پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

94-02-30-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری - پاسخ به پرسش‌ها
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسش‌ها
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری
تاريخ پخش:30-02-94

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

دلم امروز گواه است کسی می‌آید *** حتم دارم خبری هست گمانم باید
فال حافظ هم هر بار که می‌گیرم *** باز مژده‌ای دل مسیحا نفسی می‌آید
باید از جاده بپرسم که چرا می‌رقصد *** مست موسیقی گامی شده باشد شاید
ماه در دست به دنبال که این گونه زمین *** مست می‌چرخد و یک لحظه نمی‌آساید
گله کم نیست ولی لب ز سخن خواهم بست *** اگر آن چهره به لبخند لبی بگشاید

شریعتی: اللهم عجل لولیک الفرج سلام می‌گویم به همه‌ی شما خانم‌ها و آقایان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز حلول ماه معظم شعبان را به فرد فرد دوستان خوب تبریک می‌گوییم. حاج آقای ماندگاری سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید
حاج آقا ماندگاری: سلام علیکم و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین من هم خدمت شما همکاران خوب این برنامه و همه‌ی بینندگان عزیز هم عرض سلام و ادب و احترام دارم هم ماه شعبان ماه نورانی پیامبر اعظم صلوات الله و سلامه علیه ماهی که زیباترین ولادت‌ها را در این ماه داریم ولادت وجود نازنین امام حسین وجود نازنین اباالفضل العباس وجود نازنین امام سجاد وجود نازنین علی اکبر وجود نازنین آقا و مولا و صاحبمان حضرت بقیة الله الاعظم را خدمت همه‌ی دوست داران این خاندان تبریک می‌گوییم و امیدواریم که با بشارت ظهور و فرجشان عیدی ما کامل شود به همین مناسبت دعای سلامت حضرت را به عنوان توسل تقاضا می‌کنم همه‌ی عزیزان با هم دیگر تلاوت کنیم. اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک یک دسته گل صلوات را هم به آقایمان هدیه می‌کنیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شریعتی: خیلی خوب تبریک ما و حاج آقای ماندگاری و همه‌ی دوستان خوب را پذیرا باشید. حاج آقای ماندگاری این جا هستند به سوالات شما پاسخ بدهند اولین سوال را می‌شنویم. بعد سلام و احوال پرسی ایشان گفتند شوهرم مرتب از خانه به بهانه‌های مختلف بیرون می‌کند و قهر می‌کند و شرط می‌گذارد این بار که رفته می‌گوید باید مهریه ات را ببخشی تا من برگردم من چطور این حرف زور و ناحق را بپذیرم ایشان گلایه می‌کند شوهرم خیلی پشت سرم حرف می‌زند و من را ناراحت می‌کند شما بگویید چه کار کنم؟
حاج آقا ماندگاری: سوال را اشتباه نخواندید؟
شریعتی: نه اتفاقا من توجهم جلب شد
حاج آقا ماندگاری: معمولا آن‌هایی که قهر می‌کنند جسارت به ساحت مقدس خانم‌ها نشود چون روح لطیفی دارند دلشان خیلی نازک است خانم‌ها زود قهر می‌کنند ایشان نوبرش را آورده آقا قهر کرده ان شاء الله که تئاتر و نمایش باشد می‌خواهد محبت خانمش را بیشتر امتحان بکند خانمش هم با یک دسته گل برود دنبال شوهرش و بگوید من دوستت دارم نمی‌خواهد از این کارها بکنی و به قول ما به آقایشان بگوید خودت را برای من لوس نکن من دوستت دارم. اما بعد از این شوخی‌های مزاح که ان شاء الله ما را ببخشند قصد ما جسارت نبود فقط خواستیم تبسمی در این ماه عید و ماه شادی بر لبان بیاید هر چند نمی‌توانم نگویم باید بگویم ان شاء الله شادی همه‌ی ما دوستداران اهل بیت و مسلمان‌ها با نابودی دشمنان اسلام مضاعف شود و با نجات مردم مظلوم یمن و بحرین و عراق و سوریه و لبنان و فلسطین تکمیل شود چون با وجود ماه شعبان و رجب و اعیاد این همه ظلمی که دارد بر این مردم مظلوم می‌شود خیلی جای شادی باقی نگذاشته آن چه که محضر این عزیز بزرگوار و کسانی که این گونه مشکل را دارند عرض بکنم باز یک دفاع از دین است دین حقوق و تکالیف همه را مشخص کرده الآن من و شما که این جا مقابل هم نشستیم یک تکالیف متقابل داریم تکلیف من حق شماست تکلیف شما حق من است به من گفتند به تکلیف خودت فکر بکن به تکلیف طرف مقابلت خیلی گوشزد نکن او را اجبار به تکلیف نکن وظیفه‌ی خودمان را عمل بکنیم من مثال‌های زیادی را بزنم بعد می‌آیم روی این کیس و سوژه‌ی خودمان. دین ما گفته آقای پولدار قرض بده از آن طرف گفته آقای فقیر سعی کن قرض نگیری این درست نیست که فقیر به پولدار بگوید تو چرا قرض نمی‌دهی یا پولدار به فقیر بگوید تو چرا عفت نفس پیشه نمی‌کنی هر دو غلط است هر دو استفاده‌ی ابزاری از دین است آقای پولدار تو به تکلیف خودت فکر کن به تکلیف فقیر کاری نداشته باش آقای فقیر تو به تکلیف خودت فکر کن به تکلیف آقای پولدار کاری نداشته باش زن و شوهر هم همین طور است خدا یک تکالیفی را گذاشته روی دوش مرد به مرد گفته مهر به زنت بده زودتر هم بدهی خیلی شیرین تر است قشنگ تر است همان اول زندگی بدهی است برو بگذار جلویش این مهر شماست می‌خواهم بدهم تقدیم کنم محضر شما به خانم گفته مهرت را ببخش ولی دین به آقا نگفته خانمت را مجبور کن تا مهرش را ببخشد این طوری می‌شود استفاده‌ی ابزاری از دین مگر دین نگفته مهرت را ببخشی پیغمبر گفته چقدر پاداش به شما می‌دهند هر کدام به تکلیف خودمان فکر کنیم نه به تکلیف طرف مقابل بله امر به معروف و نهی از منکر داریم ما تکلیف طرف مقابل را به او تذکر بدهیم خوب است اما نگفتند که طرف مقابل را برای تکلیفش مجبورش کن خدا که خدا است ما را مجبور نکرده یا تهدیدش بکن که اگر مهرت را نبخشی من نمی‌آیم برنمی‌گردم به خانه این چه مرامی است من حس می‌کنم این مرام نه تنها ریشه در دین دارد که اگر اجازه بدهید می‌گویم استفاده‌ی ابزاری از دین است و گاهی وقت‌ها خراب کردن وجهه‌ی دین است آن تکلیفی که خدا بر دوش شما گذاشته انجام بده خانمت هم بله خانم اگر طلب حقوق از مردت بکنی اشکال ندارد ولی اگر طلب حقوق نکنی و بگذاری پاداش اخروی بگیری و با خدا معامله کنی قطعا سودش بیشتر است با خلق خدا معامله کنی که همسرت است یا با خدا معامله کنی خانم اگر مهرت را طلب کنی حقت است هیچ اشکالی ندارد ولی اگر مهرت را ببخشی چه ثوابی بردی بنا بر روایاتی که از پیغمبر و اهل بیت علیهم السلام رسیده تکالیف خانم مال خود خانم است تکالیف آقا مال خود آقا است هیچ اشکالی ندارد گاهی وقت‌ها متذکر شویم گوشزد بکنیم تکالیف را ولی اجبار خدا که خداست اجبار نکرده من و شما بخواهیم اجبار بکنیم حتما سوء استفاده از دین کردیم و حتما عمل دینی انجام ندادیم و قطعا مورد مواخذه‌ی دین هم قرار خواهیم گرفت چون چهره‌ی دین را داریم خراب می‌کنیم این مراقبت را داشته باشیم ان شاء الله این طور مشکلات هم حل می‌شود قهر هم نکنند.

شریعتی: خیلی خوب با عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما آقای شریعتی و جناب ماندگاری سوال من این است من احساس می‌کنم خدا این رزق و روزی که به من می‌دهد بر اساس عدل الهی نیست برای همین است که من بیشتر وقت‌ها به خاطر همین مسئله با خدا دعوایم می‌شود گاهی وقت‌ها ترک نماز می‌کنم و به خدای خودم اعتراض می‌دانم کارم اشتباه است می‌خواهم بدانم چه کار کنم که از این فکر رهایی پیدا بکنم.
حاج آقا ماندگاری: امروز مشابه این عزیز فراوان داریم چرا با خدا دعوایش می‌شود نسبت به آن چه که خدا به او داده زود عدل خدا را زیر سوال می‌برد می‌گوید خدایا چرا به بعضی‌ها بیشتر دادی چرا به بعضی‌ها کمتر دادی؟ به داده‌های خدا اعتراض می‌کند به نداده‌های خدا اعتراض می‌کند به گرفته‌های خدا هم اعتراض می‌کند غافل از این که هم داده‌ها هم نداده‌ها هم گرفته‌ها یک باطنی دارد.
شریعتی: یک وقت‌هایی جلوتر به داده‌های خدا به دیگران اعتراض می‌کنیم.
حاج آقا ماندگاری: بله احسنت این سه تا را چرا اعتراض می‌کند؟ یک نمی‌داند و فکر می‌کند می‌داند فکر می‌کند نعوذ بالله خدا نمی‌داند و او می‌داند داستانی هست و موارد بسیاری ما داریم من اخیرا در پیامک‌ها یک داستانی را دیدم خیلی قشنگ بود آن‌هایی که به قطار نمی‌رسند کلی داد و فریاد می‌کنند خدا چرا این طوری شد دعوا می‌کنند به هواپیما به اتوبوس نمی‌رسند به یک قراری که دارند نمی‌رسند اتفاقا بعد خدای نکرده خبردار می‌شوند این هواپیما این اتوبوس این قطار دچار سانحه شده تازه می‌فهمد که نرسیده عجب لطفی بوده این هنوز عمرش به دنیا بوده آن‌های دیگر پیمانه شان تمام شده بوده وقتی ما زود نگاه می‌کنیم کوچک نگاه می‌کنیم تک بعدی نگاه می‌کنیم مثل سوال‌هایی که بارها در برنامه‌های دیگر گفتیم زمینی نگاه می‌کنیم و آسمانی نگاه نمی‌کنیم فقط زمینی نگاه می‌کنیم عواقب آخرتش را نمی‌بینیم داده‌های خدا آن طرف سوال دارد نداده‌های خدا آن طرف سوال ندارد گرفته‌های خدا تا آن موقعی که داشتی سوال دارد آن موقعی که نداری سوال ندارد این را اگر دقت بکنم زود با خدا دست به یقه نمی‌شوم من یک موقع یک مثالی را می‌زدم گفتم چند ماشین را بگذاریم روی خط مسابقه چون مثال ما هم قدیمی بود ماشین‌های ما قدیمی بود بنز و پیکان و ژیان و موتور سیکلت و دوچرخه و پیاده و سینه خیز گفتیم هر کسی مسابقه را نگاه بکند مثل این آقا می‌گوید عادلانه نیست مگر می‌شود بنز با پیاده و سینه خیز مسابقه بدهند او کلی زور بزند یک ساعت یک کیلومتر هم نمی‌تواند بزند این یک نیش گاز بدهد 120 کیلومتر رفته گفتیم قانون مسابقه این است که «لَا يُكَلِّفُ اللَّـهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا» (طلاق/ 7)،«لَا يُكَلِّفُ اللَّـهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا» (بقره/ 286) بنز اگر یک ساعت 120 کیلومتر برود چون می‌خواهیم سرعت غیر مجاز هم نرود مدال طلا می‌گیرد پیکان 100 تا ژیان 80 تا موتور سیکلت 60 تا دوچرخه 30 تا پیاده 5 تا سینه خیز یک کیلومتر مدال طلای بنز را می‌دهند همان مدال طلا را که به بنز دادند چون به اندازه‌ی توانش حداکثر تلاشش را کرده این معلوم می‌شود آقای بزرگواری که این سوال را مطرح می‌کنی هر آقا و خانمی که این ذهنیت در ذهن ما است زود یقه‌ی خدا را می‌گیریم می‌گوییم نعوذ بالله تو عادل نیستی بر اساس آن چه که به تو دادند از تو تکلیف می‌خواهند و روز قیامت از تو سوال می‌کنند به کسی صد تومان سرمایه دادند صد تومان تکلیف می‌دهند صد تومان سوال می‌خواهند به یکی صد میلیون دادند صد میلیون تکلیف می‌خواهند از صد میلیون هم روز قیامت سوال می‌کنند.
شریعتی: این نکته‌ی شما درست ولیکن احساس می‌کنم که شاید یک سرّ این دعوای ما و اتفاقاتی که می‌داند این است که ما خودمان را صاحب نظر می‌دانیم و نگاه خودمان را در کنار نگاه خدا قرار می‌دهیم.
حاج آقا ماندگاری: این را می‌خواستم آخر بگویم پس یک سرّ دعواهای ما این است که ما نمی‌دانیم یا حتی نمی‌خواهیم که بدانیم آن کسی که خالق من و شما است هر تفاوتی را یک حکمتی در او گذاشته و آن حکمت نه تنها عدل است که فوق عدل است و فضل است «ذَلِكَ فَضْلُ اللَّـهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ» (مائده/ 54) فضل است ما طلبی نداریم از او و چون نگاه ما تک بعدی است چون نگاه ما دنیایی است زود یقه‌ی خدا را می‌گوییم جواب دوم که شما کمک کردید ممنون شما اصلا ما هم قد خدا هستیم با او برویم دعا کنیم؟ اعتراض یک بچه‌ی کلاس اولی حتی من می‌خواهم مثال‌های خیلی ساده تر بزنم یک بچه‌ی کلاس اولی با بچه‌ی کلاس پنجمی در مدرسه سر یک مسئله‌ی علمی با هم دیگر دعوا می‌کنند اولین حرفی که معلم و بزرگ تر می‌آید به بچه‌ی کلاس اولی می‌گوید برو با هم قد خودت مباحثه کن حالا اگر بچه‌ی کلاس اولی با بچه‌ی کلاس دوازدهمی اگر بچه‌ی کلاس اولی با بچه‌ی لیسانس و فوق و دکترا و فوق دکترا و استاد تمام دانشگاه. دعواهای ما با خدا از این جنس است هم قد هم نیستند مگر من چقدر می‌دانم در این عالم اصلا اندازه ام چقدر است؟ بارها گفتیم مثال را که امام بزرگوار ما در مورد شهید رجایی رحمت الله علیهما پیاده کرده بودند در مورد شهید رجایی یک سیر دیگر دارد من یک جور دیگر می‌گویم ما یک نفر هستیم از هفت و نیم میلیارد جمعیت کره‌ی زمین که کره‌ی زمین قطعه‌ای از منظومه‌ی شمسی که منظومه‌ی شمسی قطعه‌ای از کهکشان راه شیری که کهکشان راه شیری قطعه‌ای از مخلوقات خدا خدا بر همه‌ی آن‌ها آگاه است من حتی بر اطراف خود هم آگاه نیستم من الآن پشت سر خودم را نمی‌بینم من چپ و راستم را هم خوب نمی‌بینم من جلو را هم خیلی واضح نمی‌بینم منی که یک متر اطراف خودم را درست نمی‌توانم ببینم می‌خواهم به خالقی که «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ‌ وَالظَّاهِرُ‌ وَالْبَاطِنُ» (حدید/ 3) ایراد بگیرم؟ و بعد بگویم این از عدالت تو نیست؟
شریعتی: تازه که یک برگ نمی‌افتد مگر این که او می‌داند.
حاج آقا ماندگاری: این آقا نمی‌دانم که سوادش چقدر است اگر فوق لیسانس باشند دکترا باشند یک بچه‌ی کلاس اولی به کارش ایراد بگیرد به او می‌خندند می‌گویند بچه جان تو هنوز خیلی بچه هستی به خدا خدا به ما این طوری هم نگفته نگفته که خیلی بچه‌ای حتی خدا اجازه داده از او سوال کنیم خدا به پیغمبر گفته یک وقت بنده‌های من آمدند از من سوال کردند نگویی تو بچه هستی برو کوچولو این عرصه‌ی سیمرغ نه جولان گه توست چنین حرفی نزنی حتی ما قابل مقایسه با پیغمبر نیستیم «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي» (بقره/ 186) خدا به پیغمبر گفته هر وقت از تو سوال کردند با مهربانی جواب بدهی «وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ» (آل عمران/159) ‌ای حبیب ما تو که خلاصه‌ی عالم خلقت هستی حق نداری به علم و دانایی ات مردم را تحقیر کنی در بغل بگیری جوابشان را بده خدا که خالق است هر وقت از من سوال کردند هر وقت بغلم می‌گیرم جوابش را می‌دهم اصلا ناراحت نمی‌شوم این خدای به این مهربانی آیا ما به خودمان باید حق بدهیم این طور با او دست به یقه شویم؟ بپرسیم عیب ندارد خدایا می‌شود سرّ این را به من نشان بدهی؟ عیبی ندارد این طوری بخواهید.
شریعتی: یک وقت‌هایی هم نشان نمی‌دهند.
حاج آقا ماندگاری: خدایا اگر مصلحت است سرّ این قصه را به من نشان بده که بارها خدا سرّ خیلی چیزها را به بندگانش نشان می‌دهد پس سه کلمه شد این سوال که ما آیا اجازه داریم از عدل خدا سوال کنیم و اعتراض کنیم با خدا دعوا کنیم خودمان هم می‌دانیم دعوای ما اشتباه است برویم ببینیم اولین دعوا چه شد و چه بلایی سر ابلیس آمد الآن کجاست؟ همه‌ی عالم لعنتش می‌کنند همه‌ی عالم خراب کاریهایشان را می‌خواهند گردن شیطان بیندازند دوم این که ببینیم ما اصلا هم قد خدا هستیم سوم خدای به این مهربانی را یک کم قشنگ تر می‌شود با او حرف زد بگوییم خدایا اگر مصلحت است سرّش را به من نشان بده بگذار یک گریز بزنم خیلی از جوان‌ها در قصه‌ی ازدواج می‌گویند نمی‌شود خدا ما را به این موردی که دوستش داریم برساند می‌گویم چرا می‌تواند ولی برای خدا تکلیف معین نکن بارها گفته ایم این را. بگو خدایا اگر مصلحت است ما به هم برسیم خودت اسبابش را فراهم کن ولی اگر مصلحت نیست ما به هم برسیم یک کم من را آرام کن سرّش را اگر مصلحت است به من نشان بده که یک بار یادم است یک جوانی در اعتکاف دو جوان بودند دختر و پسر در اعتکاف خیلی هم دیگر را دوست داشتند علاقه مند بودند بچه‌های خوبی بودند متدین بودند از مسیر خوبی هم برای ازدواج رفته بودند ولی جور نمی‌شد یا پدر مادر‌ها مخالف بودند یا موانعی بود سال بعد دختر آمد با گریه آمد گفت حاج آقا سرّش را فهمیدم این آقا پسر از طرف دانشگاه رفت ماموریت تصادف کرد از دنیا رفت ظاهرا ایشان عمری به عالم نداشته خدا نمی‌خواست من در جوانی بی شوهر شوم و به اصطلاح امروزی‌ها با این وضعیت قرار بگیرم من التماس می‌کردم ما دو تا را به هم برسان نمی‌رساند بعد از یک سال سرّش را فهمیدم ما با مهربانی خدا با او حرف بزنیم با عدالت خدا دست به یقه نشویم حکمتش را مهربانی اش را بخواهیم زود این طوری نکنیم و این نکته‌ی آخر باشد این آقا نمازش را بگذارد کنار یا خدای نکرده برای لج بازی با خدا گناهی بکند به چه کسی ضرر زده؟ به خودش چون

گر جمله‌ی کائنات کافر گردند *** بر دامن کبریایی اش ننشیند گردی
ضرر به خودم زدم پس بروم از طریق دین خدا از طریق پرسش از اولیاء خدا کتاب خدا روایات اهل بیت سرّ این تفاوت‌ها را پیدا بکنم پاداش این تفاوت‌ها را پیدا بکنم تفاوت تکلیف این تفاوت‌ها را پیدا بکنیم تفاوت سوال این تفاوت‌ها را پیدا بکنم نه این که زود با خدا دست به یقه شوم هر اتفاقی می‌افتد زود می‌رویم یقه‌ی خدا را می‌گیریم می‌خواهیم با او دعوا هم بکنیم
شریعتی: یک بخش اعظمش هم برمی‌گردد به تکبر ما اگر ما یک مقداری خودمان را بشکنیم و آن نکته‌ای که خدا در مورد استکبار شیطان گفتید خضوع ما جلوی دعوا‌ها را می‌گیرد.
حاج آقا ماندگاری: باور کنید همین طور است ما در برابر خدا خضوع و خشوع داشته باشیم خدا اگر نگویم همه را خیلی موارد را به ما می‌فهماند هم چنان که به اولیاء خودش فهماند.
شریعتی: خیلی خوب این سوالات از طریق ایمیل و پیامک به دست ما می‌رسد 20000303 شماره‌ی پیامک ما است آدرس ایمیل را هم دوستان مکرر زیرنویس می‌کنند سوالات شما خیلی راه گشا است با سلام و خسته نباشید خدمت شما عزیزان سمت خدا خواهش می‌کنم حتما سوال من را در برنامه مطرح کنید می‌گویند پدر مادر من اعتقاد دارند که کنکور خوش بختی و بدبختی آدم‌ها را تعیین می‌کند و اگر من پزشکی قبول نشوم با توجه به موقعیت خانوادگی که داریم که اطرافیان ما همه دکتر هستند و مهندس من سرشکسته خواهم شد و در آینده هم نمی‌توانم خواستگار شایسته‌ای داشته باشم این موضوع فکرم را خیلی به خودش مشغول می‌کند و خیلی غصه می‌کنم من تلاشم را می‌کنم ولی آن‌ها به من استرس می‌دهند و این موضوع را تأکید می‌کنند خواهش می‌کنم با یک جواب قانع کننده من و پدر و مادرم را قانع بکنید.
شریعتی: خیلی ممنون برای شما و همه‌ی دوستانی که در آستانه‌ی کنکور هستند آرزوی موفقیت می‌کنیم.
حاج آقا ماندگاری: باز این هم شبیه آن سوال اول است که ما به تکلیف خودمان دقت نمی‌کنیم گاهی وقت‌ها به تکلیف طرف مقابل.‌ای پدر مادرهای عزیز با ادبو احترام دست همه تان را می‌بوسیم شما جایگاه ویژه‌ای دارید خدا در چهار جای قرآن جایگاه شما را پشت سر جایگاه خودش گذاشته اما تو را به خدا بیایید با بد استفاده کردن از این امتیاز مردم و بچه هایمان را به خدا بدبین نکنیم چون خدا پله‌ی دوم را گذاشته پدر مادر وقتی من پدر مادر از این جایگاه سوء استفاده بکنم بد استفاده بکنم این بچه‌ی من می‌گوید نعوذ بالله آن خدا این که پدر مادر را گذاشته بعد از خودش احتمالا نعوذ بالله اشتباه کرده یک امتیاز ویژه‌ای است که به ما دادند از این امتیاز ویژه در خدایی کردن بچه‌ها استفاده بکنیم من از شما از پدر مادر سوال می‌کنم خدا فرموده‌ای پدر مادرها به بچه هایتان بگویید تنها راه موفقیت کنکور است؟ خدا فرموده به استعداد و علاقه‌ی خودت توجه نکن هر چه ما می‌گوییم بگو چشم و اگر هم چشم نگویی عاقت می‌کنیم ما ناراحت شویم دعاها و نمازهایت قبول نیست از آن هربه‌های الهی استفاده کنیم از آن قدرت استفاده کنیم خدا این طوری گفته؟ ما که بالاتر از خدا نیستیم ما سه وظیفه را بارها گفتم یک جلسه‌ای بود برای پدر مادرهای شهدا خیلی جلسه‌ی قشنگی بود جای شما و بینندگان خالی من گفتم پدر مادرهای شهدا بچه هایشان را محصول زندگی دیدند برای سه مرحله اش خوب فکر کردند کاشت و داشت و برداشت آن‌هایی که کاغذ قلم دارند چون ما معمولا فرمول می‌گوییم سریع می‌گویم حیف است این هم عیدی ماه شعبان است برای کاشت بچه هایشان سه توصیه‌ی دین را انجام دادند این‌ها دفاع از دین است این‌ها دینی عمل کردن است یک‌ای پدر مادرهای آینده این مال پدر مادرهای آینده است چون از ما گذشته اگر می‌خواهید بچه‌ی صالح داشته باشید سه توصیه‌ی دین را رعایت بکنید یک دوران جوانی حلال دو انتخاب پاک جوانی پاک انتخاب پاک سوم انعقاد نطفه‌ی پاک توضیحش بماند یک جلسه‌ی مفصل می‌خواهد این مال کاشت است در کاشت باید این‌ها را رعایت کنیم نکردیم اگر محصول ما خوب در نیامد خودمان را سرزنش بکنیم یقه‌ی خدا را نگیریم مثل سوال قبل این‌ها بسیار موثر در حد واقعا در حد گاهی وقت‌ها علت کامله و تامه است دوم در مرحله‌ی داشت یعنی تربیت آن مال قبل از تربیت و به وجود آمدن بود در مرحله‌ی تربیت که منظور من بر این پدر مادر است لقمه‌ی پاک بدهیم شما مامور دادن لقمه‌ی پاک هستید که خیلی موثر است دوم مادر دامن با حیا برایشان درست کن چون از این دامن مرد به معراج می‌رود دامن یعنی کل محیط خانه که آن را نورانی کنید بارها گفتم مادر سید حسین علم الهدی در نه ماه بارداری نه ختم قرآن کرد وجود خودش را دارالقرآن کرد برای بچه اش ما در جلسه‌ی پیش در مورد خانه‌های نورانی صحبت کردیم به جای این که به بچه مان فشار بیاوریم به جای این که خدای نکرده بعضی‌ها ماهواره به خانه بیاورند که محل رفت و آمد شیاطین می‌شود بیاییم خانه‌ها را قرآنی کنیم در جلسه‌ی قبل اشاره کردیم باز هم توضیح می‌دهیم بیاییم خانه را بستر با حیا و عفت کنیم محیط رشد بچه‌ها را سوم بچه هایمان را با مسجد و روحانیت رفیق کنیم این‌ها تکالیف پدر مادر هستند عوامل تربیت پایگاه تربیت و معلم تربیت است در مرحله‌ی برداشت به بچه هایمان چه بگوییم؟ سه کلمه مادر پدرهای شهدا به بچه هایشان سه کلمه گفتند یک پسر جان یک کاری بکن برای من رحمت درست کنی نه لعنت برای ما تجارت رحمت بکن ما پول از تو نمی‌خواهیم دوم پسر جان یک کاری بکن مردم ما را دعا بکنند نه نفرین سوم پسر جان یک کاری بکنی که بتوانی من را شفاعت بکنی به خدا هیچ کجا از دستورات دین نیامده بالا سر دختر پسر اسلحه بگذارید بگویید حتما باید کنکور آن هم چون همه‌ی پسر خاله‌ها و دختر خاله‌ها پزشکی قبول شدند تو هم باید پزشکی قبول شوی و الا افت شخصیت ما است این چه شخصیتی است که با رفتن به پزشکی می‌رود بالا با نرفتن به پزشکی بچه‌ها می‌آید پایین این چه شخصیتی است؟ بعد از این حربه استفاده کنیم اگر تو رضایت ما را به دست نیاوری نمازهایت قبول نیست آخوند‌ها می‌گویند خدا پیغمبر می‌گوید. کجا خدا و پیغمبر این طوری گفتند؟ درست است خدا گفته رضای خدا در رضای والدین است اما نه این رضای زورکی رضای غیر منطقی. شما وظیفه‌ی خودتان را انجام بدهید به او هم بگویید تو سه کار را بکن بر اساس تلاش خودت و نیاز جامعه و استعداد خودت ما بستر را فراهم می‌کنیم تو هم تنبلی نکن اگر تنبلی بکنی از تو راضی نیستیم پدر مادر‌ها به بچه‌ها اگر می‌خواهند بگویند از تو راضی نیستیم در سه چیز بگویند راضی نیستیم این توصیه‌ی دین است مال خودم نیست یک تنبلی کنی راضی نیستم چون بی عرضه بار می‌آیی دوم بد اخلاقی بکنی راضی نیستیم چون وقتی بد اخلاق شدی می‌شوی مردم آزار سوم بی دینی بکنی راضی نیستیم این‌ها برای ما مهم باشد. از جایگاه جانشینی که خدا برای پدر مادر گذاشته برای امر خدا استفاده کنم نه برای نفسانیات خودم چون نفسانیات خودم این است که بچه‌های قوم و خویش هایمان مهندسی پزشکی قبول شدند شاید بچه‌ی شما هنرمند نقاشی است شاید هنرمند خطاطی است. ما بستر را فراهم کنیم اشکال ندارد ما از این جایگاه خلاف مرضی رضای خدا استفاده نکنیم و بعد یک اهرم فشار بگذاریم اگر این کار را نکردی ما راضی نباشیم خدا هم از تو راضی نیست مراقب باشیم بچه هایمان را به خدا بدبین نکنیم.
شریعتی: ان شاء الله در بخش بعدی یک سوال دیگر است خواهم پرسید و هم در مورد طرح برنامه‌ی سمت خدا طرح خانه‌های نورانی صحبت خواهیم کرد قرار امروز دوستان خوب ما اهالی خوب سمت خدا صفحه‌ی 452 مصحف شریف آیات پایانی سوره‌ی مبارکه‌ی صافات خواهد بود لحظه لحظه‌ی زندگی ما منور به نور قرآن و مزین به زینت اهل بیت باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴿۱۵۴﴾ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۱۵۵﴾ أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُّبِينٌ ﴿۱۵۶﴾ فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۵۷﴾ وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ﴿۱۵۸﴾ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۱۵۹﴾ إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿۱۶۰﴾فَإِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ ﴿۱۶۱﴾ مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ بِفَاتِنِينَ ﴿۱۶۲﴾ إِلَّا مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِيمِ ﴿۱۶۳﴾ وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ ﴿۱۶۴﴾ وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ ﴿۱۶۵﴾ وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ ﴿۱۶۶﴾ وَإِنْ كَانُوا لَيَقُولُونَ ﴿۱۶۷﴾ لَوْ أَنَّ عِندَنَا ذِكْرًا مِّنْ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۶۸﴾ لَكُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿۱۶۹﴾ فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۱۷۰﴾ وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۷۱﴾ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ ﴿۱۷۲﴾ وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ ﴿۱۷۳﴾ فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ ﴿۱۷۴﴾ وَأَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ ﴿۱۷۵﴾ أَفَبِعَذَابِنَا يَسْتَعْجِلُونَ ﴿۱۷۶﴾ فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاء صَبَاحُ الْمُنذَرِينَ ﴿۱۷۷﴾ وَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ ﴿۱۷۸﴾ وَأَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ ﴿۱۷۹﴾ سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۱۸۰﴾ وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۸۱﴾ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۸۲﴾
ترجمه:
شماراچه شده،چگونه حکم می‌کنید؟ (۱۵۴) پس آیا متذکّر [حقایق] نمی‌شوید؟ (۱۵۵) یاشما [براین ادعای خود] دلیل روشنی دارید؟ (۱۵۶) پس اگر راستگویید،کتابتان را [که این سخنان را با تکیه برآن می‌گویید ، به میان] آورید. (۱۵۷) میان خدا وجن، نسب وخویشی قراردادند، درصورتیکه جنیان به خوبی می‌دانند که [روزقیامت برای حساب وپاداش] احضارخواهند شد. (۱۵۸) خدا از آنچه او را به آن توصیف می‌کنند ،منزّه است. (۱۵۹) مگر بندگان خالص شده خدا [که او را به آنچه توصیف می‌کنند شایسته مقام قدس اوست.] (۱۶۰) و بی تردید شما وآنچه را می‌پرستید، (۱۶۱) نمی‌توانید [مردم را] برضد خدا گمراه کنید. (۱۶۲) مگرکسانی را که [به اختیار خود به خاطر پذیرفتن وسوسه واغوا گری شما] به دوزخ درآیند، (۱۶۳) وهیچیک ازما فرشتگان نیست مگراینکه برای او مقامی معین است. (۱۶۴) وهمانا ما [برای اجرای فرمان خدا] صف بستگانیم. (۱۶۵) وما خود تسبیح کنندگانیم. (۱۶۶) ومشرکان [پیش ازبعثت پیامبر] قاطعانه می‌گفتند: (۱۶۷) اگرنزد ما کتابی چون کتاب‌های آسمانی پیامبران پیشین بود، (۱۶۸) بی تردید ازبندگان خالص شده خدا می‌شدیم. (۱۶۹) ولی [هنگامیکه قرآن را برای هدایت آنان نازل کردیم] به آن کافرشدند و به زودی [وزرووبال کفرشان را] خواهند دانست. (۱۷۰) ووعده قطعی ما درباره بندگان به رسالت فرستاده شده ،ازپیش محقق وثابت گشته است، (۱۷۱) کهبیتردیدآنان [درهمه زمینه ها] یاری شدگانند، (۱۷۲) ومسلماً سپاه ما پیروزند. (۱۷۳) پس تا مدتی ازآنان روی بگردان. (۱۷۴) وآنانرا بنگرکه به زودی [وزرووبال گناهانشان را] خواهند دید. (۱۷۵) آیا شتاب درآمدن عذاب مارا می‌خواهند؟! (۱۷۶) پس هنگامیکه [عذاب ما] به آستانه خانه هایشان نازل شود،بیمشدگان روزگار بدی خواهندداشت، (۱۷۷) وتامدتی از آنان روی بگردان، (۱۷۸) و [آنان را] بنگر که به زودی [وزرووبال گناهان شانرا] خواهنددید. (۱۷۹) پروردگارت که دارای عزت است ازآنچه او را به آن توصیف می‌کنند ،منزّه است. (۱۸۰) وسلام برپیامبران (۱۸۱) وهمه ستایش‌ها ویژه خداست که پروردگار جهانیان است. (۱۸۲)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی:
صحن تو و ضریح تو و بارگاه تو *** هر حاجت نگفته گمانم روا شود
ان شاء الله زیارت مشهد مقدس نصیب همه تان شود باز هم تبریک می‌گویم این ایام پر خیر و برکت را ایام میلاد با سعادت امام حسین حضرت عباس و امام سجاد علیهم السلام را اشاره‌ی قرآنی امروز را بفرمایید خدمت شما باشیم.
حاج آقا ماندگاری: من اینآیه‌ی آخر را با مدد از وجود نازنین امام کاظم و امام رضا و امام جواد و امام هادی که سر سفره‌ی کریمانه شان مهمان هستیم و تبریک این اعیاد قشنگ را محضرشان تقدیم می‌کنیم عرض می‌کنم «وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْ‌سَلِينَ،وَالْحَمْدُ لِلَّـهِ رَ‌بِّ الْعَالَمِينَ» شاید نکته اش این باشد اگر ما بدانیم چقدر فرستاده‌های خدا برای ما مفید هستند چقدر قشنگ حکمت‌های خدا را برای ما باز می‌کنند حکمت واجبات را برای ما گفته اند حکمت محرمات را به ما گفته اند حکمت مستحبات و مکروهات را گفته اند حکمتهمه‌ی این‌ها لطف و محبت خدا برای هدایت ما است اگر این را بدانیم با تمام وجود می‌گوییم الحمدلله رب العالمین شکر می‌کنیم بر این خدای مهربان و این فرستادگان مهربان و این قرآن مهربان و این دین مهربان و رئوف که ما را در مسیر هدایت قرار می‌دهد که اگر تمام عمر تمام وجودمان شکر شود باز هم از پس شکر این نعمت هدایت بر نخواهیم آمد.
شریعتی: خیلی ممنون دوستان می‌دانند که متن‌های برنامه و صوت برنامه در سایت ما موجود است می‌توانید مراجعه بکنید به تفکیک روزها و کارشناسان و همین طور می‌توانید از نرم افزار جامع برنامه‌ی سمت خدا استفاده بکنید که در آن نرم افزار هم صوت برنامه و هم متن‌ها پیاده شده است با گوشی‌های سازگار با اندروید آن هم در سایت ما است samtekhoda3.ir فایلش را که خیلی هم کم حجم است دریافت بکنید. من این سوال را می‌پرسم بعد ان شاء الله برمی‌گردیم به طرح خانه‌های نورانی که نکات شنیدنی را خواهیم شنید. گفتند با سلام و خسته نباشید خدمت دوستان خوب خواهش می‌کنم آقای ماندگاری به سوال من جواب بدهند ایشان گفتند یکی از بهترین دوستانم می‌گوید من عقایدم عوض شده دیگر حجابش را رعایت نمی‌کند با هم کلاسی‌های نامحرم خیلی راحت اختلاط می‌کند و دست می‌دهد و می‌گوید ما با هم دوستان اجتماعی هستیم و من مطمئن هستم که امر به معروف و نهی از منکر هیچ اثری ندارد و مدام می‌گوید عیسی به دین خود و موسی به دین خود دارم دیوانه می‌شوم دیگر نمی‌دانم چه کار کنم شما به من بگویید که من باید چه برخوردی با ایشان داشته باشم.
حاج آقا ماندگاری: ابتدا من می‌خواهم این بزرگوار را توصیه بکنم بحث‌های برادر عزیزم جناب آقای حاج آقای فرحزاد را که در مورد دوستی است هم دنبال بکنند هم بحث‌های قبلی را بتوانند دریافت بکنند و مطالعه بکنند چون ایشان واقعا متخصصانه و کارشناسانه خیلی هم خوب و زیبا برای مردم بیان کردند آن قدری هم که بضاعت نا چیز حقیر اقتضاء می‌کند عرض می‌کنم ما فکر می‌کنیم وقتی با کسی دوست هستیم فقط باید در سلامت و خوشی هایش با او دوست باشیم وقتی خدای نکرده مریض شد حالا مریضی جسم را مریضی می‌دانیم و مریضی روح را مریضی نمی‌دانیم و رهایش می‌کنیم من به این خواهر بزرگوار می‌گویم آن دوست شما که واقعا هم دوست شما است و معلوم می‌شود خیلی به او علاقه دارید الآن دچار بیماری روحی شده گناه را گناه نمی‌داند مثل کسی که سمّ را سمّ ندارد و بخورد جسمش مریض شود چطور یک مریضی یک دوست تلاش می‌کند که یک دوستش غذای آلوده نخورد آب آلوده نخورد و حس می‌کند این جا باید دوستی اش را به او نشان بدهد یک داستانی معروف است پیر مردی در داستان‌های مثنوی است خیالی است ولی قشنگ است واقعیت هم می‌تواند داشته باشد ولی پیام‌های قشنگی دارد دید یک جوانی ماری را خورده بود در حال خواب چون این پیرمرد این جوان را دوستش داشت گفت بیدارش کنم بگویم مار رفته در حلقت سکته می‌کند می‌میرد قبل از این که مار بخواهد کاری انجام بدهد بردش کنار یک درختی که سیب گندیده داشت چون دوستش داشت می‌زد با شلاق می‌گفت از این سیب‌های گندیده بخور گفت چرا گفت من دوستت دارم متوجه نمی‌شوی یک چند دقیقه بگذرد متوجه می‌شوی سیب‌های گندیده را خورد دنبالش دوید هی می‌زد و دنبالش می‌دوید می‌گفت عاشقتم دوستت دارم این چه عشقی است چه محبتی است وقتی سیب‌های گندیده در وجودش به تلاطم افتاد و دوید شروع کرد به برگرداندن همین که شروع کرد به برگرداندن مار از دهانش افتاد بیرون تازه فهمید حکمت دوستی این پیرمرد دانا را من به این خواهر بزرگوار می‌گویم الآن دوست شما وسوسه‌های شیطان در روحش اثر کرده دوست واقعی این است که این جا به کمک دوستش بشتابد و این جا دوستی شما به این نیست که با او همراهی بکنید حالا چون تو این طوری شدی من هم حجابم را بیندازم من هم بروم با نامحرم راحت باشم اختلاط بکنم نه دوستی شما این جا اقتضاء درمان را دارد ولو درمانی که ببخشید بچه را مادر می‌خواهد ببرد دکتر به ادبیات بچه گانه بچه لنگ و لگد هم بزند جیغ و داد بزند فحش هم بدهد شاید خواهر شما به شما بد و بیراه بگوید همین الآن شروع کرده عیسی به دین خود موسی به دین خود چه کارم داری ولی دوستی شما این جا اقتضا می‌کند او را رها نکنید چطور بروید جلو؟ بتوانی به واقعیت عمل آن بهباطن آن عمل آگاه بکنی بارها گفتیم باطن گناه سه چیز است بنابر آیات و روایت آتش است پرتگاه است کثافت است برو مطالعه بکن در منابع این خواهر بزرگوار مطالعه بکند به او بگوید اگر خدا به زن گفته ارتباط با نامحرم را حفظ بکن به خاطر این که خودت را کوچک نکنی خدا می‌خواهد کرامت تو زن را حفظ بکند‌ای حاج آقا این چه کرامتی است من که نمی‌فهمم همه‌ی ما این را می‌فهمیم در هواپیما گاهی وقت‌ها نشستیم می‌گویند به خاطر یک اشکال کوچک به ادبیات من مثلا یک قطره بنزین ناخالص رفته در باک هواپیما پرواز را کنسل می‌کنند یک قطره که چیزی نمی‌شود مثل یک دست دادن با نامحرم که چیزی نمی‌شود نه آن جا به کارشناس اعتماد داریم می‌گوییم گفته یک قطره بنزین ناخالص برود در هواپیما آن بالا اشکال پیدا می‌کند خب خواهر بزرگوار یک دست دادن با نامحرم را هم شما فکر می‌کنید هیچ چیز نیست ولی این در واقع کرامت تو را پایین کشیده آورده پایین از کجا می‌گویی حاج آقا؟ برو ببین در جامعه همان آقا وقتی می‌خواهد همسر انتخاب بکند به او بگویند خانمی را می‌خواهی همسرت باشد که با تا به حال به هیچ نامحرمی دست نداده یا خانمی که با نامحرم‌ها دست داده والله قسم می‌خورم می‌گوید خانمی که تا به حال با نامحرم‌ها دست نداده چرا؟ از او می‌پرسند برای چه می‌گوید او به همان مقداری که با نامحرم دست داده خودش را قیمتش را در مقابل نامحرم آورده پایین معنی اش این است. این دوست این طوری به او بفهماند که او دارد کرامت تو را لکه دار می‌کند بارها گفتیم چرا دوست پسر دوست دختر‌ها آمار می‌گوید خیلی با هم ازدواج نمی‌کنند می‌گوید این که به راحتی خودش را در اختیار دیگران گذاشته معلوم نیست در اختیار تعداد بیشتری نگذاشته باشد این به درد زندگی نمی‌خورد یک علت حرمت نگه داشتن محرم و نامحرم همین است خدا می‌خواهد تو خانم ارزشمند باشی خودت را کوچک نکنی او که خالق ماست سازنده‌ی ما و عالم هستی است او می‌خواهد من کوچک نشوم از یک راه دیگر می‌تواند وارد شود این خواهر به دوستش بگوید اگر این‌ها مرض پوستی می‌داشتند باز هم با آن‌ها دست می‌دادی؟ باور کنیم گناه از مرض پوستی سرایتش بیشتر است تخریبش بیشتر است در یک کلام این دختر گل باید باور کند این دوستش الآن به کمک او بیشتر نیاز دارد دوستی او با آن دوستش همراهی کردن نیست به قول مراقبت کردن و آگاه کردن او است به قبح کارش و سوم این که همه‌ی تلاشش را بکند تا قبحش را به او نشان بدهد ولو عواقب را نشان بدهد من گاهی وقت‌ها گفتم اگر اسلام اجازه می‌داد عواقب بعضی‌ها که در دوستی‌های حرام افتادند می‌آمدیم این جا برای مردم به تصویر می‌کشاندیم نشان می‌دادیم که از کجا شروع کردند به کجا به چه بدبختی‌هایی کشیده شدند همه شان وقتی می‌آمدند مشاوره داد می‌زنند‌ای کاش شما به دیگران بگویید تا این مسیر غلط ما را آن‌ها انتخاب نکنند.
شریعتی: خیلی ممنون طرح خانه‌های نورانی هفته‌ی گذشته که مطرح شد با استقبال فراوان دوستان خوب مواجه شد از این بابت بسیار خدا را شکر می‌کنیم ان شاء الله تا پایان این طرح این همراهی و هم دلی و حمایت شما دوستان خوب را که همیشه در کنار ما بودید داشته باشیم خاطرم است هفته‌ی گذشته قرار بود دو سه تا روایت بخوانید که وقت نشد در خدمت شما هستیم.
حاج آقا ماندگاری: در جلسه‌ی قبل اشاره شد که این طرح به نظر من مادر همه‌ی آن طرح‌های قشنگی است که در برنامه‌ی سمت خدا برای مردم گفته شده و مردم هم واقعا استقبال بی نظیر کردند فوق تصور استقبال کردند و یک کلمه گفتیم رمز این طرح این است امروز همه‌ی ما از بی برکتی‌ها می‌نالیم در عین حال که عامل برکت قرآن است.«إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ‌،وَمَا أَدْرَ‌اكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ‌» (قدر/ 2-1) قدر این که خدای تبارک و تعالی این کتاب را کتاب مبارک بر قلب مبارک پیغمبر در شب مبارک لیلة القدر و در موقع بعثت وجود نازنین پیغمبر نازل کرده یعنی همه‌ی برکت‌ها در قرآن صامت و قرآن ناطق است همه‌ی گرفتاری‌های ما این است که هم از ظاهر این قرآن فاصله گرفتیم هم از محتوا و دستورات این قرآن. می‌گویم چرا قرآن نمی‌خوانی می‌گوید چون گرفتار هستم وقت نمی‌کنم می‌گویم چون نمی‌خواهی گرفتار هستی چون به قرآن عمل نمی‌کنیم گرفتار هستیم فقیر هستیم مشکلات اقتصادی مشکلات خانوادگی مشکلات تحصیلی مشکلات مختلف داریم بیاییم به قرآن مراجعه کنیم حرف بنده نیست سه روایت را که قول دادم برای عزیزان می‌خوانم وجود نازنین پیغمبر اکرم می‌فرمایندنَوّرُوا بُیُوتَکُمْ بِتِلَاوَهِ الْقُرْآنِ خانه‌های خودتان را منور کنید به تلاوت قرآن فَاِنَّ البِیتَ اِذَا کَثُر فِیه تِلاوتِ القُرآن اگر در خانه‌ای تلاوت قرآن زیاد خوانده شود آن خانه نورانی می‌شود اَضَاءَ لِاهلِ السَّماء (کافی، جلد 2، ص 610)برای آسمانیان هم چنان که ستارگان نور افشانی می‌کنند برای اهل زمین. شب‌ها دیده اید آسمان صاف است مردم در تراس خانه بالای پشت بام خانه می‌خوابند کیف می‌کنند ستاره‌ها را می‌شمارند ملائک آسمان هم از آن جا وقتی به زمین نگاه می‌کنند خانه‌هایی که در آن تلاوت قرآن می‌شود مثل این ستاره‌ها می‌درخشد خانه‌ی نورانی دیگر چه کنم چه کنم نباید داشته باشد نخواهد شد پس خانه‌هایی که در آن تلاوت قرآن می‌شود خانه‌های نورانی است به تعبیر پیغمبر اسم را هم ما انتخاب نکردیم پیغمبر انتخاب کردند دوم روایت از وجود نازنین امام صادق علیه السلام است اَلْبَیْتُ الَّذِی یُقْرَأُ فِیهِ الْقُرْآنُ وَ یُذْكَرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ تَكْثُرُ بَرَكَتُهُ وَ تَحْضُرُهُ الْمَلَائِكَةُ(کافی، ج 2، ص 499) آن خانه‌ای که در آن خانه قرآن خیلی در آن تلاوت شود و ذکر خدای تبارک و تعالی شود آن خانه هم برکتش زیاد می‌شود هم رفت و آمد ملائکه می‌شود پس این خانه نباید مشکلات داشته باشد روایت سوم از وجود نازنین امام صادق علیه السلام استاَلْبَیْتُ الَّذِی یُقْرَأُ فِیهِ الْقُرْآنُ وَ یُذْكَرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ تَهْجُرُهُ الشَّیَاطِینُ(کافی، ج 2، ص 499) خانه‌ای که در آن تلاوت زیاد قرآن شود و ذکر خدا شود چون خود قرآن هم ذکر است «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ‌ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» (حجر/ 9) شیاطین اطراف آن خانه نمی‌توانند بیایند گرفتاری‌های ما به خاطر شیاطین اطراف ما را گرفتند خانه نورانی می‌شود خانه پر برکت می‌شود شیاطین هم دور می‌شوند ان شاء الله توضیحات بیشتر را هم عزیزان دیگر می‌گویند. می‌خواهیم هزار خانه‌ی نورانی به عنوان سمبلیک شاید چندین هزار اتفاق بیفتد ان شاء الله در هر خانه هم چهارده تا رحل قرآن یک قرآن هم شکل و قشنگ که در مجموع می‌شود چهارده هزار قرآن می‌خواهد چهارده هزار رحل می‌خواهد این را هم می‌تواند حتی یک نفر بانی شود ولی نمی‌خواهیم این اتفاق بیفتد می‌خواهیم همه بیایند به قول خود ما هر کسی در آش به این مبارکی یک نخود بیندازد عزیزان بسترش را فراهم بکنند عزیزانی می‌خواهیم خانه هایشان را کاندیدا بکنند بگویند خانه‌ی ما ولو کوچک است ولو یک ماه نتوانیم ده روز شود یا به صورت یک دوره‌ای که این اتفاقا در ماه رمضان شیرینی اش را بچشیم مشتری می‌شویم بعد از ماه رمضان این جلسات قرآنی این خانه‌های نورانی که قطعا در این خانه‌ها دعا و روضه و توسل و کمیل و ندبه از سفره‌های مختلف اتفاق می‌افتد به خدا قول می‌دهم ازدواج‌ها قشنگ حل می‌شود مشکلات خانوادگی حل می‌شود قرض الحسنه‌ها اتفاق می‌افتد از حال هم دیگر خبر می‌شویم کمک در درمان در رفع گرفتاری‌ها می‌کنیم خواهیم فهمید با قرآنی شدن زندگی چقدر باران برکت و رحمت و مغفرت در خانه‌ها بیاید که ماه رمضان ماه رحمت و برکت و مغفرت است ان شاء الله.
شریعتی: ان شاء الله با حمایت مردم خوب ما و با هم دلی آن‌ها این اتفاق مبارک رقم بخورد سمت خدا مثل همیشه پیش قدم شده و شما هم کمک بکنید تا این جلسات و این خانه‌های نورانی منشأ برکات فراوانی برای جامعه‌ی اسلامی باشد. حاج آقای ماندگاری دعا بکنند مردم آمین بگویند برای مریض‌ها مخصوص دعا بکنید.
حاج آقا ماندگاری: خدایا به وجود نازنین پیغمبر که این ماه ماه پیغمبر است و به آبروی مولودهای این ماه که یکی از یکی نورانی تر و با برکت تر است و به آبروی قرآنت توفیق چشیدن شیرینی انس با قرآن تلاوت قرآن و عمل به قرآن را به همه‌ی ما عنایت بفرما و به برکت قرآن مریض‌های ما را شفا گرفتاری‌ها را برطرف رفع گرفتاری شود ان شاء الله از همه‌ی مسلمین و همه‌ی شیعیان و دوستداران اهل بیت به برکت قرآن فرج آقایمان برسد شرّ دشمنان به خودشان برگردد زندگی هایمان قرآنی شود جامعه مان قرآنی شود ان شاء الله همه‌ی خدمتگزاران به قرآن و عترت به ویژه رهبرمان هم در پناه امام زمان محفوظ باشند و خداوند توفیق نهایت استفاده از ماه شعبان و رمضان و قرآن را به همه مان عنایت بکند و ما را قابل برای یاری قرآن و عترت قرار بدهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group