يكشنبه 4 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

95-05-06-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری – تقوا
حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری – تقوا
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: تقوا
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری
تاريخ پخش: 06-05-95
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
صبحی گره از زلف تو باز خواهد شد *** راز شب تار بر ملا خواهد شد
تو آیه وحدتی که با آمدنت *** هر قطب نما قبله نما خواهد شد
شریعتی: سلام می‌کنم به همه شما هموطنان عزیزم و همینطور شنونده‌های خوب و نازنین ما. انشاءالله در هر کجا که هستید زیر سایه خداوند متعال و در پناه اهل‌بیت علیه‌السلام باشید. امروز در خدمت حاج آقای ماندگاری هستیم. سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقا ماندگاری: سلام علیکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحیم. السلام علی رسول الله و علی آله آل الله. من هم خدمت شما و همه بینندگان و شنوندگان عزیز سلام عرض می‌کنم. تقاضا می‌کنم همه دست به دعا برداریم و دعای سلامت حضرت را بخوانیم. تا حضرت دعا بفرمایند آنچه خیر است بر زبان ما جاری شود. (قرائت دعای فرج)
شریعتی:آنهایی که دنبال برکت و آثار متعدد تقوا در زندگی‌شان هستند حتماً برنامه امروز را گوش بدهند. امروز حاج آقای ماندگاری از تقوا برای ما می‌گویند و در بخش دوم گفتگوها هم انشاءالله به سؤالات شما پاسخ خواهند داد.
حاج آقای ماندگاری: بسم الله الرحمن الرحیم، بحث خوبی را انشاءالله شروع کردیم که مفید و کاربردی است. زندگی را به جاده‌ای تشبیه کردیم، وقتی این جاده ما را به آرامش و مقصد می‌رساند که ما گواهی‌نامه داشته باشیم. در رانندگی‌ها باید گواهی‌نامه رانندگی داشته باشیم. در زندگی باید گواهی‌نامه بندگی داشته باشیم. چون جاده‌ای که خدا برای ما آماده کرده، جاده زندگی است. در این زندگی هم می‌توانیم بندگی کنیم و هم می‌توانیم بردگی کنیم. حواسمان باشد اگر بنده خدا نباشیم، مجبوریم بنده صدها خدا شویم. چقدر زیبا حضرت یوسف به هم‌سلولی‌های در زندان فرمود: «أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ‏ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ» (یوسف/39) آدم یک خدا داشته باشد، آرامش‌اش بیشتر، اضطرابش کمتر است. وقتی آدم بخواهد هزاران خدا را راضی کند، هم پدر و مادر را راضی کند، هم برادر و خواهر، هم اولاد، هم دوستانش، هم بالا دستی‌ها، هم پایین‌دستی‌ها، هم رفیق‌ها، هم غربی‌ها و شرقی‌ها، هم شهوت و هم غضبش را راضی کند، همه آنچه در درون و بیرونش هست، از لشگریان جهل و ابلیس را بخواهد راضی کند، خودش کلافه می‌شود. پس بیاییم خدا را راضی کنیم که سریع الرضا است و چقدر هم زود راضی می‌شود. یک آقای مهربان هم که روزهای چهارشنبه باید یادی از آن حضرت بکنیم، امام رضا است که مظهر مهربانی‌هاست. خدا از امام رضا زودتر راضی می‌شود. لذا گفتیم در زندگی‌مان با گواهی‌نامه بندگی راه بیافتیم.
قرار شد این زندگی را به جاده و مراحل مختلف زندگی را با هم تطبیق بدهیم و بگوییم: تقوا در این مراحل یعنی چه؟ اما قبل از اینکه وارد آن بحث شوم. امروز می‌خواهم اول آثار قشنگ تقوا را بگویم. آثار تقوا خیلی زیاد است. 259 آیه در قرآن کلمه تقوا و مشتقات تقوا آمده است. من چند مورد را انتخاب کردم برای مردم بخوانم. یکی آیه 96 سوره اعراف است. «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ‏ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» (اعراف/96) این آیه علاوه بر اینکه آثار تقوا را می‌گوید، فرمول دیگری را هم به ما یاد می‌دهد. این آیه می‌فرماید: اگر شما می‌خواهید موفقیت داشته باشید، سه عنصر باید در حد بالا قرار گیرد. یکی انگیزه، یکی برنامه و یکی امکانات است. معمولاً وقتی ما به نتیجه نمی‌رسیم، می‌گوییم: امکانات نبود. هرکسی می‌خواهد در هر امری موفق شود، پروژه اشتغال، تحصیل، ازدواج، سیاست، مباحث اجتماعی و در همه حوزه‌ها موفق شود، خوب گوش کند. اینجا خدا در این آیه می‌گوید: دو تا از عناصر موفقیت را آن مدلی که من می‌گویم، تو بیاور. بیا با هم قرارداد ببندیم. سومی که دغدغه‌ی توست من می‌آورم. می‌گوید: انگیزه و برنامه را مدلی که من می‌گویم، تو بیاور. «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ‏ الْقُرى‏ آمَنُوا» انگیزه‌ات را براساس ایمان به خدا تنظیم کن.
انگیزه موتور محرک کار است. انگیزه من کوچک باشد، همت من کوچک است. انگیزه من بلند باشد، همت من بلند است. اگر بخواهی همه دنیا را به تو بدهند، انگیزه‌ات کوچک است. «متاع قلیل» زود تمام می‌شوی. دیدید بعضی می‌گویند: من فقط زندگی می‌کنم که یک خانه و یک ماشین و همسر و دو تا بچه و شغل داشته باشم. اینها را که داشته باشد، دیگر احساس می‌کند بقیه زندگی برایش پوچ است. می‌گوید: خوب پس بمیرم و منتظر مرگش است. اما بعضی‌ها خیلی انگیزه‌شان بلند است. اگر انگیزه‌ات آدم‌ها و دنیا باشند، کوچک است. اگر پول باشد، همه پول‌های عالم هم به تو بدهند، باز هم کوچک است. همه پست‌های عالم را به تو بدهند، باز هم کم است. شهرت عالم را به تو بدهند، باز هم کوچک است. خوب پس چه کنیم انگیزه ما آنطور که تو دلت می‌خواهد باشد. آمنوا باش، انگیزه‌ات خدا باشد. تو ارزان فروش نباش، گران فروش باش. شهدا خوب گران فروشی کردند.
امروز خیلی‌ها خودشان را به یک نگاه هوس آلود می‌فروشند. بعضی خودشان را به پست می‌فروشند. به یک سخنرانی گفتند: بیا در دهه محرم سخنرانی کن. آنقدر پول می‌دهیم. ولی اسمی از امام و شهدا و انقلاب نبری. یک مقدار فکر کرد و گفت: این پولی که شما می‌دهید از پولی که به ابن زیاد دادند، خیلی کمتر است. من به چقدر بفروشم که بیارزم؟ امیرالمؤمنین می‌فرماید: دو انگیزه ما را بزرگ می‌کند، یکی خدا و دیگری بهشت. قیمت خودتان را بالا ببرید.
یک بچه بسیجی گفت: به یکی از این مشهورها زنگ زدم. حالا مداح بود یا هرکسی. گفتند: باید اول یک مقدار پول به حساب ایشان بریزی تا بیاید. بچه بسیجی گفت: قیمت این آقا اینقدر پایین است؟ حالا قیمت میلیونی بود. من فکر می‌کردم قیمت این آقا قیمت خدا و بهشت است. طرف دوزاری‌اش افتاده بود، گفته بود: ببخشید. گفت: نه،ما حاج آقا و مداح و منبری که قیمتش اینقدر پایین باشد، نمی‌خواهیم.
شهدا قیمت‌هایشان را بالا بردند و خدا هم گفت: خودم خریدارم. «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏» (توبه/111) اصلاً کسی که گواهی‌نامه بندگی بگیرد، خودش را به غیر خدا نمی‌فروشد. این آمنوا است. تو انگیزه‌ات را از ازدواج خدا بکن، بعضی‌ها انگیزه‌شان از ازدواج پول پدر و مادر همسرشان است. بعضی‌ها پست و بعضی شهرتشان است. بعضی فقط زیبایی طرف است. بعضی مدرک است. بعضی قدرت است. اما یکی می‌گوید: بخاطر خدا من با این ازدواج می‌کنم. اشکالی ندارد زیبا و پولدار هم باشد، ولی بخاطر خدا من با این ازدواج می کنم. یعنی اگر اینها را هم نداشت باز با این ازدواج می‌کردم. این احساس پوچی و بی معنی شدن زندگی و بن بست‌ها همه به دلیل کوچک بودن انگیزه است. خدا می‌گوید: می‌خواهی موفق شوی؟ بیا انگیزه‌ات را بالا ببر. انگیزه خدا می‌شود. بعد انگیزه که خدا شد، یک اتفاق خوبی می‌افتد. من امکانات و فرصتم محدود است ولی نیت من نامحدود است. خدا به اندازه عملکرد من به پاداش می‌دهد یا به اندازه نیت من؟ نیت کردم ماه رمضان پنج نفر را افطاری بدهم. ولی انگیزه‌ام این بود اگر پول داشتم پنج هزار نفر را افطار می‌دادم. خدا به اندازه پنج هزار نفر به من ثواب می‌دهد. به شرطی که راست بگویم. اگر روزی امکاناتش را داشتم انگیزه من پنجاه هزار نفری شود. انگیزه را که بالا ببری، همت خودت بالا می‌رود. قیمت خودت بالا می‌رود. لذا یک آیه دیگر می‌گوید: لحظه به لحظه انگیزه‌هایتان را رشد بدهید. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا» (نساء/136) بچه کلاس اولی انگیزه‌اش این است که مدرک کلاس پنجم را بگیرد. حالا پنجم را گرفتی بیا سیکلت هم بگیرد. سیکل هم گرفتی، بیا دیپلم بگیر. بیا لیسانس بگیر، بیا فوق لیسانس بگیر. اگر انگیزه‌ات در هرکاری حتی آب خوردن، خوابیدن، الهی بود، اینکه خدا خریدار باشد، این انگیزه می‌شود. این تلاوت مرا خدا خریدار باشد. این برنامه ما را خدا خریدار باشد. این خوردن، خدمت کردن، خنداندن مرا خدا خریدار باشد. «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ‏ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا» یعنی باید برنامه داشته باشیم. اگر می‌خواهی در جاده بندگی رعایت کنی، باید خط‌کشی‌های بندگی را رعایت کنی. یک جا خط ممتد است. یکجا سبقت ممنوع است. یکجا پارک ممنوع است. یکجا عبور ممنوع است. یکجا توقف ممنوع است. الآن همه در مملکت می‌گویند خدا، می گویند: همه کارهای ما خدایی است. حالا ببینیم راست می‌گویی یا نه؟ چهارچوب‌ها را رعایت می‌کنی یا نه؟
«وَ اتَّقَوْا» یعنی حدود الهی رعایت شود. در خوردن، خوابیدن، ازدواج، ارتباط، اقتصاد، تمام گرفتاری‌های ما برای این است که این حدودها رعایت نمی‌شود. در چهارچوب نیستیم. توپ اگر از این طرف خط شوت شود و در دروازه برود، گل حساب نمی‌شود. ولو همه بلند شوند اعتراض کنند. داور می‌گوید: قبول نیست! خدا داور است می‌گوید: در خط‌کشی بازی کن، هرچه گل بزنی چند برابر قبول می‌کنم ولی از پشت خط گل بزنی قبول نمی‌کنم. خدا می‌گوید: من مشتری تو هستم. خودم می‌خرم. این چقدر عظیم است که خدا مشتری ما شود. فقط متاعت را طوری کن که من مشتری بپسندم. عیب ندارد می‌خواهی به شیطان بفروشی، بفروش. ولی شیطان روز قیامت می‌گوید: « فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنْفُسَكُم‏» (ابراهیم/22) من الکی خریدم. خریدار نبودم. به مردم هم بفروشی، « وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏» (انعام/164) هیچکس به تو کمک نمی‌کند. فقط بیا به من بفروش. امکانات را خودم دادم. عالم را خودم دادم. تو انگیزه‌ات را خدایی کن، چهارچوبی را که گفتم رعایت کن. «لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» (اعراف/96) از آسمان و زمین برایت برکات می‌ریزم و درها را برایت باز می‌کنم. گشایش به تو می‌دهم. «وَ لكِنْ كَذَّبُوا» (اعراف/96) مردم این فرمول مرا قبول ندارند. می‌روند با دیگران معامله می‌کنند. من هم مجبورم «فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ» به نتیجه کارهای خودشان مبتلایشان کنم. با این آیه خدا ما را عذاب نمی‌کند. خودمان، خودمان را محروم می‌کنیم. تقوا یعنی معامله با خدا. اگر با خدا معامله کردیم خدا به فکر ما، به نگاه ما برکت می‌دهد. به کلام ما برکت می‌دهد. به دست و پول ما و همه وجودمان برکت می‌دهد. اگر همه وجود ما برکت شود، در آستانه تولد امام رضا(ع) هستیم. امام رضا فرمودند: اگر خدا به کسی برکت بدهد، برای برکت خدا هیچ نهایتی وجود ندارد. دیگر این آدم بی‌نهایت می‌شود. خدای شیرینی تقوا را به همه ما بچشان.
شریعتی: صفحه 289 قرآن کریم آیات 67 تا 75 سوره مبارکه اسراء برای شما تلاوت می‌شود.
«وَ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ‏ إِلَّا إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَ كانَ الْإِنْسانُ كَفُوراً «67» أَ فَأَمِنْتُمْ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمْ جانِبَ الْبَرِّ أَوْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حاصِباً ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُمْ وَكِيلًا «68» أَمْ أَمِنْتُمْ أَنْ يُعِيدَكُمْ فِيهِ تارَةً أُخْرى‏ فَيُرْسِلَ عَلَيْكُمْ قاصِفاً مِنَ الرِّيحِ فَيُغْرِقَكُمْ بِما كَفَرْتُمْ ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُمْ عَلَيْنا بِهِ تَبِيعاً «69» وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى‏ كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلًا «70» يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا «71» وَ مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُّ سَبِيلًا «72» وَ إِنْ كادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنا غَيْرَهُ وَ إِذاً لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا «73» وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلًا «74» إِذاً لَأَذَقْناكَ ضِعْفَ الْحَياةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنا نَصِيراً «75»
ترجمه: وهرگاه در دريا به شما محنت و رنج رسد، هر كه را جز خداوند مى‏خوانيد، محو وگم مى‏شود، پس چون شما را نجات دهد و به خشكى رساند، از او رومى‏گردانيد. وانسان بسيار ناسپاس است. پس آيا ايمن شده‏ايد از اين‏كه شما را در ناحيه‏ى خشكى (به قهر خود) فرو برد، يا باران ريگ بر شما بباراند، سپس نگهبانى براى خود نيابيد؟ يا اينكه ايمن شده‏ايد از اينكه خداوند دوباره شما را به دريا ببرد و طوفانى شكننده بر شما بفرستد، پس شما را به خاطر كفرتان غرق كند. آنگاه براى خودتان هيچ دادخواه و پيجويى در برابر قهر ما نيابيد!؟ وهمانا فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا (بر مركب‏ها) حمل كرديم و از چيزهاى پاكيزه روزى‏شان داديم و آنان را بر بسيارى از آفريده‏هاى خود برترى كامل داديم. روزى كه هر گروهى از مردم را با پيشوايشان فرامى‏خوانيم، س هر كس نامه‏ى عملش به دست راستش داده شود، پس آنان نامه‏ى خود را (با شادى) مى‏خوانند و كمترين ستمى بر آنان نمى‏شود. و هر كس در اين دنيا كوردل و گمراه باشد، در آخرت نيز كور و گمراه‏تر خواهد بود. و بسا نزديك بود كه تو را از آنچه به تو وحى كرديم غافل كنند تا چيز ديگرى غير از وحى را به ما نسبت دهى، و آنگاه تورا دوست خود گيرند. واگر ما تورا استوار نكرده بوديم، هر آينه نزديك بود كه اندكى به آنان تمايل پيدا كنى. آنگاه دو برابر (كيفر مشركان) در زندگى و دو برابر در مرگ، عذابت مى‏چشانديم و براى خويش در برابر قهر ما ياورى نمى‏يافتى.
شریعتی: اشاره قرآنی را بفرمایید وارد فضای سؤالات شویم.
حاج آقای ماندگاری: آیه 71 و 72 سوره اسراء می‌فرماید: اگر می‌خواهید گواهی‌نامه بندگی داشته باشید باید امامتان را پیدا کنید. خدا برای اینکه ما اهل تقوا باشیم فرمود: «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ‏ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِين‏» (بقره/2) این کتاب فقط قرآن صامت نیست، قرآن ناطق هم هست. هرکس امامش قرآن و اهل‌بیت باشد، حتماً گواهی‌نامه بندگی هم می‌گیرد. در این کلاس به ما گواهی‌نامه بندگی می‌دهند. دو تا مربی یک حقیقت است و دو نمود است. این مربی مکتوب و او مربی شفاهی است. این دو مربی به ما گواهی‌نامه بندگی را یاد می‌دهند. کسی که اینجا اینها را پیدا نکرده، روز قیامت هم مقصد را گم می‌کند. «وَ مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُّ سَبِيلًا»
هرچه بخواهیم گواهی‌نامه بندگی ما دقیق‌تر و بهتر باشد باید سراغ قرآن و عترت برویم. این را به ما یاد داده و خدا معرفی کرده است. اینها برای متقین هستند. «أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُون‏» (بقره/157)
شریعتی: با سلام و عرض خسته نباشید خواهشمندم بفرمایید چگونه می‌توانم خمس مالم را بپردازم در حالی که بنده دو سال پیش در هنگام رفتن به مکه در طول عمر 37 ساله‌ام یکبار این کار را کردم. تمام زندگی من از دم قسطی و قرض است. آیا باز هم من باید برای پرداخت خمس اقدام کنم یا خیر؟
حاج آقای ماندگاری: از شما سؤال می‌کنم که تکلیف نماز برای همه است یا فقط برای سالم‌هاست؟ ولی هرکس به اقتضای استطاعت بدنی که دارد نماز برایش واجب می‌شود. یعنی آدم سالم نماز را ایستاده می‌خواند و هر روز باید بخواند. آدم معلول نمی‌تواند ایستاده نماز بخواند. ما جانبازی داریم که فقط چشم‌هایشان تکان می‌خورد. این تکلیف نماز را دارد. برای اینکه به خدا بگوید: تو گفتی «اقیموا الصلاة» من هم در حد تکلیف خودم اقیموا الصلاه را ادا می‌کنم. من معلول هستم با اشاره دارم نماز می‌خوانم. اگر سالم بودم بلند می‌شدم و ایستاده می‌خواندم. آنهایی که زندگی‌شان از دم قسط است. فقیر هستند، ندار هستند، خمس واجب است مثل نماز است. « وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ‏ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَه‏» (انفال/41) خمس هم یکی از واجبات است. حالا نماز روزی پنج بار واجب است. خمس هم یکبار واجب است. از روزی که صاحب درآمد شد هر سال بر او خمس واجب است. حالا ممکن است به او تعلق نگیرد. وقتی دفتر نماینده مرجع تقلیدش، مثل کسی که با بدن معلول در سجاده خوابیده است، آدم بی‌پول از دم قسط هم دفتر مرجع تقلیدش می‌رود و می‌گوید: من اعلام آمادگی می‌کنم که بیایید حساب و کتاب مرا رسیدگی کنید اگر خمس بدهکار هستم می‌خواهم واجبم را ادا کنم. اعلام آمادگی برای یک واجب به معنای انجام کاملش نیست. همچنان که کسی که نمی‌تواند با یک اشاره نماز می‌خواند. شما می‌روی می‌گویی: من اعلام آمادگی می‌کنم. چه خانم، چه آقا، چه مجرد، چه متأهل، چه مکه برود چه مکه نرود، درآمد دارد واجب سراغش می‌آید. نماز از پانزده سالگی آقایان، نه سالگی دخترها سراغشان می‌آید، خمس از روزی که درآمد در جیبت آمد، سراغت می‌آید. داری پرداخت می‌کنی و نداری اعلام آمادگی می‌‌کنی. در خمس نباید خود محاسبه‌ای کرد. دفتر مرجع تقلید برو، بگو: من ماهی یک میلیون درآمد دارم. ماهی یک و میلیون و پانصد هزار تومان قسط می‌دهم. ماهی پانصد تومان کم دارم. خوب یک کارهایی دیگر هم می‌کنی زندگی‌ات می‌چرخد، دو کیلو برنج در خانه داری، یک کیلو نخود داری، تمام آنهایی که داری همه دویست هزار تومان می‌شود. خمس همین خوراکی‌هایت را حساب کن بیست هزار تومان! می‌توانی یکجا بدهی؟ نه، من ماهی دو هزار تومان می‌دهم. این یعنی اعلام آمادگی. یعنی اگر من روزی دویست میلیون تومان درآمد داشتم یک چهارمش را خمس می‌دهم. عددش مهم نیست اعلام آمادگی‌اش مهم است. همان «آمنوا و اتقوا» است که گفتیم.
نماز که خواندیم برکت به زندگی ما آمد، خمس هم بدهیم برکت به زندگی ما می‌آید. زکات هم بدهیم برکت می‌دهد. هر واجبی اعلام آمادگی می‌خواهد. ادای واجب در حد توان می‌خواهد. اعلام آمادگی اینکه می‌گویم: خدایا هرچه بیشتر به من بدهی، من پای کار هستم. خدایا الاآن دم قسط هستم خمس می‌دهم، وضعم بهتر شود باز هم خمسم را می‌دهم. این را باور کنیم و ضمن اینکه باور کنیم واجبات مالی را که خدا نیاز ندارد. واجبات مالی برای موزانه اقتصادی است. شما که ماهی یک میلیون قسط می‌دهی، ماهی بیست هزار تومان خمست می‌شود. شاید کسی یک پله از شما پایین‌تر باشد که آن بیست هزار تومان خرج زندگی او شود.
شریعتی: در مورد لاک پرسیدند. هروقت به امامزاده‌ها می‌رویم متوجه می‌شویم بعضی خانم‌ها لاک دارند. وقتی تذکر می‌دهیم می‌گویند: از مراجع سؤال کردیم با همین لاک وضو و غسلشان را هم انجام می‌دهند و نماز هم می‌خوانند. واقعاً مراجع آیا چنین فتوایی دادند که با لاک می‌شود غسل کرد و وضو گرفت یا خیر؟
حاج آقای ماندگاری: مراجع زمینی ما که از این فتواها ندادند. آن چیزی که مراجع گفتند این است که فرمودند: اگر انگشتان پایتان را لاک زدید ولی به اندازه یک انگشت جا برای مسح پا بود، لازم نیست مسح شما روی همه پنج انگشت باشد. به اندازه یک انگشت هم جای مسح پا بدون لاک بود وضوی شما درست است. مسح روی لاک، وضو روی لاک، غسل روی لاک اصلاً درست نیست. در غسل باید به تمام بدن آب برسد.
شریعتی: سلام. همسرم اجازه نمی‌دهد به دیدن مادرم بروم. یا حتی تماس بگیرم. چهار ماه است خانه نشین شدم و تمام مشکل من همین مسأله است و مادرم بسیار گریان و ناراحت است. آیا من گناهکار هستم در صورتی که شیوه‌های بسیاری به کار بردم برای رفع مشکلم، اما موفق نشدم. تکلیف من چیست؟
حاج آقای ماندگاری: من می‌خواهم به دو گروه تذکر بدهم. این خانمی که چهار ماه است تحمل کرده، معلوم می‌شود اهل صبوری است. خدا خیرش بدهد. امیدوارم تصمیم شوهر ایشان برای اینکه ایشان را از رفتن به خانه مادرش منع کرده است از باب این نباشد که ایشان در رفتن به آنجا زیاده‌روی کرده باشد. آنقدر خانه مادرش رفته باشد که حق شوهرش را کم گذاشته باشد. اما دو توصیه می‌کنم یکی به مادر این خانم که دخترش را نمی‌بیند و واقعاً برایش سخت است. به هر طریقی که می‌تواند دخترش را به صبوری دعوت کند. دیدن مادر و اینکه مادر و فرزند همدیگر را ببینند خیلی خوب است. خیلی ثواب و برکت هم دارد. اما حفظ این زندگی بالاتر است. مادر فداکاری کند و ایثار کند به دخترش توصیه کند که در این شرایط سخت صبوری کند. مادرها زیاد دادم که می‌گویند: مادرجان شما با هم خوش باشید، ما هم شما را ندیدیم اشکالی ندارد. آتش را شعله نکشند. بگذارند زندگی حفظ شود. اما یک توصیه به آقای بزرگوار بکنم. خبر داری چه تجارتی را از دست می‌دهی؟ می‌دانی از خدمت به پدر و مادر چیزی بالاتر نداریم؟ شما سی سال به پدر و مادرت خدمت کنی و به پدر و مادر خانمت خدمت کنی که پیغمبر فرمود: پدر مادر همسر پدر و مادر تو به حساب می‌آیند، خدمت کنی، می‌دانی چه تجارتی کردی؟ خودت که نمی‌رسی به مادر زنت خدمت کنی همسرت را هم محروم کردی؟ که اگر همسرت با اجازه و تشویق تو برود برای تو هم ثواب حساب می‌شود؟ آنوقت اسم خودمان را عاقل می‌گذاریم؟
شریعتی: در تمامی کشورهای پیشرفته دنیا بهره‌مندی از بیمه بیکاری و استفاده از وام‌های با بهره کم یک چیز مرسومی است و این موجب شده مردم مبتلا به ربا و اینگونه مشکلات نشوند. چرا این کشورها که حکومتشان فاقد بهره‌مندی از اصول مترقی اسلام هست، حکومتشان اسلامی نیست این امر را به درستی درک کردند و دارند از قوانین دین ما استفاده می‌کنند و آن را به صورت قانون درآوردند ولی نه مسئولین و نه علمای ما به این موضوع در کشور ما کوچکترین اهمیتی نمی‌دهند. آیا استفاده از ربا می‌تواند برای فرد گرسنه و بدهکار مفید باشد؟ آیا غفلت از این مهم موجبات ایجاد دین برای مسئولین و علمای محترم در پیشگاه خداوند متعال نمی‌گردد؟ این پیام را یک برادر رزمنده که در دوران دفاع مقدس بودند، برای ما فرستادند.
حاج آقای ماندگاری: در برابر حرف حق باید همه تسلیم باشیم. امیرالمؤمنین هم فرمودند: «الله الله فى‏ القرآن‏ لا يسبقنكم فى العمل به غيركم» مواظب باشید به دستورات قرآن و اهل‌بیت دیگرانی که اسم مسلمان رویشان نیست بر شما سبقت نگیرند. در دین ما می‌گوید: اگر به پولی که خوابیده سود زیاد تعلق بگیرد، کسی رغبت برای کار کردن با پول پیدا نمی‌کند. همه می روند پولهایشان را به نزول و ربا می‌گذارند. من نمی‌خواهم بگویم همه عملیات بانکی ما به نزول و ربا است. نه! اسمش اسلامی است. بارها هم در این برنامه گفتم شکل تمام قراردادها اسلامی است. ولی به این قراردادها معمولاً عمل نمی‌شود. آنچه در جامعه ما اتفاق می‌افتد این است که به پولهای خوابیده سودهای آنچنانی داده می‌شود، و به پولهایی هم که کمک می‌کنند سودهای آنچنانی گرفته می‌شود. ما می‌خواهیم بگوییم: آنچه در کشورهای دیگر اتفاق می‌افتد که برای سپرده‌ها سود کم می‌دهند و برای تسهیلات هم سود کم می‌گیرند، حقیقت کار به اسلام نزدیک‌تر است تا حقیقت کاری که در جمهوری اسلامی اتفاق می‌افتد. مثل موضوعات دیگری که می‌گوییم: در جوامع دیگر رعایت می‌شود. حضرت آیت الله جوادی آملی می‌فرماید: هیچ اشکالی ندارد بگویید: دیانت در بعضی جاها از اینجا بهتر رعایت می‌شود. ولو انگیزه دینی ندارند. انگیزه خدایی ندارند. ولی نسخه خدا و پیغمبر را در دنیایشان رعایت می‌کنند. دنیایشان سالم‌تر می‌شود. به نفعشان است. من براساس درد این رزمنده عزیز می‌گویم مسئولین اقتصادی مملکت! تا موقعی که سودها و سپرده‌ها آنقدر بالا باشد، سود تسهیلات آنقدر بالا باشد، چرخ اقتصادی اسلامی نخواهد گشت. برای همین قرآن گفته: ربا جنگ با خداست. تسهیلاتی که به تولید می‌دهند هجده تا بیست و پنج درصد سود می‌گیرند. سود تولید پانزده درصد است. پس برای چه در تولید برود، پولش را در بانک می‌گذارد، سودش را بگیرد. یعنی همه مردم بیایند سود بگیر شوند. نزول خور شوند! ربا خوار شوند. این سیستم بانکی ما ولو اسمش اسلامی است، قراردادها همه شرعی است. لذا همین الآن به بعضی‌ها وام هشتصد میلیونی با سود یک درصد دادند، یعنی هیچی! به یک بدبخت بیچاره هم ده میلیون وام می‌دهند با سود بیست و پنج درصد! این سیستم بانکی چرخ اقتصاد را اسلامی نمی‌کند. قرآن می‌گوید: خدا نابودتان می‌کند. رهبری هم تذکرات را فرمودند ولی اجرا نمی‌شود.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group