89-09-09-حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری
تو شبستون چشات پای پله های پلکت مُچ مهتاب را می گیرم ، دمی که گرگ و میش گله ی با یک گله ی شقایق پیش پای تو می میرن ، من شب رو به خاطراتم وصله می کنم می دوزم من به هر عدد نگاهت گر میگیرم و می سوزم ، اگه روز رو خواسته باشی شب رو تا تهش می نوشم ، می زنم به آب و آتیش با خود خورشید می جوشم ، زخم خورشیدی تن را با شب و شبنم می بندم اگه مقتول تو باشم دم جون دادن می خندم ، تو شبستون چشات پای پله های پلکت مُچ مهتاب را می گیرم ، دمی که گرگ و میش گله ی با یک گله ی شقایق پیش پای تو می میرن ، تو با اون نگاه یاغی قُرقُ سینه ی مائی ، فاتح قلعه ی رویا کی به فتح ما می آیی ؟
در این برنامه ما نمی خواهیم در مورد مشاوره دادن ازدواج صحبت کنیم این کار را همکاران مان در برنامه ی گلبرگ انجام میدهد بلکه می خواهیم به ازدواج طوری نگاه کنیم که در مسیر بندگی مان باشد . و ازدواج می تواند مانع و سد در مقابل بندگی شان باشد . اگر کسانی به ازدواج جوانان کمک می کنند در واقع دین خدا را یاری می رسانند و به بندگی شان کمک می کنند .
سوال – جامعه ی متدینین ما و اطرافیان ما که جوان در خانه دارند چطور میتوانند کمک کنند که جوانها با ازدواج در مسیر بندگی ی قرار بگیرند ؟
پاسخ - من ایام عید غدیر و روز مباهله را به بینندگان عزیز تبریک میگویم . شعر قشنگی که شما در اول برنامه خواندید که امام زمان (عج ) کی به فتح ما میآید، من می خواهم به برنامه مان ربط بدهم . یکی از آرزوهای مهدوی این دعایی است که بارها گفته شده : اللهم زقنا توفیق الطاعه و بُعد المعصیه که شاخصه های حکومت امام زمان (ع) است . و حتی میخواهم به قصه ی مباهله ربط بدهم. چون روزمباهله روز خانواده هم هست . چکار کنیم که سفره ی طاعت الهی پهن بشود ؟ یکی از شاخصه های تبدیل زندگی به بندگی این است که دغدغه اصلی مردم این باشد ، هم دولت و هم همه ی کسانی که دلشان برای بشریت می سوزد و برای زیبایی های دلش می تپد ، که سفره طاعت الهی گسترده تر باشد و سفره ی معصیت کمتر باشد . یکی از شاخصه های تبدیل زندگی به بندگی این است . ما که نگفتیم که مردم به لذت ها و نیازهایشان نرسند ، ما میگوییم بهترین نعمت های خدا برای بهترین بنده های خدا است . بخورید از چیزهای پاک که روزی شما هستند و چیزهای پاک برای انسانهای پاک است و این تعابیری است که در قرآن آمده است. بهترین نوشیدنی ها ، خوردنی ها و لذت بردن ها باید برای بندگان خوب خدا باشد . بندگان خوب خدا باید شیرین ترین زندگی را داشته باشند . اما این بهترین را باید از راه حلال تامین بکنند . یعنی بگونه ای باشد که ضمن اینکه نیاز خودم را برطرف می کنم ، به لذت خودم میرسم و به عشق و صفای خودم می رسم ، حرام انجام ندهم . این همان توفیق عبادت است . برای اینکه سفره ی طاعت خدا پهن بشود باید سه تا کار انجام بدهم . یکی اینکه تبلیغ زبانی بشود . آثار خوب طاعت خدا را برای مردم بگوییم . و آسیب های بد معصیت را برای مردم بگوییم . دختر خانمی پیام داده بودند که خواب راحتی ندارند و ما گفته بودیم که این نا آرامی خواب شما بخاطر آسیب های طبیعی یک معصیت است . و آن معصیت هم بدحجابی بود . ایشان به حرفهای دین گوش دادند و بعد پیام دادند که خوابم راحت شد . یکی از راههای تبلیغ دین ، پهن شدن سفره ی بندگی خدا و تقویت بندگی این است که اگر میگوییم که این طاعت خداست همین جوری نگوییم که چون خدا گفته تو انجام بده . که تعبیر به تعبدی میکنند . برایش باب تعقل را هم باز بکنیم . بگویم : فرزندم مگر بتو دنبال این نتیجه و آثار نیستی ؟ مسیر این آثار این راه عبور می کند . به بچه ای که مریض است می گوییم که اگر می خواهی خوب بشوی باید این دارو را بخوری . به بچه میگویم که مگر نمی خواهد قدت بلند بشود پس باید سبزی بخوری. برای پهن شدن سفره ی طاعت الهی تبلیغ زبانی بکنیم یعنی فقط امر و نهی نکنیم . اگر امر می کنیم آثار و برکات آنرا هم بگوییم و او را دعوت به تفکر بکنیم . حالا می پرسند چه کسانی باید دعوت به تفکر بکنند ؟ ما می گوییم هر کسی که امر به معروف می کند . ما می گوییم ازدواج را به برکاتش بگویم و عدم ازدواج را به آسیب هایش بگویم . هر جا احتمال معصیت می دهیم آسیب های فردی ، خانوادگی ، اجتماعی ، جسمی و روحی را برای او بشمارم . هیچ انسان عاقلی سراغ آسیب نمی رود . پیامی فرستاده اند که دخترخانمی می گوید که من می خواهم ازدواج کنم ولی پدرم نمی گذارد و این برای من معضل شده است . هدف برنامه های معارفی تبلیغ زبانی است و من الان تبلیغ زبانی می کنم . من چند نمونه را به این پدر نشان می دهم . می گویم که خانواده ای در تهران دارم که پنج تا دختر دارد . اولی متولد 54 و دومی 57 و بعدی 59 و بعدی 61 و بعد ی64 است .برای متولد 64 خواستگار می آید که 25 سالش است ولی بزرگتر 35 سالش است کسی سراغ او نمی رود . آیا دوست داری دختر شما هم این جوری بشود و افسرده بشود ؟ آسیب را به او نشان می دهم . بعد دوست داری که روی دختر شما عیب بگذارند و بگویند که حتما عیبی دارد که ازدواج نکرده است ؟ دو ست داری دخترت بخاطر نیازش یواشکی گناه کند ؟ یک تلفن ، پیامک ، چت ؟ پس در تبلیغ زبانی باید آثار و آسیب ها را بگوییم . من به یک جوانی که سیگار می کشد می خواهم به او را نصیحت کنم . نباید بگویم که سیگار نکش چون میگوید که دوست دارم که بکشم . ولی وقتی آسیب های آنرا چیدم و به او نمایش دادم ، یک خاطره یا داستان برای گفتم ، می گوید که تا بحال به این ها فکر نکرده بودم. سیستم تبلیغی قرآن هم این جوری است . حدود سی صد دفعه در قرآن ما را به تفکر دعوت کرده است . چرا ؟ خدا بیخودی نگفته که نماز بخوان . ببینم آثار و برکات آن چیست ؟ اگر گفته که شراب نخور ، بیخودی گفته که این نوشیدنی را نخور ؟ مگر خدا میخواهد ما را محروم کند ؟ خدا می خواهد ما را محدود کند که به یک هدف قشنگ تر برسیم . دیگری تبلیغ عملی است. اگر خود کار قشنگی انجام بدهم یعنی اگر این کار خوب نبود من انجام نمی دادم . خانمی پیش امام باقر(ع) آمد و گفت که من نمیخواهم ازدواج کنم . زیرا فکر میکنم که ازدواج مانع رشد من است . می خواهم به مراحل سیر و سلوک برسم . حضرت فرمود : اگر ازدواج مانع رشد بود از تو اولی تر مادرم فاطمه زهرا (ع) بود . یعنی ببین مادرم زهرا هم ازدواج کرد . پس این کار خوبی است که مادرم انجام داده است پس تو هم انجام بده . و دیگری تبلیغ هزینه ای بکنیم . یعنی من با زبانم گفتم با عملم نشان دادم و حالا دست در جیب دارایی هایم می کنم و می گویم که ای جوان من این قدراعتقاد دارم که می خواهم برای این کارهزینه بکنم . من یک انسان آبرودار به خانواده ای می گویم که این پسر با اینکه کار ندارد و سربازی نرفته است ولی عرضه ی چرخاندن یک زندگی را دارد و آنها به آبروی بنده به شما دختر می دهند . از آبرو هزینه کنند . فردی در پیامک گفته بوند که حاضر هستند یک سوم سرمایه شان را برای امر ازدواج جوانان بگذارند . از این موارد زیاد است . این آقا اگر اطراف خودش را نگاه کند از این جوانان زیاد می بیند و یواشکی به جوان بگوید که تو جلو برو من یک سوم به تو می دهم . از مال خودم بگذرم . به جوان میگویم که برو ازدواج کن و بعد بگویم که من پیش دو تا صندوق اعتبار دارم و از اقوام می توانم پولی جمع کنم البته نگاه صدقه ای نشود . برای اینکه می خواهم سفره ی طاعت الهی پهن بشود . روایت داریم که از کارهایی که خدا خیلی خوشحال میشود این است که دو جوان از طریق ازدواج بهم برسند تا گناه نکنند . همه ی ما به گناه نکردن دو جوان کمک کنیم که وقتی این ها ازدواج کردند سفره ی طاعت شان پهن بشود . اینکار برای من سنت حسنه و باقیات و صالحات میشود . و از آن اموری هست که بعد از مرگ ما هم برای ما خیرات میآید . من آبرو ، مال و جانم را گرو بگذارم . پیامبر مگر در روز مباهله چکارکردند ؟ به نجران نصرانی گفتند که من این قدر به اعتقادات خودم معتقد هستم که حاضرم جان خود ، دختر ، داماد و دو نور چشمم را درطبق بگذارم و بیایم . و ما بگوییم که خدایا اگر ما بر حق هستیم آنها را نابود کن و اگر آنها برحق هستند ما ار نابود کن . وقتی اُسقف نجران این وضعیت را دید گفت : این انسانهایی را که من می بینم دست به دعا بلند کنند زمین و زمان بهم می ریزد . ما هنوز حاضر نشده ایم که برای اعتقادات مان از جان مان مایه بگذاریم . همه ی مردم از ارتباط دختر و پسر ناراحت هستند . همه ی مردم از این گناهان که براحتی انجام می شود و قبح آن هم ریخته است ناراحت هستند. از این چشم چرانی ها ، روابط آزاد و شوخی کردن ها ناراحت هستند . همه ی این ها نیاز است . این قدر روابط باز زن ومرد در فیلم ها ادارات بخاطر نیاز است . همه می بینیم ولی حاضر نیستیم که یک خرجی بکنیم . پس بیخود نگوییم که ما مسلمان هستیم . همه ی ما داریم به معصیت الهی رضایت می دهیم . وقتی بچه ی من غذا می خواهد ، از همه زودتر پدر و مادر می فهمد ولی وقتی فرزندانتان همسر می خواهند چرا شما متوجه نمیشوید ؟ چه چیزی مانع ما شده است؟ این یک حجاب های بیخود است . بفرض این واقعیت جامعه است ما باید هر واقعیتی را بپذیریم ؟ یکی از واقعیت های انگلستان همجنس بازی است . آیا این پدر میپذیرد ؟ ما واقعیت ها را با عقل خودمان می سنجیم. یکی از واقعیت های اروپابی حجابی است . آیا این پدر می گذارد که دخترش بی حجاب باشد ؟ یکی از واقعیت هایشان شرابخواری است ؟ ما قرار نیست که هر واقعیت جامعه را بپذیریم . مگر ما اعتقاد نداریم که عقل پیامبر از عقل ما بیشتر است ؟ امام صادق (ع) می فرماید : از کسی که از تو عاقل تراست بپرس . پس برویم از خالق عقل بپرسیم . خالق عقل که خداست گفته که این جوری انجام بدهید . من می خواهم به خدا بگویم که من بیشتراز تو می فهمم ؟ حالا می گویند که یکی از واقعیت ها مشکلات اقتصادی است که پدر و مادرها از ا ین می ترسند . ما می گویم توان خودتان را در نظر بگیرید و بقیه را به خدا واگذار کنید . هر خانواده متوسط ماهی صد تومان خرج بچه اش می کند . یک اتاق به پسر و دخترشان هم داده اند . ما این ها را دست به دست هم بدهیم و پدر و مادر ماهیانه صد تومان را به آنها بدهند. و اتاق هم به آنها بدهند . آیا میشود ؟ این ها را انجام می دهیم که فقط گناه نکنند . پدر ها و مادرها با ممانعت ازدواج نسبت به فرزندانشان ، سفره ی طاعت الهی پهن میشود یا معصیت الهی ؟ خوب سفره ی معصیت . پس به دنبال آن بی برکتی است . روز به روز بی برکت تر می شویم و این تقصیر خودمان است . شما این دختر و پسر را بهم محرم کنید و صیغه ای بخوانید و بعد ببینید که وعده ی خدا یعنی یقنهم الله من فضله می آید یا نه ؟ جوانی بوده که هیچی نداشته است اما بعد ازازدواج خداهم برایش شغل ایجاد کرده است و هم خانه و ماشین دارد و خودش هم می گوید که نمی دانم این ها چطوری آمده است . خدا وعده داده است و خدا خلاف وعده اش عمل نمیکنید . چرا این را باور نمی کنید ؟ وعده های خدا حق است . چرا باور نمی کنید ؟ خدا می گوید که تو رضایت به معصیت من نده ، ببین برکت می آید یا نه ؟ بخش عمده ی جامعه ی ، دولت ، قوه ی قضاییه و روحانیت ما هم به این معصیت رضایت داده ایم . پس بی برکتی آنرا هم تحمل کنید . من روحانی که با آن جوان هیچ آشنایی هم ندارم ولی فقط برای اینکه طاعت الهی رونق پیدا کند بگویم که من در جمع شدن این سفره ی معصیت حاضرم هزار توان بگذارم . من یک ایده دارم . دولت محترم یک صندوق باز بکند بنام صندوق کمک به ازدواج . مثل حساب صد امام. هر کس هر مبلغی را که می خواهد به این صندوق کمک کند . فقط برای این که سفره ی معصیت الهی جمع شود . بعد میگوییم که خدایا چرا باران نمیآید و زمین می لرزد ؟ زندگی ها هم بی برکت میشود واز هر سه ازدواج یکی طلاق میشود . جلوی این معصیت را بگیریم . دختری که پدرش معتاد است یا در زندان است ودختری که نقصی در صورتش است چه گناهی کرده است ؟ واقعا نمیشود به آنها کمک کرد ؟ یک نهضت راه بیندازیم . صدا وسیمای حرکت قشنگی کرده است آزاد سازی زندانی ها . آزاد کردن زندانی ها مهمتر است یا آزاد کردن جوانها ؟ الان جوانها در زندان گناه نیستند ؟ یک رسانه ی ملی این حرکت را شروع کند .
سوال - سوره ی آل عمران آیات 116 – 120 را توضیح دهید .
پاسخ – ما هر وقت بحث و صحبتی می کنیم بعنایت خدا آیات موید آن بوده است . آیه اول آن این است که ای مردم تا اعتقادتان را نسبت به خدا درست نکنید اگر مال و اولاد هم داشته باشید مشکل تان حل نمیشود . اگر قبول داریم که همه چیز مال خداست ، پس بیاییم از آنچه که داریم برای پخش شدن آن چه که خدا گفته تلاش کنیم . خرج کنیم . اسم صدقه و انفاق روی آن نگذاریم . مال خدایت برای دوست داستن خدا آن را خرج میکنیم . چه اشکال دارد خانم هایی که خرج های زیادی برای آرایشگاه میکنند یک سوم از خرج آرایش را کمتر کنند و به همان دختر ی که در آن مجلس است و حسرت ازدواج را دارد بدهند ؟ یا به همان زوج کمک کنند . یا خانمهایی که میگویند یک لباس را دو بار در مجلسی نمی پوشند و این واقعیت اشتباهی است . بیایند هزینه ی یک لباس جدید را به عروس و داما کمک کننند به این عنوان که طاعت الهی بیشتر بشود و این برکتش به همه میرسد . مثلا وقتی قیمت نفت بال برود نفعش به همه ی مردم ایران می رسد و وقتی پایین بیاید ضررش به همه می رسد . اگر در جامعه طاعت الهی بیشتر بشود نفعش به همه می رسد . الان آلودگی هوا به همه ضرر می زند چه ماشین داشته باشیم یچه نداشته باشم . طبق آیه قرآن اگر ان الذین امنوا و عملو الصالحات شد واگر کفر شد و معصیت شد یقین بدانیم که نه مال خودمان به دردمان می خورد و نه فرزندمان. عزیزان بررسی بکنند . پس همه دست به دست هم بدهیم حتی بیگانگان .اگر من به یک ازدواج کمک کردم یعنی یک معصیت پاک بشود .
سوال – دختر 23 ساله هستم به نماز و روزه ام اهمیت می دهم و هر موقع چیزی را از خدا خواسته ام اجابت کرده است . چند سالی سات که به ازدواج نیاز دارم و با خواند قرآن و دعا هم از سرم برون نمی رود . تمام راه حل ها را رفته ام و جواب نگرفته ام . پدرم از همه ی خواستگارها ایراد می گیرد . اگر حرفی بزنم میگوید که تو خیلی گستاخ هستی و من را تنبیه می کند . آیا این حق من است که دور زا چشم خانواده ام راه دیگری را انتخاب کنم در حالیکه در شهر ما دختران هم سن من بچه هم دارند و در ضمن خواستگاران من هر سال کمتر میشود . با کوچکترین حرفی عصبانی می شوم و با مادرم دعوا میکنم . راهنمایی کنید که اگر من در آینده ازدواج نکردم به راه خطا نروم.
پاسخ – من به این پدر هشدار می دهم آن آیه قرآن را که در قیامت وقتی عده ای را عذاب میکنند آنها میگویند که خدایا عذاب پدر مادرهای ما را زیاد کن . از این آیه بترسیم . دختر شمکا که این قدر قشنگ و پاک به شما پدر می گوید که نیاز به ازدواج دارم و هم سن های او هم ازدواج کرده اند ، این فشار روحی می آورد . این دختر ممکن است به افسردگی و یا بیماری های صعب العلاج مبتلا بشود وقتی که روی خودش فشار بیاورد و اگر دچارگناه بشود ، این ها دامان پدر را میگیرد . نکته ی بعدی اینکه کجای دنیا شما انسان بی عیب پیدا میکنی که دنبال انسان بی عیب میگردید . مگر من و شما بی عیب هستیم ؟ مگر همسر شما بی عیب است . مهم این است که این دو هم کفو باشند و بهم نزدیک باشند . هدف ازدواج تکمیل و تکامل است . کنار هم قرار بگیرند و با نقاط قوت ضعف همدیگر را بپوشانند . هن لباس لکم وانتم لباس لهن . هم پوشانی داشته باشند و رشد بکنند . و نکته ی آخر این است که بترسید از روزی که فرزندان شما راه دیگری را بروند که حتی دین هم راه را جلویشان گذاشته است . وقتی کسی واقعا به گناه میافتد دین می گویداز راه اخلاقی خودت برو و انتخاب کن . آن موقع شما باید خودتان را سرزنش کنید . خدایا به آبروی این روزها و آبروی آن آقایی که در رکوع انگشتر بخشید یعنی امیرالمومنین باران رحمت خودت را بر ما و بر ملت ما نازل بفرما و ما را در مسیر طاعت که وسیله رحمت و برکت است قرار بده .