سیره امام مجتبی(ع)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی
تاريخ پخش: 01-04-95
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
حاج آقای حسینی: سیره حضرت را در چند بخش تقدیم میکنم. بخش اول چون ماه عبادت و بندگی است، از عبودیت امام مجتبی(ع) آغاز میکنیم. گزارش بسیار زیبایی است که امام صادق(ع) در مورد سیره امام حسن فرمودند. شیخ صدوق (رض) در امالی این داستان را نقل کردند. امام صادق(ع) فرمودند: «أن الحسن بن علي» امام حسن مجتبی(ع) كان أعبد الناس في زمانه» عابدترین مردم در عصر و زمان خود بودند. «و أزهدهم» زاهد ترین مردم بودند. «و أفضلهم» (أمالي صدوق، ص 178) برترین مردم! نمونههایی از عبادت حضرت را اشاره فرمودند. «كَانَ إِذَا حَجَّ حَجَّ مَاشِياً» امام مجتبی پیاده حج را طی میکردند. «وَ رُبَّمَا مَشَي حَافِياً» گاهی هم پای برهنه به حج و خانه خدا مشرف میشدند. آنهایی که این جمله را از امام صادق(ع) شنیدند، خیلی تعجب کردند و گفتند: واقعاً همینطور است؟ فرمودند: بله، نه اینکه مرکبی نداشتند. محملها در خدمت حضرت بود. ولی حضرت میفرمود: دوست دارم در راه زیارت خانه خدا این شکل مشرف شوم. جالب است که وقتی حضرت پیاده مشرف میشد، روایت این است که حضرت فرمودند: احدی حضرت را نمیدید مگر اینکه به احترام حضرت پیاده میشد. آن هم پیاده میآمد.
خوب نمیتوانستند این مسیر پیاده را زیاد ادامه بدهند، میخواستند امام سوار شود، به امام میگفتند: آقا ما نمیتوانیم پیاده بیاییم. شما سوار شوید که ما هم سوار شویم. حضرت میفرمودند: من از بیراهه نمیروم. هرکس میخواهد سوار شود از راه اصلی برود. حضرت از بیراهه میرفتند.
شاید مفصل شنیده باشیم که حضرت 25 سفر این راه را پیاده مشرف شدند. شما فاصله مدینه تا مکه را در نظر بگیرید حدود چهارصد کیلومتر است. امام حسن مجتبی(ع) در حالی که محملها و موکبها در خدمتشان بود، این سفر را پیاده میرفتند. این عبودیت امام است، ما حداقل در واجباتمان کوتاهی نکنیم.
یک وقت یادم است در کتاب «روزنههایی از عالم غیب» نوشته آیت الله خرازی است. ایشان قصهای را از مرحوم آیت الله العظمی حکیم نقل میکنند. مرحوم آیت الله العظمی حکیم رفیقی داشتند، با رفیقشان قرار میگذارند، هرکس زودتر از دنیا رفت، به خواب دیگری برود. آن رفیق زودتر از دنیا میرود. مرحوم آیت الله العظمی حکیم منتظر بودند به خواب بیاید، نمیآید. یک هفته، دو هفته، یک ماه، شش ماه، بعد از یکسال به خواب آقای حکیم میآید. البته نمیخواهیم بگوییم: همه خوابها حجت است. خیلی هم نگران خوابهایمان نباشیم. ولی بعضی از خوابها نشانههای صدق دارد. ایشان وقتی رفیقش را در خواب میبیند، میفرماید: رفیق! بنا بود از دنیا رفتی به خواب دیگری بیاید. چقدر دیر آمدی؟ میفرماید: من وقتی داشتم از دنیا میرفتم. در سکرات جان دادن بودم، به من اجازه نمیدادند که با دین اسلام از دنیا بروم. گفتند: چون ایشان برگردنش حج واجب بوده است و اجازه ندارد مسلمان از دنیا برود. چون حج به جا نیاورده است. مستطیع بوده اما به جا نیاورده است.
در روایت داریم کسی که حج بر گردن دارد و انجام نداده، مستطیع بوده و میتوانسته برود و نرفته، «يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّا» یهودی و نصرانی از دنیا برود.
در یک روایت دیگر هم داریم که در ذیل این آیه عدهای در قیامت کور وارد محشر میشوند. تعجب میکنند. در قرآن کریم هست. آنوقت در ذیل همین آیه هست که چه کسانی کور وارد محشر میشوند؟ «وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى» (طه/124) «قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَني أَعْمي وَ قَدْ كُنْتُ بَصيرا» من بینایی داشتم. آنوقت در ذیل این آیه هست کسانی که حج برگردنشان بوده و حج واجبشان را میتوانستند بروند و نرفتند، کور محشور میشوند.
در روایت داریم یکی از آثار کسانی که واجب الحج بودند و نرفتند، میتوانستند بروند و نرفتند، خدا را همینجا به حق محمد و آل محمد قسم میدهیم که انشاءالله حرمین شریفین از شر آل سعود نجات پیدا کند. خیلی بد رفتار کردند. واقعاً بد رفتار کردند. شما قصه یمن را ببینید. ما به آسانی از کنار این قضیه گذشتیم. چقدر انسانها بیگناه کشته شدند. در یک روایات داریم پیامبر خدا در مدینه بودند، به ایشان خبر دادند در فلان محله یک جنازهای پیدا شده و قاتل معلوم است. پیامبر شخصاً آمدند ببینند چه خبر است؟ این بررسی کردند که قاتل چه کسی بوده، آخر جنازه اینجاست، قاتل پیدا نیست، بررسی کردند پیدا نشد. حضرت فرمودند: «ان الله تبارک و تعالی» اگر تمام آسمان و زمین در خون یک نفر شریک باشند، خداوند همه آن اهل آسمان و زمین را عذاب کند برای خون یک نفر اضافه نیست. اگر تمام آسمان و زمین در خون یک بیگناه شریک باشند خدا همه را عذاب میکند. آنوقت ببینید اینها چه جنایتی کردند و متأسفانه همه سکوت کردند. انشاءالله خدا حج بیت الله الحرام را روزی کند، با نابودی آل سعود انشاءالله!
امام مجتبی(ع) مسیر را پیاده مشرف میشدند. اگر کسی واجب الحج باشد باید یادش باشد. در این داستان مرحوم آیت الله العظمی حکیم برای اینکه من به رفیقم گفتم: چرا اینقدر دیر به خواب من آمدی؟ گفت: من واجب الحج بودم، موقع جان دادن اجازه نمیدادند که مسلمان از دنیا بروم. این داستان یک قسمت پایانی دارد که خیلی امیدوار کننده است. این را بینندگان مخصوصاً اینهایی که امروز سفره کریم اهل بیت (س) نردیک افطار پهن میکنند، مردم را مهمان امام مجتبی میکنند یادشان باشد حضرت چه توجهی دارد.
پس رفیق مرحوم حکیم بعد از یک سال به خواب ایشان آمده بود. ایشان فرمود: چرا اینقدر دیر؟ گفته بود: من دم جان دادن حج بر گردنم بود، نمیگذاشتند مسلمان از دنیا بروم. ولی در کنار بسترم دیدم که چهارده معصوم نشستند، لحظهی جان دادن من آمدند. ائمه(علیهمالسلام) آمدند، در روایات فراوان داریم که امیرمؤمنان فرمود: هرکس بمیرد، مرا میبیند. مؤمن یا منافق! آمدن حضرت برای مؤمن رحمت است و برای منافق و کافر عذاب هستند. آمدن حضرت حتمی است.
ای که گفتی: « من يمت يرني»، جای فدای کلام دلجویت
کاش روزی هزار مرتبه من مردنی تا بدیدنی رویت
خدا رحمت کند یک مرد بزرگی در اصفهان، عالم و عارف بزرگی به اصطلاح توسلش را و توجه مردم را به قرآن و دعا آغاز کند. با این شعر زیبا شروع میکرد.
در آن نفس که بمیرم، در آرزوی تو باشم *** به آن امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
علی الصباح قیامت که سر ز خاک برآرم *** ز جستجوی تو خیزم به گفتگوی تو باشم
این مسلم است که ائمه(ع) هنگام جان دادن میآیند. آنوقت این آقا گفت: من دیدم انوار چهار معصوم کنار بستر من نشستند. وقتی به من اجازه رفتن نمیدادند، بی بی فاطمه زهرا(س) صدیقه طاهره(س) روی کردند به فرزندشان امام زمان. امام زمان هم بودند. چهارده معصوم هم هستند. به فرزندشان فرمودند: پسرم! مهدی امسال شما حجی که به خانه خدا مشرف میشوی،به نیابت این آقا انجام بده. در روایات داریم که حضرت همه ساله به حج مشرف میشوند. حتی حضرت میتواند نیابت هم بکند. فاطمه زهرا (س) سفارش کردند: مهدی حجی که امسال میخواهی مشرف شوی، به نیابت این آقا انجام بده. آنوقت ایشان میگفت: من منتظر بودم که فصل حج آقا امام زمان به نیابت من انجام بدهند و دیگر حج از گردن من ساقط شد. دیگر مشکل من برطرف شد و آزاد شدم. تا الآن نمیتوانستم به عالم رویا و خواب تو بیایم.
این داستان توجه فراوانی نیاز دارد. از طرفی توجه اهل بیت، از طرفی آمدن اهل بیت در لحظه جان دادن. از طرفی در یک چنین سختی امام زمان بیاید. از یک طرف هشدار هم هست. امام زمان از یک نفر میتواند نیابت کند. ولی آیا همه ما این قابلیت را داریم که به اینجا برسیم و یک چنین سفارش خاص فاطمه زهرا(س) را داشته باشیم. یادمان باشد این واجبات اینطور نیست که بگوییم: حالا مهم نیست. خدا ارحم الراحمین است. «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِين» (آلعمران/97)
راجع به روزه و نماز حدیث خواندیم که اگر کسی یک روز رمضان را عمداً افطار کند، تا آخر روزگار، نه تا آخر عمر خودش تا پایان روزگار قضا کند، جبران آن یک روز را که عمداً خورده است، نمیشود. کسی یک روز روزه را عمداً بخورد. البته قضا و کفاره دارد. ولی تا آخر عمر نه!
از آن طرف هم این امیدواری را هم بدهیم که آنهایی که موفق هستند، مخصوصاً آنهایی که سال اولی هستند، فرمودند: «من صَامَ يَوْماً» اگر کسی یک روز را روزه بگیرد، «تَطَوُّعاً فَلَوْ أُعْطِيَ مِلْءَ الارْضِ»(معاني الاخبار/ص 409) خدا تمام زمین را پر از طلا کند و به او بدهد، هنوز پاداشش کامل نشده تا در قیامت جزای او را بدهد. اینکه انسان از لحظه افطارش مینشیند و لذت میبرد، «اللهم لک صمت و علی رزقک افطرت و علیک توکلت، اللهم تقبل منا» شانزده، هفده ساعت تشنگی و گرسنگی تازه التماس میکند که «تقبل منا». «اللهم لک صمت و علیک توکلت» تازه توکل من به خداست. برای خدا روزه گرفتم. یادمان باشد که این داستان در عین اینکه امیدوار کننده است، هشدار دهنده هم هست.
آقا امام مجتبی (ع) 25 سفر این مسیر را پیاده مشرف شدند. در این مسیر قصههایی هم پیش میآمد. من فقط به یک داستان اشاره کنم. مرحوم کلینی (رض) از امام صادق (ع) نقل کردند. در یکی از این سفرها که حضرت پیاده مشرف میشدند، پیاده پای حضرت متورم شد. یک کسی آمد گفت: آقا خواهش میکنم سوار شوید. فرمودند: من سوار نمیشوم. اگر میخواهی به من خدمتی کنی، به این منزلی که میرسیم یک کسی هست که یک روغنی دارد. برای ورم پای ما خوب است. این روغن را از این خریداری کن و بیا من پایم را درمان کنم. حضرت به این سفارش کردند که با این چانه نزن. هرچه قیمت گفت: بده. به آن منزل رسیدند و آن مشخصاتی که حضرت فرموده بود پیدا کرد. گفت: شما یک چنین روغنی برای ورم پا دارید؟ گفت: بله. چند میدهی؟ گفت: برای چه میخواهی؟ گفت: برای امام حسن! گفت: جانم فدای او! امام حسن اینجا وسط بیابان چه میکند؟ قصه را گفت. که حضرت پیاده آمده است. گفت: من خودم خدمت حضرت میآیم. خدمت حضرت آمد و روغن را تقدیم کرد و پول نگرفت. هرچه آقا اصرار کرد، پول نگرفت. گفت: من فقط یک تقاضایی از شما دارم. یک دعا در حق من بفرمایید!
چند شب دیگر شب قدر است. مهمترین حاجت ما چیست؟ گفت: همت بلند آر! واقعاً مهمترین حاجت ما در یک فرش ماشینی خلاصه نشود. در یک چیز ساده و پیش پا افتاده خلاصه نشود.
گفت: آقا من در این بیابان شما را پیدا کردم. اصلاً باور نمیکردم. من کجا و دیدار شما کجا؟ فقط از شما یک تقاضایی دارم. یک دعا! چه دعایی؟ گفت: من از خانه که میآمدم، همسرم در آستانه وضع حمل بود. دعا کنید خداوند به من فرزندی بدهد، که «یحبکم اهل البیت» از شیعیان شما اهل بیت باشد. در بحث مطالبات پدر و مادرها از جوانها و بالعکس اشاره کردیم. یکی از چیزهایی که خیلی خوب است پدر و مادرها انجام بدهند دعا در حق فرزندانشان است. همه چیز به دعا ختم نمیشود. بحث تربیت فرزند به دعا ختم نمیشود. یکی دعا است! خیلی زیباست که یک نفر در بیابان یک حاجت از امام و ولی خدا، حجت خدا دارد و میگوید: دعا کنید فرزندم از شیعیان شما باشد.
نیمه رمضان است. قطعاً امام حسن مجتبی دست رد به سینه کسی نمیزند. کریم اهل بیت است. حضرت فرمود: تا منزل بروی خدا به تو یک پسری بدهد، از شیعیان ما خواهد بود!
خدا را به حق امام مجتبی(ع) قسم میدهیم همه کسانی که در آرزوی فرزند هستند، خدا به حق امام مجتبی فرزند صالحی به آنها عطا کند. دعا خوب است و باید هم دعا کنیم. ولی یک بخشی هم این است. الآن ماه رمضان است و همه دنبال دعای خیر هستند. بخدا کار خیر فقط این نیست که افطاری بدهیم. شما خبر دارید که در خانواده و بستگانتان کسی هست که با پانصد هزار تومان، با یکی دو میلیون تومان مشکل نازاییاش برطرف میشود. معنای دعا این نیست که حتماً یک حادثه غیر مترقبهای باشد. امروز ما این دعا را کردیم و این سخن از امام مجتبی را گفتیم. یک کسی یادش بیاید و بگوید: راست میگوید. این برادر من است. این خواهرزاده من است. این همسایه من است. این رفیق من است. این یک مؤسسه است. من یک میلیون بدهم. دو میلیون بدهم. اگر کسی میتواند صد میلیون بدهد. چرا ما این کار را نکنیم؟ فکر میکنید کار خیر فقط ساختن مسجد است؟ حسینیه ساختن است؟ خدا به یک آقایی فرزندی بدهد. یک خانهای روشن میشود. یک شیعه و محب به امیرمؤمنان اضافه میشود. نمی دانیم. شاید همین شیخ طوسی شد. شاید همین شیخ انصاری شد. شاید همین امام (رض) شد. شاید همین علامه مجلسی شد. ما نمیدانیم. خبر نداریم. اگر کسی خبر دارد و چنین افرادی را سراغ دارد به ما هم خبر بدهد، ما هم کمکی کنیم.
در حالات امیرالمؤمنین داریم که بیشترین دعای امیر مؤمنان چه دعایی بوده است؟ مرحوم مجلسی در بحار نقل کردند. بیشترین دعای امیرمؤمنان این دعای قرآنی در سوره مبارکه فرقان است. «رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً» (فرقان/74) خدایا فرزندان ما، همسران ما، نور چشم ما باشند. ما پیشوای متقین عالم باشیم. خود امیر مؤمنان قسم خوردند، فرمود: اینکه من از خدا خواستم فرزندان خوبی به من بدهد، والله! «مَا سَأَلْتُ رَبِّي أَوْلاداً نَضِرَ الْوَجْهِ وَ لا سَأَلْتُهُ وَلَداً حَسَنَ الْقَامَة» (بحارالانوار/ج101/ص98) به خدا قسم منظور من این نیست که فرزندانم خوشگل باشند. یا قامتشان بلند باشد. ولی در دعا منظور من این نبود. «وَ لَكِنْ سَأَلْتُ رَبِّي أَوْلاداً مُطِيعِينَ لِلَّهِ» بچههایم مطیع خدا باشند. بنده خدا باشند. «وَجِلِينَ مِنْهُ حَتَّي إِذَا نَظَرْتُ إِلَيْهِ وَ هُوَ مُطِيعٌ لِلَّهِ قَرَّتْ عَيْنِي» وقتی نگاه میکنم که فرزند من مطیع خداست، این نور چشمی من باشد.
فصل ثبت نام حوزههای علمیه که میشود خیلیها به ما سفارش میکنند شما در رسانه هستید پدر و مادرها را تشویق کنید که فرزندانشان را برای حوزههای علمیه ثبت نام کنند. من بارها گفتم. تشویقی نیست! باید برویم از امام مجتبی و امام زمان بخواهیم. شبهای قدر از خدا بخواهیم و امام زمان را واسطه قرار بدهیم که فرزند ما خادم اهلبیت شود. از خدا بخواهیم نه اینکه ما التماس کنیم.
پدر شیخ صدوق علی بن بابوی، که در قم هست. سیصد کتاب تألیف کرده است. از مؤلفین کتب اربعه است. وفاتش سال 381 است. بیش از هزار سال از وفات شیخ صدوق میگذرد. پدرش علی بن بابوی است که مزارش در قم است. پدر شیخ صدوق به امام زمان نامه نوشت. در عصر غیبت صغری بود. یک نامه برای امام زمان نوشت و به حسین بن نوح داد. که شما دعا کنید. حضرت دعا کردند. «قد دعونا الله لك بذلك، و سترزق ولدين ذكرين خيرين» (رجال نجاشی/ص261) خدا دو پسر به تو میدهد، فقیه و خَیِر. فقط فقیه هم نه! اهل خیر باشد. فقیه باید درد جامعه را احساس کند. به دنبال گرفتاری مردم باشد. آنوقت به دعای امام زمان خدا دو پسر به علی بن بابوی داد. یکی شیخ صدوق است. ابوجعفر است و یکی هم برادرش ابوعبدالله است. هردو از محدثین بزرگ شدند. البته جلالت شیخ صدوق فوقالعاده است. وقتی اینها در جوانی میآمدند و نقل حدیث میکردند، مردم از حافظه اینها در تعجب بودند. شما چه حافظهای دارید! خودشان میگفتند: ما به برکت دعای امام زمان به دنیا آمدیم. وقتی شیخ صدوق بغداد رفت هنوز سنی نداشت و جوان بود. تمام حوزههای علمیه بغداد به احترام ورود شیخ صدوق تعطیل شدند. این دعای امام زمان است.
ما باید به امام زمان التماس کنیم. آنوقت یک فرزند انسان مثلاً آیت الله العظمی بروجردی میشود. یکی شهید مطهری میشود. یکی علامه طباطبایی میشود. چه خبر است؟ خیلی زیباست که بیشترین دعای امیرمؤمنان(ع) دعا در حق فرزندانشان است.
شیخ طوسی (ره) فرمودند: امام صادق(ع) هرشب دو رکعت نماز برای بچههایشان میخواندند. نمازش هم خیلی آسان است. مثل نماز صبح است. فقط فرقش این است که در رکعت اول بعد از حمد «انا انزلنا» میخوانند و در رکعت دوم بعد از حمد «انا اعطیناک الکوثر» میخوانند. اگر کسی هم این دو سوره را بلد نیست، «قل هو الله» بخواند. یکبار هم هست. صد بار خواندن هم ندارد. همه چیز به نماز تمام نمیشود. باز تأکید کنم. باید تلاش خودمان را انجام دهیم. بستر را فراهم کنیم و در کنارش دعا هم باشد.
حضرت مجتبی(ع) وقتی یاد مرگ میافتادند، گریه میکردند. «إِذَا ذَكَرَ الْمَوْتَ بَكَي وَ إِذَا ذَكَرَ الْقَبْرَ بَكَي» یاد قبر میافتادند گریه میکردند. «وَ إِذَا ذَكَرَ الْبَعْثَ وَ النُّشُورَ بَکی» یاد رستاخیز قیامت میافتادند گریه میکردند. «وَ إِذَا ذَكَرَ الْمَمَرَّ عَلَي الصِّرَاطِ بَكَي» یاد عبور از صراط میافتادند، گریه میکردند. «وَ إِذَا ذَكَرَ الْعَرْضَ عَلَي اللَّهِ» یاد وقتی که باید در پیشگاه الهی بایستند، در موقف «شَهَقَ شَهْقَةً يُغْشَي عَلَيْهِ» (امالی صدوق/ص178) از هوش میرفتند.
حتماً این سؤال به ذهن بینندگان میآید که مگر امام معصوم نیست. چرا اینطور بود؟ امام مجتبی در آستانه شهادت بودند. حضرت گریه میکردند. به حضرت گفتند: چرا شما گریه میکنی؟ به این ویژگی که شما داری، اولاً نواده پیامبر هستی. ثانیاً مطالبی که پیامبر در حق شما فرمودند: «الحسن و الحسین سیدی الشباب» دهها روایت داریم در مورد فضایل امام مجتبی. «وَ قَدْ حَجَجْت» پیاده این هم سفر حج مشرف شدید. «وَ قَدْ قَاسَمْتَ مَالَكَ ثَلاثَ مَرَّات» (کافی/ج1/ص461) اموال خودت را سه مرتبه همه را بین فقرا تقسیم کردی. چرا باز گریه میکنی؟ دستت پر است. چرا گریه میکنی؟ فرمود: «أَبْكِي لِخَصْلَتَيْن» به دو جهت گریه میکنم. «لِهَوْلِ الْمُطَّلَعِ وَ فِرَاقِ الاحِبَّة»، «لِهَوْلِ الْمُطَّلَعِ» یعنی خوف قیامت. مرحوم مجلسی این سؤال را مطرح کرده است. چه معنا دارد امام روز قیامت بترسد؟ جوابش را از آیه 98 سوره مبارکه فاطر دادند. «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» هرچه معرفت انسان بیشتر شد، خشیتش بیشتر است. اگر انسان بداند در چه مقام و موقعیتی هست، چه خدایی دارد و در پیشگاه چه پروردگاری هست، هرچه معرفتش بیشتر شد، خشیت او بیشتر است.
ما گاهی با یک بچه چهار ساله خدمت یک مقام بالایی میرویم. ما خیلی حواسمان را جمع میکنیم و چهار زانو مینشینیم، این بچه دائم بالا و پایین میپرد. ما التماس کردیم که این آقا یک ربع به ما وقت داده، این بچه دائم میگوید: پس چرا نمیرویم؟ چرا؟ چون این معرفت را ندارد. نمیفهمد چه خبر است! فرمود: یکی خوف قیامت است، یکی هم «فِرَاقِ الاحِبَّة» جدا شدن از عزیزان است.
حضرت وضو میگرفتند «كان إذا توضأ ارتعدت مفاصله و اصفر لونه» (مناقب/ج4/ص14) رنگ چهره حضرت تغییر میکرد. میگفتند: آقا این چه حالی است که شما دارید؟ میفرمود: «حق علي كل من وقف بين يدي رب» اگر بدانی در پیشگاه چه پروردگاری میایستیم باید این اضطراب و این خشوع در وجود ما باشد. «لم سر فی شی احواله الا ذاکر لله» در همه حالات یاد خدا باشیم.
شریعتی: خاطرم هست جایی میخواندم که کنیزی شاخه گلی را به حضرت هدیه دادند. حضرت او را در راه خدا آزاد کردند. کسی پرسید: مگر میشود کسی به شما شاخه گلی بدهد و شما او را آزاد کنید؟ حضرت فرمودند: «وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها» (نساء/86) هروقت کسی به شما خوبی کرد، با بهترین شکل ممکن و بالاتر از آن جوابش را بدهید. خوشا به حال کسانی که این روزها و شبها به برکت نام امام حسن مجتبی دستی را میگیرند و دلی را شاد میکنند. مطمئن باشند که حضرت جبران خواهند کرد. امروز صفحه 253 قرآن کریم تلاوت میشود. آیات نورانی سوره مبارک رعد از جز سیزده برای شما تلاوت میشود. انشاءالله همراه شما خواهیم بود به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
«الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ «29» كَذلِكَ أَرْسَلْناكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِها أُمَمٌ لِتَتْلُوَا عَلَيْهِمُ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ هُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ قُلْ هُوَ رَبِّي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ مَتابِ «30» وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتى بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِيعاً أَ فَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعاً وَ لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِما صَنَعُوا قارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيباً مِنْ دارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ «31» وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ عِقابِ «32» أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلى كُلِّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِما لا يَعْلَمُ فِي الْأَرْضِ أَمْ بِظاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ وَ صُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ «33» لَهُمْ عَذابٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ وَ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ» «34»
ترجمه:كسانىكه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند خوشا بحالشان و سرانجام نيكويى دارند.اين چنين ما تو را در ميان امتى كه پيش از آن امتهاى ديگرى (آمده و) رفتهاند، به رسالت فرستاديم، تا آنچه را به سوى تو وحى كردهايم بر آنان تلاوت كنى. در حالى كه آنان به خداى رحمان كفر مىورزند، بگو: او پروردگار من است، معبودى جز او نيست تنها بر او توكّل كردهام و بازگشت من تنها به سوى اوست.واگر به واسطه قرآن كوهها به حركت درآيند يا زمين قطعه قطعه شود يا به واسطه آن مردگان به سخن آيند، (باز ايمان نمىآورند.) بلكه تمام امور بدست خداست. آيا مومنان (از اين سنگدلان) مأيوس نشدهاند (و نمىدانند) كه اگر خدا مىخواست قطعاً (با قهر واجبار) همه مردم را به راه مىآورد. و پيوسته به كسانىكه كفر ورزيدند به سزاى كارهايى كه كردهاند مصيبت كوبندهاى مىرسد يا آن مصيبت به نزديك خانه آنان فرو مىآيد (تا هر لحظه زندگى همراه با دغدغه داشته باشند و اين دلهره همچنان ادامه دارد) تا آنگاه كه وعده الهى فرا رسد. همانا خداوند خلف وعده نمىكند.و همانا پيامبرانى پيش از تو (نيز) به استهزاء گرفته شدند، امّا من به كسانىكه كفر ورزيدند مهلت دادم سپس آنان را (به قهر خود) گرفتم، پس (بنگر كه) كيفر من چگونه بود.پس آيا آن (خدايى) كه بر هر كس و عملكرد او حاكم و ناظر است، (با بُتهاى ساختگى يكى است؟) و (لى) آنان براى خدا شريكانى قرار دادهاند.بگو: آنها را نام ببريد (چه هستند و چه توانى دارند؟) آيا خدا را از شريكانى در زمين خبر مىدهيد كه او نمىشناسد؟ يا سخنى توخالى (مىگوييد)، بلكه براى كسانىكه كفر ورزيدند، مكرشان آراسته جلوه داده شده است و از راه (حقّ) باز داشته شدهاند و هر كه را خدا گمراه كند، پس براى او هيچ هدايت كنندهاى نيست.براى آنان در زندگى دنيا عذابى است و قطعاً عذاب آخرت سختتر است و در برابر (قهر) خداوند هيچ محافظى برايشان نيست.
شریعتی: چقدر خوب است ثواب تلاوت این آیات را در این روز پرنور هدیه به روح بلند و آسمانی و ملکوتی کریم اهل بیت امام حسن مجتبی کنیم. حاج آقای حسینی چقدر خوب فرمودند:
بنگر به مرتضی که در این ماه روزه را *** با بوسه بر لب حسن افطار میکند
اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای حسینی: در آیه 28 سوره رعد آمده «الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، الآن همین ماه رمضان، مردم در این ماه احساس آرامش نمیکنند؟ همین که میشنویم همیشه در ماه رمضان دادگستریها خلوت میشود، جرایم کمتر میشود. دعواها کمتر میشود. چرا اینگونه است؟ چون یاد خدا بیشتر میشود. مراقبتها در این ماه بیشتر میشود. مواظب گفتارمان هستیم. مواظب هستیم دعوا نکنیم. خیلیها میگویند: ماه رمضان است نمیخواهیم دعوا کنیم. ماه رمضان است نمیخواهیم حرف کسی را رد کنیم. نمیخواهیم دروغ بگوییم. غیبت کنیم. یاد خدا همین است. «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» آنوقت آیهای که در این صفحه تلاوت شد، می گوید: «الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» تازه این آرامش دنیا است. «طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ» خوشا به حال کسانی که هم آرامش دنیا را دارند و هم عاقبت بخیری و سعادت قیامت را دارند، انشاءالله!
شریعتی: انشاءالله همه در سایه ایمان و عمل صالح عاقبت بخیر شویم. نکات پایانی را بفرمایید.
حاج آقای حسینی: نکته دیگری که در زندگی امام مجتبی(ع) مخصوصاً در این ماه ضیافت الله برای ما خیلی مهم است، در حالات حضرت است. «وَ كَانَ (ع) يَتَفَقَّدُ فُقَرَاءَ أَهْلِ الْمَدِينَهِ» (بحارالانوار/ج48/ص107) کریم اهل بیت بود. شبانه در تاریکی سراغ فقرای مدینه میرفت و آنها را تحت پوشش قرار میداد. «فَيَحْمِلُ إِلَيْهِمْ فِى اللَّيْل» برایشان غذا میبردند. «وَ هُمْ لَا يَعْلَمُونَ مِنْاى جِهَه» نمیدانستند از کجاست؟ چه کسی میآورد خبر نداشتند.
من باز همینجا تأکید بکنم. خواهش میکنم کار خیری که میخواهیم انجام دهیم، اندازهاش یاد ما باشد. یعنی اگر توانایی کار خیر در حد وسیعی دارد، خانواده را تحت پوشش قرار بدهد. من متأسف هستم که بعضی باور ندارند. باور نمیکنند که کسانی هستند که سر سفرهشان جز نان چیز دیگری پیدا نمیشود. پنیرش را با زحمت تهیه میکند. اگر من دلم میخواهد به دخترم که سال اول است روزه میگیرد افطار خوب بدهم، آن فقیر هم دلش میخواهد به دخترش افطار خوب بدهد. اگر شما میگویی: آقا دختر من بچه شیر میدهد. خانم من باردار است. اگر شما این مراقبتها را دارید، فقرا هم دارند. فکر نکنیم مشکل آنها با یک جعبه خرما حل میشود. فقط نگاه کنیم که اضافههای سفره ما در این ماه نسبت به قبل از رمضان چقدر است؟ روزه برای کم خوردن است. مصرف مواد غذایی در این ماه بالا رفته یا پایین آمده؟ «قلة الاكل» (المواعظ العدديه) ماه رمضان برای کم خوردن است نه زیاد خوردن. کمش کنیم و به فقرا برسیم. از سفره خودمان کم کنیم و به فقرا بدهیم.
امام سجاد(ع) روزه میگرفتند. «اذا کان یوم الذی یصوم فیه» حدیث را مرحوم محقق اقبالی در کشف الغمه نقل کرده است. امام سجاد روزی که روزه میگرفتند دستور میدادند یک گوسفند قربانی کنند. الآن هم در ماه رمضان یکی از بهترین صدقات قربانی کردن گوسفند است. مرحوم آیت الله بهجت در گرفتاریهای مختلف، افرادی که به ایشان مراجعه میکردند و از ایشان دستور العمل میخواستند، میفرمود: یک گوسفند قربانی کنید.
یکی از اساتید حوزه میگفتند: گاهی امام (ره) به من پیام میدادند به آقای بهجت بگویید: گرفتاری داریم. آقای بهجت میفرمود: گوسفندی قربانی کنید. گاهی میفرمود: دو تا گوسفند قربانی کنید. گاهی هم میفرمود: سه گوسفند قربانی کنید. این استاد بزرگوار میفرمودند: امام به من میگفتند: خودتان بروید و این کار را انجام دهید. من از طرف امام میرفتم سه گوسفند را قربانی میکردم. امام سجاد گوسفند قربانی میکردند، گوشتش را میپختند. ظرفهای متعدد غذا آبگوشت بار میکردند. طرف غروب که میشد میفرمودند: ظرفها را بیاورید. خود حضرت غذا میکشیدند و برای خانوادهها میبردند. افطاری خود حضرت را میآوردند. اگر ما گوسفندی قربانی کنیم، سهم ما چیست؟ معمولاً میگوییم: کله پاچهاش برای سحر باشد. جگرش برای افطار باشد. «ثم یعطی بالتمبر و خبز فیکون ذلک عشاءه» عشاء یعنی افطاری، افطاری حضرت خرما و نان بود. امامی که گوسفند قربانی کرده است، نان و خرما افطارش بود. ما گوسفند هم قربانی نمیکنیم، سفره افطارمان هم تجملاتی است.
میگویند: سلطانی که اهل عبادت و نماز نبود سراغ ماه رمضان را گرفت؟ گفتند: شما را چه به رمضان؟ گفت: هوس سفرههای رمضان را کردم! بعضیها از ماه رمضان فقط زولبیا و خرما و حلیم و نان خاشخاشی را دوست دارند. ما از امام سجاد یاد بگیریم. دستگیری از دیگران را فراموش نکنیم.
شریعتی: انشاءالله اگر رفتار ما عیب و ایرادی دارد با خطکش اهل بیت آنها را بسنجیم. انشاءالله بتوانیم بعد از این اصلاح کنیم و مشمول دعای اهلبیت قرار بگیریم. ما را از دعای خودتان محروم نکنید.
حاج آقای حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم. «امن یجیب المضطر اذا دعا و یکشف السوء» خدایا به حق محمد و آل محمد حوائج همه ملتمسین دعا مخصوصاً اینهایی که به این برنامه چشم امید دارند برآورده بخیر بفرما. گرفتاری آنها را برطرف بفرما. مریضها لباس عافیت بپوشان. به کسانی که اولاد میخواهند، اولاد صالح مرحمت بفرما. خدایا امر ازدواج و اشتغال جوانهای ما را مقرر بفرما. توفیق عبادت و بندگی را تا پایان این ماه مبارک به همه ما مرحمت بفرما.