94-05-06-حجت الاسلام والمسلمين حسینی - سیره عملی حضرت علی علیه السلام
موضوع برنامه: سیره عملی حضرت علی علیه السلام
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسینی
تاريخ پخش: 06-05-94
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
شریعتی: سلام میگویم به همهی شما هم وطنان عزیز خانمها و آقایان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز آرزو میکنم در هر کجا که هستید ایام به کامتان باشد تنتان سالم باشد و قلبتان سلیم خوشحالیم همراه شما هستیم و در محضر حاج آقای حسینی سلام علیکم.
حاج آقا حسینی: سلام علیکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت همهی بینندگان در همین آغاز اشاره کنم مثل همیشه پیامهای هفتهی گذشته تک تک را بدون استثناء همه را مطالعه کردم در اثنای بحث به آن پیامها میپردازیم.
شریعتی: خیلی خوب در ذیل بحث سیرهی تربیتی امام علی علیه السلام هفتهی گذشته حاج آقای حسینی عزیز ما به نگرانیهای امام علی علیه السلام و ائمه علیهم السلام اشاره کردند که ان شاء الله ما تلاش بکنیم این نگرانیها را رفع بکنیم امروز هم همین بحث را ادامه میدهیم.
حاج آقا حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم یکی از موضوعات نهج البلاغه نگرانیهای امیرمومنان است و اگر بخواهیم بحث را گسترده تر مطرح کنیم نگرانیهای اهل بیت علیهم السلام بحث بسیار بسیار زیبا و مفیدی است قابل توجه است عزیزان اگر واژهی اخافُ یعنی من نگران ام یا انَّ اخوف ما اخاف را ملاحظه بفرمایند زیاد داریم تقریبا من با حذف مکرراتش جمع کردم حدود سی چهل مورد نگرانیها است در جلسهی گذشته به چهار مورد اشاره کردم یکی در خطبهی 28 و 42 نهج البلاغه آمده بود إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اِثْنَانِ اِتِّبَاعُ اَلْهَوَى وَ طُولُ اَلْأَمَلِ (نهج البلاغه، خطبه 42) هوا پرستی به جای حق پرستی نگرانی امیرمومنان بود که در جامعه به جای حق پرستی هوا پرستی باشد دوم آرزوهای طولانی مورد دومی که گفتیم استخوافا بدین سبک شمردن دین است گفتیم دین در حاشیهی زندگی باشد در متن زندگی نباشد چیزهای دیگر را ما با دین هماهنگ کنیم نه این که دین را با کارهای دیگر هماهنگ کنیم این اگر اصل نباشد برای ما نگرانی دارد سوم کسبهای حرام رشوه خواری رباخواری کم فروشی انواع اقسام مکاسب محرمه یکی از نگرانیها بود و چهارم این که حضرت فرمودند من نگران هستم دنیا به شما روی بیاورد وقتی عدهای دستشان در دنیا باز شد فَیُنْکِرَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً دیگر اغنیا فقرا را نشناسند اینها کی هستند اگر خدا میخواست خدا به آنها میداد این چهار مورد را اشاره کردیم مورد پنجمی که امروز اشاره میکنم در خطبههای نهج البلاغه خطبهی 175 است یکی از نگرانیهای امیرمومنان این بود که عدهای در مورد مقام حضرت غلو بکنند در طول تاریخ کم نبودند کسانی که مثلا علی اللهی بودند حالا هم هستند امیرمومنان را خدا میدانند یا مقام امیرمومنان را از مقام پیامبر بالاتر میدانند در حالی که خود حضرت میفرماید اَنَا عَبدٌ مِن عَبُیدِ مُحَمَّد صلی الله علیه و آله و سلم (کافی، ج 1، ص 90) من یکی از تربیت یافتگان مکتب رسول الله هستم این یک نگرانی خیلی جدی است من متن را میخوانم حضرت قسم خوردند فرمودند وَ اللَّهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ كُلَّ رَجُلٍ مِنْكُمْ بِمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ وَ جَمِيعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْتُ امیرمومنان قسم خورده به خدا قسم اگر بخواهم از آغاز و پایان و تمام جزئیات زندگی تک تک شما خبر بدهم میتوانم وَ لَكِنْ أَخَافُ أَنْ تَكْفُرُوا فِيَّ بِرَسُولِ اللهِ میترسم آن وقت مقام من را از پیامبر بالاتر بدانید بگویید این از پیامبر بالاتر است ألا و اِنّی مُفضیه اِلیَ الخاصَّةِ مِمّنَ یُؤمنُ ذلكَ مِنه.
نه فرمود میگویم ولی نه به همه به افراد خاصی که مطمئن هستم نگرانی غلو دربارهی آنها نداشته باشم به آنها میگویم یکی از نگرانیهای جدی امیرمومنان و اهل بیت حتی به طور عموم بوده که نگران بودند مردم در جامعه مقام آنها را بالاتر از آنی که هست بدانند در مقام انبیا جای خودش مقام اهل بیت جای خودش یک جملهای من اشاره کنم عزیزان خودشان حتما نگاه کنند در خطبهی دوم امیرمومنان سلام الله علیه یک تعبیر خیلی زیبایی دارد میفرماید لا يُقاسُ بِآلِ مُحَمَّدمِنْ هذِهِ الاُمَّهٍ اَحَد (نهج البلاغه، خطبه دوم) هیچ کسی قابل قیاس نیست با آل محمد هیچ بحثی نیست در این مسئله یا این که خود حضرت در این جا میفرماید من اگر بخواهم جزئیات زندگی تک تک شما را بگویم میتوانم در مقامات حضرت بحثی نیست ولی امیرمومنان نگران غلو بودند قسم خورد حضرت به خدا قسم اگر میخواستم بگویم میتوانم ولی نگرانم جالب است شبیه همین تعبیر و همین نگرانی راجع به امیرمومنان در کلام پیامبر خدا است خیلی حدیث لطیفی است در یک روایتی است این حدیث را هم مرحوم کلینی در کافی شریف نقل کردند هم مرحوم شیخ صدوق در امالی هم شیخ مفید در ارشاد پیامبر خدا فرمود امیرمومنان قسم خوردند پیامبر هم قسم خوردند و الذي نفسِي بِيَدِهِ قسم به خدایی که جان من در اختیار اوست به امیرمومنان فرمودند لولا أنِّي اُشفِقُ أن يقولَ طَوائفُ مِن اُمَّتي فيكَ ما قالَتِ النَّصارى في ابنِ مَريمَ ا اگر من نگران نبودم که همان حرفهایی که مسیحیها در مورد عیسی مسیح گفتند که عیسی را فرزند خدا و خدا دانستند اب و ابن و روح القدس اگر من نگران این نبودم لَقُلتُ اليَومَ فيكَ مَقالاً حقایقی را دربارهی تو عظمت و شأن تو میگفتم لا تَمُرُّ بِمَلَأٍ مِن الناسِ إلاّ أخَذُوا التُّرابَ مِن تَحتِ قَدَمَيكَ لِلبَرَكَةِ در هر کجا راه میرفتی مردم از خاک زیر پایت وضو میگرفتی زیادی آب وضویت أخَذُوا تُرابَ نَعلَيكَ و فَضلَ وَضُوئكَ يَستَشفُونَ بهِ (میزان الحکمه، ج 8، ص 506) به برای شفا بردارند ولی نمیگویم چون نگرانم نگران غلو ام این همه روایت در فضیلت امیرمومنان پیامبر بیان کردند با همهی فضائلی که بیان کردند باز فرمود من همهی حقایق را نمیگویم میترسم همان بلایی که سر مسیحیت پیش آمد و دربارهی عیسی غلو کردند چقدر قرآن مزمت کرده آیات فراوانی داریم به مسیحیها خطاب میکند «لَا تَغْلُوا» (مائده/ 77) نداشته باشید پس هم پیامبر هم حضرت علی نگران بودند همه چیز را در فضائل امیرمومنان بیان نکردند با این که همه چیز را نگفتند باز عدهای غلو کردند خیلیها حتی در زمان خود امیرمومنان کسانی بودند اعتقاد داشتند به اولوهیت امیرمومنان حضرت مجازاتشان میکرد بلا به سرشان میآورد که دست بردارند از این حرفها میگفتند نه بیشتر اعتقاد داریم اعتقاد ما قوی تر شد در بخش کلمات قصار خود امیرمومنان دارد کلمهی 469 فرمود یَهلِکُ فِیَّ رَجُلانِ دو گروه در مورد من به هلاکت میرسند دو گروه از مسیر حق فاصله میگیرند یک مُحِبٌّ مُفرِطٌ وباهِتٌ مُفتَرٍ یک عده آنهایی که از سر دوستی افراط میکنند غلو میکنند دوم دشمنانی که از سر دشمنی به من تهمت میزنند امیرمومنان سلام الله علیه یک عدهای مثل نهروانیها و خوارج امیر مومنان را کافر میدانستند یک عده امیرمومنان را بردند در حد کفر یک عده بردند در حد اولوهیت از پیامبر بالاتر فرمود هر دو دربارهی من به هلاکت میرسند هر دو باطل است بعد حضرت اشاره کردند در این کلمات قصار که هَلَكَ فِيَّ رَجُلَانِ (نهج البلاغه، حکمت 113) این هم معروف است مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَالٍ پس این نگرانی بوده من یک نکتهی دیگری میخواهم اضافه کنم اولا این را ما باید رعایت کنیم اگر ما شیعهی امیرمومنان هستیم این صریح کلام حضرت است مجال نیست در مورد عظمت امیرمومنان شخصیت امیرمومنان فضائل امیرمومنان سلام الله علیه زیاد شنیدیم زیاد گفتند بگوییم ولی با همهی این مقامات خود حضرت میگوید من باز همهی حقایق را نمیگویم میترسم از غلو کسی غلو نکند امیرمومنان را از پیامبر بالاتر ندانند امیرمومنان را خدا نکنند اگر این قدر اصرار دارند ما باید خیلی مواظب باشیم در مورد اه بیت در مورد خود امیرمومنان مواظب باشیم خود دوستان میگیرند پیام مطلب را نیاز به حاشیه رفتن نیست کم شده ولی گاهی گوشه کنار در بعضی از شهرها نوحه خوانیها در بعضی از سرودهایی که در مورد فضیلت اهل بیت گفته میشود تعابیری است که بوی غلو میدهد کمش هم زیاد است در مورد مقامات هر چه بگوییم کم است.
شریعتی: اگر غلو هم اتفاق بیفتد ما ظلم کردیم به ائمه شأن ائمه را رعایت کردیم.
حاج آقا حسینی: بله این را دوستان باید خیلی مواظب باشند من یک وقت یادم است بازارش خیلی داغ بود خوشبختانه با تذکری که علما و مراجع دادند تخفیف پیدا کرد ائمه نه تنها از غلو جلوگیری کردند یعنی آن مقامی که دارند شما بالاتر از آن بدانید نَزَّلُونَا عَنِ الرُّبُوبِیَّةِ قُولُوا فِینا ما شِئْتُمْ (بحارالانوار، ج 5، ص 299) ما را خدا ندانید ما خدا نیستیم مقامات جای خودش ولی یک نکتهی نگران کنندهی دیگر این که حتی مقاماتی که داشتند را همه جا نمیشود گفت ما بحث تقیه را داریم یعنی همان مقامی که اهل بیت دارد آیا میشود اسرار اهل بیت را همه جا گفت؟ اسراری است بعضی قلوب عقول و سینهها تحمل ندارند مقدمات زمینههایی میخواهد معرفتی میخواهد تا بفهمد حضرت علی چه کسانی بودند نه تنها میگفتند غلو نکنید حتی به دوستان سفارش میکردند یک جایی که مصلحت نیست تقیه کنید همه چیز را نگویید مرحوم طبرسی در احتجاج نقل کردند ما دو طبرسی داریم یکی صاحب تفسیر مجمع البیان است یک طبرسی صاحب کتاب احتجاج هر دو از علمای بزرگ شیعه هستند تقریبا حدود هشتصد سال از وفاتشان میگذرد این داستان خیلی عجیب است مرحوم علامه هم در بحار باب صفات شیعه آورده خیلی روایات قشنگی هم دارد باب صفات شیعه جلد 65 بحار دوستان ببینند از جمله این داستان عدهای آمدند خراسان زیارت امام رضا علیه السلام ایامی که امام رضا خراسان بودند داستان ولایت عهدی حضرت پیش آمده بود ننوشتند از کجا آمدند پیداست از راه دوری آمده بودند روز اولی که رفتند کسی آمد حاجبی که بود آمد خدمت حضرت عرض کرد عدهای آمدند میخواهند شما را ببینند شیعه هستند إِنَّا شِيعَةُ أَبِيكَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حضرت نپذیرفت فرمودند نه من مشغول هستم فردا آمدند نپذیرفتند روز سوم روز چهارم برای این که دوستان تعجب نکنند آدرسش را گفتند دو ماه امام رضا اینها را معطل کرد دو ماه هر روز میرفتند در خانهی امام رضا حضرت میفرمودند من مشغول هستم کار هم داشتند فرمودند من وقت ملاقات ندارم اینها خسته شدند بعد از دو ماه گفتند که به این ماموری که در خدمت حضرت بود گفتند پس یک پیام از طرف ما به امام رضا بگو بگو ما دیگر داریم برمی گردیم چرا؟ چون دشمنان دارند ما را شماتت میکنند میگویند شما چه ارادتمندان به امام رضا هستید که دو ماه است حضرت شما را نپذیرفته تازه شهر خودمان هم نمیتوانیم برگردیم خبر به آن جا هم رسیده میرویم شهر دیگری زندگی کنیم شهر خودمان آبرو نداریم از حضرت بپرسید جرم ما چیست حضرت فرمودند بگویید بیایند داخل آمدند داخل اجازه نداد امام رضا اینها بنشینند خیلی عجیب است لَمْ یَأْذَنْ لَهُمْ بِالْجُلُوسِ همان ایستاده سر پا گفتند ما چه جرمی مرتکب شدیم ما شیعهی علی بن ابی طالب هستیم حضرت فرمودند همین که راهتان ندادم به خاطر این که ادعا میکنید ما شیعهی امیرمومنین هستیم وَيْحَكُمْ إِنَّمَا شِيعَتُهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ أَبُوذَرٍّ وَ سَلْمَانُ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي بَكْرٍ اینها شیعهی امیرالمومنین بودند شما شیعه هستید؟ خدا رحمت کند مرحوم آیت الله احمدی میانجی نقل میکردند از مرحوم آقای قاضی میگفتند ایشان میفرمودند در دعاها دعا نکنید شیعیان امیرمومنین این طور یک کمی هم دعا کنید دوستان امیرالمومنین بگویید دوستان شاید شامل حال ما شود اگر شیعه امام حسین امام حسن مقداد و ابی ذر است فرمودند شما کجا شیعه کجا جالب است عرض کردم قصه مفصل است حضرت به دو تا از اشکالات زندگی اینها اشاره کردند چرا شما ادعا میکنید شیعه هستید دو مشکل گفتند یک فرمود چه شیعهای هستید تَتْرُكُونَ التَّقِيَّةَ حَيْثُ لَا بُدَّ مِنَ التَّقِيَّةِ آن جایی که باید تقیه بکنید تقیه نمیکنید اهل بیت سلام الله علیهم نه تنها غلو را میگوید انجام بدهید بلکه هر چیزی را همه جا نگوییم ما بهانه میدهیم دست دشمنان واقعا اسرار اهل بیت است میتوانیم همه چیز را برای کسی که زمینه ندارید بگوییم؟ یک اعتقاداتی است پیش خودمان نمیتوانیم همه جا بگوییم باید تقیه کنیم مسئله ریزه کاریهای زیادی دارد ولی اجمالا یادمان باشد دوم فرمود آن جایی که تَتَّقُونَ حَيْثُ لَا يَجِبُ التَّقِيَّةُ عکسش آن جایی که نباید تقیه کنید تقیه میکنید من مثال روشن میگویم وقتی میگوییم بحث تقیه آدم باید ملاحظه بکند احترام بگذارد به مذاهب به این معنا نیست که دیگر بچههای خود ما هم حقایق مکتب خودمان را ندانند الآن یک نگرانی است فرزندان ما نسل آیندهی ما حتی نسل امروز نسبت به گذشته و نسلهای بعدی یک سلسله حقایق را نمیداند ما حتما باید جلسات مذهبی داشته باشیم اعتقادات عقاید را بگوییم ولی باید رعایت بکنیم آن جایی که نباید بگوییم بگوییم تعبیر خود امام است آن جایی که باید تقیه کنید نمیکنید آن جایی که نباید تقیه بکنید تقیه میکنید.
شریعتی: این خودش یک معرفتی را میطلبد که یاد بگیریم.
حاج آقا حسینی: بله کجا باید بگوییم کجا نباید بگوییم بله حتما باید جلسات داشته باشیم عقاید خودمان را برای نسل خودمان بگوییم امیرمومنان سلام الله علیه در دوران زندگی شان چه کردند چرا خانه نشین شدند در پنج سال امامتشان چه حوادثی پیش آمد حتما باید گفته شود اما در عین حال باید رعایت شود حساسیت ایجاد نشود ما یک جایی که نباید یک حرفی را بزنیم نباید یک سخنی را بگوییم رعایت کنیم خدا رحمت کند مرحوم آیت الله عظمی بروجردی که این روزها هم سالگرد ارتحال ایشان است 56 امین سال ارتحال ایشان است یکی از کارهای مهمی که انجام دادند بحث تقریب مذاهب بود در عین حال که چه دفاع جانانهای از مکتب اهل بیت میکردند مجمع البیان مرحوم علامه طبرسی که اشاره کردم با همین کارها در الازهر مصر چاپ شد هنر ایشان بود رسالهی ثقلین که مرحوم آیت الله بروجردی در آن اشراف نظارت داشت رساله در مورد حدیث ثقلین آن جا چاپ شد با چاپ الازهر. کسی آمده بود کتابی داده بود گفته بود این کتاب را کمکی کنید برای چاپش ایشان دیده بود کتاب را یک گوشهی کتابش مطلبی است که در این فضا مناسب نیست از همان حرفهایی نیست که امیرمومنان راضی نیست همه جا گفته شود نپذیرفته بود فرمودند این تکه کتابت را بردارد من چاپ میکنم کسی از آقای بروجردی متعهد تر ولایی تر میتوانیم پیدا کنیم؟ همهی ملاحظات را داشتند این یک نکته نکتهی دومی هم در این داستان امام رضا علیه السلام است که به بحث ما هم ارتباط پیدا میکند حضرت دو اشکالشان را مطرح کردند یکی بحث تقیه آن جایی که نباید تقیه کنید میکنید و به عکس دوم فرمود مشکل شما این است که مُتَهَاوِنُونَ بِعَظِيمِ حُقُوقِ إِخْوَانِكُمْ فِي اللَّهِ (بحار الأنوار، ج ۶۵، ص 158) حقوق برادران ایمانی تان را خوب به جا نمیآورید انجام نمیدهید در حق برادران دینی و ایمانی حقوقی که به گردن هم دارید سستی میکنید به داد هم نمیرسید این چه مسلمانی است چه برادری دینی است میبینی برادر ایمانی ات گرفتار است مشکلات دارد من باز هم میگویم عزیزان اگر با تاخیر برنامه را گوش کردند امام رضا علیه السلام امام رئوف ائمه محضر مهربانی بودند ولی دو ماه یک عده را دم در نگه داشتند رفتند آمدند بعد از دو ماه گفتند دیگر آبرو نداریم در شهر ما هم نمیتوانیم زندگی کنیم باید برویم یک جای دیگر زندگی کنیم چرا دو ماه ما را نگه داشتید فرمود دو اشکال چرا میگویید شیعهی امیرمومنان اشکال اول را گفتیم اشکال دوم این است که شما در انجام حقوق دینی برادر ایمانی تان کوتاهی میکنید بگویید ما دوستان امیرمومنان هستیم اتفاقا اینها گفتند استغفرالله غلط کردیم میگوییم دوستان نمیگوییم شیعه تا به حال سر پا بودند فرمودند حالا بنشینید نشستند بعد به همان خادمشان فرمود چقدر طول کشید اینها رفت و آمد میکردند گفت دو ماه اینها را شما نگه دارید فرمود حالا که استغفار کردند قبول کردند شصت بار تو برو از طرف من به آنها سر بزن برو بیا گرفتاری شان را حل بکن یعنی جبران آن دو ماهی که حضرت معطلشان کرده بود منظور من این است حضرت میفرماید شما سستی میکنید کوتاهی میکنید در حقوق برادران ایمانی تان یک داستانی بگویم در بحث آن هفته هم اشاره کردیم گفتیم دنیا به بعضیها وقتی روی میآورد فراموش میکنند آن هفته خیلی پیام داشتیم من اشاره بکنم ما هر وقت اشارهای میکنیم به این مسائل پیام میدهند من تک تک پیامها را خواندم در خواندن پیامها میگفتم کهای کاش این پیامها را ما میدادیم دست آنهایی که باور نمیکنند یک عده در جامعه این قدر گرفتارند مشکل دارند میخواستم امروز بیاورم چند تا را بخوانم دیدم شاید باعث ناراحتی بینندگان شود چند بار خودمان خواندیم آنهایی که باور نمیکنند میگویی به داد مردم رس میگویند مردم گرفتاری ندارند باور کنید بعضی از پیامها جدا تکان دهنده است بدن انسان به لرزه میآید من یک داستانی میگویم شاید این داستانها موثر تر باشد ببینیم اولیای خدا کجا بودند چه کسی باید بگوید من شیعهی امیرمومنان هستم تا از خود امیرمومنان بگوییم بعضیها شاید بگویند حساب امیرمومنان جداست ایشان کجا ما کجا من خاطرهای میخواندم در کتاب جرعهای از دریا مال آیت الله عظمی شبیری زنجانی است یکی از علمای بزرگ قم مرحوم آیت الله میرزا علی اکبر نوغانی بوده در مشهد اواخر عمرشان بودند مرد بسیار ملایی بوده مجتهد بوده مدتی در نجف بوده هم مباحثهی مرحوم آیت الله عظمی سید عبدالهادی شیرازی بوده خودش از مراجع بود شاگرد مرحوم آخوند خراسانی بوده صاحب تالیفاتی بوده کتابی نوشته بوده به نام سه مقاله در رد یهود و نصاری و بعضی از فرقههای بدعتی وقتی کتاب را مرحوم آیت الله عظمی حایری موسس حوزه علمیه کتاب را دیده بوده به دیگران فرموده بوده اگر میخواهید کتاب بنویسید مثل ایشان بنویسید مرد فوق العادهای در مقامات علمی بوده برمی گردد مشهد خیلی هم با امام رضوان الله علیه مانوس بوده امام هر وقت مشهد میرفته خانهی ایشان میرفته و مجاهد هم بوده در قیام مسجد گوهر شاد که ضد بی حجابی و کشف حجاب رضا خان بوده ایشان یکی از فعالان قیام بوده ایشان وقتی طلبهی جوانی بوده میرود نجف ببینید امام رضا ما را میپذیرد یا نه ما میرویم مشهد سرمان را زیر میاندازیم و میرویم داخل حرم خیلی هنر بکنیم اللَّهُمَّ إِنِّي وَقَفْتُ عَلَى بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ بُيُوتِ نَبِيِّكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اذن دخول میخوانیم میرویم واقعا امام رضا به ما راه دادند اجازه دادند؟ خدا رحمت کند مرحوم آقای بهجت میفرمود به قلبت رجوع کن ببین واقعا به تو اجازه داد یا نه امیرمومنان امام رضا واقعا راه داده یا نه ایشان ببین چه میکرده آیت الله نوغانی جوان بوده میرود نجف میگوید خانمم باردار بود تازه وارد نجف شده بودم خانمم در آستانهی وضع حمل بود خدا خدا میکردم وضع حمل نکند کسی را نمیشناختم طلبهی جوان تنهای غریب در نجف میگفت اتفاقا یک شبی همسر من درد زایمان گرفت میخواست وضع حمل بکند کجا بروم در خانهی چه کسی را بزنم هیچ خانهای را هم در این دو روزه یاد نگرفته بودم جز خانهی مرحوم آخوند خراسانی استاد کل فی الکل آیت الله عظمی چه بگوییم بزرگ ترین عالم است گفتم چارهای ندارم میروم در خانهی ایشان میگویم یک راهنمایی بکنید رفتم در را زدم شب از نیمه گذشته بود کسی گفت چه کسی است گفتم من عرضی دارم دیدم خود آقا آمدند زبانم بند آمد آقا دید من کمی هول برم داشته فرمود چه میخواهی عزیزم چه کار داری اینها افسانه نیست من اگر کسی دوازده شب بیاید در خانه بزند بگوید کار دارم میگویم ساعت را نگاه نکردی خجالت نمیکشی این وقت شب مرحوم آخوند خراسانی صد و پنجاه سال طلبه کفایه اش را بفهمد اجتهادش قطعی است یک مردی با این عظمت بود زبانم بند آمد فرمود چه میخواهی گفتم یک چنین مشکلی داشتم خانمم در آستانهی وضع حمل است آمدم شما یکی از خادمین را بفرستید من غریب این شهر هستم تازه آمدم بفرستید بیاید دنبال من آقا فرمودند خودم میآیم خود این مرد بزرگ مرجع کل فی الکل در تاریکی چراغ گرفت قصه مال بیش از صد سال پیش است چراغ به دست میگیرد میگوید بیا برویم کجا برویم من خانهی قابله را بلد هستم من میدانم در شهر مامایی است کوچه به کوچه میرود در خانهای را میزند یک جوانی میآید بیرون تا مرحوم آخوند را میبیند تعجب میکند میگوید چه وضعی دارد به مادرت بگو زود بیاید به مادر میگوید این مهمان ما است میروی خانه شان مادرش میخواهد وضع حمل بکند تا روزی هم که خانمش راه نیفتاده خانه اش میمانی خدمتی انجام میدهی چیزی نمیگیری پولش با ما ایشان را راه میاندازد میآیند با هم در کوچه سر دو راهی میرسند میگویند چراغ بگیرید من راه را بلد هستم شما چراغ را بگیرید بروید من تا سحر بیدارم به من خبر بدهید فکر نکنید من میخوابم من نمیخوابم تا سحر بیدارم هر خبری شد بیایید به من خبر بدهید ایشان میگوید من خجالت کشیدم رفتیم بچه به دنیا آمد دیگر رویم نشد بروم به آقا خبر بدهم فردا دیدم آقا برای من کسی را فرستاده سراغ من که جریان چه شد خودم رفتم خدمت آقا گفتم خدا پسری سحرگاهان به من داد فرمود یادگاری ما باشد اسمش را بگذار محمد کاظم ایشان هم آخوند محمد کاظم خراسانی شدند کمکش میکند پول میدهد باور بکنید خیلی فاصلهی ما زیاد است من از خودم شروع کردم یک کسی نیمهی شب بیاید در خانهی من بیاید بگوید گرفتارم آن هم یک مرجعی که در زمان خودش تمام کسانی که بعد از این مرد بزرگ آمدند افتخار کردند به شاگردی این مرد امام رضا علیه السلام فرمودند علت این که دو ماه شما را معطل کردم شما کوتاهی میکنید حقوق برادران دینی تان را نمیدهید من یک جملهی دیگر اضافه میکنم میترسم این بحث ناقص بماند این کار اولیای خدا است این دستور ائمه است یکی از نگرانی هایشان همین بود یکی از نگرانیها این بود که ما کوتاهی میکنیم در حقوق برادران دینی کسی رفت والی اهواز شد استاندار اهواز باز یاد کنم خدا رحمت کند مرحوم آیت الله احمدی میانجی یک کتابی دارد به نام مکاتیب ائمه نامههای ائمه کتاب خیلی خوبی است دوستان روحانی اگر مراجعه بکنند مکاتیب الرسول و مکاتیب الائمه دارد ایشان. در بخش نامههای امام صادق که بیست و پنجم شوال هم شهادت امام صادق است یک نامهای ایشان از مصادر قدیمی نقل کرده یک آقایی استاندار اهواز شد نامه نوشت به امام صادق اگر کسی پستی مقامی مسئولیتی دارد استانداری فرمانداری بخشداری است یک خبری داشته باشند استاندار اهواز نامه نوشت به امام صادق علیه السلام که من این جا مسئولیت استانداری دارم خواستم شما رهنمودی به من بدهید نامه مفصل است حضرت در جواب نامه نوشتند أنّكَ بُلِيتَ تو مبتلا شدی به استانداری آزمون است ابتلا است چه کسی امروز پست را آزمون میداند؟ پست مسئولیت را بگوییم آزمون است الآن واقعا در جامعهی ما همه آزمون و امتحان الهی میدانند؟ تو خبر شدم که ابتلا پیدا کردی بعد فرمودند من یک خوشحالی پیدا کردم یک ناراحتی خوشحال شدم فَسَرَّني ذلكَ و ساءَني فأمّا سُرُورِي بِوِلايَتِكَ، فقلتُ : عَسى أن يُغِيثَ اللّه ُ بكَ مَلهوفا خائفا مِن أولياءِ آلِ محمّدٍ صلى الله عليه و آله خوشحال شدم تو شدی استاندار اهواز شاید خدا دل یک غمدیدهای را به دست تو شاد بکند الآن واقعا به پستها این طوری نگاه میشود؟ من حاشیه نمیروم اما ناراحت هم شدم و أمّا الذي ساءَني مِن ذلكَ فإنّ أدنى ما أخافُ علَيكَ أن تَعثَرَ بِوَلِيٍّ لَنا کمتر چیزی که من نگرانم بر تو که شدی استاندار تَعثَرَ بِوَلِيٍّ من اولیا نکند یک کسی مومنی بیاید به تو مراجعهای بکند به جای این که جوابش را بدهی تندی بکنی اگر این کار را کردی عین روایت حضرت است فلا تَشَمَّ حَظِيرةَ القُدسِ (میزان الحکمه، ج 6، ص 559) رائحه بوی بهشت به مشامت نمیرسد خوشحالم اگر گرفتاری کسی را برطرف کنی و نگرانم که بوی بهشت را از دست بدهی یک تندی بکنی به یک نفر آن نگاه امام رضاست این نگاه امام صادق است این نگرانی امام صادق و اولیای خداست هفتهی گذشته بحث ما چه بود؟ این طور دارند ائمه برای گرفتاریهای مردم دل میسوزانند ما تازه آن هفته اشارهای کردیم گفتیم حالا اینها بماند خمسمان را بدهیم زکات مالمان را بدهیم زکات فطره مان را بدهیم ما در خمسمان معطل هستیم آن هفته گفتم خدا میگوید هشتاد درصدش سود کردی مال تو بیست درصد را بده به من در خمس در زکات گفتیم گندمت شد هزار کیلو پنجاه کیلو را به من بده گوسفندت شد پانصد تا پنج تا را به من بده. بعضی از دوستان فکر میکردند ما اشتباه کردیم نه خمس با زکات فرق دارد در زکات یک بیستم است در گندم مثلا اگر دیمی باشد یا اگر آبی باشد فرق میکند نصابها فرق میکند یا گوسفند جز زکات است خمس که یک پنجم است مال دارایی هاست خیلیها پیام داده بودند اشتباه کردید پانصد تا خمسش میشود صد تا نه گوسفند خمس ندارد زکات دارد اشتباه نکردیم گندمت شد هزار کیلو پنجاه کیلو را به من بده ثروتت آلاف اولوف شد هشتاد درصدش مال تو بیست درصد را به من بده من میترسم باز دوباره یک چیزی بگویم رفقا میگویند دوشنبه ما هر چه امیدوار میشویم سه شنبهها نا امید میشویم بنا شد پیامهای دوشنبه و سه شنبه را آقای رکنی جا به جا بکند نکرده هر چه پیام دوشنبه مهر و محبت و خوبی را اینها را بفرستند برای ما هر چه از این پیامهای من است بفرستند به ایشان پیامهای من همه اش همین است خدا میداند میخواستم بیاورم بخوانم ترسیدم هم دوباره خودم ناراحت شوم هم بینندهها همه اش نوشتند برادرم چطوری است به دادم نمیرسد نوشته برادر من رفته در شمال ویلا ساخته میلیاردی خبر دارد من آه در بساطم نیست اصلا کاری به این کارها نداریم ما یک اشارهای کردیم به بحث خمس لا اقل خمس مال و زکات مال را بدهیم خمس مال را توضیح داده ام اگر کسی گرفتار است نه اگر کسی به تعبیر معروف هشتش گرو نهش است نه به اینها باید یک چیزی هم داد اگر ببیند آخر سال چیزی اضافه نمیآید اما اگر اضافه آمد خدا به تو داده داستان قارون را خواندیم اشکالش این بود میگفت دانش خودم است «قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِي» (قصص/ 78) فکرمان قارونی نباشد زبان ما زبان مسلمانی باشد خیلیها در پیامها نوشته بودند ما قبلا خمس میدادیم ولی الآن چند سال است دیگر نمیدهیم چون مطمئن نیستیم کجا مصرف میشوید خودمان به مسجد میدهیم به نیازمندان جهیزیه میدهیم ما مسئله اش را مفصل گفتیم گفتیم خمس دو قسم است خیلی کار خوبی میکنید ولی با این توضیح که من میدهم نیم خمس برای فقرا از سادات به جای زکات که مال فقرای غیر سادات است نیمی اش سهم امام برای تبلیغات دین است مگر شبانه روز نمیگویید تبلیغات بهاییت وهابیت است تبلیغات کجا و کجا مگر این همه نگرانی نداریم نیمی اش برای کارهای دینی برای تبلیغات دینی است من چند بار گفتم که اگر شیطان ما را وسوسه میکند که مطمئن نیستیم اولا نیم سهم سادات را عدهای از آقایان میگویند خودتان بدهید از گذشتگان از مراجع فعلی به ما ندهید خودتان بروید فقیر سید را اگر میشناسید میگوید جهیزیه گرفتم برای دختر نیازمند سید خیلی خوب است عیب ندارد عدهای از مراجع میگویند اجازه نمیخواهد مسجد نه به فقیر سید اما نیم دیگرش که تبلیغ دین است حتما باید به دست مرجع برسد شیطان نمیگذارد مطمئن نیستی برو به مرجع تقلیدت بگو برو یک پروژهای یک کاری یک کتابی حوزهای هر چه که شما میگویید مدرسهای بیمارستانی به من معرفی کنید من خودم مستقیم مباشر وارد شوم مطمئن باشیم وسوسهی شیطان است دل نمیتوانیم بکنیم بهانه میآوریم خیلیها واقعا بهانه نیست دیشب آقایی میگفت به خدا میخواهم بروم از بس تا به حال نرفتم میترسم بروم چطور از کجا شروع بکنم حساب کتابش چطور است البته مسائل پیچیدهای دارد ولی آن آرامشی که انسان بعدا پیدا میکند جبران همهی نگرانیها خواهد بود.
شریعتی: خیلی منسجم و متقن بود خیلی ممنون ان شاء الله خداوند ما را با حقوق خودش و حقوق دیگران آشنا بکند و به برکت آیات نورانی قرآن بتوانیم این حقوق را ادا بکنیم به بهترین شکل ممکن صفحهی 521 قرار امروز ماست آیات هفتم تا سی ام سورهی مبارکهی ذاریات لحظه لحظهی زندگی تان منور به نور قرآن و اهل بیت باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُكِ ﴿٧﴾ إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُّخْتَلِفٍ ﴿٨﴾ يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ ﴿٩﴾ قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ ﴿١٠﴾ الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ سَاهُونَ ﴿١١﴾ يَسْأَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ ﴿١٢﴾ يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ ﴿١٣﴾ ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هَـذَا الَّذِي كُنتُم بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ ﴿١٤﴾ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿١٥﴾ آخِذِينَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُحْسِنِينَ ﴿١٦﴾ كَانُوا قَلِيلًا مِّنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ ﴿١٧﴾ وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ﴿١٨﴾ وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ ﴿١٩﴾ وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ ﴿٢٠﴾ وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ ﴿٢١﴾ وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ ﴿٢٢﴾ فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنطِقُونَ ﴿٢٣﴾ هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ الْمُكْرَمِينَ ﴿٢٤﴾ إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ قَوْمٌ مُّنكَرُونَ ﴿٢٥﴾ فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ ﴿٢٦﴾ فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ ﴿٢٧﴾ فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا لَا تَخَفْ وَبَشَّرُوهُ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ ﴿٢٨﴾ فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ ﴿٢٩﴾ قَالُوا كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ ﴿٣٠﴾
ترجمه:
و سوگند به آسمان که داری اعتدال و زیبایی و آراستگی است؛ (۷) که شما [در رابطه با قرآن و حقایقی که قرآن با دلیل و برهان اثبات می کند] در گفتاری متناقض و گوناگون هستید. (۸) از قرآن [به باطل] منحرف می شود کسی که [از خیر و سعادت] منحرف شده است. (۹) مرگ بر دروغ پردازان [که بدون دلیل و به ناحق درباره قرآن و حقایقش سخن پراکنی می کنند.] (۱۰) همانان که در جهالتی عمیق و فراگیر در بی خبری و غفلتی سنگین فرو رفته اند! (۱۱) [همواره] می پرسند: روز جزا چه زمانی خواهد بود؟ (۱۲) همان روزی است که آنان را در آتش می سوزانند. (۱۳) [و به آنان گویند:] عذابتان را بچشید، این همان عذابی است که [از روی ریشخند] شتاب در آمدنش را می خواستید. (۱۴) بی تردید پرهیزکاران در بهشت ها و چشمه سارهایند. (۱۵) آنچه را پروردگارشان به آنان عطا کرده دریافت می کنند؛ زیرا که آنان پیش از این همواره نیکوکار بودند. (۱۶) آنان اندکی از شب را می خوابیدند [و بیشتر آن را به عبادت و بندگی می گذراندند.] (۱۷) و سحرگاهان از خدا درخواست آمرزش می کردند. (۱۸) و در اموالشان حقّی برای سائل تهیدست و محروم از معیشت بود. (۱۹) در زمین برای اهل یقین نشانه هایی [بر توحید، ربوبیت و قدرت خدا] ست. (۲۰) و [نیز] در وجود شما [نشانه هایی است] آیا نمی بینید؟ (۲۱) و رزق شما و آنچه به آن وعده داده می شوید، در آسمان است (۲۲) پس سوگند به پروردگار آسمان و زمین که آنچه را که وعده داده می شوید، حقّ و یقینی است، همان گونه که شما [وقت سخن گفتن یقین دارید] سخن می گویید. (۲۳) آیا خبر مهمانان ارجمند و بزرگوار ابراهیم به تو رسیده است؟ (۲۴) زمانی که بر او وارد شدند، پس سلام گفتند. گفت: سلام، [شما] مردمی ناشناسید! (۲۵) پس به سوی خانواده اش بازگشت و گوساله ای فربه [و بریان شده] آورد. (۲۶) پس آن را نزدیکشان برد [ولی دید نمی خورند]؛ گفت: مگر نمی خورید؟ (۲۷) و [در دلش] از آنان احساس ترسی کرد. گفتند: مترس. و او را به پسری دانا مژده دادند. (۲۸) در این میان همسرش [که مژده را شنیده بود] با فریادی [از روی تعجب] در حالی که به چهره اش زد سر رسید و گفت: پیرزنی نازا [و فرزند؟!] (۲۹) گفتند: پروردگارت چنین گفته است؛ یقیناً او حکیم و داناست. (۳۰)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: خیلی تا پایان فرصت نیست وقت در اختیار حاج آقای حسینی است.
حاج آقا حسینی: «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ» چرا مقتین در جنات اند چرا در بهشت اند «آخِذِينَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ» آن چه که خدا به آنها داده دریافت میکنند چرا؟ «إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُحْسِنِينَ» اینها در دنیا کارهایشان را کرده بودند تا که دستت میرسد کاری بکن کارشان یکی شب زنده داری بود «كَانُوا قَلِيلًا مِّنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ، وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ، وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ» مفسرین فرمودند چون اول آیه میگوید ان المتقین این غیر از زکات خمس واجب است یعنی غیر از واجبات مالی آنها که جای خودش متقین کسی است که اضافه بر آن حق بیشتری برای سائل و محروم قرار میدهند چه برسد به خمس و زکات آن چه که در این بحث نتیجه میگیریم را بگویم زمان این که بخواهیم جزئیات مسئله را بگوییم چطور شما در مسئلهی اقتصادی و کسالتی که داری بیماری که احتمال میدهی باشد مراجعه میکنی چه مانعی دارد ما به دفتر مرجع تقلیدی مراجعه بکنیم اصلا من نمیدانم خمس به من تعلق میگیرد یا نه کم ولو هزار تومان آن برکاتی که ما از تطهیر مالمان داریم «وَصَلِّ عَلَيْهِمْ» پیامبر ما درود بفرست «إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ» (توبه/ 103) آن برکاتی که دارد داستان امام رضا علیه السلام را گفتیم حضرت تمام اموال مردم نیشابور را برگرداند فقط از شطیطه پذیرفت آن هم چند درهم نگوییم ما که آه در بساط نداریم حتما مراجعه بکنیم یک نکتهی دیگر این که در پیامها بود خانمی نوشته مادر شوهر من میگوید ما خمس نمیدهیم ما عاشورا نذر میدهیم نذر عاشورا ربطی به تطهیر مال ما ندارد آن جای خودش مجلس میگیریم کارهای خیر میکنیم خیلیها میگویند این قدر پول به فقرا میدهیم از خدا طلبکار هم هستیم مسئلهی فقهی اش این است ما اگر هر روز هم به فقرا بی حساب کمک بکنیم اما نرود در چهارچوب زکات مال ما خمس مال ما جبران آن را نمیکند شما که میخواهی کار خیر بکنی بعد از این که مراجعه میکنی به مجتهدی اجازه میگیری این کار خیر را در آن چهارچوب انجام بده اگر میخواهیم برسیم به جنات این جا باید کاری بکنیم.
شریعتی: خیلی خوب ان شاء الله همان طور که حاج آقای حسینی اشاره کردند اگر جزء دغدغههای ما باشد مراجعه میکنیم و اقدام میکنیم.
حاج آقا حسینی: میرسیم به دعایی که خیلیها سفارش کردند خیلی از دوستان سفارش کردند من از همهی دلشکستگان برنامه تقاضا میکنیم این آیهی شریفه را تلاوت کنیم «أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ» (نحل/ 62) خدایا به حق محمد و آل محمد حوائج و گرفتاریهای همهی ملتمسین دعا آنهایی که پای این برنامه منتظر آمین مخاطبین برنامه هستند گرفتاری هایشان را برطرف بفرما لباس عافیت به مریض هایشان بپوشان آنهایی که آرزوی فرزند دارند فرزند صالح عنایت بفرما زندانیان را نجات عنایت بفرما.
شریعتی: خیلی ممنون من هم دعا میکنم خدایا چنان زمین گیر دنیای مان نکن که وقت ظهور حضرت توان برخواستن نداشته باشیم والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.