برنامه سمت خدا
موضوع برنامه:نکاتی پیرامون ایام غدیر
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين قرائتی
تاریخ پخش: 12- 06-96
حاج آقای قرائتی: «بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین بعدد ما احاط به علمه. اللهم صل علی محمد و آل محمد، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی».
از امام سؤال کردند: غیر از عید قربان و عید فطر و جمعه، عید دیگری هم داریم؟ فرمود: بله عیدی داریم که از همه اینها مهمتر است، عید غدیر است. یکبار عید غدیر و و روز جمعه یکی شده بود. امیرالمؤمنین در خطبه فرمود: دو عید بزرگ داریم. یکی روز جمعه و یکی عید غدیر است. برای غدیر خیلی حرف داریم. چون غدیر برای حضرت علی هم نیست. کل رهبری معصوم تا آخر تاریخ است. چون در غدیر خم پیغمبر غیر از اینکه حضرت علی را نصب کرد، چند بار اسم امام زمان را برد. بنابراین نگاه به غدیر نگاه به یک حادثه تاریخی در بیابان غدیر نبود. غدیر یعنی تعیین رهبر در طول تاریخ برای کره زمین! یکوقت یک شمعی در اتاق و یک لامپی در خیابان است. یکوقت میگوییم: خورشید در طول تاریخ برای همه مکانها و زمانها، غدیر را باید این رقمی نگاه کرد. در مورد امیرالمؤمنین خوشبختانه اهل سنت هم خیلی فضیلت نقل کردند، یعنی فضایلی که داریم مختص ما نیست. هیچکس در کرهی زمین حاشا نکرده که غدیر یعنی همتای کوثر. کوثر زهراست. غدیر یعنی ابدیت، غدیر یعنی دین کامل شد. حالا اینجا مسألهای را برای شما بگویم.
جامعهای که حرکت میکند، هر حرکتی چند اصل دارد. اول باید جاده باشد. دوم باید راهنما باشد. مرکب باشد، مقصد داشته باشد. مبدأ داشته باشد. یعنی در هر سفری از کجا به کجا در چه جادهای و با چه وسیلهای. در این پنج مورد مهمترین همه راهنماست. چون اگر راهنما نباشد، آدم جاده را اشتباه میکند. مرکب بی خود سوار میشود، ماشینش را هی این طرف و آن طرف میبرد. بنزین اسراف میشود. وقتش را میدهد. چرا؟ چون راهنما ندارد. در همه اینها راهنما حرف اول را میزند. شما اگر یک کشتی نخ داشته باشی، اگر سوزن صاف نداشته باشی این نخها فایده ندارد. ولی اگر سوزن صاف داشته باشی و یک وجب نخ داشته باشی، با همان یک وجب چیز خوب میدوزی. مسأله رهبری!
وقتی هر جای دین وارد میشد، یک آیهای نازل میشد، پیغمبر میخواند و گاهی هم به بلال و امثال بلال دستور میداد که این آیه را برای مردم بخوانید. اما غدیر خم را گفت: باید مراسم باشد. «و مانودي بشيء كما نودي بالولاية» لذا لحن غدیر خم لحن خاصی بود. از همان اول میگوید: «یا ایها الرسول» وقتی میخواهد بگوید: یا رسول الله علی را معرفی کن. نمیگوید: «یا محمد، یا احمد، یا ایها النبی» میگوید: «یا ایها الرسول» این بار دارد. این مسأله بین المللی است. «یا ایها النبی» مسأله جزئی است. «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِك» (احزاب/28) پیامبر به خانمهایت چنین بگو. ولی «یا ایها الرسول» رسالت است. بعد میگوید: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ» (مائده/67) نمیگوید: «ابلغ». «بَلِّغ» یک معنی دارد و «ابلِغ» یک معنی دارد. در ادبیات عرب هر کلمه یک باری دارد. «ذَهَبَ، سَفَر، فَرَّ، هَجَرَ» اینها همه معنی رفتن دارد. ولی هرکدام یک باری دارد. «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ»، «بَلِّغ» یه تأکیدی دارد. «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» نمیگوید: «ما انزل الیک من الله». «ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» یعنی چون خدا میخواهد تو را تربیت کند باید یک رهبر باشد. بدون رهبر انسان تربیت نمیشود. «ما اُنزِل» یعنی این تبلیغ از طرف خدا نازل شده است. نه اینکه داماد تو است، «ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» وحی است. چه کسی باید وحی کند؟ کسی که «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى» (نجم/3 و4) پیغمبر تو معصوم هستی. از طریق وحی مأمور هستی. با کلمه «یا ایها الرسول» مأمور هستی نه «یا ایها النبی». مأمور هستی بگویی: براساس وحی هم هست. «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» روی هوا و هوس نیست. قرآن خیلی نکته دارد.
«ما» چیست؟ من طوری بگویم که کسانی که با عربی آشنا نیستند، متوجه شوند. یک آیه در قرآن است که میگوید: ای رسول آنچه به تو گفتم بگویی، بگو. تمام علمای شیعه به اتفاق، علامه امینی در کتاب الغدیر که یازده جلد است، آورده است. سال 365 روز است. جای 6 و 5 را عوض کنیم. میشود 356! 356 نفر از علمای درجه یک اهل سنت گفتند: غدیر درست است. قرن دوم تا قرن چهاردهم علمای اهل سنت گفتند: غدیر حق است. فقط بحث این است که «ما» چیست؟ «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» این «ما» یعنی آنکه، چیست؟ غدیر خم هجدهم ذی الحجه است. فوت پیغمبر هم آخر ماه صفر است. شهادت امام رضا و امام حسن آخر ماه صفر است. از ذی الحجه تا آخر صفر چند روز است؟ از غدیر خم تا فوت پیامبر 72 روز فاصله است. «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ» ای رسول بگو آنچه به تو گفتم. «لا اله الا الله» هرگز این نیست. پیغمبر هفتاد روز به فوتش «لا اله الا الله» نگفت. 2- «یا ایها الرسول» بگو «لا اله الا الله» پیغمبر تا هفتاد روز به فوتش نگفته بود. «یا ایها الرسول» بگو آنچه که گفتم، بگو: من پیغمبر هستم. نبوت را بگو. «یا ایها الرسول» معاد را بگو. معاد را سالهای اول بعثت گفت. هنوز هجرت نکرده روزهای اول سورههای مکی از معاد پر بود. پس اصول دین یعنی توحید و نبوت و معاد نبود. «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما» بگو: مردم نماز بخوانند! این نبود. سالها مکرر این را گفته بود. چهار دستور سال دوم هجری نازل شد. الآن سال آخر عمر پیامبر سال دهم است. چهار دستور است که دو تا را باید جان داد. مثل جهاد و روزه، دو تا را باید پول داد مثل خمس و زکات! این چهار مورد که یا باید پول داد یا جان داد سال دوم هجری نازل شد. الآن هشت سال گذشته است. «یا ایها الرسول» بگو: روزه! هشت سال پیش گفتم! بگو: زکات، هشت سال پیش گفتم. بگو: خمس، هشت سال پیش گفتم. بگو: جهاد، هشت سال پیش گفتم. پس نماز و روزه و خمس و زکات هم نیست.
«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما» بگو مردم حج بروند. حج هم نبود. چون اینها از حج برمیگردند. کسی که از حمام بیرون میآید، نگو: سلام علیکم! حال شما خوب است؟ شما حمام بروید. من الآن حمام بودم. دارند از حج برمیگردند. پس حج هم نبود. «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ» این «ما» چیست؟ امر به معروف و نهی از منکر است؟ نه! چون امر به معروف یعنی به کارهای خوب سفارش کنید. مثل «حی علی الصلاة» یعنی نماز برو. این امر به معروف است. نهی از منکر هم یعنی گناه نکن. این ترس ندارد! پیغمبر یکی بود نترسید. حالا در غدیر خم حدود صد هزار نفر هستند، بترسد! آنوقت که یکی بود و با خدای اینها یعنی بتها درگیر شد، نترسید. حالا در غدیر خم که دهها هزار جمعیت هست، از چه بترسد؟ یکی بود نترسید، با این همه مرید بترسد؟ اینها نیست. چون میگوید: نترس! «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» میگوید: «یا ایها الرسول» بگو. بعد میگوید: من تو را حفظ میکنم. پیداست یک چیزی است که پیغمبر دغدغه داشت. نگران بود. این «ما» چیست؟ بالا و پایین برویم این «ما» فقط غدیر خم است. بعد میگوید: «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ» این جملهها باید به هم بخورد. «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَل» چرا یکباره لحن عوض میشود؟ قاعدهاش این است که «یا ایها الرسول بلغ...وان لم تُبَلِّغ» بگو، اگر نگویی. گفته: بگو اگر انجام ندهی. میخواهد بگوید: این طرح باید با فعل و انفعال و عملیاتی باشد، نه زبانی! باید مراسم باشد. وگرنه باید بگوید: «یا ایها الرسول بلغ...وان لم تُبَلِّغ» اما میگوید: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَل». باید به هم بخورد. بگو: بعد از من علی است و اگر نگویی. لذا غدیر خم مراسم بود.
غدیر یعنی گودی، چرا گودی؟ گودی چند خصوصیت داشت. یکی اینکه مقداری آب درون آن بود. برای خودشان و اسبهایشان که نیاز به آب دارند. دوم اینکه یک مراسمی که باید همه مردم بفهمند، باید کسی که محور است در چاله باشد و تماشاچیها روی بلندی او را ببینند. مثل زمین فوتبال، مثل استادیوم! یعنی کسی که میخواهد گل بزند باید پایین باشد. پیغمبر باید وسط باشد که اطرافیان همه او را ببینند. آنجا چند راه بود. راهی به یمن، راهی به حبشه، راهی به عراق داشت. چهار راهی بود که پخش میشدند. «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ» نه «اَبلِغ»! «ما اُنزِل» از طرف خدا نازل شده و وحی است. «من رَبِّک» نه «من الله» یعنی خدا میخواهد شما را تربیت کند، بدون رهبر معصوم تربیت نمیشود. «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَل فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» اگر علی را در غدیر خم معرفی نکنی، 23 سال پوچ میشود. میگوید: بگو علی یا اینکه زحمات 23 سال پوچ میشود! الآن توحید در جامعه ما نیست. توحید یعنی بگو خدا و باقی را دور بریز. «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُم» (انعام/91) این معنای توحید است. بگو خدا و گور پدر همه! ما الآن میگوییم: خدا و آمریکا، خدا و اروپا! ما توحید نیستیم. اگر امامت نباشد توحید به شرک تبدیل میشود.
زمان شاه یک شعار داشتیم در ایران بود. «خدا، شاه، میهن!» شعری هم داشتند: چه فرمان یزدان چه فرمان شاه! یعنی خدا گفته: انجام بدهیم، شاه هم گفته انجام بدهیم. منافقین آرمشان شرک بود. «به نام خدا و به نام خلق خدا» این شرک است. غیر خدا هرجا بیاید شرک است. اگر امامت نبود، «لا اله الا الله» هم لغو میشود. شرک میشود! نبوت تبدیل به خرافات میشود. قوانین من درآوردی به جای قوانین آسمانی! معاد فراموش میشود. «نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ» (ص/26) نمازها بی خاصیت میشود. نماز اگر ولایت داشته باشد مثل نماز امام رضا میشود.
به مأمون گفتند: امام رضا دارد میرود نماز عید بخواند. این نماز عید تمام شود تو دیگر حکومت نداری. وگرنه زیر پا نفت است. روی پا هم کعبه است. سنگها هم در مسجد الحرام مرمر است. آب هم زمزم است. سنگ مرمر، آب زمزم، زیر پا نفت، روی پا کعبه است. جمعیت میلیونی، از همه دنیا میآیند آن هم همه پولدارها و پیشنماز هم حافظ قرآن، هفتصد بلندگو همه سالم است. گیر کجاست که هیچکس از نماز مسجد الحرام نمیترسد؟ گمشده چیست؟ در اسکناس یک نخ است که به آن ارزش میدهد. این نخ نماز چیست که این نماز مثل انگور پلاستیکیهایی که شوفرهای تاکسی آویزان میکنند. اسکناس هست ولی نخ ندارد.
«وَ إِنْ لَمْ تَفْعَل» خدا سه جا به پیغمبر اولتیماتوم داده است. گفته: بگو اگر نکنی. یکجا میگوید: اگر کلمهای به وحی اضافه کنی رگ گردن تو را میزنم. وحی شوخی ندارد. نمیشود یک چیزی را در قرآن جا داد. کلمهای از قرآن نباید تغییر کند. «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ، لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمِينِ، ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِينَ» (حاقه/44 -46) هرکس کلمهای به قرآن اضافه کند، رگ گردنش را میزنم. با وحی شوخی ندارد. یکی هم با توحید، میگوید: «لَئِنْ أَشْرَكْتَ» (زمر/65) ای پیامبر مشرک شوی، «لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ» همه عملهایت پوچ است. کنار خدا کسی دیگر را بگذاری پوچ! کنار وحی کلمهای اضافه کنی، پوچ! امام علی را نصب نکنی پوچ هستی. یعنی سه اولتیماتوم فقط برای این سه موضوع است. توحید، وحی، امامت! در این سه مورد خدا به پیامبر هشدار میدهد. این خیلی مسأله مهمی است. ما غدیر را سبک گرفتیم.
چرا عیدیهایمان را عید غدیر ندهیم؟ امام رضا عید غدیر که میشد کفش و لباس و انگشتر به دوستانش میداد. عید غدیر روزهاش ثواب روزه تمام تاریخ را دارد. آنوقت افطار هم بدهید. یعنی روزه بگیرید، افراد را هم اطعام کنید. لباس نو، عطر، دیده بوسی، داریم وقتی عید غدیر به هم رسیدید بگویید: «الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه علی بن ابی طالب» خدا را شکر که من علی را میشناسم! من نمیتوانم از علی بگویم. ولی یک کلمه بگویم: حضرت علی بعضی شبها هزار رکعت نماز میخواند. بعضی میگویند: مگر میشود یک شب هزار رکعت نماز خواند؟ در قرآن وقتی میگوید: شب، گاهی وقتها شبانه روز است. «وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً» (اعراف/142) ما به موسی گفتیم: سی شب، سی شب نه اینکه شبها میرفت و روزها برمیگشت. سی شبانه روز! پس اینکه حضرت علی شبی هزار رکعت نماز میخواند، مراد شبانه روز بود. معنای دیگر اینکه شبهای زمستانی میشود.
علامه امینی صاحب الغدیر(ره) مشهد آمد. شبهای زمستانی بود. از اول غروب تا صبح هزار رکعت نماز خواند. نقل شد و شنیدم که آیت الله العظمی خویی هم هفتصد رکعت نماز خواند و دیگر ادامه نداد. بنده در عمرم یک رکعت نماز با توجه نخواندم. حضرت علی یک شب هزار رکعت نماز با توجه میخواند. ما کل عمرمان یک رکعت نماز با توجه نیست. شجاعت و علم و تقوا و همه کمالاتش را کنار بگذاریم. در همین نماز، کل عمر ما به یک دقیقه علی نمیرسد! علی شناخته نشد. در ادبیات شناخته نشد. به او گفتند: یک سخنرانی کن که در کل آن یک نقطه نباشد. سخنرانی کرد، خطبه بی نقطه خواند. شما به استاد دانشگاه بگو: دو سطر حرف حسابی بزن و بنویس که نقطه نداشته باشد. در صحن جدید حرم عبدالعظیم این خطبه هست. به حضرت گفتند: یک سخنرانی کن که در کل حرفت الف نباشد. در جنگ احد حضرت علی شصت ضربه خورد. اما تا گفتند: پیغمبر گفته بیایید. با همان زخمها آمد.
در تربیت بچهاش زینب تربیت کرد. زینب یک زنی بود که کودتا کرد. اشکش، مناجاتش، عبادتش، شجاعتش، اول کسی که به پیغمبر ایمان آورد حضرت علی بود. چه کسی میتواند مثل علی باشد؟ چه کسی میتواند از علی حرف بزند؟ غدیر یعنی رهبری یک چنین کسی! ما غدیر را دست کم گرفتیم. البته شعرا خیلی شعر برای غدیر گفتند. شعرا و نویسندگان کم نگذاشتند. ولی نسل نو باید علی را بهتر بشناسد. الآن دنیا به خاطر رهبری انحراف و دوری از غدیر میسوزد. حالا رهبری انتصابی است یا انتخابی؟ قرآن میگوید: من باید تعیین کنم. «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره/124) خدا به ابراهیم میگوید: من که خدا هستم تو را به امامت نصب کردم. نسبت به غدیر باید حساس باشیم. یک سری عقدها و عروسیها در غدیر هست، جشنها هست، اما حق غدیر را ادا نکردیم. غدیر یعنی چه؟
صدام، یک رهبر فاسق بر عراق حکومت کرد. چقدر عراق را خراب کرد؟ جنایتها کرد. رهبری وقتی کج میشود، همه چیز به هم میریزد. اینکه میگویند: اگر کسی عمری نماز بخواند بدون اعتقاد به رهبر معصوم نمازش ارزش ندارد، یک حقیقتی است. حقیقت است نه مبالغه، نه تعریف، نه ستایش، واقعاً یک حقیقتی است. مثل آدمی که یک ماشین خوب و سوپردولوکس داشته باشد اما راننده دیوانه باشد. راننده دیوانه یعنی هیچی! بهترین ماشین در بهترین جادهها، ولی راننده خل باشد و مست باشد. ولایت را باید جدی بگیریم. بیاییم به مناسبت غدیر خم چند زندانی را آزاد کنیم. امروز نامهای به دستم رسید، جوان 25 ساله نوشته بود، میخواهم ازدواج کنم، چه کار کنم؟ باید به پدر و مادرت بگویی چه کنم؟ که گفتند برو لیسانس بگیر و سر کار نرو! باید به آموزش و پرورش بگویی که چرا در این دوازده سال یک هنر یاد این دیپلمه ندادی؟ آموزش و پرورش مقصر است. بسیاری از چیزهایی که در دانشگاه میخوانند نه واجب است و نه مستحب است و نه نیاز فرد و جامعه است. پدر و مادر، آموزش و پرورش، دانشگاه و دولت مقصر هستند. دولت خیلی پول صرف کارهای بیهوده میکند و کار اصلی جوانهای ما مانده است. سالن آمفی تئاتر میسازند و میگویند: کج است! میگوییم: کج است، صافش کن. میگوید: آمفی تئاتر است. اگر صاف باشد میشود نماز جماعت هم خواند. میشود سفره انداخت. عروسی گرفت. روضه خوانی کرد. دانشجویانی که خوابگاه ندارند، میتوانند بیایند بخوابند. شما کج میسازی برای اینکه سالی سه تا سخنرانی میشود. کدام آدم عاقل برای یک کیلو آرد نانوایی باز میکند؟ ما از مرز خارج شدیم. میشود ازدواج را آسان کرد.
گاهی فکر میکنیم اگر این رقمی باشیم، گاهی مردم از خواص بهتر طرح میدهند. اعلام کنیم که برای ازدواج آسان چه کنیم؟ برای ایجاد اشتغال چه کنیم؟ خیلی از مردم عوام بهتر از خواص میفهمند. یکوقتی من مریض شدم و بیمارستان رفتم. خواستند یک آمپول به من بزنند همه آمدند داخل، گفتم: قرائتی بی قرائتی! بگویید: یک آمپول زن بیاید و روی من یک پارچه بکشید که نداند من چه کسی هستم! یک پارچه کشیدند و یک نفر آمد راحت آمپول زد. یعنی گاهی متخصصین غلط جمع میشوند. از خود مردم نظر بخواهیم. برای اشتغال مردم چه کار کنیم؟ برای ازدواج جوانها چه کنیم؟ روز عید غدیر چند جهاز تهیه کنیم. وقتی دور هم جمع میشویم یک برکتی داشته باشیم. در آستانه محرم هستیم. رئیس هیأتها میتوانند دو سه هزار نفر را به خیابان بکشانند و عزاداری کنند و شام و ناهار بدهند. پس این آدم با عرضهای هست. این آدم با عرضه نمیتواند بعد از عاشورا چند جوان هیأتی را داماد کند؟ قطعاً میتواند. مسأله خنده ما باید تأمین شود. یکجایی شنیدم که نوشته بود: هشتاد روز به محرم، هفتاد و نه روز به محرم! روز شماری میکرد. یعنی اصل برای ما گریه نیست. گریه و خنده ما با هم است. عاشورا حسابش جداست ولی اینکه ما به استقبال عاشورا برویم واجب است؟ مستحب است؟ در اسلام استقبال عاشورا رفتن نداریم!
بعضی از عزاداریها مبنا دارد. حدیث دیدم که دو امام ما فرمودند. فرمودند: اگر از من امام معصوم هم چیزی شنیدید، ببینید ریشه قرآنی آن کدام است؟ تا من بگویم: این حدیث برخاسته از این آیه است. عزاداری باید مبنا داشته باشد. گریه و خنده مبنا دارد. میآید به من میگوید: خواهش میکنم حسینیه ما منبر بیا! میگویم: میشود دلیلش را بگویی؟ میگوید: حساب کردیم اگر شله زرد بدهیم پانصد نفر میآیند. قیمه بدهیم هزار نفر میآیند. بگوییم: قرائتی آمده، دو هزار نفر میآیند. میخواهد حسینیهاش پر شود. خنده و گریه ما باید مبنا داشته باشد. از چه کسی دعوت کنیم؟ تا چه ساعتی عزاداری کنیم؟ مردم میخواهند بخوابند؟ چرا نصف شب طبل میزنید؟ یک کسی روی پله منبر نشست و به چانه سخنران فوت کرد. گفتند: چه کار میکنی؟ گفت: چانهاش گرم شود خیلی حرف میزند.
شریعتی: امروز صفحه 66 قرآن کریم آیات 122 تا 132 سوره مبارکه آل عمران در سمت خدا تلاوت خواهد شد.
«إِذْ هَمَّتْ طائِفَتانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلا وَ اللَّهُ وَلِيُّهُما وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ «122» وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «123» إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَ لَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلاثَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُنْزَلِينَ «124» بَلى إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ يَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمِينَ «125» وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرى لَكُمْ وَ لِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ وَ مَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ «126» لِيَقْطَعَ طَرَفاً مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنْقَلِبُوا خائِبِينَ «127» لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظالِمُونَ «128» وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ «129» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً مُضاعَفَةً وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ «130» وَ اتَّقُوا النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ «131» وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ «132»
ترجمه:آنگاه كه دو گروه از شما بر آن شدند كه (در جنگ) سستى كنند، امّا خداوند ولىّ آنان بود (و به آنان كمك كرد كه از اين فكر باز گردند،) پس مؤمنان تنها به خدا توكّل كنند. و همانا خداوند شما را در جنگ بدر در حالى كه ناتوان بوديد يارى كرد، پس از خداوند پروا كنيد، باشد كه سپاس گزارى نمائيد. و (بياد آور) هنگامى كه به مؤمنان مىگفتى: آيا شما را كفايت نمىكند كه پروردگارتان شما را به سه هزار فرشتهى فرود آمده يارى كند؟ البتّه اگر صبر ومقاومت كنيد وپرهيزگارى نماييد (گرچه) دشمنان با خشم و خروش بر شما بتازند، پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته مخصوص مدد مىرساند. و خداوند اين (نزول فرشتگان) را جز مژده و بشارتى براى شما قرار نداد، تا دلهاى شما بدان آرام گيرد و (بدانيد كه) هيچ پيروزيى نيست مگر از جانب خداوند عزيز و حكيم. (امدادهاى الهى براى آن بود) تا بعضى از كفّار را ريشه كن كند يا ناكام و ذليلشان گرداند كه نااميد برگردند. هيچ امرى (از هدايت يا كيفر مردم) در اختيار تو نيست. (تنها خداوند است كه) يا لطف خود را بر آنها برمىگرداند يا عذابشان مىكند، زيرا آنان ستمكارند. وآنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آنِ اوست. او (طبق حكمت خود) هركس را بخواهد مىبخشد و هركس را بخواهد عذاب مىكند و خداوند بخشندهى مهربان است. اى كسانى كه ايمان آوردهايد! ربا (و بهرهى پول) را با افزودنهاى مكرّر نخوريد، از خدا پروا كنيد تا شايد رستگار شويد. و از آتشى كه براى كافران آماده شده است، بپرهيزيد. و خدا و رسول را اطاعت كنيد، شايد مورد رحمت قرار گيريد.
شریعتی: علمای زیادی زحمت کشیدند و برای اثبات حقانیت اهلبیت نبی مکرم اسلام قلم زدند از جمله مرحوم سلطان الواعظین شیرازی است که این هفته در مورد ایشان صحبت میکنیم. یاد و خاطره ایشان را گرامی میداریم. انشاءالله خداوند کمک کند که قدر این علمای مجاهد را بدانیم و بتوانیم تلاش کنیم و گامی در این راستا برداریم. اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای قرائتی: در این صفحه میفرماید: «وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ» یادتان نرود شما را در بدر کمک کردیم. بعد از آیه میفرماید: «يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلاثَةِ آلافٍ» بعد میگوید: «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ يَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ» یعنی سه آمار در این صفحه آمده است. هزار فرشته کمک آمد. سه هزار تا آمد، بعد میگوید: اگر صبر و تقوایتان اضافه شود پنج هزار تا میآید. یعنی لطف خدا نظام مند و حکیمانه است. در یک شرایطی هزار تا، مثل اینکه دکتر میگوید: کودکان قاشق چایخوری، جوانان قاشق مرباخوری، سالمندان قاشق غذا خوری! این حساب و کتاب دارد. در یک جنگ بدر، هزار فرشته، سه هزار فرشته اگر تقوا و صبر شما بیشتر شد، پنج هزار فرشته! الطاف خدا حسابدار و نظام مند است. براساس صبر و تقوای ما است.
شریعتی: انشاءالله ایام عید غدیر برای همه ما پر برکت باشد و سرشار از خاطرات خوش، انشاءالله تمام اتفاقات خوبی زندگی ما به عید غدیر موکول شود و از برکات آن استفاده کنیم.
حاج آقای قرائتی: در همه خانهها علی باشد. این احترام به غدیر است. ما سه هزار علی آباد در ایران داریم. این یعنی ایران کشور شیعه است. نگویید: برادرم علی است. خواهرم فاطمه است. خوب خواهرت هم تلویزیون دارد. شما دیگر تلویزیون نمیخواهی؟ در هر خانهای یک علی، یک احمد، صادق، کاظم، فاطمه باشد. حدیث داریم در قیامت افرادی دستشان به جایی بند نیست ولی اسم فرزندشان را اسم خوب گذاشتند، همین مقدار گامی برای نجاتشان ممکن است باشد. در نامگذاری علی هم که مینویسید، علیه السلام بنویسید. ننویسید علی(ع)! همه جا اسراف میکنند در نوشتن نام حضرت صرفه جویی میکنند! حدیث داریم اگر کسی نوشت (علیه السلام) تا مادامی که این اسم روی کاغذ هست، مورد لطف خداست. چرا (ع) مینویسید؟
خدایا یک امنیت کامل بر عراق و ایران و بلاد اسلامی حاکم کن که همه با معرفت در کمال امنیت، زیارت پیغمبر و اهلبیتش را به جا آورند. آنهایی که آرزوی زیارت ندارند، آن کسی که آرزو ندارد نمیداند پیغمبر چه کسی است. حضرت علی چه کسی است. به کسانی که آرزو ندارند معرفتی بده که آنها آرزومند شوند. ما میگوییم: خدایا زیارت امام حسین را قسمت آرزومندان بکن. ولی کسی که آرزو ندارد چه؟ صدها میلیون آدم در چین و هند و ژاپن هست. خدایا هرکس نمیشناسد شناخت به او بده. هرکس شناخت دارد، توفیق به او بده. هرکس توفیق دارد، اخلاص به او بده.