آداب دعا
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: آداب دعا
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين حسینی
تاريخ پخش: 03-01-95
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
ای پاسخ بی چون و چرای همهی ما *** اکنون تویی و مسالههای همهی ما
کو آن که، در این خاک سفر کرده ندارد *** سخت است فراق تو برای همهی ما
ای گریهی شبهای مناجات من از تو *** لبخند تو آیین دعای همهی ما
تنها نه من از یاد تو در سوز و گدازم *** پیچیده در این کوه صدای همهی ما
ای ابر اگر از خانهی آن یار گذشتی *** با گریه بزن بوسه به جای همهی ما
ما مشق غم عشق تو را خوش ننوشتیم *** اما تو بکش خط به خطای همهی ما
گر یاد تو جرم است غمی نیست که عشق است *** جرمی که نوشتند به پای همهی ما
در آتش عشق تو اگر مست نسوزیم *** سوزانده شدن باد سزای همهی ما
شریعتی: سلام به همهی شما دوستان خوب خیلی خوش آمدید به این سمت خدا دلتان گرم به محبت اهل بیت علیهم السلام باشد خوشحالیم در کنار شما هستیم.
حاج آقا حسینی: سلام علیکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همهی بینندگان خوب سمت خدا داریم امیدواریم سال خوبی داشته باشند سال خوبی را شروع کرده باشند واقعا این دعای یا مقلب القلوب در حق همهی ما ان شاء الله مستجاب شده باشد و خدایی که حَوِّل حال است بهترین حال را به همهی ما همهی بینندگان عنایت کرده باشد.
شریعتی: ان شاء الله ما گل هدیه میدهیم حاج آقا حسینی با کلام نورانی شان و بیان شیوایشان کلی عیدی و هدیه به ما و همهی بینندههای خوبمان میدهند که از این بابت بی نهایت سپاسگزار هستیم امروز هم بی صبرانه ما و بینندگان خوبمان مشتاق هستیم که در ذیل بحث آداب مسلمانی بشنویم و از آداب دعا ظاهرا شما برای ما خواهید گفت.
حاج آقا حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم در بحث آداب دعا میدانید یک بحث بسیار بسیار مفید و زیبایی و نسبتا مفصلی است من یک آدرسی اول صحبت میگویم که هر مقدارش جا ماند خود بینندگان مراجعه بکنند در موضوع دعا ما کتاب زیاد داریم در موضوع آداب دعا هم کتاب زیاد داریم و قطعا رعایت آداب در اجابت دعا تاثیر دارد من یک آدرس خیلی خیلی نزدیک میگویم کتاب مراقبات مرحوم آیت الله میرزا جواد آقای ملکی تبریزی است که من شنیدم امام رضوان الله علیه یک روزی همین ایامی که بعد از انقلاب آمده بودند قم یک روز میآیند منزل همسرشان میبینند که امام عمامه شان یک کمی خاکی است امام خیلی مقید بودند سوال میکند کجا تشریف برده بودید که عمامه تان خاکی شده فرمودند رفته بودم سر قبر استادم آیت الله ملکی تبریزی و سنگ قبر ایشان را با شال عمامه ام پاک کرده بودم این خاک مزار استادم است البته امام دو سال بیشتر ایشان را درک نکردند ولی خیلی امام به ایشان ارادت داشتند همین که امام با این عظمت بنشینند و سنگ مزار استادشان را پاک کنند خود این نشانهی احترام به اساتید است که قطعا در زندگی انسان موثر است آیت الله ملکی کتابی دارند به نام مراقبات فراوان صحبتش شده به فارسی هم ترجمه شده مکرر هم ترجمه شده در بازار غالب کتاب فروشیها دارند بگویند مراقبات آیت الله ملکی تبریزی است تفاوتش با مفاتیح این است که این کتاب خاص هر ماه است اول هر ماهی نوشته اول ماه محرم صفر به ترتیب ماه قمری است که مراقب چه چیزهایی باشیم یک مرد بزرگی بوده انصافا در مقامات علمی و اخلاقی و معنوی ایشان عالم و فقیه بوده بینندگان یادشان باشد امام رضوان الله علیه چه شخصیتهایی ایشان را جذب کرده؟ یک فقیه عارف مثل آیت الله ملکی تبریزی ایشان حاشیه بر عروة الوثقای آیت الله عظمی محمد کاظم طباطبائی یزدی دارد یعنی یک فقیه و مجتهد است این که میگویند حاشیه بر عروه دارد یعنی یک مجتهد کامل است یک فقیه است در مقامات معنوی هم مقامات بسیار بالایی را داشته یا فرض کنید مرحوم آیت الله شاه آبادی که امام به ایشان خیلی علاقه داشت یک مجتهد بود و یک فقیه خیلی خوب است اگر ما بخواهیم برویم دنبال الگوها دنبال الگوهایی برویم که هم مقامات علمی هم مقامات معنوی داشته باشند دیگران هم میتوانند به مقامات معنوی برسند ما نمیخواهیم بگوییم مقامات معنوی خاص مجتهد و فقیه و آیت الله و صاحب رساله و حاشیهی عروه است نه آنها هم میتوانند برسند ولی اگر بخواهند معلم ما باشند باید مجتهد عارف فقیه باشند سبکی که امام رضوان الله علیه داشتند این مسیر مسیر دقیق تری است و باید مراقب بود گفت طی این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی واقعا ظلمات است دکان بازار در این قضیه خیلی زیاد است خیلی باید مواظب بود علیای حال این مردی که با این عظمت و این شخصیت بسیار فوق العاده که امام این طوری برایش تواضع میکنند کتابی دارند به نام مراقبات خوب است بینندگان تهیه بکنند در خانه شان داشته باشند اول هر ماه چه کاری انجام بدهند مثلا اول ماه رجب در پیش است این ماه را بخوانند اتفاقا یکی از فصلهای مفصل اش ماه رجب است ایشان در مراقبات ماه رمضان من آدرسش را هم میگویم در مراقبات که به مناسبت هر ماهی اعمال آمده به مناسبت ماه رمضان در بخش ماه رمضان ایشان وقتی میرسند به اعمال ماه رمضان آداب دعا را بیان کردند فصل دعاست آداب دعا را بیان کردند ایشان در آن جا بیست ادب از آداب دعا را ذکر کردند البته اگر انسان نگاه بکند روایات را بیش از اینها میشود پیدا کرد ولی حداقل این بیست تا را اگر دوستان خواستند در آن جا ملاحظه بکنند حتما ببینند من باز یک کتاب دیگری را میگویم این بحث که به کمال نمیرسد حداقل یکی دو آدرس بدهیم کتابی که یکی دو هفتهی قبل اشاره کردیم مرحوم ابن فهد حلی از علمای بزرگ شیعه است حدود هفت صد سال پیش زندگی کرده عزیزانی که کربلا مشرف شوند از باب القبله صحن امام حسین بیایند بیرون هر دری یک اسمی دارد اگر از باب قبله بیایند بیرون پنجاه متر صد متر بروند جلوتر سمت راستشان یک بقعهای است این قبر ابن فهد حلی از علمای بزرگ ما است کتابهای فراوانی دارد از جمله یک کتابی دارد در موضوع دعا واقعا از کتابهای کم نظیر است در موضوع خودش این کتاب هم ترجمه شده به فارسی اسم عربی اش عدة الداعی است آیین نیایش ترجمه اش است متعدد هم ترجمه شده از کتابهایی است که چند نفر ترجمه کردند بگویند ترجمهی کتاب ابن فهد حلی فراوان است در بازار ایشان در آداب دعا بحث مفصلی دارد من بخواهم از این جا شروع بکنم حالا که نام مرد بزرگ را بردم از یک روایتی از همین کتاب به عنوان مقدمهی آداب دعا شروع میکنم بحث آداب دعا خیلی مفصل است من یک فهرستی اشاره میکنم در این کتاب ابن فهد حلی این حدیث آمده که من در جلسهای دقیقهی آخر خواندم و نرسیدم شرح بکنم حدیث هم این جا است هم شیخ طوسی در امالی نقل کردند پیغمبر خدا فرمودند یکفِی مِن الدُّعاءِ مَعَ البِرِّ ما یکفِی الطعامَ مِن المِلْحِ (وسائل الشیعه، ج۷، ص 84) دعا چند درصد زندگی ما را باید پوشش بدهد؟ فرمودند به مقداری که نمک در غذای ما لازم است یک خانمی که این ایام نوروز ان شاء الله توفیق دارد مهمانها میآیند خانه اش در روایت هم داریم مهمان وقتی میآید روزی اش را میآورد گناهان اهل خانه را میبرد حتما از مهمان استقبال بکنند و حتما مرد خانه هم کمک بکند فقط دستور ندهد فردا بیست مهمان داریم خودش هم دست به کار شود وارد شوند مواظب باشند کمک بکنند در جلسهی قبل گفتیم یکی از کفارات گناهان کمک به اهل خانه است اینها میخواهند پذیرایی بکنند خانمی که غذا درست میکند چند درصد غذایش مواد است چند درصد نمک غذاست؟ نمک را نمیشود زیاد زد مواد لازم دارد یکی از دوستان سر سفرهای نشسته بودیم تذکر خوبی داد آش بود گفت شما نگاه بکنید همین آش حداقل هفت هشت ده تا ماده در آن به کار برده چقدر خانم خانه زحمت کشیده سبزی جو عدس همین طوری میخوریم رد میشویم ده ماده در این غذا به کار رفته یک درصد کمی نمک به آن میزنند همهی غذا مواد است یک نسبتی دارد پیغمبر خدا میفرماید دعا باید در زندگی ما به همین اندازه باشد.
شریعتی: یعنی زیاد دعا نکنیم؟
حاج آقا حسینی: نه حضرت میفرماید ما باید عملمان را اعمال صالح داشته باشیم یا هم اعمال صالح هم برای موفقیت هایمان خودمان تلاش بکنیم از خدا کمک بخواهیم من یک مثال خیلی ساده میزنم در این حدیث ابهامی نباشد مثلا میگویم الآن گاهی ما زیاد میبینیم کسی میآید پدری مادری آقایی میگوید تو را به خدا دعا کنید فرزندم از دست رفت امشب شب بیست و یک ماه رمضان است یک امن یجیب بگیرید پدر مادر تربیت فرزند آن برّ را میخواهد آن اعمال را میخواهد ما باید یک زمینههای خوبی برای تربیت فرزند بکنیم کارهایی باید کرده باشیم بله باید دعا هم بکنیم اما نمیشود گفت شما هیچ زمینهای را فراهم نکنید دعا بکنید امکانات گناه در اختیارش قرار بدهید ماهواره را خیلی راحت بیاوریم خانه بچه هایمان ببینند بعد که اینها منحرف شدند من یک وقت اشاره کردم بینندگان عنایت بکنند این را از سر دلسوزی میگویم آدم دلش جگرش میسوزد دشمن یک طوری برنامه ریزی کرده لازم نیست شما شش ماه ماهواره در خانه ات داشته باشی بعد ببینی عجب آثار بدی دارد نه برنامه ریزی کرده گاهی با یک فیلم سی دقیقهای چهل دقیقه هم نمیخواهد من خودم دیدم جوانی که میگفت من یک فیلم چهل دقیقه دیدم یازده سال گرفتار یک گناه پنهانی شدم.
شریعتی: یک وقتهایی شاید یک نگاه.
حاج آقا حسینی: بله یک نگاه و یک لحظه ما ساده نگیریم این طفل معصوم جوان معصوم ما امانت خداست دست ما.
شریعتی: یعنی اگر این اتفاق افتاده بعد.
حاج آقا حسینی: میگویند شب بیست و یکم دعا بکنید دخترم از دستم رفت پسرم از دستم رفت اعتیاد و فساد و فحشا و رفیق بد و رفیق ناباب گرفتارش کرده اینها امن یجیبی نیست تربیت دعا میخواهد ما دستور داریم امام صادق علیه السلام هر شب نماز میخواندند روایتش را هم خواندیم هر شب دو رکعت نماز میخواندند برای فرزندانشان ولی امام صادق فقط به دعا اکتفا نمیکرد به نماز اکتفا نمیکرد آن اعمال مهم است میخواهیم فرزند خوب داشته باشیم الآن میرویم زیارت میرویم مشهد دعا بکنیم فرزند صالح داشته باشیم خیلی خوب است هر شب دعا بکنیم هر شب نماز بخوانیم ولی آن برّ و نیکی و آن عمل یادمان نرود برنامه ریزی میخواهد تربیت فرزند برنامه ریزی میخواهد شما زمینهی گناه را در اختیارش قرار دادی تعارف ندارد در این بحثها نه این که ما آدم سیاسی نیستیم عقلمان نمیرسد ولی جناحی فکر نمیکنیم که بگوییم این جناح چه گفت واقعا این طوری نیستیم این مباحث بحث سیاسی نیست آدم ناراحت است نگران است ما جمعهی آخر ماه رمضان میرویم تظاهرات چه خبر است؟ که علیه اسرائیل بگوییم مرگ بر اسرائیل اسرائیل چه گناهی کرده؟ موشک زده به قلب فلسطینیها باید هم فریاد بزنیم اما سوال من این است که موشک نظامی بدتر است یا موشک فرهنگی؟ موشک نظامی چیزی نیست به شهادت میرسد ما الآن از شهدایمان چقدر تجلیل میکنیم؟ مقام معظم رهبری میگویند شبیخون فرهنگی ما سی سال گذشته از جنگمان هر روز تجلیل از شهید یک جایی از کشور داریم این موشک نظامی است اما موشک فرهنگی کشور چه میکند؟ شما جرئت دارید فرزندی که از دست رفت گرفتار اعتیاد و انحراف شد یادواره برایش بگیرید؟ بچهی من موشک فرهنگی خورده یادآوری بگیریم موشک نظامی شهادت است و افتخار ما میگوییم مرگ بر دشمن اما موشک فرهنگی را خودمان با دست خودمان میآوریم پدر مادرها به من میگویند چرا این قدر حرص و جوش میخوری چیزی نیست ما میخواهیم سریالهای خانوادگی اش را ببینیم اولا او یک طوری برنامه ریزی کرده زهرش را در قالب سریال خانوادگی اش ریخته بدون این که ما متوجه شویم یعنی یک کاری میکند شما وقتی بیست سی پنجاه جلسه یک سریال را دیدی خانوادهی محترم یادت باشد یک کاری میکند بعد از چهل جلسه سریال خانوادگی آن ارزشهای اخلاقی که در ذهن ما فطرت ما بوده به مرور فرو میپاشد به مرور نماز نوع نگاهمان عوض میشود ما ارتباط دختر پسر را خیلی بد میدانیم باید حریم نگاه داشت یک کاری کردند میگویند چقدر ما سخت گرفتیم اینها همه دارند با هم میلولند عالم هم به هم نخورده چیزی نشده نگو سریال خانوادگی را میبینیم نگو نگران نباش من مواظب هستم کجا مراقب و مواظب هستی ما گاها ساده اندیشی میکنیم این را جدی بگیریم ساده نگیریم الآن هر روز دارد روز به روز بیشتر میشود بعد بیست و یکم ماه رمضان میگویند یک امن یجیب بخوانید یک سفرهی فاطمهی زهرا یک نذر حضرت زینب بکنید نه اگر این روایت را ما تا آخر برنامه تکرار بکنیم کم است غذا نمکش چه اندازه است؟ مواد میخواهد این آشی که خانم درست کرده ده مواد به کار رفته یک کمی هم نمک دارد دعا همین اندازه است فکر نکنیم خیال ما راحت باشد سپردیم به امام زمان خود امام زمان فرمودند من این طوری تحویل نمیگیریم اگر میخواهی به من بسپری زمینهی خوب برایش فراهم بکن الآن فصل نوروز و مسافرتها نیست؟ ما بارها عرض کردیم خانوادهی محترم پدر محترم من دست شما را میبوسم آخر این پولی که با عرق جبین کد یمین به دست آوردی زحمت کشیدی این فرزندت را که میدانی جوان است یک نگاه همین که شما اشاره فرمودید گاهی واقعا سی دقیقه هم نمیخواهد یک لحظه یک فیلم یک عکس کافی است فکرش را متلاشی بکند چرا این جوان را دستش را میگیری با این پول زحمت کشیدهی حلال میبری بعضی از کشورها که قطعا ایمانش بیشتر نمیشود متزلزل میشود ایمانش صحنههایی را چیزهایی را میبیند برمی گردد میگوید این چه زندگی است آن زندگی کجا این زندگی کجا اگر میتوانی ببر زیارت یا به قول بعضیها ما اول ایران گردی مان تمام شود بعدا جهان گردی بکنیم حالا جهان گردی باشد چرا یک جایی ببریم که ایمان بچهها ضعیف شود این آمارهایی که میگویند را نمیشود مخفی کرد میگویند هیچ چیز نگویید چرا نگوییم؟ آمارها نشان میدهد سفر به این کشورها ایمان بچهها را متزلزل میکند آمار ماهوارهها را ما ببینیم آمار سفرها ابتلائات دیگر را ببینیم بعد بگوییم شب بیست و یک ماه رمضان حاج آقا امن یجیب بخوانید نه عمل میخواهد تربیت عمل میخواهد کار و کوشش میخواهد تلاش میخواهد زحمت میخواهد دلسوزی میخواهد پس یادمان نرود برای این که ما صد تا آداب دعا هم بخواهیم بگوییم تا بسترش را فراهم نکنیم فایدهای ندارد یعنی اول برویم مصالح را آماده بکنیم زمینهها را درست بکنیم بله دعا بکنیم امام صادق هر شب دعا میکردند این روایت خیلی جالب است الآن در همین برنامه تا میگویی فلان عارف فلان ذکر را گفته ما دیگر بیچاره میشویم هر کجا ما را میبینند آن ذکری که آن عارف گفته چه بود ما ننوشتیم سریع بگویید الآن من اگر بگویم میخواهم ذکر بگویم همه قلم کاغذ میآورند بنویسند نمیخواهم بگویم اینها نیست حتما است ولی به اندازهی نمک غذا ذکر خوب است ولی آن زمینهها را باید آماده بکنیم بعد هم بگوییم ذکر خوب است آنهایی که دنبال ذکر هستند این ذکر دو ذکر میگویم ولی ذکر به اندازهی نمک غذا است یادمان نرود یکی همین بود که گفتیم امام صادق شیخ طوسی در تهذیب نوشتند هر شب دو رکعت نماز میخواندند بدون استثناء هر شب برای سعادت فرزندانشان مثل نماز صبح است هیچ فرقی هم ندارد فقط تفاوتش این است که رکعت اول یک قدر رکعت دوم یک کوثر حالا اگر بلد بودند بلد نبودند همان توحید را بخوانند هر شب بخوانند کاری ندارد باز یک ذکر دیگری است ما نمیخواهیم منکر ذکر شویم در حالات حضرت علی بود میخواهید بدانید بیشترین دعای حضرت علی چه بود؟ کَانَ اَکثَرَ دُعا عَلِیّ «رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا» (فرقان/ 74) من خدایا فرزندان ما همسران ما را نور چشم ما قرار بده این دعا را که میتوانیم بخوانیم ولی جالب است خیلی جالب است خود حضرت توضیح دادند چون بعضی از این ذکرها برداشت دیگری میکنند این که پسر ما نور چشم ما باشد خوشگل باشد؟ حضرت فرمودند نه قسم خوردند مَا سَأَلْتُ رَبِّی أَوْلاداً نَضِرَ الْوَجْهِ وَ لا سَأَلْتُهُ وَلَداً حَسَنَ الْقَامَةِ وَ لَکِنْ سَأَلْتُ رَبِّی أَوْلاداً مُطِیعِینَ لِلَّهِ وَجِلِینَ مِنْهُ حَتَّی إِذَا نَظَرْتُ إِلَیْهِ وَ هُوَ مُطِیعٌ لِلَّهِ قَرَّتْ عَیْنِی (بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص 98) به خدا قسم این که گفتم نور چشمم باشد به خدا منظورم این نیست که حسن الوجه باشد خوشگل باشد عیب ندارد فرزند زیبا باشد از خدا بخواهیم اما در این دعا نور چشم بودن منظورم نیست قامتش قشنگ باشد نه بلکه فرزندانی مطیع خدا باشند در مسیر حق باشند در مسیر حق بودن تلاش میخواهد حضرت علی تلاش را کرده همین نهج البلاغهی ماست بارها عزیزان شنیدند طولانی ترین نامهی اخلاقی نهج البلاغه عهد نامهی مالک اشتر همه چیز در آن است بیشتر هم فرمان کشور داری است طولانی ترین نامهی اخلاقی نهج البلاغه نامهی 31 نهج البلاغه است که حضرت علی به امام حسن علیه السلام نوشته به فرزندشان یک نامهی اخلاقی توصیه موعظه پند نوشتند حضرت نامه را مینویسد بعد آن دعا را میکند.
شریعتی: چقدر در وصیت نوشته هایمان دغدغه مان این است که چه بلایی سر فرزندانمان میآید.
حاج آقا حسینی: سید بن طاووس رضوان الله علیه که نامش را همه شنیدند کم نظیر است ما چند ما مثل سید بن طاووس داریم این مرد بزرگ میآید یک کتاب مینویسد کشف المهجه مکرر هم ترجمه شده این کتاب در مقدمه اش نوشته پسرم من دیدم در آستانهی تکلیف هستی به سن تکلیف میخواهی برسی این کتاب را برای تو نوشتم که بدانی اعتقادات چیست عقاید حقه چیست یک شیعه چه عقایدی باید داشته باشد یک کتاب مینویسد و بعد در مقدمه نوشته من خودم نمیدانم روز تکلیفم چه روزی بوده اگر میدانستم جشن میگرفتم اما روز تکلیف تو را میدانم فلان مبلغ را هم گذاشتم کنار اگر من زنده بودم خودم جشن میگیرم اگر نبودم خودت جشن بگیر الآن جشن تکلیفها پر رنگ تر است یا جشن ولادت ها؟
حالا خیلی هم باشد یک کتاب مینویسد یک سیدی مثل سید بن طاووس عالمی مثل ایشان کتاب مینویسد که فرزندش راه را پیدا بکند ما نمیخواهد کتاب بنویسیم یک کتاب تهیه بکنیم یک جلسهی خوب تهیه بکنیم بحث ما تربیت فرزند نیست خیلی مفصل است ولی حرفم این است که اگر میخواهیم دعا بکنیم باید در کنار دعا عمل صالح داشته باشیم حضرت علی طولانی ترین نامهی نهج البلاغه را مینویسد بعد دعا میکند «رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا» پس یادمان باشد مهم ترین مسئله در کنار دعا عمل صالح است کار بکنیم از خدا کمک بخواهیم ولی به هیچ وجه دعا را جایگزین کار خودمان نکنیم و فرار نکنیم از کار این مقدمه من وارد آداب میشوم یکی از آدابی که خیلی مهم است تقریبا بیست ادب را مرحوم آیت الله ملکی تبریزی در آن کتاب گفتند در مراقبات بعضیها را من عرض میکنم یکی از آداب دعا که خیلی سفارش کردند باز به همین بحث عمل برمی گردد این است که انسان وقتی میخواهد دعا بکند قبل از دعا از آداب دعا قبل از دعا یک کار خیری بکند مگر نمیخواهید دعایتان مستجاب شود یک صدقهای بده یک دستگیری بکن تو رحمتی به دیگران داشته باش تا خدا به تو رحمت داشته باشد امام صادق فرمودند:كانَ أبي إذا طَلَبَ الحاجَةَ طَلَبَها عِندَ زَوالِ الشَّمسِ، فَإِذا أرادَ ذلِكَ قَدَّمَ شَيئاً فَتَصَدَّقَ بِهِ ، و شَمَّ شَيئاً من طيبٍ، و راحَ إلَى المَسجِدِ ودَعا في حاجَتِهِ بِما شاءَ اللّه (کافی، ج 2، ص 477) میخواهی دعایت مستجاب شود یا الله یا رحمن یا ارحم الراحمین شب ماه رمضان جوشن کبیر میخوانی هزار اسم و وصف تو هم مظهر اینها باش تو هم در خودت یک نشانهای داشته باش انسان مظهر اسماء الهی باید در حد خودش باشد الآن سال تمام شد من خواهش میکنم التماس میکنم تو را به خدا در این تعطیلات نوروزی دیگر ننشینیم محاسبه بکنیم آقا میگوید برویم دیدن پدرت؟ میگوید اسمش را نیاور دیدن پدر من نمیخواهم برویم که دیدن پدر تو هم نرویم دیگر سال عوض شد یا مقلب القلوب یک تحولی ایجاد کنیم اگر من هنوز حاضر نیستم از خطای مادر شوهرم پدر زنم بگذرم از خطای برادرم بگذرم به چه رویی بروم در خانهی خدا بگویم یا رحمن یا غفار بده بده تو دادی؟ تو کاری کردی؟ دائم بگو ستار بله خدا ستار است تو هم یک بار عیب بپوشان نوروز است جدول ننویسیم کجا برویم کجا نرویم این جا را تو نیا که من هم نیایم بعضیها واقعا حاضر هستند این کار را بکنند کم اش هم زیاد است مخفی کردنش خوب نیست یک جوانی آمد گریه میکرد میگفت من میخواهم مادرم را ببرم کربلا گفتم خیلی کار خوبی است گفت خانم ام مخالف است گفتم چرا خانمت را نمیبری گفت اینها با هم نمیروند گفتم جدا ببر گفت من حرفی ندارم به خانم ام گفتم یک سفر اول با هم میرویم کربلا شما را میبرم کربلا برمی گردم با اجازهی شما مادرم را میبرم خانم ام گفته کربلایی که بناست بعدش مادر شوهر را ببری من از خیر کربلا گذشتم یعنی من حاضر باشم از زیارت سیدالشهدا با این همه عظمت بگذرم چرا؟ چون شوهرم در سفر بعدی میخواهد مادر شوهرم را ببرد که مادر خودش است این کجا را میخواهد بگیرد؟ چطور ما رویمان میشود به خدا بگوییم یا ستارالعیوب یا دعا بکنیم در این بحثی که در قرآن کریم است وقتی خداوند میگوید «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» (بقره/ 30) مفسرین فرمودند این فقط این نیست که آدم خلیفهی خداست نه هر انسانی میتواند خلیفهی خدا باشد میتواند نه باید خلیفهی خدا باشد مظهر صفات خدا در حد توان خودش باشد این جوان گریه میکرد خیلی ناراحت شدم که میگوید زنم حاضر نیست میگوید نمیگذارد میگویم شما را اول میبرم برمی گردم یک سفر دیگر مادرم را میبرم میگفت وضع مالی ام خیلی خوب است ده سفر کربلا هم میتوانم بروم زن گفته اگر بناست مادرت را ببری بعدا من نمیروم همهی اینها از من نشأت میگیرد تو را به خدا خانوادهها اگر تا به حال نشستید گفتید به هم دیگر همه گرفتار هستند زن مرد آقا خانم اگر نشستیم تا به حالا گفتیم من نمیآیم تو نیا اینها را بریزیم دور ما رحمتمان شامل دیگران شود ما کینهها را بگذاریم کنار امام صادق میفرمود پدرم وقتی میخواست دعا بکند اول صدقهای میداد که دعایش مستجاب شود این یکی از آداب مهم دعا است این را من بگویم یک آیهای در سورهی مبارکهی انعام است ما نیاز داریم متاسفانه ما گاهی یادمان میرود یاد حاج آقا عالی بخیر ایشان یک وقتی این بحث را داشتند یک کسی گفت من نمیخواهم خدا رحمتش را شامل حال من بگرداند خود من بندگی کردم زحمت کشیدم به همان اندازهی زحمت به من مزد بدهد اضافه نمیخواهم با عدلش با من برخورد بکند منت سر من نگذارد نماز خواندم روزه گرفتم به همان اندازه به من بدهد آمدند محاسبه کردند دیدند تمام عباداتش با یک نعمت الهی باز برابری نمیکند آن نعمت الهی بالاتر است در دعا گفتند اَللّهم عاِملنا بِفَضلِک وَ لا تُعامِلنا بِعَدلِک (شرح اصول کافی ، ج 10، ص 191) ما محتاج هستیم من ترسم این است چرا این قدر دین به ما دستور میدهد؟ این را ببخش می(گوییم نمیخواهم ببخشم خدا چه میخواهد به ما بدهد ما نمیبخشیم تو هم نبخش واقعا این طوری میگویند خدایا اصرار ببخش ببخش نمیخواهم ببخشم به اندازهای که عبادت کردیم به همان اندازه به ما لطف بکن بیشتر نمیخواهیم هر کس این طرز تفکر دارد این آیه را ببیند اگر طرز تفکرش عوض نشود واقعا عجیب است.
شریعتی: یک فکری به حال خودش بکند.
حاج آقا حسینی: نه اصلا امکان ندارد «مَّن يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ» (انعام/ 16) هرکس فردای قیامت نجات پیدا بکند عذاب از او برداشته شود خدا رحمتش را شامل حالش کرده نگو عمل دارم به خاطر رحمت خداست و این هم رستگاری است که خدا به ما میدهد پس اگر کسی گرفتار عذاب نشد رحمت الهی است ذیل همین آیهی پانزده علامه طبرسی در تفسیر مجمع از پیغمبر خدا نقل کرده خیلی حدیث لطیف است از آن روایاتی است که من بهانه میگیرم هر جلسه بخوانم پیغمبر فرمود وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا مِنَ النَّاسِ أَحَدٌ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ بِعَمَلِهِ (بحارالانوار، ج 7، ص 11) قسم به خدایی که جانم در دست اوست با عملش نمیرود بهشت هیچ کسی همه محتاج رحمت هستیم همین که قرآن فرمود اصحاب تعجب کردند این پایانش از اول زیباتر است و یا انت یا رسول الله اصحاب گفتند حتی شما؟ حضرت فرمود من هم محتاج فضل خدا هستم من هم با عملم بهشت نمیروم من هم با رحمت الهی میروم بهشت گاهی آدم یک حرفی میزند طرف جدی نمیگیرد حضرت دستش را گذاشت روی سرش داد زد فریاد زد که من هم محتاج رحمت الهی هستم من هم نمیگویم با عملم بهشت میروم من هم نیازمند رحمت خدا هستم اگر پیغمبر میگوید یا قرآن این را میگوید همه محتاج رحمت هستیم دیگر خودمان را طلبکار ندانیم همه بدهکار هستیم حالا که همه بدهکار هستیم اگر میخواهی دعایت مستجاب شود بسم الله تو قدم بردار رحمتم شامل حال تو شود خدا رحمت کند.
شریعتی: حکایت آقای عالی تمام شد؟
حاج آقا حسینی: بله او را حساب کتاب کردند دیدند تمام عباداتی که انجام داده با یک نعمت خدا برابری میکند یک نعمت در برابر تمام اعمالی که ما انجام میدهیم. یک مثال میزنم. الآن اگر کسی مثلا چشمش را از دست بدهد یک کسی بگوید من چشم به تو میدهم پیوند چشم است انصافا اگر کسی چشمش را در اختیار ما قرار بدهد ما نمیگوییم تا آخر عمر نوکری ات را میکنیم؟ این یک چشم است فقط ما چند نعمت از خدا داریم شما اینها را بگذار در یک ترازو ببینید نماز دست و پا شکستهی ما کجا است؟ اگر تمام نعمتها را بگذاری یک کفه گفتند کاملا بدهکار هستی فکر نکنیم طلبکار هستیم بدهکار هستیم پس محتاج رحمت الهی هستم حالا که محتاج رحمت الهی هستیم میخواهیم برویم در خانهی خدا خدا میگوید بسم الله تو شروع بکن تا من شروع بکنم. یکی از اساتید میگفت من خودم واسطه بودم خدمت آیت الله بهجت میرفتم امام پیام میداد یک گرفتاری پیش آمده اول سالی حواسمان باشد خیلیها گرفتار هستند یک عده میروند مسافرت باشد خدا ان شاء الله بیشتر بدهد ولی یادتان باشد برگشتید دل بیچارهای را که نتوانسته برود نشکن نسوزان دست او را هم بگیر شما رفتی سفر کذایی بسم الله همسایه ات را هم تا شاه عبدالعظیم تا امام رضا کمک بکن برود خیلی گرفتار هستند ایشان میگفت رفتم پیش آیت الله بهجت میگفت از طرف امام که دعا بکنید ایشان فرمود به امام بگویید گوسفند قربانی بکند گاهی یکی گاهی دو تا گاهی سه تا که ایشان میگفت امام به من میگفتند خود شما انجام بدهید پس اول این که عمل را انجام بدهیم و دعا کنارش باشد و بحث اول در آداب این است که اگر از خدا انتظار رحمت داریم امام صادق صدقه میداد بعد دعا میکرد اگر مریض داری گرفتاری داری هر مشکلی داری دستگیری بکن از دیگری تا خدا دستت را بگیرد.
شریعتی: ان شاء الله صفحهی 162 آیات 88 تا 95 سورهی مبارکهی اعراف را تلاوت میکنیم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِن قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِن قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ ﴿٨٨﴾ قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَى اللَّـهِ كَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُم بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّـهُ مِنْهَا وَمَا يَكُونُ لَنَا أَن نَّعُودَ فِيهَا إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّـهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا عَلَى اللَّـهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ ﴿٨٩﴾ وَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْبًا إِنَّكُمْ إِذًا لَّخَاسِرُونَ ﴿٩٠﴾ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿٩١﴾ الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَانُوا هُمُ الْخَاسِرِينَ ﴿٩٢﴾ فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسَى عَلَى قَوْمٍ كَافِرِينَ ﴿٩٣﴾ وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ ﴿٩٤﴾ ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوا وَّقَالُوا قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ فَأَخَذْنَاهُم بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿٩٥﴾
ترجمه:
اشراف و سران قومش که [از پذیرفتن حق] تکبّر ورزیدند، گفتند:ای شعیب! مسلماً تو و کسانی را که با تو ایمان آورده اند از شهرمان بیرون میکنیم یا اینکه بی چون و چرا به آیین ما بازگردید. گفت: آیا هر چند که نفرت و کراهت [از آن آیین] داشته باشیم؟! (۸۸) اگر پس از آنکه خدا ما را از آن [آیین شرک آلود] نجات داده به آیین شما بازگردیم [و بگوییم: خدا دارای شریک و همتاست] یقیناً بر خدا دروغ بسته ایم؛ بنابراین امکان ندارد به آیین شما بازگردیم، مگر اینکه خدا که پروردگار ماست بخواهد [که او هم مشرک شدن و کافر شدن کسی را هرگز نمیخواهد] پروردگار ما از نظر دانش بر همه چیز احاطه دارد، فقط بر خدا توکل کردیم. پروردگارا! میان ما و قوم ما به حق داوری کن که تو بهترین داورانی. (۸۹) و اشراف و سران کافر قومش [به مردم] گفتند: اگر از شعیب پیروی کنید، مسلماً شما هم از زیانکارانید. (۹۰) پس زلزلهای سخت آنان را فراگرفت و در خانه هایشان [به رو درافتاده] جسمی بی جان شدند! (۹۱) کسانی که شعیب را تکذیب کردند [چنان نابود شدند که] گویی در آن شهر سکونت نداشتند، [آری،] آنان که شعیب را تکذیب کردند، همان زیانکاران بودند. (۹۲) پس شعیب از آنان روی گردانید و گفت:ای قوم من! یقیناً من پیامهای پروردگارم را به شما رساندم، و برای شما خیرخواهی کردم، با این حال چگونه بر گروهی که کافرند دریغ و تأسف خورم؟ (۹۳) هیچ پیامبری را در شهری نفرستادیم مگر آنکه اهلش را [پس از تکذیب آن پیامبر] به تهیدستی و سختی و رنج و بیماری دچار کردیم، باشد که [به پیشگاه ما] فروتنی و زاری کنند. (۹۴) سپس [هنگامی که این مصایب، مایه بیداری آنان نشد] به جای آن مصایب، رفاه وفراوانی نعمت قرار دادیم تا [ازنظر مال، ثروت، جمعیت و قدرت] فزونی یافتند، [بلکه بیدار شوند ولی رفاه و فراوانی نعمت در بیدار کردنشان مؤثّر نیفتاد] و گفتند: به پدران ما هم به طور طبیعی تهیدستی و سختی و رنج و بیماری رسید [و ربطی به رویارویی ما با پیامبران و خشم خدا نداشت]؛ پس به ناگاه آنان را در حالی که درک نمیکردند [به عذابی سخت و نابود کننده] گرفتیم. (۹۵)