حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری
91/2/19
دل تنگی غروب همه جمعه های من کی می رسد به صحنه حضورت صدای من، دیگر دلم برای شما پَر نمی زند برگرد و بال تازه بیاور برای من ،غیر از ضرر برای تو چیزی نداشتم حتی به کارت نیامد دعای من ،اشکت اگر به نامه ی اعمال من نبود بخشش نبود شامل یا ربنای من ،یک شب میان سینه زدن ها و گریه ها مهری بزن به نامه ی کربلا .
سوال – ما پدر و مادر بسیار ساده داریم که حتی حرف زدن هم بلد نیستند. آنها بعد از ازدواج شان به شهری آمدند که ما الان در آنجا ساکن هستیم .آنها سواد خواندن و نوشتن هم ندارند و پنج فرزند دارند که همگی دارای تحصیلات دانشگاهی یا تکمیلی دارند . ما بعد از ده سال تلاش توانستیم دو فرزند اول را به خانه ی بخت بفرستیم .وقتی خواستگار با منزل ما تماس می گیرد مادر ما نمی تواند چند تا سوال ساده بپرسد و یکی از ما خودمان را جای مادرمان می گذاریم و صحبت می کنیم . پدرم بدون مشورت با ما زمین هایش را می فروشد و سر او را کلاه می گذارند . ما در حال دروغ گفتن ونقش بازی کردن جلوی دیگران هستیم . پدرم حتی موقع خواستگاری برادرم نمی خواست به مراسم بیاید. مادرمان این قدر ساده است که حتی صحبت های تلفنی را اشتباه می رساند و آنها را فراموش می کند. پدرم دختر فو ق لیسانس خودش را تحت فشار قرار می دهد که با خواهر زاده ی بی سوادش ازدواج کند. حتی ما برای اینکه پدرمان پیراهن کهنه اش را دور بیندازد و لباسی نو بپوشد بحث و جدال داریم. ما آنها را خیلی دوست داریم ولی بخاطر رفتار آنها ممکن است که حرفی به آنها بزنیم که آنها ناراحت بشوند. ما از این کارها خسته شده ایم . من نمی دانم خدا که می دانست پدر و مادر ما که این طوری هستند چرا به آنها این همه فرزند داده است ؟
پاسخ – جواب دادن به این سوالات مقدمات می خواهد .ما احساس می کنیم مردم ما نیاز به ظرافت های تربیتی در دین مان دارند. یک فردی که پدرو مادر شما او را قبول دارند باید به زندگی شما ورود پیدا بکند و با توجه به شرایط زندگی تان نکاتی را به پدر و مادر شما گوشزد بکند. من می خواهم به فضای این گونه مشکلات پاسخ بدهیم : ما در معیار ارزش گذاری مان تزلزل داریم . در اینجا برای بی سوادی پدر ومادر یک ارزش گذاری منفی شده است . در حالیکه سواد خیلی ملاک نیست بلکه معرفت ملاک است .خدا به پدرو مادرهای ساده ،بی سواد ،کارگر و کشاورز حکمت هایی داده است که به زبان آنها جاری شده است و این حکمت ها گره هایی را باز کرده است که شاید این گره ها بدست اساتید حوزه و دانشگاه هم باز نشود. اعتقاد ما این است که گره گشا خداست .خدا دستور داده که به پدرو مادر احترام بگذاریم زیرا آنها واسطه ی گره گشایی خداوند هستند .اگر من هوای این پدرو مادرساده را داشته باشم خداوند گره من را بدست اینها باز می کند. اما چون ما اینها را با حساب و کتاب مادی اندازه می گیریم مجبور هستیم که دروغ بگوییم و نقش بازی بکنیم . شاید ما ننگ داریم که این مادر ، مادر یک فرد تحصیل کرده باشد و ما او را نشان بدهیم. فرزندان با تمام دارایی شان محصول این پدر و مادر هستند .آنها واسطه ی خلقت تو بودند و آنها سوختند تا شما به جایی برسید . وقتی من جایگاه پدرو مادر را الهی نبینم و در رفتار، خودم را برتر از آنها حساب بکنم و حس کنم که از آنها بیشتر می فهمم ، آنگاه فکر می کنم که سر پدرم را کلاه گذاشته اند در حالیکه این جمله ی زیبایی نیست . ایشان باید می گفتند که پدرمن این قدر ساده است و خوب معامله می کند که بعضی ها فکر می کنند که سرش را کلاه گذاشته اند .تا ما آنها را واسطه ی فیض الهی نبینیم و گره گشا ندانیم ، از فیوضاتی که خدا وعده داده است خبری نیست .ادبیات خود را برتر دیدن از پدر و مادر مورد رضایت خدا نیست . بچه ای با پدرش به دیدن معرکه ای رفته بود . بچه می گفت که من نمی بینم . پدر او را دوش خودش گذاشت تا بچه همه جا را ببیند و خودش خم شد . بعد بچه به پدرش می گفت که من همه جا را می بینم و و نمی بینی. اگر این بچه همه جا ار خوب می بیند بخاطر این است که پدرش نردبان او شده است . پس فرزندان نباید بی انصاف باشند. اگر شما به جایی رسیده اید بخاطر مادرتان است که وقتی صورتش را روی خاک گذاشته است بچه هایش را دعا کرده است . پس درک شما به خاطر همین مادر بی سواد است . فرزندان باید استغفار بکنند و از پدر و مادرشان معذرت خواهی بکنند و به آنها افتخار بکنند .خدا در قرآن جایگاه پدر و مادر را بعد از خودش آورده است .
سوال – من در حال حاضر سرباز هستم و برای گرفتن چند امضا از فرمانده برای مرخصی از هشت صبح تا دوازده ظهر داخل پادگان معطل می شوم . اگر هم اعتراض کنیم به بازداشت گاه فرستاده می شویم . آیا این حق الناس نیست . من فکرمی کردم که برای امضا در ادارات باید چند روزه معطل بشویم. برای انتقالی ،اگر کسی آشنایی یا نامه ای پیش فرماندهی ببرد فورا انتقالی او را مهر و امضا می کنند . اگر سرباز خوشد پیش فرمانده برود وبگوید که من را به شهر خودم بفرست فرمانده به او می گوید که تو را به سر مرز می فرستم . آیا ما باید از آنها بگذریم ؟
پاسخ – امیدوارم که در همه پادگان ها این اتفاق نیفتد . ممکن است که در بعضی از پادگانها و ادارات این طوری باشد .اگر من بگویم همه فرمانده ها وهمه ی پادگانها این طوری هستند حق الناس هم به گردن خودم می آید . با این حرف من آبروی همه را می برم . اگر شما به مردم یک شهر نسبت ناروایی بدهید، باید همه شهر را راضی کنید . همه ی فرماده ها پارتی بازی نمی کنند . حق الناس دو طرفه است . محور حق و باطل ضرر من نیست بلکه محورحکم خداست. اگر کار ایشان راه می افتاد دیگر این نامه را برای ما نمی نوشتند . اولا مواظب باشیم که فقط خودمان را در نظر نگیریم که اگر حق ما ضایع شد بگوییم همه جا حق ضایع می شود و اگر حق ما ضایع نشد بگوییم عجب حکومت اسلامی خوبی داریم. دیگر اینکه حکم عمومی به همه جا ندهیم زیرا این خودش حق الناس است . اگر سیستم قضایی،انتظامی و ساختار حکومتی ما وقت مردم را تلف کند ، این حق الناس است . اگر من بدون مطالعه و تفکر و آمادگی در این برنامه صحبت بکنم، در واقع وقت مردم را تلف و حق شان را ضایع کرده ام .و من باید روز قیامت آنرا جواب بدهیم . مردم فکر می کنند که حق الناس یعنی اینکه ازمال مردم برداریم و وقت مردم را تلف کردن حق الناس نیست . اگر صدا و سیما برنامه هایی بسازد که فقط وقت مردم را پر کند این حق الناس است .اگر من با یک سرمایه ای بتوانم ده واحد کار تولید بکنم ولی کوتاهی کردم و هشت واحد کار تولید کردم ، یعنی می توانستم اثرگذاری بیشتری داشته باشم ولی این کار را نکردم من مدیون هستم . دایره ی حق الناس خیلی گسترده است . روایت داریم که خدا حق الناس شهید را هم نمی بخشد. پیامبر فرمود :خدادر روز قیامت وکیل شهیدمی شود و در روز قیامت خدا به طلبکار شهید می گوید که تو شهید را ببخش تا من هم تو را ببخشم . پس هر کس و در هر جایگاهی با وقت و مال مردم در ارتباط است، نیابد آنها را تلف کند و تلف کردن وقت مردم از مال مردم بدتر است .روایت داریم که ما باید به عمرمان حریص تر باشیم تا به مال خودمان. پس کسی که عمر مردم را تلف می کند در روز قیامت باید بیشتر جواب بدهد. اگر من در خیابان ماشین خودم را بد پارک کنم و باعث ترافیک بشوم این حق الناس است . در جامعه ی ما پر از حق الناس است و بخاطر همین این که در قیامت همه می خواهند از هم فرار کنند زیرا همه به هم بدهکار هستند . من به یکی از همکاران در مجلس ترحیم گفتم که یکی از حساس ترین مجالس تبلیغی مجالس ترحیم است زیرا خیلی از مردم بخاطر رودربایستی به این مجالس می آیند حتی اگر به نماز و... اعتقاد نداشته باشند و ما باید در این مراسم صحبتهایی بکنیم که مردم زیر و رو بشوند و نباید این مجالس را با حرفهای بیهود و وقت کشی تلف کنیم . ما نباید وقت مردم را هدر بدهیم.اینها همه حق الناس است . بیاییم عمر مردم را تلف نکنیم تا حق الناس را به گردن خودمان نیندازیم .
من در پادگان ها برنامه ی تبلیغی داشته ام و به سربازها بجای تشویقی مرخصی می دادیم . اگر فرمانده همه ی سربازها را فرزند خودش و امانت خدا بداند و وسیله سرمایه گذاری در آخرت بداند ، کاری می کند که آنها مرد بار بیایند و به آنها ستم نمی کند زیرا اگر آنها جفا ببینند نامرد می شوند و فرمانده در گناه آنها شریک می شود.
سوال – سوره ی بروج آیات 1 تا 22 را توضیح بفرمایید .
پاسخ –مفهوم کلی که از این سوره برداشت می شود این است که ای مردم هرکاری میخواهید بکنید بدانید که خدا ناظر، شاهد است و بر شما احاطه دارد و قدرت دارد که جلوی کار شما را بگیرد ولی نظارت خدا مچ گیری نیست .
اگر ما باور کردیم کسی که بر ما احاطه دارد و می خواهد در قیامت مو را از ماست بکشد ، در کارهای مان بیشتر دقت می کنیم مخصوصا در حف الناس تا در قیامت فقط با خدا طرف باشیم . خدا الرحمن الراحمین است . و ممکن است که از حق خودش بگذرد ولی خدا از حق الناس نمی گذرد . امیرالمومنین می فرماید :مالک بترس از ظلم به مظلومی که فقط خدا را دارد .زیرا خدا وکیل او می شود . در واقع هر کسی به کسی ظلم می کند به خودش ظلم می کند زیرا یک ظلم کوچک در دنیا، بازتاب بزرگی در آخرت دارد .
سوال – دختری 25 ساله هستم .و چهار سال پیش یکیاز اقوام من به خواستگار یمن آمد ولی بخاطر مشکلایت خانواد ام با اومخالفتکردم . ایشانهر سال به خواستگاری من آمد ولی پدر و مادر قبول نمی کردند ولی من به او خیلی علاقه داشتم زیرا انسان با اعتقادی بود ولی وضع مالی خوبی نداشت . ما در این مدت با هم ارتباط داشتیم . یکسال پیش خانواده ام با ازدواج ما موافقت کردند و ما اب هم نامزد شدیم ولی کسی متوجه نشود تا شوهرم سربازی اش تمام بشود . رابطه ی ما به گناه تبدیل شده است. ولی خانواده ام قبول نمی کنند که ما با هم محرم بشویم . بنظر شما مقصر کیست ؟
پاسخ – سه گروه مقصر هستند : جامعه . فرهنگ های غلطی در حامعه است کهملاک پولداربودن و شغل دارد بودن انسانها ست .جامعه خانواده ها را راضی می کند که خدا بار یآنها حرف در بیاورد ولی مردم برای آنها حرف در نیاورند .در جامعه ی ما باید فرهنگ ازدواج اصلاخ بشود . ما باید باور کنیم که در ازدواج حرف اول را ایمان و دیانت و علاقه می زند . علف باید به دهان بزی خوش بیاید . اگر دختر شما با اجبار ازداوج کند و فکرش پیش فرد دیگری باشد ، رابطه ی آنها گناه آلود می شود .باید معیارها در جامعه درست بشود . رسانه سهم جدی در این بحث دارند . آیا شما که از این جامعه می ترسید که مبادا بریا شما جرف دربیاورند در قیامت جواب می دهند ؟ شما بجای رضا خدا، رضای مردم را در نظر می گیرید . دیگری خود جوانان هستند . شما باید پدرو مادر خودتان را قانع بکنید .
ما در فقه داریم که پدر عروس و داماد می توانند دختر و پسر را عقد فضولی بکنند یعنی بدون اینکه دختر و پسر بفهمند که حداقل حرف زدن آنها حلال باشد و طولانی بودن دوران نامزدی به ضرر دختر و پسرخواهد بود. شما باید دختر و پسر را محرم کنید ولی می توانید علنی نکنید . چون رابطه ی دختر و پسر در مسیر ازدواج بوده اند انشاءالله با استغفار خدا گناهان آنها را ببخشد .