بهانه نیست ایشان میفرمایند بهشت را به بها میدهند «تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ» (سجده/16) کسانی که دل شب برمیخیزند برای نماز شب از رختخوابها جدا میشوند «يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ» فقط نماز شب نیست انفاق هم میکنند بعضیها هر چه بخواهی نماز دعا انجام میدهند نه انفاق میکنند «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ» هیچ کس نمیداند که ما چه برای اینها پنهان کردیم «جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» اگر انسان این طوری به دنیا نگاه کرد این که در همین کلام امیرمومنان سلام الله علیه خواندیم وَ تَيَقَّنُوا اَنَّهُمْ جيرانُ اللّهِ غَداً فى آخِرَتِهِمْ. لاتُرَدُّ لَهُمْ دَعْوَهٌ هیچ دعایی از آنها رد نمیشود «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم» اصلا هیچ کس نمیداند ما چه برای اینها پنهان کرده ایم.
شریعتی: ان شاء الله همه مان اهل تقوا شویم در بهشت هم را ببینیم در حالی که همه مان همسایهی خداوند متعال هستیم به تعبیر امام علی علیه السلام. فراز بعدی این نامه را بشنویم
حاج آقا حسینی: من فراز بعدی را سریع تر میخوانم بینندگان خودشان کامل نگاه کنند نامهی 27 امیرمومنان در نهج البلاغه فَاحْذَرُوا عِبادَ اللّهِ الْمَوْتَ وَ قُرْبَهُ، بندگان خدا از مرگ بترسید مواظب باشید مرگ سراغ شما میآید مرگ به شما نزدیک است وَ اَعِدُّوا لَهُ عُدَّتَهُ توشه اش را آماده کنید فَاِنَّهُ يَأْتى بِاَمْر عَظيم، وَ خَطْب جَليل مرگ یک حادثهی عظیمی است بِخَيْر لايَكُونُ مَعَهُ شَرٌّ اَبَداً، اَوْ شَرٍّ لايَكُونُ مَعَهُ خَيْرٌ اَبَداً مرگ یا آغاز خیری است که دیگر هرگز شری در آن نیست آنهایی که نجات پیدا میکنند یا شری است که هیچ امید خیری در آن نیست برای آنهایی که اهل آتش هستند فَمَنْ اَقْرَبُ اِلَى الْجَنَّةِ مِنْ عامِلِها؟ وَ مَنْ اَقْرَبُ اِلَى النّارِ مِنْ عامِلِها؟ بهشت میخواهی عمل کنید برای بهشت چه چیزی به بهشت نزدیک تر است از کسانی که برای بهشت تلاش کردند چه کسی به جهنم به آتش نزدیک تر است از کسانی که کاری کردند که جهنمی شدند وَ اَنْتُمْ طُرَداءُ الْمَوْتِ متاسفانه مجال نیست من روی واژه واژه بیشتر توضیح بدهم یعنی مرگ به دنبال شما است مثل یک صیاد مثل یک شکارچی که چطور دنبال شکارش است انسان از مرگ نمیتواند فرار بکند اِنْ اَقَمْتُمْ لَهُ اَخَذَكُمْ بایستید شما را میگیرد فرار هم بکنید شما را میگیرد یک شکارچی ماهر اگر دنبال یک شکار باشد آن شکار توقف کند صید شود فرار هم بکند شکارچی ماهر است ملک الموت ماهر است یا نه؟ با ایستادن و با فرار کردن چیزی در زندگی ما تغییر وَ هُوَ اَلْزَمُ لَكُمْ مِنْ ظِلِّكُمْ مرگ از سایه به شما نزدیک تر است دیدم بعضی از شارحین نهج البلاغه جالب توضیح دادند چرا میگوید سایه از سایه چیزی به ما نزدیک تر نیست. چرا اَلْزَمُ لَكُمْ مِنْ ظِلِّكُمْ گفتند در تاریکی شب ما سایه نداریم ولی مرگ شب و روز نمیشناسد الْمَوْتُ مَعْقُودٌ بِنَواصيكُمْ وَ الدُّنْيا تُطْوى مِنْ خَلْفِكُمْ مرگ مثل کسی که در قرآن کریم هم است فردای قیامت «فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ» (الرحمن/41) این موی مقابل پیشانی انسان را وقتی میگیرند آدم دیگر هیچ حرکتی نمیتواند انجام دهد این طوری مرگ شما را گرفته و هر قدمی که برمیدارید وَ الدُّنْيا تُطْوى مِنْ خَلْفِكُمْ خیلی تعبیر زیبایی است همین طور که قدم میزنید دنیا از پشت شما جمع میشود حضرت تشبیه کردند یک فرشی که راه برود روی فرشی از پشتش جمع بکنند ما اگر باور میکردیم هر قدمی که برمیداریم این فرش را دارند پشت سر ما جمع میکنند متاسفانه ما فکر میکنیم تازه دارند فرش دنیا را برای ما پهن میکنند. خدا رحمت کند امام رضوان الله تعالی علیه وقتی به ایشان گفته بودند آیت الله امینی امام جمعهی محترم قم که آقا بیایید رسالهای بنویسید مرجعیت ایشان فرموده بود این حرفها چیست امام نمیپذیرفتند البته آنهایی که مرجعیت و رساله را پذیرفتند یک مسئولیت سنگینی بود پذیرفتند امام نمیپذیرفتند شاهدم این است وقتی آیت الله امینی به امام گفته بود بالاخره رسالهای مرجعیتی ایشان فرموده بود آقای امینی از شما توقع نداشتم به من این حرفها را بزنید شما به من بگویید پایت لب گور است آمادهی مرگت باش جالب است این داستان مال وقتی است که امام هنوز در قم بودند امام سنشان وقتی که این قصه و گفتگو بین آیت الله امینی و امام بود 63 ساله شان بود امام 63 ساله میگوید از شما توقع داشته به من بگویی پایت لب گور است آمادهی قبر و قیامتت باش الآن میشود به شصت و سه سالهها گفت پایتان لب گور است؟ واقعا ناراحت میشوند. به هفتاد ساله هشتاد ساله اش هم نمیشود گفت اشکال این است که فکر میکنیم هر چه میرویم جلو فرش دارد باز میشود امیرمومنان میفرماید فرش دارد جمع میشود وَ الدُّنْيا تُطْوى مِنْ خَلْفِكُمْ اگر ما باور کنیم باور مهم است که عمر ما این فرش است و این فرش غیر متناهی نیست یک حدی دارد نامنتهای نیست یک حدی دارد به سر فرش برسی فرش را دارند از پشت سرت جمع میکنند آن جا آخرش برسی تمام است میافتی در عالم دیگر.
شریعتی: خدا کند غافل نباشیم نفس یاد مرگ معلوم است خیلی اثر تربیتی دارد.
حاج آقا حسینی: بله اگر آدم بداند آن زندگی متقین است این را هم یادش باشد هر قدمی برمیدارد فرش از پشتش جمع میشود فَاحْذَرُوا ناراً قَعْرُها بَعيدٌ بر حذر باشید از آتشی که عمقش بعید است وَ حَرُّها شَديدٌ آتشش شدید است وَ عَذابُها جَديدٌ در قرآن است هر چه انسان عذاب میشود پوستش از بین میرود «بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا» (نساء/56) پوست جدیدی دارٌ لَيْسَ فيها رَحْمَةٌ وقتی یک حدیث را خواندیم خدا رحمت کند شهید آیت الله دستغیب در مصادر ما است ولی اولین بار درکتاب ایشان دیدم کتاب خوب گناهان کبیره از کتابان خوبی است که دم دست ما باشد ایشان این حدیث را در این کتاب نقل کردند بعضی از اهل آتش در بیان سختی آتش قیامت اهل آتش را اگر در عذاب دنیا در تنور دنیا بیندازند خوابشان میبرد میگویند چه جای خوشی میگویند خوابی بکنیم تا ما را نبردند آن دنیا این تنوری که تا میرویم نان بگیریم نانوایی یک نان یک ریگش به دست ما بخورد دادمان بلند میشود عذاب قیامت عذابی است که اگر آنها را بیاورند در تنور دنیا میگویند بخوابیم تا قبل از این که برگردیم خود حضرت ادامهای دارد من بدون توضیح عرض میکنم لَيْسَ فيها رَحْمَةٌ در آتش رحمتی نیست وَ لا تُسْمَعُ فيها دَعْوَةٌصدای کسی شنیده نمیشود وَ لا تُفَرَّجُ فيها كُرْبَهٌ غصهای برطرف نمیشود آن جا غصهها دائمی است وَ اِنِ اسْتَطَعْتُمْ من تقاضا میکنم این جمله را یک کمی بینندگان با تأمل بیشتری همراهی بکنند امروزه متاسفانه بعضیها میگویند چرا این طوری میگویی چه کسی گفته این قدر خدا را وحشتناک و ترسناک به مردم معرفی نکنید نه تمام تمام رحمت الهی است اگر ما قبول داریم این نهج البلاغهی امیرمومنان تفسیر قرآن است حضرت میفرماید وَ اِنِ اسْتَطَعْتُمْ اَنْ يَشْتَدَّ خَوْفُكُمْ مِنَ اللّهِ، وَ اَنْ يَحْسُنَ ظَنُّكُمْ بِهِ فَاجْمَعُوا بَيْنَهُما هنر یک مسلمان این است هنر یک مومن این است حضرت میفرماید هم خوف شما از پروردگار شدید باشد هم حسن ظن شما به خدا بالا باشد این که بارها در روایات آمده خوف و رجا دو بال است این که بگوییم مردم رحمت الهی تمام است غصه نخورد همه چیز حل است ما برویم مستقیم بهشت میرویم غلط است از این طرف مردم را هم نا امید بکنیم غلط است خدا رحمت کند مرحوم آیت الله حق شناس این جمله را زیاد میگفتند میفرمودند دعای افتتاح به ما یاد داده اند وَ أَيْقَنْتُ أَنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَفِي مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِينَ فِي مَوْضِعِ النَّكَالِ وَ النَّقِمَةِ (دعای افتتاح) خدایی را به ما یاد دادند هم ارحم الراحمین است هم اشد المعاقبین اگر میتوانی به این جا برس خوفت شدید باشد و حسن ظنت هم فَاِنَّ الْعَبْدَ اِنَّما يَكُونُ حُسْنُ ظَنِّهِ بِرَبِّهِ بینندگان عنایت بکنند این که بگوییم فقط رحمت غلط است فقط عذاب غلط است حُسْنُ ظَنِّهِ بِرَبِّهِ عَلى قَدْرِ خَوْفِهِ مِنْ رَبِّهِ حسن ظنتان به خدا به اندازهی خوفتان از خدا باشد چقدر به خدا حسن ظن دارید به همان اندازه نگران باشید وَ اِنَّ اَحْسَنَ النّاسِ ظَنّاً بِاللّهِ اَشَدُّهُمْ خَوْفاً لِلّهِ به چه کسی میتواند حسن ظنش به خدا بیشتر باشد؟ آن کسی که خوفش از خدا بیشتر باشد اگر اجازه است من یک صفحهای پایان این نامه بخوانم من خدمت بینندگان عرض میکنم انصافا این نامه نامهای است که ما حداقل باید چند جلسهای توضیح میدادیم ولی مجال نیست در حد ترجمهی نامهی امیرمومنان انجام دادیم. حضرت در پایان این نامه به استاندارشان محمد بن ابی بکر میفرمایند صَلِّ الصَّلاةَ لِوَقْتِهَا الْمُوقَّتِ لَها متقین را حضرت توصیف کردند مرگ و قبر و قیامت و معاد را توصیف کردند خوف و رجا را بیان کردند آخرش فرمودند نماز را در همان وقت خودش بخوان وَ لاتُعَجِّلْ وَقْتَها لِفَراغ وَ لاتُؤَخِّرْها عَنْ وَقْتِها لاِشْتِغال نه به خاطر این که گرفتاریم مشغله داریم کار داریم اداره داریم کار خانه داریم تاخیر نینداز ولی این خیلی زیبا دیدم بعضی شارحین معنا کردند وَ لاتُعَجِّلْ وَقْتَها لِفَراغ این طور نباشد هر وقت بیکار بودی نمازش را اول وقت بخوان شما مقید باشید. شما کی نمازت را اول وقت میخوانی؟ جمعهها که خانه هستیم الحمدلله موفق هستیم یعنی نماز اول وقت مال روز تعطیلی و بیکاری است؟ شبها که میرویم خانه بیکاریم اول وقت میخوانیم در اداره اول وقت نیست؟ در سر کار اول وقت نیست؟ وَ لاتُعَجِّلْ وَقْتَها لِفَراغ این طور نباشد اول وقت خواندنها برای بیکاری هایت باشد متاسفانه خیلیهای ما مقیدیم اول وقت ولی در بیکاریها نه اول وقتت را فقط اختصاص بده نه همیشه اول وقت بخوان نه در بیکاری و به بهانهی اشتغال تاخیر نینداز وَ اعْلَمْ اَنَّ كُلَّ شَىْء مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلاتِكَ باور کنید اگر در بحث امروز ما همین یک جملهی نورانی امیرمومنان باشد به گمان من برای نورانیت کل جلسه کافی است تمام اعمالت تابع نمازت است
شریعتی: یعنی چه؟
حاج آقا حسینی: همان روایتی که داریم فردای قیامت فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا (اصول كافی، جلد 3، صفحه 268) اگر نماز پذیرفته شد بقیه اش پذیرفته میشود و ان رُدَّت رُدَّ ما سواها اگر نماز پذیرفته نشد هیچ چیز دیگر پذیرفته نیست یقین داشته باش خدا کند ما به این یقین برسیم تمام کارهای دیگرت یقین داشته باش تابع نمازت است اگر نمازت درست بود اگر نمازت قبول شد سراغ اعمال دیگر میروند متن روایت است اگر رد شود به بقیه اش نمیرسند بقیه رد میشود امیدواریم این بیان نورانی سرلوحهی زندگی همهی ما باشد.