94-11-06-حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی - شرح خطبهی 20 نهج البلاغه
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: شرح خطبهی 20 نهج البلاغه
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی
تاريخ پخش: 06-11-94
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
ندیدم هیچ شاهی اولین و آخرین باشد *** نشان چشم هایش افتخار سرزمین باشد
ندیدم هیچ رودی در بیابانی بیاشوبد *** ندیدم هیچ ماهی شب به شب خانه نشین باشد
ندیدم هیچ کوهی هر اذان بر سجده بنشیند *** ندیدم هیچ سازی خطبه هایش این چنین باشد
تو آن شاهی، تو آن رودی، تو آن ماهی، تو آن کوهی *** تو آن سازی که نامت می شود اعجاز دین باشد
به تدبیر تو خواهد رفت هر موجی که برخیزد *** به فرمان تو خواهد بود هر اسبی که زین باشد
شنیدم کاسه های شیر یک شب بر زمین افتاد *** غزل خوب است از این جا به بعدش نقطه چین باشد
شریعتی: سلام عرض میکنم خدمت شما بینندگان محترم و حاج آقای حسینی خیلی خوش آمدید. سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.
حاج آقا حسینی: سلام علیکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همهی بینندگان محترم دارم. امیدوارم همه شان در زیر سایهی امام زمان عزت مند و سعادتمند باشند
شریعتی: الهی آمین امروز هم پای کلام نورانی امیر مومنان سفرهی ناب نهج البلاغه خواهیم نشست امروز حاج آقای حسینی خطبهی 20 نهج البلاغه را برای ما خواهند گفت.
حاج آقا حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم خطبهی 20 حضرت علی یک مقدمهای دارد که مرحوم سید رضی آن مقدمه را نیاورده من هم نظرم نبود مقدمه را بخوانم ولی به خاطر این شعر بسیار زیبایی که شما خواندید به ذهنم رسید که آن مقدمه را هم بخوانم که مرحوم کلینی در کافی شریف آوردند حضرت میفرمایند که لا تختانوا ولاتکم (اصول کافی، ج 1، ص 408) یعنی به والیان خودتان ائمهی خودتان نسبت خیانت ندهید میدانید حضرت علی سلام الله علیه هیچ وقت خیانتی نکردند بنابراین جامعه هم باید اعتماد کامل داشته باشد خود حضرت علی سلام الله علیه فرمودند اگر من یک کاری کردم آن وقت به من بگویید خیانت کردم خودشان فرمودند روزی که به خلافت رسیدند فرمودند داراییهای امروز من را بررسی بکنید موجودی من را بررسی بکنید فَاِن أنَا خَرَجتُ مِن عِندِکُم بِأکثَرِ مِمّا تَرون، فَأنَا عِندَ الله مِنَ الخائِنِین (همان) روزی که میروم اگر چیزی اضافه شدمن به شما خیانت کردم راحلتی و غلامی هذا مجموعهی دارایی من را امروز ببینید زندگی سادهی من را اگر اضافه شد من به شما خیانت کردم این قدر حضرت مراقب بودند اگر امام حضرت علی است مرحوم علامه مجلسی معنا کردند یعنی نسبت خیانت به والیانتان ندهید ولا تغشوا هداتکم، ولا تجهلوا أئمتکم، ولا تصدعوا عن حبلکم فتفشلوا و تذهب ریحکم، وعلى هذا فلیکن تأسیس امورکم، والزموا هذه الطریقة، فانکم لو عاینتم ما عاین من قد مات منکم ممن خالف ما قد تدعون إلیه، لبدرتم وخرجتم ولسمعتم ولکن محجوب عنکم ما قد عاینوا، وقریبا ما یطرح الحجاب (همان) از اطاعت ائمهی هدایت خودتان دست برندارید امامان خودتان را به جهل و نادانی نسبت ندهید احتمال جهل دربارهی آنها ندهید ما معتقد هستیم امام اعلم مردم است اعدل مردم است اتقای مردم است عادل ترین با تقوا ترین است از ریسمان الهی هم جدا نشوید آن وقت موقعیت هایتان را از دست میدهید آبرویتان را از دست میدهید همان تعبیری که قرآن دارد «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِيعًا» (آل عمران/ 103) این مقدمه هم به احترام شعر زیبایی که شما خواندید عرض کردم بعد از این مقدمهی کوتاه که سید رضی نیاورده حضرت وارد اصل خطبه میشود از این جا خطبهی نهج البلاغه است فَإِنَّکُمْ لَوْ قَدْ عَایَنْتُمْ مَا قَدْ عَایَنَ مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ لَجَزِعْتُمْ وَ وَهِلْتُمْ وَ سَمِعْتُمْ وَ أَطَعْتُمْ وَ لَکِنْ مَحْجُوبٌ عَنْکُمْ مَا قَدْ عَایَنُوا وَ قَرِیبٌ مَا یُطْرَحُ اَلْحِجَابُ فرمود اگر میدیدید آن چه آنهایی که از دنیا رفتند دیدند و رفتند آن وقت جزع و فزع میکردید فریاد میزدید ضجه میزدید نمیبینید اینهایی که از دنیا میروند یک چیزهایی میبینند پردهها کنار میرود در سکرات جان دادن یک چیزهایی را مشاهده میکنند شما مشاهده نمیدانید منظور حضرت لحظات جان دادن و بعد از مرگ در برزخ است در همهی این مراحل اگر میدیدید آنهایی که رفتند فریاد میزدید جزع میکردید ناله میکردید آن وقت میگفتید خدایا چه بلایی بناست بیاید ما میپذیریم اطاعت میکنیم ولی این طوری که فایده ندارد این که آدم بلا را ببیند و از ترس بلا بخواهد بپذیرد این ایمان اضطراری میشود وَ لَکِنْ مَحْجُوبٌ عَنْکُمْ مَا قَدْ عَایَنُوا نشان شما ندادند آن چه که آنها دیدند زود است که حجاب از مقابل چشم شما هم کنار برود شما برسید به همان مرحلهی جان دادن آن وقت خواهید دید خیلی تعبیر عجیبی است حضرت علی میفرماید که این سکرات این سختیها این مراحل از شما پوشیده است من یک روایتی را میدیدم از امام صادق علیه السلام که در کافی شریف است حضرت میفرماید که این سختیهای انتقال از دنیا و عالم برزخ و بلاهایی که کفار میبینند ظالمین میبینند گنه کاران میبینند همه میشنوند غیر از انسان و جن شاید جهتش این است ما مکلف هستیم جن هم مکلف است انس و جن هر دو مکلف هستند بنا نیست اینهایی که مکلف هستند با دیدن عذاب و شنیدن عذاب بترسند و ایمانشان قوی شود نه بناست بر اساس آن باورها این میشود دیگر ایمان اضطراری اما غیر از جن و انس بقیه که مکلف نیستند تمام مخلوقات این مراحل را میبینند فرشتگان میبینند حیوانات میبینند همه میبینند حدیث مفصلی است در کافی جلد سوم مقدمه اش را هم سریع میخوانم امیدوار کننده است إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أُخْرِجَ مِنْ بَيْتِهِ شَيَّعَتْهُ الْمَلَائِكَةُ إِلَى قَبْرِهِ يَزْدَحِمُونَ عَلَيْهِ حَتَّى إِذَا انْتَهَى بِهِ إِلَى قَبْرِهِ قَالَتْ لَهُ الْأَرْضُ مَرْحَباً بِكَ وَ أَهْلًا أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ كُنْتُ أُحِبُّ أَنْ يَمْشِيَ عَلَيَّ مِثْلُكَ لَتَرَيَنَّ مَا أَصْنَعُ بِكَ فَتَوَسَّعُ لَهُ مَدَّ بَصَرِهِ وَ يَدْخُلُ عَلَيْهِ فِي قَبْرِهِ مَلَكَا الْقَبْرِ وَ هُمَا قَعِيدَا الْقَبْرِ مُنْكَرٌ وَ نَكِيرٌ فَيُلْقِيَانِ فِيهِ الرُّوحَ إِلَى حَقْوَيْهِ فَيُقْعِدَانِهِ وَ يَسْأَلَانِهِ فَيَقُولَانِ لَهُ مَنْ رَبُّكَ فَيَقُولُ اللَّهُ فَيَقُولَانِ مَا دِينُكَ فَيَقُولُ الْإِسْلَامُ فَيَقُولَانِ وَ مَنْ نَبِيُّكَ فَيَقُولُ مُحَمَّدٌ صلي الله عليه وآله فَيَقُولَانِ وَ مَنْ إِمَامُكَ فَيَقُولُ فُلَانٌ قَالَ فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ صَدَقَ عَبْدِي افْرُشُوا لَهُ فِي قَبْرِهِ مِنَ الْجَنَّةِ وَ افْتَحُوا لَهُ فِي قَبْرِهِ بَاباً إِلَى الْجَنَّةِ وَ أَلْبِسُوهُ مِنْ ثِيَابِ الْجَنَّةِ حَتَّى يَأْتِيَنَا وَ مَا عِنْدَنَا خَيْرٌ لَهُ ثُمَّ يُقَالُ لَهُ نَمْ نَوْمَةَ عَرُوسٍ نَمْ نَوْمَةً لَا حُلُمَ فِيهَا
قَالَ وَ إِنْ كَانَ كَافِراً خَرَجَتِ الْمَلَائِكَةُ تُشَيِّعُهُ إِلَى قَبْرِهِ تَلْعَنُونَهُ حَتَّى إِذَا انْتَهَى بِهِ إِلَى قَبْرِهِ قَالَتْ لَهُ الْأَرْضُ لَا مَرْحَباً بِكَ وَ لَا أَهْلًا أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ كُنْتُ أُبْغِضُ أَنْ يَمْشِيَ عَلَيَّ مِثْلُكَ لَا جَرَمَ لَتَرَيَنَّ مَا أَصْنَعُ بِكَ الْيَوْمَ فَتَضِيقُ عَلَيْهِ حَتَّى تَلْتَقِيَ جَوَانِحُهُ قَالَ ثُمَّ يَدْخُلُ عَلَيْهِ مَلَكَا الْقَبْرِ وَ هُمَا قَعِيدَا الْقَبْرِ مُنْكَرٌ وَ نَكِيرٌ (کافی، ج 3، ص 240) ما امیدواری را هم میگوییم مومن این طوری است مومن وقتی جنازه اش را از خانه میبرند بیرون برای تشییع فرشتگان تشییع اش میکنند ازدحام جمعیت فرشتگان است این که این قدر سفارش شده در روایات که آدم تشییع مومن حتما شرکت بکند متاسفانه ما غفلت میکنیم مهم ترین کار در مسئلهی احترام به میت تشییع جنازه اش است مجالس ختم که دیگر میبینید متاسفانه خدا رحمت کند مرحوم آیت الله احمدی میانجی را که میفرمودند من اصرار ندارم برایم مجلس فاتحه بگیرید اینها بزرگ داشت زندهها است نه بزرگ داشت آن بیچاره که از دنیا رفته اینها میخواهند دم در بایستند پز بدهند بگویند ما چه بودیم ما که بودیم اگر راست میگویی بزرگ داشت آن بیچاره را میخواهی بگیری همان روز اول وصیت نامه اش را باز بکن گرفتاری هایش را بدهی هایش را واجباتش را دین مردم را بده اگر خودش نداده حق الناسی به گردنش است آنها را باز بکن در فاتحه گاهی صد شاخه گل پانصد شاخه گل چه مبالغی هزینههایی میکنند مهم ترین مرحله همان تشییع است که خیلی ما در روایات داریم فرمود خیلی تعبیر عجیبی است نه یک فرشته نه دو فرشته ازدحام فرشتگان برای تشییع مومن است این که ازدحام است معلوم میشود که بحث احترام مومن جای خودش خود فرشتگان هم میخواهند از این فرصت استفاده بکنند برای خودشان یک ترفیع مقامی باشد آنها میخواهند با تشییع مومن به یک جایی برسند برای ما هم یک ترفیع مقامی است اینها ازدحام میکنند وقتی داخل قبر میرود زمین به این میت میگوید قَالَتْ لَهُ الْأَرْضُ مَرْحَباً بِكَ خوش آمدی من دوست داشتم که امثال تو روی من راه بروند قبر او گشایش پیدا میکند نکیر و منکر میآیند سوالاتی از او میپرسند همین سوالاتی که فراوان شنیده ایم سوال میکنند من ربک ما دینک من نبیک جواب میدهد خداوند پروردگار من است دین من اسلام است پیغمبر اسلام هم پیغمبر من است امامش را میگوید فرشتهای از آسمان ندا میدهد که راست گفت بندهی من در دنیا هم همین طوری بود دری باغی از بهشت را از قبر او قرار میدهند الْقَبْرُ رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النَّار (میزان الحکمه، ج۱، ص ۵۳۸) قبر باغی است از باغهای بهشت به روی خوبان دری از او باز کنید به روی بهشت سوالها را جواب میدهند تمام میشود به او میگویند بخواب مثل عروس هیچ خواب آشفتهای هم نخواهی دید آدم گاهی نگران است بخوابم خواب آشفته میبینم میگویند نه بخواب حتی خواب آشفته هم نداری خلاص اینها همه امید است برای مومن این همه تشریفات اما وَ إِنْ كَانَ كَافِراً خَرَجَتِ الْمَلَائِكَةُ تُشَيِّعُهُ إِلَى قَبْرِهِ تَلْعَنُونَهُ آدمهای بد آن جا هم فرشتهها میآیند تشییع میکنند به سمت قبرش این که یکی شد آن جا فرشته میآمد این جا هم میآیند میآیند لعنتش بکنند پناه بر خدا اگر ما مورد لعن فرشتگان باشیم وقتی میگذارند داخل قبر زمین خوش آمد که نمیگوید میگوید وقتی تو زنده بودی راه میرفتی من دشمن داشتم از قدمی که تو روی زمین میگذاشتی حالا آن وقت در فشار قبر او را قرار میدهند حدیث مفصل است شاهدم این قسمت است از او سوال میکنند همان سوالهایی که از مومن پرسیدند از او هم میپرسند هر چه میپرسند میگوید که يَقُولُ قَدْ سَمِعْتُ النَّاسَ يَقُولُونَ مردم یک چیزی میگفتند در مورد خدا یک چیزی میگفتند در مورد دین در مورد قیامت همان حرفی که عمر سعد شب آخر نگفت؟ میخواست برود کربلا گفتند بهشتی جهنمی گفت یقولون ان اللّه خالق جنّة و نار و تعذیب و غلّ یدین (لهوف، ص 193) میگویند یک چیزهایی میگویند یک چیزهایی شنیدیم منادی ندا میدهد این در زندگی اش هم این اعتقادات را نداشت بنابراین آتشی برای اوست همان گوشهای از آتش چطور برای مومن قبر باغی از باغهای بهشت بود قبر کافر میشود گودالی از گودالهای آتش مارها بر او مسلط میشوند من قبل از این که بقیهی حدیث را بخوانم من دلم میخواهد بینندگان یک کمی بیشتر عنایت بکنند این که در قبر مار بر ما مسلط میشود نه این طور نیست آن هفته حدیثی خواندیم پیغمبر خدا فرمودند صدایی شنیدم فرمودند صدای سنگی است که هفتاد سال پیش انداختند در جهنم بعد از هفتاد سال صدایش را حالا شنیدیم در همان ساعت منافقی در مدینه از دنیا رفت صیحهی مرگ او را پیغمبر فریاد زدند الله اکبر بعد گفتیم که فرمودند این سقوط سنگ در جهنم کنایه از سقوط انسان است هفتاد سال ساقط شده سقوط کرده رفته الآن صدایش به آن ته رسیده و تمام دقیقا شبیه همان در این روایت است این کتاب مرآت العقول است شرح کافی شریف است از خدمات بزرگی که علمای ما کردند شرح کتب حدیثی ما بوده مرحوم علامه مجلسی یکی از خدمات بزرگش این است کافی شریف را شرح کرده به نام مرآت العقول ایشان وقتی این حدیث را نقل میکند که در روایت است نود و نه مار در قبر آدمهای ستمگر و ظالم و گناه کار وارد میشود یعنی چه؟ این عدد چرا؟ نه هشتاد نه نود تا نه صد تا نه نود و هشت تا چرا نود و نه تا مرحوم علامه مجلسی در شرح حدیث کلامی از شیخ بهایی نقل میکند میفرماید تعجب نکنید از این کلام علامهی مجلسی در شرح این حدیث کلام شیخ بهایی را پسندیده شیخ بهایی از علمای بزرگ شیعه است عزیزانی که مشهد مشرف میشوند از رواق امام دیده اید مردم اول میایستند سر قبر عالم بزرگ شیعه فاتحه میخوانند قریب چهار صد پانصد سال از وفات این مرد میگذرد علامه مجلسی از شیخ بهایی نقل میکند این که این تعداد مار گفتند مار نیست بعضیها دیده اید میگویند دروغ است مار و عقرب شب اول قبر دروغ است ما هم میگوییم دروغ است راست میگویید شما همهی اینها دروغ است شیخ بهایی میگوید میدانید چیست این که گفتند به این تعداد و لعل هذه الحیات بقدر عدد الصفات المذمومه من الکبر و الریا و الحسد و الحقد و سایر الاخلاق و الملکات الردیة فانها تتشعب و تتفرع انواعا کثیره و هی بعینها تنقلب حیات فی تلک النشاء اربعین (شیخ بهایی، حدیث 39، ص 256) میگوید این مارها همان صفات بد ماست تکبر ما بد دلی ما کینهی ما گاهی ما هیچ کسی را غیر از خودمان نمیتوانیم ببینیم فقط من حاضریم همه از بین بروند که مثلا من یک قدم بیایم بالاتر یادمان نیست لحظهی تحویل سال یا مقلب القلوب خواندیم دلها دست خداست لازم نیست شما کسی را نابود بکنید تا بالا بیایید هم در زندگیهای فردی ما الان در بحثهای سیاسی اجتماعی ما همه جا این است گاهی ما تصور میکنیم اگر یک عده را نابود بکنیم از بین ببریم آن وقت میتوانیم یک قدم بیاییم بالا تا آنها باشند ما نمیتوانیم مقلب القلوب خداست الآن هفتهی آینده دوازدهم بهمن است یاد کنیم امام رضوان الله علیه به قول حاج آقا قرائتی امامی که اسمش جرم بود عکسش نامش سالها زندان داشت آن وقت همهی عالم را مسخر کرد با نام خودش چرا؟ چون در این فکر نبود که من مطرح باشم دیگران را از بین ببرم تا من بیایم بالا نه میگفت مقلب القلوب خداست چهارده سال هم رفت ولی با آن عزت برگشت ما فکر نکنیم با حسادت با بددلی فکر کنیم همه باید نابود شوند تا ما مطرح شویم میفرماید آن مارها همین صفات بدی است که ما داریم اخلاق بدی است که ما داریم ملکات کبر تکبرها زندگیهای خانوادگی را ببینید مثال هایش زیاد است فراوان در کوچه بازار مواجه هستیم چند روز پیش آقایی در پیاده رو صدا زد که کار واجب دارم گفتم بفرمایید گفت تو را به خدا به خانمها سفارش بکنید این قدر با شوهرانشان بد اخلاقی نکنند گفتم ما که گفتیم باز هم میگوییم ولی یک طرفه نمیشود ده قدم نرفتم یک خانمی جلوی من را گرفت تو را به خدا به مردها بگویید سفارش ما را بکنید همه هم گردن هم میاندازند حاضر نیستیم بپذیریم به خودمان بگوییم این بد دلیها کینهها بداخلاقیها من الکبر و الریا و الحسد تمام ملکات رذیله اینها شاخه شاخه میشود مارها و عقربها همین است اینها تبدیل به همان میشود اگر بعضیها میگویند این حرفها دروغ است مار کجا دارد قبر راست میگویند دروغ است اگر ما نفرستیم دروغ است نه قبر نه ماری دارد نه عقربی دارد نه عذابی دارد ما داریم میفرستیم در این روایت میفرماید که این عذاب گناهکاران و ظالمین و کفار است شاهد من این جمله است حضرت علی نفرمود شما نمیشنوید؟ يَسْمَعُ عَذَابَهُ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ إِلَّا الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ (اصول کافی، ج 3، ص 240) عجیب است تمام مخلوقات خدا همه چی میشنوند همه عذاب انسان را میشنوند به جز جن و انس شاید جهتش این باشد که چون جن و انس مکلف هستند اینها بنا نیست با شنیدن عذاب و وحشت این طوری ایمان بیاورند این ایمان ایمان اضطراری میشود غیر از جن و انس تمام مخلوقات الهی همه میشنوند حیوان میشنود فرشتگان میشنوند تمام مخلوقات الهی و خودش این کسی که دفنش کردند وَ إِنَّهُ لَيَسْمَعُ خَفْقَ نِعَالِهِمْ وَ نَقْضَ أَيْدِيهِمْ (همان) فکر نکنید آقایی که دفنش کردید تمام است خبری از این طرف ندارد مرحوم کلینی در کافی از امام صادق نقل کرده حضرت میفرماید خود این آدمی که دفنش کردند میشنود صدای کفش اینها را وقتی سر قبر مینشینند بلند میشوند دستشان را تکان میدهند این صدا را میشنود صدای پایی که دنبالش میآید آن را میشنود و عذابش را همه میشنوند همهی مخلوقات میشنوند به جز انسان و جن بعد حضرت استدلال کردند فرمودند این تفسیر آیهی «ثَبِّتُ اللَّـهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّـهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّـهُ مَا يَشَاءُ» (ابراهیم/ 27) است من یک حدیث دیگری همین جا میخوانم در کافی شریف داریم کتاب مبارک دستمان است در همین باب است حدیث چهارم از امام صادق علیه السلام است فرمودند که لما مات ذر بن ابي ذر ، مسح ابو ذر القبر بيده ، ثم قال رحمك الله يا ذر ، والله إن كنت بي بارا ، ولقد قُبِضتَ واني عنك لراض ، أما والله ما بي فقدُك وما علي من غضاضة وما لي الى أحد سوى الله من حاجة ، ولولا هول المطَّلع ، لسرني أن أكون مكانك ، ولقد شغلني الحزن لك ، عن الحزن عليك ، والله ما بكيت لك ! ولكن بكيت عليك ، فليت شعري ماذا قلتَ ؟ وماذا قيل لك ؟ثم قال : اللهم إني قد وهبت له ما افترضتَ عليه من حقي ، فَهب له ما افترضتَ عليه من حقك ، فأنت أحق بالجود مني (فروع کافی، ج 3، ص 250) ابی ذر فرزندی داشت ابی ذر میگفتند ابوذر پسرش اسمش ذر بود وقتی فرزندش از دنیا رفت در زمان حیات ابوذر از دنیا رفت وقتی فرزندش را به خاک سپرد آمد کنار قبرش دو سه جمله گفت اگر من نگران آن موقف قیامت نبودم دوست داشتم من هم با تو باشم من نگران هستم شاهد من این جمله است ولقد شغلني الحزن لك ، عن الحزن عليك ، والله ما بكيت لك میخواستم غصه دار تو باشم بر تو غصه بخورم بر فراق تو ولی غصهی این که با تو چه میکنند چه میکنی این غصه را یادم برد قسم خورد ابی ذر روایت را شنیده اید پیغمبر خدا فرمود ما اَقَلَّتْ الغَبْراءُ وَ لا اَظَلَّتْ الْخَضْراءُ، عَلَی ذِی لَهْجَةٍ اَصْدَقُ مِنْ اَبی ذَر (بحارالانوار، ج 22، ص 343) راستگو تر از ابی ذر آسمان بر سر کسی سایه نیفکنده این اصدق الناس قسم میخورد به خدا قسم برای فراق تو گریه نمیکنم گریه ام این است که تو چه خواهی کرد چه جواب میدهی چه اتفاقی میافتد چه کردی چه بردی کاش میدانستم چه به تو گفتند و چه جواب دادی برگردم این کلام حضرت علی سلام الله علیه پس حضرت میفرماید لَکِنْ مَحْجُوبٌ عَنْکُمْ آن چه که آنها دیدند از شما پوشیده شده و در حجاب است اگر میدیدید حضرت میفرماید اگر میدیدید ناله و جزع و فزع و فریاد آنها را آن وقت میشنیدید و اطاعت میکردید نزدیک است که حجابها کنار برود و شما هم ببینید نگویید نزدیک نیست مرگ به ما نزدیک است وَ لَقَدْ بُصِّرْتُمْ إِنْ أَبْصَرْتُمْ وَ أُسْمِعْتُمْ إِنْ سَمِعْتُمْ وَ هُدِیتُمْ إِنِ اِهْتَدَیْتُمْ چشم دیدن ندارید اگر داشته باشید نشان تان دادند به گوش شما رساندند نمیخواهید بشنوید نگویید خدایا ما را هدایت نکردی چرا ما شما را هدایت کردیم اگر شما هدایت پذیر باشید وَ بِحَقٍّ أَقُولُ لَکُمْ حضرت علی سلام الله کلامش را جامعه میپذیرد ببین چقدر مسئلهی مهمی است میفرماید راست میگویم حق میگویم عبرتهای فراوان علنی جهری همهی عالم عبرت است شما نمیخواهید ببینید گاهی میگویندای کاش یک عبرتی بود ما میدیدیم شارحین نهج البلاغه فرمودند این اشاره به آیات نورانی سورهی دخان است قرآن وقتی داستان قوم فرعون و فرعونیان را بیان میکند وقتی فرعونیان نابود شدند تمام شد «كَمْ تَرَكُوا مِن جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ» (دخان/ 25) اینها عبرت نیست؟ نگاه بکنید چقدر باغها به جای گذاشتند و رفتند چشمهها به جای گذاشتند و رفتند کشتزارها مقام کریم کاخها نعمتها مشغول خوش گذرانی بودند چه شد؟ کجا رفت؟ نگویید عبرت نیست همهی تاریخ عبرت است ما این را به ارث گذاشتیم برای دیگران فرعونیان رفتند موسویان آمدند البته ما با هم موسویان هم قرابتی نداریم صریح قرآن است ما حکومت را به شما دادیم ارث در اختیار شما قرار گرفت نگاه بکند شما چه میکنید خداوند به قوم فرعون خطاب میکند ما آنها را نابود کردیم از بین بردیم شما چه میکنید؟ در آستانهی دههی فجر ما یک کمی بررسی بکنیم در آستانهی سی و هفتمین سال هستیم خدا همه چیز را از دودمان ستمگر گرفت ولی قرآن بلافاصله میگوید ما گرفتیم به شما دادیم ارث شما شد شما چه میکنید حکومت آزمون است امروز هر کسی هر نوع قدرتی دستش است در هر مقامی که است از بالاترین مقام تا یک کسی که نمیخواهیم خدای نکرده مقامش را کم کنیم در یک دهستانی یک شورای روستای دور افتادهی مرزی است فرقی ندارد او در حد خودش میتواند عدالت رفتار بکند و ظلم بکند بالایی هم در حد خودش قرآن میگوید ما از فرعونیان گرفتیم به موسویان دادیم ما نگاه بکنیم چه میکنند از آنها گرفتیم واقعا آیات عجیبی است چه کاخهایی داشتند همه را گرفتیم چه نعمتهایی داشتند همه را گرفتیم دادیم به شما «فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنظَرِينَ» (دخان/ 29) از این آیهی قرآن نکتهی خوبی استفاده میشود قرآن میفرماید وقتی فرعونیان رفتند وقتی ما همه را از آنها گرفتیم آسمان و زمین بر آنها گریه نکرد و مهلت هم به آنها ندادیم انسان باید یک طوری زندگی بکند روزی که میرود آسمان و زمین برایش گریه بکنند هر انسانی نگویید فقط انبیا و اولیا نه هر انسانی باید به این جا برسد الآن هر حکومتی هر حاکمانی به هر مردمی تک تک تا بالا هر کسی باید یک نوعی زندگی بکنند وقتی میروند قرآن انتظارش این است خدا انتظارش این است آسمان و زمین برایشان گریه بکند قرآن وقتی میخواهد فرعونیان را مذمت بکند میگوید آسمان و زمین بر آنها گریه نکرد حضرت علی میفرماید عبرتها زیاد است از این عبرتها میتوانیم استفاده بکنیم زُجِرْتُمْ بِمَا فِیهِ مُزْدَجَ امر الهی آمد نهی الهی آمد پیغمبرانی بشر بودند مثل شما اینها آمدند برای ابلاغ فرمان الهی رستاخیز قبر و قیامت مقابل شماست ساعات شبانه روز شما را هل میدهد به طرف مرگ تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا (نهج البلاغه، خطبه 21) سید رضی وقتی به این جمله میرسد عبارت زیبایی دارد حق سید رضی با این کلمات ادا نمیشود ولی عرض ادب میکنیم میفرماید این کلام حضرت علی سبک بال باشید تا ملحق شوید تا برسید آدم سنگین بار نمیتواند راه برود در مسابقات آن اسبی میتواند نفر اول باشد که چابک باشد در دو میدانی آن آدمی نفر اول است که چابک باشد در سفرها آن کسی نفر اول است که بارش کم باشد سبک بال باشید تا ملحق شوید سید رضی میفرماید أقول إن هذا الكلام لو وزن بعد كلام الله سبحانه و بعد كلام رسول الله صلى الله عليه و اله بكل كلام لمال به راجحا و برز عليه سابقا فأما قوله عليه السلام تخففوا تلحقوا فما سمع كلام أقل منه مسموعا و لا أكثر محصولا و ما أبعد غورها من كلمة و أنقع نطفتها من حكمة و قد نبهنا في كتاب الخصائص على عظم قدرها و شرف جوهرها (همان) کلام خدا کلام پیغمبر را بگذارید کنار بعد از آن کلامها اگر این کلام حضرت علی را بخواهند در ترازو بگذارند مقایسه بکنند با هر کلامی در عالم مقایسه بکنند این تقدم دارد. میگوید کسی از این کلام کوتاه تر ولی پر معنا تر نشنید. این روزها من مطالعه میکردم حالات مرحوم آیت الله عظمی بروجردی را این قصه را عزیزان فراوان شنیده اند که ایشان روزهای آخر نگران بودند اصحابشان دوستانشان یارانشان گفتند چرا شما نگران هستید فرمودند دستم خالی است دارم از دنیا میروم به ایشان گفته بودند چرا شما میگویید دستم خالی است شما خیلی خدمت کردید واقعا از مراجعی که توفیق خدمت بسیار بالایی پیدا کرد یکی این مرد بزرگ بود تقریبا پانزده شانزده سال مرجعیت عامه ایشان در ایران داشتند که در همهی عالم بود مرجعیتشان در حقیقت قبلش هم آن سالهایی که در بروجرد بودند منشا خدمات فراوان بودند ولی در این پانزده شانزده سال امام راحل با این که از نظر علمی جایگاهی داشتند ولی خودشان را فدایی این مرد میکردند شخصیتهایی مثل امام رضوان الله علیه همهی همّ و غمشان این بود که آقای بروجردی مقامش موقعیتش مرجعیتش خدماتش حفظ شود خدا رحمت کند آیت الله عظمی حجت که از مراجع ثلاث بودند آقای حائری دامادشان بود میگوید من روز آخر عمرشان رفتم منزلشان فرمودند آقای بروجردی امروز درس رفت؟ فرمودند امروز چه روزی است؟ یادشان رفته بود گفتند شنبه فرمودند آقای بروجردی درس رفت؟ فرمودند الحمدلله یعنی همه دست به دست هم داده بودند این مرد بزرگ مرجعیت شیعه را به خوبی اداره بکند خیلی خدمت کرد این مرد در این کتاب شرح حال ایشان نام بردند هفت صد شاگرد این یک خدمت هفت صد شاگرد با اسم نه کلی که بسیاری از اینها مرجع تقلید شدند دهها بلکه صدها کتاب به ایشان میگفتند محی السلف کتابهای علمای بزرگ را احیا میکرد اینها برای ما درس است یک شخصیتی مثل آقای بروجردی با همهی امکانات من در حالاتشان خواندم حتی یک مقالهی کوچک از خودش چاپ نکرد با این که الآن سی چهل کتاب از آنها هر کدام به عظمت باید التماس بکنند برای چاپش ولی یک کتاب از خودش چاپ نکرد کتاب علمای قبل را احیا میکرد این خدمت دوم خدمت سوم صدها مسجد مدرسه بیمارستان در ایران در عراق در کشورهای عالم تاسیس کرد خدمت چهارم آن تیزبینی که ایشان داشت مبلغش را فرستاده با آمریکا مرحوم آقای حائری به انگلیس مرحوم آقای بلاغی به آلمان مرحوم آقای محققی به مصر بحث تقریب مذاهب هنر ایشان بود کاری کرد که در مصر در زمان ایشان مجمع البیان را چاپ کردند کتابهای دیگر را چاپ کردند مرحوم آقای قمی به مصر به عربستان به پاکستان ایشان عجیب بوده در خدمات و همهی وجودش را جالب است این را هم اشاره بکنم وقتی از دنیا میرفته نگران بوده میفرموده من یک مقدار بدهی دارم بدهی شخصی نداشته ایشان برای ادارهی دین داشت فرموده بود وقتی آیت الله عظمی سید ابوالحسن اصفهانی از دنیا رفت ایشان بدهی داشت من بدهی ایشان را دادم اما میترسم بعد از من کسی نباشد بدهیهای من را بدهند ولی دادند مومنین جمع شدند تا چهلم ایشان نشده همهی بدهیها را دادند مردی با این همه خدمت میگفتند چرا ناراحتی میفرمود این حدیث را مگر نشنیدید وَ اَخلَصَ العَمَل فَاءِنّ النّاقِد بَصيرٌ بَصير (بحارالانوار، ج 13، ص 431) عمل خالصانه بیاور آن کسی که میخواهد نقد عمل بکند خیلی حواسش جمع است سره را از نا سره خوب تشخیص میدهد خالص را از ناخالص خوب تشخیص میدهد میخواهم بگویم این حرفها همه اش امید است آن اوصاف مومنین آدم یک کاری بکند یک نوعی زندگی بکند که فرشتگان ازدحام بکنند در تشییع اش و آسمان و زمین برایش گریه بکنند میتواند یک جوری هم زندگی بکند که «فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنظَرِينَ»
شریعتی: خیلی ممنون نکات خوبی را شنیدیم صفحهی 106 را با هم تلاوت میکنیم آیات پایانی سورهی مبارکهی نساء و آیات ابتدایی سورهی مبارکهی مائده
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّـهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلَالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَهُوَ يَرِثُهَا إِن لَّمْ يَكُن لَّهَا وَلَدٌ فَإِن كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَإِن كَانُوا إِخْوَةً رِّجَالًا وَنِسَاءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّـهُ لَكُمْ أَن تَضِلُّوا وَاللَّـهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿١٧٦﴾
سورة المائدة
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُم بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّـهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ ﴿١﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّـهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّن رَّبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَن صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَن تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّـهَ إِنَّ اللَّـهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿٢﴾
ترجمه:
از تو درباره کلاله [یعنی میراث برادران و خواهران] فتوا میخواهند، بگو: خدا درباره کلاله به شما فتوا میدهد: اگر مردی که فرزند ندارد، از دنیا برود وبرای او خواهری باشد، نصف میراثی را که از او به جا مانده خواهر به ارث میبرد، و اگر خواهری از دنیا برود و وارثش فقط یک برادر باشد، همه میراث به جا مانده خواهر را برادرش به ارث میبرد، و اگر خواهران میّت دو نفر باشند، دو سوم میراث به جا مانده را ارث میبرند، و اگر خواهران و برادران متعدد باشند، سهم ارث برای مرد مانند دو زن است. خدا [احکامش را] برای شما بیان میکند تا گمراه نشوید؛ و خدا به همه چیز داناست. (۱۷۶)
سورة المائدة
بسم الله الرحمن الرحيم
ای اهل ایمان! به همه قراردادها [یِ فردی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، نذر، عهد و سوگند] وفا کنید. [گوشتِ] چهارپایان جز آنچه [در آیات بعد، حُرمتش] بر شما خوانده میشود برایتان حلال است، [و توجه داشته باشید که] نباید شکار را در حالی که مُحرم [به احرام حج و عمره] هستید، حلال بشمارید؛ یقیناً خدا آنچه را بخواهد [بر پایه علم و حکمتش و بر اساس رعایت مصلحت شما] حکم میکند. (۱)ای اهل ایمان! [هتکِ حرمتِ] شعایر خدا [مانند مناسک حج] و ماههای حرام [رجب، ذوالقعده، ذوالحجه ومحرم] و قربانی بی نشان، و قربانی نشان دار و قاصدان [و راهیان به سوی] بیت الحرام را که فضل و خشنودی پروردگارشان را میطلبند، حلال مشمارید. و چون از احرام بیرون آمدید [اگر مایل باشید، میتوانید] شکار کنید. و کینه توزی و دشمنی گروهی که شما را از [ورود به] مسجد الحرام بازداشتند وادارتان نکند که [به آنان] تعدّی و تجاوز کنید. و یکدیگر را بر انجام کارهای خیر و پرهیزکاری یاری نمایید، و یکدیگر را بر گناه و تجاوز یاری ندهید؛ و از خدا پروا کنید که خدا سخت کیفر است. (۲)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: اشارهی قرآنی را حاج آقا حسینی بفرمایند
حاج آقا حسینی: در حالات مرحوم آیت الله عظمی بروجردی میخواندم فرزند امام مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی به امام گفته بود شما میگویید آقای بروجردی اعلم است من از نظر علمی میدانم اعلم است این را از نظر علمی فهمیدم اما تقلید فقط در اعلمیت نیست عدالت هم است از کجا عدالت ایشان را شما تشخیص دادید فرموده بود ایشان در اوج اختلاف با کسی با کسی ناراحتی دارد یک اختلاف مبنایی دارد دعوایی دارد اما از حد و مرز عدالت بیرون نمیرود غضب او را از عدالت بیرون نمیآورد اگر ناراحتی از کسی دارد از عدالت خارج نمیشود آقای بروجردی سخنرانی کسی بود علیه کسی شبانه صاحب خانه آن آدم را از کسی بیرون کرده بود نام نمیبرم آیت الله سخنرانی کرده بود علیه کسی که حرکتهای بدی انجام داده بود شب که آمده بود خانه صاحب خانه او را از خانه بیرون کرده بود او رفته بود شهرستان زن و بچه هایش مانده بود آقای بروجردی فرموده بودند تا وقتی زن و بچه در این خانه هستند اجاره اش با من از این به بعد من باید اجارهی اینها را بدهم اینها مستاجر من هستند عدالت و انصاف ولو با کسی که دشمن بودید قرآن میگوید.. سدو کم عن المسجد الحرام با یک عده دشمن هستید چرا؟ چون ما را راه ندادند برویم خانهی خدا آن جا را بستند به روی ما کفار و مشرکین بستند ولی از مرض عدالت خارج نشوید عدوان نداشته باشید «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ» (مائده/ 2)