حجت الاسلام والمسلمین قرائتی
92/7/30
سوال – در مورد عیدغدیر توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ – در قرآن روزی است که مثل تاجی چهار پر است: امروز دین شما کامل شد، امروز نعمت را بر شما تمام کردیم، امروز کفار از شما مأیوس شدند و امروز خدا راضی شد. ما می خواهیم این کلاه چهار پر را سر یک روزی بگذاریم. (کامل شدن ،تمام شدن، راضی شدن خدا و مأیوس شدن کفار)این تاج فقط برای روز عید غدیر است. این تاج به سر هیچ کدام از روزهای برجسته ی پیامبر (از زمان مبعوث شدن تا هنگام فوت) نمی خورد.
روزهای حساس پیامبر عبارتند از: 1- روز بعثت پیامبر. پیامبر سه سال مخفیانه مردم را به اسلام دعوت می کرد و بعد خدا فرمود که این دعوت را علنی کن. 2- روز بدنیا آمدن حضرت فاطمه (س)3- روزی که پیامبر هجرت کرد.4- جنگ هایی که پیامبر در آن پیروز شد( جنگ هایی که پیامبر در آن شکست خورد نمی تواند شامل این روز باشد)جنگ های پیروز بدر ،خندق، خیبر ،حنین و...بودند. این جنگ ها نمی تواند باشد زیرا خدا می فرماید که تمام کفار مأیوس شدند، در حالیکه در جنگ فقط یک طرف که شکست خورده مأیوس می شود نه کل کفار.
روز بعثت نمی تواند روز کامل شدن دین باشد چون تازه کار شروع شده است. پس این تاج به درد روز بعثت نمی خورد. تبلیغات علنی اسلام هم باعث مأیوس شدن کفار نشد. زیرا آنها مبارزه با پیامبر را شروع کردند. روز تولد حضرت زهرا(س) هم نمی تواند روز مورد نظر ما باشد. در جاهلیت دختر شأنی نداشت و دختر را زنده به گور می کردند .و وقتی حضرت فاطمه(س) بدنیا آمد دشمن ناامید نبود.
بعضی از مسلمانان می گویند که شاید این روز ،روز برائت(سال نهم هجری) باشد که گفتند کفار به مکه نیایند. پیامبر در سال ده هجری فوت کردند. پس در این روز نمی تواند اسلام کامل شده باشد زیرا بعد از آن سال، پیامبر زنده بود و دستوارت بعدی هم آمده بود. ممکن است که این روز حجةالوداع باشد. پیامبر چند ماه قبل از فوتش اعمال حج را با مردم انجام داد. قرآن نمی فرماید که حج کامل شد بلکه می فرماید: کل دین کامل شد. این آیه بعد از روز عیدغدیر نازل شد.
بعضی می گویند که چرا خداوند این آیه را در سوره مائده بین گوشت های حرام گفته است. در قرآن چهار بار(دو بار در مکه و دو بار در مدینه) گفته شده که گوشت خوک و مرده نخورید ولی اگر مضطر شدید به اندازه ای که زنده بمانید از آن بخورید. فقط در این سوره مائده گفته شده که دین شما امروز کامل شده است .پس مشخص می شود که این آیه جزو گوشت های حرام نبوده است. یعنی اگر ما این آیه را از بین آیات گوشت های حرام برداریم آنها بهم نمی خورند. روایات می گویند که این روز ،روز غدیرخُم است. گاهی طلا را در گونی زغال می گذارند که رد گم کنند. قرآن هم همین کار را کرده است. مثلا یوسف می دانست که ظرف در کیسه ی کدام برادر است ولی مستقیم به سراغ آن نرفت و تمام کیسه ها را گشت. خدا برای حفظ قرآن این کار کرده است. شما برای حفظ پول هایتان، هر مقداری از آنرا در جایی می گذارید. پس خدا هم این آیه را در بین آیات محفوظ نگه داشته است.
همه ی دین ما با ولایت است .اگر نبوت بود و بعد امامت نبود ،این یک کار ابتری بود. یعنی پیامبر امت را رها کرد و به کسی نسپرد؟ مگر می شود که پیامبر امت را بدون جانشین رها کند، درحالیکه ابوبکر،عمر را بعنوان جانشین بعد از خودش انتخاب کرد؟ آیا می شود که عمر دلش به حالا امت بسوزد ولی پیامبر دلش برای امت نسوزد؟
این با حکمت خدا نمی سازد که مردم را در وسط کار رها کند. روز غدیر از مهمترین اعیاد ماست.
سوال – سادات چه ویژگی هایی دارند که قابل احترام هستند؟ آیا باید همه سادات را احترام کرد؟
پاسخ – خوب های سادات را باید بخاطر خودشان احترام کرد و بدهای سادات را هم باید بخاطر جدّشان احترام کرد. اگر شما افراد بداخلاق سیّد را احترام کنید می توانید در قیامت بگویید که خدایا ،من از دست این فرد عصبانی شدم ولی بخاطر سیّد بودن از او گذشتم. سادات باید به سیّدبودن خودشان افتخار کنند. علامت سیّدی باید در اسم یا شال باشد. ما همه از نسل پیامبرهستم. خدا می فرماید که ابراهیم پدر شماست. پیامبر فرمود که من و علی پدر امت هستیم. بعضی از سادات محترم هستند و الان گرانی زیاد است. خوب است که افراد متمکن در قبل از روز عیدغدیر به آنها کمک کنند تا اگر میهمان به خانه ی سیّدی می آید، او شرمنده نشود. امام رضا(ع) فقط در عید غدیر، عیدی( کفش ،لباس و انگشتر) می دادند. یک بار ایرانیان در عید نوروز برای امام رضا(ع)عیدی آوردند و گفتند که الان عید نورز ماست. امام فرمود: ای کاش هر روز عید نوروز بود.
روزه گرفتن و اطعام در این روز خیلی ثواب دارد. اگر در این روز یک نفر را اطعام کنید مثل این است که تمام انبیاء را اطعام کرده اید.
کار اصلی این است که در این روز افراد متمول برای چند پسر سیّد بیکار،ایجاد اشتغال کنند. دغدغه ی ما این است که در آینده هفت هزار بیکار داریم که نیمی از آنها لیسانس و فوق لیسانس هستند. در طرز فکر ما اشکالی وجود دارد. مثلا فکر می کنیم که بد است اگر کسی لیسانس باشد و نجاری هم بلد باشد. ما نباید فقط کار را پشت میز نشستن بدانیم. من مجتهدی را سراغ دارم که کتاب های زیادی هم دارد و جزوخبرگان هم هست ولی در باغی کشاورزی می کند. امام رضا(ع)داشت کشاورزی می کرد. فردی پرسید که اگر الان عزرائیل جان شما را بگیرد، شما در چه حالی هستید ؟ امام فرمود :در بهترین حال .
در پادگان ها، جوانان فرصت های بیکاری زیادی دارند. خوب است که در این ایام هنری یاد بگیرند. اگر هر کسی ،هنری را بداند نیاز ندارد که دنبال کار بگردد. هرکس باید جوهر کار داشته باشد. جوهرکار نایاب شده است. یکی از مسئولین مهم مملکتی می گفت : پدر من یک کارگر ساده بود و خودم در جمعه کارگری می کردم تا پول قلم و کاغذم را بدست بیاورم. در شانزده سالگی هم داماد شدم. من از مادر خانمم پرسید که چطور شد شما به من دختر دادید؟ مادر خانم به من گفت: شما کار نداشتید ولی جوهر کار را داشتید، به مادر خانمم گفتم که شما چطور جوهر کار من را فهمیدی؟ مادر خانم گفت: درخانه ی ما مجلس روضه بود. مادر شما به روضه آمده بود و شما بدنبال مادرت آمدی ولی چون روضه تمام نشده بود منتظر مادرت بودی. در حیاط دیدی که آب حوض، خالی است و چاهی در کنار آن است. وقتی آقا داشت روضه می خواند، شما آب را از چاه کشیدی و حوض را پر کردی. من از جوهر کار شما خوشم آمد. و دخترم را به شما دادم. افرادی هستند که جوهر مطالعه دارند حتی اگر کتاب نداشته باشند. حاج احمدآقا می گفت که تعداد کتاب های امام بیشتر از 200 عدد نبود. آیت الله سبحانی می فرمود که امام خمینی می خواست کتاب الغدیر را مطالعه کند ولی آنها را نداشت و هر جلد را می گرفت و مطالعه می کرد و بعد جلد بعدی را از دیگران می گرفت و مطالعه می کرد. یعنی امام جوهر مطالعه داشت. اگر کسی جوهرمطالعه نداشته باشد، اگر تمام محله را کتابخانه کنیم ،کتاب خوان نخواهد شد. جوانان نباید منتظر دولت بنشینند.
من مدتی در پادگان زندگی می کردم. می دیدم که دیگ غذا را در آشغال ها خالی می کنند به فرمانده گفتم: سربازها غذاها را در آشغالی می ریزند و نان خالی می خورند، ماجرا چیست؟ ایشان گفت که تعداد آشپزها کم است و کیفت غذا پایین است. من گفتم: شما تعدادی از سربازها را به کمک آشپزها بفرستید. مشکل ما نداشتن عُرضه است. به آیت الله بهاء الدینی گفتیم که شما خاطره ای از جوانی امام خمینی برای ما تعریف کنید. ایشان گفت که امام در سن 21 سالگی بخاطر جسارت یک پیرمرد 70 ساله،چنان توی گوش او زد که عینک او شکست و چند تکه شد. پس وقتی امام به بختیار گفت که من توی دهن این دولت می زنم ، این نشان می دهد که امام از جوانی جُربزه ی این کار را داشته است. الان جوانان همه چیز دارند ولی حال کار کردن نیست.
الان سن ازدواج در شهرها بالا رفته است. (سن ازدواج پسرها 27 سال و دخترها 22 سال است) می گویند: چون کار نیست سن ازدواج بالا رفته است، کار نیست چون هنر نیست، هنر نیست ،چون جوهر نیست .
ما باید در سختی قرار بگیریم تا جوهرمان تحریک بشود. در جنگ جوهر جوانان نشان داده شد. امام خمینی شجاعتی به مردم داد که در مقابل دشمن ایستادند. یک انسان جوهردار می تواند دیگران را هم جوهردار کند. می گویند: هر کسی را که دوست نداری، ماهی بده و هر کسی را که دوست داری، ماهیگیری یاد بده و هر کسی را که خیلی دوست داری، تور بافی یاد بده. پس همه ی جوانان در کنار مدرک شان یک هنر داشته باشند.
یک روز آیت الله گلپایگانی سر درس گریه کرد. علت را از ایشان سوال کردند. ایشان فرمود که شاه پول داده که طلبه ها را بخرد. خبر دادند که سه نفر از طلبه این پول را گرفته اند. و آخوند درباری شده اند. هر کس که آخوند درباری شد، نگوید که از حوزه بیرون رفتم ،بگوید که من لیاقت نداشتم و حضرت مهدی مرا بیرون انداخت. یکی ازعلما گفت :طلبه ای که پول دربار را می گیرد بدبخت است. آفا فرمود: دنبال کار برود. پرسیدند که از یک طلبه چه کاری برمی آید؟ ایشان گفت: من که مرجع تقلید هستم ،اگر به من خمس ندهند، در حمام کار می کنم ولی پول شاه را نمی گیرم. این غیرت دینی است.
به حضرت علی (ع) خبر دادند که گوشواره ی یک زن یهودی را گرفته اند. امام فرمود :جا دارد اگر مومنی از این خبر بمیرد زیرا در یک کشور اسلامی نباید به یک زن یهودی جسارت بشود. زن یهودی باید آزاد زندگی کند.
بعضی از جوانان دانشجو حاضر هستند که شغل های پایین را انجام بدهند ولی از نظر مالی به پدرشان فشار نیاید. گاهی بچه می خواهد خودش غذا بخورد ولی مادر اجازه نمی دهد و وقتی بچه غذا می خورد خودش را کثیف می کند. این بچه می خواهد بگوید که من نمی خواهم به شما وابسته باشم.
روایت داریم که در آخرالزمان افراد مشهور اذان نمی گویند. حضرت علی(ع) فرمود که یک بار از پیامبر خواستم که موذن باشم ولی ایشان اجازه نداد و فرمود :باید بلال اذان بگوید. در قرآن داریم که اگر سر اذان گفتن اختلاف افتاد، قرعه بیندازید. الان ما آنقدر افت کرده ایم که خجالت می کشیم اذان بگوییم. شهید بهشتی وقتی اذان می گفت کل مدرسه ی فیضیه صدای ایشان را می شنیدند. آیت الله مطهری و آیت الله گلپایگانی اذان می گفتند. وقتی من به پشت بام می روم که اذان بگویم همسایه ها مرا نگاه می کنند. پس معلوم است که شهرت منکر شده است. باید این فرهنگ ها شکسته شود.
البته ما باید هنرهایی یاد بگیریم که مفید و پول ساز باشد. امکان ندارد که همه پشت میز بنشینند. مشکل ما نوع نگاه است. اشکالی ندارد که کسی روحانی باشد و شغل دیگری هم داشته باشد. حضرت یوسف و سلیمان پیامبر بودند و حکومت هم داشتند. ذوالقرنین از اولیاء خدا بود و حکومت داشت. نباید همه ی پیامبران چوپان و فقیر باشند. جوانی می گفت که من پشت این امام جماعت نماز نمی خوانم زیرا ایشان در مشهد به فلان هتل می رود. مگر رفتن به فلان هتل، حرام است ؟ گاهی اوقات ما حرام ها را حلال و حلال ها را حرام می دانیم. دین ما با اعمال شخصی همراه شده است. زمانی که یخچال آمده بود می گفتند که اسراف است، بعد از مدتی جزو تجملات شد ، بعد جزو مباحات، بعد جزو مستحبات شد و الان جزو واجبات شده است. اینها جزو احکام دین نیست. اینها احکامی است که با نظر خودمان داده ایم. ما باید طبق قرآن و حدیث عمل کنیم.
سوال – چکار کنیم که از عیدغدیر بهره ی بیشتری ببریم؟
پاسخ – روز عیدغدیر چهار خصوصیت دارد که اگر یکی از این ها هم وجود داشت ،باید ما آن روز را عید می گرفتیم. اگر می گفتند که امروز خدا از شما راضی است، باید آن روز را عید می گرفتیم. اگر می گفتند که امروز دین شما کامل شد، باید آن روز را عید می گرفتیم. و ... عید غدیر مهمترین عید است .ما نباید جشن را فقط به عده ای واگذار کنیم، همه باید در این جشن شرکت کنند. یکی از کارهایی که می توانیم ،در این روز انجام بدهیم بخشش است. می توانیم افرادی را شاد کنیم. حتی به بچه های مان بگوییم که چون امروز عیدغدیر است می خواهم به شما هدیه ای بدهم. پدر تعدادی هدیه بگیرد و آنرا به فرزندش بدهد که به دوستانش عیدی بدهد. در این روز باید کارهای خیر بکنیم و شادی هایمان را تقسیم کنیم و تنها به چراغانی بسنده نکنیم. ما ظرفیت های کشف نشده زیادی داریم.
الان نزدیک مُحرم است. تکیه هایی که برای عزاداری می زنند نباید مقابل مسجد باشد. باید برنامه ریزی طوری باشد که عزاداری در مسجد انجام شود زیرا جدا شدن نسل نو از مسجد یعنی جدا شدن از روحانیت. و این کار مشکلاتی به همراه دارد. بعد ممکن است که دین داری های کاذب بوجود بیاید. پس جوانان باید با پیرها عزاداری کنند و نباید ازهم جدا بشوند. قرآن و اهل بیت باید با هم باشند. عزاداری ما باید قرآنی باشد یعنی چطور گریه کنیم، مداح چه بگوید و چقدر وقت مردم را بگیریم؟
گاهی وقتی می خواهیم فردی را بزرگ کنیم دیگران را کوچک می کنیم که این کار اشتباه است. اگر عزاداری ما از مسجد جدا بشود، از عالم و قرآن جدا می شود. همان طور که به عزاداری ها اهمیت می دهیم باید به روزعید غدیر هم اهمیت بدهیم. در عید غدیر در کارهای خیر شرکت کنیم و اگر نمی توانیم هیچ کاری انجام بدهیم ،بخاطر عید غدیر کسانی را که به ما ظلم کرده اند ببخشیم.