94-05-07-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری - پاسخ به پرسشها
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسشها
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری
تاريخ پخش: 07-05-94
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
شریعتی: به نام او که در طلوع نگاهش قامتم قد میکشد به دو رکعت صلوه عشق سلام به همهی شما هم وطنان عزیز دوستان عزیز همراه هم دل خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز آرزو میکنم در هر کجا که هستید مثل همیشه تنتان سالم باشد و قلبتان سلیم و بهترینها نصیب شما. حاج آقای ماندگاری سلام علیکم و رحمة الله.
حاج آقا ماندگاری: سلام علیکم و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین من هم خدمت شما و همکاران و بینندگان خوب و بندگان خوب خدا عرض سلام و ادب و احترام و روز بخیر دارم امیدواریم خدای تبارک و تعالی توفیق بندگی خودش و خدمت به مخلوقات را به ما عنایت بفرماید از دعای سلامت امام زمان مدد میگیریم برای پاسخ گویی به سوالات عزیزان اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک برای تعجیل در فرجشان و برای سرور قلب نازنینشان دسته گل صلوات را هم هدیه میکنیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شریعتی: خیلی خوب از همهی دوستان عزیزی که سوالاتشان را برای ما میفرستند تشکر میکنیم این جوابها خیلی راه گشاست اولین سوال را میخوانم. گفتند که همسری دارم که به خدا اعتقاد دارد اما به پیامبران و قرآن کریم نه نماز نمیخواند روزه هم نمیگیرد اما آدم خوبی است دروغ نمیگوید پول حلال در میآورد غسل واجبش را انجام نمیدهد خمس نمیدهد به احکام دینی کاملا بی توجه است ایشان میگویند ما هیچ مشکلی در زندگی مان نداریم اما من آدمی هستم که اعتقادات من کاملا بر عکس ایشان است و به خاطر همین خیلی اذیت میشوم به نظر شما من باید چه کار کنم.
حاج آقا ماندگاری: ممنون هستیم از این که این گونه سوالات را که هم معمولا یک کم خجالت میکشند مطرح بکنند این خواهر بزرگوار مطرح کردند من از این همسرشان اگر بینندهی برنامه هستند اگر نه خطاب به همسر بزرگوار میگویم این سوالات را از آقا بپرسند این نمونه هم در زندگیها است خانم نسبت به آقا و یا آقا نسبت به خانم اعتقاداتشان تمایز دارد و با هم موافق نیستند سوال میکنیم از این گونه افراد بزرگوار که میگویند ویژگیهای خوب هم دارد پول حلال در میآورد با ادب است و خوش اخلاق است اینها چیزهای خوبی است انصافا از این بزرگوار سوال میکنیم اعتقاد به خدا یعنی چه؟ یک نفر میگوید من به این آقای دکتر اعتقاد دارم یعنی چه اعتقاد؟ به روپوش سفیدش اعتقاد دارد ؟ این خنده دار است به این که دکتر ناز و مهربانی است اعتقاد دارد؟ به مطب شیکش اعتقاد دارد؟ یا به طبابتش اعتقاد دارد؟ این که میفرماید به خدا اعتقاد دارد به چی خدا اعتقاد دارد خدا ناز است در آسمان است خیلی مهربان است؟ به اینهای خدا اعتقاد دارد یا نه الحمدلله رب العالمین به ربوبیتش اعتقاد دارد؟ یعنی اگر واقعا چون میخواهم همان اعتقاد به خدایی که خانمش تصدیق میکند را ببریم زیر سوال که اگر آن اعتقاد به خدا باشد مثل اعتقاد دکتر باید اعتقاد به طبابتش باشد یعنی اعتقاد به ربوبیت خدا به مدل تربیتی خدا اعتقاد به طبابت آقای دکتر این است که من نسخه اش را میگیرم چون اعتقاد دارم اعتماد هم دارم به طبابتش میدهم بدنم را حتی جراحی بکند قلبم را جراحی بکند بعد وقتی اعتماد کردم خودم را زیر تیغش و تحت دستورات پزشکی اش قرار دادم از دستوراتش هم پیروی میکنم پس این بزرگوار اگر راست میگویند این گونه افراد به خدا اعتقاد دارند اعتقاد یک امر درونی است هیچ کس نمیبیند همه میتوانند اعلام کنند ما به خدا اعتقاد داریم اما علامت این اعتقاد اعتماد است به خدا اعتماد دارم یعنی هر چه خدا بگوید میگویم چشم راست میگوید صدق الله العلی العظیم حالا که به خدا اعتقاد و اعتماد دارم پیروی هم میکنم از دستوراتش حالا دستورات خدا را از چه کانالی به دست بیاورم خودش فرموده دستورات من را پیغمبران میگویند «وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا» (حشر/ 7) «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّـهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا» (مائده/ 55) هر کس به من اعتقاد دارد هر کس به من خدا اعتماد دارد باید به پیغمبر هم اعتماد بکند باید به امیرالمومنین و اولیای معصومین هم اعتماد میکند در عصر غیبت هم باید به علما اعتماد بکند چون اینها هستند که دستورات تربیتی خدا را به ما میدهند پس این بزرگوار وقتی میگویند همسر ما به خدا اعتقاد دارد یا این نوار را محضرشان بگذارند که بگویند اعتقاد شما را سوال کردند یعنی چه یا خودشان خیلی دوستانه و محترمانه این بحث را داشته باشند نکتهی دومی که به این آقای محترم میگوییم فرمودند احکام دین را انجام نمیدهند من دست روی یکی میگذارم غسل واجب را نمیکنند حالا ما میگوییم نماز سخت است یک کار اضافی است بر روند کارهای جاریمان خمس یک کار اضافی است اما ما که روزانه تطهیر میکنیم خودمان را چه چیزی باعث میشود من غسل واجبم را تاخیر بیندازم امروز غسل واجب به گردنم آمده میگویم بخواهم فردا انجام بدهم من که روزانه یکی دو سه بار خودم را تطهیر میکنم این بوی لج بازی نیست؟ چه اعتقاد به خدایی است که با لج بازی جمع شده؟ آقای دکتر من خیلی به شما اعتقاد دارم میگوید نمک نخور نمک دان با خودم اصلا آوردم شیرینی هم میخواهم بخورم میخواهم نمک بزنم این که لج بازی است این چه اعتقاد به خدایی است؟ مطلب سوم این که به این خواهر نمیخواهم ایراد بگیرم اما به جوانهایی که میخواهند امروز انتخاب بکنند میگویم وقتی امروز جوان دختر یا پسر میخواهند همدیگر را انتخاب بکنند میگوید من خیلی به خدا اعتقاد ندارم یک اعتقاد به خدا یا پیغمبر یا به احکام دین را ندارم چه وزنی میگذارم برایش در معیارهای انتخابم؟ مثل این است که بگوید من ماشین ندارم؟ نامزدی که انتخاب کردیم ماشین ندارد خانم و آقا. الآن به این خانم نمیخواهم ایراد بگیرم ایشان کمک بکند همسرش معتقد به پیغمبر و احکام خدا شود با همین بیان سادهای که ما گفتیم من میخواهم این را عرض بکنم دختر پسرهایی که امروز میخواهند انتخاب بکنند یک بار دختر خانمی آمد به من گفت حاج آقا گزینهای آمده سراغ من یک آقا پسری آمده خواستگاری من خیلی پسر خوبی است گفتم نماز میخواند گفت اعتقاد به نماز ندارد گفتم روزه میگیرد گفت اعتقاد به روزه ندارد ولی خیلی پسر خوبی است گفتم ببخشید نوشیدنیهای حرام هم میخورد گفت میخورد ولی خیلی پسر خوبی است اعتقاد به این حرمتها ندارد گفتم میشود بگویی خوبی یعنی چه از دیدگاه شما گفت پولدار است ماشین دارد مدرک دارد خوش تیپ است ما به اندازهای که برای تیپش و پولش و ماشینش وزن قائل شدیم به قول کنکوریها ضریب قائل شدیم آیا برای اعتقاداتش هم ضریب قائل شدیم؟ همهی حرف ما که قرار است پاسخ دینی ان شاء الله به سوالات بدهیم قرار است دین ما را عرضه کنیم به اولیای خدا تا بفهمیم کجایش اشکال دارد بدانیم که باید وزن اعتقادات دینی ما نسبت به اعتقادات دنیایی ما این دو را نمیخواهم مقابل هم بگذارم میخواهم کنار هم بگذارم وزن اعتقادات دینی مان باید از وزن اعتقادات دینی مان بیشتر باشد دغدغهی اعتقاداتمان از دغدغهی مادیاتمان باید بیشتر باشد حالا چه انتخاب ازدواج باشد چه انتخاب یک همسفر باشد.
شریعتی: بعضی وقتها میگوییم ان شاء الله اعتقادات درست میشود.
حاج آقا ماندگاری: قبول اگر خاطر شما باشد فکر میکنم این سوال بارها مطرح شده که خواستگاری آمده برای ما اعتقاداتش ضعیف است ولی آدم منطقی است ما آن جا میگوییم بروید جلو به شرطی که خودتان شخصا یا کمک بتوانید از دیگران بگیرید قدرت این را داشته باشید که بتوانید آن آدم منطقی را به اعتقادات دینی راهنمایی بکنید. پس خلاصه این که از این آقایان و خانمهایی که میگویند ما به خدا اعتقاد داریم به بقیه اعتقاد نداریم سوال کنید اعتقاد یعنی چه منطقا خواهند گفت اعتقاد یعنی اعتماد اعتماد هم یعنی پیروی خب این هم که اگر این طور باشد خیلی مسئله حل میشود این یک دوم این که بگوییم شما اگر اعتقاد دارید اعتقاد با لجاجت قابل جمع نیست نماز نخواندن را میتواند بگوید لجاجت نیست تنبلی است خمس ندادن را میتواند بگوید لجاجت نیست برکاتش را ندیدم ولی غسل واجب نکردن قطعا لجاجت است چون من و شما روزی چند بار مردم شما به تطهیر اهمیت قائل اند خب این تطهیر را نیت غسل بکن چرا غسل را عقب میاندازی میخواهی با روح آلوده امور زندگی را انجام بدهی و نکته سوم این که در انتخابها وزن اعتقادات دینی را مواظب باشیم ما با اعتقادات دینی مان میخواهیم دنیا و آخرتمان را مدیریت کنیم با مسائل مادی فقط میخواهیم دنیا را مدیریت کنیم اگر قبول داریم وزن اعتقادات بیشتر است در انتخابمان این را بیشتر دقت کنیم.
شریعتی: ان شاء الله نکات خیلی خوبی بود. سوال دوم را میخوانم یک درد دلی است یک مقداری شاید طولانی باشد. با سلام و تشکر از دست اندر کاران برنامهی خوب سمت خدا و عرض سلام ویژه خدمت حاج آقای ماندگاری من دختر 17 سالهای هستم که در یک خانوادهی مذهبی بزرگ شدم و به قول حاج آقای ماندگاری دوست دارم زندگی ام را تبدیل به بندگی بکنم بارها برای مشکلات مختلفم به شما ایمیل زدم اما هرگز به سوال من پاسخ داده نشد سال قبل از طریق یکی از دوستانم با یک رمان اینترنتی با موضوع و محتوای نامناسب آشنا شدم که شدیدا علاقه خواندن داشتم ولی چون احساس کردم امکان دارد به گناه بیفتم به شما ایمیل زدم ولی از پاسخ شما خبری نشد که نشد البته من بعد از مدتی از خواندن آن رمان صرف نظر کردم چند روز پیش دوباره در یک جمع در کنار دوستانم که بودم آنها به من یک فیلم به شدت نامناسب نشان دادند من چون هرگز حتی یک بار هم از این چیزها ندیده بودم حسابی شوکه شدم و حتی رنگم هم پرید اما وقتی این بچهها حالت من را دیدند خیلی تعجب کردند به من گفتند نباید از دیدن این فیلمها بترسم یا ذهنم را مشغول کنم چون محتوای این فیلم یک قانون طبیعی است و برای هر کسی ممکن است اتفاق بیفتد حتی به من توصیه کردند گاهی از این فیلمها را به طور تفننی نگاه کنم به من گفتند من خیلی آدم کم ظرفیتی هستم و آن فیلم چیز خاصی نبوده من به آنها گفتم مادرم خیلی ناراحت میشود اگر بفهمد من به این فیلم نگاه کردم آنها گفتند پدر مادرها آدمهای حساسی هستند و لزومی ندارد پدر مادرها هر چیزی را بدانند و من برای همین این موضوع را به شما گفتم ایشان میگویند البته من از شنیدن این که آدم کم ظرفیتی نیستم به هیچ وجه ناراحت نشدم چون برای اولین بار احساس کردم آنها درست میگویند من واقعا دچار مشکل شدم از طرفی احساس میکنم دوستان من کاملا درست فکر میکنند و از طرفی از این که مجبورم بعضی چیزها را از پدر مادرم مخفی کنم به شدت احساس گناه میکنم دیدن این فیلم هیچ آسیبی نزد پس وقتی محرک من به سوی گناه نیست حتما دیدنش هم گناه نیست از شما خواهش میکنم کمی با ما راه بیایید و به سوال من پاسخ بدهید با تشکر از برنامهی خوبتان.
حاج آقا ماندگاری: ممنون هستیم من اول به ایشان عرض میکنم که این که هر بزرگواری توقع داشته باشند همهی سوالات و پیام هایشان خوانده شود مقدور برنامه نیست وقت محدود است پیامها زیاد است ولی باور بفرمایند وقتی پیامها و سوالها را تهیه کننده یا کارشناسان نگاه میکنند بنای ما بر این است که به بهانهی آن سوال به یک فراوانی زیادی پاسخ بدهیم. ان شاء الله این تلاش و بضاعت را از ما بپذیرند. نکتهی دومی که میخواهم عرض بکنم اولا برای این که بدانند ما با اینها میخواهیم راه بیاییم یک خاطره میگویم وارد یک دانشگاه شدم یک جوانی موهای ویژهای داشت آمد جلو به من گفت بعضی از بچهها به من میگویند قیافهی تو تهاجم فرهنگی است میزنند در ذوق ما منم گفتم شکر گفته هر کسی گفته تو خوشتیپ هستی خدا هم خوشتیپها را دوست دارد. إِنَّ اللَّهَ جَمِیلٌ یُحِبُّ الْجَمَال (فروع كافى، ج 6، ص 438) گفت آخ جان حاج آقا از خودمان است پس ایشان هم باور کنند که ما با جوانها میخواهیم راه بیاییم دست این جوان را گرفتم آقا پسری بود گفتم بیا چند قدم راه برویم گفتم من نظرم عوض نشده تو خوشتیپ هستی خدا هم خوشتیپها را دوست دارد قرآن هم گفته حس زیبایی خواهی جوان زیاد است و تقویت میشود من هم قبول دارم اما بگذار یک سوال بپرسم خوشتیپی بر دو نوع است یک خوشتیپی تو را در اردوگاه دوستان امام زمان قرار میدهد یک خوشتیپی تو را در اردوگاه دشمنان حضرت قرار میدهد تو کدام را دوست داری گفت به خدا من امام زمان را دوست دارم گفتم این تیپی که تو زدی شبیه آن طرفی هاست یک تاملی کرد گفت ای کاش در تقدیم تو اولین نفر بودی این طور در ذوق من نمیزدند من به این خواهر بزرگوار و امثال اینها که میگویند فیلم میگذارند لای کتاب ما سی دی میگذارند رمان میدهند پیامک عکس فیلم کلیپ میفرستند داستانها و رمانهای عاشقانه و آن چنانی میفرستند به همهی این دختر و پسرهایی که امروز باب فضای مجازی این قدر گسترده شده که این گستردگی قابل توجه نیست خوب و بدش را من در جایگاه کارشناسی نیستم بگویم من به تمام اینها میگویم من که عددی نیستم خدا هم میخواهد با شما راه بیاید پیغمبرها هم میخواهند با شما راه بیایند امامان هم میخواهند با شما راه بیایند آخوندها هم میخواهند با شما راه بیایند اصلا غصه نخورید ولی بارها در این برنامه گفتیم آدم عاقل دنبال نفع و ضرر است نفع و ضرر ظاهر با نفع و ضرر باطن باید برای عاقل یکی باشد نفع و ضرر زود هنگام نفع و ضرر دیر هنگام باید برای عاقل یکی باشد من از همین دختر خانم گل میپرسم از این آقا پسرها و دختر خانمها میپرسم چرا صدای وحشتناک و خشن را نمیگذاریم به گوش ما بخورد آلودگی صوتی را چون ضررش زود حاصل میشود احتمال دارد به پردهی گوش آسیب بزند چرا نور مادون را نمیگذاریم به چشم ما بخورد میگوییم الآن به زودی به چشم ما آسیب میزند چرا بعضی از آلودگیها را نمیگذاریم در حلقمان برود میگوییم زود به ما آسیب میزند یعنی ورودیهای جسممان را هر آن چه زود به ما آسیب میزند همه متوجه میشوند نورهایی که نباید چشم ما بدون فیلتر ببیند یا ناحیهی گوش یا پوست خوراکیهایی که آسیب میرساند من از این جوانها میپرسم احتمال نمیدهیم روح ما هم از یک سری از ورودیها با یک فاصلهای آسیب میبیند؟ چون ایشان فرمودند من این فیلم را نگاه کردم هیچ تاثیر منفی نگذاشت خودشان هم فتوا دادند احتمالا رساله هم باید چاپ کنند چون آسیب نداشته پس فکر میکنم نگاه کردن اینها اشکال ندارد امروز به نظر شما آسیب نداشت برای شخص شما آسیب نداشت فردا هم برای هم آسیب ندارد؟ دین ما میگوید آسیب دارد دین ما میگوید صحنهی حرامی که چشمت الآن میبیند خیلیها دارند در خیابان چشم چرانی میکنند بی حیایی را میبینند امام صادق فرموده صحنهی حرامی که الآن دارد چشمت میبیند شاید در آن لحظه هیچ اثری بر شما نگذارد ولی این شب نه فردا شب نه یک ماه دیگر نه یک سال دیگر این تصویر در آرشیو ذهن شما ضبط شده یک روزی آسیبش را میزند. من میگویم فرض میکنیم زود هنگام آسیب نگذارد موسیقی مبتذلی که به گوش من میخورد یا صدای حرامی که به گوش من میخورد شاید الآن آسیب نزند ولی میتواند تضمین بدهد که یک ماه دیگر یک سال دیگر آسیب نزند لقمهی حرامی که امروز یکی میخورد شاید یکی بگوید کیف کردم از این لقمهی حرامی که خوردم میتواند تضمین بدهد در آینده؟ رابطهی حرام شهوت انگیزی که برقرار میکند الآن میگوید هیچ احساسی نکردم من هیچ آسیبی هم به من نزد مواظبت هم کردم میتواند تضمین بدهد؟ حرف ما با این جوانها نه فقط جوانها به بزرگ ترها هم داریم میگوییم این دختر گل متدین سوال میکند کسی که یک روحانی را قبول دارد اظهار ارادت هم میکند ممنونشان هستیم این قدر ما را قبول دارند اعتماد میکنند دغدغه اش شده من میگویم خدا خیر بدهد سال گذشته را رمان را با تمام وسوسههایی که از درون و بیرون داشتی نخواندیای کاش از دیدن این فیلم هم صرف نظر میکردی به احتمال آسیبش آدم عاقل احتمال آسیب را هم در نظر میگیرد ما که میگوییم آسیب قطعی است آسیب احتمالی هم باشد دیر هنگام هم باشد باید رویش تصمیم بگیرم این نکتهی دوم نکتهی سوم این است که ما تا چقدر باید به پدر مادرمان اعتماد کنیم و حرف هایمان را بزنیم؟ آیا همین دختر خانم وقتی کلاس در دوران دبستان بود یک نفر در خیابان لولو خور خوره شده بود و ترسانده بودش اولین کس به مادرش میگفت یک نفر حتی یک نوشیدنی و خوردنی به او تعارف کرده بود که مزه اش فرق میکرد با غذاهای معمولی میآمد میگفت غذایی به من دادند یک مزهی دیگری داد مادرش را حساس میکرد ببیند چه غذایی خورده چرا وقتی بزرگ تر میشویم فکر میکنیم همه چیز را خودمان میدانیم و از بزرگ ترها کمک نمیگیریم؟ فکر میکنم آیهی قرآن است که «كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى، أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى» (علق/ 7-6) پدر مادر که خیلی مهربان اند دخالتشان هم به نظر من شیرین است چون دختر به من میگفت پدرم متوجه شود که من رابطهی حرام دارم من را میزند گفتم نوش جانت ولی پدرت بزند بهتر از این است که خدا بزند بهتر از این است که شیطان بزند باید دلسوزی پدر مادر را باور کنم که بعد دلسوزی خدا پیغمبر را هم باور کنم کسی که دلسوزی پدر مادر را باور ندارد یک مقام بالاتر از پدر مادر خدا پیغمبر اند میترسم شیطان یک کاری کند دلسوزی آنها را هم باور کند بگوید اگر بروی از خدا عذرخواهی کنی خدا نمیپذیرد بعد نا امیدش بکند بعد آرزوی مرگ بکند و خودکشی و این ها. پس ما سه کلمه گفتیم یک این که خواهش میکنم خوبان جوانهای خوب و نازنین این قصهها را از دیگران مخفی نکنید به نفع و ضرر دیر هنگامش هم فکر بکنید ولو احتمالی چون وقتی خدا میگوید ضرر دارد بدانید ضرر دارد امروز ضرر نداشته باشد فردا ضرر دارد خدا گفته ورودیهای روحت فکرت را مراقبت کن یکی چشمت است یکی گوشت است یکی دهانت است یکی دامنت است اینها را مراقبت بکن حرام وارد این ورودیها شود شاید در آن لحظهی اول ضررش را حس نکنی ولی قطعا بعدا آسیبش را خواهی دید گاهی وقتها هم بعضی از آسیبها قابل جبران نیست کار از کار میگذرد مخصوصا اگر بدون توبه وارد معرکهی قیامت شوند مطلب سوم هم این که بیاییم به پدر مادرمان به عنوان دلسوزان اعتماد کنیم که اعتماد به پدر مادر به عنوان مهربان زمینهی اعتماد به خدا را فراهم میکند باور کنیم نمیخواهند ما را بکشند ما را دوست دارند کمکمان میکنند امیدواریم این اتفاق بیفتد
شریعتی: ان شاء الله خیلی ممنون. من سوال سوم را هم میخوانم این سوالات حاکی از لطف و اعتماد عمیق بینندههای خوبمان به برنامه است که یک وقتهایی که سوالات خصوصی را با ما در میان میگذارند گفتند با سلام خدمت همهی سمت خداییها من خانمی هستم سی ساله وقتی نه سالم بود ما یک گاو داشتیم دوشیدن آن گاو به عهدهی من بود وقتی آن گاو شیرش کم میشد پدرم من را خیلی میزد که چرا علف به آن کم دادی من هم هر چه قسم میخوردم علف کم ندادم باور نمیکرد خلاصه از ترس این که کتک نخورم آب را داخل شیر میریختم آن موقع هم یادم نیست مادرم شیر را به چه کسانی میفروخت الآن مادرم در قید حیات نیستند که بپرسم شیر را به چه کسانی فروخته الآن هم عذاب وجدان دارم که با این حق الناسی که به گردنم است چه کار باید بکنم این مشکل من را حل بکنید.
حاج آقا ماندگاری: بندهی خدایی شیر میفروخت شیرهای مزهی آب میداد گفتند چرا در شیرها آب میریزی قسم و آیه میخورد که من در شیر آب نمیریزم میگفتند مزهی آب میدهد آخرش معلوم شد در آب شیر ریخته حالا باز ایشان خدا خیرش بدهد در شیر آب ریخته مثل شرعی اش اول این است باید با رد مظالم مشکل را حل بکند الآن اگر دستشان میآید تمام خسارتهایی که به افراد احتمالی زدند و نمیشناسند برای آنها صدقه رد کنند کم کم به عنوان رد مظالم رد کنند و اگر واقعا هم ندارند استغفار بکنند یک هدیه هم از امام رضا میگویم چون روز میزبانی امام رضا است امام رضا فرمودند اگر برای کفارهی گناهان هیچ چیزی در دست نداری با صلوات بر محمد و آل محمد میتوانید کفارهی گناهان را ادا کنید اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اما مطلب اساسی که از این سوال میخواهم اشاره داشته باشم برخورد والدین با خطای فرزندان است که باید چطوری باشد در نظام آموزش دینی ما و تربیت دینی ما بارها گفتیم هیچ چیزی یک طرفه دیده نشده والدین با فرزندان و فرزندان با والدین ما گاهی وقتها ما آخوندها جفا کردیم ما منبریها مبلغین جفا کردیم میگویند شما عموما حقوق والدین بر فرزندان را میگویید حقوق فرزندان را هم بر والدین را بگویید عاق والدین را میگویید عوق ما را هم بگویید ما هم گاهی وقتها میتوانیم پدر مادر را هم عوق کنیم واقعا این طوری است یک کاری میکنند هر کس میبیند میگوید بر پدر مادرش لعنت در نظام تربیت دینی دین گفته در مقابل خطای فرزندتان سه کار انجام دهیده اول اصل تغافل غفلت چیز بدی است ولی تغافل چیز خوبی است یعنی شتر دیدی ندیدی یعنی به رویش نیاور آبرویش را نبر حالش را نگیر ولی به فکر درمانش باش پدر فهمیده خطای دخترش را نباید کتکش بزند اول مادر فهمیده خطای دختر و پسرش را پدر مادر خطای فرزند را فهمیدند اول تغافل یک کم تغافل کنید تا رویش بشود بیاید با ما حرف بزند ولی وقتی به رویش آوردم حالش را هم گرفتم کتکش هم زدم طرد و قهر هم کردم دیگر نمیآید بقیه را به ما بگوید ما ریز درد را نمیفهمیم کلیت درد را فهمیدیم یک نماز بی وضو خوانده به ما گفته من نماز خواندم روزه نگرفته به ما گفته روزه گرفتم نماز نخوانده گفته خواندم پول گرفته برود خرید بخورد رفته بستنی بخورد آمده گفته گم کردم یا خدای نکرده دست در جیب پدر مادر کرده من نمونههای زیادی را دیدم کار را خراب کرده کار را واگذار کردیم انجام نداده مثل همین گفتن شیر بدوش آب قاطی کرده از ترس این که کتک نخورد پس اول تغافل دوم بستر را فراهم کنیم بیاید ریز قصه را برای پدر مادر به عنوان مربی بگوید ما مربی اش هستیم همین که قرآن به پیغمبر میگوید تو اُذُن باش یک بستر فراهم کردن این است که شنوندهی خوبی برایش باشیم اجازه بدهیم قبل از این که دیگران با خبر شوند ما با خبر شویم خاطر جمع باشد که اگر به پدر مادر بگوید آبرویش را نمیبرند ستار هستند چون پدر مادر خدا کوچک خانه اند كَمْ مِنْ قَبيح سَتَرْتَهُ (دعای کمیل) اینها الآن آبرویشان را زود پیش دختر خاله نمیگویند که دختر من دست در کارنامه اش برده که آبرویش نرود آبرویش را نمیبرند ما اول یک کاری کنیم که آنها به ما اعتقاد پیدا بکنند اعتماد پیدا بکنند بعد اعتماد و اعتقاد که برقرار شد ارتباط برقرار میشود این سه کلمه باید بین پدر مادر و فرزندان باشد پدر مادر هم باید به بچهها اعتقاد داشته باشند بچهی من است اگر خطا کرده من خطا کردم در خطای او دارد نشان میدهد اَلوَلَدُ سِرُّ أبِيه بارها گفتیم بچه خطا میکند احتمال خطای پدر مادر است پس اعتقاد داشته باشیم به بچهها خوب و بدشان پای ماست بچهها هم به پدر مادرها اعتقاد داشته باشند واسطهی الهی اند هم واسطهی خلقت هم واسطهی نعمت هم واسطهی مغفرت اند بعد اعتماد داشته باشیم اعتماد فرزند به پدر مادر چیست؟ آبرویش را نمیبرد کمکش میکند یاری میکند طبابت میکند اعتماد پدر مادر به فرزند چیست او هم نمیخواهد آبروی پدر مادر را ببرد محصول پدر مادر است حالا ارتباط چطور برقرار میشود در ارتباط چه کار کنیم؟ وقتی فهمیدیم که این خطا را کرده تغافل کردیم به او نشان دادیم که آبرویت را نمیخواهیم ببریم بگوییم حالا میخواهیم کمکت کنیم جبران کنی این دختر الآن اگر مادرش نیست به بابا بگوید میشود وام به من بدهی کمکم کنی رد مظالم بدهم پدر مهربان بگوید تو خطای کردی خطای تو خطای منم بوده پس منم شریکم در این خطا بیا با هم کمک کنیم جبران کنیم زن و شوهر هم میتوانند این طوری باشند دو برادر هم میتوانند ما اعتقاد داریم هر جا ارتباطات دو طرفه باشد زن و شوهر والدین فرزندان دو خواهر دو برادر دو دوست دو شریک اگر هدفشان بندگی خدا باشد خدا به تمام وجود و اعمالشان برکت میدهد و اگر هدف ما بندگی خدا نباشد همهی وجود ما شرّ میشود هم برای خودمان هم برای دیگران پس سه کار بکنند در برابر خطای بچهها یک تغافل دو بستر فراهم کنم او بیاید بگوید اشکال مریضی ایراد را بگوید قول بدهم آبرویش را نمیبرم و میپوشانم و سوم با هم دیگر کمک کنند جبران کنند اگر فکر خودشان قد نمیدهد حتی پدر مادر برای این که آبروی بچه شان نرود میرود پیش روحانی میگوید اگر یک فردی به عنوان یک شخص ثالثی چنین خطایی بکند باید چطور جبران بکنیم راه حل را که گرفت میآید میگذارد در دست دختر و پسر. پسرم غصه نخور از روحانی و کارشناس دین پرسیدم امروز متاسفانه فقط این مشکل نیست دختر پسری که رابطهی حرامی دارند از پدر مادر مخفی میکنند به ترس این که اگر پدر بفهمد کتکشان میزند این اگر بیاید به پدر مادر بگوید الآن بارها شده رابطه برقرار کردند طرف از آنها آتو گرفته گفته اگر ادامه ندهی آبرویت را میبرم این هم دارد ادامهی گناه را میرود جلو به خاطر این که ترسید از پدر مادرش پدر مادر اگر باور کنند بچه شان اگر خدای نکرده رابطهی حرام برقرار کرد یک گناه یک کوتاهی من کردم استغفار بکنند کمک بکنند راه حل را بلد نیستند بیایند بپرسند به فرزندشان بگویند این گناه را کردی این راهش است کمک بکنند برای جبران این دستور دین است اما جاهای دیگر مدل دیگر دستور میدهند که خدا عاقبت آنها را ختم به خیر بکند.
شریعتی: ان شاء الله خیلی خوب خیلی ممنون مشرف میشویم محضر قرآن کریم بعد برمیگردیم همراه شما خواهیم بود و در کنار شما ممنون هستیم از همهی دوستانی که برای ما سوالاتشان را ارسال میکنند وقت برنامه محدود است عذرخواهی میکنم از دوستانی که سوالاتشان را میفرستند و فرصت نمیشود سوالاتشان را بخوانیم مطمئن باشند به سوالات شما در طراحی مباحث پاسخ داده خواهد شد. آیات 31 ام تا 51 ام سورهی مبارکهی ذاریات صفحهی 522 قرار امروز ماست لحظه لحظهی زندگی تان منور به نور قرآن کریم باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿٣١﴾ قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ ﴿٣٢﴾ لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن طِينٍ ﴿٣٣﴾ مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ ﴿٣٤﴾ فَأَخْرَجْنَا مَن كَانَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿٣٥﴾ فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿٣٦﴾ وَتَرَكْنَا فِيهَا آيَةً لِّلَّذِينَ يَخَافُونَ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ ﴿٣٧﴾ وَفِي مُوسَى إِذْ أَرْسَلْنَاهُ إِلَى فِرْعَوْنَ بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ﴿٣٨﴾ فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ وَقَالَ سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿٣٩﴾ فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿٤٠﴾ وَفِي عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ ﴿٤١﴾ مَا تَذَرُ مِن شَيْءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ ﴿٤٢﴾ وَفِي ثَمُودَ إِذْ قِيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِينٍ ﴿٤٣﴾ فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ يَنظُرُونَ ﴿٤٤﴾ فَمَا اسْتَطَاعُوا مِن قِيَامٍ وَمَا كَانُوا مُنتَصِرِينَ ﴿٤٥﴾ وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿٤٦﴾ وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ ﴿٤٧﴾ وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ ﴿٤٨﴾ وَمِن كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿٤٩﴾ فَفِرُّوا إِلَى اللَّـهِ إِنِّي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿٥٠﴾ وَلَا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّـهِ إِلَـهًا آخَرَ إِنِّي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿٥١﴾
ترجمه:
[ابراهیم] گفت: ای فرستادگان! دنبال چه کار مهمی هستید؟ (۳۱) گفتند: ما را به سوی مردمی گنهکار فرستاده اند؛ (۳۲) تا [بارانی] از گِل سنگ بر آنان بفرستیم؛ (۳۳) [سنگی که] نزد پروردگارت برای تجاوزکاران نشانه گذاری شده است؛ (۳۴) پس هرکه را از مؤمنان در آن شهر بود [پیش از آمدن عذاب] بیرون بردیم؛ (۳۵) در آنجا جز یک خانه از مسلمانان [که اهلش مطیع خدا بودند، نیافتیم.] (۳۶) در آنجا [پس از زیر و رو شدن شهر و هلاکت مردم] نشانه و عبرتی [از قدرت، غضب خود و محکومیت مجرمان] برای کسانی که از عذاب دردناک می ترسند به جا گذاشتیم. (۳۷) و [نیز] در [سرگذشت] موسی، چون او را با دلیلی روشن به سوی فرعون فرستادیم [عبرتی است.] (۳۸) پس فرعون با سپاهیانش روی [از حق] گرداندند و گفت: [این مرد] یا جادوگر است یا دیوانه! (۳۹) در نتیجه او و سپاهیانش را گرفتیم و به دریا افکندیم، در حالی که [به سبب لجبازی و دشمنی] مستحقّ سرزنش بود. (۴۰) و [نیز] در [سرگذشت قوم] عاد هنگامی که بر آنان باد هلاک کننده ای فرستادیم [عبرتی است.] (۴۱) [آن باد] هیچ چیزی را که بر آن می وزید، رها نمی کرد مگر آنکه آن را به صورت استخوان پوسیده ای می ساخت. (۴۲) و [نیز] در قوم ثمود [عبرتی است] هنگامی که [پس از پی کردن ناقه] به آنان گفته شد: زمانی کوتاه [که بیش از سه روز نیست، از زندگی] برخوردار باشید [که عذاب خواهد رسید.] (۴۳) ولی [آنان در آن سه روز هم که مهلت داشتند باز] از فرمان پروردگارشان سرپیچی کردند، پس صاعقه مرگبار آنان را فراگرفت در حالی که آنان با ترس و حیرت به آن می نگریستند. (۴۴) پس [با آمدن عذاب و به سبب اینکه هیچ مهلتی نیافتند] نه قدرت برخاستن از جای خود را داشتند و نه دادخواهی کردند. (۴۵) و قوم نوح را پیش از این [هلاک کردیم]؛ زیرا آنان همواره مردمی نافرمان بودند. (۴۶) و آسمان را به قدرت ونیرو بنا کردیم و ما [همواره] وسعت دهنده ایم. (۴۷) و زمین را گستردیم و چه نیکو گستراننده ای هستیم. (۴۸) واز هر چیزی جفت آفریدیم باشد که متذکّر [این حقایق که نشانه هایی بر قدرت، حکمت و ربوبیت خداست] شوید. (۴۹) پس به سوی خدا بگریزید [که] بی تردید من از سوی او بیم دهنده ای روشنگرم. (۵۰) و با خدا معبودی دیگر قرار ندهید، یقیناً من از سوی او بیم دهنده ای آشکارم. (۵۱)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: صحن تو و ضریح تو و بارگاه تو هر حاجت نگفته گمانم روا شود زیارت مشهد مقدس نصیب همه تان شود این پیام را میخوانم بعد نکتهی قرآنی را بفرمایند گفتند من مدتی است فرزند 21 ساله ام را از دست دادم من خودم معلم دینی و قرآن هستم که همیشه مقید هستم مطالب برنامهی شما را برای شاگردانم بازگو کنم از شما و بینندهها خواهش میکنم برای این که به مادران داغدیده یای مثل من صبر بدهد دعا بکنند.
حاج آقا ماندگاری: خدا به آبروی امام زمان این عزیز را قرین رحمت بکند و به خاندانش صبر عنایت بفرماید همه باور بفرمایند که بهترین خیرات خیرات معنوی است همچنان که بهترین خادم خادم معنوی است. آیهی آخر این صفحهی نورانی «وَلَا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّـهِ إِلَـهًا آخَرَ إِنِّي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ مُّبِينٌ» اگر ما بخواهیم خدایی خدا را قبول نکنیم چه کسی دیگر شایستهی خدایی است خودم که این قدر ضعیفم و متزلزلم یا آدمهای دیگری که از خودم گرفتار تر هستند یا ثروت و قدرت را خدا قرار بدهم؟ فدای پیغمبر و اولیای الهی شویم که چقدر به ما قشنگ هم بشارت دادند هم انذار اگر خدا را انتخاب بکنید همهی عالم را دارید این بشارت است اگر خدا را به خدایی انتخاب بکنید هیچ چیزی ندارید این انذار است همین بشارت و انذار را به عنوان خیرات امواتمان به دیگران منتقل بکنیم خدا را انتخاب نمیکنی چه کسی را میخواهی انتخاب کنی با انتخاب نکردن خدا چه از دست میدهیم با انتخاب کردن دیگران چه به دست میآوریم همین مقدار را مبلغ باشیم برای معارف قرآن بهترین خیرات معنوی را برای عزیزان از دست رفته مان خواهیم فرستاد
شریعتی: سوال بعدی را میخوانم. سلام آقای ماندگاری شما میگویید خانوادهها هزینهی جهیزیه را کم بکنند والدین من جز کسانی هستند که به توصیهی شما عمل کردند من دختر روستایی هستم که با یک مرد شهری عروسی کردم جهیزیه ام نسبت به این جا خیلی کم است کمتر از ده میلیون تومان کل جهیزیهی من که پدرم به من داده همسرم میگوید نمیدانم پس انداز کنم یا برای تو جهیزیه بخرم وقتی مهمان میآید خانه مان آرزوی مرگ میکنم از بس وسایلم به درد نخور است از همسرم خیلی خجالت میکشم وقتی این حرفها را میزند آرزوی مرگ میکنم شما به من بگویید که چه کار بکنم ضمنا پیشنهاد شما برای خرید انگشتر عقیق برای عروس خانمها حسابی مورد انتقاد بینندههای خوب ما قرار گرفت.
حاج آقا ماندگاری: ما اول یک شوخی بکنیم با همانهایی که انتقاد کردند ما آمدیم دیدیم بعضیها تا نمیتوانند ازدواج بکنند زود آروزی مرگ میکنند تا نمیتوانند جهیزیه تهیه بکنند زود آرزوی مرگ میکنند تا نمیتوانند بچه دار شوند زود آرزوی مرگ میکنند من یک نسخهی ساده برای ازدواج آسان برای تهیهی جهیزیهی آسان به ذهنمان رسید که آنهایی که ندارند آرزوی مرگ نکنند ساده بگیرند، انگشتر طلا که واجب نیست بگیرند انگشتر عقیق و نقره بگیرند دوستان انتقاد بکنند ما میگوییم آرزوی مرگ تند تند نکنیم برای جهیزیهی بزرگوار همین را گفتیم این جا سه نکته اشاره میکنم
نکتهی اول که بارها گفتیم این است که دیانت یک پازل است یک قطعه اش ازدواج آسان است یک قطعه اش جهیزیهی ساده است یک قطعه اش هم انتخاب کفو است شما که معتقد بودید به ازدواج آسان شما که معتقد بودید به جهیزیه ساده چرا کسی را انتخاب کردید که با جهیزیهی ساده بزند به سر شما، کفو را درست بر طبق دین انتخاب نکردید نمیخواهم خدای نکرده ایشان را سرزنش کنم همهی ما میگوییم یک بار گفتیم ما به حرف حاج آقای ماندگاری گوش دادیم ازدواج کردیم فقیر شدیم قبول ازدواج غنی میکند ولی به شرطی که بقیهی قطعات این پازل هم سر جایش قرار بگیرد. اینها گفتند عزیزان سوال کردند که ما خدای نکرده فکر فروش کلیه به ذهن پدر مادر آمده ما گفتیم جهیزیه را ساده برگزار کنیم طبیعتا ازدواج ساده و آسان و کم خرج جهیزیهی ساده و آسان و کم خرج باید دو طرف در این قضیه هم فکر و همراه باشند اگر هم فکر و هم دل و همراه نباشند سرزنشها شروع میشود خودتان قانع هستید و ساده هستید کسی را انتخاب بکنید که او هم قانع باشد و ساده باشد و الا این اصطکاک دائما است دوم ایشان فرمودند ده میلیون تومان این ده میلیون تومان عدد کمی نیست با این ده میلیون تومان اولویت بندی را چرا رعایت نکردند میشود اجناس اساسی را گرفت چون فرمودند هر چه هست جنسهای به درد بخور است با ده میلیون تومان چه کمیتی گرفتند که به درد نخور بوده کمیت را کم کنیم اولویت بندی را بکنیم کالاهای اساسی که جلوی چشم مهمانها است آنها را مرغوب تر بگیریم آنهایی که جلوی چشم نیست در کمد و در بوفه و کابینت است خیلی جلوی چشم نمیآید آنها را کم کم در مسیر زندگی تهیه کنیم پس اشکال اول این که قطعهی کفویت رعایت نشده و الا هیچ اشکال ندارد شهری با روستایی ازدواج بکند ولی هم فکر هم باشند پولدار با کم پول ازدواج بکند ولی هم فکر هم باشند با اختلاف سن ازدواج بکنند ولی هم فکر باشند هم فکر مهم ترین ملاک کفویت است یعنی آن چیزی که من میبینم او هم ببیند بر اساس دین اشکال دوم این است که ده میلیون تومان پول کمی نبوده الان جهیزیههایی که بعضی از خیرین بزرگوار خدا خیرشان بدهد تهیه میکنند در حد دو میلیون سه میلیون است ده میلیون تومان رقم قابل توجهی است اولویتها رعایت نشده نکتهی سوم این که فکر نمیکنید اشکال مال خود من باشد من اگر خودم ارزشهای اخلاقی برایم ارزش مند تر باشد چرا احساس میکنم اگر جنسم درجهی سه است در نگاه دیگران تحقیر شدم تو اخلاقت درجهی یک باشد و برایت مهم باشد که جنس درجهی سه تو را کوچک نکند اخلاق درجهی یک تو را بزرگ نکند پس اشکال برمیگردد به خودم با این که ساده گرفتیم ولی هنوز ارزشهای مادی برای ما ارزش بوده باز هم این نسخهی ساده را اعلام کردیم که آرزوی خودکشی و مرگ کمتر شود کسی نسخهی بهتر باشد بدهد ما برایشان میخوانیم
شریعتی: خیلی ممنون حاج آقای ماندگاری دعا بکنند همه آمین بگوییم
حاج آقا ماندگاری: من دعای خاص میکنم خیلی از پدر مادرها از گرفتاری فرزندانشان نسبت به فضای مجازی گلایه میکنند خیلی از فرزندان هم از گرفتاری پدر مادرها و بزرگ ترها در فضای مجازی گلایه مند هستند خدایا به آبروی محمد و آل محمد لذت و محبت مجازی و کاذب فضای مجازی را از دلهای آنهایی که معتاد شدند بیرون بفرما و لذت و محبت و انسی که با انسانهای زنده داریم ما با بچهای که زنده است خواهر برادری که زنده است رابطه برقرار نمیکنیم با آدمی که مجازی است رابطه برقرار میکنیم خدایا شیرینی و حلاوت ارتباطات زنده را به ما بچشان/