يكشنبه 4 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

سوال – دختری هستم محجبه و با اعتقادات متوسط دینی . پسری که متدین و مذهبی بود به خواستگاری من آمد . بعد از رفت و آمدهای طولانی و قول و قرارها ، ایشان به یکباره اعلان انصراف از ازدواج کرد و من را با سرشکستگی فراوان تنها گذاشت . حالا من نسبت به همه عباداتم کاهل شده ام . شما من را راهنمایی بکنید .
پاسخ - انشاءالله ما به آن مرحله برسیم که بگوییم : من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد . ما یک ساختمانی را در نظر بگیریم . این چهار سوال از چهار گوشه ی ساختمان چهار اِشکال را بیان کرده اند . آیا اگر از هر چهار گوشه ی ساختمان اشکالی پیش بیاید ، من باید یک چوب بردارم و روی کنتور بزنم و برق را قطع کنم . ما برق و نور زندگی مان را از خدا میگیریم . دیوار خراب شده است . شما چه کار به کنتور برق دارید ؟ تو که نماز نمی خوانی ، منبع انرژی خود را قطع میکنی . آن عزیزی که یک پسر خوب به خواستگاریش آمده و حالا گذاشته و رفته و دلیلش هم معلوم نیست . خوب خانم اگر شما به یک رستوران نامناسب بروید و غذای بدی خوردید ، دیگر به هیچ رستورانی نمی روید . آیا اینجا تصمیم می گیرید که دیگر غذا نخورید ؟ چون که این آقا یکبار شما را سرشکسته کرده دیگر نباید با خدا ارتباط داشته باشید ؟ من یک جواب نقضی به آنها می دهم . اگر با ماشین به مسافرت بروم و مشکلی پیش بیاید ، دیگر با ماشین به مسافرت نمی روم ؟ یکبار هواپیما مشکل دار شد دیگر سوار هواپیما نمی شوم ؟ با یک مشکل که مبنای آنرا هم نمی دانم نمیشود این طور برخورد کرد . من چون کوچک هستم زود کم می آورم . در حالیکه اینجا می توانم ده ها احتمال بدهم . خدایا شاید چون من این امر را به تو واگذار کرده بودم ، شاید آن آقا با ظاهر و چهره ی مذهبی معلوم نبود در زندگی چگونه می بود . چون این را به تو واگذار کرده بودم این را خیر می دانم . قرار است که من بنده ی خدا بشوم . گاهی برای اینکه یوسف بندگی خدا را بکند ، تهمت دزدی هم به او می زنند . این تهمت کمی نبود . بنیامین برای اینکه می خواست برادرش را ببیند به او تهمت دزدی هم زدند . من به آن عزیزی که در سربازی به او تهمت دزدی زدند می گویم که شاید میخواهند تو را بنده ی خدا بکنند . ببینند آبروی نزد مردم چقدر برایتان مهم است و آبروی نزد خدا چقدر برایتان مهم است . اگر رابطه ات با خدا خوب است اصلا خودت را ناراحت نکن . یقین بدان این تهمتی که به تو زدند و شاید خسارت هایی هم دیدی یا کفاره ی گناهان است و یا خدا می خواهد تو را یک درجه بالاتر ببرد . این امتحان است . این امتحان یا برای تطهیر گناهان من است یا برای ترفیع من است . هر دو لطف است . کسی که آلودگی روح من را پاک می کند باید از او تشکر کنم . آخر زیارت عاشورا اللهم لک الحمد الشاکرین یعنی هرچه تو برای من بپسندی خیر است . روایت داریم : هرکس خدا زیادی دوستش دارد گوشش را می پیچاند . خداوند پیامبران را دوست داشت . حضرت یونس یک ترک اولی کرد و خدا او را در شکم ماهی انداخت و در قرآن می فرماید : اگر توبه نمی کردی تا روز قیامت در آنجا می ماندی . حضرت آدم را از بهشت بیرون کرد . بر اساس بعضی از روایات حضرت آدم بعد از راندن شدن از بهشت چهل سال گریه کرد . و اگر پنج تن را واسطه نکرده بود خدا او را برنمی گرداند . ما باید در حد خودمان امتحان بشویم . هر اتفاقی که برای ما می افتد ، صد عامل بشری دارد ولی اشاره را به طرف خدا می بریم . به آن خانم می گویم که اگر قرار باشد به ظاهر محاسن و ظاهر افراد که نماز خوان هستند نمره ی بیست بدهیم ، مردم کوفه نمره شان بیست و چهار می شد . در دین ما گفته شده به دیانت و لیاقت طرف در ازدواج دقت کن . شما چقدر از دیانت و لیاقت او اطلاع داری . شاید خیر تو بوده که پس زده است . چرا قصه ی انصراف از خواستگاری و ازدواج را اینقدرسخت کرده اید ؟ شما یک ماشین می خواهید بخرید و نخریدید ، آیا آبرویتان پیش فامیل می رود ؟ ازدواج هم یک عقداست و دو طرف باید بخواهند . در خواستگاری یکی دین است و یکی گفتگو کردن است و یکی تحقیق کردن است . شاید در هر کدام از این مراحل است . یک مرحله ی استخاره کردن را هم اضافه کرده اند . روی شان نمیشود جواب منفی بدهند می گویند : استخاره کردیم خوب نیامد . چرا دختران ما با یک جواب منفی شنیدن این همه خود را اذیت می کنند ؟ به خدا بسپارند . یک وقت من کوتاهی کرده ام و یک رفتار بدی با آنها کرده ام ، خوب استغفار کنید . هر وقت اتفاقی افتاد اول راجع به حرفهای خودم استغفار کنم و بعدا راجع به حرفهای دیگران استغفار کنم و بعدا بگویم . آیه 70 سوره ی فرقان می فرماید : در استغفار تو تغییر بکن من تبدیل می کنم . مگر ما نمیخواهیم خدا مقدراتمان را خدا عوض بکند ؟ میگوید : تو اول تغییر بکن . یک موقع من می گویم : چیزی که من را از خدا دور کرده ، خوردنی های من است ، خوب آنرا اصلاح می کنم . چیزی که من را از خدا دور می کند ، دیدنی های من است ، چیزی که من را از خدا دورمی کند ، مسیر من است . خدا می گوید : تو تغییر بکن ، من پرونده ی سی سال تو را تبدیل می کنم . حر در شب عاشورا عوض شد . حر روز تاسوعا یزیدی بود و حر روز عاشورا حسینی بود . خدا تمام سابقه اش را عوض کرد . حر وقتی به روی زمین افتاد پیشانی بند قشنگی بسته بود و امام حسین (ع) سر او را به زانو گرفت و گفت : آرزویی داری ؟ و او گفت : خونها را از چشمهایم پاک کن تا رضایت را چشمهای تو ببینم . نگفت : چرا این بلا سر من آمد . اگر تو راضی باشی خدا هم راضی است . امام فرمودند : عجب اسم قشنگی مادر برای توانتخاب کرده است . تو آزاد شدی .
سوال – شوهر من در ابتدای ازدواج نماز نمی خواند ولی با راهنمایی و محبت های من اهل نماز شد . الان هر وقت بین ما بحث پیش می آید او دیگر نماز نمی خواند و با خدا قهر می کند . باید چکار کرد ؟
پاسخ - انشاءالله ما به آن مرحله برسیم که بگوییم : من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد . ما یک ساختمانی را در نظر بگیریم . این چهار سوال از چهار گوشه ی ساختمان چهار اشکال را بیان کرده اند . آیا اگر از هر چهار گوشه ی ساختمان اشکالی پیش بیاید ، من باید یک چوب بردارم و روی کنتور بزنم و برق را قطع کنم . ما برق و نور زندگی مان را از خدا میگیریم . دیوار خراب شده است . شما چه کار به کنتور برق دارید ؟ تو که نماز نمی خوانی ، منبع انرژی خود را قطع میکنی . آن عزیزی که یک پسر خوب به خواستگاریش آمده و حالا گذاشته و رفته و دلیلش هم معلوم نیست . خوب خانم اگر شما به یک رستوران نامناسب بروید و غذای بدی خوردید ، دیگر به هیچ رستورانی نمی روید . آیا اینجا تصمیم می گیرید که دیگر غذا نخورید ؟ چون که این آقا یکبار شما را سرشکسته کرده دیگر نباید با خدا ارتباط داشته باشید ؟ من یک جواب نقضی به آنها می دهم . اگر با ماشین به مسافرت بروم و مشکلی پیش بیاید دیگر با ماشین به مسافرت نمی روم . یکبار هواپیما مشکل دار شدی دیگر سوار هواپیما نمی شوم ؟ با یک مشکل که مبنای آنرا هم نمی دانم نمیشود این طور برخورد کرد . من چون کوچک هستم زود کم می آورم . در حالیکه اینجا می توانم ده ها احتمال بدهم . خدایا شاید چون من این امر را به تو واگذار کرده بودم ، شاید آن آقا با ظاهر و چهره ی مذهبی معلوم نبود در زندگی چگونه بود . چون این را به تو واگذار کرده بودم این را خیر می دانم . قرار است که من بنده ی خدا بشوم . گاهی برای اینکه یوسف بندگی خدا را بکند ، تهمت دزدی هم به او می زنند . این تهمت کمی نبود . بنیامین برای اینکه می خواست برادرش را ببیند به او تهمت دزدی هم زدند . من به آن عزیزی که در سربازی به او تهمت دزدی زدند می گویم که شاید میخواهند تو را بنده ی خدا بکنند . ببینند آبروی نزد مردم چقدر برایتان مهم است و آبروی نزد خدا چقدر برایتان مهم است . اگر رابطه ات با خدا خوب است اصلا خودت را ناراحت نکن . یقین بدان این تهمتی که به تو زدند و شاید خسارت هایی هم دیدی ، یقین بدان یا کفاره ی گناهان است و یا خدا می خواهد تو را یک درجه بالاتر ببرد . این امتحان است . این امتحان یا برای تطهیر گناهان من است یا برای ترفیع من است . هر دو لطف است . کسی که آلودگی روح من را پاک می کند باید از او تشکر کنم . آخر زیارت عاشورا اللهم لک الحمد الشاکرین یعنی هرچه تو برای من بپسندی خیر است . روایت داریم : هرکس خدا زیادی دوستش دارد گوشش را می پیچاند . خداوند پیامبران را دوست داشت . حضرت یونس یک ترک اولی کرد و خدا اورا در شکم ماهی انداخت و در قرآن می فرماید : اگر توبه نمی کردی تا روز قیامت در آنجا می ماندی . حضرت آدم را از بهشت بیرون کرد . بر اساس بعضی از روایات حضرت آدم بعد از راندن شدن از بهشت چهل سال گریه کرد . و اگر پنج تن را واسطه نکرده بود خدا او را برنمی گرداند . ما باید در حد خودمان امتحان بشویم . هر اتفاقی که برای ما میافتد ، صد عامل بشری دارد ولی اشاره را به طرف خدا می بریم . به آن خانم می گویم که اگر قرار بود به ظاهر محاسن و ظاهر افراد که نماز خوان هستند نمره ی بیست بدهیم ، مردم کوفه نمره شان بیست و چهار میشد . در دین ما گفته شده به دیانت و لیاقت طرف در ازدواج دقت کن . شما چقدر از دیانت و لیاقت او اطلاع داری . شاید خیر تو بوده که پس زده است . چرا قصه ی خواستگاری را اینقدرسخت کرده اید ؟ شما یک ماشین می خواهید بخرید و نخریدید ، آیا آبرویتان پیش فامیل می رود ؟ ازدواج هم یک عقداست و دو طرف باید بخواهند . در خواستگاری یکی دین است ویکی گفتگو کردن است و یکی تحقیق کردن است . شاید در هر کدام از این مراحل است . یک مرحله ی استخاره کردن را هم اضافه کرده اند . روی شان نمیشود جواب منفی بدهند می گویند : استخاره کردیم خوب نیامد . چرا دختران ما با یک جواب منفی شنیدن این همه خود را اذیت می کنند ؟ به خدا بسپارند . یک وقت من کوتاهی کرده ام و یک رفتار بدی با آنها کرده ام ، خوب استغفار کنید . هر وقت اتفاقی افتاد اول راجع به حرفهای خودم استغفار کنم و بعدا راجع به حرفهای دیگران استغفار کنم و بعدا بگویم : آیه 70 سوره ی فرقان می فرماید : در استغفار تو تغییر بکن من تبدیل می کنم . مگر ما نمیخواهیم خدا مقدراتمان را خدا عوض بکند ؟ میگوید : تو اول تغییر بکن . یک موقع من می گویم : چیزی که من را از خدا دور کرده ، خوردنی های من است ، خوب آنرا اصلاح می کنم . چیزی که من را از خدا دور می کند ، دیدنی های من است ، چیزی که من را از خدا دورمی کند ، مسیر من است . خدا می گوید : تو تغییر بکن ، من پرونده ی سی سال تو را تبدیل می کنم . حر در شب عاشورا عوض شد . حر روز تاسوعا یزیدی بود و حر روز عاشورا حسینی بود . خدا تمام سابقه اش را عوض کرد . حر وقتی به روی زمین افتاد پیشانی بند قشنگی بسته بود وامام حسین (ع) سر او را به زانو گرفت و گفت : آرزویی داری و او گفت : خونها را از چشمهایم پاک کن تا رضایت را چشمهای تو ببینم . نگفت : چرا این بلا سر من آمد . اگر تو راضی باشی خدا هم راضی است . امام فرمودند : عجب اسم قشنگی مادر برای توانتخاب کرده است . تو آزاد شدی .

سوال – پسری درام که تا قبل از سربازی نمازخوان بود . ولی از وقت یکه در خدمتت سربازی وسیله ای گم شد و به او نسبت ناروای دزدی زدند دیگر هیچ کدام از عبادات را انجام نمی دهد . من چگونه او را راهنمایی بکنم ؟
پاسخ - انشاءالله ما به آن مرحله برسیم ک بگوییم : من از درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد . ما یک ساختمانی را در نظر بگیریم . این چهار سوال از چهار گوشه ی ساختمان چهار اشکال را بیان کرده اند . آیا اگر از هر چهار گوشه ی ساختمان اشکالی پیش بیاید ، من باید یک چوب بردارم و روی کنتور بزنم و برق را قطع کنم . ما برق و نور زندگی مان را از خدا میگیریم . دیوار خراب شده است . شما چه کار به کنتور برق دارید ؟ تو که نماز نمی خوانی ، منبع انرژی خود را قطع میکنی . آن عزیزی که یک پسر خوب به خواستگاریش آمده و حالا گذاشته و رفته و دلیلش هم معلوم نیست . خوب خانم اگر شما به یک رستوران نامناسب بروید و غذای بدی خوردید ، دیگر به هیچ رستورانی نمی روید . آیا اینجا تصمیم می گیرید که دیگر غذا نخورید ؟ چون که این آقا یکبار شما را سرشکسته کرده دیگر نباید با خدا ارتباط داشته باشید ؟ من یک جواب نقضی به آنها می دهم . اگر با ماشین به مسافرت بروم و مشکلی پیش بیاید دیگر با ماشین به مسافرت نمی روم . یکبار هواپیما مشکل دار شدی دیگر سوار هواپیما نمی شوم ؟ با یک مشکل که مبنای آنرا هم نمی دانم نمیشود این طور برخورد کرد . من چون کوچک هستم زود کم می آورم . در حالیکه اینجا می توانم ده ها احتمال بدهم . خدایا شاید چون من این امر را به تو واگذار کرده بودم ، شاید آن آقا با ظاهر و چهره ی مذهبی معلوم نبود در زندگی چگونه بود . چون این را به تو واگذار کرده بودم این را خیر می دانم . قرار است که من بنده ی خدا بشوم . گاهی برای اینکه یوسف بندگی خدا را بکند ، تهمت دزدی هم به او می زنند . این تهمت کمی نبود . بنیامین برای اینکه می خواست برادرش را ببیند به او تهمت دزدی هم زدند . من به آن عزیزی که در سربازی به او تهمت دزدی زدند می گویم که شاید میخواهند تو را بنده ی خدا بکنند . ببینند آبروی نزد مردم چقدر برایتان مهم است و آبروی نزد خدا چقدر برایتان مهم است . اگر رابطه ات با خدا خوب است اصلا خودت را ناراحت نکن . یقین بدان این تهمتی که به تو زدند و شاید خسارت هایی هم دیدی ، یقین بدان یا کفاره ی گناهان است و یا خدا می خواهد تو را یک درجه بالاتر ببرد . این امتحان است . این امتحان یا برای تطهیر گناهان من است یا برای ترفیع من است . هر دو لطف است .کسی که آلودگی روح من را پاک می کند باید از او تشکر کنم . آخر زیارت عاشورا اللهم لک الحمد الشاکرین یعنی هرچه تو برای من بپسندی خیر است . روایت داریم : هرکس خدا زیادی دوستش دارد گوشش را می پیچاند . خداوند پیامبران را دوست داشت . حضرت یونس یک ترک اولی کرد و خدا اورا در شکم ماهی انداخت و در قرآن می فرماید : اگر توبه نمی کردی تا روز قیامت در آنجا می ماندی . حضرت آدم را از بهشت بیرون کرد . بر اساس بعضی از روایات حضرت آدم بعد از راندن شدن از بهشت چهل سال گریه کرد . و اگر پنج تن را واسطه نکرده بود خدا او را برنمی گرداند . ما باید در حد خودمان امتحان بشویم . هر اتفاقی که برای ما میافتد ، صد عامل بشری دارد ولی اشاره را به طرف خدا می بریم . به آن خانم می گویم که اگر به ظاهر محاسن و ظاهر افراد که نماز خوان هستند نمره ی بیست به آنها بدهیم ، مردم کوفه نمره شان بیست و چهار میشد . در دین ما گفته شده به دیانت و لیاقت طرف در ازدواج دقت کن . شما چقدر از دیانت و لیاقت او اطلاع داری . شاید خیر تو بوده که پس زده است . چرا قصه ی خواستگاری را اینقدرسخت کرده اید ؟ شما یک ماشین می خواهید بخرید و نخریدید ، آیا آبرویتان پیش فامیل می رود ؟ ازدواج هم یک عقداست و دو طرف باید بخواهند . در خواستگاری یکی دین است ویکی گفتگو کردن است و یکی تحقیق کردن است . شاید در هر کدام از این مراحل است . یک مرحله ی استخاره کردن را هم اضافه کرده اند . روی شان نمیشود جواب منفی بدهند می گویند : استخاره کردیم خوب نیامد . چرا دختران ما با یک جواب منفی شنیدن این همه خود را اذیت می کنند ؟ به خدا بسپارند . یک وقت من کوتاهی کرده ام و یک رفتار بدی با آنها کرده ام ، خوب استغفار کنید . هر وقت اتفاقی افتاد اول راجع به حرفهای خودم استغفار کنم و بعدا راجع به حرفهای دیگران استغفار کنم و بعدا بگویم : آیه 70 سوره ی فرقان می فرماید : در استغفار تو تغییر بکن من تبدیل می کنم . مگر ما نمیخواهیم خدا مقدراتمان را خدا عوض بکند ؟ میگوید : تو اول تغییر بکن . یک موقع من می گویم : چیزی که من را از خدا دور کرده ، خوردنی های من است ، خوب آنرا اصلاح می کنم . چیزی که من را از خدا دور می کند ، دیدنی های من است ، چیزی که من را از خدا دورمی کند ، مسیر من است . خدا می گوید : تو تغییر بکن ، من پرونده ی سی سال تو را تبدیل می کنم . حر در شب عاشورا عوض شد . حر روز تاسوعا یزیدی بود و حر روز عاشورا حسینی بود . خدا تمام سابقه اش را عوض کرد . حر وقتی به روی زمین افتاد پیشانی بند قشنگی بسته بود و امام حسین (ع) سر او را به زانو گرفت و گفت : آرزویی داری و او گفت : خونها را از چشمهایم پاک کن تا رضایت را چشمهای تو ببینم . نگفت : چرا این بلا سر من آمد . اگر تو راضی باشی خدا هم راضی است . امام فرمودند : عجب اسم قشنگی مادر برای توانتخاب کرده است . تو آزاد شدی .

سوال – هر وقت از خدا چیزی میخواهم عکس آنرا به من می دهد . تصمیم گرفته ام که دیگر دعا نکنم . راهنمایی بفرمایید .
پاسخ - انشاءالله ما به آن مرحله برسیم ک بگوییم : من از درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد . ما یک ساختمانی را در نظر بگیریم . این چهار سوال از چهار گوشه ی ساختمان چهار اشکال را بیان کرده اند . آیا اگر از هر چهار گوشه ی ساختمان اشکالی پیش بیاید ، من باید یک چوب بردارم و روی کنتور بزنم و برق را قطع کنم . ما برق و نور زندگی مان را از خدا میگیریم . دیوار خراب شده است . شما چه کار به کنتور برق دارید ؟ تو که نماز نمی خوانی ، منبع انرژی خود را قطع میکنی . آن عزیزی که یک پسر خوب به خواستگاریش آمده و حالا گذاشته و رفته و دلیلش هم معلوم نیست . خوب خانم اگر شما به یک رستوران نامناسب بروید و غذای بدی خوردید ، دیگر به هیچ رستورانی نمی روید . آیا اینجا تصمیم می گیرید که دیگر غذا نخورید ؟ چون که این آقا یکبار شما را سرشکسته کرده دیگر نباید با خدا ارتباط داشته باشید ؟ من یک جواب نقضی به آنها می دهم . اگر با ماشین به مسافرت بروم و مشکلی پیش بیاید دیگر با ماشین به مسافرت نمی روم . یکبار هواپیما مشکل دار شدی دیگر سوار هواپیما نمی شوم ؟ با یک مشکل که مبنای آنرا هم نمی دانم نمیشود این طور برخورد کرد . من چون کوچک هستم زود کم می آورم . در حالیکه اینجا می توانم ده ها احتمال بدهم . خدایا شاید چون من این امر را به تو واگذار کرده بودم ، شاید آن آقا با ظاهر و چهره ی مذهبی معلوم نبود در زندگی چگونه بود . چون این را به تو واگذار کرده بودم این را خیر می دانم . قرار است که من بنده ی خدا بشوم . گاهی برای اینکه یوسف بندگی خدا را بکند ، تهمت دزدی هم به او زدند . این تهمت کمی نبود . بنیامین برای اینکه می خواست برادرش را ببیند به او تهمت دزدی هم زدند . من به آن عزیزی که در سربازی به او تهمت دزدی زدند می گویم که شاید میخواهند تو را بنده ی خدا بکنند . ببینند آبروی نزد مردم چقدر برایتان مهم است و آبروی نزد خدا چقدر برایتان مهم است . اگر رابطه ات با خدا خوب است اصلا خودت را ناراحت نکن . یقین بدان این تهمتی که به تو زدند و شاید خسارت هایی هم دیدی ، یقین بدان یا کفاره ی گناهان است و یا خدا می خواهد تو را یک درجه بالاتر ببرد . این امتحان است . این امتحان یا برای تطهیر گناهان من است یا برای ترفیع من است . هر دو لطف است .کسی که آلودگی روح من را پاک می کند باید از او تشکر کنم . آخر زیارت عاشورا اللهم لک الحمد الشاکرین یعنی هرچه تو برای من بپسندی خیر است . روایت داریم : هرکس خدا زیادی دوستش دارد گوشش را می پیچاند . خداوند پیامبران را دوست داشت . حضرت یونس یک ترک اولی کرد و خدا او را در شکم ماهی انداخت و در قرآن می فرماید : اگر توبه نمی کردی تا روز قیامت در آنجا می ماندی . حضرت آدم را از بهشت بیرون کرد . بر اساس بعضی از روایات حضرت آدم بعد از راندن شدن از بهشت چهل سال گریه کرد . و اگر پنج تن را واسطه نکرده بود خدا او را برنمی گرداند . ما باید در حد خودمان امتحان بشویم . هر اتفاقی که برای ما میافتد ، صد عامل بشری دارد ولی اشاره را به طرف خدا می بریم . به آن خانم می گویم که اگر به ظاهر محاسن و ظاهر افراد که نماز خوان هستند نمره ی بیست به آنها بدهیم ، مردم کوفه نمره شان بیست و چهار میشد . در دین ما گفته شده به دیانت و لیاقت طرف در ازدواج دقت کن . شما چقدر از دیانت و لیاقت او اطلاع داری . شاید خیر تو بوده که پس زده است . چرا قصه ی خواستگاری را اینقدرسخت کرده اید ؟ شما یک ماشین می خواهید بخرید و نخریدید ، آیا آبرویتان پیش فامیل می رود ؟ ازدواج هم یک عقد است و دو طرف باید بخواهند . در خواستگاری یکی دین است و یکی گفتگو کردن است و یکی تحقیق کردن است . شاید در هر کدام از این مراحل است . یک مرحله ی استخاره کردن را هم اضافه کرده اند . روی شان نمیشود جواب منفی بدهند می گویند : استخاره کردیم خوب نیامد . چرا دختران ما با یک جواب منفی شنیدن این همه خود را اذیت می کنند ؟ به خدا بسپارند . یک وقت من کوتاهی کرده ام و یک رفتار بدی با آنها کرده ام ، خوب استغفار کنید . هر وقت اتفاقی افتاد اول راجع به حرفهای خودم استغفار کنم و بعدا راجع به حرفهای دیگران استغفار کنم و بعدا بگویم : آیه 70 سوره ی فرقان می فرماید : در استغفار تو تغییر بکن من تبدیل می کنم . مگر ما نمیخواهیم خدا مقدراتمان را خدا عوض بکند ؟ میگوید : تو اول تغییر بکن . یک موقع من می گویم : چیزی که من را از خدا دور کرده ، خوردنی های من است ، خوب آنرا اصلاح می کنم . چیزی که من را از خدا دور می کند ، دیدنی های من است ، چیزی که من را از خدا دورمی کند ، مسیر من است . خدا می گوید : تو تغییر بکن ، من پرونده ی سی سال تو را تبدیل می کنم . حر در شب عاشورا عوض شد . حر روز تاسوعا یزیدی بود و حر روز عاشورا حسینی بود . خدا تمام سابقه اش را عوض کرد . حر وقتی به روی زمین افتاد پیشانی بند قشنگی بسته بود وامام حسین (ع) سر او را به زانو گرفت و گفت : آرزویی داری و او گفت : خونها را از چشمهایم پاک کن تا رضایت را چشمهای تو ببینم . نگفت : چرا این بلا سر من آمد . اگر تو راضی باشی خدا هم راضی است . امام فرمودند : عجب اسم قشنگی مادر برای توانتخاب کرده است . تو آزاد شدی .

سوال – گاهی دعا می کنیم، برآورده نمیشود ، از خدا گله می کنیم . آیا این درست است ؟
پاسخ - گاهی وقت ها ما گله می کنیم و از خدا می خواهیم سِر کار ما را به ما بگوید . چون این را حضرت ابراهیم به ما یاد دادند . به خدا گفت : به من نشان بده که مردگان را چطور زنده میکنی ؟ خدا گفت : تو به من ایمان نداری ؟ گفت : بله دارم ولی می خواهم قلبم مطمئن بشود . مادر موسی هم از خدا یک علامت خواست وقتی فرزندش را در آب انداخت . ما هم باید بگوییم : خدایا ما که می دانیم این به مصلحت ما بوده است ، یک علامت به ما بده . قهر نکنم . از قهر ما با خدا ، خدا بیشتر اذیت می شود . خدا را اذیت نکنید . خدا می گوید : ای بنده ی من تو کجا ساختار زندگی ات را با بندگی من تنظیم کردی و من تو را در مسیر قشنگ نگذاشتم ؟ حضرت زینب از خدا خیلی چیزها خواست و خدا به او نداد . ما از خدا سوال کنیم . در آیه 76سوره بقره خدا به ما اجازه داده است . ای پیغمبر وقتی بندگان من از من سوال می کنند ، آدرس دور به آنها نده و بگو خدا خیلی نزدیک است و حرفهای شما را می شنود . حضرت موسی گفت : خدایا تو دور هستی که فریاد بزنم و یا نزدیک هستی که با تو نجوی کنم . خطاب آمد : من کسی هستم که همیشه به یاد من باشی . این را فکر نمی کنید که اگر در زندگی مشکلات پیش نمی آمد ، من خدا خدا نمی کردم . اگر همه ی زندگی ام بر وفق مرادم بشود ، پس خدا را کجا ببینم . پس آخرت را کجا ببینم . اگر قرار باشد همه چیز را در این دنیا ببینم و بعد بگویم این قسمتش ناقص است ، پس در آخرت چه ببینم ؟ توقع ما از خدا زیاد است . حضرت علی (ع) قناتی را لایه روبی میکردند و معمولا خودشان به درون چاه می رفتند تا به آب برسند . همراهش صدا زد یا علی هنگام نماز است . علی گفت : صبر کن الان کارم تمام میشود . همانجا وقف نامه را هم نوشتند و گفتند : ممکن است جوشش آب را ببینم و دلم نیاید آن را وقف کنم . بعد نماز خواندند و ناهار خوردند . ناهار آنها چند تکه کدوی خشک و روغن بود و نانی در آنها ریختند و هنگام غذا گفتند: خدایا مگر من برای تو چکار کردم که این سفره ی رنگین را برای من آماده کردی ؟ همراهش شروع به گریه کردن کرد و گفت : تمام عمر تو به بندگی خدا گذشته است و اینگونه می گویی . مگر ما چقدر بندگی خدا کردیم که توقع داریم همه ی امورات با نظر من کوتاه فکر تنظیم بشود ؟ دوازده قدم بندگی را میگویم تا به سمت خدا برویم . اولین قدم این است که که آیا من در هر مورد زندگی ام به سراغ خدا رفته ام تا تکلیف را از او بگیرم و از دین شناخت پیدا کنم ؟ مثلا راجع به ازدواج ، آیا تعریف ازدواج از نظر دین را پرسیده ایم و بعد برویم و ازدواج کنیم ؟ زوجیت فقط مخصوص انسانها نیست . برای حیوانات و گیاهان هم هست . آنها جفت گیری میکنند . از خودم می پرسم که ازدواج چقدر با جفت گیری فرق دارد ؟ در حیوانات با تغییر صدا و بو جلب توجه میکنند و جفت گیری می کنند . آیا بعضی از انسانها هم اینطور نیستند ؟ ما انسان هستیم . حتی آیا ما در زیارت رفتن هم از دین مان سوال کرده ایم ؟ آیا تعریف آن را از دین پرسیده ایم ؟

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group