سه شنبه 13 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

حجت الاسلام والمسلمين قرائتی – توجه دین به ارزش طبیعت و حفظ آن

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: توجه دین به ارزش طبیعت و حفظ آن
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين قرائتی
تاریخ پخش: 13-01-96

بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد.

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
یکی از مسائلی که برای همه مفید است، این است که انسان بتواند حرفش را روان به کسی دیگر منتقل کند. یکی از ابزار انتقال هم مثال است. مثنوی گاهی یک مسأله‌ی عمیقی را در قالب یک مثال و اشعار طوری کرده که انسان خیلی راحت متوجه می‌شود. در این چند دقیقه می‌خواهم با چند مثال و چند دقیقه‌ای یاد آقایمان امام زمان(ع) باشیم. اول اینکه امام زمان الآن 1200، 1300 سال دارد، می‌شود آدم اینقدر عمر کند؟ پیر و مریض و خسته نمی‌شود؟ اگر خواسته باشیم این را به بچه بگوییم، چطور بگوییم؟ مثالی که هست، مثال ابرو است. این ابرو و مژه مو است، سر و صورت هم مو دارد ولی موی ابرو ثابت است. موی مژه ثابت است و هیچ تکانی نمی‌خورد. ما هروقت آرایشگاه می‌رویم نمی‌گوییم: ابرو و مژه ما را کوتاه کن. اینها مو است ولی ثابت است. از آن طرف موی سر و صورت هر هفته هم کوتاه کنی، دوباره بلند می‌شود. با اینکه پوست یکی و گوشت یکی و مو یکی و کربن یکی است و اکسیژن یکی است، اما خدا خواسته یک مو ثابت و یک مو متغیر باشد. پس می‌شود دو چیز کنار هم باشند، یکی ثابت باشد و یکی متغیر باشد. امام زمان عمرش ثابت و ما متغیر هستیم. یعنی او ماندگار است و ما می‌میریم. این موی ابرو و مژه مثال خیلی روانی است و یک بچه پنج ساله هم متوجه می‌شود.
گاهی می‌پرسند: حضرت علی هزار رکعت نماز می‌خواند خسته نمی‌شد؟ ماهی هرچه شنا کند خسته نمی‌شود. ما مقداری که شنا کنیم خسته می‌شویم، ولی ماهی خسته نمی‌شود. تیر را از پایش می‌کشیدند، متوجه نشد. می‌شود؟ بله، فوتبالیست‌ها در زمین ورزش گاهی زمین می‌خورند، ممکن است استخوان پایشان هم بشکند و متوجه نشوند. یعنی چنان غرق در گل زدن است که استخوانش هم می‌شکند، متوجه نمی‌شود. می‌شود انسان ضربه ببیند متوجه نشود. پس می‌شود گفت حضرت علی هم وقتی تیر را از پایش می‌کشیدند، متوجه نمی‌شد. یعنی مثل‌ها یک دقیقه هم طول نمی‌کشد، در چند ثانیه یک مطلب بزرگ با یک مثل روان می‌شود.
قرآن حدود چهل بار از مثل استفاده کرده است. حق مثل آب است و باطل مثل کف روی آب است. حق ماندگار است و کف رفتنی است. کلمه‌ی مبارکه، شجره‌ی مبارکه، برای برکت مثال دارد. برای خیلی از چیزها مثال دارد. مثلاً روایت داریم اگر امام زمان و حجت خدا نباشد، «لَسَاخَتِ‏ الارْض‏» (بحارالانوار/ج57/ص213) این زمین دگرگون می‌شود. زمین بی‌ارزش می‌شود. مثال اینکه در اسکناس‌ها یک نخ است که اگر این نخ نباشد، اسکناس ارزش ندارد. یک نخ است ولی این نخ به اسکناس ارزش می‌دهد. یک آیه در قرآن داریم که می‌گوید: هرچه خوبی است از خداست. هرچه بدی است از ما است. «ما أَصابَكَ‏ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّه‏» (نساء/79) حسنه و کار خیر از خداست. اگر شری واقع شد از خودتان است. کره زمین دور خودش و دور خورشید می‌گردد. همیشه یک جایش ثابت است، یک جایش تاریک است، یک جایش روشن است. هرجایش روشن است از خورشید است. هرجایش تاریک است از خودش است. مثلاً می‌گوییم: بیایید نماز بخوانیم. با نماز ما چیزی گیر خدا نمی‌آید. ما خدایی می‌شویم. در قرآن نگفته: «و ما خلقت جن و الانس الا لاُعبد» خدا نگفته: من خلق کردم تا من عبادت شوم. می‌گوید: می‌خواهم تو عبد شوی. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُون‏» (ذاریات/56) یک مثال می‌زنم، همه مردم رو به خورشید خانه بسازند، چیزی به خورشید اضافه نمی‌شود. همه مردم پشت به خورشید خانه بسازند، چیزی از خورشید کم نمی‌شود. همه مردم نماز بخوانند، چیزی به خدا اضافه نمی‌شود. همه مردم کافر شوند، چیزی از خدا کم نمی‌شود. «إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ‏ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعا» (ابراهیم/8) قرآن می‌گوید: همه شما هم کافر شوید، خدا بی‌نیاز است.
اگر در نماز جماعت، یکی به یکی اقتدا کند، یعنی یک پیشنماز باشد و یک پس نماز، یک رکعتش 150 رکعت می‌شود. این همه ثواب دارد؟ بله. در این جلسات فامیلی که دور هم جمع می‌شوید، وقت ظهر که شد بلند شوید، هرکسی را قبول دارید، یعنی حمد و سوره‌اش درست باشد، گناه کبیره هم از او ندیده‌اید، نه اینکه خودش از خودش گناه کبیره سراغ نداشته باشد، ممکن است من از خودم گناه کبیره سراغ داشته باشم اما شما نمی‌دانید. می‌توانید پشت سر من نماز بخوانید. منتهی اگر اقتدا کنم، هرچه تعداد بالاتر برود، ثواب بیشتر می‌شود. به ده نفر که رسید دیگر هیچکس نمی‌تواند ثوابش را حساب کند. شما اگر یک انگشت داشته باشی با آن تلفن می‌گیری. دو تا انگشت داشته باشی، سطل ماست بلند می‌کنی. سه تا داشته باشی سیب‌زمینی و پیاز برمی‌داری. چهار تا داشته باشی سطل آب را هم بلند می‌کنی. پنج تا داشته باشی، آمپول هم می‌زنی. یعنی هر انگشتی اضافه شود کاربرد و کارآیی انگشت‌ها بیشتر می‌شود. به ده تا که رسید دیگر حساب و کتاب ندارد. یعنی تا به حال کسی پیدا نشده بگوید: یک جایی یک کارگر می‌خواستم یازده انگشتی. منتهی من متأسفانه چون ده تا انگشت داشتم استخدام نشدم! یعنی کاری پیش نیامده که ما نیاز به انگشت یازدهم داشته باشیم! هر انگشتی کارآیی دست را زیاد می‌کند، به ده تا که رسید دیگر حساب و کتاب ندارد. این یک مثال است برای اینکه آدم یاد بگیرد نماز جماعت هم همینطور است. نماز جماعت اگر به ده نفر رسید با پیشنماز یازده نفر می‌شوند، فرشته‌ها هم نمی‌توانند حسابش را بکنند. فقط خدا می‌تواند حساب کند اینقدر ثواب دارد.
در مورد حجاب، با یک مثال خیلی ساده طوری حرف بزنیم که همه زن‌ها حتی زنان غیر مسلمان جواب ندارند بدهند. می‌گوییم: خانم، یا دختر خانم! آیا روی کره زمین زنی هست که بگوید: من دوست دارم شوهرم 98 درصد من را دوست داشته باشد، دو درصد هم یک خانم دیگر را دوست داشته باشد؟ هیچ زنی اجازه نمی‌دهد. می‌گوییم: خانم تو که اجازه نمی‌دهی دل شوهرت جای دیگر برود، تو با این آرایش چرا بیرون می‌آیی؟ غیر از این است که می‌خواهی با این آرایش دل مردم را جذب خودت کنی؟ تو که راضی نیستی زنی دل شوهر تو را ببرد، خودت هم با این آرایش دل شوهرها را نبر. اصلاً هیچ آیه‌ی قرآنی هم راجع به حجاب نمی‌خوانیم و هیچ حدیثی هم نمی‌خوانیم و فتوای مراجع تقلید هم نمی‌گوییم. وجدانی است!
یکوقت مقام معظم رهبری فرمود: این جنس‌های قاچاق که می‌آید را آتش بزنید. خانم یکی از مسئولین به من زنگ زد چرا آقا گفته: اینها را آتش بزنید؟ اینها را به بهزیستی و کمیته امداد بدهید. بالاخره اینها قیمتی است. یخچال و ماشین لباسشویی است. چرا آقا گفت: این جنس قاچاق را آتش بزنید؟ دوستی داشتم کنار من، وقتی ایشان این سؤال را کرد، گفت: گوشی را به من بده من جواب بدهم. ایشان گفت: خانم اگر به خانه آمدی و دیدی شوهر شما یک خانمی را قاچاقی به خانه آورده است، چه می‌‌کنی؟ گفت: آتشش می‌زنم! گفتم: شوهرت را آتش بزنی حلال است، ما می‌گوییم: یخچال را آتش بزنید حرام است؟
گاهی می‌پرسند: شما که می‌گویید: همه کارهای خدا درست است، زهر مار کجایش درست است؟ زهر مار چه خاصیتی دارد؟ با یک مثال می‌شود گفت. زهر مار در بدن مار زهر مار است و در بدن مار نمره‌اش بیست است. مثل آب دهان! آب دهان کسی در دهان خودش نمره‌اش بیست است، وقتی آب دهان به بیرون پرتاب شود، جسارت است! هرچیزی را می‌خواهیم نمره بدهیم در جای خودش نمره بدهیم. شما اگر خواستی یک کلمه ادب بنویسی، الف آن باید ایستاده باشد. دال داشته باشد و «ب» هم داشته باشد. اگر همه‌ی حروفش الف باشد که ادب نمی‌شود. باید حروف کنار هم قرار بگیرند تا یک کلمه ساخته شود. این مثل مسأله‌ی مهمی است.
می‌گویند: چرا بعضی ذکرها اینطور است؟ مثلاً گفتند: بعد از نماز 34 بار الله اکبر بگویید، 33 بار الحمدلله و 33 بار سبحان الله بگویید؟ تسبیحات حضرت زهرا(س) ثواب هزار رکعت نماز دارد. می‌‌گویند: حالا 34 بار الله اکبر گفتیم، چهل بار بگوییم. دوتا اضافه و یکی کمتر بگوییم؟ جواب: اگر گفتند سی و چهار متری گنج است، شما سی و پنج متری را بکنی، چه؟ اگر گفتند: رگ اینجاست، اگر یک سانت اینطرف‌تر بیایی، دیگر رگ نیست. اگر در ارتش یا سپاه گفتند: دست را اینجا بگذار. شما بالاتر یا پایین‌تر بگذاری مسخره کردی! مصرف دارو زمان دارد. می‌گویند: این دارو را صبح بخور. قبل از غذا بخور، بعد از غذا بخور. دو تا را با هم بخور. این قرص را نصفش را بخور. گاهی می‌گویند: بخاطر یک گناه کوچک باید عقوبت بکشیم؟ شما یک قرص کوچک بخوری، یک آدم 120 کیلویی خوب می‌شود. یک قرص کوچک، تب را برطرف می‌کند.
در قرآن یک آیه داریم که با یک نفخه صور در صور دمیده می‌شود. وقتی در صور دمیده شد، همه زنده‌ها می‌میرند. بار دیگر در صور دمیده می‌شود، دوباره همه مرده‌ها زنده می‌شوند. می‌گویند: چطور یک بار با نفخه صور همه می‌میرند و با نفخه صور همه زنده می‌شوند؟ مثل فوت است. با فوت هم می‌شود آتش را روشن کرد و هم می‌شود آتش را خاموش کرد.
یک کسی نزد یک آقایی آمد، گفت: این دختر به ما حرام بود. شما یک صیغه خواندی و حرام خدا حلال شد. چطور با این دو کلمه حرام خدا حلال می‌شود؟ گفت: برو گمشو، خفه شو! طرف ناراحت شد. گفت: یک سؤالی پرسیدم، چرا با ما اینطور برخورد می‌کنی؟ گفت: قبلاً مرا دوست داشتی، با یک کلمه خفه شو، از من ناراحت شدی! پس می‌شود یک کلمه علاقه شما را تبدیل به کینه کند. اول که آمدی سلام و علیک کردی به من علاقه داشتی، با یک کلمه برو گمشو، ناراحت شدی. پس لفظ می‌تواند کار خودش را بکند.
یا می‌گویند: قرآن آیاتی دارد می‌گوید: «خالِدِينَ‏ فِيها» اینها برای همیشه عذاب می‌کشند. مگر ما چقدر عمر کردیم؟ ما پنجاه سال، شصت سال عمر کردیم. مثلاً هفتاد سال عمر کردیم باید هفتاد سال عقوبت ببینیم، چرا می‌گوید: «خالِدِينَ‏ فِيها أَبَدا» (نساء/122) یک مثل قصه را حل می‌کند. شما در یک ثانیه با چاقو به چشمت می‌زنی. چند سال کور هستی؟ تا ابد کور می‌شوی. گناه شما یک ثانیه بود ولی کوری تا ابد هست.
قرآن آیاتی دارد می‌گوید: «حَبِطَتْ‏ أَعْمالُهُم‏» (بقره/217) به خاطر این گناه خوبی‌ها از بین رفت. ما هم یک غلطی کردیم، همه خوبی‌ها باید از بین برود؟ می‌‌گوییم: چرا؟ مگر خدا عادل نیست؟ خدا که عادل است، چرا به خاطر یک غلط من باید همه خوبی‌ها از بین برود؟ جواب: شما یک سوزن به توپ والیبال می‌زنی، کل بازی لغو می‌شود. نمی‌توانی بگویی: آقا ما یک سوزن به یک گوشه زدیم. بله! یک سوزن به یک گوشه زدی ولی بازی لغو شد.
خانم گفت: حالا شما به این دو تار موی من گیر ندهید. ما نماز می‌خوانیم، ولایت فقیه و انقلاب و همه چیز را قبول داریم. حالا دو تار مو بیرون است. شما چرا سخت می‌گیرید؟ گفتم: اصلاً خود شما هم به من سخت می‌گیری. گفت: چطور؟ گفتم: اگر عمامه من اینجا است، اینجا بگذارم. از تلویزیون مرا بیرون می‌کنند. دادگاه ویژه روحانیت هم مرا می‌گیرد. حالا این عمامه من دو سانت جلو آمد، اگر هر مدیر کلی، هر کارمند دولتی زیرشلواری‌اش یک سانت از شلوارش بیرون بیاید، حراست می‌گوید: این چه قیافه‌ای است؟ برو خودت را درست کن. حالا زیر شلواری یک سانت از زیر شلوار بیرون آمده است. شما قبول می‌کنی؟
ما سر دین که می‌رسیم یک خرده سنگین می‌شود. ولی باقی چیزها را به راحتی قبول می‌کنیم. دلیل این چیست؟ چرا نماز مغرب سه رکعت است؟ چرا نماز صبح دو رکعت است؟ چرا نماز صبح را بلند بخوانیم؟ چرا نماز ظهر را یواش بخوانیم؟ چرا غسل است؟ چرا تیمم است؟ چرا خمس است؟ یک کوه چرا می‌گوییم. جوابش یکی است. شما هیچ بیماری را سراغ داری به دکتر بگوید: چرا این قرص قرمز است؟ این سبز است؟ این آبی است؟ این نارنجی است؟ چرا این گرد است؟ این لوزی است؟ این بیضی است؟ این دراز است؟ چرا این قرص را نصف بخوریم؟ این را قبل از غذا بخوریم؟ امروز خیلی‌ها دیپلم دارند. بعد از دیپلم آقای دکتر شش سال، هشت سال درس خوانده و دکتر شده است. هرچه بگوید، شما چرا نمی‌گویی. تمام مراجع تقلید هم وقتی مریض می‌شوند، دکتر می‌روند و هرچه دکتر گفت، گوش می‌دهند. تقلید یعنی چه؟ یعنی هرچه بزرگترها گفتند، گوش بدهند. چطور به خاطر هشت سال درس خواندن هرچه آقای پزشک گفت، گوش می‌دهند. آنوقت مرجع تقلید هشتاد سال درس خوانده، شما نمی‌خواهید گوش بدهید؟ این انصاف است.
خدایا ایمان کامل، تن سالم، عقل قوی، علم مفید، عمر با برکت، رزق حلال، صلح و صفا و خنثی شدن توطئه‌ها، نابودی طراحان توطئه، نصیب ما بفرما.
«والسلام علیکم و رحمة الله»

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group