يكشنبه 4 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

89-12-23-حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری
89/12/23
سوال – مسیر بندگی در عید نوروز چگونه است ؟
پاسخ – سالروز شهادت حضرت معصومه را به ساحت آقا امام زمان (عج) تسلیت عرض می کنم .
نکته اول اینکه بعضی ها فکر می کنند که اگر بخواهند زندگی کنند باید بندگی را تعطیل کنند . بعضی ها فکر می کنند که اگر بخواهند بندگی کنند باید زندگی را تعطیل کنند . بعضی ها هم هر دو را باهم تعطیل کرده اند . من اعتقاد دارم که تبدیل زندگی به بندگی معنایش تعطیلی هیچ کدام از اینها نیست . معنایش این است که قرار است ما در زندگی مان بندگی بکنیم و هر اتفاقی که می خواهد در مسیر بندگی مان بیفتد ، در جاده ی زندگی است . یعنی یا حفظ همه ی شئون زندگی مان ، خواب ، خوراک ، ارتباط ، ازدواج ، معاشرت ، غصه مان و در تمام اینها می خواهیم بندگی را رعایت بکنیم . پس همه یادمان باشد که اگر گفتیم این مسئله یا حرکت نماد بندگی است ، معنایش تعطیل زندگی نیست . زندگی باید بر اساس پوشش بندگی انجام بشود . آنجا که بندگی اقتضا می کند ، باید تغییراتی هم در زندگی بدهیم . شاید یکسری امور را تحت الشعاع قرار بدهیم . یعنی زندگی مان را با بندگی تنظیم بکنیم . مغز بندگی است و پوسته زندگی است . نکته ی دوم این است که بندگی یعنی ارتباط با خدا و شراکت با خدا در اداره ی زندگی .در آینده این شراکت با خدا را بیشتر توضیح خواهم داد . بندگی که می گوییم ، در مسیر زندکی ما نقاط عطفی دارد یعنی اینها شاخص و علامت است . سه نمونه ی آن را اشاره می کنم . عید یعنی عود و برگشتن به اصل که همان خداست . ما یکسری مکان ها ، زمانها و حالت ها داریم که ما را به خدا برمی گرداند . اگر ما در این سه تا واقعا به خدا برگشتیم ، عید واقعی ماست . آن مکان هایی که ما را به خدا برمی گرداند . مثل زیارتگاهها ، مساجد که هر کس وارد مسجد می شود ارتباطش با خدا قوی تر می شود . می گویند که در مسجد نشاط معنوی وجود دارد که برای عید لازم است . اگر در مسجد این عود به خدا و برگشت به خدا درست انجام شد ، این راعید بگیرید . چون واقعا شما به خدا برگشتید . حتما لازم نیست که من کج رفته باشم که حالا برگشته ام یعنی من را در مسیر خدا حفظ کرده است .چون لازم نیست که حتما برگردم یعنی من را در مسیر خدا تثبیت کرده است . گاهی دارم در مسیر می روم و به اصل خودم نگاه می کنم و گاهی وقتها اشتباه می کنم و به اصل خودم برمی گردم . مثلا در حرم ها . انسان وقتی در حرم امام حسین (ع) یا حرم امام رضا (ع) می رود دلها متصل می شود . امتیاز این حرم ها چیست ؟ این حرم ها من را به خدا برمی گرداند . در حرم امام رضا (ع) هیچ کس نمی گوید سعادت با ثروت است یا سعادت به قدرت است یا خوشبختی با شهرت است . همه می گویند سعادت خوشبختی موفقیت به این است که مثل امام رضا (ع) خدایی بشویم . پس در این مکان ها انسان به خدا برمی گردد . این نقطه ی عطف است . اینها شعائرالله است . و من یعظم شعائرالله فان الله تقوالقلوب . حتی حرم یک امام زاده و حرم شهیدان . الان خیلی از جوانها دل هایشان در مشهد شهدای شلمچه و طلائیه است . می خواهم بگویم در این مکان ها هم که رفتیم ، زندگی تعطیل نمی شود . من در شلمچه و طلائیه می گویم بچه ها اگر به اینجا آمدید ، معنایش این نیست که فقط به سجده بروید و بگویید بندگی یعنی سجده . اگر اینجا آمدید بروید و یک گوشه بنشینید و گریه بکنید. باید همان کارهایی را که می کردی انجام بدهی مثلا گفتگو می کردی ، پس باید گفتگوی شما رنگ الهی بگیرد مثل شهدا . همان غذا خوردن را باید از شهدا یاد بگیریم و رنگ خدایی بگیرد . حرفهایی که می زنمی باید رنگ خدایی به بگیرد . این مکان من را یاد خدا می اندازد . شما جنس زندگی ات را جلاء الهی می دهی . در قرآن داریم : بهترین ، رنگ رنگ خداست . پس یکسری مکان ها مارا به سمت بندگی سوق می دهد . بعضیها فکر می کنند که در حرم امام رضا (ع) فقط باید نماز بخوانند . خیر در حرم امام رضا (ع) فقط نماز خواندن نیست . در بحث خادم معنوی می گویند که در حرم جارو کردن و دستمال کشیدن آن هم قشنگ است . راه رفتن هم باید رنگ خدایی بگیرد . نگاهها هم باید رنگ خدایی بگیرد . این مکان ها نقاط عطفی در مسیر زندگی ما است و به ما هشدار می دهد . اینها پرچم است . این مکان که من را برگرداند ( به معنای چسباندن به خدا ) عید بحساب می آید . یکسری زمانها ما را بر می گرداند . یکسری زمانها ارتباط ما را با خدا تقویت می کند . ما آخر ماه رمضان عید فطر داریم . مردم ما سی روز زوه گرفتند و در این سی روز زندگی شان را هم کردند ، غذا خوردند ، کارهایشان را کردند ولی در این ماه همه مواظب بودند . کاسب می گوید که قسم نخور دهان روزه هستی ، مواظب باش گران ندهی روزه هستی ، راننده ها مواظب هستند که موسیقی حرام گوش ندهند . همه زندگی شان را می کنند ولی کمی مواظبت بیشتری به حرمت رمضان می کنند . در و دیوار ماه رمضان من و شما را به سمت خدا می کشاند . من حتی دیده ام که در ماه رمضان عقد و ازدواج انجام داده اند . بنظر من یکی از فرصت های زیبایی ازدواج ماه مبارک رمضان است . در این ماه ازدواج بکنید و اطعام را هم افطار بدهید ، چه اشکالی دارد ؟ ولی به حرمت رمضان در ازدواج ، در کسب و کار ، در امضاء کردن ها مواظبت بیشتری می کند . بخاطر یک ماه مواظبت و برای اینکه زندگی من رنگ بندگی بگیرد ، خدا می گوید که می خواهم به تو عیدی بدهم . پس یکسری مکان ها رابطه ی ما را با خدا تقویت می کند و در روند تبدیل زندگی به بندگی نقطه ی عطف است . یکسری اعمال مثل اعمال سخت حج واجب در سختی رمل جمرات ، منا ، عرفات ، طواف ، قربانگاه ، تقصیر ، سعی صفا و مروه ، بندگی به نقطه ی عطف می رسد و جالب این است که همه حرکات عادی و در مسیر زندگی است یعنی در منا و عرفات زیر چادر می نشینی و خواب ، خوراک و ارتباطاتت را داری یعنی همه چیز داریم . من حتی امر ازدواج را در آنجا دیده ام . ولی سعی می کنیم تمام اینها را رنگ بندگی بزنیم . بعد عید قربان می شود . پس عید قربان ، عید فطر و عید غدیر . در تمام مسیر زندگی تو دنبال راهنما می گشتی ، ناراحت بودی که پیامبر خدا دارد از دنیا می رود و خدا برایت راهنما گذاشت و فهمیدی که برای تبدیل زندگی به بندگی بی راهنما نیست و باز این عید است . یعنی نقطه ی تثبیت ارتباط بین من و شما با خدا . مکان ها و زمان ها نقطه ی تثبیت ارتباط است . در یک هفته مشغول دنیا شدم . در حدیث قدسی داریم که خدا وقتی می خواهد کسی را تنبیه کند ، او را مشغول به دنیا می کند که حتی فرصت نداشته باشد یک یاالله بگوید . یک هفته همه درگیر کار دنیا هستیم . یک جمعه را برای ما بعنوان عید گذاشته اند . ای انسانی که درگیر بوده ای و یاد خدا هم بوده ای اما یک روز را گذاشتم که بیشتر یاد خدا باشی . البته نگفته اند که جمعه زندگی ات تعطیل بشود ، فقط فعالیت هایت شکل دیگری می گیرد . روز جمعه به خانه می آیی ، خودت را تمیز می کنی ، به خانوده رسیدگی می کنی وصله ی رحم می روی ولی همه ی اینها برای تثبیت ارتباط خودت با خداست . خواند دعای کمیل حتی اگر شده دو خط کافی است . یک جمله دعای ندبه را در قنوت خودم بگوید . اینها عیدبه معنای واقعی است و من را به آغوش خدا برمی گرداند . یکی از زمانها غیر از عید قربان ، عید فطر ، عید غدیر و عید جمعه ، عید نوروز است که این عید را دین ما تولید نکرده است ، آنرا امضاء کرده است . در ایران باستان مردم با بهارطبیعت عید می گرفتند . دین ما هم تایید می کند و آنرا امضاء کرده است و خیلی قشنگ است. بشرط اینکه عیدنوروز مثل جمعه و غدیر و قربان بعد از یکسال بندگی باشد. یعنی سال 1389 را تو به من توفیق دادی الحمدلله ، تو به من توفیق دادی دوازده ماه در مسیر زندگی ، بندگی کرده ام ، حالا که طبیعت بهار شده است و من هم می خواهم یک سال جدید را با تو شروع کنم من هم عید می گیرم و اشکالی هم ندارد . آداب در عید نوروز دو دسته است . یک دسته آنهایی که کاملا مورد تایید دین است البته با یکسری تبدیل مثل صله ی رحم ، دید و بازدید ، هدیه دادن تمیز و معطر پوشیدن ، عیادت رفتن ، کینه ها کنار گذاشتن ، مسافرت رفتن و به دل طبیعت رفتن همه ی اینها دستورات اسلام است . اما یکسری خرافات هم دارد. خرافات آن هم جزء ضرر چیز دیگری ندارد . نحس دانستن یعنی چه ؟ هر چیزی که در قالب بندگی خدا نباشد ، آدمی از بندگی خدا دور باشد ، روزی که من را از بندگی خدا دور کند ، مجلسی که من را از بندگی خدا دور کند ، معامله و قراردادی که من را از بندگی خدا دور کند ، ازدواجی که من را از بندگی خدا دور کند نحس است ولی روز نحس نمی شود . اینکه من آتش بازی بکنم و مردم آزاری بکنم و به دیگران ضرری بزنم و دیگران را بترسانم ، این ها بد است . این ضررها به خود ما برمی گردد . ان احسنتم احسنتم بانفسکم . این جهان کوه است و فعل ما ندا . یک داد در این دنیا بزنیم ، ده بار به خودمان برمیگردد.
سوال – در مورد چهارشنبه سوری بعضی ها می گویند که یک شب است ، برویم خوش باشیم ،سنت و آیین نیاکان مابوده است ، در این وسط تکلیف بندگی ما چه می شود ؟
پاسخ – نیاکان عرب دخترانشان را زنده بگور می کردند ، حالا بیایید یک شب ما هم این کار را بکنیم . در جاهلیت اگر یک نفر می خواسته خواستگاری برود برای اینکه قدرت خودش را نشان بدهد باید یک سر می آورده است . پس ما هم برویم و یک شب این کار را بکنیم . اگر گذشتگان ما اشتباهی می کردند ماهم باید آن اشتباه را تکرار کنیم ؟ ما عقل داریم و خیلی موارد میگوییم که ما بر اساس عقل مان این کار را نمی کنیم . جوانان تفریح بکنند و انرژی های شان را هم بیرون بریزنند ، اشکالی ندارد. به بیابان بروید و این کار را بکنید . اما مردم آزاری حرام است . آسیب رساندن به یک پیرمرد و پیرزن یا یک خانم بادار را چه کسی پاسخ می دهد ؟ اگر چشم و دستی یا پایی بسوزد ،چه کسی میخواهد جواب بدهد ؟ بنظر شما وحشی گری تفریح است ؟ ما انسان است . بعضی از کارهایی که انجام می شود نه با انسانیت نه با مسلمان بودن و نه با وجدان ما جور در نمی آید . تازه منتظر امام زمان (عج) هم هستیم ! عید نوروز اگر پایان یکسال بندگی و شروع یک سال بندگی در مسیر زندگی باشد خیلی زیباست و خیلی چیزهای قشنگی هم دارد که دین ما آنرا تایید کرده است . اگر درعید بخواهد گناه ، مردم آزاری ، تفاخر، اسراف و تجمل گرایی بیاید ، کدام دین اینها را تایید می کند ؟ چیزی که دین تایید می کند این است که من بگویم یکسال بندگی کردم ، تو به من توفیق دادی و سجده ی شکر بکنم . آن چیزی که در هر عیدی آمده است دعا است . بهترین برنامه ی عید دعا است . حالا که من به تو نزدیک شده ام می خواهم درخواست هایم را به تو بگویم. شما دوست دارید که نامه تان از طریق سیستم اداری به دست رهبر برسد یا خودتان مستقیم آنرا بدست ایشان برسانید ؟ قطعا توسط خودتان . حالا که شما به خدا نزدیک شده اید خودتان خواسته هایتان را به خدا بگویید . اللهم ارزقنا توفیق طاعه و بعد المعصیه و صدق النیه ، اللهم نصر الاسلام والمسلمین . یکی از بهترین دعاها که خیلی هم قشنگ است دعای تحویل سال است . حول حالنا الی احسن الحال . پس زمان و مکان را گفتیم و حالت توبه و استغفار ما را به خدا نزدیک می کند . ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین . یعنی وقتی که من واقعا از گذشته ی خودم پشیمان شدم . توبه توقف نیست . بعضی ها فکر می کنند که اگر توبه کردند سر سجاده یک گوشه ای بنشینند و دعا و نماز بخوانند و بعد می گویند که چرا خدا حاجت ما را نمی دهد . توبه توقف نیست ، اصلاح حرکت است . دوباره به زندگی ات برگرد و همان مسیری را که اشتباه آمدی درست بیا . توبه دور برگردان است . من در مسیر زندگی به پدر و مادرم بدی کرده ام ، حالا توبه کرده ام ، خوب شروع به خوبی می کنم . فکر می کنید فقط با نمازخواندن جبران می شود ؟ خیر. این طور نیست . من به مدرسه ی خودم بدی کردم و خوب درس نخواندم ، برگرد و درست درس بخوان . من در کار اقتصادی خودم خلاف کردم با استغفار تنها کار درست نمی شود . باید برگردیم و آن را درست کنیم . مثل اینکه این دیوار را کج چیده ام و بنشینم گریه کنم ، آیا دیوار خودش راست می شود ؟ خیر . باید دیوار را خراب کنیم و دوباره آن را بچینیم . وقتی من مسیر را اشتباهی رفتم ، خدا به من اجازه ی برگشت می دهد زیرا اگر اجازه برگشت نمی داد بیچاره بودیم . در دعای افتتاح داریم : خدایا باب توبه را برای ما باز کردیم و ما از تو تشکر می کنیم . این یک حالت برای تثبیت بندگی ماست . خدا تا آخرین لحظه ی عمرم این دوربرگردان را برای من گذاشته است . تمام مسیر زندگی من خراب بوده است . در لحظه ی آخر نیت جبران می کنم . حُر صبح توبه کرد و ظهر شهید شد . وهب امروز توبه کرد و چند روز بعد شهید شد . صدق نیت مهم است . همین که نیت من این است که اگر به همسر، پدر و مادر و خودم بدی کردم می خواهم جبران کنم . اگر در شغل و به دوستانم بدی کردم جبران کنم . پس اینهها زمان ها ، مکان ها و حالت هایی هستند که بندگی ما را تثبیت می کند و معنای هیچ کدام از آنها توقف نیست . نه در آن مکان و نه در آن زمان و نه در آن حالت ، اجازه ی توقف دارم و هیچ کدام از آنها هم تعطیل کردن زندگی نیست . بندگی یعنی اصلاح زندگی .
سوال – هر قومی عیدی دارند مثلا مسیحی ها در کریسمس عید می گیرند . در مورد این عیدها توضیح بدهید .
پاسخ – در سوره ی طه سوره 59 می فرماید: این روزهایی که بعضی از اقوام بعنوان عید اعلام می کنند عید واقعی نیست ، یوم الزینت یعنی عید خوشی و زیبایی است . مردم ایران هم عید نوروز را این جور عیدی در ذهنشان است . اگر بخواهیم با نوروز بندگی بکنیم ، باید نوروز را به محضر قرآن ببریم و بگوییم که یوم الزینت ما را به روز عید واقعی تبدیل کنید . اینکه فقط مردم خوش بپوشند و خوش باشند حتی با گناه ، مردم آزاری ، اسراف و به جان هم انداختن دو تا انسان تا ما کیف کنیم ، این نه در مکتب ما و نه در وجدان فطرت ما نیست . اگر عید نوروز به دین عرضه نشود و تبدیل به مسیر بندگی نشود می شود یوم الزینت . کسانی که از عید نوروز به معنای واقعی عید استفاده می کنند ، می توانند از صله ی رحم عیدی دادن خوش پوشیدن گره گشایی آن استفاده کنند . همه ی اینها می تواند ما را به مسیر بندگی ببرد . پس تعریف و حکم نورو ز را از دین بگیریم ، تسلیم این حکم بشویم ، فکر بکنیم عمل بکنیم تحمل بکنیم توکل توسل هم داشته باشیم .اینها ما را به نقطه ی بندگی می رساند . پس بعد از توبه ، مکان ها و زمان ها ، حالت دیگری هم ما را به خدا نزدیک می کند و آن خادمیت است . به دیگران خدمت کنیم . از پیامبر پرسیدند بهترین انسانها چه کسانی هستند فرمودند : انسانهایی که خدمتگزاری شان بیشتر است . ما هم قرار گذاشته ایم که خادم معنوی امام رضا (ع) بشویم . امروز خادم حضرت معصومه خواهر بزرگوار امام رضا (ع) وهمه ی ائمه بشویم . اصلا نوکر خدا بشویم بنده ی خدا بشویم . خادمیت یعنی اینکه این وجود برای دیگران نفع داشته باشد . حالا این کلام ، نگاه ، دست و پول گره گشا باشد و در عید نوروز این حالات می تواند اتفاق بیفتد . یک میهمانی راه بیندازیم و کدورتها را برطرف کنیم . می دانیم یکیاز اقوام گره مالی دارد به بهانه ی عیدی می توانیم گره او را باز کنیم . به بهانه ی عیدی به عیادت یک بیمار برویم . به بهانه ی عیدی یک نصیحت کنیم . پس در حالت شد توبه و خدمت .
سوال – سوره ی اعراف آیات 156-159 را توضیح دهید .
پاسخ – به آیه دوم این صفحه اشاره می کنم . عید یعنی برگشت به آغوش خدا زیرا ما از آغوش خدا جدا شده ایم ، فطرت الله التی فطرالناس علیها ، نه بصورت فیزیک بلکه بصورت معنا و نفخت فیه من روحی ، ما یک لیوان آب هستیم که از خدا جدا شده ایم . در عید نوروز همه چیز را تمیز می کنند . اگر این آب می خواهد طعم و بویش عوض نشود ، باید ارتباط خودش را با چشمه حفظ کند. خدا برای حفظ ارتباط بین من و شما و همه ی عالم با خدا ، وسیله ای بنام پیامبر و قرآن گذاشته است . بالاترین لطفی که خدا می تواند به من بکند که رنگ و بوی من عوض نشود ، جدا نشدن از قرآن و عترت است . وقتی من عوض نشدم به درد دیگران می خورم و می توانم خادم دیگران باشم . این راه عید نگه داشتن دائمی خودمان است یعنی ما می خواهیم از خدا جدا نشویم و دائما به خدا برگردیم و این معنایش این نیست که زندگی را تعطیل کنم بلکه در هر نقطه ای از زندگی می خواهم از آغوش خدا جدا نشوم . راهش تبعیت کردن از پیامبر و عترت است .
سوال – در مورد بحث راهیان نور و الگو پذیری جوانان از کسانی که مردانه ایستادند و جنگیدند، سوال کرده اند که شما بچه های جبهه و جنگ را زیاد به رخ ما می کشید و به ما می گویید که از آنها الگو بگیرید . شما از جوانان هجده ساله می گویید اما من فکر می کنم که شما تکلیف خیلی سختی را از ما می خواهید . من مطمئن هستم کسانی که ما امروز به زیارت قبورشان می رویم اگر الان بودند ، بسیاری از آلودگی هایی که جوانان امروز گرفتار آن هستند ، آنها هم گرفتارش می شدند . من از شما توقع دارم که شرایط امروز جوانان را درک کنید . راهنمایی بفرمایید .
پاسخ – اینکه من از شهدا می گویم معنایش این نیست که جوانان امروز ما از آنها پایین تر هستند . من اعتقاد دارم که همزمان که همه چیز پیشرفت می کند و زمان جلو می رود ، اتصال با خدا هم پیشرفت می کند . نوع بندگی هم پیشرفت می کند . من یقین دارم که جوانان امروز ما، اگر معرکه ای مثل آن روز پیش بیاید از آن جوانان کمتر عمل نخواهند کرد . این را قبول دارم و این یک شعار نیست . چون من دیده ام . الان در راهیان نور آن قصه ی یک ماکت است و ما داریم آنرا می بینیم . از آن طرف حرف این جوان را قبول دارم . من بازمانده ی آن زمان هستم و خیلی از بازمانده های آن موقع در امتحان بعد از جنگ مردود شدند . البته تعدادشان کم بود . م می گوییم خوش به حال شهدا که مهر عاقبت بخیری پای پرونده شان خورد . من از آن دارو فروش هایی هستم که خودم بیمار هستم . من خودم جامانده هستم . زبان حال من و امثال من این بیت شعر است : رفتم که خار از پا کشم محمل زچشمم دور شد ، یک لحظه من غافل شدم صدساله راهم دور شد . من دارو فروش بیمار و من راهنمای جامانده هستم . من می خواهم به جوانان بگویم که نقطه ی قشنگ جوان دیروز چه بود . نقطه ی قشنگ جوان دیروز این بود که عیب خودش را پیدا کرد . فهمید که اگر خودش را به غیر از خدا و زندگی اش را به غیز از خدا بفروشد ، سرمایه هایش را به غیر از خدا بفروشد ، ضرر کرده است . پس فهمید بهترین مشتری سرمایه های او خداست . ان الله شتری . به چه خرید ؟ به جاودانگی و شفاعت و خیلی از نعمت هایی که خدا به ما داده است ،عند ربهم یرزقون . امروز جنگ نیست ولی آیا نمی توانی تحصیل خودت را با خدا معامله کنی؟ آیا نمی تواند کاسبی و نیت خودش را الهی بکند ؟ بله . می تواند . پس امتیاز او به این بود که مشتری خودش را پیدا کرد و امتیاز بعدی او این بودی که زمان معامله را هم پیدا کرد . بهترین زمان معامله جوانی است . مکانش را هم پیدا کرد ، نقطه ای که او را به خدا متصل کرد و از وابستگی دنیا دور بود . پس من مشتری خودم را پیدا کنم حتی اگر جوان ورزشکار، طلبه ، دانشجو هستم .پس مشتری خودت یعنی خدا را پیدا کن . خند هایت را هم با خدا معامله کن . زمانش یعنی جوانی را پیدا کن . مکانش را هم پیدا کن یعنی جایی که تعلقات دنیا تو را کمتر اسیر کند .

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group