پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

88-11-03-حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری
سوال – خلاصه ی بحث ارتباط با خدا و دعا را توضیح دهید .
پاسخ - ارتباط یک جاده ی دوطرفه است . اگر ما از خدا توقع داریم که بهترین نوع نعمت را به ما بدهد ، اگر همسر می خواهیم بهترین همسر، اگر خانه می خواهیم بهترین خانه ، اگر ماشین می خواهیم بهترین ماشین ، اگر شغل می خواهیم بهترین شغل را می خواهیم ، بخاطر این است که طبیعت انسان ، کمال طلب است . خودش ما را این جوری خلق کرده است . اگر ما از خدا این جوری توقع داریم ، خوب خدا هم از ما این توقع را دارد . خدا می فرماید : من بهترین عمل را از تو می خواهم . چهار بار این بهترین عمل در قرآن آمده است . در سوره ی ملک و کهف است . در سوره های دیگر هم هست . خدا می گوید : چطور من احسن الخالقین هستم ، الرحم الراحمین هستم ، من در همه ی خوبی ها بالاترین هستم ، از تو نه بهترین ، حداقل نماز خوبتر می خواهم . لذا اگر می خواهید رابطه هایمان با خدا قشنگ تر بشود ، در هدیه هایی که میخواهیم به خدا بدهیم ، یک قدم بیشتر برداریم . او که الله الصمد است و نیاز ندارد ولی هرچه اعمالت را بهتر انجام بدهی ، پس انداز خودت بیشتر میشود . به کسی گفتم : این نمازی را که میخوانی برای خودت است یا برای خدا ؟ گفت : برای خدا . گفتم : خدا لازم ندارد . نخوان . گفت : پس برای خودم است . گفتم : کسی از خودش دزدی می کند ؟ چرا از نمازت می دزدی ؟ این بی انصافی است . سخت ترین عمل انصاف است . حداقل انصاف را در مورد خدا رعایت کنیم . از من بهترین زیارت و حج را می خواهد . بهترین خمس دادن ، زکات دادن ، روزه و دعا کردن را می خواهد . بهترین دعا این است که شرایط آنرا داشته باشم . به اسباب آن هم توجه داشته باشم . به موانع و مراحل آن توجه داشته باشم . در تکلیف مان به فکر رفع تکلیف هستیم . در غذا خوردن این جوری نیستیم . منتظر سفره و سالاد هستیم ، دسر می چینیم . چرا ؟ اگر سفره مرتب نباشد ، دعوا راه می اندازید ؟ در هنگام نماز ما گاهی خودمان را بی حس می کنیم و بعد سرنماز می روییم . کاری کرده ام که روح من کرخ شده است . خدا همانطور که می گوید : آنچیزی که در زمین رویاندیم برای جسمت بخور ، همانطور هم می گوید : برای روحت هم باید غذا بخوری . ما برای بی اشتهایی جسم مان به دکتر مراجعه میکنیم . داروی اشتها می گیریم . آیا یک بار شده بگویم : یک ماه است که از نمازم لذت نمی برم . بچه های جبهه از آیت الله مشکینی پرسیده بودند که چطور می توانیم در نماز حضور قلب داشته باشیم ؟ ایشان فرمودند : اگر راهش را پیدا کردید به من هم بگویید . چون همه ی ما گرفتار هستیم البته فُرمولش را از آیات عظام حفظ کرده ایم و می توانیم بگوییم . با زبان می توانیم بگوییم ولی با وجود معلوم نیست بتوانیم بگوییم . همه ی ارتباطات دو طرفه باید با شرایط باشد . مثل غذا خوردن می ماند همچنانکه من برای غذا خوردن و میوه خوردن خود ، اشتها و بی اشتهایی دارم ، همچنانکه برای تفریخ خود حس دارم یا ندارم مثلا رفقا دنبال ما می آیند می گویند : بیا دوری بزنیم . می گوییم : حس تفریح ندارم . اما بچه ها به او حس می دهند . می نشینند و کمی تعریف می کنند و شوخی می کند و حس تفریح را به اومی دهند . ولی وقتی کسی می گوید : حس نماز ندارم ، نمی دانم چرا بلد نیستیم به او حس نماز بدهیم ؟ در پرواز بودم و می خواستم جایی بروم . جوانی کنار من نشسته بود و گیتار بزرگی همراه داشت . در لحظات اول خیلی میل نداشت من با او صحبت بکنم . من پیش خودم گفتم هرجوری شده باید با او ارتباط برقرار کنم . اول از او ساعت را پرسیدم . بعد گفتم : درباره این موسیقی برای من توضیح بدهید . دوست دارم بدانم . با شوق و ذوق برایم از این موسیقی گفت . رشته کامپیوتر می خواند و خودش لو داد که نماز نمی خواند . گفتم استفاده کردم . بعد صدای بچه شیرخواره بلند شد . گفتم الحمدلله . پرسید چطور ؟ گفتم شما اگر بخواهید به این بچه کمک کنید ، چکار می کنید ؟ گفت : او را به مادرش می رسانم . گفتم : می دانی ما دو تا بچه در وجودمان داریم . یکی جسممان است که مادر آن خاک است . خدا می گوید : ما را از خاک آفریده است . ظهر میشود بچه گرسنه اش میشود . شکمش صدا می کند این همان صدای بچه است . همه او را به مادرش می دهند تا ساکت بشود . پس ما غذا میخوریم و صدای شکممان آرام میشود . بچه ی دیگر ، روح ماست . چرا این را به اصلش نمی دهیم ؟ خدا می فرماید : نفخت روحی . گفت : من رابطه ام با خدا خوب است . گفتم : چه کسی شیر خوردن را به بچه یاد می دهد یقینا مادر . پس خدا هم باید به ما بگوید که چطور باید شیر بخوریم . گفت : چطوری شیر بخوریم ؟ گفتم : با برپا کردن نماز و ذکر خدا شما آرام می گیرید . گفت : در این عمر بیست و چند ساله ام هیچ کس حس نماز را به من این جوری نداده بود . یعنی این جوری نگفته بود . گاهی خیلی با حال عبادت میکنیم ولی گاهی حال نماز نیست . در این مثال گاهی مادر به بچه میگوید : غذا بخور . بچه می گوید : گرسنه نیستم . مادر می گوید : دو لقمه بخور خیلی خوشمزه است . گرسنه می شوی . بعضی ها می گویند : حال نماز نیست . باید حس آن بیاید تا نماز بخوانیم . خدا شرط سختی دارد . می گوید هرکس حس می خواهد بعد از عمل به اومی دهم ، قبل از عمل به او نمی دهم . در حج می گویند : تو برو حج ، بعد از مسجد شجره ، کس دیگری تو را می برد . ارتباط بچه های جبهه با خدا خیلی قشنگ بود .
خدا هرنعمتی که می دهد به دو شرط می دهد که هردو هم به نفع خود ماست . یکی اینکه درست استفاده کنیم . هم از این نعمت به دیگران هم بدهیم . خود خوری نکنیم . امر به معروف یعنی تک خوری ممنوع . شما که تنها نماز میخوانی و حال می بری ممنوع است . شما که چشمت حیا دارد و حال می کنی ، به دوستت هم بگو که حال کند . خوب استفاده کردن به این است که وقتی من یک جای خوبی از طریق حوزه یا دانشگاه پیداکردم فقط نیتم این باشد که خدمت به خدا بکنم . در اصول کافی از حضرت علی (ع) نقل کرده است که هر کس علمی را برای خدا کسب بکند ، باید چهار ویژگی را پیدا بکند . هیچ بابی برای او باز نمیشود مگر اینکه هر چه علم او بیشتر میشود ذلت درونی او هم بیشتر بشود . ما دو تا ذلت داریم . ذلت بیرونی ممنوع . اجازه نداریم در مقابل کسی خودمان را ذلیل کنیم مگر در مقابل خدا ، پدر و مادر ، استاد و امام . اما در مقابل ثروتمند و شهرت حق نداری خود را دلیل کنی . اما ذلت درونی : حضرت زهرا (س) دعایی دارد که می فرماید : خدایا خودم را در خودم کوچک کن . اسبی می خواست از رودی بپرد . لب رود می آمد ولی می ایستاد . جوان کلافه شد . پیرمردی آب را گل آلود کرد و بعد اسب پرید . جوان گفت : چکار کردی ؟ گفت : اسب خودش را در آب زلال می دید و حاضر نبود از خودش بگذرد چون خودش را بزرگ کرده بود . آب را گِل آلود کردم . دیگر خودش را ندید و پا روی خودش گذاشت و پرید . اگر بعضی وقت ها من خودم را در درون خودم کوچک نکنم ، بزرگترین بُت تو خودت هستی . پس هر چه علمم بیشتر میشود ، باید لذت درونی ام بیشتر بشود. چون وقتی علمم بیشتر میشود می فهممم که مجهولات من بیشتر است و می فهمم که من چقدر کوچک هستم . یعنی هرچه علم من بیشتر میشود ، از خدا بیشتر حساب می برم . الان برعکس است . همینکه کمی علمم بالا می رود دیگر از خدا ترس ندارم . حضرت علی (ع) در مقابل خدا مثل یک مورچه میشد . هرچه علمت بیشتر بشود ، باید تواضعت در مقابل مردم بیشتر بشود . علم انسان را باد می کند . مواظب باشید این باد تو را خراب نکند . هر چه علمت بیشتر بشود ، خیر رسانی و کمک رسانی ات بیشتر بشود . وقتی من علم یاد می گیرم یعنی فرمول کشف رابطه ها را یاد گرفته ام . خوب بعضی ها به این رابطه ها نیاز دارند . بخل به خرج ندهم . من به این شرط فرمول را به بچه ها میدهم که وقتی کارشناس شدند و به هر جا رسیدند با علمشان کاسبی نکنند ، بندگی بکنند . کاسبی با علم خیلی خطرناک است . بعضی ها چه در حوزه و چه در دانشگاه با علم کاسبی می کنند . این زیرمیزی ها و حق حساب ها و چانه زدنها ، این ها با علم کاسبی کردن است . علم ودیعه الهی است . علم نور الهی است . تو مزدت را از او بگیر . مردم با عشق به کسی که کارشناس تر است می دهند . هر چه بیشتر متخصص تر باشی ، مردم بیشتر تحویلت می گیرند . هر چه خدمتگزاری من بیشتر بشود ، از این امانت الهی قشنگ تر استفاده می کنم . با این علمم گره باز کنم درهر جایگاهی که هستم .
سوال – برنامه ای برای کنکوری ها بگویید .
پاسخ - برای مطالعه کنکوری ها من ده مرحله یاد داشت کرده ام . یک برنامه مطالعاتی ، یک برنامه تغذیه ای و یک برنامه ی حاشیه ای به آنها می دهیم . این سه تا را یاد داشت کنند . اولین برنامه مطالعاتی آنها یک تست زنی اولیه را شروع کنند . من پنج مرحله تست زنی برای آنها دارم . بعد مطالعه کامل همه ی منابع با دقت . یکبار باید در صفحه ی کامپیوتر ذهنشان تایپ بشود تا با آن برنامه معنوی هم که می گویم خدا عنایت کند و در هنگام امتحان به صفحه ی ذهنش بیاید . جاهای مهم و مبهم را علامت بزنند تا بعدا بپرسند که بیشتر وقت را این می برد . تست زنی مرحله ی دوم . که می توانند این دو تست زنی را با هم مقایسه کنند و رشد خود را ببینند . بعدی مباحثه خلاصه است . سه نفر بشوند و با هم مباحثه بکنند زیرا مباحثه تمرین مفاهیم است یعنی جاهایی را که اشتباه متوجه شده اند می فهمند . تست زنی مرحله ی سوم است . همان درس های قبلی که تست آنها را زده اید دوباره بزنید یا مدل دیگری را بزنند . مرحله ی بعدی تلخیص خلاصه ها است و بصورت فرمول در بیاورند . مرحله ی بعدی تست زنی است . مرحله ی بعدی مرور خلاصه است . اگر این جوری درس بخوانند شب کنکور راحت میخوابند و شب آرامی را خواهند داشت و استرس هم ندارند .
دو شرط اول را که گفتم کنکوری ها باید به خودشان و خدا بگویند که خدایا این نعمتی که ما داریم می خواهیم در سمت خدا از آنها استفاده کنیم . امام صادق (ع) می فرمایند : وای به روزگار کسانی که علم را برای خودشان می خواهند استفاده کنند . وای به حال کسی که علم را به خاطر مادیات و کاسبی استفاده کنند . وای به حال کسانیکه میخواهند علم پیدا کنند تا راه های درون را پیدا کنند . ما می گوییم می خواهیم علم پیدا کنیم برای نورانیت آن و از این نورانیت می خواهم خدا و سمت خدا را پیدا بکنم و دیگران را هم راهنمایی بکنم و به آنها بگویم که با علم خیلی قشنگ میتوان به سمت خدا رفت . علم مقدمه ای برای معرفت است . معرفت هم مقدمه ای است برای کسب فیوضات الهی . هرچقدر معرفت و ظرفیتم بیشتر بشود ، عنایات الهی به من بیشتر خواهد شد .
در کنار این برنامه ی درسی یک برنامه تغذیه ای و حاشیه ای هم می گویم . با تغذیه ، فسفر مغز خیلی مطرح میشود . فاصله ی تغذیه باید کوتاه باشد . به غیر از صبحانه ، ناهار و شام ، دو تا میان وعده هم داشته باشند . کم بخورند ولی خوب و مقوی بخورند و در هنگام خوردن کتاب را کنار بگذارند . با تمرکز غذایش را بخورد . با حس و حضور قلب غذایش را بخورد . روزی پنج بادام خام که همان موقع بشکنند بخورند که خیلی مقوی است . روزی یک قاشق صبح عسل ناشتا با آب ولم بخورند . مویز و کشمش و میوه جات و سبزیجات که خیلی مقوی است . در مورد خواب شش ساعت شب بخوابند و دو تا نیم ساعت هم روز بخوابند که روی آنها فشار نیاید . سه نوبت ورزش را بعنوان حاشیه داشته باشند . بیست دقیقه قبل از خواب ورزش کنید خسته میشوید و خوب می خوابید . خیالات هم خیلی اذیتشان نمی کند . فواصل مطالعه را هم زیاد نکنند . بعد از هر دوساعت مطالعه ، یک صفحه قرآن بخوانند . حال دارد دو رکعت نماز بخوانند و بخواهند که خدا این ها را در ذهن آنها قرار بدهد . ذکر روزانه را حتما داشته باشند . دعای عهد امام زمان را داشته باشند . نماز اول وقت را داشته باشند . نماز در وقتش قشنگ است . اگر می توانند حتما سحرخیز باشند . چون خدا به سحرخیزها خیلی عنایت دارد . جوانان ما سارق زمان زیاد دارند . یکی از سارقین موبایل است . روزها آنرا خاموش کنند و وقتی می خواهند با کسی تماس بگیرند روشن کنند . وقت او را می گیرد . خود تلویزیون هم یکی از سارقین زمان است . باید فرهنگ استفاده داشته باشیم . رفیق هم یکی از سارقین زمان است .

سوال – خداوند چگونه به توقعات ما پاسخ می دهد . مدل های آن چگونه است ؟ گاهی توقعات ما برآورده شده و ما متوجه نمیشویم .
پاسخ - اولین مدل پاسخگویی حضرت حق این است که این دستی که به تقاضا بلند شده است شرایطی هم خدا دارد . مثلا خدایا ، امسال قبولی در کنکور را می خواهم . خدا در همان سال و با همان شرایطی که خواستم به من عنایت می کند بشرطی که همه ی آن اسبابی که خدا گفته ، بیاورم . مدل دوم پاسخگویی حضرت حق این بود که در آن زمانی که من تقاضا کردم به من نمی دهد . در یک زمان دیگر به من می دهد . من یقین دارم که اگر بچه ها با این شرایط کنکوری که ما گفتیم درس بخوانند و امسال قبول نشوند ، سال دیگر حتما قبول خواهند شد . نه اینکه شما کم کار کرده ای بلکه خدا می گوید : تو همه ی اسباب و شرایط را برای من نیاوردی . خدا کمی ما را معطل می کند که ببینید ما عاشق خدا هستیم یا عاشق خواسته ی خودمان هستیم . نکته ی دیگر اینکه تو هنوز ظرفیت آنرا پیدا نکردی . فرزندمان می گوید : برای من موتور بخر . می گوییم : اول گواهینامه بگیر و برای خرید کامپیوتر می گوییم اول آموزش ببین . جوانی گفت : من دوست دارم آن طرف درس بخوانم زیرا در داخل ظرفیت من را ندارد ولی دانشگاه های خارج دارد . گفت : داخل 40 درصد و خارج 80 درصد ظرفیت دارد . گفتم : شما از این 40 درصد ظرفیت داخل استفاده کرده ای ؟ گفت : نه . گفتم : خیلی بد شد . اینجا 40 درصد بی عرضه هستی و آنجا بروی هشتاد درصد بی عرضه میشوی . کسی که نمیتواند هزار تومانی را خرج کند نباید توقع ده هزارتومانی داشته باشد . من هنوز در بخشداری موفق نبوده ام ، هوس فرمانداری و استانداری دارم . سومین مدل پاسخگویی حضرت حق این است که می گوید : ببین بنده ی من ، اگر در دنیا بخواهی به تو می دهم ولی اگر در دنیا تحمل کنی در آخرت هزار برابر به تو می دهم . اینجا به من نمیدهد در آخرت می دهد . آیت اله طباطبایی در المیزان می نویسد که مومنان می گویند : خدایا کاشکی خواسته های ما را در دنیا نمی دادی و در آخرت به ما می دادی . هم فرصت بیشتر است و هم کمیت آن بیشتر است . مثلا من رزق می خواهم . خدا می گوید : اینجا را با فقر بگذران که پیغمبر فرمود : فقر فخر است چون خودش انتخاب کرده است . آنجا ثروت و دارایی زیاد به تو می دهم . پس خدا می گوید : مدل آخرتی را به تو میدهم . دیگر اینکه خدا می گوید : خواسته ات را به تو نمی دهم بلکه به عزیزانت می دهم که باز بخاطر خواسته ی تو می باشد . جایی می روم که می خواهند به من هدیه ی بدهند ولی در شان و ظرفیت من نیست خوب آنرا به بچه یا همسر من می دهند . باز این خوب است . ذکر حَسبی الله ماشاءالله یعنی خدا مرا کفایت می کند و در زمان مشکلات چهارده مرتبه بگویید و این معنی اش اعتماد سازی است و خدا قادر به تقاضای من است و مهربان هم هست و خدا با من هم مشکلی ندارد .

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group