حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری
5/7/90
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پاییز نسپرده ایم چو گلدان خانه لب پنجره پر از خاطرات ترک خورده ایم ، اگر دل دلیل است آورده ایم اگر داغ شرط است ما برده ایم ، گواهی بخواهید اینک گواه همین زخمهای که نشمرده ایم دلی سر بلند و سری سر بزیر از این دست عمری به سر برده ایم.
سوال – در مورد دفاع مقدس توضیحاتی بفرمایید .
پاسخ – رفتم که خار از پا کشم محمل زچشمم دور شد یک لحظه من غافل شدم صد سال راهم دور شد . خیلی سخت است که انسان ببیند کوچکترها از او جلو بزنند ولی ما این صحنه را دیدیم . من همه ی یاد و خاطرات دفاع مقدس را گرامی می دارم . شهادت ها جانبازی ها اسارت ها صبوری مادرها اشک همسرها گریه ی بچه ها . من خودم شاهد مادرهایی بودم که پشت جبهه پتوها را می شستند و بیشتر آنها مادر شهیدان بودند و با شستن آنها یاد فرزندان شان می افتادند . به تعبیر آقای خامنه ای عاشورا یک نصف روز بود ولی ما هزار سال است که داریم در مورد آن صحبت می کنیم و هنوز تمام نشده است ولی عاشورای ما هشت سال بود و یک گنجینه بود . اگر من این را برای نسل امروز نگویم به آنها ظلم کرده ام . حضرت زینب توانست انقلاب عاشورای امام حسین (ع) را تکمیل بکند . در جنگ ما آنهایی که باید خون می دادند هشت سال دادند و هزینه کردند اما آنهایی که باید پیام این خون را برسانند باید آنرا دقیق ، عمیق و بلیغ برسانند . چرا ما باید از دفاع مقدس یاد کنیم ؟ زیرا دفاع مقدس افتخاری برای شیعه ی جعفری درست کرد . دفاع مقدس ما شیعه را در دنیا سربلند کرد . دفاع مقدس چهره ی اسلام را یک چهره ی ناب نشان داد و آنرا به دنیا معرفی کرد . لذا همه می گویند که ما می خواهیم پیرو امام و شهدا باشیم . آنها واقعا مایه ی افتخار ما بودند . آنها مایه ی زینت مکتب امام صادق (ع) بودند . بالاترین مدال دفاع مقدس ما هم این بوده است که زینت مکتب امام صادق (ع) بوده است . امروز مسلمانها به دفاع مقدس ما می بالند . شهید حسین فهمیده با بستن نارنجک به کمر خودش و رفتن به زیر تانک گره انتفاضه ی فلسطین را باز کرد . فلسطینی ها فهمیدند که باید عمل استشهادی بکنند تا پیروز بشوند و این کار را کردند و پیروز هم شدند . شهدا قبل از شهادت شان امام نبودند ولی بعد از شهادتشان الگو شدند ، شهدا بعنوان یک مکتب جدید زندگی ، ایستادگی و با نشاط به دنیا عرضه شدند . در دفاع مقدس ما گفتیم که صداقت ، نور ، روح ، حیات و خدا داریم. هر کس دارد هوس بندگی بسم الله .
سوال – من طلبه ای هستم که لباس مقدس روحانیت را به تن کرده ام و همسرم هم در این راه با من است . من قبول دارم که رفتار بعضی از روحانیون ممکن است که خطاهایی داشته باشد . اما رفتار گروهی از مردم حتی مذهبی ها در برخورد با مُبلغ دینی که با زحمت و مطالعه ی فراوان به محل زندگی آنها رفته و شاید یک ماه رنگ خانواده اش را ندیده ، به هیچ وجه جایگاه مناسب با دین و تبلیغ دین نیست . من و همسرم انسانهای زیادخواهی نیستیم و بخاطر همین بعد از تحصیل در دانشگاه به این لباس درآمدیم ولی من احساس می کنم که مردم و مسئولین به اندازه ی کافی به مبلغین دینی اهمیت نمی دهند . راهنمایی بفرمایید .
پاسخ – من قبول دارم که این قشر مُبلغ زحمت کشان مظلوم هستند . من از نزدیک با این قشر زندگی می کنم . این افراد در مقایسه با رشته ای هم جایگاه خودشان بیشتر درس می خوانند . الان یک نفر بعد از دیپلم اگر ده سال درس بخواند دکترا می گیرد . ولی در حوزه های علمیه برای رسیدن به جایگاه اجتهاد حداقل باید بیست الی سی سال بخواند تا به اجتهاد برسد . من از حقوق کم آنها نمی گویم . میزان کارکرد آنها متوسط بین ده تا دوازده ساعت مطالعه و پژوهش است و در سال حداقل دو ماه و شش ماه در تبلیغ هستند . مبلغی برای تبلیغ به جایی رفتند و آنها گفتند که ما آخوند نمی خواهیم . مبلغ گفت که من برای شما کارگری می کنم و شما به من یک جای خواب بدهید و شب در مسجد برای شما نماز می خوانم و صحبت می کنم . به این مبلغ در مدت یک ماه در کنار استطبل جا دادند و بعد که ماهیت وجودی او مشخص شد به او جای دادند. ما کار را برای خدا انجام میدهد . ما کارمند خدا هستیم و خدا خودش اضافه کاری می دهد . امام به شهدا گفت که بیایید کارمند خدا بشوید . بسیج لشکر مخلص خداست . بر اساس جمعیت شهدای روحانیت بیست برابر اقشار دیگر هستند . آنها کسانی نیست که برای دنیا جیب دوخته باشند . فرمول موفقیت دفاع مقدس و شهدا به این بود که دعوت خدا را شنیدند و به آن عمل کردند تا موفق شدند . آنها می دانستند که اگر به کلام خدا و دین عمل کنند مثل مرده ای هستند که زنده شده اند و دیگر نمی میرند . ( آیه 24سوره ی انفال ) شهدا این آیه را بوسیله ی دین باور کردند . (آیه 77 سوره ی قصص )می فرماید : آخرت را وطن خودتان انتخاب کنید نه دنیا را . این رمز شهدا بود که به دنیا دل نبستند و آخرت را وطن خودشان انتخاب کردند . حرفهای ائمه در است باید آن را بفهمیم و عمل کنیم . من در عملیات والفجر یک در کانال نشسته بودم و با عزیزی صحبت می کردم .همین که رویم را برگرداندم و دوباره به او نگاه کردم دیدم که ترکش خورده و شهید شده است . من صورت او را بوسیدم . ما سید مرتضی ساداتی داشتیم که آنقدر آرپیچی زده بود که از گوشهایش خون می آمد . او وقتی دهانش را باز کرد که صدا کمتر او را اذیت کند سی نیوف به حلقش رفت . آنجا بوی مرگ می آمد . مردم باید با یاد مرگ زندگی کنند . یاد مرگ به انسان تلاش می دهد . اگر انسان با یاد مرگ زندگی کند سه تا اثر تربیتی دارد . یکی عدم وابستگی به تبلیغات دنیا . یکی اینکه هرکس با یاد مرگ زندگی کند توشه برمی دارد. من می خواهم از مرحله ی کاشت به مرحله ی برداشت بروم و آنجا دیگر مرحله ی کاشت نیست . امیرالمومنین می فرماید که توشه ی علی کم است . در جبهه رزمندگان با یاد مرگ زندگی می کردند و توشه برداری برای آخرت زیاد بود. لذا سجده ها طولانی بود و انجام واجبات و مستحبات ، ترک محرمات و مکروهات و خدمت به مردم زیاد بود . دیگری تسویه حساب با خود و خدا و مردم . تسویه ی حساب در این دنیا خیلی راحت تر است . شهید موحد دانش فرمانده بود و وقتی ترکش خورد ، دستش آویزان بود ولی او دستش را در جیبش کرده بود و همینطور خون از او می رفت و تا آخر عملیات بچه ها را راهنمایی کرد . در آخر عملیات وقتی بچه ها شلوار خونی او را دیدند فهمیدند که او ترکش خورده است . اینها بچه های همین آب و خاک بودند فقط تربیت شده بودند . آنها مربی شان به واسطه ی امام خمینی ، امام زمان (عج) بود . بچه ها هم تربیت امام را پذیرفته بودند . آن مربی هنوز بازنشسته نشده است ولی ما بازیگوش شده ایم . موحد دانش ترکش خورد و از جبهه برگشت . به خودش گفت: تو باید شهید می شدی ، احتمالا ناخالصی داشتی که شهید نشدی . به تنهایی به مسجد محله شان رفت و اعتکاف کرد . روزها روزه می گرفت و شبها عبادت می کرد تا پاک بشود و پرواز بکند . بعد از یک ماه شهید شد . او با خودش تسویه کرد . چون در جبهه یاد مرگ بود آنها به فکر آخرت بودند وبا خودشان تسویه می کردند . در این دنیا ما باید فقط نتایج را برداریم و برویم . خدا بهترین ها را برای ما گذاشته است . رزمنده ای را می شناختم که الان هم زنده و جانباز است ، به شکمش سنگ می بست زیرا می گفت که عنان شکمم از دستم خارج شده است و این شکم باید آدم بشود. آنها در گرمای 50 درجه ی خوزستان روزه می گرفتند . طلبه های گردان ها هم با خودشان تسویه حساب می کردند و با اشک از دیگران حلالیت می گرفتند و با اشک هایشان باخدا هم تسویه می کردند . اگر یاد مرگ در زندگی زیاد بشود جلوه های آخرت پررنگ می شود و یاد دنیا کم رنگ می شود. امام صادق (ع) می فرماید : هر کس که می خواهد با شهدا محشور بشود روزی بیست بار یاد مرگ را بکند . از این روایت مشخص می شود که چرک دنیا خیلی جدی است . در آن موقع والدین به بچه هایشان می گفتند که اگر جبهه نروی برایت ماشین و موتور می خریم ولی او می خندید و می رفت .
سوال – سوره فرقان آیات پایانی را توضیح بدهید .
پاسخ – عزیزی می خواست با اردو به مشهد بیاید ولی نظرش عوض شد و به پدر و مادرش گفت که من می خواهم به جبهه بروم. اوگفت که جبهه واجب تر است . او در جبهه شهید شد . وقتی جنازه او را شناسایی کردند دیدند که جنازه ی او اشتباهی بجای تهران به مشهد رفته است . پدرش گفت که او می خواست به مشهد برود . جنازه ی او در مشهد طواف داده شد و برگشت .
آیات آخر سوره ی فرقان ویژگی شهداست . عبادالرحمن ... من تاب . شهدا عباد الرحمن هستند ، وقتی گناه می کنند توبه می کنند وعمل صالح انجام می دهد و ایمان می آورند و خدا زود پرونده ی آنها را عوض می کند .آنها شهادت غلط نمی دهند ، از کنار گناه با یک نگاه کریمانه رد می شوند ، نگاهشان بلند است و می گویند که ما می خواهیم امام متقین باشیم . در جبهه رزمندگان برای مردم دعا می کردند و مردم هم برای موفقیت رزمندگان دعا می کردند . امروز مردم برای موفقیت نظام کم دعا می کنند . خوب است که این آیات را به شهدا ، پدر و مادر شهدا ، جانبازان و همسران آنها هدیه کنید .
سوال – من یک جوان بیست ساله هستم و شرایط زندگی مناسبی دارم . از لحاظ مالی خانواده ی متوسطی دارم و در یکی از بهترین دانشگاههای تهران و رشته های مهندسی درس می خوانم . اما دلبستگی شدیدی به دوران جبهه و جنگ دارم . هر چند در آن زمان نبودم و آن دوران را ندیدم . من بچه حزب اللهی شدیدی نیستم و عضو بسیج محل و دانشگاه هم نیستم اما آنقدر دوران جنگ و جبهه و سادگی و خلوص بچه های جبهه برای من زیباست و آنقدر عاشق جان دادن در راه خدا هستم که انگار متعلق به آن دوران بوده ام . امروز جبهه ی جنگ ما عوض شده است . رزمندگان تفنگ بدست دیروز دانشجویان عالم و با بصیرت امروزند . شنیده ام که افسران جنگ نرم امروز اساتید و دانشجویان هستند اما حرف من حرف دلم است . دوست داشتم که یک رزمنده ی ساده می بودم که هیچ کسی را در زندگی اش نداشت و کسی هم در جبهه او را نمی شناخت و بدون هیچ ادعایی و دلبستگی تنها برای خدا می جنگیدم تا برای خدا و مردم جان می دادم بدون اینکه حتی کسی جسد من را پیدا کند . گاهی اوقات آنقدر سینه ام تنگ می شود که می خواهم دق کنم . شاید این یک آرمان نوستالژی باشد ولی این بزرگترین آرزو است که هیچ گاه محقق نمی شود . من با این غمم چکار کنم که من را آتش نزند ؟
پاسخ – امیر المومنین در یکی از جنگ ها یکی از یاران شان را دیدند که به جنگ نرسیدند . حضرت دیدند که او خیلی ناراحت است . امام پرسید که چرا ناراحت هستی ؟ گفت: تمام تلاش خودم را کردم که به این جهاد برسم . دوست داشتم در کنار شما شمشیر بزنم . امام از او پرسید که تو دوست داشتی با ما باشی ؟ گفت : بله . امام فرمود : تو با ما بودی . در این جنگ کسانی با ما بودند که در هنوز بدنیا نیامده بودند .در هر جایگاهی اگر من طرفدار حق باشم و با باطل ها ، شرک ها ، نفاق ها ، فتنه ها ، دروغ ها ، خیانت ها و جنایت ها بجنگم ، من مجاهد هستم . من ایشان را درک می کنم . همه ی معصومین در جنگ با باطل بودند ولی همه ی آنها آرزو داشتند در جنگ کربلا بودند . امام فرمودند : اگر پایان عمر انسان دیدار با خداست چقدر زیباست که ملاقات با خدا با لباس خونین باشد . امیرالمومنین در یک از خطبه هایشا می فرمایند : خدایا من از تو جایگاه شهید را مسئلت می کنم . امام همین که شمشیر به سر ایشان خورد و بوی شهادت را احساس کردند فرمودند : فزت و رب الکعبه . امام سجاد (ع) فرمودند : در روز قیامت امتیاز انسانها به تعداد زخمهایی است که در بدنشان است . و درجه ی پدرم حسین از همه بالاتر است زیرا تعداد زخمهایش از حد شمارش فزون بوده است . شهیدحاج احمد کریمی فرمانده گردان حضرت معصومه ی لشکر علی بن ابیطالب در سخنرانی می گفت که من می ترسم در روز قیامت با یک تیر شهید شده باشم و پیش امام حسین (ع) خجالت بکشم . شما دعا کنید که همه بدن من برای خدا زخم بردارد. می گویند از بدن حاج احمد کریمی یک پلاستیک گوشت جمع کردند زیرا اورا با گلوله ی تانک زدند . حس این عزیز خیلی قشنگ است زیرا هیچ مقامی بالاتر از شهادت نیست . آرزوی شهادت خیلی زیباست ولی ایشان باید کلمه ی آرزوی دست نیافتنی خودشان را عوض کنند . اگر آه تو از جنس نیاز است در باغ شهادت باز ، باز است . مخصوصا که ما به ظهور امام زمان (عج) اعتقاد داریم . شهادت در رکاب امام زمان (ع) برای ایشان دست یافتنی است . اگر ما امروز با بعضی از شرک ها ، کفرها و فسادها مبارزه بکنیم ( قرآن می فرماید : مردم باید باور کنند که ریشه ی فساد اعمال خود آنهاست ) خود این جهاد اکبر است و اگر در این راه کشته بشویم شهید هستیم . شهادت قطعا دست یافتنی است .
سوال – الان چکار کنیم که در فضای جبهه و جنگ قرار بگیریم ؟
پاسخ – یکی راهیان نور است . یکی خواندن کتاب ها و وصیت های شهیدان است . انسان وقتی وصیت نامه ی بعضی از شهیدان را که می خواند احساس می کند این فرد برای دنیا نبوده است . برای تداوم با ماه رمضان گفتیم که انس با دین ، قرآن ، نماز شب و سحر داشته باشیم . در جبهه قبل از سحر بچه ها صورت به خاک می گذاشتند . این امتیاز برای عالم برزخ هم معروف است . وقتی از ارواح مومنین سوال می شود که دوست دارید به دنیا برگردید می گویند : نه . شهدا می گویند که ما می خواهیم برگردیم زیرا می خواهم یک بار دیگر لذت جان دادن در راه خدا را بچِشَم . جان دادن در راه خدا خیلی لذت دارد . انشاء الله خدا این لذت را به ما بچشاند .
جوان هایی که در وادی گناه افتاده اند و می گویند که نمی شود خوب شد ، برای اینکه خدا حرف آنها را قبول کند باید شهدا را از صحنه ی تاریخ پاک کنند . چون خدا می گوید که چطور آنها توانستند خوب باشند ولی تو نمی توانی ؟ در این عضر شهدا هم مثل شما بودند . آنها به تکلیفشان عمل کردند . ما هم اگر به تکلیف مان عمل کنیم جهاد کرده ایم .
خدایا به آبروی امام رضا (ع) ،اهل بیت و شهدا شهادت در راه خدا را نصیب ما بگردان .