حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی – پاسخ به پرسشهای بینندگان
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسشهای بینندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی
تاريخ پخش: 02-09-95
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
شریعتی: سلام میکنم به همه شما هموطنان عزیز. بینندهها و شنوندههای نازنینمان. امیدوارم هرجا که هستید بهترینها نصیب شما شود. حاج آقای حسینی سلام علیکم و رحمه الله.
حاج آقا حسینی: عرض سلام خدمت همه بینندگان و شنوندگان برنامه سمت خدا دارم.
شریعتی: امروز حاج آقای حسینی به بخشی از سؤالات و پیامهای شما پاسخ خواهند داد.
حاج آقای حسینی: من یادآوری کنم که شبهای آخر ماه صفر عزیزان مجالس را خلوت نگذارند. معمولاً دهه اول محرم و اربعین خیلی پررنگ است، آخر ماه صفر هم به مناسبت رحلت پیامبر خدا و امام رضا و امام حسن مجتبی، ولی این چند شب گاهی مجالس خلوت میشود. انشاءالله این را فراموش نکنند.
- سؤال اول پرسیدند که من عروس بزرگ خانواده هستم. پدر شوهر من حدود هفتاد سال سن دارد و تا به حال یک رکعت نماز نخوانده است. ولی شرع مقدس گفته است نماز قضای پدر بر دوش پسر بزرگ است. یعنی شوهر من باید چقدر نماز بخواند که نماز قضاهای پدرش تمام شود؟
مسأله را من خیلی کامل توضیح بدهم اینکه گفتند: پسر بزرگ یادتان باشد که شامل دختر نمیشود. پسربزرگتر، ثانیاً وقتی که پدر از دنیا میرود، پسر بزرگتر هست. و الا ممکن است پسر بزرگ زودتر از دنیا برود، دیگر نوبت پسر بعدی میشود. هرکس الآن پسر بزرگ هست این حکم شامل او میشود. نکته مهم این است که خدمت به پدر و مادر خیلی خوب است. شما عروس خانم راضی باشید که شوهر شما به پدر و مادرش خدمت کند. بارها گفتیم: خدمت به پدر و مادر ما را از خدمت به همسر و فرزندان دور نکند. اگر شما شوهرتان را به خدمت به پدر و مادر تشویق کنید، شما هم پدر و مادر داری و دوست داری خدمت کنی. از کتاب «فضیلتهای فراموش شده» مرحوم آخوند ملا عباس تربتی یک قصهای دارد. وقتی پدر مرحوم ملا عباس از دنیا میرود، ارث فراوانی بر جا گذاشت. وارث تنها این مرد بزرگ و خواهرش بود. به خواهرش میگوید: شما برو سهم الارثت را بردار. هرچه حقت هست بردار. این نکته را هم بگویم که خیلی پیام در مورد تقسیم ارث داریم. ارث را بین همدیگر تقسیم نمیکنند. بلا تکلیف هستند. مثلاً یکی از بچهها نیاز مالی ندارد میگوید: باشد مهم نیست. خوب دیگری نیاز مالی دارد. خیلی خوب است که زود به وصیت نامه عمل کنیم.
یکی از عزیزان میگفت: رفیقی داشتم از دنیا رفت. بعد از مدتی خواب او را دیدم و گفتم: حالت چطور است؟ گفت: الآن خوب هستم ولی وقتی مردم هفده روز اینجا گرفتار بودم. ما هفده روز را نفهمیدیم جریان چیست؟ ما فرزندان تمام گرفتیم که پدر شما در عالم رؤیا چنین گفت. داستان چیست؟ گفتند: نمیدانیم. بعد از چند روز زنگ زدند که ما متوجه شدیم. پدر ما از دنیا که رفت تا هفده روز ما مشغول بیا و برو بودیم و بعد از هفده روز وصیت نامه پدر را باز کردیم. یعنی این بنده خدا تا هفده روز گرفتار بوده است. اگر میخواهید خدمتی کنید همان روز اول فوری باز کنید.
آیت الله احمدی میانجی در وصیتنامهشان هست، ایشان میفرمودند: این مجالس تکریم زندهها است. تکریم مردهها نیست. ایشان میفرمود: من نیازی به این مجالس ندارم. تکریم میت به این است که روز اول وصیتنامهاش را باز کنید و ببینید چه گفته است. شب اول برایش خیرات بدهید.
چندی پیش مجلسی رفتم، آقایی که همراه من بود میگفت: الآن اینجا این شاخه گلهایی که آوردند 25 میلیون ارزش دارد. این شاخه گلها به درد میت نمیخورد. صلواتی بفرستید. اطعامی کنید. آن گرفتاری را برطرف میکند. مرحوم ملا عباس تربتی به خواهرش میگوید: برو سهم الاثت را بردار. ایشان سهم الارث را برمیدارد. پدر ایشان ارث زیادی به جای گذاشته بود. وقتی خواهرش سهم الارث را برمیدارد، میگوید: من دست به سهم الارث خودم نمیزنم. تمام سهم الارث خودم را برای پدرم خیرات میکنم. شاید پدر من زکاتی بدهکار بوده و نداده باشد. ما میدهیم اگر بدهکار بود که هیچ، اگر نبود هم به فقرا کمک کردیم. چقدر ما در مورد صدقه گفتیم که اگر نیازمندی اطراف شما هست به آنها بدهید. در صندوق صدقات نیاندازید. وقتی صدقه میدهید به نیت مظالم بدهید. بالاخره یا شما مظالم به گردنتان هست یا نیست. اگر هست بابت آن حساب میشود و اگر نباشد صدقه میشود. رد مظالم هم یعنی شما به کسی بدهکار هستی و او را نمیشناسی. وارثش را نمیشناسی. شما الآن به نیت رد مظالم بده اگر بدهکار بودی حساب میشود. نبودی هم صدقه حساب میشود. مرحوم ملا عباس تربتی تمام سهم الارث خودش را یکی بابت زکات میدهد و دوم هم رد مظالم میدهد. میگوید: شاید پدرم به کسانی بدهکار بوده و غافل بوده است. سوم میگوید: برای خمس پدرم باشد. شاید پدرم خمسی بر گردن داشته باشد. یا اینکه بدهکار بوده اگر هم بدهکار نبوده که خمس به سادات فقیر میرسد.
این عروس خانم که نوشته شوهر من باید هفتاد سال نماز پدر شوهر را بخواند. اولاً خدمت به پدر و مادر خوب است. از لحاظ فقهی هم کسی نگوید: عجب مسأله خوبی شد. پس نخواندیم هم نخواندیم. پسر بزرگتر ما برای ما میخواند. نه اینطور نیست. از نظر فقهی نمازی که پدر عصیاناً نخوانده و از روی نافرمانی نخوانده است بر گردن پسر بزرگتر هست؟ بعضی از علما مثل امام(ره) و مرحوم آیت الله العظمی اراکی میفرمایند: نماز، روزه پدر و مادر، حتی اگر عصیاناً و از روی نافرمانی نخواندند، بر پسر بزرگتر هست. هم میتواند خودش بگیرد و هم میتواند اجیر بگیرد. ولی این فتوای همه نیست. بعضی از مراجع در این مسأله احتیاط میکنند. مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی و مرحوم آیت الله صافی و مرحوم آیت الله خویی اینها احتیاط میکنند. ولی در عین حال بعضی مراجع میگویند:لازم نیست. الآن از مراجع فعلی آیت الله العظمی سیستانی میفرمایند: نه، اگر همینطور گفته ولش کن، بر فرزند واجب نیست بخواند. تازه آن نمازهایی که از او قضا شده و غافل بوده و میخواسته بخواند، هم احتیاط میکنند. اما اگر گفته: ولش کن پسر بزرگتر دارم، چنین تکلیفی بر پسر بزرگتر نیست. اگر از روی نافرمانی ترک کرده تکلیفی بر پسر بزرگتر نیست. اگر در بین مردم کسی هست که نماز پدرش را خوانده است، پیام بدهد و بگوید که شصت سال نماز پدرم را خواندم. نماز مادرش را خوانده است. ما نمازهای خودمان را نمیخوانیم!
- پرسیدند که شما از مزد کارگر حرف میزنید. همان شب مزد کارگر را بدهند. من برای چهار نفر کار کردم. از هر کدام پانصد هزار تومان طلب دارم پول مرا نمیدهند و مدرک و شاهد هم ندارم. چه کنم؟
اولاً در مورد اینهایی که بدهکار هستند یادمان باشد حق کارگر خوردن ندارد. خیلی ظلم است. اگر کسی به کارگرش ظلم کند و مزدش را ندهد، خدا عملش را از بین میبرد. چقدر گفتیم که امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه فرمود: مزد کارگر را درست بدهید. امیرالمؤمنین فرمود: که پیامبر فرموده شرار امتی چه کسانی هستند؟ کسانی که کار کسی که مضطر است، ارزان میخرند. مزد این کارگر یک میلیون است. چرا پانصد هزار تومان میدهی؟ میگوید: نمیخواهی برو! هزار نفر دیگر در نوبت هستند. هزار نفر نیستند، بلکه سه میلیون بیکار هستند. این مجوز شما نیست که به این کارگر اینطور بگویی. مزد کارگر را کامل بدهیم. از این طرف هم به این آقا بگویم. گاهی مثلاً میپرسند: طولانیترین آیه قرآن چه آیهای است؟ آیهی دِین است. اگر از کسی طلب داری بنویس و شاهد بگیر. ما یک وقتی داستانی را از پیامبر خدا گفتیم که حضرت بینشان قضاوت کند. یک کسی خوب از حقش دفاع نمیکرد. وقتی دفاع نکرد حضرت به دیگری رأی داد. حق برای دیگری ثابت شد. دیگری گفت: باشد. مزد ما با خدا، حضرت ناراحت شد. فرمود: حقت را بگیر. حقت را بگیر. چرا میگذاری حقت را بخورند و بعد میگویی: خدا جبران میکند!؟ بنابراین من تقاضا میکنم مواظب باشید. هزاران هزار پرونده در دادگاهها تشکیل شده برای اینکه روزی باید سند میگرفتیم، نگرفتیم. در قراردادها و ملک و املاکمان صرفهجویی کردیم. اگر میتوانیم بنویسم که قانونی و محضری باشد.
- پرسیدند من دختری هستم که نیازمند هستم و گرفتاری مالی دارم. من و خواهرانم گرفتاری مالی داریم. پدری دارم مدرسه میسازد و میلیاردی کمک میکند. ولی فرزندانش محتاج نان شب هستند.
بعضیها هستند که در محاسبات خودشان اشتباه میکنند. میگوید: من نیت کردم فلان مسجد را بسازم، فلان مدرسه را بسازم. بعد این اولاد و همسر و ارحام خودش را فراموش میکند. چهار دسته واجب النفقه ما هستند. آقای محترم، همسر و اولاد و نوه و نتیجه شما اگر گرفتاری مالی دارند و شما میتوانی گرفتاری را برطرف کنی واجب است بر شما که کمک کنی. همسر، اولاد، پسر و دختر شما، نوه و نتیجه شما اگر نیاز مالی دارند بعد از اینکه نفقه همسرت را دادی، اگر گرفتاری مالی دارند، باید کمک کنی. بعضی از خانمها هم هستند که ارث خوبی به آنها میرسد. خانم محترم این ارث را در حسابت نگذار. دخترت نیاز مالی دارد. میتوانی نیاز او را برطرف کنی باید بکنی. دسته سوم پدر و مادر ما هستند. پدر و مادر من، پدربزرگ و مادربزرگ من، پدر پدر بزرگ من، اگر نیاز مالی دارد و من میتوانم برطرف کنم، واجب النفقه من هستند. چهارمین دسته اگر شما کبوتری، مرغی دارید و در خانه نگه میدارید واجب النفقه شماست. دینی که میگوید: حیوانی را که در خانه حبس کردی آزاد کن برود، روزیاش با خداست. تو حبسش کردی روزیاش با توست. آنوقت این دین راضی است که دختر من به نان شبش محتاج باشد، من مسجد و مدرسه بسازم. کار خیر کنم؟
- پرسیدند در خانواده شوهرم چند جاری هستیم که الحمدلله همه با اخلاق و اهل دین هستیم. اما مشکل اینجاست که مادرشوهر ما یکی از عروسها را بیشتر دوست دارد. از او تعریف میکند و بهترین کادوها را برای فرزندان او میخرد و به او محبت میکند. این امر سبب دوری دلها از هم و زمینه را برای شیطان فراهم کرده است.
من به این مادر شوهر میگویم: شما کاری نکنید که میان اینها به هم بخورد. حتی اگر یک عروس خانم را بیشتر دوست دارید، این کار درستی نیست، این تبعیض است. نباید بروز بدهی و اظهار کنی. کسی نزد پیامبر خدا آمد و گفت: شهادت بدهید من میخواهم زمینی را به یکی از بچههایم ببخشم. پیامبر سؤال کردند: فرزندان دیگری هم داری؟ فرمود: به آنها هم دادی. گفت: نه! حضرت فرمود: ما پیامبران شاهد ظلم نمیشویم که به یکی بدهی و به یکی ندهی. یکوقت شما پنج اولاد داری و همه سر و سامان دارند و یکی گرفتاری دارد، این هیچ! اما اگر وضع مساوی دارند نباید تبعیض قائل شوید.
- سؤال کردند آیا یک سوم سهم امام را فقط باید به خویشاوندان فقیر داد یا میشود برای مساجد و مدارس هم هزینه کرد؟ منظور شما از خویشاوندان فقیر چیست؟
گفتیم اگر کسی خمس بر گردن دارد، بعد از یکسال گذشت از کسب و کارش اضافه آمد، مازاد درآمد دارد. خانه دارد، ماشین دارد، کربلا و مکه رفته، برای بچهاش عروس گرفته و آخر کار هم دیده ده میلیون اضافه دارد. این دو میلیون خمس باید بدهد. یکی میلیون سهم امام و یک میلیون سهم سادات است. سهم سادات یعنی سادات فقیر در برابر زکات که به غیر سادات میدهند. بارها گفتیم این یک میلیون سهم سادات فقیر را نیازی نیست به مرجع تقلید بدهید. فتوای بسیاری از مراجع مثل مرحوم آیت الله خویی و مرحوم آیت الله العظمی تبریزی، آیت الله العظمی سیستانی میگویند: خودت اگر کسی را میشناسی و سادات فقیر سراغ داری ببر بده. سهم امام را به مرجع تقلید بدهید. سهم سادات را خودتان بدهید. یک میلیون سهم سادات، اگر ارحام و خویشان شما سادات هستند، واجب النفقه شما نباشند. پدر و مادر و اولاد شما نباشند. به خواهر و برادرت بده. دخترعمو و دختر خاله و دختر عمه، ارحام سید فقیر مقدم هستند. فامیل مقدم هستند و بقیه غیر از پدر و مادر واجب النفقه ما هستند. طبق فتوای مقام معظم رهبری از آن سهم امام یک سوم را میتوانید به خویشاوندان فقیرتان بدهید. ولی ارحام یعنی ارحام نسبی، برادر و خواهر و عمو و عمه و خاله و دایی. ولی یادتان باشد ارحام نسبی یعنی کسانی که از ریشه به هم برمیگردید. اما سببی نه، مثلاً باجناق شما، جاری سببی هستند. این ارحام نیست. اینکه میگویند: صله رحم واجب است. منظور با ارحام نسبی است. باز هم میگویم که باجناق را احترام کنید. خانمها جاریها را احترام کنند. پدر زن و مادر زن را احترام کنید ولی ارحام فقهی به حساب نمیآیند.
- باز یک خانم گفته که زکات مالم را به مادرم میدهم. با این همه توضیحی که دادیم درست است؟ نه. چون مادر واجب النفقه هست. به مادرت اگر داری باید از مال خودت بدهی. خمس و زکات به واجب النفقه جایز نیست.
- گفتند: اگر پدر و مادر سیدی فرزندی را سرپرستی بگیرند. میتوانند برای این فرزند شناسنامه بگیرند، مثلاً به اسم سید حسن بگیرند؟ نه این جایز نیست. من سید هستم. این فرزندی که آوردم اگر سید نیست، درست نیست. اگر سید بود که هیچ، اگر نبود نه.
- در مورد خواستگاری پیام آمده که ما در یک شهر نسبتاً کوچک هستیم. میشنوم که بعضیها برای پسرشان سه سال است خواستگاری میروند. یعنی در این شهر کوچک فکر کنم یک دور به خانه همه رفتند. شما ببینید چقدر دل دخترها را شکستند. خواهش میکنم رعایت کنید. این از نظر فقهی کار بدی است.
در یک جلسهای گفتیم که اگر دلی را بشکنیم تبدیل به بلا میشود. مثلاً همین که جهیزیه را نشان دیگران میدهد. این تفاخر است و دل که بشکند تبدیل به بلا میشود. همین که میگویند: سرطان از کجا آمده است، گاهی برای همین دل شکستنها است. البته هر بلایی به معنی این نیست که آثار گناه ماست. نمیخواهیم بگوییم: هروقت گرفتار بلا شدیم حتماً چوب خداست. امام حسین این همه بلا کشید، اینها امتحان خدا بود. اهلبیتش به اسارت رفتند، اینها امتحان خداست. هرکسی گرفتار سرطان شد، فرزندش گرفتار بیماری شد و یا در تصادفی از دست رفت، به این معنا نیست که گرفتاری شما بخاطر این است که کسی آه کشیده است. اگر یک چنین برداشتی از کلام ما شده عذرخواهی میکنم. خدا را به حق صدیقه طاهره قسم میدهیم همه بیماران مخصوصاً بیماران سرطانی را لباس عافیت بپوشاند.
شریعتی: امروز صفحه 407 قرآن کریم، آیات 25 تا 32 سوره مبارکه روم را تلاوت میکنیم.
«وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ تَقُومَ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ بِأَمْرِهِ ثُمَّ إِذا دَعاكُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ إِذا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ «25» وَ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ «26» وَ هُوَ الَّذِي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «27» ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلًا مِنْ أَنْفُسِكُمْ هَلْ لَكُمْ مِنْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ مِنْ شُرَكاءَ فِي ما رَزَقْناكُمْ فَأَنْتُمْ فِيهِ سَواءٌ تَخافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ «28» بَلِ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَهْواءَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ فَمَنْ يَهْدِي مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ «29» فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ «30» مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَ اتَّقُوهُ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ «31» مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ «32»
ترجمه: و از نشانههاى الهى آن است كه آسمان و زمين به فرمان او بر پاست؛ پس هرگاه شما را از زمين فرا خواند، ناگهان (از قبر) بيرون مىآييد (و در صحنهى قيامت حاضر شويد). و هر كه در آسمانها و زمين است از آن اوست، همه براى او فرمانبردارند. و او كسى است كه آفرينش را آغاز مىكند، سپس آن را (باز مىگرداند و) تجديد مىكند و اين كار براى او (از آفرينش نخستين) آسانتر است، و قدرت برتر در آسمانها و زمين مخصوص اوست؛ و او غلبهناپذير و دانا به حقايق امور است. خداوند براى شما، مثالى از خودتان زده است (و آن اين كه) آيا در آنچه ما روزى شما كرديم، از بردگانتان شريكانى را مىپذيريد، تا آنان در رزق، مساوى (و شريك) شما باشند؟ و آيا همانطور كه از يكديگر مىترسيد از بردگانتان مىترسيد؟! (شما كه در يك لقمهى نان، حاضر نيستيد با زيردستان خود شريك باشيد، چگونه بتهاى بى روح را شريك خدا مىدانيد؟!) ما آيات خود را براى گروهى كه مىانديشند، اين گونه شرح مىدهيم. آرى، كسانى كه ظلم كردند، بدون آگاهى، از هوسهاى خود پيروى نمودند. پس كسى را كه خدا گمراهش كرد، چه كسى مىتواند هدايت كند؟براى آنان هيچ گونه ياورى نيست. پس با گرايش به حقّ به اين دين روى بياور، (اين) فطرت الهى است كه خداوند مردم را بر اساس آن آفريده است، براى آفرينش الهى دگرگونى نيست، اين است دين پايدار، ولى بيشتر مردم نمىدانند. (شما نيز بر اساس همان فطرت)، به سوى او روى آوريد و از او پروا كنيد و نماز را بر پا كنيد و از مشركان نباشيد. از كسانى كه دين خود را جدا و پراكنده كردند و به دستهها و فرقهها تقسيم شدند؛ و هر گروهى به آنچه نزد آنهاست شادمانند.
شریعتی: اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای حسینی: آیه اولی که تلاوت شد، از آیه 20 تا آیه 30 این سوره ده آیه است که ده تا از نشانههای عظمت قدرت الهی بیان شده است. آفرینش آسمان و زمین، باران رحمت الهی، در ردیف این نشانهها یکی این است. این نشانه در ردیف بزرگترین قدرت پروردگار است. «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها» خداوند میفرماید: همسرانی برای شما خلق کردیم که وسیله آرامش زندگی شما باشد، در ردیف آفرینش آسمان و زمین و مهمترین خلقت خدا، اگر ما زندگیمان به این آرامش رسید آنوقت نشانه عظمت این آیه است.
- سؤال کردند محرم و نامحرم چه کسانی هستند؟
اول به دخترخانمها عرض کنم که پسرعمه، پسر عمو و پسر خاله و پسر دایی به شما محرم نیستند. شوهر عمه، شوهر خاله نامحرم هستند. برادر شوهر نامحرم است. آقایی به من گفت: خواهر خانم من با من زندگی میکند و تحت تکفل من است. یک صیغه محرمیت برادر و خواهری نیست بخوانیم که این خواهر خانم نخواهد جلوی من حجاب کند؟ بعضیها هنوز فکر میکنند صیغه برادر و خواهری داریم که خواهر زن محرم شود. دختر عمو و دختر خاله و دختر دایی و دختر عمه و زن دایی و خواهر زن برای مرد نامحرم است.
- گفتند که من ده سال است خانم من از دنیا رفته است. بعد از ده سال ازدواج کردم. تمام طایفه همسر از دنیا رفتهام با من قطع رابطه کردند. من خلاف شرعی مرتکب شدم؟
اسلام کجا گفته که خانم یا آقایی که همسرش از دنیا رفت ازدواج نکند؟ خانم محترم شما شوهرت را از دست دادی، بعد از عده گذشتن که چهار ماه و ده روز است، اگر اضافه بر این صبر کنی دستور دین نیست. یک روز هم نباید اضافه صبر کنی.
کسی نوشته که ما در محضر رفتیم، کار به طلاق کشیده شده است. نوشتند در طلاق محضر دو نفر آمدند امضاء کردند و رفتند و بعد آقا صیغه طلاق را اجرا کرد. این درست است یا نه؟ حتماً باطل است. اسلام طلاق را سخت گرفته است. ازدواج آسان است اما طلاق سخت است. باید طلاق در حضور دو نفر عادل انجام شود. عادل و حاضر، نه اینکه امضاء کنند و بروند. این را به این جهت گفتم که یادمان باشد که سختی برای اجرای طلاق سخت است ولی رجوع و بازگشت و ازدواج آسان است.