95-01-17-حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی - سیرهی تربیتی حضرت علی علیه السلام
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سیرهی تربیتی حضرت علی علیه السلام
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی
تاريخ پخش: 17-01-95
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
كي مي شود بيايي و نيلوفر آوري گل هاي رنگ رنگ صفا گستر آوري باران شوي، بهار شوي، غنچه غنچه گل لب وا كني، گلاب خوش قمصر آوري
شریعتی: سلام عرض میکنم خدمت شما بینندگان محترم و حاج آقای حسینی خیلی خوش آمدید. سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.
حاج آقا حسینی: سلام علیکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همهی بینندگان محترم دارم تبریک سال نو میگویم ان شاء الله سالی همراه با سعادت و موفقیت برای همه باشد.
شریعتی: ان شاء الله خیلی خوشحال هستیم در سال جدید هم در محضر شما هستیم بحث ما با حاج آقای حسینی سیرهی تربیتی امام علی است مهمان سفرهی ناب نهج البلاغه هستیم.
بسم الله الرحمن الرحیم خطبهی 110 در نهج البلاغه حضرت علی در این خطبه به راههای رسیدن به قرب الهی اشاره میفرماید یک بحث بسیار مهمی است من همین جا عرض میکنم که عزیزان این بحث را ان شاء الله خوب پیگیری بکنند ما روایات فراوانی داریم البته بخشی اش محور سخن ما نهج البلاغه است با نهج البلاغه آغاز میکنیم که انسان چه کند به پروردگار نزدیک شود راههای قرب الهی چیست اِنَّ أَقرَبُ ما یَکُونُ العَبدُ إلَی اللهِ اگر این واژهها را جستجو بکنیم بهترین حالتی که انسان به خدا نزدیک میشود إنَّ أَقْرَبَ مَا يکُونُ الْعَبْدُ إلَي الْکُفْرِ این نقطهی مقابلش است اینها را هم باید بگوییم آن چیزی که من استفاده کردم از نهج البلاغه یا روایات با همین عناوین به نظرم میشود اینها را تحت چهار عنوان خلاصه کرد بقیه اش میشود زیر مجموعهی این چهار عنوان یعنی راههای رسیدن به قرب الهی این چهار راه است اولی معرفت است بدون معرفت نمیشود دوم دوری از گناه است سوم انجام واجبات است چهارم کسب فضائل اخلاقی است آن چه در نهج البلاغهی حضرت علی در مجموعهی روایات اهل بیت آمده اساس راههای رسیدن به قرب الهی این چهار راه است چهار راه کلی است بقیهی راهها میشود زیر مجموعهی این راهها پس یکی معرفت است دوم دوری از گناه است سوم انجام واجبات چهارم کسب فضائل اخلاقی زیر مجموعهی کسب فضائل اخلاقی خدمت به خلق است یا انجام مستحبات است یا در روایاتی آمده خدمت به پدر مادر برّالوالدین یا صلهی رحم پس ما دنبال روایاتی میگردیم که در نهج البلاغه یا کلمات اهل بیت آمده به عنوان بهترین راه رسیدن به قرب الهی یا به تعبیر نهج البلاغه إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ اَلْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اَللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى اَلْإِيمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ اَلْجِهَادُ فِي سَبِيلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ اَلْإِسْلاَمِ وَ كَلِمَةُ اَلْإِخْلاَصِ فَإِنَّهَا اَلْفِطْرَةُ وَ إِقَامُ اَلصَّلاَةِ فَإِنَّهَا اَلْمِلَّةُ وَ إِيتَاءُ اَلزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَةٌ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ اَلْعِقَابِ وَ حَجُّ ؟ اَلْبَيْتِ وَ اِعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ اَلْفَقْرَ وَ يَرْحَضَانِ اَلذَّنْبَ وَ صِلَةُ اَلرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثْرَاةٌ فِي اَلْمَالِ وَ مَنْسَأَةٌ فِي اَلْأَجَلِ وَ صَدَقَةُ اَلسِّرِّ فَإِنَّهَا تُكَفِّرُ اَلْخَطِيئَةَ وَ صَدَقَةُ اَلْعَلاَنِيَةِ فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مِيتَةَ اَلسُّوءِ وَ صَنَائِعُ اَلْمَعْرُوفِ فَإِنَّهَا تَقِي مَصَارِعَ اَلْهَوَانِ أَفِيضُوا فِي ذِكْرِ اَللَّهِ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ اَلذِّكْرِ وَ اِرْغَبُوا فِيمَا وَعَدَ اَلْمُتَّقِينَ فَإِنَّ وَعْدَهُ أَصْدَقُ اَلْوَعْدِ وَ اِقْتَدُوا بِهَدْيِ نَبِيِّكُمْ فَإِنَّهُ أَفْضَلُ اَلْهَدْيِ وَ اِسْتَنُّوا بِسُنَّتِهِ فَإِنَّهَا أَهْدَى اَلسُّنَنِ وَ تَعَلَّمُوا اَلْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ اَلْحَدِيثِ وَ تَفَقَّهُوا فِيهِ فَإِنَّهُ رَبِيعُ اَلْقُلُوبِ وَ اِسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ شِفَاءُ اَلصُّدُورِ وَ أَحْسِنُوا تِلاَوَتَهُ فَإِنَّهُ أَنْفَعُ اَلْقَصَصِ وَ إِنَّ اَلْعَالِمَ اَلْعَامِلَ بِغَيْرِ عِلْمِهِ كَالْجَاهِلِ اَلْحَائِرِ اَلَّذِي لاَ يَسْتَفِيقُ مِنْ جَهْلِهِ بَلِ اَلْحُجَّةُ عَلَيْهِ أَعْظَمُ وَ اَلْحَسْرَةُ لَهُ أَلْزَمُ وَ هُوَ عِنْدَ اَللَّهِ أَلْوَمُ (نهج البلاغه، خطبه 110) بهترین وسیلهی توسل به پروردگار اینها است تا آن جا که من نگاه کردم اگر کسی شرح حال اولیاء خدا را مطالعه بکند باور بفرمایید همهی آنها اگر به جایی رسیدند از همین چهار راه است این که میگویند چه کنیم سیر و سلوک و علمای اخلاقی همه اش در این چهار راه است آیت الله بهجت سید بن طاووس چطوری این چنین شدند؟ عزیزان ببینند هم روایات را هم شرح حال علما و بزرگان را ببینند زیر مجموعهی کسب فضائل مثلا خدمت به خلق است انجام مستحبات است نوافل است در روایت باز احترام به پدر مادر نیکی به پدر مادر است اگر بتوانیم این بحث را مطرح بکنیم به طور جامع به نظرم بحث خیلی مفیدی است من متواضعانه تقاضا میکنم عزیزان و سروران روحانی خودم عزیزانی که تازه شروع کردند میپرسند چه مباحثی خوب است برای مردم به نظرم این مباحث یکی از مباحث مهم است آن هم با محوریت سفرهی حضرت علی نهج البلاغه. کسی است که همه را طی کرده به ما میخواهد یاد بدهد خطبهی 110 من یک ترجمهای اول از این خطبهی نورانی عرض میکنم بعد میرویم سراغ تفصیل بحث إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ اَلْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اَللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى اَلْإِيمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ بهترین وسیلهای که کسانی که میخواهند به خدا برسند بهترین وسیلهی قرب الهی در این چند تا خلاصه میشود ایمان که همان معرفت است جهاد است که همان انجام واجبات است توحید است که باز برمیگردد به همان معرفت اقامهی نماز که همان بخش انجام واجبات است همهی دین در نماز خلاصه میشود خیلی تعبیرات عجیبی است اینها را ما فعلا ترجمه میکنیم إِيتَاءُ اَلزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَةٌ زکات یک واجب است برای همه روزهی ماه رمضان سپر از عقاب است حج عمره که آثارش را حضرت اشاره میکنند صلهی رحم که زیر مجموعهی همان کسب فضائل است صدقه دادن صدقهی مخفیانه دادن و خدمت به خلق کار خیر انجام دادن خدمت به خلق کردن پس حضرت خلاصه میکنند در همین چهار راه با زیرمجموعههایی که اشاره کردیم حالا ما برای این که بحثمان یک نظامی داشته باشد در عین حال محور ما کلام حضرت باشد از اول شروع میکنیم اولی شد معرفت یک روایتی است حدیث در کنز العمال است پیغمبر به حضرت علی فرمود یا علی پس اولی اش معرفت است بدون معرفت نمیشود ایمان معرفت توحید یَا عَلی اِذَا رَاَیتَ النَّاس یَتَقَرَّبُونَ اِلی خَالقهم اِلی بِاَنواع البِرّ تَقرب اِلَیه بِاَنواعِ العَقل (حلیة الاولیاء، ج 1، ص 18) اگر مردم میخواهند با کارهای خوب به خدا نزدیک شوند تو با انواع عقل و خرد به خدا نزدیک شو یعنی اول معرفت میخواهد اول شناخت میخواهد اول بصیرت میخواهد بعد انسان برود دنبال کار نماز بدون بصیرت نماز بدون معرفت ذکر بدون معرفت؟ خدمت به خلق بدون معرفت؟ اگر از بصیرت و معرفت شروع کردی بر همهی مردم سبقت میگیری عیارش معرفت است اولش معرفت است در یک حدیث دیگری باز در کافی شریف است امام صادق فرمود یَا بُنَیَّ اعْرِفْ مَنَازِلَ الشِّیعَةِ عَلَى قَدْرِ رِوَایَتِهِمْ وَ مَعْرِفَتِهِمْ فَإِنَّ الْمَعْرِفَةَ هِیَ الدِّرَایَةُ لِلرِّوَایَةِ وَ بِالدِّرَایَاتِ لِلرِّوَایَاتِ یَعْلُو الْمُؤْمِنُ إِلَى أَقْصَى دَرَجَاتِ الْإِیمَان (معانی الاخبار، ص 2) اگر میخواهید بدانید شیعیان ما چه درجاتی دارند چه منازلی دارند به هر ترتیب شیعیان در یک منزلت نیستند درجاتشان متفاوت است ببینید چقدر از ما روایت بلد هستند چقدر فهمیدند روایات را نه فقط نقل روایت بلکه درک روایت بصیرت در روایت فهم روایات معرفت در دین میدانید عزیزان همهی بینندگان میدانند ما اگر بزرگان ما در طول تاریخ کتابهای حدیثی که نوشتند مثلا مرحوم کلینی که کافی شریف را نوشت بلافاصله بعد در طول سالیان سال صدها سال علمای بزرگ ما آمدند روایات را شرح کردند فهم کردند روایات را مرحوم ملا صالح مازندرانی شرح مینویسید مرحوم علامه مجلسی شرح مینویسد ملاصدرا شرح مینویسد دهها شرح بر کافی شریف داریم یک کافی داریم ولی دهها فهم روایات داریم بصیرت در روایات داریم در قرآن کریم هم آیهای است وقتی به اهل آتش میگویند چه شد شما جهنمی شدید اهل آتش میگویندوَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ» (ملک/ 10) اگر ما گوشمان را باز کرده بودیم تعقل میکردیم بصیرت و معرفت در دین داشتیم تعقل میکردیم ما از جهنمیان نبودیم نمیشود بگوییم میخواهیم با خدا نزدیک شویم فقط با اعمال؟ نه اعمال مرحلهی بعد است اولی اش تفکر است تعقل است فهم دین است باز در نهج البلاغه چون مهمان سفرهی حضرت هستیم در کلمات قصار کلمهی 38 ام بسیار کلمهی نورانی است حضرت میفرماید انَ ّ أَغْنَی الْغِنَی الْعَقْلُ وَ أَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ (نهج البلاغه، حكمت 38) بالاترین ثروت عقل است نقطهی مقابلش بدترین و بزرگ ترین فقر نادانی است حماقت و جهل است اگر باز عزیزان عنایت داشته باشند در کتابهای حدیثی ما این خیلی جالب است مثلا کافی شریف یک کتاب حدیثی معتبر بسیار معتبر است وقتی ایشان خواست شروع بکند خیلی مهم است اولین کتابش کتاب الحجة نیست کتاب الحجه یعنی امام شناسی اولین کتابش کتاب العقل است اول کتاب العقل است بعد کتاب دومش کتاب الحجه است با عقل شروع کرده است 36 حدیث در کتاب العقل ذکر کرده بسیار روایات نابی دارد من فقط یکی دو تا را میخوانم برای این که معلوم باشد این حدیث از حضرت علی است دارد که هَبَطَ جَبْرَئِيلُ عَلَى آدَمَ ع فَقَالَ يَا آدَمُ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أُخَيِّرَكَ وَاحِدَةً مِنْ ثَلاَثٍ فَاخْتَرْهَا وَ دَعِ اِثْنَتَيْنِ فَقَالَ لَهُ آدَمُ يَا جَبْرَئِيلُ وَ مَا اَلثَّلاَثُ فَقَالَ اَلْعَقْلُ وَ اَلْحَيَاءُ وَ اَلدِّينُ فَقَالَ آدَمُ إِنِّي قَدِ اِخْتَرْتُ اَلْعَقْلَ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ لِلْحَيَاءِ وَ اَلدِّينِ اِنْصَرِفَا وَ دَعَاهُ فَقَالاَ يَا جَبْرَئِيلُ إِنَّا أُمِرْنَا أَنْ نَكُونَ مَعَ اَلْعَقْلِ حَيْثُ كَانَ قَالَ فَشَأْنَكُمَا وَ عَرَجَ (کافی، ج 1، ص 10) جبرائیل بر آدم هبوط کرد من از جانب پروردگار مامور شدم جبرائیل به آدم نازل شد و عرض کرد من مامور شدم از جانب پروردگار به شما بگویم یکی از این سه چیز را انتخاب بکن حق انتخاب با شماست یا عقل یا دین یا حیا حضرت علی میفرماید حضرت آدم گفت من عقل را انتخاب کردم الآن به ما بگویند بین دین و عقل و حیا انتخاب بکنیم دین اول است آدم گفت نه من همان عقل را انتخاب میکنم جبرائیل به حیا و دین گفت شما بروید دیگر این بنا بود یکی را انتخاب بکند من از جانب پروردگار مامورم بگویم یکی را انتخاب بکند به حیا و دین گفت شما بروید حیا و دین جواب دادند نه ما موظف هستیم با عقل باشیم ما از عقل جدا نمیشویم اگر آدم عقل را انتخاب کرد ما موظف هستیم با او باشیم یعنی اگر انسان تعقل داشت دین همراهش حتما خواهد بود دین داری حتما خواهد بود این حدیث در تحف العقول است خیلی حدیث قشنگی است اَثْنى قَوْمٌ بِحَضْرَتِهِ صلي الله عليه و آله عَلى رَجُلٍ حَتّى ذَكَروا جَميعَ خِصالِ الْخَيْرِفَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: كَيْفَ عَقْلُ الرَّجُلِ؟ فَقالوا: يا رَسولَ اللّه ِ نُخْبِرُكَ عَنْهُ بِاجْتِهادِهِ فِىالْعِبادَةِ وَ اَصْنافِ الْخَيْرِ تَساَلُنا عَنْ عَقْلِهِ؟! فَقالَ صلي الله عليه و آله: اِنَّ الاَْحْمَقَ يُصيبُ بِحُمْقِهِ اَعْظَمَمِنْ فُجورِ الْفاجِرِ، وَ اِنَّما يَرْتَفِعُ الْعِبادُ غَدا فِى الدَّرَجاتِ وَ يَنالونَ الزُّلْفى مِنْ رَبِّهِمْعَلى قَدْرِ عُقولِهِم (تحف العقول، ص 54) عدهای در محضر پیغمبر خدا از یک کسی شروع کردند تعریف کردن در محضر پیغمبر هر چه خوبی شما فرض کنید در مورد آن آقا گفتند اهل احسان است اهل خدمت به خلق است نماز شب میخواهند دعا دارد هر چه که شما بگویید تمام خوبیهایی که در یک نفر قابل تصور است را در مورد این آقا برای پیغمبر گفتند پیغمبر اینها را کافی ندانست كَيْفَ عَقْلُ الرَّجُلِ؟ معرفتش چطور است؟ عقل و فهم و بصیرتش چطور است؟ تعجب کردند اصحاب گفتند ما از تمام کارهای خیرش میگوییم عبادتش را میگوییم شما از عقلش سوال میکنید؟ حضرت فرمود بله وَ اِنَّما يَرْتَفِعُ الْعِبادُ غَدا فِى الدَّرَجاتِ وَ يَنالونَ الزُّلْفى مِنْ رَبِّهِمْعَلى قَدْرِ عُقولِهِم فردای قیامت درجاتی که به انسانها داده میشود بر اساس عقلشان است 36 حدیث در کافی شریف دارد من به همین یکی دو روایت اکتفا کردم برای این که عزیزان بدانند بحث خیلی گسترده تر از این است تفسیر عقل در کتابهای حدیثی ما مفصل آمده مرحوم علامه مجلسی وقتی وارد شده در بحار مفصل توضیح داده شاید دوستان به ذهنشان بیاید یعنی چه؟ من خلاصه میکنم باز با یک روایتی معنا میکنم حدیث در تحف العقول یکی از مصادر قدیمی ماست پیغمبر خدا فرمود خداوند عقل را در سه بخش تقسیم کرده اگر کسی این سه بخش را داشته باشد عقلش کامل است آن عقلی که اهل بیت گفتند ائمه گفتند این است یعنی همان معرفت نه این شیطنتها در روایت است که گفتند پس معاویه خیلی بدجنسی دارد فرمود آن شیطنت است آن عقل نیست این که بگویند فلانی خیلی بلد است اموال دیگران را بردارد این شیطنتها را نمیگویند عقل حالا این حدیث خودش قشنگ بیان کرده پیغمبر خدا فرمود عقل سه جزء دارد کسی این سه تا را داشته باشد کامل است حُسْنِ الْمَعْرِفَةِ بِاللَّهِ ، وَحُسْنِ الطَّاعَةِ لِلَّهِ ، وَحُسْنِ الصَّبْرِ عَلَى أَمَرِهِ (بحارالأنوار، ج 77، ص 155) اولش معرفت معرفت که آمد به دنبالش بندگی میآید طاعت میآید و بصیرت که گاهی به مسئلهی امامت تفسیر شده پس اولین مسئله معرفت است راههای تقرب اولش معرفت است که من باز همین جا نمیخواهم باز کنم بحث خیلی زیاد است به حواشی نمیرسیم ولی باز خواهش میکنم اگر این قدر تاکید شده روی مسئلهی معرفت و بصیرت اولین راه قرب الهی است ما یک کم تلاشمان را بیشتر بکنیم.
شریعتی: معرفت پیدا کردن کار سختی است؟
نه کار سختی نیست دنبالش باشیم کار سختی نیست یکی اش برنامههای دینی رسانه بهترین راههای کسب معرفت است قطعا نزدیک میکند پیچیده نکنیم فکر نکنیم تا گفتیم معرفت یک چیز خیلی سختی است یک داستانی است من نمیخواستم بگویم مفصل است یک وقتی امام موسی علیه السلام به کسی فرمودند همه چیز تو خوب است مَا اَحَبَّنِی چقدر من دوست دارم ویژگیهای خوبی که داری فقط یک اشکال در زندگی ات است این حدیث در کافی است اَلا اَنَّهُ لَا مَعرِفَةَ لَک تو بی معرفت هستی از امام سوال کرد معرفت چیست تا میگوییم معرفت میگویند چه چیز پیچیدهای است حضرت فرمود تَفَّقُه وَ الطَّلَبِ الحَدِیث یعنی فهم دین پیچیده اش نکنیم برویم دنبالش فهم دین همین است یکی از بهترین راهها همین جلسات است خیلی از دوستان سوال میکنند استاد اخلاق داشته باشیم میگویم پیچیده نکنید شما در شهر و روستا یا همین تهران گاهی پیچیده میشود گاهی آدم گرفتار کسانی میشود که دکان بازار دارند نه همین برنامههای دینی رسانه را ببینید هر کجا مجلس اهل بیت بود شرکت بکنید این استاد اخلاق است این درس اخلاق است نیازی نیست جای خاصی برویم شخصی را پیدا بکنیم نه مطالعه بکنیم حضرت موسی بن جعفر فرمود تو معرفت نداری خدا پدرش را بیامرزد سوال کرد معرفت چیست حضرت فرمود فهم دین آن هم از راه کلمات اهل بیت عزیزان اهتمام بورزند همین نهج البلاغهی حضرت علی چقدر ما باید خدا را شکر بکنیم دریای معارف است من افتخار میکنم الحمدلله خداوند نظر عنایت و لطفی به ما داشت که ما تقریبا یکی دو سالی است مهمان سفرهی نهج البلاغه هستیم شهید مطهری با آن عظمت میگوید من مثل کسی بودم خبر نداشتم مثل همسایهای که از همسایه اش خبر ندارد استادم آیت الله حاج میرزا علی آقای شیرازی دست من را گرفت با دنیای نهج البلاغه آشنا کرد در مقدمهی سیری در نهج البلاغه بیان کرده یکی همین قرآن نهج البلاغه است به جوانها گفتم برنامه بگذارید روزی نیم ساعت یک ساعت تفسیر مطالعه بکنید پس اولین راه معرفت است تفقه در دین و فهم در دین آنهایی که متصدی مجالس دینی هستند متواضعانه خواهش میکنم اگر این همه تاکید شده در جلسات دینی بخش عمده را برای فهم دین و سخنرانیها بگذاریم یادمان باشد عزاداریها یا جشن اهل بیت حتما باید باشد ما میخوانیم در راههای تقرب یکی از بهترین بلکه بالاترین راه محبت اهل بیت است ولی مقدمه اش معرفت است الآن گاهی دیدم در بعضی جلسات مثلا سخنرانی و کسب معارف یا تعطیل است یا در حاشیه است اول جلسه که تلاوت قرآن است ده بیست نفر هستند بعد که احکام دین گفته میشود میشود چهل پنجاه نفر سخنران که میآید چهارصد پانصد نفر آخرش که میرسد به مداحی میشود پنج هزار نفر خدا راضی است؟ ما مخلص همهی مداحیها و ذکر اهل بیت هستیم افتخار ما این است بلد باشیم بتوانیم بخوانیم اما موقع تلاوت قرآنش قاری قرآن میگوید چقدر بخوانم؟ میگویند بخوان تا جلسه آماده شود این خوب است؟ احکام را هم عدد کمی است سخنرانی یک کم میرود بالاتر به آخرش که میرسد زیاد میشود دیگر حاشیه نرویم مقدمهی محبت معرفت است نمیشود بدون معرفت پس اولی معرفت و بصیرت است دوم انجام واجبات است که حضرت به بعضی از این واجبات در خطبهی 110 اشاره کردند من یک حدیث از کافی شریف میخوانم امام صادق فرمودند فِيمَا نَاجَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مُوسَى (ع): يَا مُوسَى مَا تَقَرَّبَ إِلَيَ الْمُتَقَرِّبُونَ بِمِثْلِ الْوَرَعِ عَنْ مَحَارِمِي به موسی از مناجاتهایی که موسی با خدا داشت خدا به موسی خطاب کرد یا موسی هیچ کسی به من نزدیک نشد مثل دوری کننده از گناه اول معرفت دوم دوری از گناه که دوری از گناه مقدم بر انجام واجبات است اگر بخواهیم به خدا نزدیک شویم برویم زندگی اولیاء را ببینیم گناه در زندگی اینها نبوده من فراوان دیدم جوانها میآمدند خدمت مرحوم آیت الله بهجت سیر و سلوک میخواستند فکر میکردند مرحوم آیت الله بهجت چیز پیچیدهای میخواست بگوید ایشان میفرمود رساله را بگیرید عمل بکنید اینها جا میخوردند ما گفتیم آقا الآن میخواهد چه بگوید یکی از اساتید بزرگ یادم است واقعا مرد بزرگی بود رضوان خدا بر ایشان باد تعبیر خیلی زیبایی داشتند میفرمودند مطالعهی رساله واجب است مطالعهی قرآن مستحب است قرآن خواندن مستحب است هیچ فقیهی نگفته قرآن خواندن واجب است ما باید قرآن بخوانیم مستحب است ولی خواندن رساله واجب است احکام ما را بدانیم حلال و حرام خدا را بدانیم این مرد بزرگ میفرمود رساله همین که حلال حرام خدا را بشناسیم یک وقتی یک داستانی را گفتیم عَبدُالرَّحمَن الحجاج قَالَ کُنتَ عِندَ اَبِی عَبدالله عَلَیهِ السَّلام اِذ دَخَلَ عَلَیهِ عَبدُالملک القمی فقال: لَه اشرب وَ اَنَا قَائِم؟ فَقَال: اِن شِئتَ فَقَالَ: اشرب بِنَفس وَاحد حَتی اروی؟ قال: اِن شِئتَ قال: فأسجد و یَدی فِی ثَوبی؟ قال: اِن شِئتَ ثُمَّ قَالَ: ابوعبدالله علیه السلام اَمَّا وَالله مَا مِن هَذا و شبهه اَخافُ عَلَیکم (محاسن، ص 581) کسی بود به نام عبدالملک آمد خدمت امام صادق چند سوال پرسید مثل این که لیستی از سوالاتش را آماده کرده بود میخواست از حضرت بپرسد گفت چند سوال دارم حضرت فرمودند بپرس گفت سوال اول مستحب است یک لیوان آب را به سه نفس بخوریم گفت میخواهم به یک نفس بنوشم آخر این سوال است؟ حضرت فرمود ان شئت دلت میخواهی به یک نفس بنوشی بنوش عیبی ندارد مستحب است آن را رعایت نکن در روایت است شب نشسته مستحب است آب خوری گفت میخواهم آب را ایستاده بنوشم گفت اگر میخواهی بنوش گفت نماز بخوانم دستم در لباسم است مستحب است آدم در نماز دستش در لباسش نباشد بیرون باشد حضرت فرمود اگر دلت میخواهد این کار را بکن آمد سوال چهارمش را بپرسد حضرت ناراحت شد قسم خورد به خدا قسم من نگران این مسائل نیستم خوب است اینها در مراحل بعد خوب است مستحبات خوب است ترک مکروهات خوب است ولی به خدا قسم من نگران گناه هستم ترک گناه مقدم است انجام واجب مهم است بعد میرسیم به این که نماز شب هم بخوانیم خیلی خوب است نماز مستحب هم بخوانیم خیلی خوب است.
شریعتی: همان روایت معروف که در آغاز روزهای ماه مبارک رمضان حضرت علی از پیغمبر پرسید افضل اعمال این ماه چیست فرمود ورع عن محارم الله.
احسنت در حالی که در ماه رمضان یک آیه بخوانی ثواب یک ختم قرآن را میدهند ولی حضرت فرمود دوری از گناه افضل است این حدیث هم در کافی شریف است یک شخصی آمد خدمت امام باقر گفت من صادقانه به شما بگویم من چطور آدمی هستم قَالَ لَهُ رَجُلٌ إِنِّي ضَعِيفُ الْعَمَلِ قَلِيلُ الصَّلَاةِ قَلِيلُ الصَّوْمِ وَ لَكِنْ أَرْجُو أَنْ لَا آكُلَ إِلَّا حَلَالًا وَ لَا أَنْكَحَ إِلَّا حَلَالًا فَقَالَ وَ أَيُّ جِهَادٍ أَفْضَلُ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْجٍ (محاسن، ص 292) من واجباتم را انجام میدهم محرمات را انجام نمیدهم ترک میکنم ولی دنبال مستحبات نیستم بگویم رجب شعبان رمضان روزه ام نه این طوری نیستم واجباتم را انجام میدهم مستحبات که میرسد توفیق زیادی ندارم ولی عهد بستم در زندگی حرام خواری نداشته باشم گناه در زندگی ام نباشد سفره ام سفرهی حرامی نباشد من چطور آدمی هستم؟ آدمی که فقط واجباتش را انجام میدهد سفره اش سفرهی حلال است گناه انجام نمیدهد حضرت ناراحت شد فرمود چرا میگوییم اعمالم کم است کدام تلاش و عبادتی بالاتر از این که انسان دامنش را و شکمش را از گناه حفظ بکند؟ دست کم نگیر واقعا اگر کسی بگوید من گناه در زندگی ام نیست خیلی ادعای بزرگی است یکی بگوید من دامنم شکمم از گناه دور است حرام خواری نمیکنم خودم را حفظ کردم بگوید من واجباتم را انجام میدهم گناه هم در زندگی من نیست حضرت فرمود این که بالاترین عبادت است چرا گفتی قلیل العمل اگر دوستان نگاه بکنند زندگی علما اولیا خدا همه اش محورش همین است حرام خواری در زندگیهای ما نباشد گاهی حواس ما به مستحبات است اما از حرام خواریها پرهیز نداریم در جامعهی ما رشوه خواری است یا نه؟ قطعا است حرام خواری است رشوه خواری نیست در ادارات ما؟ کم فروشی نیست در بازار ما؟ کم فروشی که حتما حرام است بحثی در آن نیستوَيْلٌ لِّلْمُطَفِّفِينَ» (مطففین/ 1) همان طور که قرآن گفتهوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ» (مطففین/ 10)وَوَيْلٌ لِّلْمُشْرِكِينَ» (فصلت/ 6) این را هم گفته ویل وعدهی عذاب است وای بر آنهایی که خدا را تکذیب میکنند وای بر آنهایی که برای خدا شریک قرار میدهند آنهایی که کم فروشی میکنند ببینید در بازار ما است یا نه؟ اگر من در کسب و کارم صبح تا شب کم فروشی بکنم بعد ظهر بروم صف اول جماعت نماز بخوانم؟ رشوه خواری در جامعهی ما است اگر بناست ما به خدا نزدیک شویم از این جا شروع بکنیم یا رباخواری در جامعهی ما نیست؟ میشود بگوییم نیست؟ الآن واقعا در بازار ما هیچ اثری از ربا نیست؟ بانکهای پاک پاک هستند؟ هیچ ربایی نیست؟ ما الگویش را صادر میکنیم به کشورهای دیگر نظام بانکداری اسلامی را هر کس میخواهد از ما یاد بگیرد سود سی درصد را بیایید از ما بگیرید نظام بانکداری اسلامی این است یا جریمههای دیرکرد که این روزها فریاد علما بلند شده صریحا میگویند جریمهی دیرکردی که میگیرید حرام است چه کسی به چه کسی است؟ میگویند نه ما درستش کردیم شرعی اش کردیم اینها شرع را بلد هستند یا نه مراجعی که دارند اعتراض میکنند این همه میگویند اینها میدانند یا آنها بهتر میدانند؟ شما بلد هستید؟ ما درست هستیم با چه درست کردید؟ با شرط التزام شرط کردیم گفتیم دیر پرداخت کردی جریمه میدهی و او پذیرفته طرف صد میلیون وام گرفته میگوید سی صد میلیون دادم هنوز تمام نشده نه صد میلیون دادم هنوز تمام نشده من نگرانی ام ترسم این است که یک وقتی ما متوجه شویم که دیگر دیر شده باشد الآن سی و هفت سال سی و هشت سال است من همین جا عرض کردم امام حفظ نظام را از اوجب واجبات میدانست کسی شکی دارد؟ چقدر از امام شنیدیم همه چیز ما فدای نظام شود نظام اسلامی یک اصل اسلام است واقعا همین طور بود همین امام را اول انقلاب گفتند جریمههای دیرکرد را اگر ما نگیریم سیستم بانکی مان به هم میخورد مردم نمیآیند پولها را بدهند امام فرمود من جایز نمیدانم آقا از شرط التزام طرف شرط کرده امام فرمودند اینها همه اش حیله است قبول نیست نمیشود دیگر تعبیر یکی از مراجع بزرگوار یادم است خدمتشان رسیدم گفتم مگر شرط التزام نیست؟ بانک میگوید من با تو شرط کردم شرط ضمن عقد است ایشان میفرمود اگر این راه حل بود این همه آیات قرآن این همه روایاتی که در مورد حرمت رباخواری است باید میگفتند الا این که شما شرط بکنید با طرف استثناء میکردند اصلا امام رضوان الله علیه چرا حیلههای ربایی را حرام میداند؟ پر است تحریر الوسیلهی ایشان چون کلاه شرعی است گفتند اگر این کار را نکنیم سیستم به هم میخورد جمهوری اسلامی به هم میخورد امام گفت فتوای من این است قبول نمیکنم امامی که همه چیز را فدای جمهوری اسلام میکرد میگفت اصل نظام باید حفظ شود ولی هر چه کردند فرمود نه گفتند چه کنیم گفتند بروید شورای نگهبان رفتند شورای نگهبان با همین شرط التزام حل کردند ولی این حرف مال سی و هشت سال پیش بوده یک ضرورتی بوده سی و هشت سال پیش امام فرمود حلش بکنید حل کردند یعنی بعد از سی و هشت سال ما به راه حلی نرسیدیم که اعتراض و فریاد مراجع بلند نشود؟ یک چیزی باشد که به فتوای امام بخورد؟ میگویند شرط کردیم میخواهید بخواهید نمیخواهید نخواهید.
شریعتی: آثار سوء اش و آتش اش گریبان کل جامعه را میگیرد.
بله من همین جا گفتم شما این جریمهها را سودها را جمع میکنید جمع میکنید جمع میکنید یک مرتبه یک سه هزار میلیاردی میبرند چوب همان است آثار سوء دارد من عرض کردم ما اگر همان حدیث را میخواندیم دوباره میرفتیم هم آرامش بیشتری داشتیم کسی هم گلایه نمیکرد ولی این درد جامعه است الآن هم دیر شده این تعبیری که بعضی از مراجع همین روزها دوباره فرمودند ما یک وقتی وامی از یک بانکی گرفتیم برای موسسه مان بعدها گفتیم مسلمان که هیچ الهی کافر گرفتار این بانکها نشود یک مرجع تقلید که وقتی انتخابات میشود ما کلام این بزرگواران را میآوریم که مردم در انتخابات شرکت بکنند مگر در انتخابات و جاهای حساس کلام مراجع و رهبر نیست که مردم حضور پیدا میکنند؟ همین بزرگواران وقتی به این جا برسد چند نفرشان همین روزها فرمودند قطعا جریمهی دیرکرد حرام است حرام است حرام است صد بار در ملاقاتها گفتند حرام است گفتند مسلمان که هیچ کافر گرفتار بانکها نشود من حرفم این است یک وقتی متوجه شویم الآن هم دیر شده الآن مردم پیام میدهند چه کسانی به خاطر بانکها به روز سیاه نشستند؟
شریعتی: همین الآن هم پیامها به دست ما میرسد دل خونی دارند آنهایی که گرفتار شدند.
الآن شاید کسی بگوید این آقا هیچ سرش نمیشود اگر بانک جریمه نگذارد مردم پول نمیدهند سی و هشت سال است راه حل پیدا نشده؟ گیرم راهی هم نیست شما جریمه کردید من دیر کردم جریمه بسم الله چشم جریمه را به چه کسی باید بدهم؟ الآن وقتی پلیس جریمه میکند کسی که تخلف میکند میرود خزانه آقای شریعتی بپرسید جریمهی بانکها کجا میرود هر روز دکوراسیون بانکها عوض میشود املاکشان بیشتر میشود هر رئیس جمهوری هم میآید میگوید بیایید املاکتان را واگذار بکنید زورشان نمیرسد اگر من تخلف کردم گوش من را میخواهید بگیرید این جریمه را بریزید به بیت المال برای چه خرج تشریفات شما دکوراسیون شما شود؟ آن چیزی که مهم است این است که حضرت فرمود اولی شد معرفت دومی دوری از گناه اگر گناه در زندگی ما باشد رباخواری رشوه خواری کم فروشی در زندگی ما باشد اینها همه اش کشک است بخواهیم به خدا نزدیک شویم همه اش حرف است حالا هی برویم سراغ مستحبات من ربا بدهم همه اش بانکها نیست شخصیها هم هستند من به شما پول بدهم این حکم دین است هر شرطی که من بگذارم کنار وامی که به شما میدهم چقدر دین سخت گرفته من به شما یک میلیون وام بدهم بگویم یک آقایی بفرمایید هفتهی دیگر بیایید لپ تاپ من را تعمیر بکنید این رباست هر شرطی که گذاشته شود رباست من بیایم مد والضالین را درست بکنم بیایم مردم را دعوت بکنم نظام بانکداری یک طرف خدا یک طرف ولی بعد یک طوری کلاه شرعی درست بکنم اشتباه است پس راه اول معرفت راه دوم دوری از گناه است که مهم ترین گناه حرام خواری در جامعه است.
شریعتی: خیلی ممنون صفحهی 176 را امروز با هم تلاوت میکنیم آیات 196 تا 206 سورهی مبارکهی اعراف.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّـهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ ﴿١٩٦﴾ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَكُمْ وَلَا أَنفُسَهُمْ يَنصُرُونَ ﴿١٩٧﴾ وَإِن تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لَا يَسْمَعُوا وَتَرَاهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ وَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ ﴿١٩٨﴾ خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ ﴿١٩٩﴾ وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّـهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿٢٠٠﴾ إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ ﴿٢٠١﴾ وَإِخْوَانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الْغَيِّ ثُمَّ لَا يُقْصِرُونَ ﴿٢٠٢﴾ وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِم بِآيَةٍ قَالُوا لَوْلَا اجْتَبَيْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلَيَّ مِن رَّبِّي هَـذَا بَصَائِرُ مِن رَّبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿٢٠٣﴾ وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿٢٠٤﴾ وَاذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُن مِّنَ الْغَافِلِينَ ﴿٢٠٥﴾ إِنَّ الَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ يَسْجُدُونَ ﴿٢٠٦﴾
ترجمه:
یقیناً سرپرست و یار من خدایی است که قرآن را نازل کرده و او همواره شایستگان را سرپرستی و یاری میکند. (۱۹۶) و کسانی را که به جای خدا میخوانید، نه میتوانند شما را یاری دهند و نه خود را یاری رسانند. (۱۹۷) و اگر آنان را به سوی هدایت دعوت کنید، نمیشنوند و آنان را میبینی که به سوی تو مینگرند در حالی که نمیبینند. (۱۹۸) عفو و گذشت را پیشه کن، و به کار پسندیده فرمان ده، و از نادانان روی بگردان. (۱۹۹) و اگر [وسوسهای از سوی] شیطان، تو را [به خشم بر مردم و ترکِ مهربانی و ملاطفت] تحریک کند، به خدا پناه جوی؛ زیرا خدا شنوا و داناست. (۲۰۰) مسلماً کسانی که [نسبت به گناهان، معاصی و آلودگیهای ظاهری وباطنی] تقوا ورزیده اند، هرگاه وسوسههایی از سوی شیطان به آنان رسد [خدا و قیامت را] یاد کنند، پس بی درنگ بینا شوند [و از دام وسوسه هایش نجات یابند.] (۲۰۱) و برادران بی تقوایان [که شیاطین هستند] همواره آنان را به عمق گمراهی میکشانند؛ سپس [در به گمراهی کشیدنشان] کوتاهی نمیورزند. (۲۰۲) و هرگاه برای مخالفان [به سبب تأخیر وحی] آیهای نیاوری [بر پایه گمان پوچ و باطلشان که قرآن را از پیش خود میآوری] میگویند: چرا آیهای از نزد خود انتخاب نکردی [تا برای ما بیاوری]؟ بگو: من فقط آنچه از سوی پروردگارم به من وحی میشود، پیروی میکنم. این قرآن دلایلی روشن از سوی پروردگار شماست و برای گروهی که ایمان میآورند، سراسر هدایت و رحمت است. (۲۰۳) و هنگامی که قرآن خوانده شود، به آن گوش فرا دهید و سکوت کنید تا مشمول رحمت شوید. (۲۰۴) و پروردگارت را در دل خود بامدادان و شامگاهان از روی فروتنی و زاری و بیم و ترس به صدایی آرام وآهسته یاد کن و [نسبت به ذکر خدا] از بی خبران مباش. (۲۰۵) یقیناً مقرّبان و نزدیکان خدا هیچ گاه از عبادت و بندگی اش تکبّر نمیورزند، وهمواره او را تسبیح میگویند، و پیوسته برای او سجده میکنند. (۲۰۶)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: خدمت حاج آقای حسینی هستیم اشارهی قرآنی را بشنویم و ادامهی فرمایشاتتان را
این آیهای که تلاوت شدخُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ» در تفاسیر فرمودند کامل ترین آیه در فضائل اخلاقی همین است اگر ما بخواهیم فضائل اخلاقی را خلاصه بکنیم در این سه بخش باید خلاصه بکنیم یعنی بخواهیم خلاصه و چکیدهی تمام فضائل اخلاقی را بگوییم جامع ترین آیه این آیه است اهل گذشت باشیم فرمان به کارهای خوب بدهیم از جاهلین هم اعراض بکنیم در سورهی مبارکهی فرقان هم است «وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا» (فرقان/ 63) «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» (فرقان/ 72) اگر جامعهی ما همین سه دستور را عمل بکند گذشت و فرمان به خوبی و دوری از جاهل نادیده گرفتن کسی یک بدی کرد بگذر شما خیلی سر به سرش نگذار درگیر نشو آن وقت ببین این همه گرفتاریهایی درگیریهایی که ما داریم پیش میآید یا نه؟ واقعا اگر عمل بکنیم پیش نمیآید عفو و گذشت و فرمان به کارهای پسندیده و دوری از جاهل یک جاهلی با تو درگیر شد محلش نگذار. ما فعلا در دومی یعنی دوری از گناه ماندیم هیچ بهترین وسیله برای قرب الهی مثل دوری از گناه نیست به مثل ورع عن الحرام نیست گناه که میگوییم یک مصداقش را گفتیم که کم فروشی است یک مصداقش رباخواری است یک مصداقش رشوه خواری است متاسفانه تا میگوییم کم فروشی ما دنبال این میگردیم که مخاطب را دیگری قرار بدهیم میگویند امروز بحث چه بود؟ بحث بازاریها بود نه فقط بازاری نیست تصریح کردند فقهای ما کم فروشی فقط در کیل و وزن نیست یک چیزی که شما میکشید نه پارچه را هم که متر میکنید کم اش بگذاری میشود کم فروشی آقای منبری شما که منبر میروید وقت مردم را میگیرد اگر کم بگذارید کم فروشی است باور بفرمایید ما در طول هفته چه اضطرابی داریم برای این چهل دقیقهای که میآییم محضر عزیزان وقت مردم را میگیریم خدا رحمت کند مرحوم شیخ عباس ایشان پسری داشتند مرحوم حاج میرزا علی آقای محدث زاده منبری خیلی خوبی بود در هر منبر دهها آیه و حدیث میخواند یک حدیثی ایشان در منبر خوانده بود آمده بود پایین یک کسی پرسیده بود این حدیث کجاست گفته بود یادم نیست هر چه فکر کرده بود یادش نیامده بود شب در خواب پدرش صاحب مفاتیح را در خواب دیده بود که پسرم آدرس حدیث فلان جاست ولی از این به بعد بدون مطالعه به منبر نرو مدیون وقت مردم هستی این کم کاری است من اگر تعهدی داشتم برای سخنرانی یک استادی اگر تعهدی داده معنا ندارد شما چقدر توانا هستید منبر روید؟ شما چقدر توانایی تدریس دارید؟ هر کسی در هر کاری است کم از کارشان بگذارد مسئولین ما الآن میگویند بعضیها عضو چهل هیئت امنا هستند وقتی میگویید میگویند کاری ندارد اسمم است برای چه اسم شما باشد؟ یک نفر مگر میتواند چهل هیئت امنا و هیئت علمی عضو باشد؟ کی میخواهد برسد اینها مصداق کم فروشی است یک استاد دانشگاه چطور میخواهد برسد؟ یک پزشک من مخلص همهی پزشکان هستم ناراحت نشوند از دست ما این قانونی که خود وزارت بهداشت گفته من سوال میکنم بینندهها بگویند این طوری است یا نه؟ نوشتند پزشک عمومی باید پانزده دقیقه برای بیمار وقت بگذارد متخصص بیست دقیقه فوق تخصص بیست و پنج دقیقه شما به پزشک مراجعه کردید آقا زاده تان جناب محی الدین عزیز را به پزشک متخصص اطفال برده اید آن جا بیست دقیقه وقت میگذارد برای بررسی؟
شریعتی: خیلی کم اتفاق میافتد.
نگفته نسخه ات را نوشته آن وقت من همین جا بگویم واقعا آدم غصه میخورد من یک وقت رفتم پیش پزشک اطفالی بچهای مریض بود میخواستم بروم گفتم ساعت چند بیا گفت ده و نیم بیا گفتم چه منظم ده و نیم رفتم گفتم عین چهل مریض نشستند پزشک هنوز نیامده گفتم تو بیا ده و نیم بیا من نفر چهلم هستم چهل مریض قبل من هستند گفتند بنشین تا پزشک بیاید این حق الناس نیست؟ یک نفر به من پیام بدهد پزشکم گفته فلان ساعت بیا رفتم همان ساعت آمده هست اما خیلی کم است اگر چهل تا مریض میخواهم ببینم عین چهل تا را میگویند ساعت ده بیاید پزشک هم همان ساعت نیامده این حق الناس است حق الناس که فقط از دیوار مردم بالا رفتن نیست من وقت مردم را ضایع بکنم میشود حق الناس آن آقا مریض است دو سه ساعت مینشیند آن جا این حق الناس است بد است اینها را من بگویم در اروپا دیدم طرف سر ساعت آمده پزشک آمده آن جا در محلی که بیماران مینشینند سلام کرده ده وقت مریض بوده پزشک از اتاقش آمده بیرون پیش بیمار سلام کرده دست بیمار را با خودش گرفته برده داخل اتاق ما این طوری هستیم؟ سه ساعت مینشیند میگوید همین است میخواهی بخواه نمیخواهی نخواه اگر سخنران باشد اگر کارخانه دار باشد ماشین از کارخانه هنوز بیرون نیامده پنج عیب دارد اینها کم فروشی نیست؟ کم فروشی فقط تخم مرغ است که ده گرم کم بیاید؟ کارگرهایمان یک وقتی به یکی از کارمندان که عضو ادارهای بود گفتم چرا دیر میروی گفت با این حقوقی که دولت به ما میدهد همین که صبحها به نیت اداره رفتن از خواب بیدار میشویم حقوق بر ما حلال میشود من قبول دارم حقوق کم میدهند کم است ولی این توجیه است این غلط است تو تعهد دادی من با همین حقوق کم هشت ساعت بیایم یک دقیقه اش را کم بکنی میشود حق الناس با از دیوار مردم بالا رفتن فرقی ندارد.