94-11-20-حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی - شرح خطبهی 130 نهج البلاغه
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: شرح خطبهی 130 نهج البلاغه
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی
تاريخ پخش: 20-11-94
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
خرما نتوان خوردن ازین خار که کشتیم *** دیبا نتوان کردن ازین پشم که رشتیم
بر حرف معاصی خط عذری نکشیدیم *** پهلوی کبائر حسناتی ننوشتیم
ما کشتهی نفسیم و بس آوخ که برآید *** از ما به قیامت که چرا نفس نکشتیم
افسوس برین عمر گرانمایه که بگذشت *** ما از سر تقصیر و خطا درنگذشتیم
دنیا که درو مرد خدا گل نسرشتست *** نامرد که ماییم چرا دل بسرشتیم
ایشان چو ملخ در پس زانوی ریاضت *** ما مور میان بسته دوان بر در و دشتیم
پیری و جوانی پی هم چون شب و روزند *** ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم
واماندگی اندر پس دیوار طبیعت *** حیفست دریغا که در صلح بهشتیم
چون مرغ برین کنگره تا کی بتوان خواند *** یک روز نگه کن که برین کنگره خشتیم
ما را عجب ار پشت و پناهی بود آن روز *** کامروز کسی را نه پناهیم و نه پشتیم
شریعتی: سلام عرض میکنم خدمت شما بینندگان محترم و حاج آقای حسینی خیلی خوش آمدید. سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.
حاج آقا حسینی: سلام علیکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همهی بینندگان محترم دارم. من دو بیت از شعری که خواندید را میخوانم گر خواجه شفاعت نکند روز قیامت، باید که ز مشاطه نرنجیم که زشتیم البته آخرش یک امیدی میدهد شاید که عنایت برسد ورنه مپندار با این عمل دوزخیان که اهل بهشتیم ان شاء الله عنایت اهل بیت دست ما را بگیرد. ما تمام پیامها را تک تک خواندیم در ضمن برنامه به بعضی اش اشاره خواهیم کرد فردا هم اول ماه جمادی الاول است ان شاء الله هم نماز اول ماه و هم صدقهی اول ماه فراموش نشود نماز اول ماه را فکر میکنم بینندگان بلد هستند دو رکعت مثل نماز صبح رکعت اول سی مرتبه سورهی توحید رکعت دوم هم سی قدر صدقه یادشان نرود بعضیها فقط نماز را میخوانند هم نماز و هم صدقه در صدقه هم همان طور که بارها گفتیم خواهش میکنیم دنبال کار آسان نگردند پول در صندوق صدقات بیندازند اگر در میان بستگان و خویشاوندانشان نیازمندی است حتما صدقاتشان را جمع بکنند به خویشاوند نیازمند بدهند یک گرهی را باز بکنند ان شاء الله هم نماز هم صدقه.
شریعتی: ان شاء الله یادآوری خوبی بود در ذیل بحث سیرهی تربیتی امام علی علیه السلام به جاهای خیلی خوبی رسیدیم به یاد مرگ رسیدیم و نکات خوبی را داریم میشنویم در کلام و بیان نورانی امام علی علیه السلام امروز هم شرح خطبهی 130 نهج البلاغه را خواهیم شنید.
حاج آقا حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم نَحْمَدُهُ عَلَى ما اءَخَذَ وَ اءَعْطَى ، وَ عَلَى ما اءَبْلَى وَ ابْتَلَىیک مقدمهی بسیار زیبایی دارد این خطبه من فقط یک سطرش را میخوانم عزیزان مراجعه بکنند تا برسیم به آن محل بحث ما حضرت با این جمله سخن را و خطبه را آغاز میکنند حمد الهی بر چه؟ نَحْمَدُهُ عَلَى ما اءَخَذَ وَ اءَعْطَى بر آن چه از ما گرفت و آن چه به ما داد خیلی زیباست حضرت اول آن چه خدا گرفته را فرموده بعد میفرماید آن چه داده حمد خدا بر آن چه گرفت بر آن چه داد یک روایت خیلی لطیفی دیدم از امام صادق تعبیر خیلی زیبایی است حضرت میفرماید منزه است آن خدایی که فرزند ما را میگیرد گاهی در یک حادثهای عزیز ما را از ما میگیرد ولی گرفتن عزیز ایمان ما را به خدا بیشتر زیاد میکند این موجب زیادی ایمان ما میشود سُبْحَانَ مَنْ يَقْتُلُ أَوْلَادَنَا (دعوات راوندی، ص 286) منزه است آن خدایی که فرزند ما را از ما میگیرد ولی در اثر این حادثه ایمان ما به خدا بیشتر میشود و ما را به خودش نزدیک تر میکند حضرت این جا اول نمیگوید خدایا شکر بر آن چه دادی میگوید بر آن چه گرفتی آن هم مصلحت ما بوده خیلی پیام دارد این اوج رضا و تسلیم است که عرض کردمای کاش همین جا متوقف میشدیم اول حمد تو بر آن چه گرفتی نه آن چه دادی گرفتی هم حمد شکر تو مصلحت ما را میدانستی وَ عَلَى ما اءَبْلَى وَ ابْتَلَى بر آن چه عنایت کردی و ابتلا و آزمون برای ما قرار دادی هم بر دادههای تو حمد و سپاس و هم بر آزمونهای حمد و سپاس دیگر ادامه اش را نمیخوانم با این که خیلی زباست تا حضرت میرسد به این جا فَإِنَّهُ وَاللَّهِ الْجِدُّ لا اللَّعِبُ، وَ الْحَقُّ لا الْكَذِبُ، وَ ما هُوَ إِلا الْمَوْتُ حضرت از حقیقت مرگ میخواهند سخن بگویند شارحین نهج البلاغه دیدم میفرمایند امام علیه السلام حضرت علی ده تاکید این جا به کار برده است که حالا مجال نیست من از نظر ادبی بخواهم یکی یکی توضیح بدهم اِنَّ تاکید است ضمیرش شأن تاکید است به والله قسم میکند حضرت تاکید است الجد تاکید است لا العلب تاکید است حق تاکید است لالکذب تاکید است نکات ادبی اش بماند خدا رحمت کند مرحوم تستری را ما همیشه شرح نهج البلاغهی ایشان را نگاه میکنیم ایشان میفرمود چرا حضرت علی ده قسم خورده از چه میخواهد خبر بدهد؟ از مرگ حالا مرگ قسم دارد؟ ده تا تاکید لازم دارد؟ فرموده مخاطبانشان کسانی هستند که مرگ را باور ندارند مخاطب حضرت علی ما هستیم ما که مرگ را باور نداریم اگر باور داشتیم خیلی زندگی مان بهتر میشد چون باور نداریم حضرت با ده تاکید گفته فَإِنَّهُ وَاللَّهِ الْجِدُّ به خدا قسم این سخنی که میخواهم بگویم جد است شوخی نیست بازی نیست حق است دروغ نیست چه است آن سخن؟ اءَسْمَعَ دَاعِيهِ، وَ اءَعْجَلَ حادِيهِ مرگ فریادش بلند است صدای خودش را به گوش همه رسانده کسی نگوید ما خبر نداشتیم فَلا يَغُرَّنَّكَ سَوادُ النّاسِ مِنْ نَفْسِكَ مبادا تو مغرور شوی بگویی چه مرگی الآن دو میلیارد آدم دارند زندگی میکنند ما هم یکی فرمود نه این سیاهی لشکر این جمعیت مردم تو را فریب ندهد که همه هستند ما هم هستیم نه خیلی از اینهایی که الآن هستند سنشان از ما کمتر است چون وقتی میلیاردی حساب میکنیم بچهها هم هستند اطفال نوجوانان جوانان هم در آنها هستند یک نگاهی به سن و سالت بینداز خودت را شریک نکن که همه هستند ما هم هستیم مغرور نشو وَ قَدْ رَاءَيْتَ مَنْ كانَ قَبْلَكَ مِمَّنْ جَمَعَ الْمالَ وَ حَذِرَ الْإِقْلالَ هشدار حضرت عجیب است دیدهای آنهایی که قبل از تو بودند؟ وَ اءَمِنَ الْعَواقِبَ طُولَ اءَمَلٍ وَ اسْتِبْعادَ اءَجَلٍ، كَيْفَ نَزَلَ بِهِ الْمَوْتُ دیدهای آن قبلیها چطور مرگ سراغشان رفت چه کسانی؟ آنهایی که هی جمع کردند در راه خدا هم یک قدمی بردارید؟ مهم نیست حَذِرَ الْإِقْلالَ گفت نه من بدهم خودم چه؟ فقیر میشوم خودم آدمهای بخیلی که فقط جمع کردند برای خودشان. آقا عاقبتت خوب نیست؟ نه آقا طُولَ اءَمَلٍ وَ اسْتِبْعادَ اءَجَلٍ چون مرگ را دور میدانست یک وقت آدم مرگ را نزدیک میبیند حواسش را جمع میکند یک وقت میگوید نه حالا خبری نیست یک وقت گفتیم واقعا به شصت سالهها نگفتیم؟ امام رضوان الله علیه یک وقتی قصه مفصل است اشاره کردیم که آیت الله امینی به ایشان گفته بودند بیا رسالهای بنویس از یک راه دیگری وارد شده بودند چند نفری بیایند با آراء شما آشنا شوند اینها مقدمهی رساله و پیشنهاد مرجعیت بود البته این که پذیرفتند مسئولیت الهی است امام به آیت الله امینی فرموده بودند از شما توقع نداشتم شما باید به من بگویی پایت لب گور است حالا تازه بساط مرجعیت پهن بکنم؟ به من بگو پایت لب گور است آن روزی که امام این سخن را فرموده 63 سالش بود الآن میشود به 63 سالهها بگوییم پایت لب گور است؟ نمیشود ناراحت میشوند جدی به هفتاد هشتاد ساله هم بگویی ناراحت میشود بدش میآید به نود ساله هم بگویی بدش میآید چون مرگ را از خودمان دور میدانیم دیده اید آنهایی که جمع کردند جمع کردند بخل ورزیدند كَيْفَ نَزَلَ بِهِ الْمَوْتُ، فَاءَزْعَجَهُ عَنْ وَطَنِهِ مرگ آمد و آنها را از وطن برد کندشان خودشان که نرفتند با میل که نرفتند با آمادگی که نرفتند وَ اءَخَذَهُ مِنْ مَأْمَنِهِ فکر کرد دنیا جای امنی است نشستیم همه چیز است امکانات است نه با شدت مَحْمُولاً عَلَى اءَعْوَادِ الْمَنايا ندیدی آنها را روی تابوت میبردند دست به دست میدادند جنازه اش را در تشییع جنازه واقعا عجیب است تعبیر حضرت علی جنازه هایشان را با سر انگشت تابوتها را با سر انگشت مردم تشییع میکردند کنایه از این که اینهایی که میروند تشییع حوصلهی تشییع جنازه ات را هم ندارند خیلی از این جلساتی که ما میرویم ولو خیلی دستور دینی است گفتیم تشییع ولی اگر ما میرویم از روی رو دربایستی است نرویم گلایه میکنند شکایت میکنند بعدا نگاهمان به آنها میافتد و الا یک سر انگشت جنازه را تشییع میکنند زود میخواهند خلاص شوند دفن بکنند تمام شود يَتَعاطى بِهِ الرِّجالُ الرِّجالَ حَمْلاً عَلَى الْمَناكِبِ وَ إِمْساكا بِالْاءَنامِلِ اءَما رَاءَيْتُمُ الَّذِينَ يَأْمُلُونَ بَعِيدا ندیدید آنهایی که آرزوهای طولانی داشتند کاخهای رفیع بنا کردند جمع کردند جمع کردند اشتباه نشود بینندگان یادشان باشد معنای کلام حضرت علی این نیست که ما نداشته باشیم نه داشته باشیم داشته باشیم دیگران را هم سهیم بکنیم بگذارید من یک جملهای این جا از حضرت علی سلام الله علیه در کلام دیگری بخوانم بعد برگردم این خطبه را ادامه بدهم خیلی جالب است در این کتاب کافی شریف است از حضرت علی سلام الله علیه إِنَّ ابْنَ آدَمَ إِذَا كَانَ فِي آخِرِ يَوْمٍ مِنْ أَيَّامِ الدُّنْيَا وَ أَوَّلِ يَوْمٍ مِنْ أَيَّامِ الْآخِرَةِ مُثِّلَ لَهُ مَالُهُ وَ وَلَدُهُ وَ عَمَلُهُ فَيَلْتَفِتُ إِلَى مَالِهِ فَيَقُولُ وَ اللَّهِ إِنِّي كُنْتُ عَلَيْكَ حَرِيصاً شَحِيحاً فَمَا لِي عِنْدَكَ فَيَقُولُ خُذْ مِنِّي كَفَنَكَ قَالَ فَيَلْتَفِتُ إِلَى وَلَدِهِ فَيَقُولُ وَ اللَّهِ إِنِّي كُنْتُ لَكُمْ مُحِبّاً وَ إِنِّي كُنْتُ عَلَيْكُمْ مُحَامِياً فَمَا ذَا لِي عِنْدَكُمْ فَيَقُولُونَ نُؤَدِّيكَ إِلَى حُفْرَتِكَ نُوَارِيكَ فِيهَا قَالَ فَيَلْتَفِتُ إِلَى عَمَلِهِ فَيَقُولُ وَ اللَّهِ إِنِّي كُنْتُ فِيكَ لَزَاهِداً وَ إِنْ كُنْتَ عَلَيَّ لَثَقِيلًا فَمَا ذَا عِنْدَكَ فَيَقُولُ أَنَا قَرِينُكَ فِي قَبْرِكَ وَ يَوْمِ نَشْرِكَ حَتَّى أُعْرَضَ أَنَا وَ أَنْتَ عَلَى رَبِّكف إن كان للهِ ولیا أتاه أطیبَ الناس ریحا وأحسنَهم مَنظرا ، وأزینَهم ریاشا ، فیقول : بشر بروحٍ من اللهِ وریحانٍ وجنةِ نعیمٍ ، قد قَدِمْت َخیرَ مَقْدَمٍ ، فیقول : من أنت ؟ فیقول : أنا عملُك الصالحُ ، ارتحل من الدنیا إلى الجنة ، وإنّه لیعرف غاسلهُ ، ویُناشد حاملَه أن یعجله وإذا كان لربّهِ عدوا فإنّه یأتیه أقبحَ خلقِ اللهِ ریاشا ، وأنتنَه ریحا ، فیقول له أبشِر بنُزُلٍ من حمیمٍ ، وتصلیة جحیم ، وإنّه لیعرفُ غاسلَه ، ویُناشد حاملَه أن یحبسه (کافی، ج 3، ص 231) بنی آدم آخرین روز زندگی اش یعنی در سکرات مرگش سه چیز در برابرش مجسم میشود یکی ثروتش فرزندانش اعمالش با این سه چیز سخن میگوید یا به زبان حال است یا به هر ترتیب سخن میگوید حضرت علی میفرماید در کافی شریف اول با مالش با ثروتش سخن میگوید که من خیلی با حرص تو را جمع کردم با بخل ثروتی که با حرص جمع شود با بخل جمع شود فقط برای خودم میخواستم به هیچ کسی ندادم حرف ما این است این که آدم نگران است آدم یک طوری جمع بکند که وقتی میخواهد با مالش سخن بگوید یک سخن با اعمال است آن عمل به داد ما برسد من نگرانی ام این است الآن نگاه بکنید جامعهی ما بارها گفتیم متاسفانه روز به روز این یک واقعیتی است نمیشود انکار کرد ما نگوییم چیزی تغییر نمیکند مخفی نگه داشتنش هیچ چیزی را عوض نمیکند روز به روز فاصلههای طبقاتی زیاد میشود یک عزیزی میگفت من رفتم یک جایی دیدم که جنس میفروشند همین جا در کشور ما مثلا دیدم کفش نوشته هشت میلیون تومان یک جفت کفش اگر عزیزان نپذیرفتند من آدرس بدهم الآن نمیگویم تبلیغ میشود کاپشن بیست میلیون نوزده میلیون البته کسی که وسیلهی نقلیه اش ماشینش چند میلیاردی است باید صفر باشد ماشین چند میلیونی باید کفشش هشت میلیونی باشد کت شلوارش باید بیست میلیونی باشد با هم جور در بیاید کفش پنجاه هزار تومانی را با ماشین سه میلیاردی که نمیشود پوشید وقتی میگوییم یک کفش هشت میلیون یک کت شلوار بیست میلیون یعنی جهیزیهی یک دختر جهیزیهی یک نفر است یعنی یک خانواده یک عده معطل همین پنج میلیون هستند نگویید آقا چه حرفی میزنید مگر اسلام برای ثروت محدودیت گذاشته؟ من از حلال تهیه کردم وجوهاتش را تهیه کردم در حلال هم مصرف میکنم چه اشکال دارد؟ یک وقتی خواندیم این آیه را علامه طباطبائی در تفسیر فرموده «وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ» (توبه/ 34) آنهایی که ثروت اندوزی میکنند انفاق نمیکنند بشارت عذاب به آنها بده علامه سوال را مطرح کرده و جواب داده مگر ثروت محدودیت دارد؟ من از حلال تهیه کردم ایشان میفرماید بله ولی گاهی جامعه یک مشکلاتی دارد که با ثروت تو آن مشکلات قابل حل است آن گرهها قابل باز شدن است بگو من خمسش را هم دادم چه میخواهید از جان من؟ زکات مالم را هم دادم چه باید بدهم دیگر بیش از این؟ چرا قرآن میگوید اینها عذاب الیم در انتظارشان است؟ چون تو وسیلهی نقلیهای داری کفشی کاپشنی داری یک دست لباست شده صد میلیون ولی یک دختر معطل پنج میلیون یک جوان معطل دو میلیون است ما حق نداریم بی تفاوت باشیم نسبت به آنها اینها را جمع میکنیم لحظهی جان دادن آدم از این ثروت سوال میکند به هیچ کس ندادم فقط گفتم خودم. الآن سال نو نزدیک است واقعا این طوری است الآن یک عدهای نشستند برنامه ریزی میکنند نمیدانند این سیزده چهارده روز را به کجا بروند داخل برویم خارج برویم یک عده نشستند که در این سیزده چهارده روز با بدبختی هایمان یک جوری کنار بیاییم هم مردم وظیفه دارند خود ما مراقب باشیم راه حل دارد خود ما مواظب باشیم برادر مواظب برادر باشد همهی ما احساس مسئولیت بکنیم یک کسی گرفتاری اش با قرض برطرف میشود قرض بدهیم الآن نگفتیم در خویشاوندان ما نیازمندی است اگر تو یک برادری داری الآن در آستانهی سال جدید نمیداند با بدبختیها چه کند دست او را بگیر گره او را باز بکن هم مردم هم از آن طرف مسئولین هم همین طور عرض کردم الآن متاسفانه صادقانه عرض میکنم آدم دلش میسوزد شما سایتها رسانهها رسانهی ملی را ببینید هشتاد درصد خبرها خبرهای سیاسی است این جناح جلو آمد این عقب آمد او تایید نشد شد همه اش سیاسی است آن هفته عرض کردم در حالی که هشتاد درصد مشکلات مردم ما مشکلات اقتصادی اخلاقی فرهنگی است اینها میخواهند تابلوی این ملت باشند باید منتقل بکنند مخصوصا رسانهی ملی خیلی مسئولیت دارد گاهی من دیدم یک خبر دو دقیقهای را از فلان استان منتشر میکند به داد آن مردم میرسند گرهی باز میکنند تاثیر گذار است دیروز دیدید جملهی زیبایی رهبر معظم انقلاب فرمودند که حتی انتخابات یک مسئلهی زودگذر است به مسائل اقتصادی برسید قطعا مردم هفت اسفند در صحنه میآیند بحثی نیست خودشان میدانند چه دشمنی در کمین ماست با همهی این مشکلات و گرفتاریها میدانند در بیرون مرزها چه دشمنی در کمین ماست قطعا مردم میدانند دو روز دیگر حتما به زیبایی تمام در راهپیمایی شرکت میکنند ولی ما چه کردیم در برابر این مردم؟ نباید هشتاد درصد حرفهای ما حرفهای سیاسی باشد گرههای اقتصادی اخلاقی فرهنگی شان را باید حل کنیم این انتظار است. الآن یک جملهای که ما میرویم در فروشگاهها میوهای بخریم مغازهای برویم حرفی که زیاد میشنویم از فروشندهها بندگان خدا که میآیند کارت بکشند میگوید موجودی کافی نیست ما دیگر روزی حداقل چند بار میرویم در مغازه شیری ماستی پنیری بخریم موجودی کافی نیست میزند مشکل الآن این است آیا کارت مسئولین هم همین طور است؟ کارت میکشند موجودی کافی نیست؟ روسای قوا نمایندگان مجلس؟ موجودی کافی نیست استانداران وزرا فرمانداران بخش دارها در هر ردهای هستند آنها همین مشکل را دارند؟ اگر آنها مثل مردم بودند میشود هماهنگ همان که مقام معظم رهبری فرمودند مشکلات اقتصادی را برسید این را باید حل بکنیم مردم امتحانش را دادند میدهند حتما به زیبایی میآیند ولی آیا ما دینمان را ادا کردیم به این ها؟ به حق این مردمی که این قدر زیبا الآن ببینید در همین بحث انتخابات این یک واقعیتی است نمیشود انکار کرد الآن مردمی به این زیبایی میآیند به صحنه با همهی گرفتاریها که گاهی معطل پنجاه هزار تومان هستند خیلیها میگویند با همین پنجاه هزار تومان یارانه زندگی میکنیم ماهمان میگذرد مردمی که با این گرفتاریها با این زیبایی آمدند صحنه باید نمایندهای داشته باشد مسئولی دولتی داشته باشد که احساس دین بکند الآن ببینید تبلیغات شروع میشود ما رقمی نیستیم ولی عقیدهی من این است که آدم باید نمایندهای انتخابات بکند هزینههای میلیاردی در تبلیغاتش نکند از کجا میآید؟ کسی هم به شما بدهد آن آقا بعدا از تو طلبکار میشود دینش را باید بدهی سهم خواهی است شما نمایندهی مردمی که معطل پنجاه هزار تومان است نمیتواند کسی باشد که میلیاردی هزینه بکند نمیتواند من به نظرم هر کس آرام تر ساده تر بی سر و صدا تر بی آلایش تر بدون این هزینهها تبلیغات بکند او بهتر میتواند نمایندهی مردم باشد آن کسی که درد مردم را درک بکند از جنس مردم باشد و الا او که میلیاردی تبلیغ بکند مگر چقدر برایش درآمد دارد که این همه هزینه میکند؟ اتفاقا آن کسی که کمتر هزینه میکند او مردمی تر است عرض کردم نمایندهی مردمی میخواهد باشد که کارت میکشد مینویسد موجودی نیست معطل صد هزار پنجاه هزار یک میلیون تومان است. با ده میلیون میتواند اشتغال برای فرزندش ایجاد بکند هم مردم هم دولت فرقی نمیکند الآن ما رفتیم روی مسائل سیاسی مردم به خوبی وظیفه شان را خوب بلد هستند قشنگ هم بلد هستند کاری هم به این حرفها دعواهای جناحی ندارند میدانند دو روز دیگر چه کار بکنند هفت اسفند هم چه کار بکنند ولی ما مدیون این مردم هستیم ما نرفتیم به یک جایی که آدم لحظهی جان دادن حضرت علی میفرماید با مالش سخن میگوید اول سخن با مال است عزیز من خدا به تو داده بیشتر به تو بدهد میتوانی ماشین چندی سوار شوی این اسراف است کفشم لباسم در این جامعه ما داریم زندگی میکنیم واقعا یک عده معطل مبالغ کم هستند اول سخنش با مالش است میگوید من خیلی حریص بودم فقط جمع کردم برای خودم تو به من چه خدمتی میکنی؟ جواب میدهد من خواهش میکنم نگویید نترسانید نه آخرش امید است ما راهمان را باید انتخاب بکنیم انتخاب راه با ماست به ثروتی که جمع کرده از او سوال میکند دم مرگ به من چه میدهی؟ میگوید سهمت از من یک کفن است بد نیست این قصه را بگویم در بهشت زهرا سلام الله علیها یک عزیزی گفت من الآن دارم از خاک سپاری یکی از دوستانم برمیگردم گفت وقتی این آقا را میخواستند دفن بکنند در یک قالیچهی گران قیمتی بود آمدند با قالیچه دفن بکنند یک کسی گفت قالیچه را بردارید فقط با همان کفن پسرش گفت نه آقا داریم دارندگی و برازندگی میخواهم با یک قالیچهی چند میلیونی دفن بکنم شما چه کار داری؟ مثلا بیست میلیون پول قالیچه داریم میخواهیم با همین دفن بکنیم عدهای گفتند جایز نیست جایز است میشود نمیشود بالاخره گفتند زنگ بزنید سوال بکنید تماس گرفتند با همراه گفتند جایز است؟ گفتند نه حرام است این فرش از بین میرود اسراف است از بین بردن است قالیچه را کشیدند بیرون جنازه که دفن شد پسر این آقایی که از دنیا رفته بود قالیچه را دست گرفت آمد لبهی بلندی که از مردم تشکر بکند که در مراسم شرکت کردند بعد یک جملهی خیلی خوبی گفت گفت پدر من در حالی از دنیا رفت که هشت صد میلیون واقعا گاهی آدم تعبیرهایی که میکند خود آدم شک میکند میلیون دیگر الآن چیزی نیست میگفت هشت صد میلیارد در آمدش بود به او میگفتم بازنشته بکن خودت را بس است گفت نه دویست میلیارد دیگر هم کسب بکنم خودم را بازنشسته میکنم شما پدرم را با این ثروت نگذاشتید با قالیچه دفن بکنم این قدر به مسئله ور رفتید تا قالیچه را دفن نکنیم سهمش همان یک کفن شد حضرت علی دارد هشدار میدهد یابن آدم میتوانی یک جوری زندگی بکنی زندگی خودت آباد خوب اما برادرت را هم ببین خواهرت را هم اطرافت را خویشانت همسایگانت را هم ببین جامعه ات را هم گرفتارها را هم جوانهای محل را هم ببین حضرت میفرماید اگر کسی را پیدا کردی به او بده جلو جلو برایتان ببرد این سخنی است که با ثروتش میگوید سوال میکند از فرزندانش به بچهها میگوید دوستتان داشتم حامی شما بودم همین فرزندانی که گاهی ما یک وقتی گفتم ما در همهی آزمونها موفق میشویم در آزمون اولاد شکست میخوریم نکن این کار را خانم این کار حرام است میگوید دیگر بچهها هستند چه کار کنم به این بچهها میگوید شما چه میکنید؟ میگویند ما خدمتی که به تو میکنیم این است که تو را در قبر میگذاریم دفنت میکنیم برمیگردد به عملش اعمالش انفاقها صدقات دستگیریها خیرخواهیها دلسوزیها میگوید من با شما رابطه نداشتم خیلی سخت بود نماز دوباره ماه رمضان شد دوباره خمس مالم را بدهم؟ دوباره زکات بدهم؟ حجاب؟ چقدر سخت میگیرید؟ اینها برای من سخت بود به اعمال میگوید شما با من چه میکنید؟ میگوید ما با تو هستیم تا روز قیامت دو حالت دارد فإن كان للهِ ولیا اگر این آدم از اولیاء خدا باشد فرشتهای میآید که از همه زیباتر است خوشبوتر است به او خیر مقدم میگوید جالب است سوال میکند تو چه کسی هستی که به من خیر مقدم میگویی میگوید أنا عملُك الصالحُ ، ارتحل من الدنیا إلى الجنة ، وإنّه لیعرف غاسلهُ ، ویُناشد حاملَه أن یعجله من عمل تو هستم مستقیم از این جا برو بهشت گفتیم قبر باغی از باغهای بهشت است غسالش را میشناسد آن کسی که بدنش را غسل میدهد و قسم میدهد اینهایی که جنازه اش را دارند تشییع میکنند قسم میدهد این آدم خوب که دارد میرود قسم میدهد زود من را ببرید معطلم نکنید جالب است اصولا ما در روایت داریم همین جا هم در کافی شریف است پیغمبر خدا فرمودند که وقتی کسی از دنیا رفت زود دفنش بکنید متاسفانه یکی از فرهنگهای غلطی که گاهی میبینیم آقا امروز از دنیا رفته روزها نگه میدارند روایت این است پیغمبر خدا فرموده لا تنتظروا موتاکم طلوع الشمس و لا غروبها، عجّلوا بهم إلی مضاجعهم (وسائل الشیعه، ج 2، ص 674) اگر شب عزیزت از دنیا رفت صبر نکن تا طلوع آفتاب جمع ما این طوری است؟ اگر روز از دنیا رفت صبر نکن تا فردا غروب آفتاب اعلام بکنی یک نفر پیامک بدهد پدر ما شب از دنیا رفت ما شبانه دفنش کردیم.
شریعتی: میگویند شب خوب نیست دفن بکنی.
حاج آقا حسینی: نه اتفاقا صاحب عروه رضوان الله تعالی علیه در عروه میفرماید در مستحبات بعد از مرگ میفرماید التعجیل فی دفن خیلی برای من عجیب بود این حدیث ایشان میفرماید فَلَا یَنتَظِرُونَ اللَّیل اِن مَاتَ نَهَار وَ النَّهار اِن مَاتَ فِی اللَّیل صاحب عروه بر اساس این روایات یعنی بلافاصله بعد از این که فوت کرد دفن بکنیم این سبک و رسم ما نیست ولی منظور این است که حداقل این کاری که ما داریم دو روز و سه روز میگذاریم بیرون خلاصش بکنید اگر آدم خوبی باشد میگوید زود من را دفن بکنید مشتاق است خدا رحمت کند آیت الله عظمی بروجردی مرجع عام علی الاطلاق ایشان هفت و نیم صبح از دنیا رفته یازده و نیم جنازه اش آمادهی تشییع بود تمام شد دیگر منتظر چه هستید؟ با این جنازه میخواهید چه کار بکنید؟ هفت و نیم از دنیا رفته تا یازده و نیم غسل و کفن تمامش آماده شده با آن تشریفاتی که در شخصیت اول ایشان بوده میگوید تقاضا میکند که تعجیل بکنید وإذا كان لربّهِ عدوا فإنّه یأتیه أقبحَ خلقِ اللهِ ریاشا اگر آدم بدی باشد کسی میآید که زشت ترین چهره را دارد سوال میکند تو چه کسی هستی میگوید من همان اعمالت هستم نقطهی مقابل است او هم غسالش را که غسلش را میدهد میشناسد مومن به کسانی که جنازه اش را تشییع میکنند قسم میدهد تند ببرید من را ولی این قسم میدهد عجله نکنید میداند آن جا که برود حُفْرَهً مِنْ حُفَرِ النّيرانِ (بحارالانوار، ج 6، ص 205) فکر میکند باز این جا بهتر از آن جا است قسم میخورد نبریدش. چند جملهی دیگری از خطبهی 130 میخوانم حضرت علی گفتیم که باز هم من تاکید میکنم نمیخواهیم تمام اینها مقدمهی آن اصلاح است آمادگی است دوباره بینندگان میترسم بگویند ما ترسیدیم یکی از بینندهها گفته پیشنهاد خوبی هم البته داده گفته جا به جا بکنید آقای حسینی دو شنبه بیاید ما میترسیم سه شنبه فوری آقای فرحزاد جبران میکند ایشان که سه شنبه میآید ما تا دوشنبهی هفتهی دیگر همین طور صبر بکنیم یک کسی هم نوشته بود ما دوشنبهها میرویم بهشت سه شنبهها میرویم جهنم ان شاء الله همه اش مقدمهی بهشت است من فراز آخر را میخوانم خطبهی 130 بود اءَما رَاءَيْتُمُ الَّذِينَ يَأْمُلُونَ بَعِيدا ندیده اید آنهایی که آرزوهای طولانی دارند؟ آرزو عیب ندارد اما این قدر طولانی نکن برنامه ریزی خوب است اما این قدر دل بسته نباش این قدر وابسته نباش بساط را یک طوری پهن نکن که نشود جمعش بکنی وَ يَبْنُونَ مَشِيدا، وَ يَجْمَعُونَ كَثِيرا؟ كَيْفَ اءَصْبَحَتْ بُيُوتُهُمْ قُبُورا امروز خانه هایشان در قبر است امروز جایگاهشان در قبر است هر چه جمع کردند تمام شد از بین رفت اموالشان رفت برای ورثه شان حالا خدا کند وارث خوب باشد گاهی وارثها مختلف هستند گاهی انسان از حرام جمع کرده وارث درست مصرف میکند وبالش مال من است خیرش مال وارث است گاهی هم برعکس. همسرانشان هم با دیگران ازدواج کردند چون میدانید اسلام سفارش نکرده اگر یک زنی شوهرش از دنیا رفت این بنشیند تا ابدالدهر حالا یک زنی است وقت ازدواجش است هنوز نیاز به همسر دارد این باید بنشیند تا آخر؟ نه یک مردی خانمش از دنیا رفت؟ این بنشیند تا آخر؟ این هم از باورهای بسیار غلط است خانمها شوهرشان از دنیا رفته میگویند نه من دیگر ازدواج نمیکنم یا آقا میگوید من دیگر ازدواج نمیکنم چرا ازدواج نکنی؟ حضرت علی میفرماید زندگی این است لا فِي حَسَنَةٍ يَزِيدُونَ وَ لا مِنْ سَيِّئَةٍ يَسْتَعْتِبُونَ دیگر نمیتوانند به حسناتشان اضافه بکنند و نمیتوانند از گناهشان برگردند.
شریعتی: خیلی ممنون ان شاء الله مسیر زندگی مان را درست انتخاب بکنیم صفحهی 120 را با هم تلاوت میکنیم آیات 71 تا 76 سورهی مبارکهی مائده
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَحَسِبُوا أَلَّا تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَصَمُّوا ثُمَّ تَابَ اللَّـهُ عَلَيْهِمْ ثُمَّ عَمُوا وَصَمُّوا كَثِيرٌ مِّنْهُمْ وَاللَّـهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ ﴿٧١﴾ لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّـهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُوا اللَّـهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَن يُشْرِكْ بِاللَّـهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّـهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ ﴿٧٢﴾ لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّـهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَـهٍ إِلَّا إِلَـهٌ وَاحِدٌ وَإِن لَّمْ يَنتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿٧٣﴾ أَفَلَا يَتُوبُونَ إِلَى اللَّـهِ وَيَسْتَغْفِرُونَهُ وَاللَّـهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿٧٤﴾ مَّا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كَانَا يَأْكُلَانِ الطَّعَامَ انظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآيَاتِ ثُمَّ انظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿٧٥﴾ قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ مَا لَا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَاللَّـهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿٧٦﴾
ترجمه:
وپنداشتند که عذاب و مجازاتی وجود ندارد؛ بنابراین [از دیدن واقعیات] کور و [از شنیدن حقایق و معارف] کر شدند، سپس [بعد از آگاهی و توبه کردن] خدا توبه آنان را پذیرفت. باز بسیاری از آنان کور و کر شدند! و خدا به آنچه انجام میدهند، بیناست. (۷۱) آنان که گفتند: خدا همان مسیح، فرزند مریم است، بی تردید کافر شدند؛ و حال آنکه مسیح گفت:ای بنی اسرائیل! خدای یکتا را که پروردگار من و پروردگار شماست بپرستید، مسلماً هر کس به خدا شرک ورزد، بی تردید خدا بهشت را بر او حرام کند، و جایگاهش آتش است، و برای ستمکاران هیچ یاوری نیست. (۷۲) آنان که گفتند: خدا یکی از [این] سه تاست [پدر، پسر، روح] یقیناً کافر شدند، و حال آنکه هیچ معبودی جز خدای یکتا نیست. و اگر از آنچه میگویند بازنایستند، قطعاً به کسانی از آنان که [به سبب چنین اعتقادی] کافر شدند، عذابی دردناک خواهد رسید. (۷۳) آیا به سوی خدا بازنمی گردند، و از او درخواست آمرزش نمیکنند؟ و حال آنکه خدا بسیار آمرزنده ومهربان است. (۷۴) مسیح، فرزند مریم جز فرستادهای [از سوی خدا] نیست که پیش از او هم فرستادگانی گذشته اند. و مادرش زن بسیار راستگو [و درست کاری] بود. هر دو [مانند انسانهای دیگر] غذا میخوردند. با تأمل بنگر چگونه نشانهها را برای آنان بیان میکنیم [تا بدانند متولد شدگان و نیازمندان به خوراک، خدا نیستند]؛ سپس با تأمل بنگر که آنان چگونه [از حق به باطل] منحرف میشوند؟! (۷۵) بگو: آیا به جای خدا چیزی را میپرستید که برای شما قدرت دفع هیچ زیان و جلب هیچ سودی را ندارد؟! و خداست که شنوا [یِ همه گفتارها] و دانا [یِ همه اسرار و رازها] ست. (۷۶)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: اشارهی قرآنی را بفرمایید.
حاج آقا حسینی: آیهی 74 تلاوت شد مایهی امید همهی امید در همین آیه است «أَفَلَا يَتُوبُونَ إِلَى اللَّـهِ وَيَسْتَغْفِرُونَهُ وَاللَّـهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» قبل از این آیه آیات در مورد یک گناه سنگین است از سنگین ترین گناهان شرک به خداست مرحوم علامه طبرسی میفرماید خداوند وقتی میخواهد گناهان سنگین را نام ببرد این سه تا را با هم نام میبرد یکی شرک دوم قتل نفس جان انسانها کشتن کسی و سوم فحشا این سه تا ردیف هم است در قرآن ولی در عین حال این جا از شرک نام برده وقتی از شرک نام میبرد برای این که کسی نا امید نباشد سنگین ترین گناه ولی بلافاصله خودش دعوت میکند به ستمت خدا خدا دارد دعوت میکند بیایید من سنگین ترین گناه را خودم دعوت میکنم اگر توبه بکنی خدا غفور و رحیم است راه توبه همیشه باز است. میخواستم ادامهی خطبه را بخوانم مجال نیست دو سه حدیث از کافی شریف میخوانم جالب است زُورُوا مَوتاكُم؛ فإنّهُم يَفرَحُونَ بِزِيارَتِكُم (وسائل الشيعه، ج2، كتاب الطهارة، باب 54، ح 5) میدانید یکی از چیزهایی که باعث بیداری انسان میشود رفتن به قبرستانها و زیارت اهل قبور است حضرت فرمود بروید به زیارت مردگان آنها شاد میشوند به زیارت شما کلامی دارد حضرت علی الغِنَى والْفَقْرُ بَعْدَ الْعَرْضِ يوم القيامة (نهج البلاغه، حکمت 449) چقدر این حدیث لطیف است در کلمات قصار است این جا معلوم نمیشود چه کسی غنی است چه کسی فقیر است آن جا معلوم میشود ممکن است این جا کسی به ظاهر خیلی غنی باشد خیلی ثروت داشته باشد ولی این ثروت فقط خودش بوده آن وقت آن جا فقیرترین آدم است ممکن است این جا فقیر بوده ولی ایمانش را حفظ کرده آن جا ثروت مند است ما فکر نکنیم پدر ما ثروت مند بوده آن جا نیازی نیست اگر آن جا فقیر باشد نیازمند است علیای حال چه فقیر چه غنی حضرت میفرماید بروید به زیارت مردگان آنها شاد میشوند حضرت علی میفرماید أَحَدُکُمْ حَاجَتَهُ عِنْدَ قَبْرِ أَبِیهِ وَ عِنْدَ قَبْرِ أُمِّهِ بِمَا یَدْعُو لَهُمَا (همان) از ما میپرسند دعا کجا خوب است؟ محل استجابت دعا کجاست؟ میگوییم حرم سیدالشهدا مسجد الحرام مسجد النبی حرم امام رضا اینها را نام میبریم زمزم و صفا و مشعر و منا و حجر اسماعیل ولی در ردیف آن مکانهایی که دعا مستجاب است حضرت علی میفرمایدای کاش من این حدیث را نشان میدادم باور میکنند بینندگان؟ در کافی شریف است حضرت علی میفرماید در ردیف آن مکانها برای اجابت دعا حاجتتان را بروید کنار قبر پدر مادر مطرح بکنید حاجت بخواهید آن جا دعا مستجاب است یکی از اساتید بزرگ حوزه را یک وقت دیدم من کنار قبر مرحوم پدر خودم بودم که امروز هم سالگرد وفات ایشان است دیدم ایشان هم نشسته کنار یک قبری آن استاد حوزه نمیدانستم قبر چه کسی است دیدم نشسته آن استاد از اساتید بزرگ حوزه است نام نمیبرم شاید راضی نباشد عمامه اش را از سرش برداشته صورتش را به قبر میمالد من نگاه میکردم ایشان کارش تمام شد آمد سمت من سلام کردم گفت آقا در خط ما بودی گفتم بله من ندیده بودم گفت من یک گرفتاری سختی داشتم به هر دری زدم هر ورد و دعایی نخواندم حل نشد به من گفتند این کار را بکن برو کنار قبر پدر یا مادر صورتت را بر قبرش بگذار این جا گرفتاری ام باز شد دیدم این حدیث حضرت علی است.