93-09-12 -حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری - پرسش و پاسخ بینندگان
موضوع برنامه: پرسش و پاسخ بینندگان
كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
تاريخ پخش: 93/09/12
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
حاج آقای ماندگاری: بسم الله الرحمن و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین من هم خدمت شما و همهی همکاران خوب این برنامه و همهی بینندگانی که آماده میشوند برای اقامهی اربعین امام حسین سلام الله علیه که مورد سفارش همهی اولیا خدا و همهی بزرگان است زیارت اربعین امام حسین و همین جا بگویم آنهایی که دارند میروند خوش به حالشان آنهایی هم که نمیتوانند بروند دل هایشان را بفرستند برای فرستادن دل هیچ محدودیتی وجود ندارد چه آنهایی که با پای بدن میروند چه آنهایی که با پای دل میروند همه نیابت از امام زمان را در زیارت اربعین داشته باشیم، چون حضرت قطعا دل مبارک اش آن جا است و حتما خودشان هم در آن سرزمین حضور دارند، این که ما به نیابت از امام زمان زیارتمان را انجام دهیم حضرت نیاز ندارند ما نیاز داریم خودمان را یک جوری وصل کنیم به وجود نازنین حضرت لذا همه ان شاء الله زائر اربعین امام حسین باشیم چه با پای دل و چه با پای بدن برای سلامت وجود نازنین امام زمان هر کس هر جا است دست به دعا برداریم از خدا بخواهیم مزد عزاداری چهل روزهمان را فرج آقایمان قرار دهد ان شاء الله اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک صلواتی را هم به ساحت مقدس آقایمان امام زمان تقدیم میکنیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شریعتی: خیلی خوشحالیم خدمت شما هستیم آقای ماندگاری امروز این جا هستند به سوالات شما پاسخ بدهند تا جایی که فرصت است اجازه میخواهم اولین سوال را بخوانم یک دوست خوب این پیام را برای ما فرستادند. گفتند سلام من کلاس پنجم ابتدایی هستم و دوستان من همه شان تبلت دارند و من چون ندارم مجبورم به دروغ بگم تبلت من خانه هست خانوادهی من به خاطر این که پدر من درآمد زیادی ندارد نمیتوانند برای من تبلت بخرند و همیشه جلوی من شرمنده هستند تو را به خدا برای من دعا بکنید پاسخ حاج آقای ماندگاری را میشنویم.
حاج آقا ماندگاری: ما ممنونیم از این نوجوانهای عزیزی که به ما افتخار میدهند این برنامه را نگاه میکنند و با پیامهای قشنگ شان به ما امید و انرژی میدهند و دعا میکنیم خداوند این نوجوانهای عزیز را برای وجود نازنین امام زمان حفظ بکند من دو سه نکته را اشاره میکنم نکتهی اول من اعتقادم این است که آن قدری که میفهمیم از آموزههای دین پدر و مادر برای سه دسته احتیاجات بچهها زحمت میکشند یک دسته احتیاجات بچهها ضروری است واجب است پوشاک خوراک مسکن به هر طریقی شده پدر و مادر خودشان را به آب و آتش میزنند تا برای بچه هایشان اینها را فراهم کنند یک دسته نیازهای بچهها به قول ما استحبابی است آن چیزی که برای رفاه شان است برای رشدشان است برای پیشرفت شان است این جا را هم دین توصیه کرده باز پدر و مادر خودشان را به آب و آتش بزنند به سختی بیندازند من کلمهای که دارم میگویم همه از این نوع مدل خاطرات دارند که پدر مادر خودشان نان خشک خوردند تا بچه شان بروند مدرسه مثل درس خواندن بچهها یا با سیلی صورت خودشان را سرخ نگه داشتند من خیلی دوست ندارم از این خبرها به بینندگان بدهم ولی همین جا یادم میآید پدر مرحوم ام و مادر مرحومه ام خدا رحمت شان کند دیدم چقدر بر خودشان سختی میگرفتند که بچه هایشان خیلی احساس سختی نکنند و بتوانند پیشرفت را در یک فضای آرامی داشته باشند این را هم دین سفارش کرده اما حرف من این است چرا بعضی از پدر مادرها برای یک امور غیر ضروری خودشان را به زحمت میاندازند تا این نگاهها بین بچهها ایجاد شود. من از شما سوال میکنم برای بچهی پنجم دبستان موبایل تبلت کامپیوتر واقعا ضروری است؟ اگر نداشته باشد به قول ما چه کُمیتی از زندگیاش لنگ میشود یک عدهای از پدر مادرها هم دارند یک نکتهای دارم ولی بعضیها دارند خودشان را میکشند تا بتوانند اینهایی که به غلط علامت شخصیت شده بارها گفتهایم شخصیت ما انسانها به موبایلمان، به تلبتمان، به کامپیوترمان، به کت و شلوارمان به ماشین دوچرخهمان نیست، شخصیت ما واقعا به آن ادب بچهمان است به آن فهم بچهمان است به تربیت بچهمان است اینها نمیتواند شخصیت برای بچهمان بیاورد چرا عدهای خودشان را به سختی و قرض میاندازند که این بچه به این شکل آن کسی که ندارد این طور احساس سرشکستگی بکند این را نشانه شخصیت بداند یک غلط هم دروغ بگوید یک غلط مضاعف و حتی هم نسبت به پدر مادر خودش بدگمان شود که نکند پدر مادر من دارند برای من کم میگذارند این نکتهی اول ما میگوییم آن چه که روز قیامت از ما سوال میکنند میگویند آیا برای ضروریات بچه ات دویدی یا نه آیا حتی برای رفاه توسعه و پیشرفت بچه ات دویدی یا نه برای تربیت اش وقت گذاشتی یا نه یک سوال نخواهند کرد که آیا برای هوس بچه ات دویدی یا نه اتفاقا میگویند اگر دویدی کار قشنگی نکردی اگر خاطر شما باشد فکر میکنم یک بار خاطرهی شهید غلام علی پیچک را گفته ام مادر شهید غلام علی پیچک نقل میکند یک بستنی چوبی برایش گرفتم بچه بود همین سن و سال این عزیز بود به بستنی چوبی میگفتند آلاسکا این بستنی چوبی را در آستینش گذاشت آمدیم خانه بستنی در آستینش است بستنی آب شده بود چوبش مانده بود گفتم پسرم بستنی آب شد گفت مامان بستنی آب شد دل بچههای یتیم آب نشد چه اتفاقی افتاده در جامعهی ما که آن نسلی که مراقب بودند با یک بستنی شان دل کسی را نسوزانند امروز اصلا بنا بر این است که تبلتی که اصلا شاید در مدرسه ولو در خانه به درد بخورد در مدرسه هیچ استفادهای نداشته باشد چرا این بچه باید تبلت را بیاورد سر کلاس؟ چرا باید موبایل را بیاورد؟ با قانون آموزش پرورش آوردن اینها کار درستی نیست چرا باید بچه این حرکات را انجام بدهد که دل بچههای دیگر را بسوزاند ما چه کار کرده ایم؟ وقتی میبیند پدر مادرش که بزرگتر هستند اینها برایشان شده پز اینها برایشان شده افتخار من بارها این کار را زیر سوال برده ام به نمایش گذاشتن جهیزیه سیسمونی برای چه است؟ آن کسی که دارد روی دست ما بزند و آن کسی که ندارد جگرش کباب شود حتما تفاخر است آیهی 20 سورهی حدید میگوید مواظب باشید که در بازی تفاخر که شیطان برای شما قرار میدهد نیفتید «وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ» این نکتهی دوم ما گاهی وقتها میگوییم بچهها آیینهی پدر مادر هستند این بچه که تبلت برایش علامت افتخار است داراییهای مادی این احتمالا دور و برش پدر مادر داراییهای مادی افتخار بوده که پزش را به دیگران بدهند تذکر سوم هم این است که به این آقا پسر میگوییم یا دختر خانم. به این عزیز میخواهم بگویم خیلی ساده بچهها این را خوب میفهمند بچه نیست نوجوان است تو اگر دروغ بگویی پیش بچهها آبرویت نمیرود اما پیش خدا آبرویت رفته پیش امام حسینی که این روزها برایش عزاداری کردهای آبرویت رفته اما اگر راستش را بگویی من تبلت ندارم خیلی هم برایم افتخار نیست تبلت داشتن خیلی هم الآن ناراحت نیستم که تبلت ندارم و خیلی هم احساس ضرورت نمیکنم راستش را بگویی نه آبروی پدرت را ببری بگویی پدرم به فکر من نیست نه آبروی خودت را پیش خدا ببری پیش خدا آبرویت حفظ شده ولو به بچهها بگویند تو فقیری تو گدایی تو هیچ چیز نداری اشکال ندارد یک مقطع کوتاهی احتمالا پیش بچهها آبرویت میرود ولی پیش خدا آبرویت حفظ شود به بچه هایم آموزش دهیم حفظ شدن آبرو پیش خدا خیلی ارزش اش بیشتر است چه بسا صداقتش باعث شود آن آبرو ریزی پیش بچهها پیش نیاید. همین صداقت بچه هایمان گاهی وقتها گره مالی پدرها را باز میکند اَلنّجاه فِی الصّدق بچه را آموزش دهم راستش را بگوید دخترم پسرم احساس سرشکستگی نکنند حتی ببخشید یک خاطرهای یادم آمد یک عزیزی داشتیم میگفت قبل از انقلاب آن موقع اگر کسی کباب میخورد خیلی لرد بود بندهی خدا بود بچهی دانش آموز بود دهانش را باز میکرد میگفت ببینید چه خوردم ما میدانستیم این میخواهد بگوید دیشب ما رفتیم کباب خوردیم تا پزش را بدهد من هم برمیگشتم به او میگفتم هر چه خوردی نوش جانت ولی فعلا هم تو هر چه خوردی ببخشید تخلیه کردی هم من هر چه خوردم تخلیه کردم ببینید این بچه سال بوده که جواب میداده ولی یادش میدادند که خوراک علامت فخر کسی نیست گفت شب سمور گذشت و لب تنور گذشت به بچه هایمان یاد بدهیم لباس خوراک موبایل تبلت علامت شخصیت نیست اگر تو احترام به معلم ات گذاشتی تو شخصیت داری اگر تو با ادب بودی با نماز بودی با حیا و عفت بودی اگر متین بودی اگر امانت دار بودی همهی امتیازهای شخصیتی را ببریم روی صفات انسانی. قرآن این طور فرموده ما اگر این را به بچه هایمان یاد بدهیم دیگر مجبور نیست برای یک تبلت کسی که امروز برای یک تبلت دروغ بگوید فردا میخواهند بروند خواستگاری هم دروغ میگویند مثلا کارمند جز است میگوید من مدیر کل نه مدیر کلی خیلی بالاست نه کارمندی پایین است ولی در جامعه این طور نگاه میکنند مجبور است مدرک ندارد بگوید من مدرک دارم ماشین ندارد قرض بگیرد کت شلوار قرضی بگیرد مادر عروس هم برود طلای قرضی بگیرد همان شب هم دزد بزند خانه شان خدای نکرده. ببینید چه سیکل باطلی را برای خودمان درست کردیم فقط به خاطر این که نمیخواستیم راستش را بگوییم یک زندگی کلاف سر در گم از کوچیکی داریم به بچه هایمان . خودمان هم اذیت میشویم میگوییم خدا چرا حالمان را گرفته خدا حال کسی را نگرفته خودمان داریم. صاف و پوست کنده بگو باور کنید من داشتم دانش آموزی هم کلاسی ما بود میگفتیم پدرت چه کاره است میگفت پدرم از آنهایی است که دست هایش پینه دار افتخار میکنم به این که پدرم کارگر است دست هایش پینه دارد میگفتیم خرج تحصیل تو را نمیدهد پس چه است؟ میگفت من دارم کار میکنم این دانش آموز در طول هفته یکی دو ساعت در روز کار میکرد کمک خرج تحصیل خودش بود افتخار هم میکرد یک بار هم نگفت بابام رئیس است بابام مدیر است میلیاردر است بابام کارگر است حتی میخواستیم با هم برویم خانه شان درس بخوانیم بعضیها کسر شانشان است برویم توی خانه روی گلیم بشینیم مبل نداریم آبرویمان میرود تلویزیون ال سی دی نداریم آبرویمان میرود این اتفاقا میرفتیم خانه شان کوچک بود گلیم هم بود مینشستیم یک لقمه نان میآوردند شام با لذت میخواندیم درس میخواندیم افتخار این ما را کشته بود که به مادرش که بی سواد است ولی مادر است به پدرش که کارگر است ولی بابا است افتخار میکرد ما امروز یک کاری بکنیم بچه هایمان به پدر بودن بابا افتخار کنند ارزشها را درست ببینند.
شریعتی: ان شاء الله. از این دوستمان خیلی ممنونیم. دختر خانم نه سالهی دیگری به ما پیام فرستادند من دختری نه ساله هستم امسال به سن تکلیف رسیدم. یک سوال دارم که میخواهم آقای ماندگاری به آنها پاسخ بدهند من هر موقع از شما میشنوم خداوند توبهی گناه کاران را میبخشد اعصابم خورد میشود به نظر من این انصاف نیست که هر کسی هر کاری خواست انجام بدهد و هر طوری خواست بگردد بعد هم خدا آنها را ببخشد و با آدمهای خوب وارد بهشت بکند من خوشحال هستم که خدا راه توبه را باز گذاشته اما این طوری چه فرقی بین گناه کارها و آدمهای خوب باقی میماند.
حاج آقا ماندگاری: من چون ایام ایام شوخی نیست شوخی نمیکنم با این بینندهی عزیز اما این نکته را این طور جواب میدهم سوال خوبی است این دختر نه ساله با صداقت سوال کرده خیلیها رویشان نمیشود این سوال را بپرسند قطعا فرق بین گناه کار و این که توبه کرده با کسی که اصلا گناه نکرده هست با این که روایات ما میگوید کسی که گناه کرده و توبه کرده مثل کسی است که اصلا گناهی نکرده ولی قطعا فرق دارد بالاترین فرقش این است که روز قیامت همه مشخص میشوند اوضاعشان چطور بوده کسی هم که توبه کرده مشخص میشود این گناه کرده توبه کرده روز قیامت خجالت میکشد خدای به این خوبی چرا من گناه کردم؟ ساده میگویم من مثال عامیانه میزنم من یک خطایی میکنم میافتم زندان پدرم مجبور میشود بیاید ضامن شود من را نجات بدهد خسارت من را هم بدهد تمام میشود ولی این پدر به این خوبی پسرش خجالت میکشد جلوی برادرهای دیگر که پدر به این خوبی را من باید هزینه کنم برای پاک کردن خطای خودم و در بعضی روایات داریم خجالت برای گناه کار توبه کننده بس است پس یقین بدانند تفاوت است وقتی میبیند آنهایی که اصلا گناه نکردند چقدر سرشان بالا است من مجبورم سرم را پایین بیندازم ولو خدا به رویم نیاورد ولی مجبورم سرم را پایین بیندازم این یک اگر بخواهد فرق فیزیکی اش هم بداند روی کاغذ سفید خط سیاه بکشد بعد با بهترین پاک کن پاکش بکند و یک کاغذ سفید را بگذارد نگاهش بکند مثال خیلی دور است ولی یک کم ما را نزدیک میکند این دو حتما با هم فرق دارند نکتهی سوم کسانی که گناه میکنند و امیدوارند که با توبه پاک شوند و قطعا هم با توبه پاک شوند اگر زمان برای توبه پیدا نکردند چه؟ خود همین باعث میشود که یک فرقی باشد بین اینها چون خیلیها گناه کردند به همین امید که توبه میکنیم چون میگویند بیشترین آنهایی که اهل جهنم هستند آنهایی هستند که گناه کردند به امید این که وقتی فرصت توبه پیدا کردند توبه کنند هی توبه را عقب انداختند امروز و فردا کردند فرصت توبه هم پیدا نکردند این هم یک مطلب، مطلب سوم یا چهارم این است که گناه باتلاق است قطعا این دختر گل از یک جهت نگاه میکند آقای ماندگاری گفته آیهی 70 سورهی فرقان «فَأُوْلَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ» شما اگر خوب توبه کنید و خوب عوض شوید خدا به جای همهی سیئات شما حسنات میگذارد آدم اگر دو دو تای ظاهری بگوید میگوید پس هر چه گناهانمان بیشتر باشد حسناتمان بیشتر میشود نه این طور نگاه نکن بگو هر چه گناهانم بیشتر باشد در باتلاق بیشتر فرو رفتم معلوم نیست بتوانم بیرون بیایم خدا راه را باز گذاشته ما الآن در اتوبانها دور برگردان داریم ولی کسی باز هم گم نمیکند؟ دور برگردان توبه گذاشته اند خدا راه توبه را باز گذاشته مگر همه میتوانند بیایند بیرون؟ چون توبه یک بخشی اش مال خودم است باید جبران کنم همهی گذشته را تا جبران نکنم که آن اتفاقها نمیافتد اگر گناه من طوری باشد که قابل جبران نباشد چه؟ تشبیه قشنگی حاج آقای قرائتی دارد خدا حفظشان کند فرمودند چرکهای بدن ما سه قسمت است بعضی چرکها چرک صورت را با لیف میشوریم چرک بدن را با کیسه چرک کف پا را با سنگ پا میشوریم گناهان هم همین طوری است اگر گاهی وقتها میگویند قیر چسبیده باشد با سنگ پا هم پاک نشود گاهی وقتها لازم است جراحی کنید پوست را بردارید برای سنگ پا زدن باید پا را بگذاریم در آب داغ خیس بخورد پوست بیندازد بعضی از گناهان تعبیر ایشان این است بعضی گناهان گناهان لیفی است دو قطره اشک بریزی پاک میشود بعضی از گناهان گناهان کیسهای است باید حسابی اذیت شوی تا پاک شود مثل حق الله بعضی گناهان سنگ پایی است باید پوست بیندازید تا پاک شود خیلی از آنهایی که با خاطر جمعی گناه کردند نتوانستند از باتلاقش بیرون بیایند توفیق توبه پیدا نکردند توفیق توبه را دادند شروع کرد به توبه کردن نتوانست جبران کند بارها در این برنامه گفته شده توبهی مال مردم خوردن زیارت عاشورا خواندن نیست باید مال مردم برگردد کسی که چهل سال عادت کرده روزی هزار تومان از مال مردم خورده باشد چقدر باید برگرداند؟ تا تمام این هم برنگرداند توبه اش قبول نیست شروع کرده توبه را. پس این دختر گل بداند بیرون آمدن از منجلاب گناه خیلی ساده هم نیست بله اگر واقعا کسی بتواند از منجلاب گناه بیرون بیاید جبران بکند تغییر بکند اقرار بکند ندامت هم داشته باشد دیگر تصمیم بر گناه نگیرد خدا همه اش را پاک میکند ما گفتیم باز هم میگوییم خدا همه را پاک میکند ولی اینها هزینهی سبکی نیست ما این قدر گاهی وقتها این قصه را ساده گرفتیم که جرئت بر گناه زیاد شده همه میگویند کاری ندارد به تعبیر ایشان هر غلطی بخواهیم بکنیم میرویم مجلس امام حسین یک قطره اش بریزیم پاک میشود خیلیها این را بولد کردند به اندازهی بال مگس هم برای امام حسین گریه کنی بدون پاداش نخواهی بود ولی پاداش اش پاک شدن حق الناس نیست و عمدهی گناهان امروز ما حق الناس است غیبت تهمت حق الناس است بد حجابیمان حق الناس است چون بد حجابی دارد زندگی مردم را به هم میریزد بد دهنیمان حق الناس است ظلم به زن و بچه حق الناس است ماشینمان را در خیابانها بد پاک میکنیم بد رانندگی میکنیم حق الناس است سر و صدا میکنیم همسایهها را اذیت میکنیم حق الناس است این حق الناسها با گریه پاک نمیشود با پیاده رفتن اربعین زیارت امام حسین پاک نمیشود زیر ناودان طلا هم خون گریه کنیم پاک نمیشود یا باید جبران کنند یا رضایت بگیرند. این دختر گل چرا این ذهنیت را دارد؟ فکر میکند گناه یک دست انداز ده سانتی است همه زود در میآیند پاک میشوند پس ما هم برویم گناه کنیم مزهی گناه را از دست نداده باشیم.
شریعتی: چه بسا بسیار کسانی بودند گناه کردند گناه کردند و حتی اعتقادشان به توبه را هم از دست دادند.
حاج آقا ماندگاری: واقعا این طور است چون شیطان سیاست اش بارها گفتیم قرآن میگوید گام به گام است «لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ» (نور/21) شیطان من را اول جری به گناه میکند بعد عمیق میکند گناه را بعد مداوم میکند بعد میگوید همهی بهشت و جهنم کشک است ولش کن اول عمل را میگیرد و اعتقاد را میگیرد خدای نکرده به مرحلهی تکذیب آیات الهی میرسد پس این دختر گلم یقین بداند مثل شعار پزشکی پیش گیری خیلی بهتر از درمان است . امام باقر علیه السلام فرمودند گناه نکردن خیلی آسان تر از توبه کردن است گاهی وقتها فرصت توبه نیست گاهی وقتها توبه میکنم نمیتوانم جبران کنم گاهی وقتها توبه نمیکنم تکذیب آیات الهی را هم میکنم.
شریعتی: یک نکته هم این جا نوشتهاند که انصاف نیست هر کسی هر کاری خواست انجام بدهد هر جوری خواست بگردد و آنها را خدا ببخشد با آدمهای خوب محشور کند. درجات بهشت را هم باید لحاظ کنیم.
حاج آقا ماندگاری: بله قطعا.
شریعتی: شوهر من وقتی از کسی پول قرض میگیرد خیلی در فکر پس دادن آن پول نیست همسر من کارگر است درآمد زیادی ندارد نگاهش این است کسانی که به ما قرض دادند ثروتمند هستند و این پولها برایشان مهم نیست دلیلی ندارد من خودم را به زحمت بیندازم تا قرض آنها را بدهم.
حاج آقا ماندگاری: الحمدلله سوالات خوبی است. همیشه سوالهای خوبی کردند بینندگان عزیز این سوالها باعث میشود ما هم خودمان یک تکانی بخوریم. این سوال خیلی درد عمیقی را دارد میگوید پول دارهای ما بارها گفتهایم روایتش را هم این جا خوانده ایم، ای پولدارها جای شما روز قیامت با فقیرها احتمالا بعضیها عوض میشود پولدارها میشوند فقیر و فقیرها میشود پولدار به شرطی که کسی که فقیر است عفت نفس و مناعتش را قناعت اش را حفظ کرده باشد مثل این بزرگوار هم عمل نکرده باشد که اشکال کارش را میگوییم. این فقیر میشود پولدار، آن پولداری هم که اهل دیانت بوده روز قیامت جایش را خدا عوض میکند اگر آن پولدار به این فقیر کمک کرده باشد در دنیا این فقیر روز قیامت به او کمک میکند و قطعا کمک روز قیامت ارزش اش از کمک در دنیا بیشتر است.
شریعتی: بارها گفتیم این فقیرا هستند که آن جا به دولت میرسند.
حاج آقا ماندگاری: واقعا این طور است یک روایتی دیدم اخیرا امام علیه السلام میفرمایند لذت بخشیدن وقتی زیاد است قبل از این که او دستش را دراز کند تو به او ببخشی و در اقوام این کاملا قابل پیاده شدن است من در خیابان نمیدانم چه کسی گرفتار است تا به من نگوید گرفتارم از رنگ رخسارهی همه هم نمیتوانم تشیخص دهم که محتاج است یا نیست مخصوصا وقتی یک کم قاطی پاتی شده اما در اقوام خودمان میتوانم تشخیص بدهم این خانواده این خانم دست شان تنگ است با سیلی صورت خودشان را سرخ نگاه میداند عفت نفس هم دارند من قبل از این که آنها خودشان بگویند و خودشان را کوچک کنند و آبرویشان را گرو بگذارند به بهانهی هدیه و کادو حتی بروم خانه شان یک حمد و سوره بچهها بخوانید یک پول قشنگی بدهم میدانم اگر پنجاه هزار تومان بدهم میرود لباس میخرد نمیرود قاقالی خوردنی بخرد یا من دیدم وقتی یک جا رفتیم به عنوان مثال چهار پنجاه تومان به اینها هدیه دادیم گذاشتند روی هم دیگر یک وسیلهای که در خانه لازم بوده خریدند اگر هم پول دارها این کار را بکنند فقیرها به این فکر نمیافتند این فکر غلط است فقیره در ذهن خودش قشنگ دارد اعتراف میکند اینها این قدر پول دار هستند که اگر ما هم از آنها بگیریم ندهیم خیلی به جای زندگی شان بر نمیخورد این غلط است یک اشکال جدی در جامعهی ما است من به جای این که به تکلیف خودم فکر کنم میخواهم به تکلیف شما فکر کنم و میخواهم یک کاری کنم که شما به تکلیف خودت عمل کنی اول شما خودت به تکلیف خودت عمل کن. تکلیف این آقای فقیر این است که مناعت طبع داشته باشد قناعت پیشه کند امیرالمومنین فرمودند قناعت بالاترین سرمایه است صبور باشد بر فقر خودش و اگر خدای نکرده من این روایت را با خدای نکرده میگویم به کسی برنخورد روایت داریم کسی نیست کند از کسی قرض بگیرد و بنا دارد قرض را ندهد این دزد است روایت میگوید دزد است.
شریعتی: میتوانی بدهی ندهی.
حاج آقا ماندگاری: نه این مسئلهی دیگری است. میتوانی بدهی ندهی ظالم هستی اما این که در روایت تعبیر سارق میگوید از اول پول را میگیرد شما پول داری دیگر به جای زندگی ات هم بر نمیخورد اول بنا دارد ندهد دارد با کلک میگیرد این دزد است فقیر باید وظیفهی خودش را انجام بدهد دستش را تا میتواند دراز نکند قرض گرفتن مکروه است خود را ذلیل کردن تقبیح شده اما ای پولدارها قبل از این که فقیرها کمک بخواهند شما کمک کنید.
شریعتی: حالا آنها به وظیفه شان عمل نکردند این مجوز میشود؟
حاج آقا ماندگاری: نه اگر آنها به وظیفه شان عمل نکردند فقیر مجوز نمیشود این طور پول نمیشود بگوید صاف بگوید من یک مقدار پول لازم دارد به این زودیها نمیتوانم بدهم صادقانه بگوید یک پولی به من بدهید یا به من ده سال مهلت بدهید یا به من بگویید این پول را بدهید من هر وقت توانستم به یک گرفتار دیگر به نیابت از شما میدهم این پول بچرخد ولی از اول بگوید پول را به من بدهید یک ساله میدهم بعد بیندازد پشت گوش قطعا قبیح است.
شریعتی: گاهی وقتها ما این مجوزها را صادر میکنیم در محیط کار مثلا کم کاری میکنیم به بهانهی این که به ما حقوق کافی نمیدهند.
حاج آقا ماندگاری: اینها اجتهادهای غلط است، استنباطهای غلط است، من به آن طرف میگویم میگوید حقوق من را کمتر از حقوق قانون کار میدهد گفتم امضا کردی؟ گفت بله گفتم خودت قبول کردی، درست است ظلم میکند تو حق نداری دزدی بکنی من بیایم یک چیزی را از اداره بردارم چون این آقا دارد ماهی پنجاه هزار تومان کم میدهد به خاطر انجام ندادن تکلیف طرف مقابل من مجوز ندارم که خطایی بکنم و اجتهادی هم بکنم بگویم پس این به آن در من میتوانم این کار را انجام بدهم پس پول دارها قبل از تقاضا بدهند فقیرها هم چنین مجوزهایی را هم به خودشان ندهند چون خانم تذکر میدهد من به خانم یک تذکر بدهم ما حتی این جا به خانمهای مسئولین گفتیم خانمهای مسئولین خانمهای بازاریها و مدیرها شب آقایشان تشریف میآورند خانه خدا قوت میگویید شربتی چایی میدهید یک تذکر بدهید مواظب بودی امروز لقمهی حلال بیاوری؟ خانم بگوید آقا من حاضرم ما نان خالی بخوریم ولی با پول مردم زندگی بکنیم.
شریعتی: من فکر میکنم یک وقتهایی افرادی مثل این دوستمان در یک فشاری هستند قطعا با نکاتی که حاج آقای ماندگاری فرمودند خروج آنها از این بن بستها در حلال خوری است.
حاج آقا ماندگاری: احسنت گاهی وقتها میگوییم خدا چرا من را نجات نمیدهد جاده را داریم غلط میرویم اگر من بنایم این باشد که ولو فشارهای روزگار من را له ام بکند از جادهی حلال خوری خارج نشوم این امتحان است «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ » (بقره/155) گرسنگی یک امتحان است اگر من گفتم خدایا هر چه هم فشار بیاید رشوه نمیگیرم حق حساب نمیگیرم از اداره چیزی بلند نمیکنم از مردم پول نمیگیرم که ندهم بد حسابی نمیکنم مسیر درست برود این شد یَتّقِ الله «وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا» (طلاق/2) خدا گشایشی که قرار است برای او بگذارد را میگذارد به آن آقا پسر گفتیم گشایش مال صداقت است به اینها میگوییم گشایش مال حلال خوری است.
شریعتی: خیلی ممنون صفحهی 284 قرار امروز سمت خدایی هاست آیات 18 ام تا 27 ام سورهی مبارکهی اسراء تلاوت ما توأم با تدبر باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مَّن كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَن نُّرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلَاهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا ﴿١٨﴾ وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُم مَّشْكُورًا ﴿١٩﴾ كُلًّا نُّمِدُّ هَؤُلَاءِ وَهَؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاءُ رَبِّكَ مَحْظُورًا ﴿٢٠﴾ انظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَلَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجَاتٍ وَأَكْبَرُ تَفْضِيلًا ﴿٢١﴾ لَّا تَجْعَلْ مَعَ اللَّـهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَّخْذُولًا ﴿٢٢﴾ وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا ﴿٢٣﴾ وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا ﴿٢٤﴾ رَّبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِي نُفُوسِكُمْ إِن تَكُونُوا صَالِحِينَ فَإِنَّهُ كَانَ لِلْأَوَّابِينَ غَفُورًا ﴿٢٥﴾ وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا ﴿٢٦﴾ إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا ﴿٢٧﴾
ترجمه:
هر کس [همواره] دنیای زودگذر را بخواهد [چنین نیست که هر چه بخواهد بیابد بلکه] هر چه را ما برای هر که بخواهیم، به سرعت در همین دنیا به او عطا می کنیم، آن گاه دوزخ را در حالی که نکوهیده و رانده شده از رحمت خدا وارد آن می شود، برای او قرار می دهیم. (۱۸) و کسانی که آخرت را در حالی که مؤمن هستند بخواهند و با تلاشی کامل [و خالصانه] برای [به دست آوردن] آن تلاش کنند، پس تلاششان به نیکی مقبول افتد [و به آن پاداششان دهند.] (۱۹) هر یک از دو گروه دنیا طلب و آخرت خواه را [در این دنیا] از عطای پروردگارت یاری دهیم، وعطای پروردگارت [در این دنیا از کسی] ممنوع شدنی نیست. (۲۰) با تأمل بنگر چگونه برخی از آنان را بر برخی [در امور مادی و بهره های دنیایی] فزونی بخشیدیم، و همانا آخرت از نظر درجات برتر، و از جهت فزونی بیشتر است. (۲۱) با خدا معبودی دیگر قرار مده که [نزد شایستگان] نکوهیده و [در دنیا و آخرت] بی یار و یاور شوی. (۲۲) و پروردگارت فرمان قاطع داده است که جز او را نپرستید، و به پدر و مادر نیکی کنید؛ هرگاه یکی از آنان یا دو نفرشان در کنارت به پیری رسند [چنانچه تو را به ستوه آورند] به آنان اُف مگوی و بر آنان [بانگ مزن و] پرخاش مکن، و به آنان سخنی نرم و شایسته [و بزرگوارانه] بگو. (۲۳) و برای هر دو از روی مهر و محبت، بال فروتنی فرود آر و بگو: پروردگارا! آنان را به پاس آنکه مرا در کودکی تربیت کردند، مورد رحمت قرار ده. (۲۴) پروردگارتان به نیّت ها و حالاتی که [نسبت به پدر و مادرتان] در دل های شماست [از خود شما] آگاه تر است، اگر مردم شایسته ای باشید [ولی نیّت شما درباره پدر و مادر ناپسند باشد، یا حقّی از آنان ضایع کنید، اما پشیمان شوید و به خدا بازگردید، شایسته است]؛ زیرا او نسبت به بازگشت کنندگان بسیار آمرزنده است. (۲۵) و حقّ خویشاوندان و حقّ تهیدست و از راه مانده را بپرداز، و هیچ گونه اسراف و ولخرجی مکن. (۲۶) بی تردید اسراف کنندگان و ولخرجان، برادران شیاطین اند، و شیطان همواره نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس است. (۲۷)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: نکتهی قرآنی را حاج آقای ماندگاری بفرمایند
حاج آقا ماندگاری: این صفحه دریای نکته است مثل همهی آیات دیگر با مدد از وجود نازنین امام رضا علیه السلام من میخواهم آیهی آخر که کمتر هم به آن توجه شده «إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا» اسراف و تبذیر بد مصرف کردن است بعضیها فکر میکنند اسراف فقط زیاده روی در مصرف است نه میخواهم برگردم به سوالاتی که جواب دادیم ما اگر تکلیفمان را انجام ندادیم خودمان را داریم بد مصرف میکنیم مالمان را بد مصرف میکنیم آن کسی که قرض نمیدهد بد مصرف میکند به هر راهی که مصرف بکند آن آقایی که دارد دروغ میگوید بد مصرف میکند آن دختر خانمی که بقیه میگویند آرایش کن تا همسر پیدا کنی دارد بد مصرف میکند خودش را هر کسی تکلیف اش را انجام ندهد دارد بد مصرف میکند هر کس بد مصرف کند هم خانوادهی شیطان است خانوادهی شیطان هم کفور هستند کسانی که کفور هستند از خدا توقع مدد داشته باشند درست است؟ پس مصرفمان را درست کنیم تا شاکر باشیم چون نقطهی مقابل کفر شکر است شاکر باشیم اگر بودیم گشایش میآید.
شریعتی: ان شاء الله این پیام را من سریع بخوانم گفتند حاج آقای ماندگاری یک ماه قبل که شما از ارتباط عاشقانه با اهل بیت گفتید من خیلی گریه کردم شب خواب زیارت کاظمین را دیدم روز بعد بدون این که همسرم از این خوابم خبر داشته باشد اسممان را برای کربلا نوشت و ما هفتهی آینده عازم کربلا هستیم ایشان نکته شان این است که میخواستم راهنماییم کنید چه کار کنیم دست خالی برنگردم من پدر مادری دارم آنها تا کنون کربلا نرفتند ما واقعا توانایی مالی نداشتیم که آنها را هم با خودمان ببریم آیا این کربلا رفتن ما ایرادی دارد یا خیر؟
حاج آقا ماندگاری: من قسمت اول سوالشان را یکی دو بار در برنامه گفتم این حرفهایی که ما میزنیم به قول ما مشهدیها بیایید به شرط چاقو امتحان کنند گفت صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش را خوبی چه بدی داشت که یک بار نکردی حرفهای خوب را بیاییم استفاده کنیم اگر من هم بد هستم حرفها خوب است حرفهای خدا و پیغمبر است یک دل شکسته تکان خورده هزاران دل این طوری شده یکی خبر داده چقدر خوب مزد دادند این بد است؟ شیرینی اش چقدر میارزد؟ یک دل پای برنامه بلرزد شب ببرند حرم امام کاظمین الآن هم ببرند حرم امام حسین حس میکنم که ما با خدا رفیق نشدهایم هنوز با اهل بیت درست رفیق نشدهایم بیاییم یک توبه کنیم رفیق شویم زمان قشنگی هم است ایام اربعین یقینا اتفاقهای خوبی میافتد ایشان غصه نخورند از این که پدر مادر را نمیتوانند ببرند اگر رفتند به نیابت از پدر مادر به نیابت از همهی مومنین مومنات اقوام اموات احیا همسایهها سلام به امام حسین بدهند سهم هیچ کسی کم نمیشود و برای همه خدا زیارت اربعین مینویسد حتما از ما و سمت خدا نیابت کنند به پدر مادر و امسال پدر مادر ایشان بگویند ما جایگزین زیارت امام حسین هم داریم جایگزین ساده اش این است هر جا هستیم زیر آسمان بایستیم دست ادب روی سینه بگذاریم سه مرتبه بگوییم صلی الله علیک یا اباعبدالله ان شاء الله ما را زایر حساب میکنند دست یک نفر را بگیریم هدیه کنیم به امام حسین زیارت حساب میکنند در روضهی امام حسین برویم زیارت حساب میکنند یک گره باز کنیم زیارت حساب میکنند این چنین نیست بگویند هر کس آمد به آن نقطهی مکانی زیارت حساب میشود این قدر این باب باز است که خدا رحمت کند آقای مهندسی عزیز فرمودند دیوارهای حرم را برداریم از همین جا بگوییم السلام علیک یا اباعبدالله مخصوصا با تعبیر زیارت اربعین بگوییم مدل حضرت زینب مدل امام سجاد بگوییم مدل بچهها بگوییم چون زیارت اربعین حضرت زینب خیلی عجیب بوده من یک کلمه بگویم چون دوست دارم در این ایام توسل داشته باشیم خیلیها به این برنامه التماس دعا میگویند معروف این است وقتی حضرت زینب آمدند گودی قتل گاه امام حسین را نشناختند صدا زدند اَاَنتَ اَخی؟ اَاَنتَ وَلَدُ اُمّی؟ یعنی میخواستند بگویند با این بدن یک کاری کردید که خواهرش هم نمیشناسد نه این که نشناسند میگویند روز اربعین حضرت زینب یک چیزی شاید گفته به امام حسین که برادر تو هم اگر امروز بلند شوی خواهرت را نمیشناسی چو مرا بی یاور دیدند به من و اشکم خندیدند، ز سرم معجر کشیدند، صلی الله علیک یا اباعبدالله صلی الله علیک یا اباعبدالله صلی الله علیک یا اباعبدالله.