پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

89-12-17-حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری
بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند سالها هجری و شمسی همه بی خورشیدند ، سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است فصل ها همه با فاصله ات سنجیدند ، تو بیایی همه ی ساعتها و ثانیه ها از همین روز همین لحظه همین دم عیدند .
89/12/17

سوال – شما فرمودید که بندگی یعنی شراکت با خداوند متعال در زندگی . اگر انسان در زندگی شریک خوبی داشته باشد پشتش گرم است . این مطلب را بیشتر توضیح دهید .
پاسخ – برای شما آرزوی روزی بدون گناه را دارم و فرمودند :هر روزی که در آن گناه نباشد عید است . اشاره کردیم که بندگی یعنی شراکت با خدا در اداره ی زنگی . بعضی ها گفته اند که خدا شریک ندارد . گفتم این شراکت ما با خداست نه خدا با ما . او لاشریک له است . چون نیازی به ما ندارد . او وجودش الله الصمد و بی نیاز است . خلق الانسان ضعیفا، من ضعیف هستم . خلق الانسان عجولا ، من عجول هستم . خلق الانسان حلوعا ، من طمع دارم . شتاب و آرزو دارم . انسان در سختی آفریده شد ، پس در سختی هم هستم . تمام این ویژگی های انسان از دیدگاه قرآن نشان می دهد که انسان فقیر است ، انتم الفقراء ، مولا یا مولا انت الغنی و ان الفقیر . اگر من فقیر و ضعیف هستم و نیاز به کمک دارم و در اداره ی زندگی می ترسم بارم را تنهایی بردارم . مثل الان که در بحث ازدواج می گویند که ما از پس خودمان هم برنمی آییم ، چطور یک نفر دیگر را بدبخت بکنیم ؟ بعضی ها ازدواج کرده اند و اولاد ندارند و صاحب اولاد شدن شان را به تاخیر می اندازند . می گوییم چرا این کار را نمی کنید در حالیکه خدا فرموده نحن نرزقکم و ایاکم . می گویید که ما چطور نان یک نفر دیگر را بدهیم . ببینید آنها بیشتر ترس دارند . یک اداره ، سازمان و شرکتی می گوید که من شما را کمک می کنم . کمیته ی حضرت امام می گوید که ما به مستضعفان کمک می کنیم . مجموعه ی بهزیستی می گوید که ما به ناتوان ها از لحاظ جسمی کمک می کنیم . شرکت بیمه می گوید که ما به بازنشستگان کمک می کنیم .هر مجموعه ای می گوید که ما مجموعه ای را کمک می کنیم . کدامیک از آنها توانایی هایشان بی نهایت است ؟ هیچ کدام . لذا وقتی درآمد مملکت کم می شود رسیدگی آنها هم به همان اندازه کم می شود . می گویند که بودجه ی ما نرسیده ، خوب چه می خواهیم بگوییم ؟ پس من در اداره ی زندگی نیازمند و فقیر هستم . چه کسی قشنگ تر از خدا ؟ هم در رحمتش از مادر مهربانتر است و هم در قدرتش الا کل شی قدیر است و بر هر چیزی قادر است و حکیم و مربی هم هست . بعضی ها می گویند که ما بنده ی خدا شدیم ولی هر چه خواستیم به ما نداد . ما راجع به پیامبر می گوییم هر چه خوبان دارند تو همه یکجا داری . در مورد خدا می گوییم آنچه همه خوبان دارند از تو دارند . تو منبع خوبی هستی ، من را با خودت شریک قرار بده و من خدا را با خودم در برداشتن بار ازدواج ، تحصیل و اشتغال شریک قرار بدهم . شرطش این است که هر چه خدا می گوید به آن اعتماد کنیم و بگوییم : چشم . بعضی ها می گویند بندگی تعطیل عقد نیست . اتفاقا بندگی نهایت رشد عقل است . تو با همین عقل خودت دنبال کمک یک فرد پولدار ، آبرودار ، اسم و رسم دار و زور دار می گردی ، با این عقلت سراغ منبع آنها برو . وقتی سرچشمه بروی ، می گویید : همه بیایید من چشمه را پیدا کردم . پس سراغ سرچشمه ی رحمت برو . با سرچشمه ی رحمت قرار ببند . حدیث قدسی داریم : کن لی اکن لک ، ای کوچولو تو با همان کوچکی خودت برای من کار کن . تو برای من درست کار کن ، آن جوری که من می گویم . بعضی ها انسانها می گویند : خدایا وقتی تو می گویی ، یک کمی هم من بگویم . پس هر چه که خدا می گوید آن را ا نجام بدهیم . الاسلام هو تسلیم . این اتفاق وقتی می افتد که من به او اعتماد داشته باشم . وقتی باور کنم که او بد من را نمی خواهد ، من را برای نیاز خودش خلق نکرده ، من را برای اقتضای قدرت و کمال خودم خلق کرده است . حتی خواسته از من خلیفه و مثل خودش درست کند . در حدیث قدسی داریم که می فرماید : ای بنده ، من یک قدرتی دارم که به هر چه بگویم باش می شود . پس تو هم می خواهی این جوری باشی ، بندگی بکن . من یک قدرتی دارم که جاودانه هستم، تو هم می خواهی جاودانه بشوی ، بندگی بکن . ما می خواهیم با خدا شورایی اداره بکنیم و این نمی شود ،افوض امری الی الله . در هیچ موضوعی وارد نشوم مگر اینکه تعریف آن موضوع را از خدا بگیرم .اول دنبال تعریف معرفت دینی بروم و بعد دنبال سوال حکمش بروم ، موضوع و حکم را از خدا بپرسم پذیرش کنم . الان نزدیک عید است . انشاءالله که این عید برهمه مبارک باشد . انشاء الله سال دیگر سال ظهور آقا باشد . عید یعنی چه ؟ یعنی روزی که در آن گناه نکنی . ما عید را آلوده به گناه می کنیم . پس تعریف این موضوع را از خدا نگرفتم . مثلا در مجلسی که زن و مرد قاطی بود ، می گفتیم و می خندیدیم ، خدایا نماز هم خواندیم و بعد دعا هم کردیم . تو نمازت را خوانده ای ولی یک قطعه از پازل دین را خودت چیده ای . نرفتی از خدا بپرسی که ما می خواهیم میهمانی برویم . صله ی رحم دستور اسلام است ولی صله ی رحم را باید از خدا بپرسیم . موضوع و حکم را از خدا بپرسیم و بعد هر چه خدا گفت بگوییم : چشم . بعد بر اساس فرمولی که گفتند تفکر و تلاش بکن و سختی های آن را هم تحمل کن . ما می گوییم که اگر قرار است بندگی کنیم ، خدا یک رختخواب برای ما پهن بکند و برای ما آسایشگاه درست کن . بندگی یعنی رشد . بندگی یعنی ای انسان خاکی من می خواهم تو را در مسیر بندگی بگذارم تا بالا و بالا بیایی ، ثم دنا فتدلا فکان قاب ... این همه پرواز می خواهی با ناز پیش بیاید ؟ اگر قرار باشد که این همه پرواز کنی باید هزینه ی آن را هم بدهی ، هزینه یعنی تحمل سختی ها . این کار سخت است ولی نشدنی است . نابرده رنج گنج میسر نمی شود . بالاخره گنج می خواهیم یا نمی خواهیم ؟ این سختی که ما تحمل می کنیم به ما رشد نمی دهد ولی سختی که در مسیر بندگی باشد به ما رشد می دهد . بعضی ها در مسیر معصیت هم سختی می کشند . مثلا می خواهند نوشیدنی حرام گیر بیاورند چقدر باید سختی بکشند. این سختی ملاک نیست و به من رشد نمی دهد . بندگی یعنی شرکت با خدا . ما می خواهیم فقط در برداشت از دخل با خدا شریک باشیم . خدا دست به دخل مغازه ی ما نزند ولی ما هرچه می خواهیم برداریم . خیر ما باید در کار هم به خدا کمک کنیم . پس تعریف موضوع را از خدا بگیریم ، حکم را از خدا بگیریم ، تسلیم هم بشویم ، در این موضوع تفکر هم بکنیم . یکی از بزرگترین اشکالاتی که درما هست این است که نرفته ایم فلسفه ی بندگی را بپرسیم . تازه گاهی اعتراض هم می کنیم که چرا از ما نپرسید که ما را خلق کردی . اصلا به فرض تو را برای هیچی خلق نکرده باشد ، آیا این مسیر بدی است که می خواهد از هیچ تو را بالا برساند ، ازخاک می خواهد تو را به افلاک برساند ، بد است ؟ نوجوان 17 ساله بهنام محمدی گل سرسبد جوانهای خرمشهر ، خودش را همنشین انبیاء و اولیاء کرد . این کار اعتراض دارد ؟ او در زندگی اش فقط شراکت با خدا کرد. پس شرکت با خدا فقط در برداشت ها نیست ، درکاشت و داشت هم هست . شراکت با خدا در کاشت ، داشت و برداشت است .
سوال – پس اگر ما خدا را در زندگی شریک خودمان قرار دادیم نباید منتظر آسایش در زندگی باشیم ؟
پاسخ – به هدف آسایش عمل نکنیم . به هدف آرامش عمل کنیم . آیا کسی در سالن امتحان تختخواب می برد ؟ درسالن امتحان میز ناهارخوری می برد ؟ بفرض بخواهند در سالن امتحان هم چیزی بخورند یک ساندویج کوچک می خورند و اگر بخواهد چرتی هم بزند ، سرش را روی میز می گذارد و ده دقیقه ای هم چرت می زند . دنیا سالن امتحان است . بعضی ها می گویند که ما بندگی کردیم ولی خوشی در زندگی مان ندیدم . می گویم : مگر زندگی تان تمام شده است ؟ می گویند که بله دارد تمام می شود . می گویم که این سانس اول است و نسبت به بقیه اش هم خیلی کوچک است . تا نگاه مان را به حیات درست نکنیم نمی توانیم مزه ی بندگی را معنا بکنیم . این نگرش ما صحیح نیست و ما همه حیات مان را در این دنیا می بینیم و بعد می گوییم که آنهایی که نماز نخواندند ،عبادت نکردند ، دارند خوش می گذرانند و ما که عبادت کردیم و خیرات کردیم، داریم همه ی سختی ها را می کشیم و هرچه هم می گوییم تو به حرف ما گوش نمی کنی . همه ی قصه مانده است .اینجا فقط برای امتحان است و بقیه آن طرف است . بعضی افراد در ساعت امتحان بازی می کنند ، آیا این درست است ؟ ای مردم برای آنهایی که در ساعت امتحان دارند بازی می کنند دعا کنید . خدایا اینها ار از خواب بیدار کن . اینجا ساعت امتحان است ساعت بازیگوشی نیست . بعضی ها بازی هایشان این شده است : اعلموا حیات الدنیا لعب لهو زینت وتفاخر بینکم . بعضی ها بازی بچه گانه و نوجوانی دارند ، بازی جوانی و میانسالی دارند . از مغازه ی گران چیزی می خرند که پُر بدهند . همه ی قیمت ها را طوری چک می کند که بتواند پُز بدهد . این بازی است . اینجا امتحان است و تو داری در سالن امتحان بازی گوشی می کنی . دارید توپ بازی می کنید . و تکاثر فی الاموال و الاولاد . بعضی ها پیر هم شده اند ولی هنوز دارند بازی می کنند . اگر خدا بچه ی خوب داده است امتحان است و اگر بچه ی ناقص هم داده امتحان است . این شریک ما می گوید که تو نصف امتحان را حواب بده ، من خودم بقیه را پُر می کنم . بعضی ها در کوچه های بن بست می دوند . خدا برای ما شاهراه گذاشته است . انا هدینا السبیل . تو شاکر باش ببین چه می شود ؟ ولی وقتی ناسپاس می شوم ، همه اش نق می زنم و زیاده می خواهم و به خدایی او اعتراض می کنم ، خدا می گوید که من خدایی را بلد هستم ، تو بندگی بکن . تو توکل کن و تفویض داشته باش به من تکیه کن از واسطه ها استفاده کن بنام توسل ، تازه اگر سهم شراکتت را هم خوب انجام دادی ، باز استغفار کن . بگو معلوم نیست که من در برابر تو درست کار کرده باشم و من کم هستم و کم گذاشته ام . من یک قطره هستم و تو یک اقیانوس هستی. تازه من بگویم که چرا حق قطره را نمی دهی ؟ همه چیز را خدا به تو می دهد ، استغفار کن که به اقیانوس گفته ای من هستم. همین که گفتن هستم برای خدا استغفار کن ولی من گردن کلفتی هم می کنم و می گویم که چرا تو سهم خودت را انجام نمی دهی .
سوال – شما می گویید به هدف آسایش نباید خدا را شریک اداره ی زندگی قرار داد آیا شما آرامش آن را تضمین می کنید ؟
پاسخ – وقتی من در امتحان بدانم که بهترین مربی خصوصی من بالای سر من ایستاده است ان الله یدافع علی الذین آمنوا . و اگر سوالی را کم بیاورم به من کمک می کند ، از این آرامش قشنگ تر هم هست ؟ دوست دارم که یکی کنارم به من کمک کند یا بساط خورد و خوراک بیاورد ؟ در جلسه ی امتحان هرکس بساط خورد و خوراک جلو بیاورد می خواهد من را خواب کند و هرکس بستر خواب برای من بیاورد دارد با من دشمنی می کند . در امتحان من فقط باید هوشیار باشم . و هر وقت شیطان نزدیک من آمد حواسم جمع باشد و متذکر بشوم .
سوال – ما یک خانواده ی پنج نفری با سه دختر هستیم . پردم که قبلا کارگر بوده ، الان بعلت بیکاری به حمل لباس های خارجی که قاچاق محسوب می شود روی آورده است . با اینکه درآمد آن ناچیز است ولی من فکر می کنم که درآمد آن حلال نیست . من و خواهرهایم با کمک مادرم منجوق دوزی می کنیم ولی اجاره خانه مان را هم به سختی پرداخت می کنیم . پدرم هیچ کار و حرفه ای را بلد نیست . حتی رانندگی هم بلد نیست و من از این بابت خیلی ناراحت هستم . لطفا در مسیر بندگی من را راهنمایی بکنید.
پاسخ – وضعیت ایشان را از چند نظر بررسی بکنیم . یکی اینکه ما در مسیر بندگی بن بست نداریم . همه ی کوچه ها باز است . من صورت مسئله ی این خانواده ی محترم را تشبیه می کنم به کسی که در بیابان گیر کرده است ، این وضعیت شبه ناک است . من صریحا نمی گویم حرام است . یک نفر با وضعیت بدتر از این در بیایان گیر کرده اند و دارند از گرسنگی می میرند . یک گوسفند مرده ای آنجا افتاده است ، گوشت مرده خوردن حرام است ولی برای اینها حلال می شود چون باید از مرگ نجات پیدا کنند . بندگی معنایش همین است . قرار نیست که من بگویم چه حرام است و چه حلال است ، قرار است از خدا بپرسم چه حرام است و چه حلال است . در آن موقعیت گوشت مرده بر آن خانواده ای که دارند از گرسنگی می میرند وچاره ی دیگری ندارند حلال است . البته هیچکس گوشت مرده را با اشتها نمی خورد بلکه در حد ضرورت می خورد . من یقین دارم این خانواده با این دقت از این ممر درآمد شبه ناک پدر ، در حد ضرورت استفاده می کنند . همین که دارند تلاش می کنند و امیدوارهستیم که تلاش های شان را درست انجام بدهند . گاهی دارم تلاش می کنم ولی اگر همین وقت و همین استعداد را در مسیر دیگری بگذارم ثمره ی بیشتری دارد . پس تکلیف این خانواده این است که اولا از این رزق شبه ناک با اشتهاء نخورند . ثانیا دائما فکر کنند با همین توان راه دیگری هم وجود دارد که مستغنی بشوند و برای این کار تلاش بکنند . ثالثا این خانواده دارند در فضا زندگی می کنند ؟ همسایه ندارند ؟ اقوام ندارند ؟ اقوام آنها مسلمان نیستند ؟ آنها کجا هستند ؟ آیا آنها بندگی شان را دارند انجام می دهند ؟ ما که داریم می بینیم روز به روز زیارت های مستحبی زیاد می شود . آیا یکی نیست که فکر بکند که من بیایم به جای یک زیارت مستحبی ، مقداری عیدی برای آنها ببرم . اینها که در جزیره زندگی نمی کنند ؟ اطرافیان آنها نمی توانند ده درصد از خرید عیدشان را به آنها اختصاص بدهند و به آنها کمک کنند . فقط اینها نیستند که دارنند با فقر امتحان می شوند ، اطرافیان هم امتحان می شوند . اینها صبر بکنند و برای راههای بهتر تلاش بکنند ( فکر کنند که منجوق دوزی درآمدش بهتر است یا گلدوزی ) و دعا هم بکنند . شاید بیشتر از این تکلیف نداشته باشند . همین شراکت با خداست . از خدا فرج بخواهند . در شرایط خاص درآمد شبه ناک و حرام می توانید به رساله ی مرجع تقلید خودتان نگاه کنید که در بعضی موارد خاص اجازه داده شده است . مثلا ربا که حرام است ، یک وقت شما از من یک میلیون تومان می خواهی و به من فشار می آوری و یک نفر به من می گوید که من به تو یک میلیون تومان می دهم ولی سودش ماهی بیست هزار تومان به من بده ، در اینجا حرمت نزول دادن از بین می رود زیرا من هیچ چاره ی دیگری ندارم . البته فردی که از من نزول می گیرد ، این پول برایش حرام است . اینجا نزول یک طرفه حرام است . نزول همیشه دو طرفه حرام است . گاهی برای رشوه هم همین طور است . هم رشوه دهنده و هم رشوه گیرنده کار حرامی انجام می دهند ولی یک وقت فردی دارد حقش از بین می رود یعنی این حق مسلم او است ( به فتوای علما) چاره ای ندارد جز اینکه این حق مسلم را بگیرد . الان در معاملات خارجی این جوری است . در مورد خاص رشوه حلال می شود . و حتما باید از مرجع نقلید خودشان بپرسند .
سوال – سوره اعراف آیات 96-104 را توضیح دهید .
پاسخ – آیه 89 اولین آیین نامه ی بندگی را می گوید . ما اگر بخواهیم در زندگی موفق باشیم سه تا ویژگی لازم داریم . یکی اینکه انگیزه برای زندگی کردن داشته باشیم. دیگر اینکه برنامه داشته باشیم و دیگر این که امکانات داشته باشیم . از این سه تا عنصر دوتای آن ساده است و آن مال تو و من راه کار آن را به تو می گویم. تو انگیزه ات را براساس ایمان قراربده و برای خدا کارکن . خنده ، گریه ، میهمانی رفتن و هدیه دادنت برای خدا باشد و وقتی کارت برای خدا شد ، دیگر منت نمی گذاری و تحقیر نمی کنی . حتی ساده ترین کارهای روزمره را برای خدا انجام بده . نومکم فیه عباد . حتی خواب در ماه مبارک برای خدا عبادت است . پس بیا انگیزه ات را الهی بکن . ظاهرا ساده بنظر می رسد . و برای زندگی ات یک برنامه هم لازم داری و برنامه ات را بر اساس تقوا بریز. تقوا یعنی رعایت حدود الهی . همه ی امور ما حد دارد . اگر انگیزه ات را الهی کردی و برنامه ات را هم براساس دین و چارچوب الهی چیندی ، لفتحنا برکات السموات و الارض . من انبار مهمات و پشتبان تو می شوم . تدارکاتی که خدا می دهد یک قطره اش در دنیاست که آن ظرفیت توست ، الم نشرح لک صدرک . به تو ظرفیت می دهم که حیتات خودت را جاودانه ببینی و بگویی حالا که اینجا مسافرخانه است و قرار است که آخرت خانه ی اصلی من بشود ، خدایا همه ی آسایش من را در خانه ی اصلی خودم بده . دنباله ی آیه می گوید که شما دروغگو هستید و این ساختار را تکذیب می کنید . به آنچه که عمل می کنید خودتان گرفتار می شوید . پس قبول بکنیم خیلی از گرفتارهای ما بما کسبت ایدیهم است . خیلی ها اگر در زندگی فقر پیدا می کنند بخاطر بی تدبیری ها و گناهان و روش های غلط خودشان است . اگر بچه های ما ندارند مشکل دار می شوند بخشی از آن بخاطر خودمان است . ببینیم با انگیزه الهی ، برنامه ی دینی و امکانات الهی موفق می شویم یا نه .
سوال – من و همسرم در طرح خادمین حرم امام رضا (ع) شرکت کرده ایم به امید اینکه خدمتی که به دوستداران حضرتش می کنیم ، او ما را بطلبد . چند سالی است که حسرت یک زیارت بر دل خانواده ی ما مانده است . خرج و مخارج زندگی و خرج تحصیل بچه ها فرصت پس انداز کردن را از ما گرفته است . شما برای ما و همه ی مشتاقان آن حضرت دعا کنید .
پاسخ – زیباترین مصداق زیارت امام رضا (ع) این است که من پای ضریح امام بنشینم ولی گرچه دوری به یاد تو سخن می گوییم بُعد منزل نبود در سفر روحانی . در روزهای چهارشنبه که متعلق به امام رضا (ع) است ، با خانواده شان رو به حرم امام رضا (ع) بنشینند و یک سلام مختصر به امام بدهند . حتی یک چایی در خانواده ی خودشان بدهند و بگویند که ما مجلس امام رضا (ع) برقرار کرده ایم و این هم چای روضه . با این قصه دلشان به نورانیت حرم امام رضا (ع) نورانی می شود . دیگر اینکه کسانی که ده ها بار به زیارت مستحبی رفته اند ، چقدر خوب است که سه روز کمتر بمانند و هزینه اش را با احترام و بدون تحقیر به این افراد بدهند و بگویند که ما در حرم امام رضا (ع) نذر کرده ایم که هزینه ی سفر شما را به شما تقدیم بکنیم و ما با امام رضا (ع) معامله کرده ایم . دیگر اینکه من به مشهدی ها می خواهم بگویم که چه اشکالی دارد که بجای تمام کسانی که دوست دارند امام رضا (ع) را زیارت کنند ، زیارت کنند و نائب الزیاره آنها باشند . من هر وقت وارد حرم می شوم می گویم به نیابت از امام زمان ، انبیاء ، اولیاء ، شهدا ، آنچه از شرق عالم تا غرب عالم بر ولاء این خانواده بوده اند و دوستدار این خانواده هستند چه از دنیا رفته اند و چه زنده هستند ، نیابت می کنیم و ثواب همه را هم به ما می دهند . ما بعضی مواقع ثواب را مثل پله ی هندوانه می بینیم که می گوییم اگر به کسی پخش کنیم به ما چیزی نمی رسد ، در حالیکه این جوری نیست . اگر نگاه معنوی بکنی اینها حل می شود . خدایا به آبروی امام رضا (ع) به ما توفیق فهم خادمی معنوی وحرکت با عزم در این مسیر بدون منت و با شأن امام رضا (ع) خالصانه عنایت بفرما . شادی ساده ترین خدمت این باشد که برای همه کسانی که دوستدار امام رضا (ع) هستند دعا کنیم چه کسانی که مشکل دارند و چه کسانی که مشکل ندارند .

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group