93-10-10 -حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری - پرسش و پاسخ بینندگان
موضوع برنامه: پرسش و پاسخ بینندگان
كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين ماندگاري
تاريخ پخش: 93/10/10
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
یازده بار جهان گوشهی زندان کم نیست * * * کنج زندان بلا گریهی باران کم نیست
سامرائی شدهام راه گدایی بلدم * * * لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست
قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند * * * بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست
یازده بار به جای تو به مشهد رفتم * * * بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست
زخم دندان تو و جام پر از خونابه * * * ماجرایی است که در ایل تو چندان کم نیست
بوسهی جام به لبهای تو یعنی این بار * * * خیزران نیست ولی روضهی دندان کم نیست
از همان دم پسر کوچک تان باران شد * * * تا همین لحظه که خون گریهی باران کم نیست
در بقیع حرمت با دل خود میگفتم * * * که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست
شریعتی: سلام میگویم به همهی شما خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز سالروز شهادت امام حسن عسکری را به همهی شما تسلیت میگویم. حاج آقای ماندگاری سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.
حاج آقا ماندگاری: بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین من هم خدمت شما و همهی همکاران خوب این برنامه و همهی بینندگان عزیز عرض سلام و ادب و احترام و تسلیت داریم ان شاء الله هم دردی مان را آقایمان امام زمان قبول بکند به صاحب عزا میگوییم ما با شما اعلام هم دردی میکنیم و برای اعلام این هم دردی همه مان برای سلامت وجود نازنین امام زمان دعا بکنیم اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک صلواتی را هم به ساحت مقدس آقایمان امام زمان تقدیم میکنیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. یک نکته میگویم شاید بالاترین غصهی امام حسن عسکری بالاترین غصهی همهی اولیا خدا و بالاترین غصهی امام زمان امروز این باشد که مردم دچار فتنهی شیاطین جن و انس شده اند. چون دیروز هم 9 دی بود روز بصیرت بود این را بگویم وقتی انسان دچار فتنه شود بین راهنما و راه زن نمیتواند تشخیص بدهد گرد و غبار که بشود آدم یک موجودی را در راه میبیند نمیداند این راهنماست یا راه زن است به گمان راهنما میایستد میبیند اسلحه گذاشته روی سرش. شیاطین جن و انس چنان در دوران امامت اهل بیت فتنه کردند که مردم بین راهنما و راهزن تشخیص ندادند امیرالمومنین را راهنما ندیدند امام حسن را راهنما ندیدند امام حسین را راهنما ندیدند حق و باطل قاطی شد رسیدیم به امام عسکری سلام الله علیه امام هادی امام عسکری همهی عمرشان را تقریبا در زندان بودند در پادگان محصور بودند اسم شان عسکریین است عسکر یعنی پادگان و لشگر. این مردم اگر عزیزان شان در پادگان گرفتار بودند حتما یک اقدامی میکردند و او را نجات میدادند اما برای نجات امام حسن عسکری اقدام آن چنانی صورت نگرفت هنوز هم این غصه ادامه دارد من یک بار این روایت را در حرم امام رضا گفتم یک پیرمردی آمد جلوی منبر روی صورتش میزد میگفت نگو. در حرم گفتمای مردم شما غذای شور بخورید تشنه اید تا صبح حتما چند بار بلند میشوید دنبال آب میگردید امام زمان سلام الله علیها گفتند اگر مردم به اندازهی یک لیوان آب منتظر ما بودند ما میآمدیم ما هنوز بین این آب که مایهی حیات جسم مان است و وجود نازنین امام زمان که مایه حیات روحمان است «اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ» (انفال/24) هنوز بین این دو تشخیص نمیدهیم میگویند جنگ آیندهی زمین جنگ آب است من میگویم نه مایه حیات ما در پس غیبت است از امشب که وجود نازنین امام زمان یتیم شدند منتظرند ما تشنه شان شویم تا خدا آن وجود را به ما بدهد بالاترین فتنه یعنی همین ما هنوز تشخیص ندادیم چه گم کردیم هنوز به مرحلهی «يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ» (یوسف/88) نرسیدیم طبیعتا نباید گله داشته باشیم این اتفاقهایی که دارد در این سالهای اخیر میافتد و عنوان فتنه در جامعهی ما گرفته به این دلیل بوده که این قدر شیاطیان جن و انس این قدر گرد و غبار کردند مردم دلسوز را از راه زن نتوانستند تشخیص بدهند و آنهایی که رفتند زیر چتر آمریکا انگلیس و اسرائیل اینها دلسوز مردم هستند و دیدیم چه بلایی به سر این مملکت آوردند یک راه حل هم بیشتر ندارد خدا فرموده ما با علم و تجربه میتوانیم بین طلای قلابی و طلای اصلی تشخیص بدهیم بین متخصص گل فروشی میتواند بگوید گل طبیعی و گل مصنوعی را تشخیص بدهم ساختمان اصلی و ساختمان قلابی را میشود تشخیص داد ولی آدم اصلی را از آدم قلابی نمیتوان تشخیص داد یک محک میخواهد خدا فرموده «إَن تَتَّقُواْ اللّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً» (انفال/29) اگر دوز تقوا در جامعه بالا رود همه بصیر میشویم دیگر امام عسکری گوشه زندان نمیماند دیگر امام زمان گوشهی چاه غیبت نمیماند دیگر غربتها تکرار نمیشود و الا قشنگ بود شعر آ سید حمید برقعی عزیز که غربت سامرا همان غربت بهشت بقیع است غربت حرم امام رضا هم همان غربت است امام رضا که تشنهی چلچراغ نبود امام رضا میخواهد زائرینش عارف برگردند ولی بعضی هایمان وقتی از حرم برگشتیم امام رضا را گذاشتیم در حرم و برگشتیم خانه هایمان. ببخشید باید میگفتم روز شهادت امام حسن عسکری غصهی امام زمان است حداقل هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم برای تسلای دل آقای امام زمان صلواتی را هدیه کنیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شریعتی: امروز را به ساحت مقدس امام زمان علیه السلام هم تسلیت میگویم. اولین سوال این است گفتند سلام سمت خداییها چند روز پیش در جمعی از جوانان نشسته بودم بحثی از روحانیت پیش آمد من از آنها پرسیدم چهره و ذهنیتی که شما از روحانیت دارید چیست؟ اکثر آنها پاسخ دادند که ما به یاد غم و گریه میافتیم ما روحانیون را که میبینیم فکر میکنیم شاید مصیبتی رخ داده خیلی از این نظرات نگران شدم و فکر کردم آیا واقعا دین و علمای دین فقط با چهرهی غم آلود و مصیبت زده باید دیده شوند آیا این نوع ترویج دین صدمهای به روحیهی قشر جوان ما و اعتماد آنها به روحانیت نمیزند؟
حاج آقا ماندگاری: سوال خوبی است ممنونشان هستیم. حالا ایشان فرمودند به جوانها گفتند هر وقت روحانی میبینیم یاد غم و غصه میافتیم تعابیر دیگری هم است. من این جا با همان تزی که همیشه داشتم از دین هم گرفتیم قائل به تقسیم تقصیر هستم. من تقصیر را که اتفاق میافتد و جوانها هم حق دارند ما را که میبینند یاد غم و غصه شان میافتند سه جانبه میدانم اولش دست خودم را میبرم بالا یک بخش تقصیر مال من و امثال من است آنهایی که این لباس را پوشانیدند یعنی روحانیت با تمام عظمتی که برایشان قائل هستیم یک تقصیری ما داریم که عرض میکنم یک تقصیر را خود جوانها و مردم دارند اجازه بدهند من تقصیر آنها را هم بگویم یک تقصیر را هم دشمن دارد. تقصیری که ما داریم این است که به هر دلیلی و توجیهاتی که برای خودمان درست میکنیم کمتر در همهی جمعهای مردم حاضر میشویم چرا من یک روحانی نباید دست زن و بچه ام را بگیرم در محیطهای عمومی همراه با مردم شوم. یک عزیزی میگفت منافقین سالهای اول انقلاب دو خیانت کردند یک این که یک عده امثال شهید بهشتی شهید مطهری و شهید باهنر را از ما گرفتند و دو این که یک عدهی دیگر را هم از مردم جدا کردند به بهانهی این که شاید امنیت نظام مال همه نیست که به من مردم چه کار دارند من اگر بروم در جمعهای تفریحی مردم در جمعهای عمومی مردم.
شریعتی: نوعا میگویند شان روحانیت اقتضا نمیکند.
حاج آقا ماندگاری: بله همین را هم میگویم. آیت الله حسن زاده آملی خدا این وجود نازنین را به سلامت بدارد و کسالتها را از وجود ایشان دور بکند من یادم است ایشان زنبیل سبدهای پلاستیکی دست شان بود در خیابان صفائیه قم حرکت میکردند خریدهایشان میکردند وقتی ایشان خرید بکنند زن مرد پیر جوان میبینند احوال پرسی میکنند دیگر در مجلس ترحیم ندیدند در مجلس عزا ندیدند در خیابان دیدند قاطی مردم شدند در تفریحات حتی ما رفتیم بگذارید بگویم با شما یک موقعی برنامه مان اردبیل بود شما تشریف آوردید اردبیل جای خیلی از جوانها خالی با هم رفتیم آب گرم سرعین خب در آب گرم رفتیم شنا کردیم طرف آمد جلو از صدای ما ما را شناسایی کرد حاج آقا همین جا میخواهم سوال بپرسم هیچ اشکال ندارد من در محیط عمومی تفریح خرید بازار بروم حتما نباید یکی دیگر کارهای من را بکند من خودم انجام بدهم قرآن دو بار به پیغمبر فرموده بگو «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ» (کهف/110) ما اگر یک کم بیشتر مثل مردم باشیم این تقصیر ماست من به بهانهی این که درس دارم تحقیق دارم تبلیغ دارم تدریس دارم امنیت اقتضا میکند هزار بهانه برای خودم جور میکنم شان روحانیت را میخواهم حفظ کنم نمیروم در میان مردم من اعتقاد دارم هیچ منافاتی ندارد من خودم با زن و بچه ام برویم مثل بقیهی مردم در همهی مردم حاضر شویم.
شریعتی: این مشهود است در این محیطها مردم احساس راحتی میکنند.
حاج آقا ماندگاری: یک بار برنامه تمام شد عجله داشتم فرودگاه بروم دیدم با ماشین نمیرسم با موتور رفتم دو سه ماشین در همین اتوبان شهید همت دنبال ما آمدند حاج آقا سلام ما همین الآن شما را پای تلویزیون دیدیم گفتم من هم آدمیزاد هستم بارها به مردم بگوییم ما هم مثل بقیه آدمیزاد هستیم هم چنان که خدا به پیغمبر فرموده به مردم بگو من هم مثل شما غذا میخورم لباس میپوشم شادی دارم غم دارم ازدواج دارم ارتباط دارم حتی گاهی وقتها مردم نمیدانند یک روحانی با زن و بچه اش چطور رفتار میکند بچه اش اگر خطا بکند چه کار میکند. بگذارید بچهی من در تفریح یک خطایی کرده ببینند تنبیه من را نسبت به بچه ام اگر قرار است تنبیه کنم ببینند اگر قرار است تشویقش کنم ببینند این تقصیر ماست به بهانههای مختلف از مردم فاصله میگیریم البته یک کم به بعضیها حق میدهم بعضی از محیطها را یک کاری کردند که من نمیتوانم وارد شوم وقتی ما تقاضا داریم روحانی با این لباس و معنویت اش برود در یک محیطهایی باید آن محیط شایستهی لباس هم باشد. تقصیر این جوانها و مردم این است که در مجالس عزایشان ما را دعوت میکنند وقتی این جوان فقط من را در مجلس ترحیم عمو و پدر بزرگش دیده یا فقط در هیئت امام حسین دیده من در مجلس هیئت امام حسین برایش جک بگویم بخندد؟ اینها در مجالس شادی شان ما را دعوت نکردند اینها هم برای ما بستر حضور درست نکردند الآن من گاهی وقتها شوخی کردم گفتم یکی از آشناهایمان مجلس شادی دخترش بود گفتم چرا ما را دعوت نکردی گفت برای شما خوب نبود مناسب حضور شما نبود. حالا چه کار میکردند نمیدانم که برای ما خوب نبوده. یعنی دعوت بکنند شرایط را هم فراهم بکنند. نترستند. در بخش تقصیر سوم این نکته را خواهم گفت تقریبا همهی ما روحانیون یک خاطرهی مشترک داریم و آن این است که من بارها گفته ام از آقایان دیگر پرسیده ام چه مشهور چه غیر مشهور همه مدل این خاطره را دارند در اتوبوسی بودیم در قطاری بودیم در هواپیمایی در پارکی بودیم در آرایشگاهی بودیم با یک جوانی که اول با یک من عسل هم نمیتوانست ما را تحمل کند یک جوری رابطه برقرار کردیم یک جوری با هم سر صحبت را باز کردیم بعد از مدتی صحبت این جوان این که دارم میگویم ادبیاتها و نمونه و جایگاه هایش مختلف است ولی نمونهی اصلی یکی است تمام روحانیون خاطرهی یخ آب شدن رابطه شان با یک جوان را دارند. آن جوان آخرش برمیگردد میگوید حاج آقا شما اولین روحانی بودی که من خیلی باهاش حال کردم صفا کردم ذهنیت منفی راجع به روحانیت را از ذهن من پاک کردی از این جوان میپرسیم که تو تا به حال با چند روحانی برخورد کردی که من اولین روحانی بودم که حال کردی میگوید شما اولین روحانی عمر من هستی و اگر این فقط اولین روحانی باشد که این جوان توانسته با او رابطه برقرار کرده باشد که این خاطره را همهی روحانیون دارند یعنی وقتی همهی روحانیون از این مدل خاطره دارند معلوم میشود این جوان با هیچ روحانی هنوز رابطه برقرار نکرده این هم اتفاقی شده اگر خاطر شریفتان باشد من برای شما گفته ام یک بار یک پرواز روحانی بود یک آقایی بود تا من نشستم این جوری شد ایشان یک کم زاویه اش را با ما تغییر داد ما به هر بهانهای سر صحبت را باز کردیم سفر طولانی بود آخرش گفتای کاش از اول با شما صحبت میکردم همهی ما از این خاطرهها نه یکی دو تا دهها موارد داریم و مواردی داریم اولین برخورد همین طور بوده الآن چند سال است با این بزرگواران احوال پرس هستیم و ارتباط را داریم میخواهم بگویم این نشان از یک تقصیر در مردم را دارد ما اول تقصیر خودمان را داریم. تقصیر این است که مردم از اول ما را به عنوان فقط مجالس عزا دوست دارند نهایتش یک خطبهی عقد بخوانیم و برویم بیرون مجلس عزا و تلقین مرده و مجلس امام حسین اما مردم به عنوان یک راهنمای زندگی یک مشاور زندگی یک رفیق زندگی در همهی محیطهای زندگی شان از ما کمک بخواهند حالا ببخشید من این طور میگویم ما را هم داخل خوشان حساب کنند اتفاقهای قشنگی میافتد یعنی قول میدهم این جوانهای عزیز در مجلس شادی شان روحانیت را دعوت بکنند قول میدهم نگذارند خاطرهی بدی برایشان بماند ضمن این که شادی باشد حلال هم باشد در اردوهایشان ما یکی از بهترینهای اردوهایمان اردوهای راهیان نور است تقریبا با هر کاروان یک روحانی است بروید از جوانها بپرسید این روحانی یک هفته همراه شما بود همه اش گریه بود روضه بود یا کلی شادی و نشاط بود در حج عمره هم همین طور است در سفر کربلا همین الآن بچهها پیاده روی میگویند یک روحانی کاروان داشتیم خیلی خوب بود این نشان میدهد اگر در بازیها ورزشها در مهمانیها در دوستیها ما را قاطی کنند الآن در همین فضاهای مجازی که هست ما نمیخواهیم بگوییم جمع کنید جمع شدنی نیست اما در این فضاها یک روحانی بیاید خیلی قشنگ تذکر میدهد جوانهای عزیز که در این کلوب جمع شدید این جا جوان مجرد است میتوانید تصاویر را نشان بدهید هم تبسم روی لب هایمان بیاید هم آفت ابتذال هم نداشته باشد پس این هم تقصیر مردم. حالا سهم دشمن. عمر عاص به معاویه گفت تو سه کار راجع به علی بکنی علی را از کار انداختی علی سلام الله علیه معصوم است. یک این که یک کاری بکنی چشمها صورت علی را نبیند این صورت وجه الله است گوشها هم کلام علی را نشود این کلام کلام الله است نفوذش فطری است وقتی تو رابطهی مردم را چشم و گوش مردم را با علی قطع کردی اینها نمیروند سراغ علی کار سوم این است برای علی شایعه پخش کن بگو اینها اخمو هستند بد اخلاق هستند اینها فقط خودشان هستند اینها شکم پرست هستند اینها شهوت پرست هستند از این مدل حرفها آقای شریعتی این سیاست برای علی بن ابی طالب معصوم اثر کرد گفتند مگر علی نماز میخواند؟ ما روحانیت که هیچ کدام مان معصوم هم نیستیم لذا قبول کنند این فاصله افتادن بین قشر مخاطب مخصوصا جوان و روحانیت ضمن این که تقصیر ما هم است تقصیر آنها هم هست تقصیر دشمن هم هست دهها شبکه ماهواره شبکهها سایتها کلوبها فیلمها ویدئوها خطها فقط دارد دروغ پخش میکند علیه ما که این فاصله را ایجاد بکند یعنی یک کاری بکند به قول اینها که بگویند اینها لولو خورخوره هستند تا چه حدی؟ رفتم سراغ بچههای دبستان میخواستند بروند اردو گفتم بچهها دوست دارید تو اردو یک دکتر همراه شما باشد شروع کردند آن شعر معروف را خواندن دکتر چه مهربونه درد ما رو میدونه همراهی یک دکتر را خیلی قشنگ میدانستند حاج آقا دکتر باشد خیلی خوب است گفتم یک روحانی همراه تان باشد چه؟ روها ترش کردند حاج آقا روحانی باشد به ما گیر میدهد گفتم به شما هم گفتند ما لولو خورخوره ایم؟ تمام این خاطراتی که هر روحانی با جوان داشته که یخش آب شده و گفته آقا تو بهترین آخوندی هستی وقتی ازش پرسیدند تو با چند آخوند برخورد کردی گفت تو اولینش هستی پس چرا این قدر متنفری؟ چرا این قدر فاصله گرفتی میگوید بس که میگویند. یک خاطره میگویم. چون حاج آقای قرائتی از عزیزان ما بودند استاد بنده هستند یک نفر گفته بود چند مغازه ملک زمین ساختمان اینها همش مال پسرهای آقای قرائتی است راست میگویید؟ بله منبع موثق دارم. از ماهواره و اینها شنیده بود ما هم به او گفتیم اگر راست میگویید خدا ریشهی پسرهای آقای قرائتی را بکنند که این طور خطا میکنند آبروی اسلام را میبرند ولی اگر تو دروغ میگویی خدا ریشهی تو را بکند تا آمد آمین بگوید گفتم مرد نا حسابی آقای قرائتی اصلا پسر ندارند رنگش پرید نزدیک بود خودش را نفرین بکند گفتم چرا این حرف را پخش میکنی گفت توی سایتها پخش کردند وقتی این جوان پاک چهار تا شایعه در مورد امثال حاج آقای قرائتی که همه به پاکی قبولش دارند امثال دیگران بگوید کم کم باور میکند این لباس را هم میبیند میگوید این هم از همانها است حالا همه مان دشمن که برای اصلاح این ارتباط فکری نمیکند روز به روز میخواهد این ارتباط را تیره تر بکند پس ما و مخاطب بیاییم فکری بکنیم فاصله را کم کنیم من یک توصیه به هم لباسهای خودم میکنم یک کار کوچک بکنند بیایند یک ربع قبل از نمازهای جماعت در صف نماز جماعت وسط مردم حضور داشته باشند خیلی سخت نیست در تهران به امام جماعتی گفتم من دفعهی قبل مسجد شما آمدم آقای بزرگوار دیگری نماز میخواندند صف جوان پنج شش صف بود الآن آمدم ده بیست سی صف است جواب خیلی قشنگی داد گفت یک دری بود جلو بود از جلو میآمدند میرفتند داخل محراب از آن جا هم میرفتند بیرون من آن در را بستم از این در آخر میآیم از وسط صف مردم بلند میشوند به احترام امام جماعت با همه احوال پرسی میکنم سلام حسن آقا حسین آقا پدرتان چطور است برادرتان چطور است پسرتان چطور است مریض داشتید خوب شد خدا رحمت کند پدرتان را عمویتان را اینها یک خوش و بش میکنند انگار هر کس رفته ده نفر با خودش آورده مسجد خیلی سخت نیست من الآن از روحانیون تقاضا نمیکنم بروند بازار راه بروند ولی میگویم آیت الله آ سید احمد خوانساری نیم ساعت سه ربع به نماز از خانه میآمده بیرون پیاده میآمده در مغازهها احوال همهی مغازه دارها را میپرسیده این مغازهای که آیت الله دارد احوالش را میپرسد خجالت میکشد وقتی آیت الله دارد از مسجد برمیگردد دوباره در مغازه اش باشد میبستند میرفتند پشت سرش یعنی بنده دارم با یک تیر سه نشان میزنم اگر این کار را بکنم یک چهرهی روحانیت را در مخاطب زیبا میکنم دو مردم را جذب دین میکنم سوم تبلیغات دشمن را خنثی میکنم فقط در مسجد چون بعضیها ببخشید یک مسجدی ما میرفتیم گفتند شما گردن درد ما را خوب کردید گفتم چرا گفت اذان که میشد مینشستیم گردن مان این طوری میشد کو امام جماعت شما یک کاری میکردید گردن درد ما خوب شد من چون قبل از نماز ادای آدم خوبها را در میآوردم میرفتم نیم ساعت قبل مینشستم این بچهها میآمدند حمد و سوره میخواندند یک شیشه عطر کوچک بود میدادم یا شکلات میگذاشتم میدادم ارتباط با کوچکها با یک شکلات ارتباط با بزرگ ترها با یک سلام ارتباط با مسن ترها با یک احوال پرسی از اطرافیان حالتان چطور است خدا قوت تان بدهد خدا سلامت تان بدارد یک ارتباط به این شکلی. فقط مسجد یک ربع قبل نماز زود تر بروند یک ربع هم بعد نماز بنشینند هر کس سوال دارد بیاید از حاج آقا بپرسد در دانشگاهها الحمدلله نمازخانه مسجد داریم در ادارات در کارخانهها داریم الحمدلله فضای نماز همه جا است ولی از این نماز استفاده کم میشود این توصیه به روحانیون. توصیه به مردم این است که تو را به خدا از ما نترسند بیایند احوال بپرسند بیایند سلام بکنند. ما یک بار داشتیم با یکی راه میرفتیم به رفیق مان گفتیم هر کسی در دلش احتمالا دارد به ما بد و بیراه بگوید میخواهم احوالش را بپرسم گفت تو مثل این که جانت میخارد میخواهی کتک بخوری باور کنید یک بزرگواری تصویر نمیکنم صورت این بزرگوار را قیافهی خاصی داشتند این طرف کوچه میآمدند از مقابل من رفتم آن طرف ایشان رفت آن طرف کوچه باز من رفتم آن طرف خلاصه یک جوری میخواستم برخورد باشد جلو که رسیدم گفتم سلام علیکم ایام عیدی هم بود عید شما مبارک خدا قوت شما بدهد باور کنید تا آخر کوچه میرفت برمیگرفت میگفت حاج آقا خیلی چاکریم حاج آقا ما را کشتی با این اخلاقت به جان خودم با یک سلام احوال پرسی. مردم هم این میدان را بدهند. خدا رحمت کند حاج آقای ابوترابی را یک موقع در یک دانشگاهی بعد از شش ماه آمدند خیلی خوشحال انگار به یک فتح الفتوحی رسیده دوستان پرسیدند چه شده گفته بود به یک نفر شش ماه دارم سلام میکنم امروز جوابم را داد در این شش ماه خسته نشده بود ما روحانیون یک کم تواضع کنیم چون تواضع خلق پیغمبر است ما هم لباس پیغمبر را پوشاندیم مردم هم یک کم به ما روی خوش نشان بدهند ما را هم دعوت بکنند در مهمانی هایشان از ما احوال پرسی بکنند ما را لولو خورخوره ندانند عینک هایشان را بردارند یک کم ما را با همین لباس مقدسی که واقعا با شیر از مادر گرفتند که این لباس مقدس است این خاطره را بگویم. این خاطره را هم من داشتم هم خیلی از عزیزانی که از آنها سوال کردم داشتم فرودگاه خارج از کشور داشتیم میآمدیم یک آقایی اصلا به تیپش نمیخورد که با ما باشد آمد گفت یک امانتی است خیلی هم قیمتی است میدهم در فرودگاه ایران از شما تحویل میگیرم گفت میدانم برای چه میخندید به قیافهی من نمیخورد بیایم با آخوند احوال پرسی بکنم گفتم بله چنین چیزی. گفت حاجی درست است ما از تیپ شما نیستیم اما مادر ما به ما گفته این لباس از همه مطمئن تر است این که با شیر این اعتماد را از مادر گرفته با ذات اش از پدر گرفته با همین اعتمادش بیاید قبول دارم ما معصوم نیستیم ولی به خدا این صنف خطایش از همهی صنفها ان شاء الله کمتر است برای هم دیگر دعا کنیم ما برای جوانها دعا میکنیم شما آمین بگویید خدایا نگاه جوانها به این لباس زیباست زیبا تر بفرما خدایا به همهی روحانیت تواضع بیشتر عنایت بفرما.
شریعتی: الهی آمین خیلی ممنون حرف باز هم است ولی صرف نظر میکنیم با توجه به فرصتی که داریم به این سوال برسیم گفتند سلام آقای شریعتی امروز سومین باری است که من این پیامک را ارسال میکنم شاید طیف وسیعی از دوستان مان گرفتار این نکتهای که میگویند باشند به نظر من جای تامل دارد. گفتند دربارهی آن دسته از کسانی که وام را به راحتی میگیرند ولی موقع پرداختش ضامن را به دردسر میاندازند صحبت بکنید ایشان من 42 روز است از منزلم به دور هستم چون بانک برای من حکم جلب صادر کرده من خواهش میکنم حاج آقای ماندگاری این مطلب را مطرح بکنند شاید دل آن بنده خدا سوخت و قسطهای عقب افتاده اش را پرداخت.
حاج آقا ماندگاری: یک عنوانی داریم به عنوان مناع خیر کسانی که باب خیر را میبندند چه کسانی هستند؟ یک گروه همینها هستند من میآیم به شما میگویم قرض بدهید به پیر به پیغمبر قرض الحسنه خیلی ثواب دارد شما به من قرض میدهید من قول میدهم سر موقع بدهم شما هم با خوشبینی به من قرض میدهید نهایتش یک نفر را هم ضامن میکنم یکی دیگر را هم پایش را میآورم وسط میدان اما موقع پس دادن اذیت میکنم این جا دو اتفاق بد افتاد معمولا شمای نوعی میگوید پشت دستم را داغ میکنم دیگر به کسی قرض نمیدهم دفعهی بعد خواستم قرض بدهم ده چک میگیرم صد تا سفته میگیرم نعوذ بالله چند برابر هم سودش را میگیرم تا حسابی بفهمد چهارمیخش میکنم یک اتفاق بد دیگر این آقایی هم که ضامن شده چون شما میروید پیش او وقتی من قرضم را نمیدهم خواهش و تمنا که ضامن شو حالا که نمیدهم میگوید شما ضامن شدید بیایید خسارت را پرداخت کنید او هم میگوید پشت دستم را داغ میکنم ضامن کسی نمیشوم مشابه این بود هم بنده گفتم هم حاج آقای حسینی قمی فرمودند ما به بانکها میگوییم جریمه نگیرید اما به قرض گیرندگان وام گیرندگان هم میگوییم به موعد پرداخت کنید روایات ما میگوید اگر کسی بتواند پرداخت بکند ندهد ظلم کرده مطل الغنی ظلما یک روایت را یک بار دیگر گفتم از این خیلی دردناک تر است کسی میخواهد قرضی بگیرد و میداند نمیتواند بدهد تعبیر روایت این است که سارق است دزد است خیلی تعبیر تندی است او راه باب خیر را کاملا میبندد الآن چرا نزول و ربا در جامعه زیاد شده چون قرض الحسنه تعطیل شده چرا قرض الحسنه تعطیل شده؟ به خاطر همین اتفاقاتی که میافتد وعدههای بد. حاج آقا چه کار کنیم گرفتاریم. من حس میکنم بخشی از این قرض گرفتنها تعطیل شود. قبول دارم یک بخشی از قرض گرفتنها ضرورتهای زندگی است ولی شما قبول دارید یک بخشی از قرض گرفتنها هیچ ضرورتی ندارد برای عوض کردن ماشین رفته قرض گرفته برای عوض کردن فرش خانه برای مبلمان رفته خب نکنید در دین ما میگوید قرض گرفتن مکروه است خودتان را ذلیل میکنید میخواهم بگویم این کسانی که قرض نمیدهند مانع خیر دو گروه میشوند هم قرض دهندگان هم ضامن هم راجع به ازدواج هم همین است واسطهی ازدواج میشوم طرف خدای نکرده تو زرد از آب در میآید خراب میکند آن خانواده دیگر به او فحش نمیدهند به کسی که واسطه شده نفرین و ناله میکنند به قول معروف خوب در بیاید که دعا نمیکنند البته دعا میکنند مردم بندههای خدا ولی اگر خراب شود بیشتر نفرین و ناله میکنند این باعث میشود هر کس میگوید بیا واسطه ازدواج شو تو میدانی کجا دختر کجا پسر داره میگوید نه من پشت دستم را داغ کردم دیگر واسطهی ازدواج نشوم چرا؟ به خاطر کوتاهی دو سه خانواده. خانوادهها خوب تحقیق نکردند او فقط معرفی کرده او هم خوب نگفته دروغ گفته باب خیر بسته شده. در روایت داریم یکی از بهترین جایگاهها روز قیامت واسطهی ازدواج است من میترسم روز قیامت این جایگاه خالی بماند هر چه ملائکه خدا داد بزنند کسی این جا نیست کسی دستش را بلند نکند چون واسطه نشده اند پس این جا با سه توصیه داریم. آن کسانی که میخواهند قرض بدهند آنها معاملهی با شخص نکنند با خدا معامله بکنند «مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللّهَ» (بقره/245) با خدا دارند معامله میکنند چرا میگویم با خدا؟ نیت هایشان را اصلاح بکنند؟ چون اگر خدای نکرده من هم بد قول درآمدم شما از کار خیرتان منصرف نشوید دیگری آمد باز به او کار خیر انجام بدهید.
شریعتی: سوای این که منابعی که برای منبع قرض الحسنه اختصاص دادم باید گردش داشته باشد.
حاج آقا ماندگاری: بله اما اگر نیتها اصلاح شود خدا برکت را میرساند و ظاهرا از این آیه این طور میفهمیم خدا چون بنده هایش را میشناخته گفته به من قرض بدهید درست است شما یک میلیون تومان به من قرض داده من خدای نکرده برنگرداندم اما خدا چند برابر دیگر به شما جای دیگر میدهد چون شما با خدا معامله کردید طرف ما خداست این برای این که باب خیر بسته نشود ضامنها هم وقتی دارند ضامن شوند با خدا معامله کنند اگر یک نفر خراب کرد دو نفر خراب کرد سه نفر خراب کرد باب خیر بسته نشود اما آن کسانی هم که دارند برای این قصه میروند سراغ کسانی که قرض بدهند یا ضامن شوند این هشدار را داشته باشند که بیننا و بین الله اگر برای غیر ضروری است اصلا اقدام نکنند و اگر برای ضروری است به همان شدتی که رفته اند سراغ قرض دهنده و واسطه و ضامن به همان شدت پی پر کردن اش باشند بی خیال نباشند یکی از اتفاقهایی که دارد در جامعهی ما میافتد بی خیالی است ولی اگر همان ضامن بداند این آقا ولو ندارد بی قرار است. فرق بی خیال و بی قرار خیلی از نظر ادبی کم است ولی معنی اش خیلی فرق میکند آن ضامن میبیند بندهی خدا در فشار افتاده دارد تلاش میکند میگوید من از یک جایی قرض میکنم قرض تو را ضامن شدم میدهم تو با من طرف هستی اگر بداند بی قرار است کمک میکند هم قرض دهنده بداند بی قرار است به او مهلت میدهد هم ضامن کمک میکند .
شریعتی: نه این که به ضامن بگوید یک میلیون تومان پول نیست که.
حاج آقا ماندگاری: این حرف زدنها نمک روی زخم پاشیدن است بی خیال بودن یعنی این که بگوید نوبرش را آوردهای یک میلیون به ما دادی حالا داری آبروی ما را میبری من اصلا ندارم هر کاری میخواهی بکنی بکن این یعنی مناع خیر من تقاضا میکنم از عزیزانی که قرض میکنند به این جا نگذارند بکشد. یک تذکر دیگر که ما این را بارها گفته ایم الآن مراجعات زیادی به من و امثال من است میگویند گاهی وقتها دو میلیون تومان گیر هستیم میگویم مگر شما خانواده عمو عمه برادر خواهر دوست رفیق چرا باید مشکلات در خانوادهها به صورت تعاونی بر و تقوا حل نشود؟ وقتی در خانوادهها حل شود ضمانت و رو درواسی و بد قولیها اتفاق نمیافتد قوم و خویشها جمع شوند و مشکل طرف را حل بکنند به او هم مهلت بدهند چون او در خانواده زندگی میکند وضعیت او را میبینند نمیتواند بدقولی بکند به او میگویند عموی بزرگ تر میگوید شما که داری کم کم قسط ات را بده تا ما بتوانیم گره یکی دیگر را باز کنیم وقتی میرود سراغ غریبه. الآن هر کس میآید سراغ قرض گرفتن از غریبه آن غریبه همین ترس را دارد میگوید اگر خوش حساب بود قوم و خویش هایش به او میدادند اطرافیان دارند میبینند این که آمده سراغ من میداند امروز پول را میگیرد فردا حاجی حاجی مکه پیدایش نمیکنم آن موقع من باید بیفتم دنبال پولم. من الآن همهی جوانب را میگویم به خاطر این که قوم و خویشها بیایند مشکلات را درون قوم و خویشی حل بکنند صمیمیتی هم ایجاد میکند تعاونی بر و تقوا است قرض دهندهها واسطهها با خدا معامله کنند قرض گیرندهها مواظب باشند مناع خیر نشوند.
شریعتی: خیلی ممنون مشرف میشویم محضر قرآن ثواب قرائت را تقدیم میکنیم به روح بلند امام حسن عسکری صفحهی 312 قرار امروز دوستان خوب سمت خداست آیات پایانی سورهی مبارکهی مریم و آیات ابتدایی سورهی مبارکهی طه.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَـنُ وُدًّا ﴿٩٦﴾ فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنذِرَ بِهِ قَوْمًا لُّدًّا ﴿٩٧﴾ وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُم مِّنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزًا ﴿٩٨﴾
سورة طه
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ
طه ﴿١﴾ مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى ﴿٢﴾ إِلَّا تَذْكِرَةً لِّمَن يَخْشَى ﴿٣﴾ تَنزِيلًا مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى ﴿٤﴾ الرَّحْمَـنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى ﴿٥﴾ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى ﴿٦﴾ وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى ﴿٧﴾ اللَّـهُ لَا إِلَـهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى ﴿٨﴾ وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى ﴿٩﴾ إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى ﴿١٠﴾ فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ يَا مُوسَى ﴿١١﴾ إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ﴿١٢﴾
ترجمه:
قطعاً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، به زودی [خدای] رحمان برای آنان [در دل ها] محبتی قرار خواهد داد. (۹۶) جز این نیست که ما این [قرآن] را بر زبان تو آسان ساختیم تا به وسیله آن پرهیزکاران را مژده دهی و مردم ستیزه جو را بترسانی. (۹۷) و چه بسیار ملت ها را پیش از آنان [به سبب طغیانشان] هلاک کردیم. آیا کسی از آنان را می یابی، یا هیچ زمزمه و صدایی آهسته از آنان می شنوی؟ (۹۸)
سورة طه
بسم الله الرحمن الرحيم
طه (۱) ما قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به مشقت و زحمت افتی؛ (۲) [بلکه آن را نازل کردیم] تا برای کسی که [از خدا] می ترسد، زمینه توجه و یادآوری باشد. (۳) در حالی که به تدریج از سوی کسی نازل شده که زمین و آسمان های بلند را آفریده است. (۴) [خدای] رحمان بر تخت فرمانروایی و تدبیر امور آفرینش چیره و مسلّط است. (۵) آنچه در آسمان ها و زمین و آنچه میان آن دو و آنچه زیر زمین است، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی اوست. (۶) و اگر سخن خود را با صدای بلند آشکار کنی [یا پنهان بداری، برای خدا یکسان است]؛ زیرا او پنهان وپنهان تر را می داند. (۷) خدای یکتاست که جز او هیچ معبودی نیست، نیکوترین نام ها فقط ویژه اوست. (۸) و آیا سرگذشت موسی به تو رسیده است؟ (۹) هنگامی که آتشی دید، پس به خانواده اش گفت: درنگ کنید؛ بی تردید من آتشی دیدم [می روم] شاید شعله ای از آن را برایتان بیاورم یا نزد آتش [برای پیدا کردن راه] راهنمایی بیابم. (۱۰) پس چون به آن آتش رسید، ندا داده شد: ای موسی! (۱۱) به یقین این منم پروردگار تو، پس کفش خود را از پایت بیفکن؛ زیرا تو در وادی مقدس طوی هستی. (۱۲)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: اشارهی قرآنی و نکات پایانی شما را میشنویم
حاج آقا ماندگاری: با مدد از وجود نازنین امام حسن عسکری و امام رضا علیهم السلام «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَـنُ وُدًّا» محبوبیت نیازی است که همه داریم همه دوست داریم محبوب شویم خدا فرمول محبوبیت را گفته گفته خودت بخواهی محبوب شوی نمیرسی محبوبیت ات مقطعی میشود بیا دو کار بکن خودم محبوبیت ات را در دل همه میاندازم یک ایمانت را تقویت کن باورت را به خدا و قیامت تقویت کن دوم عمل صالح انجام بده خدا محبوبیت تو را در دل همه قرار میدهد وُدّ بالاتر از حب است مردم به تو عشق میورزند وجود نازنین امام زمان که امشب آغاز امامت شان است خدا محبتش را در دلها قرار داده خدا محبت امام حسین را در دلها قرار داده بیاییم ما هم از آغاز امامت امام زمان ایمان و عمل صالح را رعایت کنیم عمل صالح به ما اجازه نمیدهد برای شادی امام زمان و مادرشان فاطمهی زهرا جسارت بکنیم ایمان و عمل صالح به ما اجازه نمیدهد برای شادی خودمان تفرقه بین شیعه و سنی راه بیندازیم ایمان و عمل صالح به ما اجازه نمیدهد کارهای زشت و رکیک را بر خودمان حلال کنیم و بعضی از نادانها این کار را میخواهند بکنند و کرده اند کارهای زشت را انجام میدهند و میگویند سه روز بر ما رفع القلم است گناه نوشته نمیشود با عقل سازگار نیست با قرآن سازگار نیست اگر لازم بود خدا میگفت سه روز شما استثنا هستید ولی چنین حرفی نزده ایمان و عمل صالح به من و شما میگوید بیاییم برای آمدن امام زمان خودمان را تربیت کنیم تربیت یعنی ادب یعنی وحدت جامعهی اسلامی یعنی احساس مسئولیت یعنی خدمت خالصانه. هر چه میتوانیم در این جامعه خدمت خالصانه بکنیم ایمان و عمل صالح به ما اجازه نمیدهد تا مطبی ثابت نشده به کسی نسبت بدهیم ایمان و عمل صالح به ما اجازه نمیدهد هر کسی را مخصوصا پشت سر مسئولین بزنیم ان شاء الله خدا به همهی ما توفیق بدهد محبوب شویم ثواب این بیان هم محضر امام عسکری سلام الله علیه باشد.
شریعتی: خیلی خوب در آستانهی آغاز امامت و ولایت حضرت مهدی هستیم. یک کتاب معرفی میکنم حاج آقای عالی مدتی که ما خدمت ایشان بودیم در روز یک شنبه نکات خیلی خوبی بود در مورد مباحث معرفتی امام زمان اینها مدون شده به عنوان مسئلهی مهدویت نوشتهی جناب حجه الاسلام و المسلمین حاج آقای عالی کتاب خیلی خوبی است دوستان تهیه بکنند. نکات پایانی را میشنویم
حاج آقا ماندگاری: ما برای آغاز امامت امام زمان چون عرض کردم این ایام تحت عنوان عید امامت عید ولایت عید حضرت زهرا سلام الله علیها مطرح است حواس مان باشد دشمن در برگزاری عید ما دخالت نکند من بارها گفته ام «شِيعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طِينِتِنا وَ عُجِنُوا بِماءِ وَلايَتِنا يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا ويَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا» دشمنان نتوانستند اصل حزن در عزاداری را و شادی و فرح در شادی اهل بیت را از ما بگیرند ولی در شکل و قالبش دستکاری کرده اند لذا بعضی از شکلهای عزاداری قطعا مرضی رضای امام زمان سلام الله علیه نیست مثل قمه زنی بعضی از شکلهای شادی هم قطعا مرضی رضای امام زمان سلام الله علیه نیست مثل بعضی از کارهایی که در این ایام میکنند شکلهای رکیک حرفهای رکیک حرفهای بد به مقدسات مذاهب دیگر بزنند به عنوان این که ما میخواهیم ارادتمان را به حضرت مهدی و حضرت زهرا نشان دهیم قطعا مورد پذیرش عقل و عرف و دین نخواهد بود بیاییم آمنوا و عملوا الصالحات را تقویت کنیم خدا محبوبیت را در دلها قرار خواهد دارد ان شاء الله.