سیره تربیتی امام علی(ع)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی
تاريخ پخش: 26-05-95
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
شریعتی: سلام میکنم به همه شما هموطنان عزیزم. بینندهها و شنوندههای نازنین. آرزو میکنم در هرکجا که هستید بهترینها نصیب شما شود. امروز در خدمت حاج آقای حسینی قمی هستیم. سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقا حسینی: عرض سلام خدمت همه بینندگان و همینطور شنوندگانی دارم که از رادیو قرآن برنامه را میبینند.
شریعتی: قرار هست باز هم مهمان سفره نهجالبلاغه عزیز باشیم و از سیره تربیتی امام علی(ع) بشنویم.
حاج آقای حسینی: کلمات حکمت آمیز بخش سوم نهجالبلاغه کلمات قصار، دومین کلام امیرالمؤمنین(ع)، «أزری بنفسه من استشأر الطمع رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ وَ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَيْهَا لِسَانَهُ» (نهجالبلاغه، حكمت 2) در حقیقت حضرت در این کلام نورانی به سه عامل ذلت انسانها اشاره میکند. مؤمن باید عزیز باشد. «فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُومِنِينَ» (كافي، ج 8، ص 36) مؤمن نباید ذلت پذیر باشد. بنابراین از عوامل ذلت به دور باشد. عوامل ذلت چیست؟ حضرت سه مورد را اشاره کرده است. «أزری بنفسه من استشأر الطمع» اگر کسی همیشه طمع داشته باشد، طماع باشد، ذلیل است. خودش را حقیر و ذلیل کرده است.
2- «رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ» اگر کسی سفره دلش را نزد هرکس و ناکسی باز کند خودش را ذلیل کرده است. یکوقت انسان نزد یک برادر ایمانی که میتواند مشکل او را برطرف کند درد دل میکند. عیبی ندارد. اما اینکه هرکجا نشستیم سفره دلمان را باز کنیم خودمان را کوچک کردیم. اهل بیت خیلی در این مسأله تأکید داشتند که این کار را نکنید. طرف اگر دشمن شما باشد خوشحال میشود و اگر دوست شما باشد، ناراحت میشود.
3- «وَ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَيْهَا لِسَانَهُ» اگر کسی زبانش بر او حکومت کند، خودش را ذلیل کرده است. اسیر زبانش باشد. امام سجاد فرمودند: خداوند پیامبران را به سخن و کلام مبعوث کرد. پیامبران نیامدند سکوت کنند. حرف خوب بزنند. اما اگر زبان بر ما حکومت کرد، یعنی در اختیار زبانمان قرار گرفتیم، میفرماید: این هم ذلیل میشوید. حضرت علی فرمود: «مَنْ كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ خَطَوه» (نهجالبلاغه/حکمت 349) اشتباهاتش زیاد میشود. اشتباهاتش زیاد شد باید خیلی عذرخواهی کند یا پررو باشد به روی خودش نیاورد.
اولین مورد فرمودند: کسی که طمع داشته باشد. طمع این است که انسان به امور مادی علاقه داشته باشد که در دست دیگران است و برای رسیدن به او هرگونه ذلتی را بپذیرد. یک کسی وضع مالی خوبی دارد. من نمیتوانم به او برسم. برای رسیدن به آن ثروتی که دست اوست، من هرگونه تحقیری را بپذیرم برای اینکه به او برسم.
در کلمات قصار کلمه 108 حضرت میفرماید: «فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ وَ إِنْ هاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَكَهُ الْحِرْصُ وَ إِنْ هاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَكَهُ الْحِرْص» اگر آرزوهای حساب نشده و افراطی به او هجوم بیاورد، برای اینکه به این آرزوها برسد چه میکند؟ یکوقتی این را در کلمات امیرالمؤمنین نامه 31 که به امام حسن(ع) نوشتند، گفتیم. حضرت میفرماید: پسرم یقین داشته باشد، تو به تمام آرزوهایت نخواهی رسید. یک مشکلی که در جامعه ما هست این است که جوانها یادشان میرود آرزوهایشان با واقعیتها هماهنگ باشد. خیلی ما آرزو داریم اما حضرت میفرماید: یقین داشته باش انسان به تمام آرزوهایش نمیرسد. مگر اینکه بخواهد طمع کند، طمع هم کند ذلت به دنبال دارد.
مثلاً سه جوان سارق را دزدیدند، دستگیر میشوند. وقتی میپرسی انگیزه شما چیست؟ غالباً میگویند: میخواستیم پولدار باشیم. آرزوهای بلند دارند. خانه خوب، پول خوب، ماشین خوب! اینکه ما بخواهیم به هر آروزیی داریم از هر راهی برسیم درست نیست. یکی از اساتید بزرگوار خوب فرمودند که یکی از عوامل دین گریزی جوانها این است که در جامعه اسلامی نگاه میکند و میبیند متدینین آن در اوج رفاه هستند و یک عده از جوانها هم در اوج فقر و بیکاری هستند.
در همین نهجالبلاغه در نامه به عثمان بن حنیف نامه 45 هست. «وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَي مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْه» من دو جامه دارم. اگر در این جامه امیرالمؤمنین زندگی میکرد، گرفتارها میگفتند: خوب امیرالمؤمنین هم ندارد و ما هم نداریم. امیرالمؤمنین میفرمود: چرا من شبها گرسنه میخوابم؟ شاید در حجاز و یمن کسی باشد نان شب نداشته باشد. خوب من هم نخورم، که اگر او ندارد یکی باشیم. یکی از عوامل دین گریزی همین است. آرزوها باید با واقعیتها هماهنگ باشد. حضرت میفرماید: یقین داشته باش هیچ انسانی به تمام آرزوهایش نمیرسد. حضرت به همین مسأله طمع اشاره میکند. میفرماید: چون انسان به تمام آرزوهایش نمیرسد، نکند بر رسیدن به آرزو سوار مرکب طمع شوی. حتماً نابودت میکند. کدام سارقی به نتیجه رسید. کدام حرام خواری خوش زندگی کرد. عمر سعد هم طمع کرد. گفت: امام حسین را میکشم که به ملک ری برسم.
حضرت میفرمایند: اگر میتوانی «إِنِ اسْتَطَعْتَ أَلا يَكُونَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ ذُو نِعْمَةٍ» به کسی طمع نداشته باش. اگر میتوانی کاری کن بین تو و خدا هیچکس فاصله نعمت تو نباشد. مستقیم از خدا بگیر. چرا به این و آن طمع کنی؟ «فَافْعَلْ فَإِنَّكَ مُدْرِكٌ قَسْمَكَ» به روزیت میرسی، «وَ آخِذٌ سَهْمَكَ وَ إِنَّ الْيَسِيرَ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَعْظَمُ وَ أَكْرَمُ مِنَ الْكَثِيرِ مِنْ خَلْقِهِ» از خدا مستقیم بگیری، کم از خدا به تو برسد، بهتر از این است که زیاد بگیری و از خلق خدا بخواهی. این نامه 31 است که یک اشاره است.
مورد دوم امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «الطَّامِعُ فِي وِثَاقِ الذُّلِ» (نهجالبلاغه، حكمت 226) کسی که طمع میکند در بند ذلت است. نمیشود آدم به مال کسی طمع داشته باشد، ذلت از او را نپذیرد. باز حضرت فرمودند: طمع مثل تشنهای میماند که سر آب میبرد ولی تشنه برمیگرداند. آدم طمعکار همیشه به آرزوهایش نمیرسد. «ضامن غیر وصیه» ضمانت میکند ولی از ضامنهایی است که به ضمانتش وفا نمیکند. گاهی قبل از اینکه آب را بنوشد، این آب در گلو گیر میکند و از بین میرود. آدم طمعکار دیگر چشم و گوشش را میبندد. میگوید: من به هر ذلتی و هر چیزی است از هر راهی باید برسم. اگر به آن نرسیدی آنوقت چه مصیبت سنگینی برای تو هست. یا حتی اگر رسیدی و دوباره از دست دادی، چه مصیبت سنگینی گرفتار هستی. «الامَانِيُّ تُعْمِي أَعْيُنَ الْبَصَائِر» (نهجالبلاغه، حكمت 275) آرزوهای طولانی چشم انسان را کور میکند. دیگر هیچ چیز نمیبیند. گاهی آدم فکر میکند چطور من این کار را کردم؟
«أَكْثَرُ مَصَارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطَامِعِ» (نهجالبلاغه، حكمت 219) بیشتر زمین خوردن عقل بخاطر طمع است. خیلی از وقتها ما یک کارهایی میکنیم بعداً که خودمان مینشینیم فکر میکنیم، چطور این کار را کردم، در شأن و شخصیت من نبود. حضرت میفرماید: بیشتر اینکه عقل انسان به زمین میخورد، بخاطر طمع است.
باز بیانی دارد در خطبه 160، زندگی حضرت عیسی را توصیف میکند. امیرالمؤمنین هم به ما الگو داده و هم راه را نشان داده است. «وَ إِنْ شِئْتَ قُلْتُ فِي عِيسَي ابْنِ مَرْيَمَ (ع) لا طَمَعٌ يُذِلُّهُ» (نهجالبلاغه، خطبه 160) میخواهی زندگی عیسی بن مریم را برای تو الگو قرار بدهم؟ بالشت او سنگ بود. «يَلْبَسُ الْخَشِن» لباسش خشن بود. خورشت او گرسنگی بود. چراغ شبش نور ماه بود. در تابستان شرق و غرب زمین، آن طرف زمین سایه میرفت و این طرف زمین سایه میرفت. وسلیهای نداشت. میوهاش همین سبزیهایی بود که روی زمین درمیآمد و گوسفندها میخوردند.
شریعتی: برای ما جوانها رسیدن به یک زندگی ایده آل چیز بدی است؟
حاج آقای حسینی: اگر از مسیر خودش باشد نه. برنامهریزی کنم. مؤمن سزاوار بهترینهاست. یک شخصی خدمت امام صادق آمد و گفت: به من میگویند: دنیا طلب. آقا فرمودند: چه میکنی؟ گفت: از حلال در میآورم و در حلال خرج میکنم. خمس مالم را میدهم. به خویشاوندانم رسیدگی میکنم. حج خانه خدا میروم. حضرت فرمود: چه کسی به تو گفته دنیا پرست؟ اسم این دنیا نیست. این آخرت است. اگر من در مسیر به چیزی رسیدم، که خوب است. اگر نرسیدم خودم را به آب و آتش نزنم. حرام خواری نکنم. دنبال راههای غیر شرعی و غیر قانونی نروم. حضرت فرمودند: یوسف طمعی نداشت که او را ذلیل و خوار کند. روایت فراوان داریم که طمع انسان را ذلیل میکند. امام صادق فرمود: شرف مؤمن دو چیز است. «شَرَفُ الْمُومِنِ قِيَامُ اللَّيْلِ وَ عِزُّهُ اسْتِغْنَاوهُ عَنِ النَّاسِ» (كافي، ج 2، ص 148) عزتش این است که دستش پیش کسی دراز نباشد. اظهار بی نیازی کند.
کافی شریف که مهم ترین کتاب حدیثی ما است با نماز و حج و اعمال عبادی شروع نشده است. اولین کتاب کافی شریف «کتاب العقل و الجهل» است. یکی از لشگرهای جهل و عقل چیست؟ طمع از جنود جهل است. اما یأس یعنی اینکه انسان نگاهش به دست مردم نباشد، جهود عقل است. امام سجاد فرمود: «رَأَيْتُ الْخَيْرَ كُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِي قَطْعِ الطَّمَعِ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ» (كافي، ج 2، ص 320) تمام خیر در این یک کلمه خلاصه شده است. آدم نگاهش به دست مردم نباشد. امام صادق از لقمان نقل می کند. اگر عزت دنیا را میخواهی به دست مردم نگاه نکن. اگر انبیاء، اولیاء به جایی رسیدند، چون نگاهشان به دست دیگری نبود. همیشه قرآن به پیامبرها یاد میداد، «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرا» (انعام/90) کدام پیامبری از مردم مزد خواست؟ جان خودشان را دادند. زندگیشان را دادند. شکنجه شدند. به شهادت رسیدند، اگر انبیاء و صدیقین به جایی رسیدند از اینجاست.
شخصی خدمت رسول گرامی اسلام آمد، فرمود: یا رسول الله! من را موعظه کن ولی کوتاه بگو که یادم بماند. حضرت فرمود: پنج نصیحت تو را میکنم. نگاهت به دست مردم نباشد. ثروت در این است که نگاه طمع به کسی نداشته باش. طمعکار نباش. انسان طماع همین الآن گداست. فکر نکن پولدار میشوی. نماز میخوانی فکر کن نماز آخر توست. کاری نکن که بخواهی عذرخواهی کنی. هرچه برای دیگران دوست داری، برای خودت هم دوست بدار.
ابی بصیر یکی از بهترین اصحاب امام صادق بود. به حضرت گفت: گاهی افرادی از شیعیان شما با گروهی همسفر میشود. ولی آنها وضع مالیشان خوب است. میتوانند حسابی خرج کنند. این نمیتواند مثل آنها در این سفر ریخت و پاش کند. حضرت فرمود: چرا با اینها همسفر باشد؟ دوست ندارم خودش را ذلیل کند.
جوان میخواهد ازدواج کند، چرا با یک طبقه بالادست خودم ازدواج کنم که از نظر مالی خیلی از ما بالاتر هستند. امام صادق میگوید: یک سفر دو ساعته با همسفری که اهل ریخت و پاش است و تو نمیتوانی به آنها برسی این کار را نکن. عزتت را حفظ کن. آنوقت تو میخواهی با کسی ازدواج کنی که از شما بالاتر است؟!
حدیث دیگری هست که وقتی مسافرت میروی، رفت و آمد تو با کسی باشد که مثل خودت باشد. با کسی نرو که تو را تأمین کند. باز در روایتی هست که در مکارم الاخلاق مرحوم طبرسی هست. پیامبر خدا را به مهمانی دعوت کردند. پنج نفر از اصحاب هم همراه پیامبر شدند. حضرت قبول کردند. در مسیر یک نفر دیگری، نفر هفتمی به اینها اضافه شد. گفت: من هم با شما به مهمانی میآیم. در خانه صاحبخانه رسیدند. حضرت به آدمی که اضافه شده بود، فرمود: بایست! این صاحبخانه تو را دعوت نکرده است. بنشین من اجازه بگیرم. اگر اجازه دادند بیا. پیامبر نمیخواست عزت مؤمن از دست برود.
شخصی به امام صادق گفت: چه چیزی ایمان را ثابت قدم نگه میدارد؟ حضرت فرمود: «الورع» تقوا! ورع یک درجه از تقوا بالاتر است. سؤال کرد چه چیزی ایمان انسان را از او میگیرد؟ فرمود: «الطمع»، «الطَّمَعَ مِفْتَاحُ الذُّل» (بحارالانوار.ج1/ص156) کلید ذلت در طمع است. ایمان انسان با تقوا ثابت میماند و با طمع میرود. در تمام زوایای زندگی انسان همه جا ممکن است رسوخ پیدا کند. الآن بعضی از جوانهای ما ایمانشان سست است. میگویند: ما رفتیم امام رضا آمدیم هیچی نشد. فکر میکند یک شبه امام رضا باید حاجات این را برآورده کند که این جوان امام رضا را قبول داشته باشد. اگر این دفعه این پول و خانه نیامد دیگر نه من، نه امام رضا! همه دینداری به این نیست. مرحوم آیت الله احمدی میانجی میفرمود: از خدا حاجت بخواهید اما برای خدا تکلیف تعیین نکنید. مشهد رفتی آمدی حاجت تو برآورده نشد، نگو نه من نه تو! طمع نکنید.
در صفات الشیعه شیخ صدوق هست که امام باقر فرمود: «إِنَّمَا شِيعَهُ عَلِىٍ» شیعیان امیرالمؤمنین هفت ویژگی دارند. «وَ لَا يَسْأَلُ النَّاسَ وَ إِنْ مَاتَ جُوعا» از گرسنگی بمیرد از کسی چیزی درخواست نمیکند. مرحوم علامه مجلسی فرمودند: این حدیث حمل بر مبالغه است. انسان باید اینطور باشد که در مواقع گرسنگی هم دست جلوی کسی دراز نکند. پیامبر خدا فرمود: کسی نزد پولداری برود و در برابر این ثروتمند تواضع کند، برای طمع اینکه او از این بگیرد، دو سوم دینش را از دست داده است. نگاه دین این است که اگر مؤمن در اوج فقر است، ما آبروی فقر و غنائت نمیبریم.
شریعتی: امروز صفحه 309 قرآن آیات 52 تا 64 سوره مبارکه مریم در سمت خدا امروز تلاوت میشود.
«وَ نادَيْناهُ مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَ قَرَّبْناهُ نَجِيًّا «52» وَ وَهَبْنا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنا أَخاهُ هارُونَ نَبِيًّا «53» وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِسْماعِيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ كانَ رَسُولًا نَبِيًّا «54» وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ وَ كانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا «55» وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا «56» وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا «57» أُولئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَ مِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ وَ مِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْراهِيمَ وَ إِسْرائِيلَ وَ مِمَّنْ هَدَيْنا وَ اجْتَبَيْنا إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا «58» فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا «59» إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ شَيْئاً «60» جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمنُ عِبادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا «61» لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً إِلَّا سَلاماً وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا «62» تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ كانَ تَقِيًّا «63» وَ ما نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ ما بَيْنَ أَيْدِينا وَ ما خَلْفَنا وَ ما بَيْنَ ذلِكَ وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيًّا «64»
ترجمه: و از جانب راست (كوهِ) طور او را ندا داديم و به (مقام قرب خود و) رازگويى نزديكش ساختيم. و از رحمت خويش، برادرش هارونِ پيامبر را به او بخشيديم. و در اين كتاب از اسماعيل ياد كن كه او همواره در وعدههايش صادق و فرستادهاى پيامبر بود. و همواره خاندان خود را به نماز و زكات امر مىكرد و پيوسته نزد پروردگارش مورد رضايت بود. و در اين كتاب، از ادريس ياد كن، همانا او پيامبرى بسيار راستگو بود. و ما او را به مقام والايى رسانديم. آنان پيامبرانى بودند كه خداوند بر آنها نعمت (ويژه) ارزانى داشت؛ از نسل آدم و از (فرزندان) كسانى كه با نوح (در كشتى) سوارشان كرديم و از نسل ابراهيم واسرائيل (يعقوب) واز كسانى كه هدايت نموديم و برگزيديم؛ هرگاه آيات خداى رحمان بر آنان خوانده مىشد سجدهكنان و گريان از رو به خاك مىافتادند. آنگاه پس از آنان، جانشينان بد و ناشايستهاى آمدند كه نماز را ضايع كردند و هوسها را پيروى كردند. پس به زودى (كيفر) گمراهى خود را خواهند ديد. مگر كسى كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته انجام دهد، پس آنها داخل بهشت مىشوند و به هيچ وجه مورد ستم قرار نمىگيرند (و از پاداششان كاسته نمىشود). بهشتهاى جاويدى كه خداى رحمان از غيب به بندگانش وعده داده، مسلّماً وعدهى او تحقّق يافتنى است. در آنجا سخن بيهودهاى نمىشنوند، (و گفتارشان) جز سلام (نيست) و در آنجا هر صبحگاه و شامگاه، روزى آنان آماده است. اين، همان بهشتى است كه به هر يك از بندگان پرهيزكار خود به ارث مىدهيم. ما (فرشتگان) جز به فرمان پروردگار تو نازل نمىشويم؛ آنچه پيش روى ما (در آينده) و آنچه پشت سر ما (در گذشته) و آنچه ميان اين دو قرار دارد از اوست و پروردگار تو فراموشكار نيست.
شریعتی: نکته قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای حسینی: «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِسْماعِيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ كانَ رَسُولًا نَبِيًّا» وقتی خداوند میخواهد انبیاء را توصیف کند اولین صداقت است. شرط اول نبوت، صداقت است. وقتی میخواهد پیامبران را توصیف کند، بعد از صداقت کار این پیامبر چه بود؟ «وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ» پیامبران تبلیغ اولشان در خانه خودشان است. از آنجا شروع میکردند. الآن کم نیستند خانوادههایی که صدایشان به همه جا میرسد. ولی از خانه خودشان غافل هستند. در مورد پیامبر داریم که «وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِين» (شعرا/214) پیامبر از خویشان خودش شروع کرد. باز در سوره طه داریم، «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها» (طه/132) اهل خودت را فرمان به نماز بده و حوصله به خرج بده.
شریعتی: دعا بفرمایید.
حاج آقای حسینی: انشاءالله خدا به حق علی بن موسی الرضا زیارت حضرت را نصیب همه آرزومندان بگرداند.
شریعتی: والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آل الطاهرین.