پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

90-04-07-حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری
90/4/7
تو مثل یک نفس تازه حبس می گشتی تویی که در نفست گم شده اند طوفانها ، چه خلوت خوشی آرم زیر لب گفتی و سجده کردی جای تمام انسانها ، نشد طلوع کنی تا تو را طواف کنند تقیه کار شدند آفتاب گردانها ، تو یوسفی و و مجازات یوسفی این است چه می دهند گواهی تمام قرآنها .
سوال – ما معمولا یادمان می رود که یک کاری را با نام خدا شروع بکنیم و یادمان می رود در لحظه ای که داریم آن کار را انجام می دهیم به یاد خدا باشیم و آن لحظه که از یادخدا غافل بشویم اتفاق خوشایندی نخواهد افتاد . راهنمایی بفرمایید.
پاسخ – شهادت امام کاظم (ع) را تسلیت می گویم و امیدوارم که خدا به ما توفیق بدهد که ما از وجود نازنین آنها استفاده بکنیم زیرا تنها مسیر سمت خدا قرآن و عترت است .
اگر بخواهیم همه ی زندگی مان را با خدا باشیم ، این با خدا بودن یک شاخص هایی دارد . مثلا یک دختر خانمی از روستا با خواهرش که از او بزرگتراست و در شهر زندگی می کند تماس می گیرد و می گوید که برای من یک لباس بخر که اندازه اش سه وجب باشد . خواهر در شهر با وجب خودش یک لباس سه وجبی برای خواهرش می گیرد . بعد می بیند که به خواهرش خیلی بزرگ است . و می فهمد که شاخصه ی اندازه گیری این دو خواهر مثل هم نبوده است . اگر قرار است که ما زندگی مان را تبدیل به بندگی بکنیم باید ببینیم که خدا برای بندگی چه شاخصه هایی گذاشته است . ما تا ارزش کلام امام مان را بدست نیاوریم ممکن است که اینها هدر برود زیرا سخنان آنها دُر است . پس ما اول آنرا در مصداق زندگی خودمان بکار می بریم تا بفهمیم که مشکل کار ما کجاست . مثلا به یکی می گویم چکار داری می کنی ؟ می گوید که دارم بندگی خدا را می کنم ، به همسایگان کمک می کنم ، اگر سنگی باشد از جلوی پای دیگران برمی دارم ولی نماز نمی خوانم . در روز قیامت پرونده ی این فرد را وقتی بدستش می دهند می بیند که هیچی در پرونده ی او نیست . فرد کارهای خوب خودش را با شاخصه ی خودش اندازه گیری کرده بود ولی خدا با شاخصه ی خودش اندازه گیری کرده است . یکی از شاخصه های خدا نمازخواندن است. در روایت داریم خدا درمورد نماز از ما سوال می کند اگر این قبول بشود بقیه را قبول می کنند و اگر قبول نشود بقیه ی کارها هم قبول نمی کنند. حالا فردی بی نماز نبوده ، روزه هم گرفته اما اختیار زبانش در دستش نبوده است غیبت ، تهمت ، اذیت کردن ، مردم آزاری ، آبرو بردن و سرزنش کردن . این فرد هم چیزی در نامه ی عملش نیست . بله او نماز خواند ولی کارهایی کرد که آنرا حبط کرد . حبط یعنی سوزاندن . باز ملاک محقق نشد . مثل اینکه ما خوب کشاورزی بکنیم و خرمن هم خوب جمع بکنیم و یک کبریت کوچک بزنیم و همه ی خرمن سوخت . مثلا فردی به نماز و روزه خیلی مقید بود و کارهای خوب انجام می داد وغیبت هم نمی کرد ولی باز نامه ی عملش خالی است. می بینیم که این فرد اخلاص نداشته است و در هر عملی ریا می کرده . این هم ارزش نداشته است . ما باید شاخصه های خودمان را با شاخصه های الهی یکی بکنیم یعنی ترازوی خودمان را با ترازوی خدا یکی بکنیم . مثلا فردی خیلی مقید به اعمال نبوده واعمال مستحب را خیلی انجام نمی داده ولی اگر کوچکی انجام می داد اخلاص داشته ، این فرد پرونده اش پربار است . فردی اصل واجبات را انجام می داده و عاشق اهل بیت بوده است ودر مناسبت ها اشک وتبسم داشت ،این فرد هم پرونده اش پر است . پس شاخصه ی نماز ، عدم مردم آزاری ، غیبت نکردن ، تهمت نزدن و حُسن معاشرت ، همه اینها شاخصه است . مسلمان کسی است که مردم از دست و زبان او درامان باشند . پیامبر نگفته مسلمان کسی است که در صف اول نماز جماعت بایستد البته این هم ارزش دارد . حالا ببینیم در زندگی ما باید چه اتفاقی بیفتد که وجب ما با وجب خدا یکی بشود. اگر این طور نشود ما در اینجا چیزی می دوزیم و در آنجا به اندازه ی تن ما نمی شود . امام کاظم (ع ) می فرماید : از ما نیست ( خدا در قرآن به نوح می فرماید چون عمل پسرت با تو یکی نیست از ما نیست . او در عمل با توپیوند ندارد ) کسی که روزی یک بار به حساب و کتاب خودش رسیدگی نکند . ما در زندگی خودمان حساب و کتاب داریم. اگر به ما یک آب دویست و پنجاه تومانی را دوهزار تومان بدهند ما می گوییم گران است. اگر قرار است که ما حساب و کتاب بکنیم اندازه و ترازوی آن باید با اندازه و ترازویی که در روز قیامت می خواهند اعمال ما را با آن بسنجند یکی باشد. ار همه میزان هایشان معیارهای الهی باشد اصلا اختلافی بین زن و شوهر ، خواهر و برادر ، بین افراد یک امت و بین حکومت و امت نخواهد بود. همه ی اختلاف ها بخاطر این است که شاخصه های ما خدایی نیست . اگر شاخصه ی دختر و پسر درازدواج الهی باشد خیلی به یکدیگر می خورند . اما اگر شاخصه ی یکی دنیایی و یکی معنوی باشد ، با یکدیگر جور در نمی آید . الان مشکل ما این است . در بندگی آرامش ، موفقیت ، جاودانگی ، هدایت ، سعادت و برکت هست . اگر کسی می خواهد به همه ی اینها رسیده برسد باید خرج کند . ما بعضی از امتیازها را می خواهیم ولی حاضر نیستیم که هزینه ی آنرا بپردازیم .امام کاظم (ع) داشتند از کوچه های مدینه می گذشتند صدای ساز و آواز از خانه ای می آمد . حضرت از خدمتکار پرسید که صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟ خدمتکار فت که صاحب خانه آزاد است و پولدار است . امام فرمود : او آزاد است که این صداها از خانه اش در می آید. اگر بنده بود این صداها از خانه اش در نمی آمد . بُشر از پولدارهای مدینه بود و خیلی با دقت بود . به خدمتکار گفت که چرا این قدر معطل کردی و خدمتکار هم تعریف کرد که آقایی چه گفته است . وقتی آن گفتگو را گفت جرقه ای در ذهن بشر زد که ما آزاد بودن را چطور معنا می کنیم و او چطور معنا کرده است . بعضی ها می گویند که ما تا موسیقی گوش نکنیم خواب مان نمی برد یا فلان گناه را نکنیم زندگی نمی چرخد. این انسان اسیر است ولی انسانهایی که آزاد هستند می توانند خودشان را کنترل کنند. حضرت عباس آب را جلوی دهانش آورد ولی نخورد . اوج بندگی و اوج آزادگی . بُشر تغییر کرد و گفت که بگذار معیارهای زندگی ام را با امام یکی بکنم . او با سر و پای برهنه
بیرون دوید و خودش را به پای امام انداخت و گفت که من از الان به بعد می خواهم بنده باشم . امام فت که اگر می خواهی بنده باشی ما شاخص داریم برای دیدنی ها و خوردنی ها ما حدود داریم . اگر شیرینی بندگی خدا را می خواهی هزینه دارد. بخاطر همین به بُشر پابرهنه معروف شد . صفوان شتردار بود . هارون الرشید شترهای او را برای سفر مکه کرایه کرد . او قاتل امام کاظم (ع) است. اما ادای مسلمانی در می آوردند . او درفکرش این است که من شترهایم را برای لهو و لعب کرایه نداده ام ، برای سفر حج کرایه داده ام . امام فرمود که شنیده ام که شترهایت را به فلانی کرایه داده ای ؟ گفت : بله برای سفر مکه اجاره داده ام . امام فرمود : آیا همه ی کرایه ات را گرفته ای ؟ گفت : خیر پیش کرایه گرفته ام . امام فرمود: آیا دوست داری که هارون از این سفر سالم برگردد تا کرایه ی تو را بدهد . گفت: بله . امام فرمود: همین مقدار که تو آرزو می کنی که یک ظالم از سفرش سالم برگردد کار زشتی است . گاهی اوقات فکر و خیال ما مهم نیست. ملاک دین مهم است. شاخص را باید اهل بیت به ما بدهد . خدا چشم او را باز کرد و یک فکر قشنگی به ذهنش آمد . کل آژانس مسافرتی خودش را فروخت . شترها را با جایش فروخت . به هارون فت که من چون پیر شده ام همه را فروخته ام . هارون فهمید ولی کاری به او نداشت.اگر ما شاخص نداشته باشیم و نماز هم بخوانیم و دست دیگران را هم بگیریم فایده ای ندارد.البته نماز خودش شاخص است ولی شاخصه ی اصلی نیست . محبت اهل بیت و اخلاص شاخص است .اصلی ترین شاخص این است که من نمازم با تبعیت از ولایت باشد. اگر نماز باشد ولی در آن تبعیت از ولایت نباشد بازمن شاخصه ی اصلی را ندارم . پس ما قراراست که در زندگی مان محاسبه داشته باشیم ملاک این محاسبه را باید ازاهل بیت بپرسیم . در اینجا خنده کردن و تفریح کردن ما هم با خدابودن می شود. گاهی شاید گریه کردن و نماز خواندن هم من را از خدا دور کند. روزی که من وجب خودم را با وجب اهل بیت یکی کردم احساس می کنم که من عملم را در قیامت انجام می دهم . باطن اعمال در قیامت مشخص است . با عمل خودم احساس می کنم که در بهشت هستم . ما اعمال وسط نداریم .درقیامت کسانی را نداریم که نه در بهشت باشند نه در جهنم . افراد یا بهشتی می شوند یا جهنمی . اگر انسان شاخصه را داشته باشد قطعا متوجه می شود که با این اعمال در بهشت است یا در جهنم . چرا وقتی مردم می خواهند وارد یک حرم بشوند خانم ها سعی می کنند که چادر سرشان بکنند و آقایان کمی مرتب تر بشوند ؟ احساس می کند که اینجا ملاک اندازه گیری حیا و عفت است . ولی همین فرد وقتی می خواهد در عروسی گناه آلود بروند کمی بی حیاتر می پوشند زیرا احساس می کنند که در اینجا ملاک اندازه گیری مردم زیبایی ظاهر است . اگر ملاک دین و خدا باشد هر دوجا انسان باید یکی باشد. من باید همان جور که امام زمان (عج) را احساس می کنم ، در عروسی هم امام زمان (عج) را احساس بکنم مثل شهید ربانی پور که کارت عروسی هم برای امام زمان (عج) فرستاده بود . من می توانم این امام زمان (عج) را در مغازه و اداره احساس بکنم و امضای رضایت من با شاخصه ی امام باشد نه شاخصه ی رضایت مشتری و بالا دستی ها با خدا بودن یعنی با شاخصه های الهی بودن . آیات اول سوره ی مائده می فرماید: هرکس از حدود الهی تعدی بکند کافر است و از اسلام خارج شده است و ظالم است به خودش و دیگران ظلم کرده است و فاسق است . کسی که فسق آشکار داشته باشد غیبتش حرام نیست. پس دارای سه صفت کافر، ظالم و فاسق است.
سوال – سوره ی نحل آیات 73 تا 79را توضیح بدهید .
پاسخ – می فرماید : کسی هست که مثل کر و لال است و دنبال دیگران راه می افتد.آیا کسی که در زندگی اش اهل عدل و انصاف نیست و هیچ کاری نمی کند با کسی که امر به عدل می کند مساوی است. حالا کسی که امر به عدل نمی کند نماز بخواند ولی چون وجبش با وجب خدا یکی نیست برای او خبری نیست . یکی از آن شاخصه ها عدل و انصاف است . من که برای دین داد می زنم ولی کمی از آبرو و مال خودم نگذشته ام با افرادی مثل شهید بهشتی و هفتاد و دو تن از یاران ایشان و شهدای جنگ یکی هستیم ؟ یکی از شاخصه های دیگر جهاد ، ایثار و گذشت است .
سوال – در مورد شاخصه های الهی توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ - من سه شاخصه ی کلی در مورد حدیث امام کاظم (ع) را می گویم . آیا فهم من با مسائل اطراف من با فهمی که خدا از مسائل مشخص کرده یکی است ؟ اگر ما نگاه مان را با خدا یکی نکنیم برداشت های مان از مباحث فرق می کند. مثلا من از بلا فرار می کنم ولی خدا می فرماید که هر که در این دهر مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند. نگاه حضرت زینب در بلا با خدا یکی است و خوشش می آید . من نگاهم در بلا با خدا یکی نیست فرار می کنم . نگاه امام کاظم (ع) در بلا با خدا یکی است و می گوید که خدایا متشکرم که جای خلوتی را در زندان برای من درست کردی که عبادت بکنم . نگاه حضرت یوسف با خدا یکی است و م یگوید که زندان برای من زیباست. شاخصه ی دوم این است که با آن نگاه الهی آیا عمل هم می کنم که اسم آنرا حدود الهی گذاشته ایم ؟ عمل من چقدر تسلیم حدود الهی است ؟ آن یکی فکر من است و این عمل من است .چقدر فکر و عمل را با هم تطبیق می دهم ؟ سوم آیا بر اساس شاخصه های الهی حاضرم برای اینکه به این شاخص برسم خرج بکنم ؟ فردی می گوید برای اینکه این چیز برای من مهم است حاضرم از همه چیز بگذرم . مثلا فرد می خواهد به شغل یا درجه ای برسد حاضر است که از همه چیز بگذرد تا به آن برسد. میزان گذشت ما برای رسیدن به مدارج الهی خودش یک شاخص است . کربلا یعنی گذشت از هرچه هست . اگر می گوییم که شهدا و امامان این قدر زیبا هستند بخاطر این است که آنها برای رسیدن به شاخصه های الهی جان خودشان را وسط گذاشته اند .
سوال – شما گفتید که هرکسی که گناه کرده با توجه به اینکه توبه می کند باید منتظر عاقبت آن گناه باشد. چرا پیامبر فرموده توبه کنید زیرا انسان توبه کاری مثل کسی است که اصلا گناهن کرده است . من که پنج سال پیش از سر نادانی مرتکب گناه شدم و الان پنج سال است که اشک می ریزم که خدا من را ببخشم باز باید منتظر عاقبت گناهم باشم ؟
پاسخ – بعضی ها از جواب هفته ی من ناراحت هستند . اگر جواب من ناقص بوده است من عذرخواهی می کنم . ما قطعا قصد آزردن کسی را نداریم ، ما قصد بی ادبی به کسی را نداریم . شاید من نتوانستم بحث را خوب منتقل بکنم یا آنها خوب متوجه آن نشده اند . الان من یک شربت مسمومی را خورده ام بعد از خوردن این شربت حرام سریع توبه کردم چون شربت مسموم خوردن حرام است . بعد شروع به توبه می کنم . آیا این توبه که من بکنم اثر سم را هم بر می دارد ؟ توبه فقط عقوبت را پاک می کند نه عاقبت را . هر عمل ما یک جزا یا عقوبت دارد و یک عاقبت دارد . من هر چقدر خدا را قسم بدهم که من را مسموم نکن می شود ؟ خدا قدرت دارد که آثار این جوری را هم بردارد ولی بنای این کار را ندارد . ما می گوییم خدا عقوبت را برمی دارد ، بعضی از عاقبت های دنیای را هم برمی دارد . مثلا من گناهی کرده ام و این گناه در نسل من اثر سوئی دارد . من توبه می کنم و خدا آن اثر را برمی دارد .پس خدا یکسری اثرات ماوراءالطبیعه را برمی دارد . مثلا یک ماشینی با سرعت دویست در جاده می رود و به جدول می زند . عذرخواهی می کند و جریمه هم نمی شود ولی آیا می توانیم بگوییم که چون او پشیمان شده نباید ماشینش به جدول بخورد ؟ آیا ماشین می تواند به حالت اول برگردد ؟ آیا خدا می تواند هستی را این جوری بگرداند ؟ یکی از شاخصه های خدا این است که اگر کاری کردید که خودتان باعث شدید که به آن عاقبت برسید و عاقبت را تحمل کردید ، خود تحمل گناه کفاره ی گناهتان است . بماکسبت ایدیهم .من اشتباهی کردم و بیمار شدم . من خودم مقصر بودم . استغفار کنم و خودم را مقصر بدانم و دیگر این کار را نکنم . من گناهی کرده ام و نمی دانم که عقوبت گناه من چیست . اگر یکی از آثار این گناه این بود که باعث آزار دیگران شدم باید کمی آزرده بشوم . پس این کفاره را بپذیریم . مثل کفاره ی روزه .الان من روزه خورده ام و در شب قدر گریه و توبه می کنم . آیا با گریه این کفاره ی روزه پاکی می شود ؟ خدا می گوید که اینخطای تو را بخشیدم . برو و آنرا جبران کن . کفاره ی آن شصت و یک روز است که سی ویک روز آن باید پشت سرهم باشد. اگر نتوانستی یک روز روزه بگیر و شصت فقیر را طعام بده . اگر من خطایی در جاده بکنم ماشین من را می خوابانند . هم عقوبت و هو عاقبت دارم . عاقبت من این است که یک هفته ماشین ندارم وعقوبت آن جریمه است . پس ما عاقبت کارهای مان را باور کنیم صله ی رحم عاقبتش این است که برکت عمر من را زیاد می کند. قطع رحم عاقبتش این است که عمر من را کوتاه می کند و عقوبت آن در قیامت است . ظلم کردن به دیگران ، عاقبتش این است که به تو ظلم می شود امیرالمومنین می فرماید که عاقبت ظلم خیلی زود گریبانگیر انسان می شود . به کسی که بی پناه است ظلم نکن . وزیرهارون از مریدان امام کاظم (ع) بود امام به او اجازه داد که در دستگاه هارون باشد و با تقیه زندگی کند . تقیه یعنی ظاهر را آن جوری که آنها می خواهند رعایت می کنم ولی در باطن دلم با حق است . او در دستگاه هارون ماند تا کار شیعیان را راه بیندازد . یک روز یک فردی که آشنایی نداشت و بی کس بود به او مراجعه کرد ولی او به طرف وقت ملاقات نداد و خودش هم متوجه نشد که چکاری کرده است . آن سال به مکه رفت و خدمت امام در مدینه رسید امام او را قبول نکرد . تعجب کرد و از خادم پرسید که از آقا بپرس داستان چیست . امام فرمود : فردی از شیعیان ما پیش تو آمد و تو را قبول نکردی . مقام معظم رهبری فرمودند تا جایی که می شود به کار مردم رسیدگی کنید. امام کاظم (ع) فرمودند تا آن فرد را پیدا نکنی و او را راضی نکنی من از تو راضی نمی شوم . خدا می تواند عاقبت ها را تغییر بدهد ولی بنای این کار را ندارد . کسانی که خدمت به بشریت کردند چون کار خیر کردند ولی همه ی شاخصه ها را نداشتند پاداش همان بخش را به او می دهند مگر اینکه آنرا سوزانده باشم که اگر آنرا سوزانده باشم هیچی در پرونده نخواهم داشت . سعی کنیم که گناه نکنیم.
سوال – من گناهکاری هستم که با برنامه ی شما به زندگی برگشته ام از درس و کنکور خیلی عقب مانده ام و دلم غمگین است .چکار کنم که شاد باشم و اراده ی قوی بدست بیاورم و به آرزوهایم برسم و دنیا برایم بهشت بشود ؟
پاسخ – انشاءالله همه ی کنکوریها نیت شان این باشد که بندگی بکنند و به خلق خدا خدمت بکنند و موفق بشوند . این کنکور تمام میشود دانشگاه هم می رود مدرک هم می گیرد و شاغل هم می شود و خدمت هم می کند و دنیا هم تمام می شود . دعا کنیم که در کنکور قیامت پاسخ های مان درست باشد. کسی که کنکور دنیایی را کم بیاورد سال دیگر می تواند دوباره شرکت کند ولی خدا نکند که در کنکور شب اول قبر و قیامت جواب سوالهای من با آن چیزی که کلید می زنند نخواند دیگر راه برگشت ندارم .به این جوان عزیز می گویم که تو در کنکور قیامت برنده شده ای زیرا راهت را پیدا کرده ای خوش به حال تو که در کنکور قیامت بُرد کرده ای ، انشاء الله در کنکور هم قبول می شوی . نیت بکن که آنقدر خدمت بکنی که شیرینی های گناه از یادت برود و خودت را به سختی خدمت و بندگی بیندازی تا کیف های گناه یادت برود اینها علامت این است که آن کنکور از تو پذیرفته شده است . من از کنکوری ها تقاضا می کنم که اول بسم الله الرحمن الرحیم بگویند ، چهار قل بخوانند ، صدقه بدهند ، وضو بگیرند از پدر و مادر بخواهند که برای آنها دعا کنند به امام زمان (عج) سلام بدهند و از آقا کمک بخواهند تا موفق بشوند .

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group