94-03-05-حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی - شرح نهج البلاغه
کارشناس: حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی
موضوع: شرح نهج البلاغه
تاریخ: 05-03-94
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
هر صبح با سلام تو بیدار میشویم *** از آفتاب چشم تو سرشار میشویم
در چشمهای آبی تو تا افق وسیع *** یک آسمان ستارهی سیار میشویم
یک آسمان ستاره و یک کهکشان شهاب *** بر روی شانههای شب آوار میشویم
روزی هزار مرتبه تا مرگ میرویم *** روزی هزار مرتبه تکرار میشویم
فردا دوباره صبح میآید از این مسیر *** چشم انتظار وعدهی دیدار میشویم
شریعتی: اللهم عجل لولیک الفرج سلام میگویم به همهی شما خانمها و آقایان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز آرزو میکنم در هر کجا هستید تنتان سالم باشد و قلبتان سلیم حاج آقای حسینی سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید ایام را هم تبریک میگویم.
حاج آقا حسینی: سلام علیکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همهی بینندگان عزیز باز هم عرض تبریک اعیاد شعبانیه به فرمودهی حاج آقای فرحزاد ماه شعبان ماهی است که دیگر هیچ مناسبت شهادت در آن نیست همه اش شادی است ان شاء الله بر همهی مومنین و ارادتمندان اهل بیت مبارک باشد.
شریعتی: ان شاء الله. امروز هم مهمان سفرهی ناب نهج البلاغه هستیم خدمت شما هستیم.
حاج آقا حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم در بخش حکمتهای نهج البلاغه حکمت 23 را هفتهی گذشته خواندیم با یک مقدمهای که گفتیم گناهان ما کفاراتی دارد تقریبا ده مورد را در روایات نام برده یک سری از این کفارات در دنیا ما خودمان میتوانیم بپردازیم جبران کنیم گناهانمان را و اگر نپرداختیم بعضی هایش میرسد به مراحل بعد مثلا در سکرات جان دادن سختی جان دادن کفارهی گناهان است یا عذاب قبر در عالم برزخ کفارهی گناهان است عرض کردیم که میتوانیم یک کاری کنیم که کار به آن جا نرسد یکی از راه هایش را امیرمومنان در نهج البلاغه فرمودند مِنْ كَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفِيسُ عَنِ الْمَكْرُوبِ (حکمت24 نهج البلاغه) یکی از کفارات گناهان بزرگ ما گناه کبیره مرتکب نشدیم؟ کفارهی گناهان کبیره مان این است که دل یک مومنی را شاد کنیم از یک گرفتاری دستگیری کنیم من یک داستانی را بگویم از سیرهی اولیاء خدا و علمای بزرگ میدانید عزیزان اگر انس داشته باشند با سیرهی این مردان بزرگ تقریبا میشود گفت در تمام زندگی شان بحث دستگیری از گرفتاران و به فریاد نیازمندان رسیدن یکی از قدمهای مهم زندگی شان بود و یکی از راههای تکامل و سیر و سلوکشان همین بود در حالات مرحوم آیت الله عظمی سید ابوالحسن اصفهانی هست رضوان الله علیه میدانید این مرد از مراجع بسیار بزرگ تقلید بودند مقامات علمی و معنوی فوق العادهای داشتند مرجعیت عامهای داشتند در ایران در عراق البته در عراق زندگی میکردند ولی همهی عالم تشیع در عصر ایشان تقریبا همه از ایشان تقلید میکردند زیاد فاصله هم ندارد با ما تقریبا حدود شصت هفتاد سال است این مرد بزرگ با همهی گرفتاریهایی که داشته و مراجعات و مرجعیت عامه ولی تمام نامههایی که افراد نیازمند و گرفتار به ایشان میدادند شخصا مطالعه میکرده است کی مطالعه میکردند؟ این جالب است شب که برای نماز شب بیدار میشدند یکی از کارهایشان همین بود یعنی این عالم دین یک ولی خدا متوجه است که عبادت فقط نماز شب نیست ما چهل مومن را در قنوت نماز شب دعا کنیم بسم الله نامهی چهل مومن را مطالعه بکن ایشان در وقت نماز شب بخشی از وقت بیدار شدن برای نماز شب به مطالعهی نامهها میگذاشت چیزی که جالب است در زندگی ایشان این است که ایشان نامهها را مطالعه میکردند به هر نامهای جواب میدادند آنهایی که نیاز مالی داشتند یک وجهی داخل در پاکت نامهها میگذاشتند فردا به خودشان شخصا تحویل میدادند یک وقتی به ایشان یک کسی مراجعه میکند یک نامهای به ایشان میدهد اتفاقا آن شب حادثهی بسیار تلخی در زندگی این مرد بزرگ پیش میآید که بین نماز مغرب و عشای ایشان که ایشان امام جماعت بودند در حرم حضرت امیر مومنان بین فاصلهی نماز مغرب و عشا ایشان مشغول تعقیبات نافلهی مغرب بودند و مردم میبینند یک نا به کار و جانی میآید فرزند ایشان که عالم بزرگواری بودند به ایشان میگفتند آسید ابوالحسن به خاطر آن فرزند سید حسن فرزند ایشان را به قتل میرساند در صف جماعت بین نماز مغرب و عشا سر از بدن فرزند جدا میکند این حادثهی تلخ را به هر ترتیب به یک شکلی به این مرد بزرگ خبر میدهند این آقایی که نامه نوشته بوده میگوید ببین این هم شانس ما آقا همیشه نامهها را جواب میداد با این حادثه همه چیز تمام شد فردا تشییع جنازهی فرزند این مرد بزرگ است عجیب است اینها گفتنش آسان است شنیدنش آسان است آدم شرایط خودش را بگذارد در شرایط یک پیرمرد مرجع عالم نود سالهی هزار گرفتاری مراجعه درد تدریس همه چیز آن وقت نامههای مردم را بخواند حالا این حادثه هم پیش آمده ایشان در تشییع جنازهی فرزندشان شرکت میکردند آن آقا هم رفته بود برای تشییع گفت یک مرتبه آقا من را صدا کرد فرمود من نامهی شما را دیشب خواندم فلان مبلغ لازم داشتی گذاشتم در پاکت این مال شما اصلا اینها برای ما قابل تصور است؟ یک پدر داغ دیده گاهی خدای نکرده به واجباتش نمیرسد باور داشتند سیر و سلوک یکی از مهم ترین راه هایش همین است همین قدم برداشتن برای رفع گرفتاری مردم است یک جملهای امیرمومنان باز در کلمات حکمت آمیز کلمهی هفتم حضرت میفرماید إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّک فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُکراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْه (نهج البلاغه/حکمت 7) اگر بر دشمنت پیروز شدی شکرانهی پیروزی گذشت است حالا جالب است من این داستان را گفتم از مرحوم آقای اصفهانی تتمه اش را بگویم همین مرد بزرگ آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی فرزندشان که به شهادت میرسد آن قاتل را دستگیر میکنند ایشان پیام میدهد برای حکومت عراق که من رضایت دادم قاتل را آزاد کنید من گذشتم آزاد میکنند فرمود یک مبلغ پولی میدهند بدهید به این قاتل و به ایشان پیغام میدهند از نجف بروید بیرون ممکن است در نجف باشید از روی ارادت و علاقهای که مردم به من دارند برای شما زحمتی ایجاد بکنند یعنی قاتل فرزند را میبخشد پول سفر به او میدهد و برای امنیتش میگوید از شهر برو اینها در زندگیها به هر ترتیب باید یک جایی خودش را نشان بدهد من یک روایتی قبل از این که ادامه بدهم یک حدیثی از کافی مرحوم کلینی میخوانم یک نمونهی گذشت در جلد چهارم است پیامبر خدا حدیث مفصل است من متن عربی اش را نخوانم پیامبر خدا در یک روز بسیار گرم تابستان به اصحابشان فرمودند برای این که این گرمای تابستان را مردم دیده بودند فرمودند فِی یَومِ حَارِ وَحنا كَفهُ مَن أحَبَّ أن یَستَظِلَّ مِن فُور جَهَنَّم (اصول کافی، ج4، ص 35) این گرما که چیزی نیست چه کسی دلش میخواهد از آتش جهنم نجات پیدا بکند سه مرتبه این جمله را تکرار کردند آن جا خدا سایه بدهد زیر سایهی خدا اصحاب گفتند نحن یا رسول الله حضرت فرمود که مَن أنظُر غَریما أو تَرَكَ المُعسَر اگر کسی طلبکاری دارد این طلبکارش را مهلت بدهد یا رهایش بکند بگوید تو که نداری تو خودت بیایی سراغ من اگر میخواهی در زیر سایهی امن الهی در قیامت باشی یکی از راه هایش این است گذشت است از طلبکارت بگذر رهایش کن داستان مفصل است حضرت فرمودند وقتی پیامبر خدا در مسجد النبی بودند این جمله را فرمودند رفتند داخل منزلشان که کنار مسجد بود حضرت دیدند دو نفر از اصحاب نشستند در مسجد پیداست یکی دیگری را نگه داشته مثلا طلبی دارد یکی دیگری را محکم نگه داشته که جایی نرود پولش را بگیرد حضرت بعد از مدتی برگشتند دوباره فرمودند مَا زَلتُما جَالِسَین شما هنوز نشستید آن طرف گفت بله من از این طلب دارم تا پول من را ندهد از این جا نمیروم فَأشَارَ رَسولِ الله حضرت اشاره کردند با دستشان فرمودند حالا نصفش را بگیر نصفش را رها کن ببخش فَقُلتُ: بِأبي واُمى گفت جان من پدرم مادرم به فدای شما شما میفرمایید چشم نیمی از حقش را بخشید نیم دیگر را به امر رسول الله گرفت این تاثیر یک حدیثی است که پیامبر فرمود باز روایت بعدی امام صادق علیه السلام فرمود خُلوا سَبِیل المُعسَر کَما خَلّاهُ الله عزَّوجلَّ (کافی، ج4، ص 36) اگر کسی واقعا ندارد بدهکار است و ندارد شما کارش نداشته باش مهلت بده خدا مهلت داده صریح قرآن است «وَ إن کانَ ذُو عُسرَةٍ فَنَظِرَةٌ إلی مَیسَرَةٍ و أن تَصَدَّقوا خَیرٌ لَکُم إن کُنتُم تعلَمون» (بقره/ 280) خدا مهلت داده اگر کسی بدهکاری دارد ولی ندارد بدهی اش را بدهد به او مهلت بدهید این هم یک روایت. این در مصادر متعدد در کافی شریف است این در بحار علامه مجلسی است جلد 71 حدیث عجیبی است هشدار است آن بشارت بود این هشدار است ما میخواهیم کنار هم جمع کنیم از امام باقر علیه السلام است خدمت امام باقر علیه السلام شخصی میگوید خدمت حضرت بودم إِذ دَخَلَ عَلَیه رَجُل مِن أصحابِنا کسی از شیعیان حضرت آمد خدمت امام علیه السلام حضرت به ایشان فرمود فَقالَ لَه أبو عبد الله مَا لأخیک یَشکو مِنک من تقاضا میکنم دوستان یک کم بیشتر عنایت بکنند یکی از شیعیان امام آمدند حضرت به او فرمودند چرا کسی از تو شکایتی دارد چرا او از شما شاکی است گفت بیخود از من شکایت میکند من کاری نکردم حقی داشتم حقم را به طور کامل از او گرفتم آمده شکایت خدمت شما؟ مگر من چه ظلمی کردم حقم را به طور کمال و تمام از او گرفتم آدم حقش را از کسی بگیرد اشکالی دارد؟ امام علیه السلام خیلی ناراحت شدند در حالی که تکیه داده بودند با حالت ناراحتی نشستند قَال أبو عبد الله کَأنَّکَ إذا استَقصِیت حَقَّکَ تو فکر میکنی اگر حقت را به طور کامل از برادرت بگیری دیگر بدی به او نکردی؟ پس این آیهی قرآن چه میشود؟ یکی از صفات بندگان خوب خدا این است که «وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ» (رعد/ 21) فردای قیامت میترسند از سوء الحساب حضرت فرمود مگر خدا با کسی سوء الحساب دارد مگر خدا با کسی بد حساب است برای چه مومنین میترسند فردای قیامت سوء الحساب را خدا که اهل سوء الحساب نیست سوء الحساب ناشی از چه چیزی است؟ حضرت فرمود میدانید آنها از چه چیزی ترسیدند؟ أ خَافُوا أن یَجورَ الله جَل ثناؤه عَلَیهِم لا آنها نگران ظلم خدا که نیستند إنَّمَا خَافوا الاِیستِقصاء فَسَمَّاه الله سوءَ الحِساب (مشکاة الانوار، ص 187) میترسند نکند خدا فردا حق خودش را به طور کامل کمال و تمام بگیرد ما در دعاها چقدر داریم به ما یاد دادند بگویید ربنا عَامِلنَا بِفَضلِک وَ لََا تُعامِلنا بِعَدلِک (موسوعة العقائد الإسلامية، ج 5، ص 112) اگر خدا بخواهد با عدالتش با ما رفتار کند حقش را بگیرد همه بیچاره ایم حضرت فرمود این که قرآن میگوید «وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ» نگران اند نکند خدا تو فکر میکنی اگر حقت را از برادر مومنت به طور تمام و کمال گرفتی ظلم نکردی؟ پس نگاه دین این است فکر نکنیم اگر من حقم را گرفتم شما چه میگویید؟ من ظلم کردم؟ پولی طلب داشتم به طور کامل گرفتم هیچ ظلمی هم نکردم این هم یک حدیث یک جملهی دیگر من اضافه میکنم تعارف ندارد من واقعیتش گاهی دوستان میگویند ما دوشنبهها امیدوار میشویم سه شنبهها میترسیم گفتم عیب ندارد یک تعادلی برقرار شود زیاد بینندگان میگویند حاج آقای فرحزاد دوشنبهها میآیند ما را امیدوار میکنند شما که میآیید ما را نا امید میکنید گفتم خوب است اتفاقا بشارت و انذار یک تعادلی برقرار شود ما ادعا داریم ما همه ادعا داریم میگوییم ما پیرو مکتب امیرمومنان فاطمهی زهرا اهل بیت هستیم این آیه را چند بار ما خواندیم سورهی مبارکهی دهر همه از بحر هستیم من بخوانم یقین دارم تمام بینندگان ادامهی آیه را میخوانند «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا» (انسان/ 8) فاطمهی زهرا امیرمومنان سه روز مرحوم علامه امینی در الغدیر مفصل این داستان را نقل کرده مصاردش را از عامه نقل کرده مفصل است امیر مومنان فاطمهی زهرا سه روز روزه گرفتند نذر کرده بودند برای سلامتی حسنین روزه گرفتند مفصل داستان این است امیرمومنان پول نداشته نان بخرد رفته قرض کرده سه صاع قرض کرده جو داده حضرت زهرا جو را آسیاب کرده نان پختند نشستند روزه گرفتند دم افطار افطار بکنند همه بلد هستیم از بس تکراری شده وقتی داستان را میگوییم میگویند دوباره همان داستان تکراری را گفتند همان تکراری را عنایت کردید تا به حال؟ قرض کرده امیرمومنان قرص نان گرفته سر سفره روزه گرفتند موقع افطار مسکین آمده یتیم آمده اسیر آمده اسیر چه کسی است؟ اسیر یعنی آن کافری در زمان پیامبر اصلا زندان نبود به این شکلی که بعدها پیش آمد اینها اگر کفار اسیر میشدند در شهر بودند مومنین برایشان نظارت داشتند خانهی کسی بود تحت پوشش کسی بود آزاد بودند در رفت و آمد شهر یعنی یک دشمن یک کافر اسیر امیرمومنان فاطمهی زهرا موقع افطار نان خودشان را دادند به این به اسیر یعنی به دشمنی که الآن اسیر است با آب افطار کردند روز اول یتیم روز دوم مسکین سوم اسیر به یک زندانی که عرض کردم زندانی به این شکل بوده در تمام مدینه زندانشان زندان بزرگ بود جای خاصی نبود یک اسیر صریح قرآن است مرحوم علامه امینی در جلد سوم الغدیر از منابع عامه مفصل گفته حدیث متواتر است نقل کردند وقتی سه روز گذشت پیامبر خدا نگاهشان افتاد به حسن و حسین سلام الله علیهما مثل یک جوجه میلرزیدند به گریه افتاد پیامبر یعنی امیرمومنان فاطمهی زهرا امام حسن امام حسین نانشان را دادند برای اسیر و زندانی و کافر ما حاضر هستیم از سهم خودمان از غذای خودمان از زندگی خودمان بزنیم بگوییم به یک زندانی بدهیم زندانیها یک عده کفار و اسیر هستند به اینها بدهیم این قدر ما برای خودمان ضرورتها تفسیر میکنیم که نرسد به آن جا این صریح قرآن است ولی ما میخوانیم بعد میگوییم ماشاء الله اهل بیت چه کردند خب ما چه کردیم این را مقدمه میخواستم قرار بدهم برای یک بحث مهمی یکی از آسیبهای مهم اجتماعی که امروز ما در کنار آسیبهای دیگر داریم بحث زندان و زندانی است من یک آمار در دو دقیقه بگویم این حرفها مال بیست سال پیش سی سال پیش نیست نه این آماری است که همین روزها چون پنجم خرداد که امروز باشد روز حمایت از خانوادههای زندانیان است همین روزها مسئولین آمار دادند چه مقدار زندانی داریم؟ من نمیدانم آماری که دادند گفتند 150 هزار از زندانیهایی که الآن در زندان هستند متاهل هستند خانواده دارند شما 150 هزار خانواده از این 110 هزار تایش گفتند فرزند دارند بچه دارند اولاد دارند شما میانگین 110 هزار را بگویید هر کدام چهار اولاد داشته باشند یعنی دیشب که ما خوابیدیم امروز صبح شده امشب که میخوابیم فردا صبح میشود 440 هزار بچه هایشان بیرون اند پدرها در زندان اند میانگین حساب کردیم 440 هزار من در این آمارها میدیدم فقط در اصفهان یک شهر نه استان فقط شهر اصفهان کسانی که در زندان هستند پدرانی که در زندان هستند 1200 دختر و پسر دانشجو دارند که اینها در شهر هستند چشم انتظار آزادی پدرشان هستند در حقیقت بی سرپرست بگویم. ما برای نیازمندان برای فقرا یک سرپرستی حمایتی است کمیتهی امداد برای معلولین حمایتی است بهزیستی از اینها چه کسی حمایت میکند؟ در آمار میدیدم بیست درصد اینها وقتی از زندان میآیند بیرون دیگر در مسئلهی متاسفانه طلاق برایشان پیش میآید مواجه با مسئلهی طلاق میشوند بنیان خانواده به هم میریزد گذشته از مسائل دیگر سوء پیشینه یک بار کسی رفت زندان یک شب برود یک هفته هم برود سوء پیشینه میشود در هر کجا میخواهند استخدام کنند میگویند اول گواهی عدم سوء پیشینه بیاور این دیگر به درد استخدام نمیخورد دخترش میخواهد ازدواج بکند خواهرش میخواهد ازدواج بکند میگویند این همان است که پدرش چند ماه زندان بود ولش کن یک خط میکشد متاسفانه جامعهی ما این تفکر بسیار غلطی است این آسیبهایی است که امروز در جامعه متاسفانه داریم سوال من این است آیا واقعا زندانی مساوی با قاچاقچی است مساوی با اشرار است مساوی با مفسد فی الارض است؟ مساوی با تبه کار است؟ چند درصد اینها این طوری هستند؟ کسی نمیخواهد به مفسد فی الارض تبهکار ترحمی بکند اما آیا میشود بگوییم مثلا یک درصد بالایی از اینهایی که هستند شما بروید دلایل این زندانیها را ببینید من دو تقاضا دارم یک بحث برمیگردد به قوا یعنی قوهی مقننه، مجریه اینها واقعا باید فکر بکنند الآن متاسفانه قانون گذاران ما آسان ترین چیزی که قانونش را مینویسند زندانی است شما بروید عزیزان این که حکم اسلام است در اسلام چند مورد ما زندان داریم؟ بسیار بسیار محدود است آن وقت در قانون ما ببینید آسان ترین چیزی برای هر چیزی زندان، زندان، زندان. واقعا باید قوهی مقننه مجلس یک کاری بکند قوهی قضائییه مخصوصا و قضات محترم به این آسانی ننویسید زندان هر جرمی جزایش زندان نیست من شنیدم در یکی از کشورها اگر این باشد خیلی حرف قشنگی است قاضی وقتی میخواهد حکم قضاوتش را بگیرد قبل از این که بگیرد اول شش ماه میفرستند زندان به صورت ناشناس میگویند برو قاطی زندانیها شش ماه آن جا باش گرفتاری زندانی را ببین خودت سختی زندان را بچش که بعد که قاضی شدی اول حکمی که میدهی فوری ننویس زندان فرض کنید مثلا میگویم یک نمونه اش در بحث بدهکاریها این قرآن است در سورهی مبارکهی بقره «وَإِن كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ» (بقره/ 280) ما قبول داریم یا نه؟ نمیشود تعارف کنیم کسی که به شما بدهکار است اگر ندارد ناتوان است به او مهلت بدهید و اگر ببخشید دیگر بهتر. قرآن میگوید یا ببخشید یا مهلت بدهید سوال من این است خیلی از دوستانی که برنامه را میبینند قاضی هستند، وکیل هستند ما احترام میگذاریم به همه شان به ما جواب بدهند این آیه کجای تشکیلات قضا نقش دارد؟ کسی که ندارد آن هفته حدیثش را نخواندیم؟ نزد امام صادق علیه السلام کسی آمد گفت من هزار دینار به فلانی بدهکارم برای من مهلت بخواه تا بعد از موسم حج من بدهم حضرت نفرمودند مهلت به طرف فرمودند حلالش کن این که نرفته عیاشی بکند لَم یَذهَب فِی بَطنٍ وَ لا فَرَج (بحار الأنوار، ج47، ص364) شکم پرستی و خوش گذرانی که نبوده وضع مالی اش به هم خورده ببخش هزار دینار را گفت ببخش گفت من ببخشم شما فکر میکنید خداوند حسنات او را به من میدهد فرمود بله نه این که از او کم شود تمام حسنات او به تو منتقل میشود از او هم کم نمیشود دنبال خوش گذرانی که نبوده گرفتاری مالی برایش پیش آمده سوال من این است این آیه «وَإِن كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ» اگر کسی بدهکار باشد حرف اول زندان نیست همین آماری که من میدیدم 1500 زندانی ما به خاطر مسائل مهریه داریم من دیروز در یکی از روزنامهها خبرش را میخواندم آنها اشتباه کردند مهریههای سنگین برداشتند یک جوانی امشب ازدواج کرد صد سکه پنجاه سکه فردا مشکلی پیش آمد به چه مناسبت این برود زندان اگر ندارد خب ندارد برود زندان پول میشود؟ این آقا برود زندان شما که فوری البته الآن هم بحث اصل اعثار را مراجع خیلی تاکید کردند ولی زیاد هستند باز هم یک گیرهایی در مسئله است من حرف اولم این است که آنهایی انصافا باید یک کاری بکنند این قدر حواسها جاهای دیگر است که این آمارها خیلی جلوه نمیکند جناب قاضی جناب نمایندهی محترم مجلس خبر داری شب که شما میخوابی در خانه پیش زن و بچه ات هیچ میدانی چقدر زندانی در زندان خوابیده؟ هیچ میدانی چقدر خانوادههای اینها گرفتارند هیچ میدانی وقتی مردی رفت زندان یعنی صفر یعنی خانواده دیگر هیچ چیز ندارد پناهگاه ندارد هیچ میدانی چهارصد پانصد هزار بچه شب میخوابند صبح بیدار میشوند پدرشان از زندان نیامده در حالی که اشتباه نشود گفتم نمیگوییم همه همهی زندانیها قاچاقچی و اشرار نیستند حساب آنها جدا است اما چرا قانون به این شکل است بحث قوای مقننه و مجریه ان شاء الله اگر از چیزهای دیگر یادشان آمد و گرفتاریهای دیگر برطرف شد برسند به این اما ما چه؟ حرف دوم ام خود ما جامعهی دینی ما است ما داریم کوتاهی میکنیم این وصیت نامهی امیرمومنان را من خواندم برای چه ما نشستیم سر سفرهی امیرمومنان این نامهی 23 نهج البلاغه است حضرت در بستر شهادت فرمود اگر من به شهادت رسیدم وَ إِنْ أَعْفُ فَالْعَفْوُ لِی قُرْبَةٌ وَ هُوَ لَکُمْ حَسَنَةٌ فَاعْفُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اَللَّهُ لَکُمْ (نامه 23 نهج البلاغه) ببخشید امیرمومنان یقین داشته باشید اگر زنده میماندند حتما ضاربشان را میبخشیدند به شهادت رسیدند فرمودند اگر میتوانید قاتل من را ببخشید چرا نبخشیدند بچه ها؟ برای این که این قدر فضا سنگین شد که اگر امام حسن و امام حسین هم قاتل را میبخشیدند مردم تکه تکه میکردند اما امیرالمومنین میگوید من از قاتلم میگذرم این قرآن است هجده سال است اینها را خیلی باید گفت یوسف هجده سال رفته زندان به چاه انداختند به عنوان برده فروختند بعد هجده سال رفته زندان آمده بیرون داستان یوسف را عزیزان بلد هستند در اوج بی گناهی وقتی آمد آزاد شد برادران آمدند یوسف را شناختند چه گفتند؟ صریح قرآن است گفتند ما را ببخش گفت حرفش را هم نزنید خدا ببخشد هیچ چیز نگویید گفتند میشود سفرهی ما را جدا کنید ما سر یک سفره با شما غذا نخوریم سر یک سفره مینشینیم خجالت میکشیم نگاهمان به چهرهی شما میافتد غذا به ما مزه نمیدهد خجالت میکشیم یوسف گفت این حرفها را نزنید شما به گردن من حق دارید شما آمدید مردم فهمیدند من از خاندان پیامبر هستم مردم فکر میکردند من یک برده هستم خطاب من به بینندگان عزیز باشد به قول حاج آقای قرائتی گاهی به دوربین نگاه میکردند که بیشتر گوش بکنند این قرآن است این نهج البلاغه است امیرمومنان قاتلش را بخشیده فرموده ببخشید من باشم میبخشم شما میتوانید ببخشید این هم قرآن است یوسف هجده سال اگر کسی بر ما یک کاری یک پاپیچی درست بکند ما بیفتیم زندان هجده سال زندان باشیم وقتی بیاییم بیرون چه کار میکنیم؟ چه بلایی سر آن میآوریم؟ تازه میگوید شما به من منت دارید حرفش را نزنید این آماری که این روزها گفتند در یک کشور علوی فاطمی همه اش خوب اما این که بگوییم ما هیچ اشکالی نداریم همه اش خوب است خوب است گل و بلبل این درست نمیشود آمار میگوید ده میلیون پروندهی قضایی آمده بعضی آمارها میگویند پانزده میلیون پروندهی قضایی چه خبر است چرا آستانهی تحملها کم شده چرا ما تا یک دستمان برسد فوری میخواهیم طرف را اگر میتوانیم من به خانمها عرض میکنم به آقایان عرض میکنم دستمان برسد فوری یک لایحه شکایت درست کنیم برویم شکایت کنیم طرف که میرود زندان دل ما خنک میشود الآن خیلی از اینهایی که خانم شما شوهرت رفت زندان به خاطر مهریه اولا نباید این را بکنند زندان کسی که ندارد خلاف شرع و خلاف دین است حالا رفت زندان پول شد برای شما دلت خنک شد؟ واقعا میگوید دلم خنک شد این اقلا رفت زندان در هر گرفتاری حالا با کسی درگیر شده طرف را انداختند زندان اگر ما باور داریم باورهای دینی این نهج البلاغهی امیرمومنان سلام الله علیه است ما خواندیم امیرمومنان در سخنرانی شان اواخر بخش کلمات حکمت آمیز وسط سخنرانی قشنگ کرد به جای این که بگوید کسی گفت آقا که سخنرانی قشنگ میکند نمیگویند طیب الله گفت مرگ بر علی چربش هم کرد اضافه کرد کافر مرگ بر این کافر چقدر قشنگ حرف میزند این کافر جمعیت ریختند پدرش را در بیاورند حضرت فرمود چه خبر است دشنام داده من میتوانم دشنام بدهم من گذشتم اگر اینها را بخواهیم ردیف بکنیم دهها مورد است آن وقت شما ببینید تا تقّی به توقی میخورد تا یک حادثهای پیش میآید آمادهی شکایت باش وکلای محترم برای ما پیام ندهند از ما گلایه نکنند وکیل هم که آماده است خیلی زود پرونده را تبدیل بکند به کیفری این هم برود زندان او هم دلش خنک شود.
شریعتی: این نکاتی که شما میگویید یک جوری جرئت نمیدهد به اینهایی که واقعا بدهکارند یا حقی به گردنشان است بگویند اسلام که خیلی سخت نگرفته به ما وقت بدهید مهلت بدهید آن وقت تعهدی را که داشته باشند نسبت به آن بی تفاوت شوند.
حاج آقا حسینی: اگر دارد که از او میگیرند اگر ندارد چه؟ الآن بروید در خبرها بخوانید طرف برای صد تا دویست تا پانصد تا این قانونی هم که آمد عطف ما سبق نشده برای هزار تا سکه رفته زندان این کی میخواهد این هزار سکه را بدهد؟ بماند آن جا بیست سال بماند آن جا برای این خانم سکه میشود؟ آن حدیث امام صادق علیه السلام را نخوانیم؟ فرمود اگر شکست خوردهی بازاری بوده ورشکست شده فرمود این که در خوش گذرانی هزینه نکرده بازار به هم خورده شرایط فرق میکند نه این که طرف دارد و نمیدهد نه این که برداشته پولش را نه اگر برگردیم خیلیها الآن ببینید برای یک کشور ما آدم خجالت میکشد این را باید یواشکی بگوید یک کشور ما هفتاد میلیون جمعیت ده میلیون پانزده میلیون پرونده پانزده میلیون را ضرب در دو بکنید حداقل دو نفر درگیر هستند سی میلیون چهار نفر دیگر باشند شصت میلیون یعنی یک کشور همه درگیر هستند یعنی همه از هم شاکی هستند این یک بحثی است که میخواهم از مردم تقاضایی داشته باشم این است مردم هم سهیم شوند الآن متاسفانه تا بحث گفتیم ای بابا دوباره بحث شد ولش کن زندانی کی است عرض کردم غیر از آن درصدی که آدمهای بدی هستند خانواده هایشان چه گناهی کردند چه تقصیری دارند نباید ما سهیم باشیم من یک خاطرهای بگویم برای بینندگان که این روزها برای من پیش آمد شاید این خاطره کمی تاثیر گذار تر باشد دو هفتهی پیش 25 ام رجب شهادت امام موسی بن جعفر سلام الله علیه من شهر زابل بودم خودم تقاضا کردم گفتم حالا آمدیم این جا روز شهادت امام موسی بن جعفر زندانی بغداد برویم امروز برای زندانیها صحبتی بکنیم ملاقاتی داشته باشیم دوستان هماهنگ کردند رفتیم آن جا من لیستش الآن همراهم است اگر کسی خواست نشان میدهم من از آن رئیس محترم دادگستری گفتم این زندانیهایی که این جا هستند چند تا به خاطر بدهی مالی و به خاطر چه مبلغی در زندان اند میشود لیست را بدهید بلافاصله از کامپیوتر لیست را گرفت آماری به من داد اگر بینندگان قبول ندارند من بخوانم برای این که بدانند فاجعه چیست در این دعواها ما مقصر هستیم آمار دادند کسانی زندانشان تمام شده ولی هنوز ماندند در زندان چقدر اضافه ماندند بعد از این که محکومیتشان تمام شده یک سال، یک سال و نیم، دو سال برای چه مبلغی من میترسم بگویم بینندگان بگویند این دروغ میگوید برای دویست هزار تومان یک سال و هفت ماه مانده پانصد و پنجاه هزار تومان من عین ارقام را میگویم هفت صد هزار تومان از دویست تومان شروع شده تصور کنید یک شب ما را یک جا ببرند زندان کار خوبی است قاضی را ببرند شش ماه در زندان ما هم باید یک وقتی برویم ما رفتیم زندان ولی نه آن طوری برویم یک هفته ببینیم چه خبر است آن طلبکار را بخوابانند در زندان ببیند این بدهکار چه بلایی سرش میآید برای دویست هزار تومان یک سال و هفت ماه مانده یک سال و شش ماه دو سال برای دویست تومان که نداشته بدهد محکومیتش تمام شده چهارصد هزار تومان پانصد هزار تومان. اضافه تر نگه داشتند باید بدهی را بدهد من این لیست را همان جا پیش مسئولین قضایی جمع زدم دیدم چهل و دو نفر زیر ده میلیون تومانها را جمع زدم دیدم چهل و دو نفر بدهی شان زیر صد و پنجاه میلیون تومان است یعنی اگر صد و پنجاه میلیون تومان داده شود چهل و دو نفر از زندان آزاد میشون چقدر اضافه ماندند جمع زدم دیدم اینها جمعا شصت سال تا الآن به خاطر این صد و پنجاه میلیون در زندان ماندند در یک شهر جمع یک سال و یک ماه این چهل و دو نفر شصت سال شد خیلی ناراحت شدم ما هر کجا میرویم بلاهای آسمانی زمینی نازل میشود خوشحالیم پایان خوبی داشت میخواهم خبر خوشی بدهم خوشبختانه همان ایام یک وقتی اشاره کردم آیت الله سیستانی در زابل دارالمومنین دارند تشکیلات خیلی مفصلی دارند یک درمانگاه مفصلی دارند مرکز درمانی دارند مسجد حسینیه کارهای زیادی کردند نمایندهی ایشان آیت الله روحانی که در آن جا این تلاشها را داشتند اتفاقا آن جا تشریف آوردند من به ایشان عرض کردم گفتم چهل و دو زندانی 150 میلیون تومان باشد امشب میروند خانه شان ایشان فرمود من همه را میدهم گفت از کجا میدهید فرمودند سهم امام سهم امام برای چه است؟ از سهم امام علیه السلام خمس دو بخش است سهم امام سهم سادات همان روز خیلی سریع اقدام کردند این چهل و دو نفر آزاد شد حتی در بین اینها یک کسی بود یک کسی هجده سال بود در زندان بود دیه به گردنش بود جمع کرده بود تا بیست میلیونش کم بود بیست میلیونش را گفت قرار بود زیر ده میلیون باشد گفت نه من بیست میلیون را هم میدهم ایشان آزاد شود این چهل و دو نفر آزاد شدند من به ذهنم رسید خب این کار در یک شهر تحقق پیدا کرد آن هم با سهم امام خیلی کار خوبی است اگر یادتان باشد ما چند جلسه قبل در مورد خمس صحبت کردیم برکات خمس گفتیم نمیخواهید بدهید بروید اجازه بدهید از مجتهد خودتان بدهید نگویید خمس کجا میرود نگویید سهم امام کجا میرود مراجعی که سهم سادات را میگویند خودتان بروید بپردازید خودتان بدهید سهم امام را هم اجازه بگیرید سهم امام این طوری مصرف میشود 150 میلیون انجام میشود برای چه این را مطرح کردم؟ ما گفتیم اگر این کار در یک شهر انجام شد ما که نمیتوانیم پانصد شهر را برویم این را با بینندگان میتوانیم مطرح بکنیم بسم الله بقیه دنبال این کار خیر باشند هر کسی در شهر خودش امام جماعتی امام جمعهای خیرین و ستاد حمایت از خانوادههای زندانیان حمایت از زندانیان یک جلسهای بگیرند یک ساعت طوری نمیشود آقای امام جمعه آقای فرماندار آقای خیر شهر بروید زندان یک روز بروید زندان ببینید چه خبر است من تازه باور کنید نمیخواهم بنا دارم اخبار خوب بگویم اخبار بدش را نمیخواهم بگویم بد چه فایدهای دارد مردم ناراحت میشوند شیرینش را میگویم مردم فقط در شادیها شریک باشند غم اش باشد برای ما ماه شعبان است ولی بروند خودشان از نزدیک این غم را ببینند یک راه دیگر هم که برنامهی سمت خدا این قدم را هم برداشت این بود ما فکر کردیم سهم امام را بگوییم مردم بگویند ما کجا برویم اجازه بگیریم از مراجع تقلید از کجا اجازه بگیریم ما این اجازه را از تمام مراجع تقلید که نام میبرم در ماه شعبان به برکت ماه شعبان هر کسی سهم امام میخواهد بدهد تا مبلغ پانصد هزار تومان برای آزادی زندانیها از محل سهم امام تا پانصد هزار تومان بیشترش را باید مراجعه بکنند به دفتر مراجع تا پانصد هزار تومان اجازه گرفتیم البته گفتند برای زندانیانی که جرم عمد نداشته باشند جرائم غیر عمد داشته باشند زندانی هم آدم خوبی باشد یک تبه کار نباشد زندانی آدم مومن متدینی باشد جرمش هم عمد نباشد هر کسی تا پانصد هزار تومان اگر از غیر سهم امام بدهند که بسم الله سهم امام که میخواهند بدهد تا پانصد هزار تومان از این مراجعی که نام میبرم آیت الله عظمی مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی، سیستانی، وحید خراسانی، شبیری زنجانی، مقام معظم رهبری هم فقط یک قیدی فرمودند که تا یک سوم سهم امام تا مبلغ پانصد هزار تومان به شرطی که زندانی از ارحام باشد فقیر باشد و از ارحام باشد قید ایشان برای سهم امام این است که از خویشاوندان باشد پس این برای ماه شعبان اگر کسی بنا دارد کار خیری انجام بدهد در ماه شعبان بیشتر از پانصد هزار تومان را هم باید مراجعه بکند تقاضای ما این است که خودشان یک سری بزنند یک آماری بگیرند در شهرها مخصوصا شهرهای کوچک زابل کلش چهل هزار پنجاه هزار جمعیت دارد از این شهرهای حداقل شهرهای کوچک مردم خیر مراجعه بکنند وقتی مراجع تقلید اجازه میدهند از سهم امام این کار انجام شود معنایش چیست؟ سهم امام مصرفش کجاست؟ سهم امام یعنی سهم امام زمان علیه السلام یعنی امام زمان راضی به این کار است مرجع تقلید وقتی اجازه میدهد این مراجع بزرگواری که نام بردم از سهم امام زمان راضی است اگر امام زمان راضی است دل امام زمان را شاد کنیم در آستانهی نیمهی شعبان هم است ولادت امام زمان علیه السلام کاری کنیم شب نیمهی شعبان حداقل در آخر ماه شعبان شبهای ماه رمضان این چهارصد و چهل هزار بچهای که پدرانشان در زندان هستند پدرها برگردند
شریعتی: این کار هم که به یمن نام امام موسی کاظم علیه السلام اتفاق افتاد یک روایتی من مدتها پیش میدیدم که حضرت میفرمودند اگر قرار است برای ما هدیهای بفرستید به شیعیان ما کمک بکنید.
حاج آقا حسینی: بله شما اشارهی خوبی کردید امام علیه السلام چند بار قسم خوردند چون حدیث را خواندید من میخوانم حضرت قسم خوردند فرمودند والله سه مرتبه فرمودند فکر نکنید اگر به شیعیان ما خدمتی کردید کمک کردید والله به ما کمک کردید امام صادق فرمود لا يَرَى أَحَدُكُم إِذَا أَدخَلَ عَلَى مُؤمِنٍ سُرُوراً أَنَّهُ عَلَيهِ أَدخَلَهُ فَقَط فکر نکند فقط او را خوشحال کرد . بَل وَ اللَّهِ عَلَينَا بَل وَ اللَّهِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله و سلم (کافي، ج2، ص189) قسم خورده فرمود به خدا قسم ما را خوشحال کردید به خدا قسم پیامبر را خوشحال کردید من دست همهی کسانی که از الآن دارند طاق نصرت درست میکنند میبوسم پایشان را میبوسم ولی جشن امام زمان فقط هم طاق نصرت و شیرینی و شربت نیست اگر هر گروهی در یک شهری بروند با پنجاه میلیون با صد میلیون پنجاه نفر صد نفر در شهرها همت مردم را میخواهد.
شریعتی: خیلی ممنون مشرف میشویم محضر قرآن کریم صفحهی 458 قرار روزانهی ما است. پس دوستان اشاره میکنند حسن ختام برنامهی امروز ما تلاوت آیات قرآن کریم خواهد بود دوستان خودشان تلاوت بکنند حاج آقا حسینی یک نکتهای را من عرض بکنم خدمت شما و آن هم این که در مورد طرح خانههای نورانی است اتفاق خوبی که در این روزهای برنامهی سمت خدا رقم خورد و خیلی از دوستان خوب هم استقبال کردند ان شاء الله به برکت این خانههای نورانی و محافل قرآنی خانوادگی منشأ برکات فراوان باشد و این نکاتی که شما گفتید و متذکر شدید از دلش در بیاید بینندگان عزیزی که دوست دارند خانههای آنها خانههای نورانی باشد این یک ساز و کاری را هم میطلبد برپایی و برگزاری این محافل در خانهها یک ساز و کاری را میخواهد یک سری مقدماتی را میخواهد قرآن میخواهد برنامهی سمت خدا بنا دارد به مناسبت این ایام به هر خانهای که تمایل دارد خانهی نورانی باشد چهارده جلد قرآن کریم را هدیه بکند که ان شاء الله از برکاتش همه بهره مند شوند دوستانی که تمایل دارند در این طرح شرکت بکنند و ما قرآنها را برایشان ارسال بکنیم برای ما پیامک بفرستند آدرسشان و نامشان را دوستان برایشان ان شاء الله با آنها تماس خواهند گرفت و به آنها خواهند گفت که این قرآنها چگونه به دستشان خواهد رسید.
حاج آقا حسینی: من یادآوری میکنم آن جلسه هم من عرض کردم اگر واقعا میخواهیم برگردیم احیاء سنتهای خوب دینی بکنیم در این جلسات است یعنی ما تلاوت قرآن داشته باشیم نماز یاد بگیریم من از قدیمیها میپرسم آن وقتی که رسانه نبود و این مباحث نبود شما احکام دینتان را کجا یاد گرفتید قرآن را نماز را کجا یاد گرفتید معارف دین را کجا یاد گرفتید در همین جلسات بود هم معارف دین و هم قرآن و هم گرفتاریهای مردم الآن متاسفانه این زندگیها مردم را از هم دور کرده این مدل زندگیهایی که داریم بین همه فاصلهی شدید است چند محله هست کاری به جلسهی قرآنی هم نداریم بگویند ما ماهی یک بار نه شش ماه یک بار دور هم جمع میشویم از حال هم خبر میگیریم آن وقت بحث مشکلات مالی حل میشود گرفتاریهای مالی حل میشود تلاوت قرآن و آموزش حل میشود خبرداشتن از هم دیگر هر چه بخواهیم واقعا برکات زیادی دارد من جلسهای که با عزیزان کارشناس سمت خدا بود عرض کردیم گفتیم افتخار میکنیم ما تمام کارشناسان اعلام میکنیم خودمان داوطلب هستیم از این جلسات ان شاء الله در منازل ما هم برکت منازل است در روایت داریم نَِّورُوا بُیُوتَکُم بِتلاوَةِ القُرآن (کافی، ج2، ص 610) خانه را نورانی کنید به تلاوت قرآن چه کار خیری از این بالاتر؟ باور کنید من یک وقتی گفتم واقعا دیگر آسیب شناسی میخواهد الآن بچههای ما مدرسه میروند عربی دارند من تا به حال نمیدانستم کلاس اول عربی دارد سال اول عربی دارد دوم پنج کلاس شش کلاس راهنمایی دبیرستان همه جا پایانش دانشگاه را که تمام میکند قرآن را بلد نیست هنوز بخواند در سه چهار مقطع قرآن روخوانی قرآن را ما نمیدانیم این جای تاسف ندارد؟ حداقل به برکت ماه رمضان به برکت این جلسات قرآنی قرآن را یاد بگیریم واقعا آدم خجالت میکشد خیلی از جوانها روخوانی قرآن را بلد نیستند در کنارش هم آن گرفتاریها حل شود.
شریعتی: بسیار خوب دوستانی که داوطلب هستند خانه هایشان خانههای نورانی شود سمت خدا بانی میشود چهارده جلد قرآن کریم به آنها هدیه بکند نام و آدرستان را به ما پیامک بکنید دوستان با شما تماس خواهند گرفت دعا بفرمایید.
حاج آقا حسینی: من وعده دادم عزیزان خیلی مراجعه کردند دل شکسته پای این برنامه زیاد است به احترام دلهای شکسته دعا مستجاب میشود تقاضا میکنم بینندگان عزیز هر کجا هستند هر دل شکستهای هست سه مرتبه آیهی شریفه را برای رفع گرفتاریها با هم تلاوت کنیم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم «أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ» (نمل/ 62) خدایا به حق محمد و آل محمد گرفتاری همهی گرفتارها را برطرف بفرما همهی آنهایی که به این جمع التماس دعا گفتند حوائجشان را برآورده به خیر بفرما مریض هایشان را لباس عافیت بپوشان اسلام و مسلمین نصرت و یاری بفرما به حق محمد و آل محمد قلب امام زمان از ما راضی بدار زندانیان بی گناه را هم با همت و کمک و تدبیر مردم و مسئولین هر چه زودتر به آغوش خانواده هایشان برگردان.
شریعتی: ان شاء الله. خیلی ممنون تا سلامی دوباره.
قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ ﴿٨٤﴾ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَمِمَّن تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٨٥﴾ قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ ﴿٨٦﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ﴿٨٧﴾ وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ ﴿٨٨﴾
سورة الزمر
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
تَنزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّـهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ﴿١﴾ إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّـهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ ﴿٢﴾ أَلَا لِلَّـهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّـهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّـهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ ﴿٣﴾ لَّوْ أَرَادَ اللَّـهُ أَن يَتَّخِذَ وَلَدًا لَّاصْطَفَى مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّـهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿٤﴾ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُّسَمًّى أَلَا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ ﴿٥﴾
ترجمه:
[خدا] گفت: سوگند به حق و فقط حق را می گویم (۸۴) که بی تردید دوزخ را از تو و آنان که از تو پیروی کنند، از همگی پر خواهم کرد (۸۵) بگو: من برای ابلاغ دین هیچ پاداشی از شما نمی خواهم و از کسانی که چیزی را از نزد خود می سازند [و ادعای باطل می کنند] نیستم. (۸۶) آن [قرآن را که بر شما می خوانم] جز مایه تذکر و پندی برای جهانیان نیست. (۸۷) و بی تردید پس از مدتی خبر [صدق حقّانیّت و ظهور عینی آیات و وعده های] آن را خواهید دانست. (۸۸)
سورة الزمر
بسم الله الرحمن الرحيم
[این] کتاب نازل شده از سوی خدای توانای شکست ناپذیر و حکیم است. (۱) بی تردید ما این کتاب را به حقّ و درستی به سوی تو نازل کردیم، پس خدا را در حالی که اعتقاد و ایمان را برای او [از هرگونه شرکی] خالص می کنی، بپرست. (۲) آگاه باشید! که دین خالص ویژه خداست، و آنان که به جای خدا سرپرستان و معبودانی برگزیده اند [و می گویند:] ما آنان را جز برای اینکه ما را هر چه بیشتر به خدا نزدیک کنند، نمی پرستیم. بی تردید خدا میان آنان [و مؤمنان] درباره آنچه که اختلاف می کنند [و آن آیین توحید و شرک است] داوری خواهد کرد؛ قطعاً خدا آن کس را که دروغگو و بسیار ناسپاس است، هدایت نمی کند. (۳) اگر [بر فرض محال] خدا می خواست برای خود فرزندی بگیرد، همانا از میان آفریده هایش آنچه را خودش می خواست برمی گزید [نه اینکه شما برای او انتخاب کنید]؛ منزّه است او [از آنکه برای او فرزندی باشد] اوست خدای یگانه و قهّار. (۴) آسمان ها و زمین را به حق آفرید. شب را به روز درمی پیچید، و روز را به شب درمی پیچید، و خورشید و ماه را [برای بندگانش] مسخّر و رام کرد. هر کدام تا سرآمدی معین روانند. آگاه باشید! او توانای شکست ناپذیر و بسیار آمرزنده است. (۵)