95-05-27-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری – تقوا
حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری – تقوا
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: تقوا
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری
تاريخ پخش: 27-05-95
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
صبحی گره از زلف تو باز خواهد شد *** راز شب تار بر ملا خواهد شد
تو آیه وحدتی که با آمدنت *** هر قطب نما قبله نماز خواهد شد
شریعتی: سلام میکنم به همه شما عزیزان، خانمها و آقایان و همه شنوندههای عزیزمان که از طریق رادیو قرآن شنونده برنامه ما هستند. انشاءالله بهترینها نصیب شما شود. امروز در خدمت حاج آقای ماندگاری هستیم. سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقا ماندگاری: سلام علیکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین. من هم خدمت شما و همه بینندگان و شنوندگان عزیز سلام عرض میکنم. (قرائت دعای فرج)
شریعتی: بخش اول بحثمان با حاج آقای ماندگاری گواهی نامه تقوا در مسیر بندگی است اما در بخش اول پاسخگوی سؤالات شما خواهیم بود.
اولین سؤال بازخورد یک نکته حاج آقای ماندگاری در جلسه گذشته بود که ایشان گفتند: من اسم دخترها و پسرها را که در آستانه ازدواج هستند، مینویسم و لای قرآن میگذارم، حالا این پیام را بشنویم.
نوشتند که با توجه به اینکه واسطه ازدواج میشوند و اسامی دختران و پسران آماده ازدواج را در قرآن میگذارم، میخواستم بگویم من پسری دارم شاخ شمشاد و مؤمن و صادق و کارآمد و با تحصیلات، اما سه سال است که دنبال یک دختر محجبه و مؤمن و پاک هستیم ولی نیست که نیست. لطفاً شما اسم پسر مرا یادداشت کنید. عامل خیر شوید، انشاءالله به دست خیر شما این مهم رقم بخورد. دعا گوی شما هستیم.
حاج آقای ماندگاری: بسم الله الرحمن الرحیم، اول یک شوخی بکنیم. ایام عید و میلاد هم هست. حدود یازده میلیون جوان پشت سد ازدواج داریم. تقریباً پنج و نیم میلیون دختر و پنج و نیم میلیون پسر داریم. سالانه یک میلیون بیشتر ازدواج صورت نمیگیرد. هشتصد هزار، نهصد هزار، ازدواج ثبت میشود. نه میلیون میماند. به نظر شما قرآن من گنجایش نه میلیون اسم را دارد؟ ما گفتیم بیایید یک فرهنگ واسطه گری ازدواج را نقش بدهید. این خواهر بزرگوار از هر شهر و دیاری هستند،مگر میشود دختر خوب در یک شهری که مثلاً پانصد هزار نفر جمعیت دارد، نیست؟ دو احتمال میدهم. یک احتمال اینکه واسطههای ازدواج فعال نیستند. یک احتمال هم اینکه ما گاهی وقتها در بیان، ایمان و اعتقاد و طهارت معیار اول ماست ولی در واقع معیار آخر ماست. میگوییم: ما دختر با ایمان میخواهیم. ولی وقتی سراغش رفتیم، به بینیاش گیر میدهیم. به صورتش گیر میدهیم. به شغل پدرش گیر میدهیم. با اینکه گفتیم: دنبال ایمان هستیم. شغل پدر از ایمان مهمتر است. وگرنه غیر ممکن است برای پسر این خانم در یک شهر بزرگ یک دختر با ایمان پیدا نشده باشد! اگر قرار است ایمان و طهارت معیار اول باشد، نمره و ضریب بیشتری به او بدهید. اگر بقیه آن ضریب را نداشت، شما معدلتان در گزینههایتان بالا باشد.
در یک جلسهای بودم، بازنشستگان و پیشکسوتان بودند. آقایان میگفتند: برای پسرانمان دختر خوب پیدا نمیشود. بعضیها هم میگفتند: برای دخترهایمان پسر خوب نیست. در همان جلسه گفتم: دختردارها دست بلند کنند. یک عده دست بلند کردند. پسردارها هم دست بلند کردند. گفتم: آدرسهایتان را به هم بدهید و با هم آشنا شوید.
در انتخابها دچار وسواس نباشید. امام حسن مجتبی فرمودند: برای فرزندانتان همسر با ایمان انتخاب کنید. اگر دوستش داشته باشد، غوغا میکند. اگر دوستش نداشته باشد چون ایمان دارد به او ظلم نمیکند. فرقی نمیکند چه پسر و چه دختر! دو پاسخ به این خواهر بزرگوار میدهم: 1- واقعاً واسطههای ازدواج به این ثواب فکر کنند و این تجارت معنوی را انجام دهند. 2- خانمها و آقایان وسواسشان را کم کنند، حقیقتاً ایمان و طهارت ملاک اولشان باشد. به همین دلیل که این خانم میگوید: برای پسرم دختر خوب گیر نیاوردم. خیلی از دخترها هم میگویند: از خواستگارها هنوز پسر خوب گیر نیاوردیم. پس معلوم میشود هردوی شما وسواس دارید. توکل ما به خدا باشد، خدا خودش مورد لایق ما را سر راهمان قرار میدهد.
شریعتی: گفتند: من و همسرم بچه دار نمیشویم ولی هیچ دکتری هم قطعی ما را ناامید نکرده است. بعد از دوازده سال و هزینههای مالی زیاد، دیگر وسعمان نمیرسد در این راه باز هم هزینه کنیم. حالا من باید کلا ناامید شوم و منتظر معجزه خدا باشم. اگر اینطور باشد پس معنی جمله از تو حرکت و از خدا برکت چه میشود؟ لطفاً راهنماییام کنید. لطفاً به گوش دولت مردها برسانید که اگر دغدغه افزایش جمعیت را دارند، در این زمینه تمرکز کنند. ایشان درد دل میکنند و میگویند: آقا هزینههای ناباروری خیلی بالا است. من خیلی هم دعا میکنم و غافل از دعا نیستم. اما اطرافیان من میگویند: به زور از خدا بچه نخواه که باعث دردسر و پشیمانیات میشود.
انشاءالله خدا به برکت امام رضا به همه کسانی که در انتظار فرزند هستند، فرزند صالحی عنایت کند.
حاج آقای ماندگاری: اولین نکته که من در پاسخ به این بزرگوار عرض میکنم، این است که وقتی رهبر فرزانه انقلاب فرمودند: تداوم سیاست کنترل جمعیت غلط بوده و به عنوان اولین مسئول نظام از مردم عذرخواهی کردند. پس معلوم میشود سیاست نظام عوض شده است. کنترل جمعیت نباید اتفاق بیافتد. وقتی رهبر که استراتژی نظام را بیان میکنند، حتماً دولت و مجلس هم باید جاده را برای این قصه باز کنند. به صرف اینکه ما میخواهیم جمعیت زیاد شود، درست نمیشود. جمعیت زیاد شدند توصیه به کسانی که میتوانند صاحب اولاد شوند، یک بخش است. ولی بسترسازی و روند را یک مقداری با امتیاز و پاداش و تشویق گذاشتن، دو میلیون نفر زوج نابارور داریم. دولت اگر هزینههای ناباروری را کم کند و علم هم به جایی رسیده که میتواند اکثر اینها را صاحب اولاد کند. پس حتماً وظیفه دولت است و ایشان کاملاً درست میگویند. خدا و قرآن و اهل بیت فرمودند: باید صاحب اولاد شوید. مایه مباهات امت رسول الله است. دوبار در قرآن آمده «نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُم» (انعام/151) بخاطر بچههای شما به شما رزق و روزی میدهیم. با این همه سفارش از بالا، خدا و پیغمبر و ولی فقیه، حتماً باید دولت تمام بستر را فراهم کند که نسل مسلمان بیشتر شود.
یک توصیه به خیرین هم داریم. الحمدلله کارهای خیر در کشور زیاد است. اگر یک مجموعههایی هم ایجاد شود به این گروه کمک کنند، خیلی خوب است. از این دو میلیون زوج بارور ده درصد هم خیرین کمک کنند و هزینههای درمان را بدهند، ده درصد هم صاحب اولاد شوند، یک شهر دویست هزار نفری را بانی شدند. دویست هزار نفر از امت پیغمبر را یک گروه بانی شوند، ثواب کمی است؟ دویست هزار نفر لا اله الا الله گو به جمعیت اضافه کنیم.
نکته دیگر اینکه این آقا تلاش مادیاش را کرده بود، حالا دیگران باید به ایشان کمک کنند. تلاش معنوی هم داشتید. تلاش معنویتان را قطع نکنید. دعا، استغفار، صدقه، چهارقل، آیت الکرسی و توسلات و نذر و نیاز، مخصوصاً برای حضرت جواد(ع). اینکه گفتند یک چیزی را زورکی از خدا نخواهید برای این است که برای خدا تکلیف معین نکنیم. طلبکارانه از خدا چیزی نخواهیم والا اصرار و تکرار دعا را خودشان سفارش کردند. از دعا ناامید نشدن را خود اهل بیت سفارش کردند. جلسه گذشته گفتیم، که ندارها غطبه داشته باشند و حسادت نکنند. نگویند: چرا به او دادی و به من ندادی. بگو: خدایا انشاءالله بچههای آنها سالم باشند، خدایا به من هم دو تا بچه بده.
یک سؤالهایی داشتیم در مورد کسانی که سراغ سقط جنین میرفتند. این دو گروه را با هم مقایسه کنیم. این ندارد به زمین و آسمان میزند که خدا به او فرزند بدهد. او دارد و خدا به او داده و میخواهد برود سقط کند. میخواهد بچه را بکشد. این اوج کفران نعمت است. هرکس میخواهد سقط جنین کند با یکی از این نابارورها صحبت کند. این التماسش خواهد کرد تو را بخدا بچهتان را سقط نکنید. اگر دوست ندارید بزرگ کنید به دنیا بیاورید و بدهید ما بزرگ کنیم.
شریعتی: نوشتند که شما میفرمایید هزینههای زندگی به سه بخش ضروریات،هوسیات و رفاهیات تقسیم میشود. واقعاً برای من سخت است که بتوانم تشخیص بدهم کاری که میخواهم انجام بدهم جز کدام دسته است؟ مثلاً دختری هستم در جامعهای که خیلی از اطرافیان من خیلی به زیبایی اهمیت میدهند. شاید اگر من خودم تنها یا در جایگاه دیگر به دنیا میآمدم هیچوقت بینیام را عمل نمیکردم. ولی در این جامعه واقعاً اعتماد به نفس زیبایی ندارم. چیزی که فکر میکنم برای یک دختر واقعاً مهم است، و آینده هم در ازدواجش تأثیرگزار است، همین زیبایی است. ضمناً من مطمئن هستم که اگر من عمل جزاحی بینی انجام ندهم، پدر من این پول را به یک مستحق نمیدهد. پدر من کسی است که حتی خمس واجبش را نمیدهد. الآن اگر بینیام را عمل کنم به هوسیات پرداختم. اگر نکنم به چه کسی لطف کردم؟ به پدری که دوست دارد پول روی پولش بیاید؟
حاج آقای ماندگاری: دعا میکنیم این پدر واجباتشان مثل خمس را پرداخت کنند وقتی دختری به این خوبی دارند. من دو جواب میدهم. 1- ما گاهی وقتها در همه موضوعات به بغل دستیمان نگاه میکنیم میبینیم اینها تکلیفشان را انجام نمیدهند. آیا تکلیف انجام ندادن دو طرف من مجوز میشود که من هم تکلیفم را انجام ندهم؟ ببینید الآن ایشان میگوید: جامعه تکلیفش را انجام نمیدهد. به جای اینکه به اخلاق و طهارت توجه کند، به زیبایی بینی توجه میکند. پدر من هم تکلیفش را انجام نمیدهد، به جای آنکه پولها را برای کار خیر صرف کند و خمسش را بدهد، این کار را نمیکند. آیا این دو مورد را انجام ندادن مجوز میشود من پول پدرم را در مسیر هوس خرج کنم؟ چون خودش میگوید: این هوسیات است. پس من میخواهم از این بهانه بگیرم. گاهی وقتها زن و شوهر تکلیفشان را انجام نمیدهند. او میگوید: شوهر تکلیفش را انجام نمیدهد. او هم میگوید: خانم تکلیفش را انجام نمیدهد. هیچوقت انجام ندادن تکلیف دیگران مجوز برای انجام ندادن ما نیست.
2- شما پول پدرت را بگیر، اما چه کسی گفته که تنها گزینه برای خرج کردن پول پدر عمل کردن بینی است. من پنج گزینه به شما معرفی میکنم. 1- بروید هنر خودتان را زیاد کند. کلاس خیاطی و آشپزی بروید. گفتیم یکی از اسباب بخت بستگی دخترها ناتوانی در مهارتهاست.ضعفشان در اخلاق و حیا و عفت است. 2- این پول را بگیرد پنجاه درصد برای خودش خرج کند. پنجاه درصد را گره یک نفر را باز کند. با خدا معامله کند. بگوید: خدایا من یک گره گوچک باز کردم تو یک گره بزرگ، ازدواج من را باز کن. 3- این پول را بگیرد و آرایش کند و از صبح تا شب در خیابان قدم بزند و تا شوهر برایش پیدا شود. 4- بینیاش را جراحی کند. 5- این پول را از پدرش بگیرد و برای آینده زندگی خودش پس انداز کند. این پنج گزینه، آیا جراحی بینی و با آرایش در خیابان راه رفتن به نظر شما اولویت است یا آن سه مورد دیگر؟ پس بیاییم اگر این شرایط را داریم از پدر و مادر پول بگیریم ولی در راهی خرج کنیم که عذاب وجدان نداشته باشیم. «لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا» (هود/7)
من به حکم فقهی عمل بینی کار ندارم. ما الآن ده گزینه برای تأمین اوقات فراغت داریم. آیا موسیقی بهترین گزینه است؟ اگر بهترین نیست این آیه جلویت را میگیرد. «لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا» شاید این دختر خانم هم فکر کند خودش گزینههای بهتری هم پیدا کند. اگر جراحی بینی بهترین مورد است حتماً انجام بدهد. اول سیرت نیکو مهم است. نه صورت زیبا. لذا خوش صورتهایی که سیرت خوبی نداشتند در جاده زندگی کم آوردند و بریدند.
شریعتی: پرسیدند که ما متوجه نشدیم آیا در فضای مجازی عضو بودن و در گروهی عضو بودن که زن و مرد در آن گروه هستند اشکالی دارد یا نه؟
پرسیدند که چند روز پیش در یکی از صفحههای مجازی در مورد حجاب تذکری دادند. باور کنید از هر طرف به من حمله شد. آنقدر حرفهای زشت و رکیک به من زدند و به من توهین کردند که هنوز هم که یادم میافتد اشک من سرازیر میشود. مگر امر به معروف و نهی از منکر از واجبات الهی نیست؟ اینطور مواقع باید چه کار کرد؟
حاج آقای ماندگاری: پیام دوم برای پاسخ این دو سؤال خیلی به ما کمک میکند. پیام دوم میگوید: در فضای مجازی اکثراً دنبال چیزهای خوب نیستند. در فضای مجازی مطالعه نیست. چون وقتی به من در مطالعه کسی تذکر بدهد که ناسزا نمیگویم. فضای مجازی کلاس درس نیست. چون در کلاس درس به کسی ناسزا نمیگویند. پیام دوم حال و هوای فضای مجازی را بیان میکند. اکثراً میگویند: ما در فضای مجازی برای حال کردن و سر به سر گذاشتن و وقت گذرانی و سر به سر گذاشتن و ارضاء غرایز میرویم. یعنی برای اینهاست. و الا هفته قبل گفتم که حکم فقهیاش این است. بعضی از فقها نظرشان بر این است که هرگونه رابطه زن و مرد که در آن محرمیت نباشد، مطلق رابطه حرام است مگر ضرورت اقتضا کند. آن ضرورت را هم خودشان معرفی کردند. مثل پزشک، نجات یک انسانی که دارد غرق میشود. آن ضرورت است. اگر مرجع تقلید من اینها هستند، هرگونه خلوت در فضای مجازی با نامحرم حرام میشود. چون هیچ ضرورتی ندارد. کی دسته از فقها مثل امام بزرگوار و مقام معظم رهبری و حضرت آیت الله مکارم شیرازی و بقیه بزرگواران میفرمایند: اگر بین زن و مرد یک رابطه منطقی و عقلانی باشد، دور از هوس و دور از قصد ارضاء جنسی باشد، میتوانند دو نامحرم که استاد و شاگرد هستند، همکلاسی و همکار هستند، همچنان که در اداره میتوانند با هم گفتگوی عقلانی داشته باشند، در فضای مجازی هم میتوانند گفتگوی عقلانی داشته باشند. به شرطی که هوس نباشد، ریبه و شهوت نباشد. در فضای مجازی گاهی میبینم یک خانمی وقتی دارد سؤالش را میپرسد نیاز عاطفی را در سؤال مطرح میکند. بنده به عنوان کارشناس دین برای اینکه جایگاه خودم را حفظ کنم طوری جوابش را میدهم که بنده پاسخگوی نیاز عاطفی شما نیستم. جواب سؤال شما را میدهم و خداحافظ! ولی هر خانم و آقایی میتواند این را رعایت کند؟ این حکم اخلاقی است. لذا وقتی میبینیم که آنهایی که به اصطلاح برای امر به معروف و نهی از منکر در فضای مجازی رفتند، به جاهای ناجور کشیده شد. الآن بعضی از دوستان از دادگاه خانواده میگویند: درصد بالایی از طلاقها در دو سال اول زندگی بخاطر فضای مجازی است. خانم با یک عده از آقایان و آقا با یک عده از خانمها، طبیعتاً گفتگوها عاطفی میشود. مرزها شکسته میشود و خانم در فضای مجازی نیاز عاطفیاش را با یک عده از آقا برطرف میکند. حواسش هم نیست و قصد گناه هم ندارد. در خانه با شوهر سرد میشود. این آقا هم همینطور است. در خانه با همسرش سرد است. این سردی آرام آرام منجر به طلاق میشود. هرکس ضرورت نمیبیند وارد این فضا نشود.
شریعتی: امروز صفحه 310 قرآن کریم آیات 65 تا 76 سوره مبارکه مریم تلاوت میشود.
«رَبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَاعْبُدْهُ وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا «65» وَ يَقُولُ الْإِنْسانُ أَ إِذا ما مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا «66» أَ وَ لا يَذْكُرُ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ يَكُ شَيْئاً «67» فَوَ رَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّياطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا «68» ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمنِ عِتِيًّا «69» ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلى بِها صِلِيًّا «70» وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا «71» ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيها جِثِيًّا «72» وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَقاماً وَ أَحْسَنُ نَدِيًّا «73» وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثاثاً وَ رِءْياً «74» قُلْ مَنْ كانَ فِي الضَّلالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدًّا حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذابَ وَ إِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً «75» وَ يَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدىً وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ مَرَدًّا «76»
ترجمه: پروردگار آسمانها وزمين وآنچه ميان آن دو قرار دارد؛ تنها او را پرستش كن و براى عبادتش شكيبا باش، آيا براى او همتا و هم نامى مىشناسى؟وانسان مىگويد: آيا آنگاه كه مُردم، دوباره زنده (از قبر) خارج خواهم شد؟ آيا انسان (در زنده شدن دوبارهى خود شك دارد؟ و) به ياد نمىآورد كه ما او را پيش از اين آفريدهايم، در حالى كه چيزى نبود؟ پس به پروردگارت سوگند كه ما همه آنهارا با شياطين محشور خواهيم كرد، سپس در حالى كه به زانو درآمدهاند، گرداگرد جهنّم حاضر خواهيم نمود. سپس از هر گروهى، كسانى را كه بر خداى رحمان سركشتر بودند، جدا خواهيم كرد. آنگاه ما مىدانيم چه كسانى از آنها براى سوختن در دوزخ سزاوارترند.و هيچ كس از شما نيست مگر آنكه وارد دوزخ مىشود، (و اين ورود شما) از جانب پروردگارت حكمى قطعى است.سپس اهل تقوا را (از دوزخ) نجات مىدهيم و ستمكاران را (در حالى كه از ضعف و ذلّت) به زانو درآمده (اند) در آن رها مىكنيم. وهرگاه آيات روشن ما بر آنان خوانده شود، كسانى كه كفر ورزيدهاند به آنانكه ايمان آوردهاند مىگويند: كدام يك از ما دو گروه، جايگاهش بهتر و محفلش آراستهتر است. و چه بسيار نسلها را پيش از آنان نابود كرديم كه مال و ثروتشان بهتر بود و منظرى آراستهتر داشتند. بگو: هركه در گمراهى است، خداوند رحمان (طبق سنّت خود) مدّتى به او مهلت و مدد مىدهد، تا زمانى كه آنچه را وعده داده مىشوند ببينند، يا عذاب (اين دنيا) يا (عذاب) قيامت را. پس (در آن روز) خواهند دانست چه كسى جايگاهش بدتر ولشكرش ناتوانتر است. كسانى كه هدايت يافتهاند، خداوند بر هدايتشان مىافزايد و نيكىهاى ماندگار، ثوابش نزد پروردگارت بهتر و خوش فرجامتر است.
شریعتی: اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای ماندگاری: در بحث تقوا در جاده زندگی که از آیه اول این صفحه استفاده میکنم، صبر بر بندگی خدا را خدا از ما میخواهد. معلوم میشود بندگی خدا سخت است. همچنان که رعایت قوانین راهنمایی رانندگی سخت است. یک نفر بگوید: سی سال است رانندگی میکنم یکبار هم جریمه نشدم. این خیلی سخت است. «وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ» باید صبر کنید. دو مرحله را از حالتهای زندگی گفتیم. یکی دارایی بود و یکی نداری. گفتیم: تقوا در داراییها شکر بود. شکر هم معنایش این بود که از آن داراییها در واقع برای روز نداری خودمان بهره برداری کنیم. تقوای در نداریها، صبر بود و حسادت نبود. غبطه بود. در نداری با خدا مشکل دار نشویم. عفت نفس پیشه کنیم. قناعت کنیم. در نداری تلاشمان را بیشتر کنیم. باور کنیم این نداری اینطور ما را آرام میکند که وقتی نداشتم مسئولیت من کمتر است. با خدا مشکلدار نشوم.
امروز در یک مرحله دیگر از جاده زندگی را بیان میکنم. در جاده یک سربالاییهایی با شیبهای مختلف داریم. سربالاییهای زندگی ما واجبات است. تکالیف سخت است. هرچه واجب سختتر باشد شیب بیشتر است. ماشین در سربالایی معمولاً خیلی راحت نمیرود. لذا مردم در واجباتشان مشکل دارند. به نظر شما مردم بیشتر در مستحبات پای کار هستند یا در واجبات؟ زیارت امام رضا میآید اما حجابش درست نیست. در حالی که حجاب از واجبات است. برای امام حسین سینه میزند و نماز را نمیخواند. در حالی که امام حسین برای نماز شهید شده است. معلوم میشود شیب نماز خیلی تند است. تقوا استفاده از دنده کمکیهاست. دنده کمک سه چیز است. اگر ما در انجام واجبات به سه نکته توجه کنیم، در سربالاییها «و السابقون السابقون» میشویم. چون سربالایی دو چیز است یکی بندگی خداست، یک خدمت به خلق خداست. این هردو واجب است. خدا هردو را بر ما واجب کرده است. اگر ما بدانیم در این سربالایی سه اتفاق خوب میافتد، 1- داریم با خدا معامله میکنیم. طرف معامله ما خیلی به ما قیمت میدهد. چرا لوازم بعضی از افراد مشهور قیمتی است؟ فوتبالیستها، هنرپیشهها، رئیس جمهورها، ماشینش میلیاردی به فروش میرسد. همین که در واجب و بندگی خدا و خدمت به خلق خدا با خدا معامله میکنم، این یک دنده کمک برای من است. برای من انگیزه درست میکند. یکی از حرفهایی که من برای جشن تکلیف دخترها میزنم این است که میگویم: دوست دارید به شما بگویند: بچه یا بزرگ؟ میگویند: بزرگ! میگویم: اولین کسی که شما را با بزرگها حساب کرده خداست. از نه سالگی میگوید: بیا با خودم حرف بزن! لذا جشن باید برای این تکلیف بگیرند. چون تازه به چشم خدا و آسمانیها آمدند. در انجام واجبات تو به چشم خدا میآیی. خدا به تو نگاه میکند و قبول کرده با او معامله کنی. پس اولین نکته که به ما در سربالایی واجبات قوت میدهد، این است که دارم با خدا معامله میکنم.
2- این معامله اولین فایدهاش رشد خود من است. هرچه ماشین سربالایی را قشنگتر و محکمتر بپیمایی، ارزش ماشین بالاتر میرود. من اگر واجباتم را بهتر و زیباتر انجام بدهم قیمت خودم بالا میرود. قویتر میشوم. الآن چرا بچهها درس میخوانند؟ مگر درس خواندن سخت نیست؟ لیسانس میشوم. فوق لیسانس میشوم. دکتر میشوم. قیمت من بالا میرود. چرا همه در ورزش دنبال مدال هستند؟ میگویند: مدال قیمت مرا بالا میبرد. تو وقتی در مسیر بندگی خدا واجبت را انجام دادی، مدال بندگی به تو داده میشود.
3- پاداشهای قیامت است. پیغمبری که فرمود: از این سنگ ریزهها در بیابان تاریک بردارید. که هرکس بردارد پشیمان است و هرکس برندارد پشیمان است. این سنگ ریزهها در قیامت معلوم میشود جواهر بوده است. واجبات جواهر است. لذا وقتی در سربالایی واجبات قرار گرفتیم، یک نفر میگوید: من از این تپه بالا نمیروم. میگویند: بالای تپه یک کیسه زر است. حالا با دو میرود. باور کنید تقوا در جاده سربالایی واجبات،1- توجه به اینکه تو چشم خدا هستی. 2- تو بزرگ میشوی. 3- خانه آخرت تو آباد میشود. دیگر اینجاست که خود به خود «و السابقون السابقون» میشود. و میخواهی از دیگران سبقت بگیری. چون میخواهی بروی جواهر جمع کنی.
شریعتی: دعا بفرمایید.
حاج آقای ماندگاری: خدایا به محمد و آل محمد قسمت میدهیم اگر توفیق فکر کردن به ما بدهی همه موفقیت در ازدواج را در زیبایی صورت نمیبینم. همه ارتباط را فقط در فضای مجازی نمیبینم. من فکر میکنم اگر خدا توفیق خلوت و فکر کردن و فکر کردن با خودمان را به ما بدهد، خیلی از مشکلات ما حل میشود. خدایا توفیق فکر کردن به ما عنایت بفرما. آنهایی که بچه ندارند، به آنها بچه عنایت کن. آنهایی که همسر ندارند همسر خوب عنایت کن. قرض بدهکار را ادا کن. به مستأجرهایی که خانه ندارند، مسکن خوب عنایت بفرما. زندانیهای بیگناه را آزاد کن. آنهایی که مشکلات خانوادگی دارند هم مشکلاتشان برطرف شود. مسلمانها و شیعیان جهان هم از چنگال ظلم آزاد شوند.