95-08-02-حجت الاسلام والمسلمين قرائتی – وظایف والدین در تربیت کودکان
حاج آقای قرائتی: بسم الله الرحمن الرحیم. قرآن میگوید: اینهایی که میخواهند نماز بخوانند اگر سالم هستند بایستند. اگر سالم نیستند بنشینند. بیمار جدی هم هستند بخوابند. ما سالها پای تخته سیاه ایستادیم. حالا نشسته هستیم. مثنوی یک شعری دارد مضمون شعر این است که کسی که سکنجبین میپزد، اگر دید ترش است شکرش را زیاد میکند. بحث امروز ما هم این است که ترشی زیاد شده است، شما باید شکرش را زیاد کنید. موضوع بحث ما این است. چون فضای جامعه، فضای مجازی و اینترنتی و ماهوارهای شده است. اگر در سرما پدر و مادر لباس خوب تن بچه نکنند، سرما میخورند. سرما زیاد شده است. زمینها یخ است. اگر کفش بچه خوب نباشد، لیز میخورد. یک مقداری باید بیشتر دقت کنیم وگرنه خسارت میبینیم.
قرآن میگوید: خسارت این نیست که شما برج ساختی و کسی نمیخرد. یا سکه ارزان شد. به مردم بگو: خسارت واقعی برای کسانی است که خودشان را باختند و نسلشان را هدر دادند. ما برای اینکه سرمایهگذاری کنیم، الآن فقط در مسائل اقتصادی سرمایهگذاری میکنند. آن هم هست. اما سرمایهگذاری اصلی این است که وقتی پدر و مادر از دنیا رفتند یک نسل مؤمنی را گذاشته باشند. این سرمایهگذاری است. سرمایهگذاری واقعی این است. به هر حال اگر پدر من مرا خوب تربیت کرده باشد، من اگر الآن حرف حقی را بزنم، ثوابش را پدر و مادر من میبرد. این سرمایهگذاری است. سرمایهگذاری که فقط آجر و آهن نیست. برای خرجی زن و بچه باید آن سرمایهگذاری هم بشود. «من لا معاش له لا معاد له» زندگی هم اصل است. قرآن به دنیا هم عنایت دارد. در قرآن 115 مرتبه کلمه دنیا آمده است. 115 مرتبه هم کلمه آخرت را گفته است. و لذا گفتند: «رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَة» سرمایهگذاری فقط اقتصادی نیست. کسی روی بچهها سرمایهگذاری نمیکند.
یک سرمایهگذاری است که دولت و ملت با هم باید بیشتر توجه کنند. ما یک چیزی به نام دانشگاه فرهنگیان درست کردیم. دیپلم را استخدام میکنند، چهار سال دوره میبینند. لیسانس که شد سی سال برای نسل آینده صحبت میکنند. نیت خیر است. اما چقدر بودجه دارد؟ مسئولین چقدر روی پا هستند؟ چقدر جدی هستند و بودجه دارند؟ ما دانشگاه فرهنگیان را شنیده بودیم که در این چهار فقط فنون معلمی یاد میدهند. به ما گفتند: جمعی از اینها فارغالتحصیل شدند و امسال وارد آموزش و پرورش میشوند. تو هم برای اینها سخنرانی کن. ما برای اولین بار رفتیم و سخنرانی ما طول کشید. به اینها گفتم: پنجاه سال هست معلم هستم. در مورد فنون معلمی حرفهایی دارم ببینید اینها در کتابهای شما هست یا نه؟ بحث من که تمام شد گفتند: هفتاد درصد از فنون معلمی که گفتی در کتابهای ما نیست. نیاز ما به حرفهای تو بیش از نیاز به کتابهاست. محتوای این کتابها چیست؟ ما کسی را داریم ممکن است مسلمان نباشد ولی نمره تعلیمات دینیاش بیست باشد. مسألهی انگیزه، مسألهی محتوا و امکانات و تحصیلات مهم است. اگر شبهای محرم و صفر و ماه رمضان منبر میروید و برای مردم صحبت میکنید. مدرسه هم بروید و پنج دقیقه هم برای بچهها حرف بزنید. پنج دقیقه حرف زدن برای بچهها مهمتر از حرف زدن برای بزرگها است.
پدر و مادرها اول باورهای خودتان را تقویت کنید. ماشین نمیتواند یک قطار را بکسل کند. اگر خودت ضعیف باشی نمیتوانی بار کشی کنی. ممکن است کسی در مورد خدا و پیغمبر شک کند. هیچکس تا به حال در مورد مرگ شک نکرده است. مرگ هست. بعد از مرگ یا قیامت هست یا نیست. اگر قیامت نبود مذهبیها چقدر ضرر کردند؟ چند دقیقه نماز خواندند. ماه رمضان هم ناهار را چند ساعت عقب انداختند. حالا بر فرض قیامت نبود. مذهبی ضرر نکرده است. این خانم هفتاد کیلو است. نیم کیلو هم حجابش را رعایت کرده است. قیامت هم نبود، ضرر نکرده است. مثل رانندهای که همیشه تجهیزات همراهش هست. اگر نیازی نبود که هیچ. اما اگر قیامت نیاز بود که به هزار و یک دلیل هست، آن کسی که نماز نخوانده چه میگوید؟ بگویند: این زبان را ما به تو دادیم. با هرکسی حرف زدی. پنج دقیقه هم با خدا حرف میزدی. چه جوابی میدهد؟ ما یک باغ انگور به شما دادیم. گفتیم: یک جعبه را هم زکات بده. خمس بده. حالا اگر قیامت هم نبود در صد تا جعبه انگور، دو تا جعبه به فقرا بدهی چیزی نمیشود. حالا اگر کسی ندهد، چه وجدانی دارد؟ هرکس یک ذره عقل داشته باشد، عقل میگوید: باید دین داشته باشی. راننده اگر عقل داشته باشد باید جک و زاپاس را بردارد. اگر نیاز بشود و نداشته باشد با مسافرین چه میکند؟
پدر و مادرها راهش این است که کتابهای مفید را مطالعه کنید. شبهای زمستانی مطالعه زیاد کنید. از پنج عصر تا ده شب میتوانید مطالعه کنید. یک ساعت مطالعه کنید. کتابهای خوب و مفید را بخوانید که دو تا نکته درونش باشد. پدر و مادرها باید خودشان را تقویت کنند. بعضی از پدر و مادرها دچار غرور علمی هستند. فکر میکنند چون دیپلم و لیسانس دارند خیلی باسواد هستند. کسی که لیسانس دارد نه ماه بیشتر درس نخوانده است. چون چهار سال که دانشگاه هستند چهار تا تابستان تعطیل است. چهار تا سه ماه تابستان است. یک سال هیچی! هر سالی 52 جمعه و 52 پنجشنبه تعطیل است. سالی 104 روز هم پنج شنبه و جمعه تعطیل است. چهار تا 104 تا میشود 416 روز هم پنج شنبه و جمعه تعطیل است. هر سال 20 روز هم عید نوروز تعطیل است. چهار تا 20 روز هشتاد روز میشود. بیست روز بین ترم تعطیل هستند. این جا هم هشتاد روز تعطیل هستند. سی چهل روز هم عاشورا و تاسوعا و 22 بهمن و شب قدر است. از چهار سال این قدر تعطیل هستند. تازه درسهایی هم که خواندند خیلی از درسها ضرورتی نداشته است. آخوند خوب آخوندی است که اگر بمیرد جایش خالی باشد. یعنی باید کتابی بخوانیم که اگر نخوانیم احساس کنیم کمبود داریم. چیزی بخوانیم که یک گرهای باز کند. مقام معظم رهبری فرمود: ما گفتیم تولید علم، نگفتیم: تولید مقاله. یا رئیس جمهور هم فرموده بود باید دانشگاه و پژوهشها ما وصل به ثروت شود. یعنی نان داشته باشد. اینکه بدانم کوه هیمالیا چند متر است به چه دردی میخورد؟
تقویت پدر و مادرها از چند راه است: اول مطالعه کتب مفید؛ کسانی که لیسانس هستند کتابهای مطهری را بخوانند. مطهری 52 کتاب دارد. سال هم 52 هفته است. هفتهای یک عدد از کتابهای مطهری را بخوانید. خودشان را باسواد ندانند. قرآن میگوید: «وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا» (اسراء/85) همه با هم یک ذره سواد دارید. یعنی از علم فقط یک اندکی میدانید.
به من میگویند: دیگر کسی کتاب نمیخرد. این خیلی بد است. سقوط یک جامعه به این است که نسل نو مطالعه نکنند. این خیلی مهم است.
مشغله زیاد برای خودمان درست کردیم به بچه نمیرسیم. در خانه باید به بچه رسید. این شش سال اول برای تربیت خیلی مهم است. با بچه باید بچه شد. حدیث داریم هرکس بچه دارد خودش هم بچه شود. پایین بیاییم که این بچه رشد کند. یکبار حضرت امیر خانه یک بچه یتیم آمد و گفت: عزیز! آقا زاده! هرچه گفت این بچه یتیم همینطور نگاه کرد. امیرالمؤمنین هی گفت و بچه هیچ نگفت. حضرت خیلی ناراحت شد که چرا این بچه نمیخندد. با زانوهایش راه رفت و بع بع کرد. این یتیم خندید. یک کسی گفت: آقا شما امیرالمؤمنین هستی. صدای بز درمیآوری؟ گفت: میخواهم این یتیم بخندد. پدر و مادر یک مقدار مشغلهاش را کم کند و به بچه برسد.
مسأله دیگر اینکه خیلی دنبال رفاه مادی هستیم. فکر روح بچه نیستیم. فکر کمبودهای معنوی روح بچه نیستیم. بیشتر به لباس بچه میرسیم. برای خرید یک کفش غصه نمیخورند. اما اگر برای بچه یک کتاب بخرند گران باشد ناراحت میشوند.
گاهی هم در خانه یک گفتگوهایی میشود در ذهن بچه میماند. روبروی بچه از گرانی جامعه میگوید. بچه نمیداند گرانی یعنی چه! یا اینکه پدر و مادر با هم بد حرف میزنند. نخیر نمیخواهم! به شما ربطی ندارد. این بچه یاد میگیرد. اگر بچه در گهواره هست پدر و مادر با هم رابطه نداشته باشند. مقابل بچه نباشند. چون اگر دختر باشد زناکار میشود. پسر باشد زنا کننده میشود. بچهها را بچه ندانیم. گفتن اذان و اقامه در گوش بچه برای این است که بچه از همان ساعت اول میفهمد. عصبانی نشویم. اگر عصبانی شدیم حرف نزنیم. اگر خواستیم بروز بدهیم مقابل بچه نباشد.
خورشید بالای سر ما میتابد، لامپ هم روشن است. این تناقض است. ما باید بچه را طوری تربیت کنیم که در تناقضها بتواند تشخیص بدهد. درکش را بالا ببریم. جاده موج دارد ما باید لاستیک را کلفت کنیم که از این موجها رد شود. لاستیک دوچرخه در موجها تاب برمیدارد. لاستیک تراکتور چون کلفت است از موج رد میشود.
اگر پدر و مادر تلاش کردند تو را از خط خدا دور کنند، برای خدا شریک قائل شوی. درست را بخوان نمازت را هم میخوانی. نمیگویم درست خوب نیست. باید با هم باشد. با دو بال باید پرواز کرد. یک کسی از من پرسید: چرا کشورهایی که نماز میخوانند ترقی نکردند؟ گفتم: خدا در قرآن فقط «و اعبدوا» ندارد. «و اعلموا» هم دارد. «و اعبدوا» یعنی نماز بخوان. «و اعلموا» یعنی درس بخوان. هر دو لاستیک باید باد داشته باشد. وقتی یک لاستیک پنچر است ماشین حرکت نمیکند.
قرآن میگوید: اگر پدر و مادر تلاش کردند تو را منحرف کنند، «فَلا تُطِع» (فرقان/52) اطاعت نکن. احسان بکن. اما اطاعت نکن. تسلیم آنها نشو. گاهی پدر و مادر کج فکر میکنند. «فَلا تُطِعْهُما» (عنکبوت/8) دو بار در قرآن آمده است. یعنی اطاعت از پدر و مادر نکن. بیاحترامی نکن. «براً كان أو فاجراً» حدیث داریم خوب باشند یا بد، باید احترام بگذاریم. ولی تسلیم نشویم. چرا؟ برای اینکه گاهی وقتها خدا میگوید: توحید، پدر و مادر میگوید: شرک. اینجا باید ظرفیت و قدرت تشخیص بچه را بالا برد. هماهنگی بین پدر و مادر هم مسأله مهمی است. پدر یک برخورد دارد. مادر یک برخورد دارد.
معلم در مدرسه میگوید: سیگار ضرر دارد. بچه میآید خانه میبیند پدرش سیگار میکشد. هرکس میخواهد سیگار بکشد یک اسکناس آتش بزند. اگر اسکناس را آتش بزنم پولم سوخته ولی ریهام سالم است. اما اگر سیگار را آتش زدیم هم پولم میرود و هم ریهام از بین میرود. هرکس خواست سیگار بکشد اسکناس را آتش بزند. هیچکس حاضر نیست این کار را بکند. عدم هماهنگی بین گفتار و کردار مهم است.
یکی از علما در اجلاس نماز دعوت شد. گفت: پسر جوانی داشتم در خانه نماز میخواند. به مادرش گفتم: برو بگو تو که مسجد کنار خانهات هست. چرا نمازت را در خانه میخوانی؟ برو مسجد نماز بخوان. مادرش شب به جوان گفت. جوان گفت: به پدر بگو: تو خودت چرا در خانه نماز میخوانی؟
گاهی شیوههای بدی عمل میکنیم. زنها وقتی میخواهند بچه را از شیر بگیرند. قدیم به سینه فلفل میزدند. این بچه میآمد شیر بخورد میدید تند است. گاهی هم ما دین را بد معرفی میکنیم. به دین فلفل میزنیم. طوری دین را معرفی میکنیم که قشنگ نیست. مؤذن بد صدا اذان بگوید که جاذبه ندارد. تلویزیون نماز یک آیت الله پیر را همراه با جمعی از پیرمردها نشان میدهد. خوب این که تبلیغ دین نیست. آیت الله نماز میخواند دیگر. نماز تربیت معلم هم داریم. نماز دانشگاهی هم داریم. مدارس شبانه روزی داریم. همه نسل نو هستند. اینها را نشان بدهید.
یک بچه جلوی خانه ایستاده بود گریه میکرد. گفتند: چرا گریه میکنی؟ گفت: میخواهم زنگ بزنم دستم نمیرسد. گفت: گریه ندارد من برایت میزنم. گفت: میخواهم خودم بزنم. گفتم: بغلت میکنم خودت بزن. بچه را بغلش کردیم. زنگ را زد و پایین آمد. گفت: بیا با هم فرار کنیم! میخواست زنگ بزند فرار کند. حالا هم ما باید با هم فرار کنیم. نمیشود گفت: چه کسی مقصر است. گاهی مسئولین مقصر هستند. گاهی ما مقصر هستیم. دین را شیرین نشان نمیدهیم.
کارهایمان را به نماز وصل کنیم. بگوییم: دختر جان اگر نمازت را خوب خواندی برایت گوشواره میخرم. معلم نمره بیست داده به بچهای که درسش خوب است. بنویسد: فرزندم شما که نمرهات بیست است، انشاءالله نمازت هم بیست باشد. زیر نمره بیست نصیحت کنی گوش میدهد. زیر نمره صفر نصیحت جایز نیست.
الآن گدایی روانشناسی میخواهد. یک گدا جلوی تالار عروسی میایستد، همه شاد هستند. میگوید: من هم دختر دم بخت دارم. عروسی شما مبارک است. انشاءالله دختر من هم جهازیه دار شود. در آن حال خوش کلی پول جمع میکند. یک گدا جلوی دفتر طلاق میایستد. زن و شوهر دارند با هم دعوا میکنند، این میگوید: بده در راه رضای خدا! این جایش نیست.
دعا هم همینطور است. «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» (ذاریات/18) سحر استغفار کنید. «هُنالِكَ دَعا زَكَرِيَّا» (آلعمران/38) اینجا بود که دعای زکریا مستجاب شد. دعا زمان خاصی دارد. ساعات آخر روز جمعه دعا مستجاب میشود. سحر دعا مستجاب میشود. شب عرفه دعا مستجاب میشود. شب قدر دعا مستجاب میشود. گفتگو با خدا زمان خاصی میخواهد. اگر اشکت جاری شد دعا مستجاب میشود. اگر دلت سوخت دعا مستجاب میشود.
اگر خواستیم بچه ما نماز خوان شود باید با محبت باشد. مسجدهای ما غمکده است. یعنی هروقت صدای بلندگو میآید، میگویند: یکی مرده است. مردم از این مسجد خاطره خوشی ندارند. این آقا در مسجد سرهنگ شد. این آقا در مسجد سرتیپ شد. بچهها باید از مسجد خاطره خوش داشته باشند. مسجد فاتحه و مراسم سالگرد نیست. عقد حضرت زهرا در مسجد بود. خبرهای خوش در مسجد داده میشد. خبرهای تلخ هم داده میشد. قرآن میگوید: «وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى» (نجم/43) پیغمبر هم میخنداند و هم میگریاند.
ما باید یک سایت خنده داشته باشیم. دانشگاه و حوزه ما باید یک سایت خنده داشته باشند. همینطور که برای گریه به مسجد میآیند، برای خندیدن هم به مسجد بیایند. منتهی خندههای حکیمانه باشد. یعنی ضمن خندیدن رشد هم بکند. چون اگر با خنده مردم را غافل کنیم، غافل تعبیر بدی دارد. در قرآن برای آدم نا اهل چهار تعبیر هست. یک عده میگویند: اینها مثل الاغ هستند. «كَمَثَلِ الْحِمار» (جمعه/5) یک عده را میگوید: «كَمَثَلِ الْكَلْب» (اعراف/176) گاهی میگوید: «كَالْأَنْعام» (اعراف/179) مثل گاو هستند. یکجا میگوید: «كَالْحِجارَة» (بقره/74) مثل سنگ هستند. یکجا میگوید: از گاو هم بدتر است. «بَلْ هُمْ أَضَل» این از چهار پا هم بدتر است. اینها چه کسانی هستند؟ «أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُون» اینها غافل هستند. خنده نباید ما را از خودمان دور کند.
«أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُون» یعنی غافل از فقرا است. غافل از انرژیهایی است که در طبیعت هست. غافل از معاد، غافل از دشمن و توطئههای دشمن است. غافل از دانستنیها است. غافل از اینکه یک مهارتی پیدا کنم. یعنی ما را از مسائل اصلی دور میکند و به مسائل فرعی سرگرم میکند. پدر و مادر باید سعی کنند با بچه بازی کنند اما بچه غافل نباشد. باید عزم ملی صورت گیرد تا ملت ما مطالعه کنند. دانشجو فقط شب امتحان درس نخواند. هیچکس خودش را فارغ و فاضل و فارغ التحصیل نداند.
شریعتی: امروز صفحه 377 قرآن کریم، آیات ابتدایی سوره مبارکه نمل برای شما در سمت خدای امروز تلاوت خواهد شد.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، طس تِلْكَ آياتُ الْقُرْآنِ وَ كِتابٍ مُبِينٍ «1» هُدىً وَ بُشْرى لِلْمُؤْمِنِينَ «2» الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ «3» إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ «4» أُوْلئِكَ الَّذِينَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذابِ وَ هُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ «5» وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ «6» إِذْ قالَ مُوسى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ ناراً سَآتِيكُمْ مِنْها بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ «7» فَلَمَّا جاءَها نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها وَ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ «8» يا مُوسى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «9» وَ أَلْقِ عَصاكَ فَلَمَّا رَآها تَهْتَزُّ كَأَنَّها جَانٌّ وَلَّى مُدْبِراً وَ لَمْ يُعَقِّبْ يا مُوسى لا تَخَفْ إِنِّي لا يَخافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ «10» إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْناً بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ «11» وَ أَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ فِي تِسْعِ آياتٍ إِلى فِرْعَوْنَ وَ قَوْمِهِ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ «12» فَلَمَّا جاءَتْهُمْ آياتُنا مُبْصِرَةً قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِينٌ «13»
ترجمه: به نام خداوند بخشنده مهربان،طا، سين. آن است آيات قرآن و كتاب روشنگر. كه (وسيلهى) هدايت و بشارت براى اهل ايمان است. كسانى كه نماز بر پامىدارند و زكات مىپردازند و تنها ايشانند كه به آخرت يقين دارند. همانا كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، كارهاى (زشت) شان را زيبا جلوه مىدهيم تا (همچنان) سرگشته باشند. آنان كسانى هستند كه براى ايشان عذاب بد (و دردناك) خواهد بود و آنان در قيامت زيانكارترين افرادند. به يقين كه تو قرآن را از سوى حكيمى دانا دريافت مىكنى. (ياد كن) زمانى كه موسى به خانوادهى خود گفت: همانا من آتشى احساس كردم (شما در همين مكان توقّف كنيد)، به زودى براى شما خبرى از آن خواهم آورد، يا شعلهى آتشى براى شما مىآورم، باشد كه خود را گرم كنيد. پس همين كه (موسى) نزد آن آمد، ندا داده شد كه هر كه در آتش و هر كه اطراف آن است بركت داده شد و منزّه است خداوندى كه پروردگار جهانيان است. اى موسى! همانا اين منم خداى عزيز حكيم. و عصايت را بيفكن! (موسى عصا را افكند،) پس همين كه آن را ديد چنان جست و خيز مىكند كه گويا مارى كوچك است، پشتكنان فرار كرد و به عقب برنگشت. (ما به او گفتيم:) اى موسى! نترس كه پيامبران در آستان من نمىترسند. مگر كسى كه ستم كند؛ سپس بعد از بدى كار خوبى را جايگزين نمايد همانا كه من بخشندهى مهربانم. و دستت را در گريبانت كن؛ سفيد و درخشنده خارج شود، بىآنكه عيبى در آن باشد؛ (اين معجزه) در زمرهى معجزات نهگانه به سوى فرعون و قومش (آمده است) كه آنان قومى فاسق هستند. پس چون آيات و معجزات روشنگر ما به سويشان آمد، گفتند: اين سحرى است آشكار.
شریعتی: حسن ختام فرمایشات شما را میشنویم.
حاج آقای قرائتی: گفتیم باید فضای خانه را طوری کنیم که در این فضای سخت و سرمای تند تبلیغات فاسد بچه را لباسی بپوشانیم که سالم بماند. پدر و مادرها باید یک شماره تلفن اسلام شناس داشته باشند. گاهی بچهها یک سؤالی میکنند پدر و مادر نمیتوانند جواب بدهند. مثلاً میپرسد: خدا کجاست؟ پدر و مادر نمیدانند چه بگویند. در قم هم مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی هست که پاسخگوی همه سؤالها هستند. صدا و سیما باید شبهاتی را پاسخگو باشد. کتابهای دینی نسل نو و دانشگاه باید پاسخ به سؤالات و شبهات باشد. خیلی کاربردی تر میشود. بچهها را با مسجد آشنا کنیم.
پیغمبر ما سرش را روی سجده گذاشت. کوچولوها روی کمر پیامبر رفتند. آنقدر سجده را طول داد تا اینها خسته شدند و پایین آمدند و سرش را برداشت. گفتند: خیلی سجده طولانی شد. فرمود: بچه روی کمرم نشسته بود و بازی میکرد. خواستم بازی بچه به هم نخورد. یکجا داریم پیغمبر نمازش را کوتاه کرد. سریع نماز خواند. گفتند: یا رسول الله چقدر تند نماز خواندی؟ فرمود: سر نماز صدای جیغ بچه شنیدم. فهمیدم این بچه از مادرش جدا شده است. سریع خواندم که مادر به بچه برسد. باید مراعات حال مردم را بکنیم. اول روزی که میخواهیم نماز را به بچه یاد بدهیم اول واجبات را یاد بدهیم بعد مستحبات را یاد بدهیم.