94-06-10-حجت الاسلام و المسلمین حسینی قمی
موضوع برنامه: سیره عملی حضرت علی علیه السلام
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسینی
تاريخ پخش: 10-06-94
شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین سلام عرض میکنم خدمت شما آرزو میکنم در هر کجا هستید تنتان سالم باشد و قلبتان سلیم به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید خوشحالیم در این لحظات از تهران پایتخت کشور عشق و ایمان برنامهی سمت خدا را با احترام تقدیم نگاه آسمانی شما میکنیم حاج آقای حسینی سلام علیکم و رحمة الله.
حاج آقا حسینی: سلام علیکم و رحمة الله و برکاته عرض سلام و ارادت و اخلاص خدمت همهی بینندگان مثل همیشه تقاضا میکنیم مختصر عرض ارادت ام را بپذیرند تک تک پیامهای عزیزان را خواندیم در برنامهی هفتهی گذشته با حاج آقای ماندگاری در حرم امام رضا علیه السلام داشتیم پیامها بسیار بسیار زیبا بود ان شاء الله به تک تک پیامها اشاره خواهیم کرد.
شریعتی: بحث ما در ذیل سیرهی تربیتی امام علی علیه السلام و بحث دعا در نهج البلاغه است.
حاج آقا حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم یکی از مباحث مهم در نهج البلاغه دعا در نهج البلاغه است من در حد یک اشاره میگویم اگر چند جلسه هم وارد این بحث شویم باز اشاره است تنها پیشنهاد میکنم به عزیزانی که میخواهند این بحث را مفصل پیگیری بکنند در نهج البلاغه دو کلمهی دعا و یک واژهی اللهم را جستجو بکنند دهها مورد است بدون مبالغه عرض میکنم در حد یک رسالهی کارشناسی است اگر کسی بخواهد تمام این موارد نهج البلاغه را بررسی بکند خیلی از عزیزان سوال میکنند موضوعاتی بگویید برای مباحث کارشناسی ارشد یکی از موضوعات همین است دعا در نهج البلاغه در نگاه حضرت علی همان طور که بحث قسمهای نهج البلاغه را اشاره کردیم بیش از صد قسم بود ما در یک جلسه گفتیم نگرانیهای حضرت علی در نهج البلاغه فراوان بود ما در دو جلسه گفتیم این را هم اشارهای میکنیم حضرت به سه چهار موضوع پرداختند یکی آداب دعا چطور باید دعا کنیم موانع استجابت دعا چیست سوم دعاهای خود امیرمومنان خیلی بحث زیبایی است دعای حضرت هنگام نبرد وقتی در برابر دشمن قرار میگرفتند چطور دعا میکردند دعایی که حضرت زیاد میخواندند به تعبیر سید رضی یَدعُ بِهِ کَثِیرًا حتما همهی ما دوست داریم بدانیم حضرت علی چه دعایی را زیاد میخواندند دعا در طلب باران چندین مورد است دعا در طلب هدایت از خدا طلب هدایت میکنند دعا در طلب غنا اللّهُمَّ اِنی اَعُوذَ بِکَ مِنَ الفَاقَة دعای سفر فراوان است این بحث بسیار گسترده است یک اشارهای داریم که عزیزان بدانند یکی از سیرههای تربیتی حضرت علی سلام الله علیه در قالب دعاست فقط من اشارهای میکنم چون گفتم شاید عزیزان بخواهند نمونههایی را بگویم کلی نباشد مثلا دعا در هنگام نبرد خیلی زیباست و خیلی پیام دارد این نهج البلاغه در بخش خطبهها خطبهی 206 است در هنگام نبرد با شامیان با معاویه و یارانش در جنگ صفین شنیدم که عدهای از یارانشان دشنام میدهند به امویها به شامیها وَ قَدْ سَمِعَ قَوْماً مِنْ اَصْحابِهِ يَسُبُّونَ اَهْلَ الشّامِ اَيّامَ حَرْبِهِمْ بِصِفّينَ (نهج البلاغه، خطبه 206) دشنام میدهند حضرت فرمودند اِنّى اَكْرَهُ لَكُمْ اَنْ تَكُونُوا سَبّابينَ دوست ندارم حتی به دشمن دشنام بگویم خیلی جالب است عمر بن حمق خزاعی که از یاران حضرت بود آمد خدمت حضرت گفت چشم دیگر نمیگوییم خیلی جملهی لطیفی است این قدر لطیف است آدم دوست دارد بعضی از عبارتها را بهانهای پیدا کند بخواند عمر بن حمق که از یاران و از حواریون حضرت اند چهار نفر جزء حواریون حضرت اند یکی اش این بزرگوار است بعدا به دست معاویه به شهادت رسید وقتی حضرت فرمود دوست ندارم حتی به دشمنتان دشنام بگویید آمد خدمت حضرت گفت چشم نَتَاَدَّب بِاَدَبِک ما را ادب کردی ما ادب پذیر هستیم موعظهی شما را پذیرفتیم و به ادب شما ادب میشویم چقدر زیباست این طوری تسلیم امام باشد ما دیگر حتی به دشمن هم دشنام نمیدهیم پس چه بگوییم در جنگ بالاخره میخواهیم دعایی شعاری سر و صدایی فریادی داشته باشیم حضرت فرمود این طوری دعا کنید یکی از دعاهای حضرت هنگام نبرد است یاد اصحاب دادند اللّهُمَّ احْقِنْ دِماءَنا وَ دِماءَهُمْ، وَ اَصْلِحْ ذاتَ بَيْنِنا وَ بَيْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلالَتِهِمْ حَتّى يَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ باور کنید اگر در نهج البلاغه نبود جز همین یک جمله برای ادب ما کافی بود حیف که ما ادب پذیر نیستیم عمر بن حمق ادب شد گفت ما پذیرفتیم حضرت میگوید به دشمن دشنام ندهید ما به دوستمان دشنام میدهیم ما چقدر درگیریها بداخلاقیها در جامعه داریم چقدر ناهنجاریها وجود دارد سر سفرهی امیرمومنان سلام الله علیه هستیم آمار را در رسانه میشنویم مثلا در یک سال پانصد هزار مورد درگیری فقط ثبت شده چون مراجعه کردند به پزشکی قانونی یعنی به جایی رسیده که یک سندی گواهی بگیرند که زده چشمش را سیاه کرده دستش را شکسته مجبور میشوند بروند پزشکی قانونی گواهی بگیرند آن جایی که بین خودشان بوده و به هیچ جا نرسیده هیچ آن جایی که در خانهها و خانوادهها بوده هیچ جامعهی ما نیاز به ادب دارد من خودم میگویم عمر بن حمق شهید است حواری امیرمومنان است گفت چشم ما ادب شدیم ما هم صادقانه به امیرمومنان بگوییم ما ادب شدیم به دشمن میگوید دشنام ندهید شما در بحثهای خانوادگی یک مثالش اجتماعی سیاسی هم مثالش است جناح مخالف مان را به کمتر از کفرش راضی نمیشویم مخالف ماست جناح ما در خط ما نیست باید اشکال ندارد در کشور جناحها آنهایی که نظام را قبول دارند آزاد هستند چرا شما با هم کنار نمیآیید چرا این قدر پرده دری و آبروریزی میکنید آدم بعضی وقتها عباراتی را از این جناح به آن جناح میخواند خجالت میکشد ما باید جواب بدهیم خیلی بد است منحصر هم نیست به مباحث جناحی در خانوادگی در جامعه هم هست آدم اگر نخواند راحت تر است اگر نخواند میگوید هیچ چیز از اخبار سیاسی به قول حاج آقای قرائتی میفرمود من هیچ وقت اخباری تلویزیونی نمیبینم ایشان از یک جای دیگر با خبر میشود آدم نخواند نمیشود بالاخره باید مطلع باشد وقتی هم میخواند بد اخلاقیها را آدم میبیند. معاویه عمر و عاص سپاه معاویه وسط جنگ حضرت فرمود من کراهت دارم عمر بن حمق گفت چشم خدایا به ما توفیقی بده که ما به ادب امیرمومنان ادب شویم به لشکر دشمن چه دعا کنیم؟ در حق دشمن چه دعا کنیم؟ اللّهُمَّ احْقِنْ دِماءَنا وَ دِماءَهُمْ، خدایا خون ما و خون دشمنان ما را حفظ بکن وَ اَصْلِحْ ذاتَ بَيْنِنا وَ بَيْنِهِمْ خدایا بین ما و دشمن را به صلح ختم کن نه خون ما بریزد نه خون دشمن ما وهدهم من ضلالتهم چطوری صلح شود آنها را هدایت بکن معاویه و عمر و عاص حسابش جداست اما سیاهی لشکری که آمدند خبر تقصیری ندارند عموم مردم خبری ندارند خدایا هدایتشان کن وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلالَتِهِمْ حَتّى يَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ هر کس حق را نمیشناسد بشناسد هر کس از راه هدایت فاصله گرفته برگردد من عذر میخواهم گاهی میگویند صحبتهای ایشان تکرار است خودم متوجه هستم ولی شرمنده ام چه کار کنیم همین یک جمله را بخوانیم سریع برویم چه میخواهد در جامعهی ما بیفتد اگر نبود در نهج البلاغه همین یک جمله جا داشت هر روز نهج البلاغه را بخوانیم حضرت در حق دشمن این طوری سفارش میکند امیرمومنان این خطبهی 171 است در جنگ صفین است خیلی زیباست اَللَّهُمَّ رَبَّ اَلسَّقْفِ اَلْمَرْفُوعِ خدایا إِنْ أَظْهَرْتَنَا عَلَى عَدُوِّنَا فَجَنِّبْنَا اَلْبَغْيَ وَ سَدِّدْنَا لِلْحَقِّ وَ إِنْ أَظْهَرْتَهُمْ عَلَيْنَا فَارْزُقْنَا اَلشَّهَادَةَ وَ اِعْصِمْنَا مِنَ اَلْفِتْنَةِ الدعوة للقتال أَيْنَ اَلْمَانِعُ لِلذِّمَارِ وَ اَلْغَائِرُ عِنْدَ نُزُولِ اَلْحَقَائِقِ مِنْ أَهْلِ اَلْحِفَاظِ اَلْعَارُ وَرَاءَكُمْ وَ اَلْجَنَّةُ أَمَامَكُمْ اگر در این جنگ ما بر دشمن غالب شدیم خدایا ما را از ظلم به دشمن دور بکن به دشمن ظلم نکنیم آن وقت حضرت راضی است ما به دوستمان ظلم کنیم؟ به برادر به همسر؟ پدر به فرزند فرزندان به پدر مادر. ما فقط به حق بچسبیم جنگ است نبرد است ولی دنبال حق باشیم وَ إِنْ أَظْهَرْتَهُمْ عَلَيْنَا ممکن است آنها غالب شوند شهادت را نصیب ما بکن و ما را از این آزمون سخت پیروز بیرون بیاور آیت الله بهجت میفرمودند از نهج البلاغهی امیرمومنان وقتی میخوانید دیگر مردم پای منبر شما نیستند مکرر میفرمودند مردم پای منبر حضرت امیر است فرض کنیم در کوفه بودیم پای منبر حضرت به ما میفرمود با دشمن مراعات کن دشنام نده بر دشمن غالب شدی ظلم نکن این امیر راضی است ما در جامعه مان خانواده هایمان ظلم کنیم خیلی من به عجله گفتم بخش دعاهای حضرت هنگام نبرد دعاهایی که زیاد میخواندند در طلب هدایت در طلب غنا در باران در سفر آداب دعا موانع استجابت دعا واقعا در حد رساله است اگر کسی همه موارد را جستجو بکند این نامهی سی و یکم است که نامه به امام مجتبی سلام الله علیه است سی بخش است این نامه در بخش هجدهم وَ اِعْلَمْ أَنَّ اَلَّذِي بِيَدِهِ خَزَائِنُ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ پسرم حسن جان بدان ادعا خدایی که مالک آسمان و زمین است به تو اجازه داده بیایی در خانه اش بالاتر فرمان داده قَدْ أَذِنَ لَكَ فِي اَلدُّعَاءِ وَ تَكَفَّلَ لَكَ بِالْإِجَابَةِ وَ أَمَرَكَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِيُعْطِيَكَ وَ تَسْتَرْحِمَهُ لِيَرْحَمَكَ وَ لَمْ يَجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ مَنْ يَحْجُبُكَ عَنْهُ وَ لَمْ يُلْجِئْكَ إِلَى مَنْ يَشْفَعُ لَكَ إِلَيْهِ وَ لَمْ يَمْنَعْكَ إِنْ أَسَأْتَ مِنَ اَلتَّوْبَةِ وَ لَمْ يُعَاجِلْكَ بِالنِّقْمَةِ وَ لَمْ يُعَيِّرْكَ بِالْإِنَابَةِ وَ لَمْ يَفْضَحْكَ حَيْثُ اَلْفَضِيحَةُ بِكَ أَوْلَى وَ لَمْ يُشَدِّدْ عَلَيْكَ فِي قَبُولِ اَلْإِنَابَةِ وَ لَمْ يُنَاقِشْكَ بِالْجَرِيمَةِ وَ لَمْ يُؤْيِسْكَ مِنَ اَلرَّحْمَةِ بَلْ جَعَلَ نُزُوعَكَ عَنِ اَلذَّنْبِ حَسَنَةً وَ حَسَبَ سَيِّئَتَكَ وَاحِدَةً وَ حَسَبَ حَسَنَتَكَ عَشْراً وَ فَتَحَ لَكَ بَابَ اَلْمَتَابِ وَ بَابَ اَلاِسْتِعْتَابِ فرمان داده تَكَفَّلَ لَكَ بِالْإِجَابَةِ خودش ضمانت کرده که من جوابت را خواهم داد أَنْ تَسْأَلَهُ لِيُعْطِيَكَ وَ تَسْتَرْحِمَهُ به تو گفته بیا از من طلب رحمت کنم تا رحمت من شامل حال تو شود مَنْ يَحْجُبُكَ عَنْهُ هیچ حجابی بین خداوند و بندگانش نیست دیده اید بعضیها میگویند اول باید بروی سراغ شیخ و پیر نه مستقیم بیا در خانهی من وَ لَمْ يَجْعَلْ بَيْنَكَ وَ حتی شفیعی بدون اذن پروردگار نیست بحث شفاعت مسلم است اما قرآن میفرماید اینها شفیعانی هستند به اذن پروردگار اینها وسیلهی تقرب اند داستان حضرت یوسف را ملاحظه کنید وقتی برادران آمدند گفتند «قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ» (یوسف/ 97) گاهی گناه انسان آن قدر سنگین است باید با یک واسطهای برود این واسطه هم در ردیف پروردگار است میخواهد ما را به خدا نزدیک بکند مستقیم هم میشود رفت در خانهی خدا برادران یوسف مستقیم هم میتوانستند بروند گاهی گناه سنگین است آبرومندی وجاهتی داشته باشد لَمْ يَمْنَعْكَ إِنْ أَسَأْتَ مِنَ اَلتَّوْبَةِ اگر گناه کردی از توبه مانعت نشده فوری عذابت نکرده ما فوری عذاب میکنیم خدا فوری عذاب نمیکند به بعضیها میروی التماس میکنی میگوید التماس نکن دیگر فایدهای ندارد من از تو نمیگذرم بیخود هم التماس نکن نه بیایید در خانه اش التماس کنید نمیگوید چرا آمدید خیلی جاها باید خدا ما را رسوا میکرد حق ما رسوایی بود خودمان هم میفهمیم گاهی آن قدر کار زشت میکنیم میگوییم خدایا خداییش خدا باید ما را رسوا میکرد خودمان داوری میکنیم که خدایا انسان وجدانش را قاضی قرار بدهد میگوید خدایا میدانم این گناه از آن گناهان بود این جا اگر ما را رسوا میکردی حق ما بود ولی خدا این کار را نکرد لَمْ يُشَدِّدْ عَلَيْكَ فِي قَبُولِ اَلْإِنَابَةِ سخت گیری نکرده برای پذیرش توبه در جرایم موشکافی نکرده تمام اینها به عکس زندگیهای ما است خدا نکند کسی به ما بدی بکند بعد بخواهد طلب توبه عذرخواهی بکند پدرش را در میآوریم ما غیبتت را کردیم حلال کن نه نه اول بگو چه گفتی این که بدتر میشود خدا موشکافی نمیکند لَمْ يُؤْيِسْكَ مِنَ اَلرَّحْمَةِ نا امیدت نکرده از رحمت اینها تک تکش بیان دارد یک جلسهای گفتم امیرمومنان فرمود سرزنش نکرده ما سرزنش میکنیم چقدر این حدیث زیباست هشدار است خدا باید ما را سرزنش بکند اگر بناست کسی سرزنش بکند ما مخالفت پروردگار را کردیم خدا باید ما را سرزنش بکند خدا سرزنش نکرده به بندگانش هم گفته سرزنش نکنید وقتی گفتم این حدیث را من تابلو کردم زدم بالای سرم در کتابخانه از ترسم میترسم مَنّ عَیَّرَ مُؤّمِناً بِشَیْءٍ لَمْ یَمُتْ حَتَی یَرْتَکِبَهُ (مستدرک الوسائل، ج 9، ص 111) اگر کسی را سرزنش کنی نمیمیری تا خودت گرفتار گناه میشوی بلوتوث درست نکن خبر را منعکس نکن خوشحال نباش از ته دل که پروندهی فلانی رو شد خوشحال نباش فلانی را بردند گرفتند کمک نکن به آبرو ریزی دیگران بحث کافر نیست هر کس مومنی را سرزنش بکند به خاطر گناهی که کرده نمیمیری تا خودت گرفتار آن گناه میشوی دعایی دارد امام صادق علیه السلام عجیب است یا مَنْ اعْصِیهِ فَیَسْتُرُ عَلَیَّ وَ یَغْضِبُ لِی انْ عُیِّرْتُ بِمَعْصِیَتِهِ (دعای ماه رمضان) علیهای خدایی که من وقتی گناه تو را میکنم من را میپوشانی این جمله اش عجیب است اگر کسی من را سرزنش بکند خدا غضب میکند من گناه خدا کردم من معصیت خدا کردم خدا خودش میپوشاند کسی من را سرزنش بکند خدا غضب میکند به او که چرا دیگری من را سرزنش کرد اشتباه نشود امر به معروف نهی از منکر جای خودش مال دلسوزی است سرزنش مال دل خنک شدن است کیف کردیم فلانی آبرویش رفت جَعَلَ نُزُوعَكَ عَنِ اَلذَّنْبِ حَسَنَةً وَ حَسَبَ سَيِّئَتَكَ وَاحِدَةً وَ حَسَبَ حَسَنَتَكَ عَشْراً اگر از گناه فاصله گرفتی میشود حسنه خوبی کنی ده تا گناه کنی یکی حساب میشود خدا باب عذرخواهی را برایت باز کرده مفصل است تا بعد حضرت میرسد به بحث بعد از دعا که اگر خدا اجازه داده ما دعا بکنیم خزائن آسمان زمین مال ماست چرا دعاهای ما گاهی مستجاب نمیشود حضرت اشاره کرده.
شریعتی: چه بحث دشنام چه سرزنش یک وقتهایی احساس میکنیم حساب فضاهای مجازی جدای از دنیای واقعی ماست این خبر را از این جا کپی کنی برای این و آن بفرستی این روایت آن جا هم حقیقت دارد خدا کند حواس ما جمع باشد و مراقب باشیم نکات خیلی خوبی شنیدیم خیلی ممنون خدا کند همهی ما ادب شویم به آن آداب و ادبی که امیرالمومنین به ما یاد دادند به برکت این آیههای نورانی که تا لحظاتی دیگر مشرف خواهیم شد صفحهی 556 قرار امروز ماست آیات ابتدایی سورهی مبارکهی تغابن.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سورة التغابن
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ
يُسَبِّحُ لِلَّـهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿١﴾ هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ فَمِنكُمْ كَافِرٌ وَمِنكُم مُّؤْمِنٌ وَاللَّـهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿٢﴾ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ ﴿٣﴾ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿٤﴾ أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَبْلُ فَذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿٥﴾ ذَلِكَ بِأَنَّهُ كَانَت تَّأْتِيهِمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالُوا أَبَشَرٌ يَهْدُونَنَا فَكَفَرُوا وَتَوَلَّوا وَّاسْتَغْنَى اللَّـهُ وَاللَّـهُ غَنِيٌّ حَمِيدٌ ﴿٦﴾ زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَن لَّن يُبْعَثُوا قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَذَلِكَ عَلَى اللَّـهِ يَسِيرٌ ﴿٧﴾ فَآمِنُوا بِاللَّـهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنزَلْنَا وَاللَّـهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿٨﴾ يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّـهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿٩﴾
ترجمه:
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، خدا را [به پاک بودن از هر عیب و نقصی] می ستایند. فرمانروایی ویژه اوست، همه ستایش ها مخصوص اوست، و او بر هر کاری تواناست. (۱) اوست که شما را آفرید؛ گروهی از شما کافرند، و برخی مؤمن، و خدا به آنچه انجام می دهید، بیناست. (۲) آسمان ها و زمین را به حق آفرید، و شما را صورت گری کرد و صورت هایتان را نیکو آراست، و بازگشت به سوی اوست. (۳) آنچه را که در آسمان ها و زمین است می داند، و [نیز] آنچه را پنهان می کنید و آنچه را آشکار می نمایید، می داند و خدا به نیّات و اسرار سینه ها داناست. (۴) آیا خبر کسانی که پیش از این کافر شدند، پس عقوبت کفرشان را چشیدند و برای آنان عذابی دردناک است، به شما نرسیده است؟ (۵) آن [عقوبت و عذاب دردناک] به سبب آن است که پیامبرانشان همواره دلایل روشن برای آنان آوردند، ولی گفتند: آیا بشر [ی مانند خودمان] ما را راهنمایی می کنند؟! پس کافر شدند و [از حق] روی گرداندند و خدا [از ایمان و طاعتشان] اظهار بی نیازی کرد، و خدا بی نیاز و ستوده است. (۶) کافران پنداشتند [که پس از مرگ] هرگز برانگیخته نخواهند شد. بگو: آری سوگند به پروردگارم مسلماً برانگیخته خواهید شد، سپس شما را به آنچه انجام داده اید، خبر خواهند داد، و این بر خدا آسان است. (۷) پس به خدا و پیامبرش و نوری که نازل کردیم، ایمان آورید و خدا به آنچه انجام می دهید، آگاه است. (۸) [بی تردید برانگیخته می شوید در] روزی که شما را در روز اجتماع [که روز قیامت است] جمع می کند، آن روز، روز غبن و خسارت است؛ و هرکس به خدا ایمان بیاورد و کار شایسته انجام دهد، خدا گناهانش را از او محو می کند، و او را به بهشت هایی که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، درمی آورد، در آنها جاودانه و همیشگی اند. این است کامیابی بزرگ. (۹)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: میتوانید به سامانهی 100088008 عدد 8 را ارسال بکنید دوستان خوب ما در مشهد به نیابت از شما زیارت بکنند دوستانی که قصد تشرف دارند هم میتوانند ثبت نام بکنند و به نیابت از دیگر دوستان زیارت انجام دهند اتفاق بسیار مبارکی است در آستانهی ایام زیارتی امام رضا علیه السلام اشارهی قرآنی را بفرمایید.
حاج آقا حسینی: آیهای که تلاوت شد «يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ» اسم این سوره تغابن است به مناسبت این آیهی شریفه چرا به قیامت میگویند یوم التغابن تغابن مغبون شدند است مگر کسی بناست کلاه سر ما بگذارد خدا که کلاه سر ما نمیگذارد در دنیا مغبون شدیم میگوییم کسی کلاه سر ما گذاشت علامه طباطبائی بیان لطیفی دارد بینندگان مراجعه کنند ایشان میفرماید در دنیا میزانها با قیامت متفاوت است در دنیا میخواهید دمای این جا را بسنجید دماسنج میگذارید اما بخواهید بسنجید پاداشهای پروردگار چطور است نمیتوانید چون نمیتوانید فردای قیامت وقتی پاداشها را میبینیم میگوییم مغبون شدیم یعنی خدا این قدر پاداش میداد کاش بهتر از این میکردیم بدها وقتی عذاب را میبینند میگویند مغبون شدیم چه ارزشی داشت برای این عذابهای سنگین چرا گناه کردیم در سورهی مبارکهی سجده در مورد نعمتها و پاداشها فرموده «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (سجده/ 17) آنهایی که نماز شب میخوانند هیچ کسی نمیداند ما چه برای آنها در نظر گرفتیم خدا میگوید نمیشود گفت بیان کرد اگر قابل بیان بود خداوند بیان میکرد در آن طرف در مورد عذاب هاست سورهی مبارکهی زمر دارد «وَلَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِن سُوءِ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَبَدَا لَهُم مِّنَ اللَّـهِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ» (زمر/ 47) فردای قیامت اگر مالک همهی زمین بودند حاضر بودند بدهند دو برابر آن هم بدهند از عذاب نجات پیدا بکنند شاهد من این جمله است قرآن میگوید جهنمیها وقتی آن عذاب را میبینند عذابی میبینند که باور نمیکردند در محاسباتشان نیامده بود لذا یوم التغابن است میگویند ضرر کردیم چه ارزشی داشت این گناه چه بود یک چنین عذابی که باور نمیکردند پس چیزی نیست که بشود با آن عذاب و پاداش الهی را سنجید وقتی پاداشها را میبینند مغبون میشوند هم خوبها هم بدها فرقی ندارد خوبها میگویند چرا بهتر از این نبودیم بدها میگویند چرا بد بودیم بنابراین علت این که قرآن میفرماید روز تغابن است خدا کلاه سر کسی نمیگذارد خود ما وقتی پاداشها عذابها را میبینیم میگوییم ضرر کردیم.
شریعتی: خیلی ممنون از سه شنبهی هفتهی گذشته که ما در مشهد الرضا بودیم و روز چهارشنبه پیامهای بسیار امیدوار کنندهای به دست ما رسید و من خودم به شخصه احساس میکنم که مخاطبان بسیار بسیار خوبی داریم به فرد فرد شما میبالیم بخشی از این پیامها را انتخاب کردیم در ذیل فرمایشات حاج آقای حسینی به آن پیامها اشاره خواهد شد.
حاج آقا حسینی: کاش امروز هم با حاج آقای ماندگاری با هم بودیم ایشان کمک میکردند بدون مبالغه عرض میکنم گویا ما همیشه باید اشک ما در خواندن پیامها جاری باشد گاهی از غصهها گاهی از ذوق و شوق بدون مبالغه عرض میکنم خدا را شاهد میگیرم دیشب شب از نیمه گذشته بود پیامها را وقتی میخواندم عزیزانی که گفتند نگاه ما افتاد به حرم امام رضا و بحث شما را دیدیم با مستاجرمان کنار آمدیم خیلی پیام داشتیم اشک من جاری شد در فکر هم بودم یک وقت کسی نیاید این وقت شب تنها نشستی گریه میکنی چه خبر است خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم خیلیها نوشتند ما اضافه کرده بودیم رفتیم کم کردیم رهن را اضافه کرده بودیم رفتیم رهن را کم کردیم من تشکر میکنم از همهی عزیزان جنابعالی جناب آقای رکنی زحمت کشیدید مشهد مشرف شدید برنامه از مشهد بود همهی عزیزانی که همکاری کردند خیلی از پیامها اولش با سلام به امام رضا شروع شده بود به نظر من اگر این برنامه در مشهد و پشت پنجرهی فولاد امام رضا نبود اگر نگاه مردم به گنبد امام رضا نبود این تاثیر را نداشت به هر حال کلمات اهل بیت تاثیر دارد ولی فضای نورانی امام رضا نورانیتش اثر میگذاشت خیلیها نوشتند ما تصمیم داشتیم اجاره را اضافه کنیم کم کردیم یا اضافه کردیم رفتیم برگرداندیم من دو پیام را میخوانم یکی نوشته ما خودمان مستاجر هستیم و خانهی کوچکی داریم که آن را اجاره دادیم هیچ خانهی اضافی دیگری هم نداریم صاحبخانهی خود ما هم امسال اجاره را خیلی زیاد کرد که ما تصمیم داشتیم این مبلغ اضافه را از مستجارمان بگیریم اما با دیدن برنامهی هفتهی گذشته از حرم امام رضا علیه السلام من و همسرم تصمیم گرفتیم که به خاطر وجود نازنین امام رضا علیه السلام قدری خودمان قناعت کنیم اما مبلغ اجارهی مستاجرمان را که خانوادهی فقیری هستند بالا نبریم خواهش میکنم دعا کنید که امام رضا علیه السلام هم گوشهی چشم و عنایتی به ما داشته باشند چقدر زیباست یک کسی خودش مستاجر است ولی یک خانهی دیگری را به کسی اجاره داده صاحب خانهی خودش اجاره را زیاد کرده ولی میگوید نمیخواهم از مستاجر خودم اجاره بگیرم به احترام امام رضا علیه السلام پیام دیگری را میخوانم آقای حسینی در برنامهی امروز فرمودید صاحب خانههای خوب را معرفی کنید ما ده سال است که در یک آپارتمان مستاجر هستیم صاحبخانهای داریم که نمیدانم از کجا شروع کنم و خوبی هایش را بگویم من میترسم بعضیها فکر کنند این افسانه است به امام رضا قسم این متن پیامی است که دادند بعضیها فکر میکنند اینها افسانه شده ولی نه اینها با خدا معامله کردند اولا که با قیمت همان ده سال پیش ما در خانه نشستیم بدون این که ریالی اضافه کند اگر خانه نیاز به تعمیر داشته باشد محال است که اجازه بدهد ما دست به جیب شویم و دهها خصلت خوب دیگر، من دست و پای این صاحبخانه را میبوسم اخیرا شوهر من در سن کم دچار ناراحتی قلبی شد و کارش به عمل قلب باز کشیده شد باور کنید که صاحبخانهی ما نگذاشت آب در دل من و بچه هایم تکان بخورد مثل یک پدر مهربان یک پایش بیمارستان بود و از طرفی برای من و فرزندانم که در این شهر غریبم نیازهای خانه مان را تامین میکرد خود من در کودکی پدرم را از دست دادم اما در این سالهای مستاجری که ممکن است برای خیلیها دوران سختی باشد من طعم پدر داشتن را چشیدم فکر میکنم حیف است اسمی از ایشان در برنامهی سمت خدا برده نشود و هدیهای معنوی از آقای مهربانیها امام رضا علیه السلام دریافت نکنند.
شریعتی: هم زبان ما قاصر است و هم ما عاجز هستیم از بیان این همه لطف و محبت و تشکر شاید ما لایق تشکر از این بزرگوار نباشیم ان شاء الله آنهایی که باید عنایت بکنند مخصوصا امام رضا علیه السلام عنایت و توجهی بکنند و ان شاء الله این بزرگوار و همهی کسانی که این طوری زندگی میکنند اجرشان را از دستان مبارک خود حضرت بگیرند ان شاء الله حاج آقای حسینی واقعا بسیار به خودمان میبالیم و افتخار میکنیم که مخاطبانی از این دست پای برنامه نشستند نکته اش چیست.
حاج آقا حسینی: من یک حدیثی را عرض میکنم کتاب عدة الداعی است مال احمد بن فهد حلی است از علمای بزرگ شیعه است حدود هفتصد سال پیش زندگی میکرده قبر نورانی اش نزدیک حرم سید الشهدا است از باب قبله بیایید بیرون قبرش آن جاست روایتی از امام صادق علیه السلام کسی میگوید من در محضر حضرت بودم داشتم طواف میکردم ما چقدر دلمان میخواهد مکه مشرف شویم شخصی است به نام ابراهیم تیمی میگوید طواف میکردم حضرت به من فرمود اَلَا اُخبِرُکَ یَا اِبرَاهِیم مَالَکَ فِی طَوَافَکَ هَذَا؟ میخواهی به تو بگویم که چه پاداشی خدا در طواف به تو میدهد قُلتُ بَلی جُعِلتُ فِدَاک بفرمایید ثواب پاداش طواف چیست قال علیه السلام مَن جَاءَ اِلَی هَذَا البَیت عَارِفاً بِحَقِهِ فَطَافَ بِهِ اُسبُوعاً وَ صَلَی رَکعَتَین فِی مَقَام اِبرَاهیم، کَتَبَ الله لَهُ عَشرَة آلَاف حَسَنَة، وَ رَفَعَ لَهُ عَشرَة آلَاف دَرَجَة که بیاید خانهی خدا حق این خانه را بشناسد و طواف بکند هفت دور طواف بکند و دو رکعت نماز طواف را در مقام ابراهیم بخواند با یک طواف و دو رکعت نماز خداوند ده هزار حسنه به او عنایت میکند و ده هزار درجه به او عطا میکند امام صادق فرمود اَلَا اُخبِرُکَ بِخَیرٍ مِن ذَلک؟ از یک طوافی که ده هزار حسنه و ده هزار درجه دارد بالاتر به تو بگویم عدة الداعی از معتبرترین کتابهای حدیثی ما است گفت بله بفرمایید مَن قَضَی اَخَاهُ المُومِن حَاجَة کَانَ کَمَن طَافَ طَوَافاً حَتَّی عَدَّ عَشرَاً وَ قَالَ:- اَیُّمَا مُومِن سَاَلَ اَخُوهُ المُومِن حَاجَة وَ هُوَ یَقدِرُ عَلَی قَضَائِهَا وَ لَم یَقضِهَا لَهُ سَلَطَ الله عَلَیه فِی قَبرِهِ شُجَاعاً یَنهَش اَصَابِعَه (عدة الداعی، حدیث 514) کسی یک حاجتی برای برادر ایمانی اش برآورده بکند گرفتاری برادرش را برطرف بکند دل برادر ایمانی اش را شاد کند تا ده مرتبه حضرت شمرد یک طواف ده هزار حسنه دارد ده هزار درجه دارد اما حاجت مومن فرمود معادل ده طواف بعد فرمود اگر مومنی از کسی حاجتی بخواهد و بتواند برآورده بکند و حاجت را برآورده نکند گرفتار عذاب قبر میشود یک روایت دیگر را هم میخوانم ابن عباس میگوید قَالَ اِبن عَبَّاس کُنتُ مَعَ الحَسَنِ بنِ عَلی فی المَسجِدِ الحَرَام وَ هُوَ مُعتکَفِ وَهُوَ یَطُوف حَول الکَعبَه فَعَرَضَ لَهُ رَجُلِ مِن شِیعَتِهِ فَقَالَ یَابنَ رَسُولِالله إن عَلَیَّ دِینَا لِفُلان فَإن رَأیتُ أن تَقضِیهِ عنّی فَقالَ: وَ رَبِّ هَذَا البَیتِ مَا أصبَحَ عِندِی شَیء فَقَال إن رَأیتُ اَن تَستَهمِلهُ عَنِّی فَقَد تَهددنی بِالحَبس. فَقَال ابن عَباس: فَقَطَعَ الإمَام الطواف وَسَعَی مَعَهُ فَقُلتُ یَابنَ رَسُول الله: ألستُ إنَّکَ مُعتَکِف فَقَالَ: بَلَی وَلکِن سَمِعتُ أبی یَقُول سَمِعتُ رَسُول الله یَقُول مَن قَضَی اَخَاهُ المُؤمِن حَاجَة کَانَ کَمَن عَبدالله تِسعَةَ آلاف سِنة صَالحاً نَهَارَه وَ قَائِماً لَیلَهُ (بهشت اخلاق ، ج۲، ص۱۰۶۵) یک وقتی اشارهای کردم ولی کوتاه بود ابن عباس میگوید من با امام مجتبی علیه السلام بودم معتکف بود امام حسن در مسجد الحرام طواف میکرد کسی آمد از خدمت حضرت گفت من یک بدهی دارم به فلانی شما دین من را بدهید امام فرمود به خدای کعبه قسم چیزی ندارم دست حضرت خالی بود آن شخص گفت اگر ممکن است بیایید برای من مهلت بخواهید تهدید هم کرد که من را زندانی میکند ابن عباس میگوید دیدم تا این جمله را به امام حسن گفت که شما با من بیایید برای من مهلت بخواهید اطوف امام طواف را رها کرد و رفت گفتم یادتان رفت در اعتکاف هستید معتکف در حال طواف هستید گفت یادم نرفته و لکن از پدرم حضرت علی شنیدم فرمود از پیغمبر شنیدم کسی که حاجت برادر مومنش را برآورده بکند مثل کسی است که نه هزار سال طواف و عبادت کرده نه هزار سال روزها روزه بگیرد شبها شب زنده دار باشد باور کنیم نه هزار سال به خاطر حاجت مومن مثل کسی است که چنین عبادتی کرده باشد روزها روزه و شبها شب زنده دار.
شریعتی: خیلی خوب کسانی که به خاطر وجود نازنین امام رضا علیه السلام با مستاجرانشان کنار میآیند با آنها راه میآیند این ایام هم که فصل نقل و انتقال هست خیلیها درگیر و دار جا به جایی منزلشان هستند مستاجرهایشان صاحب خانههای خوب را به ما معرفی بکنند برنامهی سمت خدا به 110 نفر از آنها هدیهی معنوی را اهدا خواهد کرد شاید به میزان ناچیزی قدردان اقدام خیر آنها باشد و توجهات امام رئوف امام رضا علیه السلام شامل زندگی شان شود نکات پایانی شما را خواهیم شنید.
حاج آقا حسینی: حدیثی عرض میکنم در مناقب ابن شهر آشوب هم در خرائح ابن راوندی است هفتصد سال از این کتاب میگذرد هِشَامِ بنِ الحكم قَالَ: كَانَ رَجُلِ مِن مُلوك أهلَ الجَبَل يَأتِي الصَادِق عليه السلام فِي حَجَّة كُلُّ سَنَة، فَيَنزِلَهُ أبوعبدالله عليه السلام فِي دارَ مِن دُورِهِ في المدينة، وَ طَالَ حَجَّهُ وَ نُزُولَه فَأعطي أبَاعبدالله عليه السلام عَشرَة آلاف دِرهم لِيشتَري لَهُ دَارًا وَ خَرَجَ اِلي الحَج، فَلَم اَنصرف قال: جُعِلتُ فِدَاك اَشتَرَيتَ لِي الدَّار؟ قَالَ: نَعَم.و أتي بصك فِيهِ (بسم الله الرحمن الرحيم هَذَا مَا اشترَي جعفر بن محمد لِفلان ابن فلان الجبلي: اَشتَري لَهُ دَارًا فِي الفِردوس، حَدَّهَا الاَوَّل رَسُول الله صَلَّي الله عَلَيه وَ آله و الحَدُّ الثاني اَميرالمؤمنين و الحد الثالث الحسن بن علي و الحد الرابع الحسين عليهم السلام فَلَمَّا قَرَا الرَجُّلِ ذَلك قَالَ قَد رَضيتُ جَعَلني الله فَداك قَالَ فَقَال اَبوعَبدالله عَليه السلام اَني اَخَذت ذَلك المَال فَفرقته ولد الحسن والحسين و ارجوان يَتَقَّبَلَ الله ذلك و يَصيبك بِهِ الجَنَّه (بحارالانوار، ج 11، ص 108) یک کسی مرتب بود هر سال خدمت امام صادق علیه السلام میآمد در مدینه و زیارت رسول الله بعد میرفت محضر امام و امام صادق در خانهی خودشان از ایشان پذیرایی میکردند مسافری بود مهمانی بود هر سال حج مشرف میشد هر سال میآمد مدینه چند روزی خانهی امام صادق سالها طول کشید یک وقت به فکرش افتاد برای این که از این سفرها به امام صادق گفت من تا کی بیایم مزاحم شما شوم ده هزار درهم داد به امام صادق گفت یک خانه برای من بخرید من میروم حج برمی گردم شما در مدینه خانهی مناسب برای من بخرید رفت و برگشت وقتی برگشت پرسید خانه خریدی فرمود بله حضرت سند آورد در سند نوشته بود عین سند این است خانهای است که من جعفر بن محمد خریدم برای فلانی خانهای در فردوس اعلی در بهشت برایش خریدم یک طرف خانه اش رسول الله یک مرزش خانهی پیغمبر است یک مرزش خانهی امیرمومنان است یک مرزش همسایه اش امام حسن یک همسایه اش امام حسین گفت این سند شما مگر خانه نمیخواستی خانه خریدم برایت در بهشت دلیلش این بود میخواست سالی چند روز بیاید حالا چند روز بیاید خانهی امام صادق چه ضرورتی دارد برای سالی چند روز خانه بخرد وقتی سند را خواند گفت جان من به قربان شما راضی هستم چه سند خوبی ده هزار درهمم را گرفتی سند خانه در بهشت به من دادی این ده هزار درهم را گرفتم بین فقرا تقسیم کردم نگویید امام چه حقی داشت امام یقین داشتند راضی است اگر راضی نبودند معامله را به هم میزند فضولی میگویند امیدوارم خدا از تو قبول بکند و به جایش به تو بهشت را روزی بکند راضی هستی گفت راضی هستم سند را بدهید رفت و سند را برد بعد از مدتی بیمار شد در بستر بیماری اهل خانه را جمع کرد قسمشان داد گفت تقاضا میکنم سندی که امام صادق به من داده با من دفن بکنید فردا صبح که آمدند سر قبر دیدند این سند روی قبر است رویش نوشته شده به خدا قسم امام صادق به عهدش وفا کرد اگر میخواهیم امام صادق برای یک چنین کاری بکند فقط برای او نیست به ما هم وفا بکند ما هم میتوانیم یک خانه خانهی ییلاقی خانهی ده روز در سال نداشته باشیم خانهی خالی دیروز حاج آقای فرحزاد فرمودند 250 هزار تا خالی است بدهیم تا خدا خانه در فردوس اعلی به ما بدهد یقین داشته باشیم امام صادق به ما سند میدهد.