پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: فضایل ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری(س)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين رفیعی
تاريخ پخش: 05-10-95

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

حاج آقا رفیعی: بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام خدمت جنابعالی و همه بینندگان عزیز دارم. آرزوی توفیق و سلامتی برای همه عزیزان و آرزوی شفای کامل برای حاج آقای قرائتی عزیز داریم.
شریعتی: من یک خسته نباشید ویژه به خاطر برپایی همایش صدف کوثر که خیلی مورد استقبال قرار گرفت، خدمت شما عرض می‌کنم. الحمدلله همایش موفقی بود و انشاءالله آثار ماندگارش را همه ما شاهد باشیم. امروز هم از خدیجه کبری می‌شنویم.
حاج آقای رفیعی: پیشنهاد دوستان این بود که حالا که قصه خدیجه کبری(س) در برنامه مطرح شده است، یک مقداری ادامه پیدا کند. من اولاً خدمت بینندگان عرض کنم که پنجشنبه گذشته دوم دی ماه همایش صدف کوثر را در قم برگزار کردیم. دو تن از مراجع بزرگوار سخنرانی کردند. حضرت آیت الله العظمی مکارم و حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی که دو مرجع در یک همایش سابقه ندارد. بعد از ظهر هم آیت الله اعرافی و آیت الله ری شهری، حضور داشتند. من همایش‌های دیگر هم برگزار کردم. ولی در این همایش احساس می‌کردم به هرکسی که برای برگزاری این همایش و کمک زنگ می‌زنی، احساس می‌کنی یک بدهی به حضرت خدیجه دارد. این خیلی برای من عجیب بود. پنجشنبه همایش بود. من روز سه‌شنبه با آقای پورمحمدی تماس گرفتم. گفتند: ریز برنامه را تلفنی بگویید ما روی آنتن ببریم. شبکه پنج، شبکه خبر و قرآن و شبکه قم همینطور. من درجه نخست از ریاست محترم صدا و سیما تشکر می‌کنم. همچنین از مجموعه رؤسای شبکه‌ها تشکر می‌کنم. اساتید هیأت علمی ما، دکترها، اساتید برجسته از نیم ساعت مانده بود به شروع همایش آمده بودند. هرکسی مرا روز همایش می‌دید می‌گفت: آقای رفیعی بگویید: ما برای شما چه کار بکنیم؟ همه حتی مراجع عالی مقام، این تعبیر مقام معظم رهبری بود که سه مرتبه فرمودند: مظلومه، دو بار فرمودند: غریب! آیت الله العظمی صافی فرمودند: ما در مورد خدیجه کبری کوتاهی کردیم! لذا بحمدالله این جلسه برگزار شد و جرقه‌ای در کشور زده شد. پیش‌بینی ما حدود هفتصد هشتصد نفر بود. اما حدود دو هزار نفر جمعیت آمده بودند.
من بعد از برگزاری این جلسه در جلسه‌ی شورای پژوهش و علمی یک پیشنهاد دادم که تصویب شد. همین‌جا اعلام می‌کنم. گفتم: دبیرخانه دائمی حضرت خدیجه و مادران ائمه انشاءالله تشکیل شود. این بار بیشتر سبقه‌ی درونی و ملی داشت. سری بعد بین‌المللی بشود. اهل سنت حتی مذاهب اسلامی دیگر، چون خدیجه کبری وجه وحدت است و همه او را قبول دارند. همینطور در مورد مادران ائمه مثل ام فروه، همایش حمیده خاتون، نجمه خاتون، نرگس خاتون هم برگزار شود. یک وقتی آقای مجتهدی می‌فرمود: من وقتی با ائمه کار دارم به مادرانشان متوسل می‌شوم. تعبیر حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در این همایش این بود که ما فرزند هستیم و او مادر است. ام المؤمنین نخست ایشان است. پیغمبر پدر است. بچه در مقابل پدر و مادر وظیفه دارد. حداقل وظیفه‌اش تکریم و تجلیل از این مادر هست.
کار قشنگی که ما کردیم و انشاءالله منتشر خواهد شد، این موسوعه حضرت خدیجه ام المؤمنین بود که جلد اولش «ام المؤمنین فی مصادر اهل سنة» است. یعنی تمام مجموعه‌ای که حدود پانصد صفحه تهیه کردیم، فقط در مورد حضرت خدیجه کبری در منابع اهل سنت است. یک جلد عربی و سه جلد فارسی است. انشاءالله برای ایام فاطمیه آماده می‌شود.
امروز را هم اختصاص به شخصیت خدیجه کبری از یک منظر دیگری می‌دهم. از بعضی جهات در مورد بانوی بزرگوار صحبت کردیم که بعضی از عرایض من برگرفته از سخنرانی‌های مراجع و شخصیت‌ها در همایش هم هست. صفاتی که یک انسان دارد به دو بخش می‌شود تقسیم کرد. یکی صفات ذاتی و یکی صفات اکتسابی. یک چیزهایی ذاتی است. این ذات اینها را از کجا آورده است، کار نداریم. ژن بوده، انتقال پدر و مادر بوده، در محیطی رشد کرده، اما بعضی از امور ذاتی است. مثل عقل، ذاتاً خردمند است. نمی‌گویم با مطالعه و تحقیق و حتی بعضی غذاها نمی‌شود عقل را افزایش داد. ولی شاکله و هسته‌ی اصلی خرد ذاتی است. این آدم خردمندی است. یا جمال، زیبایی، یک کسی در یک منطقه‌ای به دنیا آمده، شرایط غذایی‌اش طوری بوده که زیباست. زیبایی اکتسابی نیست. ممکن است من و شما با بعضی لباس‌ها زیباتر جلوه کنیم. ولی اصل زیبایی ذاتی است. فصاحت، بعضی‌ها بسیار فصیح صحبت می‌کنند. اصلاً جاذبه دارد. اینکه علی اکبر(ع) خلق و منطقش به پیامبر (ص) رفته است.
حدیثی داریم که «ثلاث من رزقهن کان کاملا» اینها کمالات ذاتی می‌شود. سه چیز است که هرکس داشته باشد اینها کمال است. هرسه هم ذاتی است. «العقل و الجمال و الفصاحه» عقل و زیبایی و فصاحت. در همین بخش اول سراغ حضرت خدیجه کبری(س) می‌آییم. این متن منابع اهل سنت و شیعه است که خدیجه(س) نسبت به زن‌های دیگر «اکملهن عقلا» (ریاحین/صحیح بخاری) خیلی خردمند بود. کامل‌ترین از نظر جمال بود. «و اتمهن رايا» کامل‌ترین از نظر رأی و تیزبینی و نظر دادن در مسائل بود. بعضی‌ها را می‌گویند: این خردمند است. تیزبین و نکته سنج است. فراست دارد. فراست به معنی بصیرت و تیزبینی و هوشمندی.
اتفاقاً در همین کتابی که جمع آوری کردیم، در همین منابع اهل سنت این حدیث را دیدم که ابن عباس می‌گوید: «افرس الناس خمسه» چند نفر فراست و تیزبینی داشتند. یکی خدیجه است. «حین تفرست فی رسول الله» خدیجه کبری که تفرس و تیزبینی در مورد رسالت پیغمبر داشت. لذا قبل از او این را تشخیص داد. بلافاصله از او تبعیت کرد. این مطلب برای کتاب «تهذیب الاسرار نیشابوری» است که قرن پنجم نوشته است. از راویان اهل سنت است. می‌گوید: ابن عباس گفت: افراد تیزبین چند نفر هستند یکی خدیجه کبری است که با تیزبینی و تحقیقش رسالت پیغمبر را تشخیص داد قبل از آنکه به او وحی شود. پی یک دسته از کمالات ذاتی است. مثل عقل و زیبایی و فصاحت و فراست، که اینها را حضرت خدیجه(س) ذاتاً داشتند.
حضرت امام رهبر کبیر انقلاب، این را بزرگانی چون شهید مطهری نقل کردند. می‌گویند: وقتی که منافقین، مجاهدین خلق خدمت ایشان در نجف آمده بودند، نهج‌البلاغه می‌خواندند. قرآن می‌خواندند، همه ما منتظر بودیم که امام یک مهر تأیید بزنند و اینها را تأیید کنند. اما هرچه اصرار کردند امام چون فراست داشتند، نپذیرفتند و فرمودند: همانقدر که شما را نفی نمی‌کنم کافی است. بلند شوید بروید! آقای مطهری فرمود: بعضی از افراد ناراحت شدند. سالها قبل از فروپاشی شوروی یک کسی نامه بدهد و بگوید: کمونیسم باید در موزه‌های تاریخ برود. این همان فراست و تیزبینی است. قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، امام فرمودند: کارتر! شما دیگر رأی نمی‌آوری. اینها خیلی مهم است. فراست امام مثال زدنی بود. حتی کسانی چون شهید مطهری می‌گویند: ایشان نکاتی را متوجه می‌شد که گاهی ما التفات نداشتیم. الحمدلله این فراست را در مقام معظم رهبری هم زیاد می‌بینیم. اینها چیزهایی است که ذاتی است. البته مؤمن داریم فراست پیدا می‌کند، قرآن می‌گوید: کسی تقوا داشته باشد، اما اینکه می‌گویند: چاه باید در خودش آب داشته باشد، در بنیان و ذات فرد بعضی از اینها قرار داده شده است.
دسته دوم صفات اکتسابی است. هرکسی ممکن است این را بدست آورد. منتهی این هم دو قسم می‌شود. اختصاصی و غیر اختصاصی، یعنی یک ویژگی این ذاتی نیست. شما و من هم می‌توانیم کسب کنیم. ولی اگر جنابعالی این را کسب کردی دیگر من نمی‌توانم. یعنی اختصاصی شما می‌شود. مثال ساده‌اش رتبه اول کنکور است. اگر شما رتبه اول شدی، دیگر من نمی‌شوم. اگر هم بشوم رتبه پایین‌تر می‌شوم. آن کشوری که در مسابقات جام جهانی برنده می‌شود، از اول نگفتند چه کسی برنده است و همه برای رتبه اول تلاش می‌کنند. ولی آن کسی که مدال قهرمانی می‌گیرد دیگر اختصاصی است.
خدیجه کبری(س) چند مورد از این اختصاصی‌ها دارد که دیگر کسی نمی‌تواند این را کسب کند. اول اینکه نخستین زن مسلمان بود. چه کسی غیر از ایشان است؟ هرکس باشد نخستین نیست. روایتی داریم که خیلی زیباست. من این روایت را در بحار دیدم. سید بن طاووس و دیگران هم نقل کردند. شخصی خدمت امام باقر(ع) آمد. گفت: می‌شود از آغاز اسلام برای ما توضیح بدهید؟ شکل گیری اسلام چگونه بود؟ امام باقر فرمودند: وقتی رسول خدا مبعوث شدند، جبرئیل خدمت پیامبر آمد. خدیجه کبری و امیرالمؤمنین علی(ع) نشسته بودند. حضرت علی سنی نداشتند. جبرئیل به پیغمبر رو کرد و فرمود: شما این دو را به بیعت اسلام دعوت کن. اولاً نکته، دعوت کننده‌ی این دو شخصیت خود شخص جبرئیل است. از غار حرا حضرت امیر همراه پیغمبر بود و ایمان داشتند. خدیجه کبری هم بلافاصله بعد از اینکه پیغمبر از غار حرا آمدند، ایمان آوردند. اما اینجا صحبت رسمیت است. متن روایت این است که جبرئیل این مطلب را عرض کرد که اینها را به بیعت الاسلام دعوت کنید. اولین بیعت در اسلام همین است. پیغمبر گرامی اسلام به این دو روی کردند، فرمودند: «یا علی، یا خدیجه، هذا جبرئیل یدعوکما الی بیعت الاسلام» شما را به بیعت اسلام دعوت می‌کند. هردو گفتند: ما اسلام آوردیم و بعد قصه تمام شد. این هم یک امتیازی است که گفتم اختصاصی است. در ادامه روایت هست وقتی این اتفاق افتاد، حضرت به خدیجه کبری روی کردند و فرمودند: یا خدیجه! علی هم جانشین من است. حالا که با من بیعت کردی، با او هم بیعت کن. خدیجه کبری با امیرالمؤمنین هم بیعت کرد. خدیجه کبری فرمودند: یا رسول الله! من همینطور که با شما بیعت کردم به عنوان نبی، با علی بن ابی طالب هم به عنوان وصی شما بیعت می‌کنم. پس اولین بیعت کننده با حضرت امیر هم حضرت خدیجه بود. موضوع جانشینی حضرت امیر مختص به غدیر نیست. در منابع هست که یوم الانذار هم دعوت کردند. در خانه خودش هم که بستگان را دعوت کرده بود، پیغمبر دعوت کردند و گفتند: علی وصی و جانشین من است.
صفات اکتسابی دو قسم شد، اختصاصی و غیر اختصاصی. صفات اکتسابی غیر اختصاصی را بگویم. حضرت ابراهیم حلیم بود. حضرت موسی شرح صدر داشت. حضرت یوسف عفیف بود. ادریس صدیق بود. ایثار و انفاق. گرچه در خود اینها هم یک نقطه اوجی داریم. چطور امام سجاد در فراز منبر شام می‌فرماید: «عطينا ستا و فضلنا بسبع» به ما شش ویژگی داده شده است. «اعطينا العلم و الحلم و السماحة و الفصاحة و الشجاعة و المحبة في قلوب المؤمنين» یعنی شجاعت اکتسابی هست، حلم هم می‌شود انسان کسب کند ولی اوج اشجع الناس علی بن ابی طالب است. اصبر الناس کیست؟ همه صبور هستند. از امام صادق سؤال می‌کنند: «من اصبر الصابرین» صبورتر از همه صبورها در این عالم کیست؟ می‌فرماید: جدم امیرالمؤمنین(ع). یعنی یکوقت صحنه‌ای پیش می‌آید که صبر امیرالمؤمنین بروز می‌کند. صبر امام حسین(ع) در کربلا بروز می‌کند. با این دسته بندی که امروز عرض کردم، اوج شناخت به خدیجه کبری را می‌توانیم پیدا کنیم.
شریعتی: این را می‌توانیم ضمیمه کنیم به روایتی که شما در مورد رضای حضرت خدیجه گفتید.
حاج آقای رفیعی: انبیاء ویژگی‌هایی دارند اوج آن رضاست. این رضای حضرت خدیجه خیلی مهم است. بانوی بزرگی هستند و همه ما به ایشان بدهکار هستیم. باید بیش از این به شخصیت این بانوی بزرگوار پرداخته شود. یکی از نکاتی که در زندگی حضرت خدیجه(س) قابل تأمل هست و گاهی این را در مورد حضرت امیر(ع) به کار می‌بریم. می‌گوییم: «جمعت فی صفاتک الاضداد» می‌گویند: امیرالمؤمنین جامع اضداد است. در ویژگی‌های تو صفات غیر متجانس جمع شده است. یعنی چه؟ یعنی کسی که اینقدر شجاع است شمشیر دست می‌گیرد و به خاطر اسلام گردن امر بن عبدود را می‌زند. به خاطر اسلام مرحب خیبری را به درک واصل می‌کند. به خاطر اسلام آنطور در نهروان و احد و خیبر مبارزه می‌کند. همین آدم شب به خانه می‌آید و در نخلستان از خوف خدا زار زار گریه می‌کند. همین آدمی که در مقابل دشمن با صلابت است، اشک یتیم او را متأثر می‌کند. کم پیدا می‌شود که سیاسی باشی و عبادی هم باشی. عبادی باشی و رزمنده میدان جنگ هم باشی. ثروت داشته باشی، زهد هم داشته باشی.
یکی از نکاتی که درباره‌ی حضرت خدیجه(س) قابل تأمل است و مقام معظم رهبری هم روی این تأکید کردند. فرمودند: شما می‌گویید: ایشان اموالش را در راه خدا داد. این یک چیز ساده‌ای نیست. گفتنش راحت است. یکوقت یکی ده تا آپارتمان دارد، یکی را هم به کمیته امداد هدیه می‌کند. اما همه را بدهد و خودش بیاید در یک گوشه‌ی خالی یا فضای معمولی زندگی کند. حضرت خدیجه این ویژگی را داشت. یعنی جامع اضداد بود. صفات غیر متجانس در او بود. یک کسی با این ثروت یک مرتبه به آن زهدی می‌رسد که در شعب ابی طالب روی یک پوست زندگی کند. یک مرتبه به زهدی برسد که وقتی می‌خواهند دفنش کنند، یک لباس و عبا از پیغمبر می‌خواهد، رویش نمی‌شود به پیغمبر بگوید. بالاخره زن است و بر زن جهاد نیست. اما اوج شجاعت، در عین زن بود شجاع بود و در عین مال‌دار بودن زاهد بود. در عین مراجعات فراوان برای ازدواج انتخاب صحیح داشت. این هم یکی از نکاتی که در مورد خدیجه کبری(س) است.
شریعتی: در ضمن جلساتی که با جناب آقای دکتر رفیعی گذشت و برنامه ما منور به نور حضرت خدیجه کبری(س) بود احساس کردم زندگی این بزرگوار چه زوایای پنهانی دارد که همه ما با آن غریبه و نا آشنا بودیم. انشاءالله شناخت ما بیشتر و بیشتر شود و همه ما بتوانیم در مسیری که باید گام برداریم و به آنجایی که باید برسیم. چقدر خوب است ثواب تلاوت آیات امروز را به حضرت خدیجه(س) و مادران ائمه(علیهم السلام) هدیه کنیم. امروز صفحه 440 قرآن کریم، آیه پایانی سوره مبارکه فاطر و آیات ابتدایی سوره مبارکه یس را تلاوت می‌کنیم.
«وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما كَسَبُوا ما تَرَكَ عَلى‏ ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِعِبادِهِ بَصِيراً «45»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ،‏ يس «1» وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ «2» إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ «3» عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «4» تَنْزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ «5» لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَ «6» لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلى‏ أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ «7» إِنَّا جَعَلْنا فِي أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ «8» وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ «9» وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ «10» إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ كَرِيمٍ «11» إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتى‏ وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ «12»
ترجمه: و اگر خداوند مردم را به سزاى آن چه انجام داده‏اند مؤاخذه نمايد، هيچ جنبنده‏اى روى زمين باقى نمى‏ماند، ولى (سنّت خداوند بر آن است كه) مردم را تا مدّتى معين مهلت دهد (تا خود را اصلاح نمايند)، پس همين كه مدّتشان به سر آمد (آنان را مؤاخذه مى‏كند.) و همانا خداوند به (احوال) بندگان خود بيناست (و هر كس را به مقتضاى كردارش جزا مى‏دهد).
به نام خداوند بخشنده مهربان‏. يا، سين. سوگند به قرآن (محكم و) حكمت‏آموز. كه همانا تو از پيامبرانى. بر راه راست هستى. قرآن از جانب خداوند قادر مهربان نازل شده است. تا به مردم آن چه را به نياكانشان هشدار داده شده تو نيز هشدار دهى، پس آنان غافلند. به يقين فرمان (عذاب) بر بيشتر آنان سزاوار گشته است پس ايشان ايمان نمى‏آورند. به راستى كه ما در گردن‏هاى آنان غل‏هايى قرار داديم، كه تا چانه‏شان را مى‏پوشاند در نتيجه سرهاى آنان بالا مانده است (و نمى‏توانند اطراف و پيش پاى خود را ببينند). و پيش روى آنان حائل و سدّى و پشت سرشان نيز حائل و سدّى قرار داديم، و به طور فراگير آنان را پوشانديم، پس هيچ چيز را نمى‏بينند. بر آنان تفاوتى نمى‏كند كه آنان را بيم دهى يا بيم ندهى، ايمان نمى‏آورند. تنها كسى را (مى‏توانى) هشدار دهى كه از ذكر (قرآن) پيروى كند و در درون و نهان از خداى رحمان بترسد، پس او را به آمرزش و پاداشى پر ارزش بشارت ده. همانا ما مردگان را زنده مى‏كنيم و آن چه را از پيش فرستاده‏اند و آثارشان را مى‏نويسيم و هر چيزى را در (كتاب و) پيشوايى روشن برشمرده‏ايم.
شریعتی: انشاءالله به برکت این آیات نورانی زندگی ما منور به نور قرآن کریم باشد. انشاءالله خداوند بر عزت و توفیق همه ما بیافزاید. تماس تلفنی ما با حاج آقای قرائتی برقرار شده است. سلام علیکم. انشاءالله حال شما خوب باشد.
حاج آقای قرائتی: خدا می‌فرماید: «إِنَّكَ‏ مَيِّتٌ‏ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ» (زمر/30) افتادن و بلند شدن برای همه هست. چند جلسه‌ای محروم شدیم و شرمنده لطف شما شدیم. از مقام معظم رهبری، ریاست جمهوری، مراجع، اساتید، جامعه مدرسین، مسئولین و غیر مسئولین، امت خیلی ما را مورد تفقد قرار دادند. من بارها از این همه محبت منقلب شدم. این محبت‌ها خدایی است. از همه پزشکان و پرستاران تشکر می‌کنم. می‌خواهم بگویم: فقط یک آشنا را دعا نکنید. «اللهم اشفع کل مریض» در نماز نمی‌گویند: «سمع الله لحمدی» می‌گوید: «سمع الله لمن حمده» آب خوردی نگو الحمدلله سیراب شدم. به هر قطره‌ی آبی که به حق مصرف شده، الحمدلله! همیشه دعاهای شما میلیاردی باشد. برای نعمت‌هایی که نمی‌فهمیم تشکر کنیم. انسان وقتی مریض می‌شود و نمی‌تواند غلت بزند، تازه می‌فهمد عجب یک عمری می‌غلتیدم، الآن نمی‌توانم. بگویید: خدایا برای نعمت‌هایی که نمی‌فهمیم الحمدلله! من خدا را شکر می‌کنم و از همه تشکر می‌کنم.
خیلی خوشحالم که آقای رفیعی به جای من آمدند. اگر عمری بود می‌آیم، اگر نبود که ایشان جای من هستند. خداوند همه گویندگان تاریخ و کلمات حقی که گفته و نوشته شده را حفظ کند. آنهایی که داماد خوب می‌خواهند از حضرت خدیجه بخواهند. چون حضرت خدیجه داماد خوبی مثل حضرت علی داشت. این بد است که بعد از 37 سال یاد حضرت خدیجه افتادیم. گاهی وقت‌ها بعد از چند سال یادمان می‌آید خدیجه مظلوم است. نباید اینطور باشد. از این واجبات فراموش شده کم نداریم. اساتید و فضلا سراغ چیزهایی بروند که ماندگار و ماندنی و فراموش شده است. بحث‌ها و سخنرانی‌های تکرار را کنار بگذاریم. چرا حج در بورس است و زکات در بورس نیست؟ زکات از واجبات است. از آقای رفیعی می‌خواهم که از حضرت خدیجه به مادران ائمه بروند و پا را وسیع‌تر بگذارند. چون ایشان جزء اساتید حوزه هستند. از اساتید دانشگاه هستند. واجبات فراموش شده را لیست کنید و هرکس را مسئول یک کاری کنید. من هم اگر بتوانم کمک می‌کنم.
شریعتی: انشاءالله خدا به شما این توان را بدهد که ما باز هم در خدمت شما باشیم و از محضر پر فیض شما استفاده کنیم.
حاج آقای رفیعی: بنده هم خدمت ایشان سلام عرض می‌کنم. از ویژگی‌های حاج آقای قرائتی این است که هروقت به حرف ایشان گوش بدهی، یک چیزی یاد می‌گیری. این خیلی مهم است. ایشان نرم افزاری دارند که خیلی برای طلبه‌ها مفید است. به صورت فهرست وار همه مسائل اخلاقی و اعتقادی را به حروف الفبا دارد. شاید من هفته‌ای سه چهار بار به این نرم افزار مراجعه می‌کنم و هر بحثی که دارم سعی می‌کنم از این ببینم. خدا آیت الله احمدی میانجی را رحمت کند. ایشان مرد بسیار بزرگی بود. حاج آقای قرائتی در تلویزیون صحبت می‌کردند، ایشان می‌فرمودند: من یک چیزی را از ایشان می‌شنوم، یادداشت می‌کنم. چرا دوباره یک وقتی بگذارم و سراغ این بحث بروم. نکته بسیار مهمی که در زندگی ایشان است سخاوت علمی است. بعضی‌ها اجازه‌ی نشر کتابشان را نمی‌دهند. اجازه برداشت نمی‌دهند. سخاوت علمی برکت علمی می‌آورد. خیلی‌ها به من می‌گویند: ما از فلان کتاب شما استفاده کردیم. می‌گویم: این برای من نیست. من روایات و آیات را خواندم و دسته‌بندی کردم. ما سر سفره‌ی آماده هستیم. همه کمک کنیم. در جریان دینداری به هم کمک کنیم. همه شغلی برای به هم زدن و رقابت و حسادت بد است. ولی در کار دین بدتر است. اگر مداحی خوب خواند، همه خوشحال شوند و دعایش کنند. بگویند: امروز یک مداحی خوب خواند و افتخار مداح‌ها شد. اگر یک منبری خوب صحبت کرد، همه منبری‌ها افتخار دارند. الحمدلله جامعه مبلغین یک سخنرانی دارد، در بحث مراجع و علما همینطور. بازار دین بازار رقابت نیست. بازار همراهی و همکاری است. من خوشحال می‌شوم وقتی می‌شنوم می‌گویند: فلانی منبر خیلی خوبی رفت. خوب الحمدلله! آبروی دین است. آبروی اسلام است.
سوره یس از سوره‌های مهم قرآن است و قلب قرآن نام گرفته است. توصیه شده که در شب‌های مختلفی قرائت شود. ثواب قرائت سور در آغاز بعضی تفاسیر مثل نور و مجمع البیان آمده است. ما یکوقتی توفیق پیدا شد در حرم حضرت معصومه این را شب‌های پنجشنبه ترجمه کردیم و توضیح دادیم. آغاز این سوره بسم الله الرحمن الرحیم است. «يس» از حروف مقطعه است. بعضی‌ها هم گفتند: نام پیغمبر گرامی اسلام است. منظور اینجاست، «وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ» قسم به این قرآن محکم، تمام اینها وحی است. تمام اینها کلام خداست. کسی نمی‌تواند ادعا کند اینها را به پیغمبر یاد دادند. من یکوقت در کتابی که آیت الله کریمی جهرمی، داماد آیت الله العظمی صافی، به نام «جاذبه قرآن» دارند، ایشان آنجا نقل می‌کند دانشمندی که تازه مسلمان شده بود، گفتند: شما چرا مسلمان شدی؟ گفت: یک آیه قرآن مرا مسلمان کرد. گفتند: کدام آیه؟ گفت: «بَلى‏ قادِرِينَ عَلى‏ أَنْ نُسَوِّيَ‏ بَنانَه‏» (قیامت/4) گفتند: چه ارتباطی بین این آیه با اسلام آوردن شما است؟ گفت: چهارده قرن پیش علم انگشت نگاری نبود. اگر کسی هم می‌خواسته به پیغمبر یاد بدهد، بلد نبوده یاد بدهد. این نمی‌تواند حرف پیغمبر باشد. این حرف خداست. الآن در موزه‌هایی که می‌رویم قرآن داریم برای هزار سال پیش است. یعنی زمانی که کرویت زمین مطرح نبود، «بِرَبِّ الْمَشارِقِ‏ وَ الْمَغارِب‏» (معارج/40) داریم. زمانی که شناور بودن این سیارات مطرح نبود، «كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ‏» (یس/40) داریم. زمانی که علم جنین شناسی نبود، اما قرآن مراحل علقه و مضغه را بیان کرد. پس این قرآن محکم است. حالا که این قرآن استحکام دارد و خدای حکیم این را فرستاده است، «إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ» تو پیغمبر هستی. یعنی دلیل بر رسالت تو «القرآن الحکیم» بودن است. و طبیعتاً وقتی قرآن حکیم شد، تو مرسل شدی. «عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» تو در صراط مستقیم هستی. آنچه ما را به آن دعوت می‌کنی حق است.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group