يكشنبه 4 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

سیره‌ی تربیتی حضرت علی علیه السلام
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سیره‌ی تربیتی حضرت علی علیه السلام
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی
تاريخ پخش: 24-01-95

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

شریعتی: سلام عرض می‌کنم خدمت شما بینندگان محترم و حاج آقای حسینی خیلی خوش آمدید. سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.
حاج آقا حسینی: سلام علیکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه‌ی بینندگان محترم دارم
شریعتی: بحث ما به راه های تقرب به خداوند متعال رسید در ذیل خطبه‌ی 110 نهج البلاغه ادامه‌ی بحث را امروز دنبال می‌کنیم.
حاج آقا حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم من یک بار دیگر خطبه‌ی 110 را در یک نگاه اجمالی مرور می‌کنم حضرت فرمودند إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ اَلْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اَللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى اَلْإِيمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ اَلْجِهَادُ فِي سَبِيلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ اَلْإِسْلاَمِ وَ كَلِمَةُ اَلْإِخْلاَصِ فَإِنَّهَا اَلْفِطْرَةُ وَ إِقَامُ اَلصَّلاَةِ فَإِنَّهَا اَلْمِلَّةُ وَ إِيتَاءُ اَلزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَةٌ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ اَلْعِقَابِ وَ حَجُّ اَلْبَيْتِ وَ اِعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ اَلْفَقْرَ وَ يَرْحَضَانِ اَلذَّنْبَ وَ صِلَةُ اَلرَّحِمِ سبحانه برترین وسیله‌ای که انسان می‌تواند به خدا متوسل شود راه قرب الهی ایمان به خدا و به رسول خدا جهاد در راه خدا و توحید که توحید فطری انسان ها است و به پاداشتن نماز که همه‌ی دین است دادن زکات که یک فریضه‌ی واجب بر همه است روزه‌ی ماه رمضان که سپر از عقاب است حج و عمره و دیگر صله‌ی رحم و صدقه دادن چه سرّی چه آشکار هر کدام یک آثاری دارد و آخری اش هم خدمت به خلق این مجموعه‌ی بیانی که حضرت در راه های رسیدن به قرب الهی در خطبه‌ی 110 بیان کردند با توجه به این کلام حضرت و بعضی از روایات دیگر اگر واژه‌ی اقرب ما یکون العبد الیه الله یا افضل ما توسل به المتوسلون الی الله یا ان العبد یتقرب الی الله در این واژه ها مجموعا می‌شود راه ها را به چهار راه دسته بندی کرد یکی معرفت و ایمان است دوم دوری از گناه سوم انجام واجبات چهارم کسب فضائل اخلاقی البته فضائل اخلاقی زیر مجموعه هایی دارد چهار زیر مجموعه طبق روایات می‌شود در نظر گرفت یکی انجام مستحبات دوم خدمت به خلق مخصوصا خدمت به خلق تصریح شده در روایات که بهترین راه نزدیک شدن به خداست خدمت به پدر مادر و صله رحم است. در جلسه‌ی قبل معرفت و ایمان را گفتیم دوم دوری از گناه را هم اشاره کردیم باز هم عرض می‌کنم خیلی ها دنبال راه های سیر و سلوک و این چیزها می‌گردند مخصوصا جوان های عزیز در یک سن و سالی اگر جوان ها رنگ مذهبی و فضای مذهبی و دینی باشند مخصوصا در یک سن و سال هایی خیلی دنبال راه های سیر و سلوک و مقامات معنوی هستند دنبال دستورات اخلاقی و کتاب های عرفانی یا اساتید اخلاق هستند سال های جوانی اوجش است راهش همین راه ها است شما ببینید تقریبا زندگی همه‌ی اولیاء خدا را از همین چهار راه به جایی رسیدند یکی ایمانشان باورهای دینی و معرفتشان دوم هم دوری از گناه است من داستانی می‌گویم جوان ها عنایت بکنند خدا رحمت کند مرحوم آیت الله سید محمد فشارکی از علمای بزرگ نجف اصفهانی بودند از فشارک اصفهان ولی در نجف زندگی می‌کردند و تدریس می‌کردند مقامات علمی و معنوی شان فوق العاده بود یکی از شاگردانشان مرحوم آیت الله عظمی حائری موسس حوزه‌ی علمیه‌ی قم است این مرد بزرگ آیت الله فشارکی یک برادر زاده‌ای داشتند یک طلبه‌ی جوانی در نجف مشغول تحصیل بوده زیر نظر عموی بزرگوارش بوده یک روزی آیت الله فشارکی متوجه می‌شود این برادر زاده اش را یکی از عرفای نجف صید کرده البته خوب است ما اگر صید شویم صید عرفا شویم در تور شخصیت های فقیه عارفی قرار بگیریم و آن عارف بزرگ مرحوم آخوند ملا فتحعلی سلطان آبادی است مقامات او هم فوق العاده بوده به او یک دستوری می‌دهد برای چله نشینی به این طلبه‌ی جوان برادرزاده‌ی آیت الله فشارکی که اول راه بوده تازه سال چهارم پنجم طلبگی اش بوده یک دستوری می‌دهد این ذکر را فلان مقدار بگو این قدر دعا بخوان قرآن بخوان مرحوم ملا فتحعلی جاذبه های خاصی داشت عجیب او جذب این مرد می‌شود بنا می‌شود این چله را شروع کند عموی بزرگوارش آیت الله فشارکی می‌گوید حاضر هستی من یک دستور دیگری بدهم آن دستور را عمل بکنی؟ این دستوری که ایشان به تو داده خوب است ولی برای کسی است که کاری نداشته باشد بازنشسته‌ای باشد سالخورده‌ای باشد وقت داشته باشد اما تو طلبه‌ی جوان هستی مشغول تحصیلات هستی نمی‌رسی این همه یک جوان دانشجو اگر بخواهد شب دو ساعت نماز شب بخواند روز فلان ذکر را بخواند روزه هم بگیرد وقت نمی‌کند فرموده بود حاضری من یک دستوری را بدهم به تو که این دستور را میرزای شیرازی هم عمل می‌کند جوان مودبی بوده می‌گوید عمو اختیار من دست شما است اگر شما بفرمایید آن دستورات را می‌گذارم کنار قبل از این که من دستور را بگویم شاید بعضی ها قلم و کاغذ برداشته باشند که بنویسند ولی قلم و کاغذ نمی‌خواهد این مرد بزرگ استاد شخصیت هایی مثل آیت الله عبدالکریم حائری بوده می‌گوید دستوری که من به تو می‌دهم را عمل بکن می‌گوید من تمام چله نشینی را می‌گذارم کنار هر چه شما بگویید گفت یک کلمه است از امشب وقتی می‌خواهی بخوابی قبل از خواب یک تسبیح در دست بگیر چه کار بکنم؟ ذکر بگویم؟ گفت نه ذکر نمی‌خواهد تسبیح دستت باشد فکر کن از صبح تا حالا چه کار کردی مراقبه‌ای که چقدر ما در روایات داریم؟ فکر کن چه کار کردی گناه کردی؟ دروغ گفتی؟ دل کسی را شکستی؟ یک تسبیح بینداز نمازت قضا شده؟ مال حرام خوردی؟ تصمیم بگیر فردا این ها در زندگی ات نباشد از گناه فاصله بگیر دوباره فردا شب تا شب چهلم چله نشینی این است شب چهلم اگر نشستی هر چه فکر کردی یک تسبیح نیفتاد یعنی روزی بر تو گذشته که یک گناه مرتکب نشدی چله نشینی ات تمام است ما دنبال ذکر می‌گردیم ولی بالاترینش دوری از گناه است اگر جوان ها اگر می‌گویند ای کاش ما می‌رفتیم خدمت آسید علی آقای قاضی یک دستور می‌گرفتیم یا خدمت آیت الله بهجت می‌رفتیم آقا در قدم اول سیر و سلوک و مقامات معنوی قدم اول و آخرش این چهار دسته است که گفتیم اولی ایمان و معرفت دوم دوری از گناه حالا می‌گویند ما خیلی گرفتار هستیم اصلا وقت نمی‌کنیم شب فکر بکنیم ببینیم چه کار بکنیم در طول روز که مشغول هستیم شب هم که می‌آییم خانه کنترل دست ما از این شبکه به آن شبکه از این جا به آن جا جای تسبیح کنترل دست ماست تکراری برنامه ها را ببینیم یا خود برنامه ها را این را گذاشتیم کنار گوشی را برداریم برویم سراغ فضاهای مجازی این را هم که گذاشتیم زمین یک خانمی پیام داده بود شوهر من که می‌آید خانه نه ساعت بازی کلش می‌کند کی ما دیگر وقت بکنیم؟ آدمی که بخواهد ساعت ها پای سرگرمی و فضاهای مجازی و بازی مجازی و سریال ها باشد کی وقت می‌کند شب بنشیند فکر کند من صبح تا حالا چه کار کردم ایشان اول دوری از گناه و مکمل آن حساب کتاب های ما و مراقبه هاست خیلی در روایت داریم مثلا از ما نیست کسی که محاسبه نداشته باشد بازگشت دستور ایشان به مجموعه‌ی روایات ما برمی‌گردد خیلی روایت داریم که از ما نیست کسی که محاسبه در زندگی اش نباشد پس دو تا شد اول معرفت باز هم می‌گوییم معرفت و ایمان این خیلی مهم است دوم دوری از گناه سوم که باز در روایت در کافی شریف است امام صادق علیه السلام حدیث قدسی است وَ مَا يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي بِشَيْ ءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا اِفْتَرَضْتُ عَلَيْهِ (کافی، ج 5، ص 321) بنده‌ای به من نزدیک نشده با واجبات واجباتمان را انجام بدهیم نزدیک ترین راه انجام واجبات است ایمان معرفت دوری از گناه سوم انجام واجبات من برای چندمین بار عرض می‌کنیم این که ما می‌گردیم سیر و سلوک و مقامات اولیاء خدا به همین ها مقید بودند آن ها مقید بودند ما مقید نیستیم یک وقت گفتیم در حالات امام حاج آقا مصطفی فرزند امام می‌فرمود که گاهی بعد از نماز صبح ما صدای گریه‌ی امام را می‌شنیدیم امام گریه می‌کرد از مادر می‌پرسیدیم این وقت صبح چرا گریه می‌کنند مادر می‌فرمود احتمالا نماز شبشان قضا شده گریه می‌کنند بینندگان پیامک بدهند اگر کسی است نماز صبحش قضا شده باشد برای قضا شدن نماز صبح گریه کرده باشد اگر است ما خوشحال می‌شویم التماس دعا داریم به آن هایی که به این جا رسیدند نماز صبح ما هم که قضا می‌شود ته دل خوشحال می‌شویم می‌گوییم خواب که تکلیف ندارد خوابمان هم به هم نخورد چرتمان پاره نشد بعدا قضایش را به جا می‌آوریم راه سوم مقید شدن به همین واجبات است.
شریعتی: علمای معاصر ما علمای اخلاق خیلی تاکید داشتند روی مطالعه‌ی رساله و عمل کردن به آن.
حاج آقا حسینی: بله آن هفته عرض کردیم یک جمله‌ای گفتیم بعضی از بینندگان نمی‌دانم چند پیام داشتیم به این جمله‌ی ما سخن مال من نبود یکی از اساتید اخلاق و عرفان فرموده بودند خواندن قرآن مستحب است ولی خواندن رساله واجب است دیدم یکی گفته این چه حرفی است نه رساله اگر است به اول رساله ها نگاه بکنند مسئله‌ی یازدهم در صفحه‌ی اول رساله ها است مسائلی که انسان غالبا به آن نیاز پیدا می‌کند واجب است یاد بگیرد پس خواندن رساله واجب است ولی خواندن قرآن بله خیلی ثواب دارد اما جزء واجبات نیست این رساله هم همان فقه احکام است که در قرآن آمده است از قرآن به این جا رسیده اند چون ما در قرآن آیات احکام داریم نزدیک پانصد آیه داریم که آیات حلال حرام در آن است.
شریعتی: یک آسیبی که داریم این است که خیلی عمل به واجب را دست کم می‌گیریم.
حاج آقا حسینی: بله بعضی مثال ها را من می‌زنم الآن در جامعه‌ی دینی ما یک وقت هم اشاره کردیم یک بار دیگر می‌گوییم واجبات را داریم می‌گوییم واجبات مالی داریم واجبات بدنی داریم نماز روزه حج داریم خمس داریم زکات داریم من سوال می‌کنیم صادقانه سوال می‌کنیم ما مومن هستیم ما متدین هستیم چند درصد افراد جامعه‌ی ما خمس مالشان را می‌دهند؟ خمس یعنی چه؟ شما الآن اول فروردین مثلا حقوق بگیر شدید تا اول فروردین سال دیگر بهترین زندگی را داشته باش مسافرتت را برو خانه ات را بخر ماشینت را بخر اگر دختر داری پسر داری عقد و عروسی بکن هر چه می‌خواهی هزینه بکن در حد متعارف بهترین آبرومندانه ترین زندگی را داشته باش بعد از یک سال نگاه بکن یک سال گذشت از اولین در آمدت اگر چیزی اضافه نداشتی که هیچ اگر اضافه داشتی قرآن می‌فرماید هشتاد درصد این اضافه مال خودت بیست درصدش مال تو نیست «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّـهِ خُمُسَهُ»» (انفال/ 41) این بیست درصد یعنی یک پنجم آن مال تو نیست در رساله ها نوشتند اگر با پولی که خمس دارد بروی جنس بخری از این پول بدهی به فروشنده مدیون فروشنده هستی چون یک پنجم آن پول مال خودت نبوده به او دادی مال الله است چند درصد از جامعه‌ی ما این باور را دارد و عمل می‌کند؟ مقامات معنوی سیر و سلوک و تقرب الهی چیست؟ اول فروردین حقوق گرفتی تا فروردین سال دیگر همه‌ی زندگی ات را بهترین آبرومندانه ترین زندگی را داشته باش هر چه در حد شأن متعارفتت است خرج بکن مسافرت و ازدواج و دختر و پسر ماشین و خانه آخر سال اگر اضافه نیامد که هیچ اگر آمد هشتاد درصدش مال تو بیست درصدش مال من اصلا مال تو نیست این اشتباه نشود بگوییم مال خودمان را می‌دهیم به خدا اصلا حق تصرف نداریم مال خداست نوشتند رساله ها اگر با این پول بروی معامله بکنی شما یک پنجم پول آن آقا را ندادی مال الله را دادی یک بار هم است یعنی یک بار همین پول ده سال دیگر بماند دوباره به این پول خمس تعلق نمی‌گیرد یک بار در زندگی تعلق می‌گیرد چن درصد جامعه‌ی ما عمل می‌کنند؟ یک وقتی گفتیم تا این را می‌گوییم بعضی ها می‌گویند ما می‌خواهیم هزینه اش چیست؟ دو بخش است بخشی اش مال سادات فقیر است به جای زکات که به سادات فقیر نمی‌دهند نیمی از آن هم مال خرج دین تبلیغ دین سهم دین سهم امام که می‌گویند امام که این قدر خرج ندارد مال خرج دین می‌شود مگر شما نمی‌گویید این همه بچه های ما در معرض افکار باطل مذاهب مختلف هستند چه کسی باید این کارها را انجام بدهد؟ دین می‌گویند ما اعتماد نداریم اگر مطمئن بودیم درست هزینه می‌شود می‌دادیم اعتماد نداریم کجا می‌رود چه کسی می‌خورد اگر یادتان باشد یک وقت گفتیم برای این که بدانید وسوسه‌ی شیطان است یا نه ما از پول نمی‌توانیم دل بکنیم این بیست درصد را دو قسمت بکنید آن بخش سهم ساداتش را نمی‌خواهد به مرجع تقلیدت بدهی خودت برو سید فقیر پیدا بکن خیلی از مراجع فتوا دادند مرحوم آیت الله عظمی خویی تبریزی سیستانی صافی گلپایگانی می‌گویند سهم سادات را به من ندهید یک مرجع تقلید که گوشه‌ی قم نشسته سادات فقیر را از کجا بشناسند خودت بدهی فقط باید واجب النفقه‌ی ما نباشد پدر و مادر و اولاد ما نباشند نمی‌توانیم از این پول بدهیم آن ها واجب النفقه هستند این سهم سادات اجازه نمی‌خواهد عده‌ای از مراجع می‌گویند نیاور پیش من خودت سهم ساداتش را بده آن نیمه‌ی دیگرش را بیاور بعضی از مراجع احتیاط می‌کنند در آن احتیاط هم می‌شود رجوع بکنیم به این مراجعی که می‌گویند اشکالی ندارد پس یا ما مقلد آن مرجعی هستیم که می‌گوید خودت ببر بده یا مقلد آن مرجعی هستیم که احتیاط می‌کند می‌گوید بیاور دفتر ما که می‌توانید رجوع بکنید به آن یکی مراجع برای این که بدانید این وسوسه‌ی شیطان است یا بهانه خودت ببر بده نیم دیگر می‌ماند من مثلا یک میلیارد خمسم است نه هزار تومان هم باشد نیمه‌ی دوم را برای این که مطمئن باشی بهانه است یا وسوسه‌ی شیطان آن را هم برو خدمت مرجع تقلید بگو شیطان وسوسه ام کرده شما بگویید کجا می‌خواهید هزینه بکنید من مستقیم هزینه می‌کنم می‌خواهی مسجد بسازی مدرسه‌ی علمیه بسازی کتاب چاپ بکنی هر چه بفرمایید من می‌روم مستقیم انجام می‌دهیم چند درصد جامعه‌ی ما انجام می‌دهند؟ آمار کم است ما داریم این را می‌گوییم حضرت علی در همین جا تصریح می‌کند إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ اَلْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اَللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى بهترین راه رسیدن به خدا را گفته است زکات مال را گفتیم الحمدلله الآن در تهران بارندگی است باران رحمت الهی است کشاورز عزیز دامدار عزیز چند درصد ما زکاتمان را می‌دهیم؟ مثال خیلی خیلی ساده زدیم گفتیم از ده پانزده گوسفند شروع کردی گوسفندهایت شده پانصد تا ما بعضی صورت ها را می‌گوییم خدا می‌گوید این پانصد تا که شد چهار صد و نود و پنج تایش مال تو پنج تایش مال تو نیست....انما الصدقات للفقرا از پانصد پنج تا بعضی ها فکر می‌کنند من اشتباه می‌کنم الآن دوباره پیامک می‌دهند اشتباه می‌کنی نه مطمئن هستم اگر هزار تا شد ده تایش صدی یک در گوسفند باید بدهی برای زکات زکات با خمس فرق می‌کند در گندم دیدم در شیراز و مازندران گفتند در اوج بارندگی هستند در یک تن هزار کیلو گندم برداشتی 950 تایش مال تو 50 تایش مال تو نیست خدا می‌گوید مال فقراست چند درصد جامعه‌ی ما زکات می‌دهد؟ اشکال کار کجاست؟ گیر کار این است که ما گاهی همه‌ی ما ادعای مسلمانی می‌کنیم ولی قارونی فکر می‌کنیم قارون می‌گفت «إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِي» (قصص/ 78) دانش خودم خدایا چه می‌خواهی؟ من خودم زحمت کشیدم فقرا چه سهمی دارند؟ زکات که دیگر تصریح حضرت علی است در همین خطبه‌ی 110 فرموده وَ إِيتَاءُ اَلزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَةٌ کسی شک دارد در واجبات؟ چند درصد ما فریضه‌ی واجب می‌دانیم؟ آن وقت انتظار داریم دعاها مستجاب شود حال عبادت داشته باشیم انتظار داریم بچه هایی که سر سفره های حرام می‌بریم این بچه ها خوب در بیایند لقمه اثر دارد مگر می‌شود بگوییم لقمه بی اثر است تو را به خدا حداقل سر سفره مان یک وقت گفتم بعضی ها مقید هستند می‌گویند ما نتوانستیم مالمان را حلال بکنیم حداقل نانی که سر سفره می‌بریم را حلال بکنیم یکی از علمای بزرگ مرحوم آقای زاهد می‌فرمود دزدی در نجف دزدی می‌کرد روزه هم می‌گرفت دزدی در سرش بخورد روزه اش را می‌گرفت دم افطار افطار نمی‌کرد می‌گفتند چرا می‌گفت اموال من حرام است مال حلال می‌خواهم پیدا بکنم مردم شک داشتند فکر می‌کردند کلکی دارد می‌خواهد از این روش مردم را سرکیسه بکند نمی‌دادند یک ساعت بعد از افطار پیدا می‌کرد می‌گفت لا اقل نان سر سفره مان حلال باشد این طور نیست ما بنشینیم یک امن یجیب بگوییم بچه ها خوب شوند بچه ها از دست رفتند دختر پسر از دست رفت من مال حلال آوردم سر سفره؟ منی که در هزار کیلو گندم از پنجاه کیلوش نمی‌گذرم؟ این مرجع تقلید نمی‌خواهد برو فقیر پیدا بکن بده من از این ناراحت هستم یک آقایی مشهد آمد پیش من واقعا دلم سوخت جگرم سوخت یادم هم نمی‌رود گفت من اگر بخواهم خمس مالم را بدهم خمس مالم میلیاردی است گفتم تو که زیارت امام رضا آمدی مومن متدین هستی چرا این کار را می‌کنی گفت به چه کسی بدهم؟ گفتم خودت برو فقیر را پیدا بکن گفت این هایی که می‌گویند فقیرند بی خود می‌گویند یک عده باور نمی‌کنند در جامعه کسانی هستند که به نان شبشان محتاج هستند باور نمی‌کنند یک عده صورتشان را با سیلی سرخ می‌کنند باور نمی‌کنند یک عده که شب می‌خوابند با اشک می‌خوابند صبح با اشک بیدار می‌شوند باور نمی‌کنند یک عده انواع اقسام خواستگارهای خوب را به بهانه های مختلف رد می‌کند چون پنج ده میلیون جهیزیه ندارد باور نمی‌کنند یک عده زیر خانه هایی نشستند که چهار قطره باران بیاید تمام ترسشان این است سقف خراب نشود باور نمی‌کنند می‌گویند من قبول ندارم مگر فقیر هم داریم؟ این ها در مناطقی زندگی می‌کنند اطرافیانشان را می‌بینند همه بهتر از آن ها هستند ییلاق قشلاقشان هم هست بخوان ییلاق قشلاق هم بکنند وارد شهر که نمی‌شوند بالای تهران می‌رود لواسانات و آن جاها این طرف شهر که نمی‌آیند پایین هم نمی‌آیند از همان جا می‌روند ییلاق برمی‌گردند می‌گویند چه کسی گفت مردم گرفتار هستند چه کسی گفت خمس را بدهیم به سادات فقیر باور نمی‌کنند اشکالش این است که ما قارونی فکر می‌کنیم اگر باور می‌کردیم خدا یک لحظه معادلات و محاسبات را از ذهن ما بگیرد فراموشی به ما بدهد یک وقت عرض کردیم مسئله‌ی خیلی مهمی است باز هم می‌خواهم دوستان یادشان باشد آدم آلزایمر می‌گیرد بچه های یک عزیزی گفتند پدرم آلزایمر گرفته داریم زندگی اش را اداره می‌کنیم کارهایی که قبلا انجام می‌داده کارهای خیری که قبلا انجام می‌داده خیرات می‌دهیم گفتم بچه چه مجوزی گفتند ما وارث هستیم آخرش به ما می‌رسد گفتم پدری که فراموشی گرفته که هیچ چیز تشخیص نمی‌دهد باید بروی در خانه‌ی مجتهد مرجع تقلید برایش قیم تهیه بکنند چطور بچه‌ی صغیر یتیم قیم می‌خواهد آدم به جایی می‌رسد که اگر فراموشی گرفت برایش قیم تهیه بکنند اگر پدر مادرت فراموشی گرفته چیزی تشخیص نمی‌دهد باید بروی پیش مجتهد قیم تهیه بکند تا در اموالش تصرف بکند به این جا می‌رسیم این فکر و ذهن را خدا به ما داده مرحوم آیت الله غروی اصفهانی سه روز آمد سر درس درس را تکرار می‌کرد آقای بهجت شیخ محمد نجفی بروجردی شاگردش بود گفتند سه روز است تکرار می‌کنی فرمود سه روز است وقتی می‌آیم می‌نشینم هر چه فکر می‌کنم هیچ چیز یادم نمی‌آید خدا خواست به من بفهماند اگر فکرت را از تو بگیرم هیچ چیز ندارد وقتی پول دستمان آمد اگر توان و فکر و محاسبه را یک لحظه از ما بگیرد آدم هایی بودند که از منبر بلد نبودند بیایند پایین همه چیز از دست می‌رود فراموشی مطلق آزمون خداست
شریعتی: اگر در زندگی مان در کارمان در کسب و تجارتمان خدا را کمرنگ بکشیم همین اتفاق می‌افتد ولی اگر از اول صبح تا شب یاد خدا باشیم فکر نمی‌کنم این طور شود این تفکر پیش بیاید.
حاج آقا حسینی: بله در دعا هم داریم صبح که از خانه می‌روید بیرون هر روز صبح بگو چهار حمد است اَلحَمدُلِلّهِ اَلّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَلَم یَترُکنی عُمیانَ اَلقَلبِ اَلحَمدُلِلّهِ اَلّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِمُحَمَّدٍ صَلَّی اَللهُ عَلَیهِ وَالِه اَلحَمدُ لِلّهِ اَلَّذی جَعَلَ رِِزقی فی یَدِه وَلَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس ِاَلحَمدُلِلّهِ اَلَّذی سَتَرَ عُیُوبی وَعَورَتی وَلَم یَفضَحنی بَینَ النّاس (مفاتیح الجنان) صبح به صبح بگو خدایا شکر این معرفت را به من دادی دوم من را از امت پیغمبر قرار دادی این ها صرف دعا خواندن نیست که ثواب ببریم به بعضی ها می‌گویند دعا می‌گویند زیر سقف بخوانیم فلان جا بخوانیم معنای دعا مهم است صبح بگو خدایا شکر روزی من دست توست روزی من دست این نیست که کلاه سر آن بگذارم از زرنگی من روزی ام بیشتر شود نه این ها روزی نیست اول ظهر وقت نماز تعطیل نکنم روزی ام بیشتر شود این یک مشتری را هم راه بیندازم بیشتر شود روزی ام آن بیست درصد آخر سال را ندهم که پولشم بیشتر شود آن پنجاه کیلو زکات را در هزار کیلو ندهم بگویم زرنگی می‌کنم نه روزی ام دست خداست «إِنَّ اللَّـهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ» (ذاریات/ 58) خلاصه اش را بخوانیم بکنیم در واجبات یکی این که ظهر موقع نماز تعطیل نمی‌کنیم هر کس ببیند این برنامه را خودی می‌بیند چند درصد ما موقع ظهر بازار ما برای نماز تعطیل می‌کند؟ من نمی‌دانم آمار ندارم چرا تعطیل نمی‌کنیم؟ نماز خواندن که کاری ندارد می‌رویم مسجد استراحتی هم است تنوعی هم است می‌گوییم دو مشتری دیگر بیاید فکر می‌کنم اگر این دو تا بیاید دیگر زندگی من با همین دو تا است این عبارت را ما مهمان سفره‌ی حضرت علی هستیم حضرت در عهدنامه به محمد بن ابی بکر می‌گوید اول او رفت به مصر بعدا حضرت مالک اشتر را فرستاد نامه‌ی 27 نهج البلاغه عهدنامه‌ی ابی بکر است این آقا رفته مصر مفصل است من یک جمله اش را می‌خوانم استان دار حضرت علی در مصر است آن هم استانی که یک وقت گفتیم یک مصر با همه‌ی گسترش اش یک استان است یمن که الآن یک کشور است یک استان است عراق یک استان این حکومت است حضرت او را فرستاده به مصر در گذشته استان داران امام جمعه هم بودند منصب ها جدا نبوده همه‌ی استان داران امام جمعه بودند امام جماعت بودند استان دار مصر است امام جمعه‌ی مصر است همه کاره‌ی مصر است نماینده‌ی تام الاختیار حضرت علی است حضرت به او می‌فرماید صَلِّ الصَلوةَ لِوَقتِها المُوقت لَها وَ لا تعجل وَقتَها لِفراغٍ وَ لا تُوخرها عَن وَقتِها لِاشتِغالٍ وَاعلَم اَنَّ کُلَ شىٍ مِن عَمَلِکَ تَبعٌ لِصَلوتِک (نهج البلاغه، نامه 27) نمازت را در وقتش بخوان نکند وقتی بیکار هستی فقط اول وقت بخوانی بعضی از ما اول وقت می‌خوانیم اما وقتی بیکار هستیم نگو من اشتغال دارم مشغول هستم حضرت می‌فرماید نمازت را به تاخیر نینداز به خاطر اشتغالات دیگر این جمله را باید تابلو کرد خدا رحمت کند آیت الله بهجت وقتی نصیحت می‌کرد در مورد نماز این جمله‌ی حضرت علی را زیاد می‌خواندند وَاعلَم اَنَّ کُلَ شىٍ مِن عَمَلِکَ تَبعٌ لِصَلوتِک استان دار من تمام کارهای دیگرت تابع نمازت است یعنی فکر نکن اگر رفتی آن جا عمران و آبادی کردی وضعیت اقتصادی مردم و رفاه را خوب کردی دیگر تو استان دار خوبی هستی تمام اعمالت دنباله‌ی نماز است اگر نمازت را اقامه کردی اگر مردم را به نماز واداشتی اگر اول وقت نمازت را خواندی اگر نمازت را به تاخیر نینداختی در یک کلمه اگر امور دینی و فرهنگی مردم را اصلاح کردی کارهای اقتصادی ات هم ارزش پیدا می‌کند و آن ها هم اصلاح می‌شود الآن فرض کنید دولت هایی که می‌آیند می‌روند فرض کنید دولت موفق شد تمام مشکلات اقتصادی مردم را حل کرد ما شدیم کشور نمونه در رفاه و امکانات آیا این دولت دولت موفقی است در نگاه دین و حضرت علی؟ نه آن دولت موفق است که حضرت می‌فرماید تمام کارهایت تابع کار دینت است نمازت است تو حق نداری بگویی من استان دار هستم می‌خواهم نماز دیر بخوانم حق نداری بگویی امام جمعه هستم اشتغالات دیگر دارم بعضی از کشورهای اسلامی من دیدم ما الآن یک عده مشاغل را استثناء می‌کنیم اما من دیدم نانوا وقت نماز اول وقت تعطیل کرده ایستاده به نماز نان مردم معطل ماند نه اتفاقا آن جا مشتری اش هم می‌داند که اول وقت نباید سراغ نانوایی برود مشتری هم نمی‌آید اول وقت اگر ما بگوییم نانوا ها وقت نماز تعطیل بکنند همه می‌خندند اما آن جا فرهنگ عمومی شده اگر ما بگوییم نانواها وقت نماز تعطیل بکنند پیام می‌دهند ما این همه در صف نانوایی ایستادیم حالا اذان شده نانوا نماز بخواند؟ چرا؟ چون ما هم وقت نماز می‌رویم نان بخریم مراجعه می‌کنیم در بعضی کشورهای اسلامی خود آن مشتری هم می‌داند اول آن اذان نباید برود راننده‌ی تاکسی دیدم گفته به مسافرش من از اول که شما را سوار می‌کنم می‌رویم وسط راه وقت نماز است با هم نمازمان را می‌خوانیم الآن تاکسی ها را بگوییم می‌گویند شما دیگر خیلی سخت می‌گیرید اوج مسافر همین اول وقت است آن جا جا افتاده این فرهنگ او باور کرده امام رضوان الله علیه در فرانسه که بودند یک وقتی همان روزهای اولی که آمده بودند اوج حضور همه‌ی خبرنگار ها مشغول مصاحبه بودند وسط محاسبه گفتند نماز گفتند نمی‌شود به این ها حالی کرد دنیا نمی‌فهمد تقید شما به نماز اول وقت را ما نمی‌توانیم خبرنگار ها را توجیه بکنیم شما مصاحبه تان را ادامه دهید حضرت علی در جنگ صفین دنبال وقت نماز می‌گشت ابن عباس گفت حالا وسط جنگ گفت ما برای نماز می‌جنگیم این تعبیر حضرت علی است که به یک آدم عابد زاهد در غار نگفته حضرت علی یک پیرمرد بیکاری که در خانه بازنشسته باشد تو نمازت را اول وقت بخوان نه به استاندار و امام جمعه گفته که بدان تمام کارهایت دنباله‌ی نماز است.
شریعتی: خیلی ممنون ما پیش خودمان حساب کتاب می‌کنیم ولی حساب و کتاب خدا کاملا فرق می‌کند.
حاج آقا حسینی: من یک تقاضایی دارم بعد از تلاوت چون راه چهارم فضائل اخلاقی است یکی مستحبات است چند جمله‌ای در مورد ماه رجب صحبت خواهیم کرد.
شریعتی: ان شاء الله خیلی ممنون صفحه‌ی 183 را با هم تلاوت می‌کنیم آیات 46 تا 52 سوره‌ی انفال
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَأَطِيعُوا اللَّـهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّـهَ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿٤٦﴾ وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِن دِيَارِهِم بَطَرًا وَرِئَاءَ النَّاسِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ وَاللَّـهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ ﴿٤٧﴾ وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّي جَارٌ لَّكُمْ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكُمْ إِنِّي أَرَى مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّي أَخَافُ اللَّـهَ وَاللَّـهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿٤٨﴾ إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ غَرَّ هَـؤُلَاءِ دِينُهُمْ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ فَإِنَّ اللَّـهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿٤٩﴾ وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ ﴿٥٠﴾ ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللَّـهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ ﴿٥١﴾ كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّـهِ فَأَخَذَهُمُ اللَّـهُ بِذُنُوبِهِمْ إِنَّ اللَّـهَ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿٥٢﴾
ترجمه:
و از خدا و پیامبرش فرمان برید، و با یکدیگر نزاع و اختلاف مکنید، که سست و بد دل می‌شوید، و قدرت و شوکتتان از میان می‌رود؛ و شکیبایی ورزید؛ زیرا خدا با شکیبایان است. (۴۶) و مانند کسانی مباشید که از خانه هایشان از روی مستی و غرور، و برای خودنمایی بیرون آمدند و مردم را از راه خدا بازمی داشتند [ولی سرانجام دچار شکست ذلت باری شدند]؛ و خدا به آنچه انجام می‌دهند، احاطه دارد. (۴۷) و [یاد کنید] هنگامی را که شیطان اعمالشان را [که در راه دشمنی با پیامبر و لشکرکشی بر ضد اهل ایمان بود] در نظرشان آراست و گفت: امروز [به سبب جمعیت بسیار و آرایش جنگی شما] هیچ کس از مردمان [با ایمان] پیروز شونده بر شما نیست، و من پناه دهنده به شمایم، ولی زمانی که دو گروه [مؤمن و مشرک] با یکدیگر برخورد کردند، به عقب برگشت و پا به فرار گذاشت، و گفت: من از شما [یاران و پیروانم] بیزارم، من چیزی را [چون نزول فرشتگان] می‌بینم که شما نمی‌بینید، البته من از خدا می‌ترسم و خدا سخت کیفر است. (۴۸) و [یاد کنید] هنگامی را که منافقان و آنان که در دل هایشان بیماری [شک و تردید نسبت به حقایق] است، می‌گفتند: مؤمنان را دینشان [با این جمعیت اندک و اسلحه ناچیز برای شرکت در میدان نبرد] فریفت، و [آنان باور نمی‌کردند که] هر کس بر خدا توکل کند [بی تردید پیروز می‌شود]؛ زیرا خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است. (۴۹) و اگر آن زمانی را که فرشتگان جان کافران را می‌ستانند، مشاهده کنی [می بینی] که بر چهره و پشتشان ضربات سنگینی می‌کوبند و [به آنان نهیب می‌زنند که] عذاب سوزان را بچشید!! (۵۰) این به سبب گناهانی است که مرتکب شده اند و گرنه خدا نسبت به بندگانش [حتی به کمترین چیزی از ستم] ستمکار نیست. (۵۱) [عادتِ اینان] مانند عادت فرعونیان و پیشینیان آنان است که به آیات خدا کافر شدند، پس خدا آنان را به کیفر گناهانشان [به عذابی سخت] گرفت؛ زیرا خدا نیرومند و سخت کیفر است. (۵۲)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: در خدمت شما هستیم
حاج آقا حسینی: «وَأَطِيعُوا اللَّـهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّـهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» قرآن می‌گوید دعوا نکنید آثار دعوا چیست؟ سست می‌شوید ضعیف می‌شوید شوکت خودتان را از دست می‌دهید ابهت خودتان را از دست می‌دهید یک جامعه‌ی متحد می‌تواند در برابر دشمن قوی جلوه کند به یک جامعه‌ی متشتت دشمن قطعا طمع می‌کند من یک تقاضایی می‌کنم این آیه را که خواندیم خدا شاهد است بینندگان هم می‌دانند واقعا من خدا می‌داند که گرایش جناحی ندارم اصلا هم ندارم نه این جا هیچ کجا حرفم این است که انصافا امروز این دعواهایی که ما در کشور داریم این دعواها ما را سست نمی‌کند؟ ضعیف نمی‌کند؟ شوکت ما را در برابر دشمنان تضعیف نمی‌کند؟ جنگ اعصابی شده است این جناح آن را می‌کوبد آن جناح این را می‌کوبد کجا می‌خواهیم برسیم؟ کرسی ها چهار ساله است چهل ساله هم باشد تمام می‌شود چهار صد ساله هم باشد تمام می‌شود به خاطر کرسی های چهار سال و دو سال و پنج سال و ده سال این قدر مردم را گرفتار نکنیم شما نگاه بکنید من مثال می‌زنم خدا شاهد است از سر دلسوزی می‌گویم آقا این برجام آقا برجام اگر پیروزی است پیروزی نظام است آبروی نظام است اگر هم شکست است شکست نظام است مال کسی نیست جناح نیست که این جناح بخواهد آن جناح تو سر او بزند و مردم را درگیر بکنند به اصل نظام گره خورده تصمیم نظام است آبروی نظام است شکست است پیروزی است هر چه است خدا می‌داند من سر در نمی‌آورم ما بلد نیستیم ما تابع نظام و رهبری هستیم الآن این قدر به جنگ اعصاب مردم نروید ضعیف می‌شوید دشمن وقتی ما را در ضعف ببیند در دعوا ببیند در ما طمع می‌کند این نیروها را خرج رفع گرفتاری مردم بکنید یک نگاهی بکنید در رسانه ها در سایت ها در روزنامه ها چقدر خبر در این دعواهای جناحی است که قطعا جناحی است حتما جناحی است شک نداشته باشید از میدان به در کردن رقیب است چقدر تیتر و خبر است برای گرفتاری مردم؟ این مردمی که این قدر گرفتاری دارند این گرفتاری ها را باید حل کرد این مردمی که این روزها دیدید یک معلم فداکار جانش را داد آمار دادند هزار مدرسه‌ی خشتی و گلی داریم کشوری که هزار مدرسه به این شکل دارد این گرفتاری ها را برطرف بکنید. امیدواریم این صدا به یک جایی برسد این جنگ اعصاب برای مردم خوب نیست هر روز ما مردم را درگیر بکنیم گرفتار بکنیم هر چه است برای رفع گرفتاری مردم باشد. من یک روایت می‌خوانم چون ماه رجب است یک روایتی از امام صادق علیه السلام است فرمودند فردای قیامت ندا می‌دهد أَيْنَ الرَّجَبِيُّونَ، إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ فِي بُطْنَانِ الْعَرْشِ أَيْنَ الرَّجَبِيُّونَ فَيَقُومُ أُنَاسٌ يُضِي‏ءُ وُجُوهُهُمْ لِأَهْلِ الْجَمْعِ مَعَ كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ أَلْفُ مَلَكٍ عَنْ يَمِينِهِ وَ أَلْفُ مَلَكٍ عَنْ يَسَارِهِ يَقُولُونَ لَهُ هَنِيئاً لَكَ كَرَامَةُ اللَّهِ يَا عَبْدَ اللَّهِ فَيَأْتِي النِّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ عِبَادِي وَ إِمَائِي وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَأُكْرِمَنَّ مَثْوَاكُمْ وَ لَأُجْزِلَنَّ عَطَايَاكُمْ وَ لَأُبَوِّئَنَّكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ غُرَفاً تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها .... ثُمَّ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ (عليه السلام) هَذَا لِمَنْ صَامَ شَيْئاً مِنْ رَجَبٍ وَ لَوْ يَوْماً وَاحِداً فِي أَوَّلِهِ أَوْ فِي وَسَطِهِ أَوْ فِي آخِرِهِ‏ (روضة الواعظین، ص 636) خداوند ندا می‌دهد رجبیون کجا هستند چه کسانی می‌توانند بیایند با این ندا؟ این را بگویم همه امیدوار باشند فرمودند اگر کسی یک روز هم از ماه رجب روزه بگیرد فردای قیامت که می‌گویند این الرجبیون آن ها هم می‌توانند بروند البته اگر روزه‌ی قضا دارد روزه‌ی قضا را نیت بکند ان شاء الله خداوند ثواب ماه رجب را می‌دهد آن هایی که پیر و مریض هستند فرمودند به جای هر روز یک گرد نان صدقه بدهند اگر صدقه هم نمی‌توانند یک ذکر تسبیح است سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِيلِ سُبْحَانَ مَنْ لا يَنْبَغِي التَّسْبِيحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ (مفاتیح الجنان) صد مرتبه این ذکر را بگوید ماه رجب را گفتند رجب الاصمّ ریزش رحمت الهی است ماهی که در آن شنیده نشده خداوند بر قومی غضب کرده باشد یعنی حتی قومی مستحق عذاب الهی بودند خدا در ماه رجب عذابشان نکرده است نگه داشته است تمام رحمت است از این تمام رحمت برای مناجات و دعا و روزه و شب زنده داری استفاده بکنیم.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group