اعتدال در سیرهی پیامبر اکرم(ص)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی
تاريخ پخش: 07-10-95
حاج آقا حسینی: عرض سلام خدمت همه بینندگان و شنوندگان برنامه سمت خدا دارم. از همه عزیزانی که باعث تغییر ساعت در برنامه شدند، تشکر میکنم. این ساعت خیلی مناسب است. دیگر تداخل با پخش اخبار ندارد. از جناب آقای پورمحمدی تشکر میکنم. از عزیزانی که در رادیو قرآن با ساعت برنامه هماهنگ شدند، تشکر میکنم. یک مطلبی هم قبل از شروع سخن یادآوری کنم. از ماه ربیع سه روز دیگر بیشتر باقی نمانده است. جمعه آخرین روز ماه ربیعالاول است. بنابراین اجازهای که از مراجع تقلید در مورد رد مظالم گرفته بودیم و در مورد آزادی زندانیان در همین سه روز است و تمام میشود. من دیروز خدمت حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی بودم، مخصوصاً ایشان تأکید کردند و فرمودند: به مردم بگویید: مهلت همین ماه ربیع است ولی بعد از ماه ربیعالاول هم برای آزادی زندانیان اقدام کنید، ولی دیگر از کمکهای مردمی. آن مقداری که برای اجازه سهم امام بود که گفتیم: مراجع تقلید اجازه دادند، حضرت آیت الله العظمی مکارم، حضرت آیت الله العظمی سیستانی، آیت الله العظمی صافی گلپایگانی، آیت الله العظمی وحید خراسانی و آیت الله العظمی شبیری زنجانی، برای ماه ربیع الاول است که تا جمعه فرصت هست آن یک میلیون از سهم امام را بدهند. ماه ربیع را از همه آقایان اجازه گرفتیم، نسبت به آیت الله العظمی سیستانی هم نمایندهی تام الاختیار ایشان در ایران حاج آقای شهرستانی فرمودند. در مسألهی وجوهات هم همانطور که بارها گفتیم، در وجوهات شرعی مثل خمس حتماً باید به مراجع تقلیدشان یا نمایندگیها و دفاترشان در شهرستانها مراجعه کنند. وجوهات شرعی را آنجا بپردازند. سهم امام تا آخر ماه ربیع الاول یک میلیون بود که برای آزادی زندانیها بود. خدمت آیت الله العظمی مکارم بودم. به عنوان نمونه میفرمودند: ما به چهارصد حوزه علمیه در ایران و سراسر جهان داریم کمک میکنیم. غیر از خدمات دیگر و کارهای فرهنگی که دارند، اشراف این مراجع به همه این خدمات هست. انشاءالله مردم مراجعه کنند. رد مظالم هم تا آخر ماه ربیع دویست هزار تومان بود که خودشان میتوانند به نیازمندان بدهند.
یک آقایی میگفت: از شما نقل کردند که این دویست هزار تومان که بدهند، هرچه بدهی داشتند پاک میشود. اگر کسی پنجاه میلیون مظالم بر گردنش باشد، دویست تومان بدهید پاک میشود. باز خیلیها سؤال کرده بودند که کسانی که به دولت خسارتی وارد کردند و میخواهند بپردازند، آن خسارتهایی که به دولت وارد شده میتوانید به شماره حسابی که در برنامه زیرنویس میشود واریز کنید.
شریعتی: بحث امروز شما را میشنویم.
حاج آقای حسینی: بحث ما در مورد سیمای پیامبر گرامی اسلام در نهجالبلاغه بود. امروز خطبهی 127 را میگویم. چند روز پیش یکی از اساتید بزرگوار حوزه که من خیلی به ایشان ارادت دارم، در یک جلسهی خیلی مهمی بنا بود ایشان در مورد سیرهی پیامبر خدا صحبت کنند. من خیلی دقت کردم ببینم ایشان از میان ویژگیها ، کدام ویژگی را انتخاب میکنند. دیدم ایشان این حدیث را خواندند. اگر بخواهیم به این حدیث عنوان بدهیم، «اعتدال در زندگانی پیامبر» هست. روایت لطیفی است که شیخ صدوق در عیون الاخبار الرضا و در معانی الاخبار نقل کردند. «یحسن الحسن و یقویه و یقبح القبیح و یوهنه معتدل الامر غیر مختلف» پیامبر خدا «یحسن الحسن» اگر خوبی را میدیدند، تحسین میکردند. «یقویه» و تقویت میکردند. اگر بدی میدیدند، تقبیح میکردند. زشت میشمردند و کاری میکردند این قبیح از بین برود. برخورد و رفتار و گفتار و اعمال پیامبر در اعتدال بود. چرا این ویژگی اینقدر مهم است که این استاد بزرگوار یک ساعت روی آن بحث میکرد؟
واقعیتی که هست این است که یکی از مشکلات ما در زندگی فردی و اجتماعی و خانوادگی، این است که ما نسبت به خوبیها بیتفاوت عبور میکنیم. مثلاً خانم خانواده یک گلایههایی از شوهرش دارد. حتماً درست است. ولی تا به حال شده خوبیهایش را تحسین کنید؟ پیامبر خدا «یحسن الحسن» خوبی میدید تقویت میکرد. تحسین میکرد. چقدر در روحیهی همسر شما اثر دارد. اگر خانم بگوید: چه کار خوبی کردی امروز، یک تعریف و تمجیدی بکند. متأسفانه در فرهنگ ما نیست. «یقبح القبیح» قسمت دوم را عمل میکنیم، اگر یک جا بدی ببینیم، میگوییم. ولی اگر خوبی ببینیم با خوبی کاری نداریم.
پدر بزرگوار شما از فرزندت گلایه داری. فرزندان هم همیشه تابع نیستند. اما شما یک موقع از خوبیهایش هم تعریف کنی؟ بگویی: پسرم فلان کار تو چقدر خوب بود. تحسین کنی و تقویت کنی که بتواند آن خوبی را بیشتر کند. یکی از مراجع بزرگوار تقلید میفرمود: بعد از نود سال دیگر چیزی نمیخواهم. ولی آمدند به من گفتند: فلان کتاب شما را به عنوان کتاب سال انتخاب کردیم. ایشان میفرمود: من در همین سن و سال خوشحال شدم. هیچی هم نمیخواهم و دیگر هواو هوسی ندارم. ولی وقتی میبینم به این کتاب من توجه شده و تحسین میکنند، خوشحال میشوم. شما الآن به یک بچه سه چهار ساله بگویی: ماشاءالله چقدر قشنگ بود! خوشحال میشود و بالا میپرد. یعنی از یک بچه چهار ساله تا یک پیرمرد نود ساله وقتی تحسین میکنی اثرگذار است. این در جامعه ما کم است.
الآن آقای محترم شما از خانمت گلایه داری. خوب هیچکس از زندگی صد در صد رضایت ندارد. مشکلاتی در زندگی هست. ولی شده تا به حال خوبی همسرت را تحسین کنی؟ دو نفر نزد من آمده بودند. گفتند: ما آمدیم جدا شویم. به من گفتند: مشاوره به ما نده. فقط صیغه طلاق را بخوانید. گفتم: صیغه طلاق کاری ندارد. دو کلمه است. «زوجة موکلتی طالق» تمام شد. ولی شما میخواهید جدا شوید. فقط یک سؤال دارم. دو تا کاغذ سفید به اینها دادم. گفتم: من یک ساعت دیگر میآیم. در این ستون خوبیهای همدیگر و در این ستون بدیهای همدیگر را بنویسید. «یحسن الحسن و یقویه» پیامبر خوبیها را تحسین میکرد. رفتم و برگشتم دیدم این ورقهی سفید را فقط خط خطی کردند. گفتم: چرا کاغذ را باطل کردید؟ گفتم: بنویسید. اصلاً نمیتوانست بر زبان بیاورد چه اشکالی دارد. گفتم: شما خجالت میکشید، بگویید من بنویسم. ستون خوبیها ده مورد نوشته شد. ستون بدیها با زحمت پر شد. چیزهای جزئی که میشود رفع کرد. الآن پدر و مادر از اولاد ناراضی هستند. ستون باز کنند، خوبیها و بدیها را بنویسند. جوان عزیز که از پدر و مادرت گله داری، ستون باز کن بنویس. یکبار شد به پدرت بگویی: پدرجان چقدر برای ما زحمت کشیدی؟ دختر خانم شد یکبار به مادرت بگویی: چقدر برای ما زحمت کشیدی؟ جانت را برای زندگی ما گذاشتی.
متأسفانه در جامعه یکسره داریم میرویم. یعنی اگر رفتیم به طرف اینکه کسی را بکوبیم، مثال زدم گفتم از خانه و خانواده و جامعه بالا بروید. آن بالا هم از ما تشکیل شده است. اگر کسانی هم که در حکومت هستند مشکل دارند، ما هستیم. چهار میلیون کارمندی که داریم از چین وارد نشدند. ما باید درست شویم تا یک حکومت و سیستم و نظام درست شود.
یک سبکی حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی دارند. ایشان در سبکش منحصر به فرد است. هروقت ایشان یک کار خوبی میبینند، از یک عالمی، امام جمعهای، سخنرانی، مسئولی، از یک مداحی، یک کار قشنگی کردند، یا خودشان یا آقازادهشان تماس میگیرند، آقا کاری که کردید خیلی خوب بود. سخنرانی شما خیلی خوب بود. گاهی به وزیر و رئیس جمهور و استاندار زنگ میزنند. گاهی به امام جمعه یک شهرستان زنگ میزنند. گاهی به یک مداح زنگ میزنند. این کار شما خیلی قشنگ بود. هم خوبیها را تحسین میکنند. هم اگر بدی ببینند، محکم مقالهای مینویسند، گاهی تماس میگیرند و میگویند: چرا این کار را کردید؟ این یک مصداق امر به معروف هم هست. وقتی خوبی را تحسین کردیم، خوبی رواج پیدا میکند.
الآن مثلاً رسانه فلان برنامه خوب را پخش میکند. زحمت بکش پیامی بده و بگو: این کار شما خیلی قشنگ بود. حوصله نداریم. حالا خدا نکند یک کار بدی باشد، همه شروع میکنیم فضاسازی و جوسازی میکنیم. در برابر قوی باید موضع گیری کرد، اشکالی ندارد. ولی چرا در برابر خوبیها موضع گیری نمیکنیم؟ یک برنامه خوب پخش شد. یک گزارش خوبی شد. من همینجا باز برای اینکه به این سیره رسول الله عمل کرده باشم، همینجا بگویم. خیلی از شبکه خبر خوشم آمد. دیدم یک گزارشی از زندگی جانبازانی که در دوره هشت سال نبرد و دفاع مقدس، گرفتار بیماریهای روانی شدند. واقعاً جانبازان اعصاب و روان مورد غفلت هستند. این برنامه آمار میداد و میگفت: الآن چهل، پنجاه هزار نفر این چنین داریم. با یک خانم یکی از جانبازان مصاحبه میکرد، میگفت: وقتی حالش به هم میخورد، من دست دختر بچهام را میگیرد و از خانه بیرون میآیم. وقتی برمیگردیم میبینیم همه زندگی را از بین برده است. دست خودش هم نیست. چند بار ما بخاطر این چنین مستندهایی تشکر کردیم؟ فلان برنامه مذهبی مثل سمت خدا، چقدر برنامهی خوبی است. چقدر زحمت میکشند. مکرر از من سؤال میکنند: چه فکری در این برنامه هست که اینقدر مورد اقبال قرار گرفته است؟ بارها گفتم: تلاش کارشناسان جای خود، ولی انصافاً تلاش تهیه کننده و دلسوزی اینکه دین شناس و رسانه شناس و مخاطب شناس است. این سه ویژگی را دارد. خود حضرتعالی که خودتان را وقف این برنامه کردید. جای دیگر حضور ندارید. من خواهش میکنم این عادت سبک ما شود.
شریعتی: یک باور غلط هست اینکه ما خوبیها را تحسین نمیکنیم مثل اینکه می گویند: خوب است، باید خوب باشد. این دیگر عادی است، باید خوب باشد.
حاج آقای حسینی: ما در مورد خانمهای خانهدار گفتیم. چقدر زحمت میکشند خانه را مرتب میکنند. به چشم نمیآید. آقا خانه میآید میبیند همه چیز سر جایش است. میگوید: خوب باید سر جایش باشد. آن روزی که به هم ریخته است، متوجه میشود. میگوید: این چه زندگی است؟ یک روز غذا نیست، میگوید: چرا غذا نیست. متوجه میشود. ولی وقتی همه چیز روی نظام خودش است، خانه مرتب است. غذا آماده است. لباسش مرتب است. بچهها ساکت هستند. اصلاً متوجه نمیشویم. یکی از آقایان حرف قشنگی میزد. میگفت: کی متوجه درد میشویم؟ وقتی گوش درد میگیریم تازه میگوییم: ای بابا چه درد بدی است. وقتی همه چیز جای خودش است اصلاً یادمان نیست. بخاطر همین ناسپاس هستیم.
یکوقتی مقالهای میخواندم. پسربچهای ده ساله مشکلش این بود که احساس درد نمیکرد. مثلاً یک کسی از جایی میافتد دستش میشکند، درد میگیرد. کلیه درد میگیرد، درمان میکند. هشدار است. این بچه نادر بود. دستش میشکست متوجه نمیشد. درد ندارد. بعد از چند روز میدید دستش سیاه شد. تازه میفهمد دستش شکسته است. این خیلی مهم است. چون درد نداریم نمیگوییم: الحمدلله خدا را شکر! ما ناسپاس نسبت به پروردگار هستیم. ناسپاس نسبت به رفیق هستیم. ناسپاس نسبت به جامعه هستیم. نسبت به متولیها ناسپاس هستیم. ناسپاس هستیم نسبت به کسانی که به ما نعمت دادند. نسبت به همسرمان ناسپاس هستیم. چرا؟ چون خوبی را نمیبینیم. «یحسن الحسن» نیستیم. رسول خدا خوبی را تحسین و بدی را زشت میشمرد.
من پیش یک آقایی بودم، متخصص سرطان شناسی بود. گفتم: ما گاهی در این برنامهها اشتباه نگوییم. به ما بگویید: چند نوع سرطان داریم؟ گفت: چهار هزار تا را برایت نام ببرم. ما نمیگوییم: الحمدلله چهار هزار تا را نداریم! چقدر درد و مرض نداریم.
یاد حاج آقای عالی بخیر که یک تعبیری از ایشان یادم هست. میفرمودند: امام سجاد(ع) در دعا به ما یاد داده، بگو: خدایا شکرت به تعداد دردهایی که ما نداریم. چند درد و مرض هست که فهرست کنیم. یکی از سلولهای بدن ما نافرمانی کند، درد و مرض میشود. ما میتوانیم میلیونها درد و مرض داشته باشیم و نداریم.
خدا مرحوم محدث قمی را رحمت کند. میفرمود: اگر جایی حدیثی را خواندید، اگر اسم نویسنده را نبری ناسپاسی است. چرا اسم نمیبری؟ «یحسن الحسن و یقویه و یقبح القبیح» در جامعه برسیم به جایی که خوبیها را تحسین کنیم. تقویت کنیم. هرکجا هستی، همکارت به تو خدمتی کرد، بگو و تشکر کن.
پیامبر خدا فرمود: «قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ إِنِّي أُحِبُّكِ» (كافي، ج 5، ص 569) الآن بعضی از این آموزههای اخلاقی، تربیتی، اینها دقیقترین آموزههای تربیتی است. اگر الآن بگویند: یک کتابی در موضوع روانشناسی تربیت جوانها و خانوادهها آمده است. از فلان نویسنده غربی ترجمه شده است. میگوید: برویم ببینیم چه گفته است؟ 1400 سال پیش پیامبر خدا ظریفترین، دقیقترین نکات تربیتی که امروز در هرجا بخواهی کاربرد دارد و در شناخت و برخورد دیگران تأثیر دارد در یک جمله کوتاه گفته است. «قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ إِنِّي أُحِبُّكِ» مردی به همسرش بگوید: من دوستت دارم، این از دلش نمیرود. پدر به فرزندت بگو: دوستت دارم. فرزند به پدرت بگو: دوستت دارم. رفیق به رفیقت بگو: من به شما علاقه دارم. این را ابراز کن. جامعه به مردم بگویید: دوستتان داریم. مسئولین به مردم بگویید: مدیون شما هستیم. شما را دوست داریم. اگر همین را در فلان کتاب ترجمه فلان دانشمند ببینید، میگویید: عجب نکتهی مهمی را نوشته است. نوشته محبت خودتان را اظهار کنید. 1400 سال پیش خاتم الانبیاء دقیقترین و ظریفترین نکات تربیتی و روانشناسی را برای ما بیان کرده است. متأسفانه امروز ما فقط نکتههای منفی را میبینیم. یعنی الآن طوری شده اگر با کسی خوب بودیم به عرش میبریم. اگر با کسی بد بودیم به فرش میبریم. در بحث جناحهایی که الآن داریم. همدیگر را تکفیر میکنند. امروز اینها آمدند. دیروز شما بودید. فردا نوبت شماست. رقیب شما هیچ خوبی ندارد؟ این انصاف است. الآن در این 37 سال هرکس آمد، هر حزب و جناحی قدرت دستش گرفته، جناح مقابل به شدت تخریبش کرده است. آقا شما هیچ خدمتی نکردید. هیچ جناحی برای ما فرقی ندارد. همه زیر خیمه این انقلاب و نظام هستند و برای ما فرقی ندارند. بحث جناحی نیست، چرا اینطور برخورد میکنند؟
در خاطرات مرحوم بروجردی میدیدم، در دوران خودشان، در زمان مرجعیتشان با یک حرکتی مخالف بودند. امام راحل ما با همه عظمتی که داشت، خودش را وقف ترویج از آیت الله بروجردی کرد. اینقدر به ایشان علاقه داشت و اعتقاد داشت. مرحوم بروجردی به جهتی با آن حرکت موافق نبود. آنها گوش نمیکردند و کار خودشان را میکردند. یک روز ایشان در درس دو جمله فرمود که آنهایی که این کار را میکنند، کارشان مورد رضایت امام زمان نیست. به قدری این مرد نفوذ کلام داشت، آقایی که مخاطب کلام ایشان بود، سران گروه بود، شب به خانه رفته بود. در قم مستأجر یک آقایی بود. تا رفته بود، صاحبخانه گفته بود: بساطت را جمع کن. گفته بود: چرا؟ گفت: مگر ندیدی آقای بروجردی گفت: شما کارت مورد رضایت امام زمان نیست. من راضی نیستم در خانه من باشی! این خودش فهمیده بود با این فضا جایش در قم نیست. شبانه به خانهِِی داماد آیت الله العظمی بروجردی آمده بود. گفت: من دارم شبانه از قم فرار میکنم. قم دیگر جای زندگی من نیست. فقط زن و بچهام را به شما سپردم. ایشان خدمت آیت الله العظمی بروجردی میرود وساطت کند. میگوید: این جریان پیش آمده است. این آقا رفت ولی زن و بچهاش را صاحبخانه گفته: باید بیرون بروید. رمز موفقیت پیامبر و کسانی که راه پیامبران را میروند این بود. آیت الله العظمی بروجردی با آدمی که با او مخالف بود، فرمود: صاحبخانه را بگویید بیاید. به صاحبخانه گفت: تا به حال مستأجر تو بودند. از امروز مستأجر من هستند. اول ماه به اول ماه میآیی از من اجاره میگیری. گروه و دستهای که ایشان با حرکت آنها موافق نبود. فرموده بود: حرکت شما خلاف نظر امام زمان است. من یک حرفی زدم و حرفم سر جای خود، اما چرا باید اینطور برخورد کنید؟
اگر کسی از حزب ما بود، او را بالا میبریم. اگر نبود، زمین میزنیم. پیامبر اینطور نبود. «یحسن الحسن و یقویه و یقبح القبیح و یوهنه» خوبیها را تحسین میکرد و بدیها را تقبیح میکرد. افراط و تفریط در زندگی پیامبر نبود.
شریعتی: انشاءالله همه ما به سیرهی نبی مکرم اسلام عمل کنیم. انشاءالله از برکات و ثمرات آن بهرهمند شویم و مسلمانی خودمان را پربار و پر ثمر کنیم. امروز صفحه 442 قرآن کریم، آیات 28 تا 40 سوره مبارکه یس در سمت خدای امروز تلاوت میشود.
«وَ ما أَنْزَلْنا عَلى قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما كُنَّا مُنْزِلِينَ «28» إِنْ كانَتْ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ خامِدُونَ «29» يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ «30» أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ «31» وَ إِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ «32» وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ «33» وَ جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ «34» لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ «35» سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ «36» وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ «37» وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ «38» وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّى عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ «39» لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ «40»
ترجمه: و ما بعد از (شهادت آن مرد خدا) هيچ لشگرى از آسمان براى هلاك قوم او نفرستاديم و اصولًا سنّت ما قبل از اين هم چنين نبود (كه براى عذاب اهل زمين سپاهى از آسمان بفرستيم). تنها يك صيحه (آسمانى، صيجهاى تكان دهنده و مرگبار كه) ناگهان همگى خاموش شدند. اى دريغ بر بندگان! كه هيچ پيامبرى بر آنان نيامد مگر آن كه او را به استهزا گرفتند. آيا نديدند چه بسيار نسلهايى را كه قبل از آنان هلاك كرديم و آنان به سوى اين كفّار بر نمىگردند؟ و نيستند آنان مگر اينكه همگان نزد ما حاضر مىشوند. و زمين مرده كه ما آن را زنده كرديم و دانهاى از آن خارج ساختيم كه از آن مىخورند، براى آنان نشانهاى است (بر امكان معاد). و در آن، باغهايى از درختان خرما و انگور قرار داديم و در آن چشمهها شكافته و روان ساختيم. تا از ميوهى آن و آن چهدستانشان به عمل آورده است، بخورند، پس چرا سپاسگزارى نمىكنند؟ منزّه است خدايى كه تمام زوجها را آفريد، از آن چه زمين مىروياند و از خود مردم و از آن چه نمىدانند. و نشانهاى (ديگر) براى آنان شب است كه ما روز را (مانند پوست) از آن بر مىكنيم، پس در تاريكى فرو مىروند. و خورشيد به (سوى) قرارگاه خود روان است، آن نظام تقدير خداوند عزيز داناست. و براى ماه نيز منزلگاههايى معين كردهايم، تا همچون شاخه كهنهى خرما برگردد. نه خورشيد را سزاست كه به ماه رسد و نه شب را سزد كه بر روز پيشى گيرد هر كدام در سپهر و مدار معينى شناورند.
شریعتی: مباحث یاد مرگ حاج آقای عالی هر هفته در کانال برنامه قرار میگیرد. میتوانید از مباحث ارزندهی ایشان استفاده کنید. اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای حسینی: سورهی مبارکه یس که قلب قرآن است، باز ما به «یحسن الحسن» عمل کنیم. از ایشان بخاطر جلسهی حضرت خدیجه کبری(س) تشکر کنیم. انشاءالله برای همه مادران ائمه(ع) ادامه پیدا کند. از نکات آموزنده این سوره این آیه است که تلاوت شد. «يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ» نگفتیم: یکوقتی که پیامبران گرامی، مخصوصاً پیامبر اسلام ویژگیشان این بود که با دلسوزی سخن میگفت. دلشان میسوخت، این همه استهزاء میکردند و ساحر و کذاب و مجنون میگفتند، ولی اینها دلسوزی میکردند. مرحوم علامه طباطبایی در المیزان دارند که این آیه کلام خداست. که خدا میفرماید: «يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ» تأسف بر این بندگان. «ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ» هر پیامبری آمد مسخرهاش کردند. خدا دارد بر این افسوس میخورد. ولی نظیر این تعبیر جالب است خدا میگوید: «یا حسرةً» پیامبر خدا آنقدر حسرت و غصه خورد که خدا به او دلداری میدهد تو دیگر غصه نخور.
سوره مبارکه فاطر که نکتهاش را هفته گذشته نگفتیم. آیه 8 سوره فاطر میگوید: «فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرات» خیلی زیباست. پیامبر جانت را از حسرت از دست نده. داری از غصه میمیری. «فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرات» من غصه میخورم، تو دیگر نمیخواهد غصه بخوری. خدا خودش غصه میخورد. میگوید: تو اینقدر غصه نخور، جانت را از دست میدهی. «فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَك» (کهف/6) کسی میتواند در تبلیغ دین تأثیرگذار باشد که این افسوس و دلسوزی و نگرانی را برای مخاطب خودش داشته باشد.
چون سوره مبارکه یس قلب قرآن هست، خیلی توصیهی خوبی است، علما و بزرگان فراوان گفتند. اگر بتوانیم روزی یک بار سورهی یس را تلاوت کنیم و به امام زمان هدیه کنیم، مخصوصاً جوانها و نوجوانها، روزی یکبار سورهی یس را بخوانند و روزی یکبار هم زیارت آل یاسین را هم بخوانند. بهترین زیارت امام زمان است. هروقت در طول روز وقت داشتیم بخوانیم. وقتی از امام زمان سؤال کردند: چطور شما را زیارت کنیم؟ فرمود: بگویید: «قولوا کما قال الله» آنطور که خدا گفته است. اول زیارت آل یاسین، «سلام علی آل یاسین» آنطور به ما سلام بدهید. از امروز شروع کنید یک بار سوره یس و یکبار هم زیارت آل یاسین را بخوانید. خیلی وقت نمیگیرد.
یکی از مراجع بزرگوار میفرمودند: اگر شما هر روز این سوره یس و زیارت آل یاسین را بخوانید و به امام زمان هدیه کنید، اگر هر روز یک هدیه برای امام زمان بفرستید، میشود امام زمان شب قدر به یاد ما نباشد؟ اگر شما همسایهای داشته باشید و هر روز کاسه آشی برای شما بیاورد، بگوید: هیچی از شما نمیخواهم، فقط شب قدر یک دعا به ما بکن. امکان دارد یادمان برود؟
شیخ صدوق در کتاب عیون الاخبار الرضا این حدیث را نقل کرده است. پیامبر خدا سیرهشان این بود. «ترک من الناس ثلاث» سه کار را هیچوقت پیامبر انجام نمیداد. در رابطه با مردم و روابط اجتماعی هیچوقت این سه کار را انجام نمیداد. 1- «لا یَذُّمُ احداً» (بحارالانوار/ج16/ص152) سرزنش نمیکرد. نگویید: شما گفتید «یقبح القبیح» اینکه بگوییم: کاری زشت است، فرق دارد. ولی سرزنش نمیکرد. بارها گفتیم: کسی مؤمنی را به خاطر کاری سرزنش کند، پیامبر گفت: نمیمیرد تا به این گناه گرفتار شود. بلافاصله علامه مجلسی توضیح داده که پس نهی از منکر چه شد؟ شما مخالف نهی از منکر هستید؟ نه، نهی از منکر این است «فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرات» دلش سوخته، میخواهد دستش را بگیرد و بلند کند. 2-«وَ لَا يُعَيِّرُهُ»، تعییر و عیبجویی نمیکرد. 3- «وَ لَا يَطْلُبُ عَوْرَتَه» دنبال عیوب کسی بگردیم، عیوب دیگران را جمع کنیم که روزی به حسابش بگذاریم. پیامبر فرمود: خدا دنبال عیوبش میرود، رسوایش میکند ولو در درون خانوادهاش.