يكشنبه 4 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

89-12-10-حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری

سوال – من جوانی 22 ساله هستم و خانواده ی خوبی دارم ولی پدرم فکر می کند که برای هر چیزی باید از او اجازه بگیرم و فکر می کند که همه ی کارها و حرفهایش درست است ولی من دلم نمی آید که او را ناراحت کنم. تکلیف من چیست ؟
پاسخ – مشکل همه ی ما مشکل نگرشی ماست . تا موقعی که جایگاه حرفهای بزرگترها را در زندگی خودم دخالت ببینم ، از آن فرار می کنم . فرزند از پدر ، عروس و داماد از پدر زن و مادر زن و پدر شوهر و مادرشوهر فرار می کنند و حتی از خواهر شوهر و برادر شوهر فرار می کنند . بعضی ها حتی از نصیحت هم فرار می کنند و می گویند که اگر می خواهی نصیحت کنی ... یعنی می خواهی دخالت بکنی . پس تا موقعی که واقعا نگاه و نگرش من دخالت باشد ، نمیتوانم آن را پذیرش کنم . این عزیز می گوید که پدرم خودش را عقل کل می داند ودوست دارد که هرچه می گوید من به حرف او گوش کنم. این جوان قطعا فرار می کند و به حرفهای پدرش گوش نمی کند . نگاهش منفی می شود و چون میخواهد در محیط خانه هم زندگی کند اذیت می شود . این انرژی منفی که به خودش وارد می شود به دیگران منتقل می کند و فضای خانه را هم متشنج می کند . ولی اگر این جوری فکر کند که بگوید خدا به من لطف کرده و یک عقل داده و گفته که یک فرصت زندگی به تو میدهم نه دو تا فرصت . دو تا فرصت به ما نداده که با یکی تجربه کسب کنیم و با یکی زندگی کنیم . و این آقا پسر قبول دارد که تجربه ایشان از خودش بیشتر است ، اشراق ،عمق ،نگاه ،وسعت دیدش بیشتر است .چون پدرش است . و از طرفی هم باور کند که پدر مهربان است و بد بچه اش را نمی خواهد شاید بد و خوب را خیلی خوب تشخیص ندهد چون معصوم نیست ولی هیچوقت پدر بد بچه اش را نمی خواهد . پس ایشان با میل پیش پدر برود و او از پدرش بخواهد که مثلا ما می خواهیم با دوستان مان یک سفر تفریحی برویم آیا شما نظر خاصی ندارید ؟ من می خواهم این رشته را انتخاب بکنم شما نظر خاصی ندارید ؟ کسی که پدر است باید بداند که مشاور قرار نیست که هرچه گفت ، طرف آن را عمل بکند . مشاور قرار است که چشم او را باز کند . پدر بهترین مشاور ، معلم ورفیق است. انسان از بهترین مشاور ، معلم و رفیق فرار می کند ؟ و انسان از بهترین دلسوز فرار می کند ؟ ما به بچه ها می گوییم که شما پاره ی تن پدر و مادر هستید ولی پدر و مادر پاره ی تن شما نیستند . من از این جوان و جوانان دیگر تقاضا می کنم که نگاه دینی بکنند . و از آن طرف به پدرها و مادرها می گویم که ما از خدا بالاتر نیستیم که می فرماید : انا هدیناها سبیل . پس پدر و مادر باید سه تا کار بکند . یکی اینکه راه را از چاه در هر موضوعی ، برای فرزندان مشخص کنند. مثلا درس خواندن این برکات را دارد و درس نحواندن این آسیب ها را دارد . حجاب و حیا داشتن این برکات را دارد و بی حیایی وبی حجابی این آسیب ها را دارد . خدمت به مردم این برکات را دارد و اذیت کردن مردم این آسیب ها را دارد . ازدواج کردن این برکات را دارد و ازدواج نکردن این آسیب ها را دارد . کارکردن این برکات را دارد و بی کاری این آسیب ها را دارد . پس اینها را بیان بکنند . اگر فرزندشان حرفهای آنها را قبول کرد ، به او کمک بکنند و دعا هم بکنند . اگر فرزند نصیحت پدر و مادر را قبول نکرد ، و گفت که با اینکه به من گفتی ، من می خواهم راه خودم را بروم ، لست علیهم بمذکر . پس تحکم نداشته باشند زیرا تحکم او را زده می کند . اگر روند تربیتی بچه از اول بگونه ای باشد که مثلا اگر از اول تشنه بود بجای آب نوشابه جلوی او بگذارند وقتی بزرگ بشود علاقه ی او به نوشابه بیشتر از آب است ولی اگر از اول جلوی او آب بگذارند شاید اصلا میل به نوشابه پیدا نکند . پس پدر و مادر سعی کنند از اول تربیت راههای درست را جلوی بچه بگذارند . وقتی بچه قدرت انتخاب ندارد و همه ی انتخاب را به پدر و مادر سپرده است ، در خوردن و پوشیدن ، شما اینها را درست تشخیص بدهید و خوب او را توجیح کنید . وقتی بچه تان فهمید درست تبیین بکنید و به او اختیار بدهید و دیگر اینکه پدر و مادر در خانواده جایگزین خدا هستنند .(بلا تشبیه) خدا دو دسته نعمت برای بنده هایش گذاشته است . هوا ، آب و خاک را به همه بنده هایش داده است. می گوید که اگر بیشتر از این می خواهی اطاعت کن تا بیشتر بدهم . خوراک ، پوشاک و مسکن بعهده ی پدر و مادر است ، اگر بیشتر از این خواست ، بگویید که هر چه اطاعت کردی بیشتر به تو می دهیم . مادری به من گفت که پسرم در قصه ی ازدواج می خواهد راه خودش را برود و هرچه ما گفتیم قبول نکرد . تازه می گوید که باید خانه را هم بنام من بزنید . گفتم حداقلی که پدر و مادر باید برای ازدواج فرزند بکند را انجام بدهید ولی بیشتراز آن را بگذارید برای اطاعت بیشتراز شما ، اگر از شما اطاعت کرد ، این کار را بکنید . خدا هم همین کار را می کند . می گوید که تو اطاعت کن من به تو نعمت معنوی و بصیرت می دهم . پس یکی ضریب تحمل پدر و مادرها بالا برود ، ضریب تبیین بالا برود و اختیار هم به بچه شان بدهند . آن موقعی هم که اختیار دست پدر و مادر بوده ، مسیرهای درست را با توجیح درست جلوی بچه هایشان بگذارند . اما اجبار کردن بچه ها را زده می کند .
سوال – جوان 20 ساله ای هستم که مدتی رابطه ی نامشروع داشته ام . چند وقتی است که توبه کرده ام و از این کار دست برداشته ام . خیلی پشیمان هستم ولی هر کاری می کنم احساس می کنم که انسان پلیدی هستم . واقعا برای خودم سوال است که خدا چه جوری می خواهد من را ببخشد . راهنمایی بفرمایید .
پاسخ – هرکس که توبه کرده ، چون خدا او را دوست دارد ما هم او را دوست داریم . ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین . معنای بندگی چیست ؟ بندگی یعنی مشارکت با خدا در زندگی . حالا من یک خال سیاه در زندگی ام وجوددارد که پاک کردن آن خیلی راحت است . اگر کل وجود من سیاه بشود پاک کردن آن کمی وقت و هزینه ی بیشتری می برد . اگر همه ی وجود من هم آلوده به گناه بشود ، برای دریای بیکران عفو الهی چقدر می شود ؟ به اندازه ی یک سر سوزن هم نمی شود . پس جوانی که توبه کرده ای ، اگر همه ی وحودت هم سیاه بوده ، سیاهی وجود تو در مقابله ی عفو بیکران الهی به اندازه ی یک سرسوزن هم حساب نمیشود ، پس نگران نباش . خدا یک نگاه رحمت به تو کرده که تو توبه کرده ای . ما تو را دادیم پای آمدن ، ما تو را دادیم دست در زدن ، توبه را ما یاد آدم دادیم . اصلا وقتی میگویند : توبه . یعنی من اول خدا به من نگاه کرده ، من برگشتم و دوباره خدا من را پذیرفته است. حالا که خدا به تونگاه کرده یعنی آن دریای پاک کننده بیکران ، به این یک سر سوزن خال سیاه نگاه کرده ، آیا این پاک نشده است ؟ اگر فکر می کنی که هنوز آلوده هستی ، این وسوسه ی شیطان است . شما استغفارت را ادامه بده .همین که فکر می کنی خدا توبه را پذیرفت ، توبه های بعدی تو برای شرمندگی باشد نه برای استغفار . اما ما نباید بگذاریم که این حس ما را به نابودی بکشاند. حسی باشد که دائما بگوید که تو استغفار را ترک نکن ، مواظب باش به گناه برنگرید و جبران کنی . خدا وعده داده : فاولئک یبدل الله سیتاتهم حسنات .
سوال – چرا با اینکه خدا این همه به بنده هایش لطف دارد ، شما می گویید که باید از خدا بترسیم ؟ آیا ترس از خدا باعث دوری از خدا نمی شود ؟ من احساس می کنم که از خدا ترسی ندارم زیرا بزرگترین و مهربان ترین دوست من است .
پاسخ – به بعضی ها می گفتند که بیایید به دیدن بعضی از اولیاء خدا برویم و آنها می گفتند که ما می ترسیم . گفتند که اولیاء خدا ترسناک هستند ؟ گفتند : نه ، می ترسم از امکانی که او دارد و خطایی که من دارم . امکان او این است که باطن من را می بیند و من می دانم که آلوده هستم و اگر باطن من را ببیند درآن جمع آبرویم می رود . در روایات ما وقتی می گویند: ترس از خدا یعنی منظورشان خشیت از خداست . یعنی ترس از عظمت ، قدرت و ناظر بودن خدا . همه اسامی که در دعای جوشن کبیر می خوانیم . خدا ترس ندارد ولی من می ترسم با این همه گناه آبرویم پیش او برود . همین خدای الرحم الراحمین ، افضل الناظرین هم هست . پس در واقع ترس از خدا نیست ، حساب بردن از خداست . یک وقت میگوییم از کسی می ترسم چون او عقل ندارد. یک وقت از کسی می ترسم که او سلاح هم دارد . او کسی است که اول می زند و بعد فکر می کند . هم عق ندارد و هم سلاح دارد و ترمز هم ندارد ، از این می ترسم . ولی خدا هم عظیم وهم حکیم است و هم ناظر است . ترس از خدا با ترس هایی که ما در دنیا داریم خیلی فرق می کند . این ترس وحشت نیست ، حساب بردن و خشیت است . من از خدا حساب ببرم . مثلا می گوییم که از آقا معلم نمی ترسی که مشق نمی نویسی ، مگر آقا معلم ترسناک است ؟ مگر آقای مدیر ترسناک است ؟ ولی چرا بچه ها می ترسند ؟ می ترسم از اینکه بی نظمی من را ببیند و از او حساب می برم. در واقع ما ترس را بد معنا کرده ایم . ترس یعنی حساب بری از عظمت و احاطه ی الهی و از اشراف خدا و ازاینکه خودم در محضر او پاسخی برای کارهای خودم ندارم . اگر از من بپرسد که چرا این کار را کردی ، من جواب ندارم و از این جهت می ترسم . بعضی ها می گویند که یا امام رضا (ع) تو پیش خدا واسطه ی ما باش . 159 آیه عمران می فرماید : ای رسول ما ، مردم نافرمانی من و تو را کرده اند . من واسطه می شوم که تو آنها را ببخشی و تو واسطه بشو تا من آنها را ببخشم . پس خدا مهربانتر است . من می گویم که خدایا اول دل امام رضا (ع) را نسبت به من مهربانتر بکن و بعد به امام میگویم که یک استغفار برای من بکن . من باید باور کنم که از خدا مهربانتر در عالم هستی وجود ندارد . خدا رحیم است و چشم پوش هم می کند و ستار هم هست ولی خدا مو را از ماست بیرون می کشد و آنجاست که من می ترسم . اگر خدا به من بگوید که چرا او را بیشتر تحویل گرفتی ؟ چرا امضای نابجا انجام داد ؟ چرا پول نابجا خرج کردی ؟ خدا می گوید که من خیلی شما را دوست دارم اما نمی گذارم که یک لحظه تان را بدون حساب و کتاب بگذرانید . برای اینکه می خواهد من را تربیت کند . برای مثال ، الان یک مقداری جیب مردم پُرپول شده است . خدا می گوید که من به تو پولی را رساندم ، این حساب و کتاب دارد . فردا پول آب و برق می آید . دولت قبلا زحمت کشیده و اینها را به تو داده است . الان مقداری پول در دست تو هست و آن را خرج می کنی . چون پول هم کم است باید خیلی بگردی تا چیزی بخری . آیا شما اجازه داری این جوری دور بزنی ؟ آیا اجازه داری که ترافیک درست کنی و خیابان ها را شلوغ کنی ؟ اگر آمبولانسی ، مریضش به بیمارستان دیر برسد ، و بمیرد شما هم درصدی مقصر هستی . خدا تا این حد هم از من حساب می کشد . روایت داریم که روز قیامت به فردی می گویند که تو انسانی را کشته ای . او می گوید که من انسان نکشتم . میگویند که ماشین خودت را دوبله پارک کرده بودی و فردی می خواست بیمارش را به بیمارستان برساند ولی ماشین تو مزاحم بود و باعث شد که طرف بمیرد و یک درصد هم شما مقصر هستی و شما مدیون شدی و ذمه ات مشغول شد . وقتی خدا این جوری مو را از ماست می کشد ، پس باید از خدا حساب ببرم . فمن یعمل مثقال ذرة شراً یره فمن مثقال ذرة خیرا ً یره . الانآخر سال است و باید حساب پس بدهیم و نمی توانیم بگوییم که فلان قدر را حساب نکنیم . خیر خدا یک ریال آن را هم حساب می کند . از سازمان محاسبات دیوان حق ، از سازمان نظارت حضرت حق حساب ببرم . پس از خدا نترسیم ، فقط حساب ببریم .
سوال – سوره اعراف آیات 51-44 را توضیح دهید .
پاسخ – آیه 44 می فرماید : بهشتیان به جهنمیان می گویند که ما وعده های خدا را یافتیم و وعده های خدا حق است . آیا شما هم برای عذاب وعده های خدا را یافتید ؟ آنها هم می گویند که هر چه خدا گفت راست گفت . منادی ندا می کند که رحمت خدا از ظالمین دور است . بالاترین ظلم به خودم است . وقتی خدا به من خبر داد که اگر گل را بو کنی ، نتیجه اش معطر شدن است یعنی بهشت است و اگر دست به خار بزنی نتیجه اش زخمی شدن است یعنی جهنم است

سوال – در حدیثی خواندم که اگر فقر از دری وارد بشود ایمان از در دیگری خارج می شود . با وجود این روایت برای من جای تعجب است که چرا شما بی حجابی و ماهواره را عامل فساد می دانید ؟
پاسخ - این عزیز می گوید که فقر باعث از بین رفتن ایمان می شود و این درست است. یک عامل از بین رفتن ایمان فقر است . از عامل صریح آن بی حیایی است . عامل دیگر لقمه است .البته این عامل انسان را دیرتر به گناه می اندازد . دیگری بد عمل کردن من مسلمان ، دیگران را به گناه می اندازد . الذین یصدون عن سبیل لله و ... وقتی من در قالب مسلمانی بد عمل کنم تفسیر بدی از مسلمانی به دیگران شان می دهم و مردم را به اسلام بدبین می کنم . یعنی چهره ی دین را گریه می کنم . فردی تا خانه اش است یک فرد عادی است ولی وقتی یک مسئول نظام جمهوری اسلامی شد ،اگر بدعمل کند یا بی عدالتی کند یا پارتی بازی کند یا حق و ناحق کند یا اسراف کند یا بیت المال را هدر بدهد و با بی فکری تصمیمی بگیرد که به مردم ضرری بزند ، اینها باعث بد معرفی کردن نظام جمهوری اسلامی ایران است. یک جوان اینها را می بیند و می گوید که اگر مسلمانی این است ، من این را نمی خواهم . به مسیر غیر اسلام و کفر می رود.همچنان که فقر نتیجه ی بی عدالتی است ، کم عدالتی و مدیریت های بد است ، همچنان که فقر می تواند باعث بی ایمانی بشود بی حیایی هم می تواند باعث بی ایمانی بشود . رویات داریم که بی حیایی بستر را برای بی دینی فراهم می کند . غضب هم می تواند زمینه ی خیلی از گناهان را فراهم کند .لقمه هم می تواند این کار را بکند . عوامل متعددی در بی ایمانی دخیل هستند ولی ماهواره و بی حیایی آن ، این زمینه ی بی ایمانی را بیشتر فراهم می کند . من حرف این بیننده موافق هستم . ما عدالت را برقرار نکنیم ، نمی توانیم یک چهره ی قشنگ از اسلام نشان بدهیم . البته دولت یک کارهایی کرده است.
سوال – من زمانی که پدر و مادرم زنده بودند نتوانستم به آنها کمک کنم . الان هم آنها به رحمت خدا رفته اند . چکار کنم که آنها هم در این دنیا و هم در آخرت از من راضی باشند ؟
پاسخ – چون قرار است که روز سه شنبه ما همه را خادم معنوی امام رضا (ع) بکنیم ،چه کسی که دارد درس می خواند ، چه کارمند و چه کارگر. من میخواهم به این عزیز بگویم که بیا یک خدمت به پدر و مادرت که محب امام رضا (ع) بودن بکن و آنها را راضی کنی .هم جبران گذشته ات بشود و هم بتوانی خادم معنوی امام رضا ( ع ) بشوی . روزی یک بار ، دست به سینه رو به مشهد الرضا بکن و بگو السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع) .این را به نیابت از پدر و مادر و استادهایت بگو . کسی که قدر پدر و مادر را ندانسته ، حتما قدر استادهایش را هم ندانسته است . در کارهای خیرت آنها را هم شریک بکن و کارهایت را به نیت آنها به امام رضا(ع) هدیه کن به نیت آنها . اگر صد توانا صدقه می دهی ده تومان آن را به نیت پدر و مادرت بده . یک مقدارش را به نیت استادها یت و یک مقدارش را به نیت امام زمان (ع) بده . همه خیرات را به امام رضا (ع) هدیه کن ، هم خادم معنوی امام رضا (ع) شده ای و هم پدر و مادر از تو راضی خواهند شد در حیات برزخ چون هنوز حیات تمام نشده است . هو هم انشاء الله شما آرام می شوی . خادم معنوی امام رضا (ع) شدن هیچ محدودیتی ندارد . حتی یک پسر کوچک می تواند یک لیوان آب بدست کسی که تشنه است بدهد و بگوید که من ثواب این را به محضر امام رضا (ع) هدیه می دهم .
سوال – بعضی از پدر و مادرها میگویند که بچه ها به ما احترام نمی گذارند و ما گاهی اوقات دل مان به درد می آید . به بچه ها توصیه کنید که به والدین شان احترام بگذارند . راهنمایی بفرمایید .
پاسخ – باز این به نگرش برمی گردد . یک وقت من دستم پدرم را می بوسم و با خودم می گویم که این دست پدری است که من را کتک زده است ، پول هم به من نداده و من را هم مدرسه نگذاشته است . خوب دلم نمی آید ولی اگر وقتی دارم دست پدرم را می بوسم ( اگر کسی بگوید که این آجر را ببوسید من صد هزار تومان به شما میدهم ، این قدر این آجر را می بوسند که خیس بشود )بگویم که خدا گفته دست پدرت را ببوس . حتی وقتی دارم به همسرم لبخند می زنم زن به شوهر و شوهر به زن ، وقتی دارم به بچه هایم لبخند می زنم و خدمت می کنم ، بگویم که خدا گفته ، امام رضا (ع) گفته ، باز در کارم کارمند خدا می شوم . این نگرش است . اگر من در این عالم احساس بکنم که هیچ کارم ضایعات و پِرت ندارد ، همه را می توانم با خدا معامله کنم . الان در مغازه ها ضایعات را در محل دیگری می فروشند . ما هم اصلی ها و هم ضایعاتش را به خدا بفروشیم.
موقع نزول رحمت الهی است ، خدایا به آبروی امام رضا (ع) همه ی کسانی که در سرتاسر عالم در این نهضت بیداری ، بیدار شدند و همه برایشان دعا می کنند که آنها بیدارتر بشوند و زودتر ظالمین را از اریکه ی قدرت پایین بکشند ، این نهضت بیداری اسلام را مقدمه ی ظهور امام زمان (عج) قراربده و با ظهور امام زمان (عج) گره از کار همه ی آنهایی که مشکل دارند باز کن .

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group