برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: عوامل عاقبت بخیری
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين رفیعی
تاريخ پخش: 12-10-95
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
حاج آقای رفیعی: انشاءالله در زودترین فرصت از محضر سرور معظم جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای قرائتی بهرهمند شویم. من هم به بحثهای ایشان علاقهمند هستم و دنبال میکنم. یکی از بحثهای کلیدی که در قرآن و روایات ما مفصل مطرح شده و جای تأمل دارد و همه ما دنبالش هستیم و میخواهیم انشاءالله این اتفاق برای ما و در نهایت زندگیمان بیافتد، بحث عاقبت بخیری است. خیلی بحث مهمی است. غالباً وقتی میخواهیم دعا کنیم میگوییم: الهی عاقبت بخیر بشوی! از اغلب بزرگان و مراجع و حتی از خود ما گاهی سؤال میکنند: چه دعایی کنیم؟ میگوییم: دعا کنید انشاءالله عاقبت شما ختم بخیر شود. این ریشه در روایات و آیات دارد. بحث خیلی گسترده است و ببینیم تا کجا میرسیم. «العبد یُدَبِّر و الله یُقدر» آدم برنامهریزی میکند ولی تقدیر یک چیز دیگر میشود. من تصور نمیکردم امروز خدمت شما باشم. ولی توفیقی شد که امروز هم در خدمت شما باشم. همه ما متعدد هستیم ولی از یک چیز سخن میگوییم.
اهمیت این بحث در قرآن کریم این است که قرآن کریم میفرماید: یکی از دعاهای حضرت ابراهیم این بود. «رَبِّ هَبْ لِي حُكْماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ» (شعرا/83) خدایا مرا به صالحین ملحق کن. یعنی همان پایان کار و فرجام نیک! حضرت یوسف فرمود: «تَوَفَّنِي مُسْلِماً» (یوسف/101) خدایا مرا مسلمان بمیران. حضرت ابراهیم یکوقتی فرزندان خود را جمع کرد، «وَ وَصَّى بِها إِبْراهِيمُ بَنِيهِ وَ يَعْقُوبُ» (بقره/132) به فرزندانش از جمله یعقوب سفارش کرد. فرمود: «يا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى لَكُمُ الدِّينَ» خدا به شما دین داده و آغاز خوبی داشتید. «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون» مواظب باشید پایان خوبی داشته باشید. فرجام نیک داشته باشید. باز در آیات قرآن هست «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ» (اعراف/128) عاقبت برای اهل تقواست. پیغمبر گرامی اسلام در حدیثی سه مرتبه فرمودند: «العمل بخواتیمه، العمل بخواتیمه، العمل بخواتیمه» یعنی کار با پایانش ارزیابی میشود. در شهرداری میگویند: پایان کار. کسی پایان کار را بگیرد مهم است. و الا شروع کار که همه یک زمین میخرند و گودبرداری میکنند، اینکه کی تمام میشود، مهم است.
در روایت دیگری هست که امیرالمؤمنین فرمودند: «إنَّ حَقيقَةَ السَّعادَةِ» میدانید سعادت چیست؟ «أن يُختَمَ لِلْمَرءِ عَمَلُهُ بِالسَّعادَةِ» (معانی الاخبار/ص345/ح1) اینکه انسان سعید بمیرد. پایان کارش با سعادت تمام شود. «و إنَّ حَقيقَةَ الشَّقاءِ» نهایت بدبختی هم این است که انسان بدبخت از دنیا برود. به عبارت دیگر در روایات میخواهد بگوید: زود در مورد بدی و خوبی افراد قضاوت نکنید. پایان کار مهم است. چه کسی فکر میکرد حر به آنجا برسد؟ در همین انقلاب جناب طیب حاج رضایی، چه کسی فکر میکرد به این فرجام برسد که امام رهبر کبیر انقلاب سفارش نماز خواندن برایش بکند؟ رد مظالم برایش بدهد. چه کسی فکر میکرد بلعم باعورا اینطور سقوط کند؟ اولین مصداق و بزرگترین مصداق خود شیطان با شش هزار سال عبادت است.
من یکوقتی دیدم آقایی ریزشیهایی از ائمه را جمع آوری کرده است. ریزشیها، یعنی کسانی که از کنار ائمه فرو ریختند. به هر دلیلی سقوط کردند و عاقبت بخیر نشدند. یا مکتب باز کردند یا خودشان ادعایی کردند. مثل علی بن ابی حمزه بطائنی، مثل احمد بن هلال، مثل ابوالخطاب که ائمه اینها را لعنت کردند. اینها کسانی بودند که با امام بودند. کافر نبودند. کنار امام بودند. سابقهی حج و نماز در پروندهشان بود اما منحرف شدند و سقوط کردند. در همین انقلاب هم زیاد دیدیم کسانی که با حضرت امام از پاریس آمدند، همه کنار امام نماندند. لذا خیلی مهم است و مردم هم خیلی در مورد عوامل عاقبت بخیری و اسباب آن و همچنین نقطهی مقابلش آن چیزی که انسان را به شر و سوء منجر میکند، سؤال میکنند.
من روایتی را از رسول خدا بخوانم. بعد عوامل عاقبت بخیری را بگویم. حضرت میفرماید: «لا يزال المؤمن خائفا من سوء العاقبة» مؤمن دائماً باید نگرانی داشته باشد و آن نگرانی از سوء عاقبت و بد عاقبت شدن است. یعنی یک دغدغهای در ذهنش باشد. برایش مهم باشد. بعد فرمودند: «لا يتيقن الوصول إلي رضوان الله» هیچوقت یقین نکند که اهل بهشت است، «حتي يكون وقت نزع روحه» (تفسير الامام العسكري، ص 239) تا زمانی که روح از این بدن خارج شود. ما داشتیم کسانی را که شیطان دم آخر ایمان آنها را سلب کرده است. به همین جهت دعای عدیله که در مفاتیح هست و سفارش شده برای محتضر بخوانید، خیلی مهم است. البته نه اینکه شیطان اینقدر قدرت داشته باشد. نه! ایمان ما ضعیف است.
من برای تبلیغ به یکی از کشورها رفته بودم. جوانی نزد من آمد و گفت: چرا بعضی از کسانی که اینجا میآیند، اعتقادات خودشان را از دست میدهند؟ یا به گرایشها و مذاهب دیگر میروند؟ گفتم: برای اینکه اصل آن را درست بدست نیاوردند. یعنی باور اولیه محکم نبوده که به این سهولت کنار گذاشتند. به همین جهت حضرت امیر میفرماید: ایمان و اعتقاد خودتان را از کتاب و سنت بگیرید. از عالمان بگیرید. مبانیاش مبانی محکم و استواری باشد. اینکه شما میبینید بعضی با یک شبهه سست میشوند، چون اصلش محکم نبوده است.
من عوامل عاقبت بخیری را در دو بخش بگویم. یک بخش سهلتر و یک بخش سختتر. خیلیها دنبال دعاها و ذکرهایی هستند که میشود خواند. یک بخش هم اعمال و حرکاتی است که انسان انجام میدهد تا عاقبت بخیری برایش کسب شود. دعاهای متعددی سفارش شده حتی بعضی از اینها را ائمه فرمودند زیاد بخوانید. امام کاظم(ع) به یکی از اصحابشان فرمود: «أَكْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ» خیلی بگو «اَللَّهُمَّ لاَ تَجْعَلْنِي مِنَ اَلْمُعَارِينَ» معارین از عاریه میآید. «وَ لاَ تُخْرِجْنِي مِنَ اَلتَّقْصِيرِ» (کافی/ج2) خدایا دو چیز از تو میخواهم. یکی ایمان من عاریهای نباشد. عاریه یعنی قرضی. الآن این لیوان اگر عاریهای باشد میدانم یک روزی باید پس بدهم. اما برای خودم باشد تکلیف من روشن است. ایمان عاریهای ایمانی است که شیطان سریع از انسان میگیرد. سلب میشود چون ریشه ندارد. ایمان عاریهای، ایمان قرضی و ایمان فصلی. متأسفانه بعضیها ایمانشان فصلی است. بخاری را فصل زمستان میگذارند. این شب احیاء و روز عاشورا خوب هستند. یا گرفتار که میشوند با خدا رفیق میشوند. «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً» (معارج/20) این خوب نیست. دین فصلی نیست. دین منطقهای نیست. مربوط به شرایط خاص نیست. انسان در همه حالات باید باورهایش را حفظ کند. مثل اینکه کسی بگوید: رعایت پرهیز پزشکی یا رعایت توصیههای پزشک را در فلان شب انجام دادم. اگر دکتر به شما گفته چربی برای شما بد است همه جا باید رعایت کنی، در عروسی و عزا هم نباید بخوری. بعضیها میگویند: خانه خودت پرهیز کن. اینجا آمدی ناپرهیزی کن. اتفاقاً گاهی همین یک شبها صد سال شده است. عمر طرف از بین رفته است. پس «أَكْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ اَللَّهُمَّ لاَ تَجْعَلْنِي مِنَ اَلْمُعَارِينَ وَ لاَ تُخْرِجْنِي مِنَ اَلتَّقْصِيرِ» راوی حدیث از امام پرسید: «لاَ تُخْرِجْنِي مِنَ اَلتَّقْصِيرِ» یعنی چه؟ آقا فرمود: در هر مرحلهای از اعتقادات که هستی خودت را باز هم بدهکار بدانی. یعنی عمل را کم بدانی. این موجب میشود که دائم دنبال تلاش و کوشش بیشتر باشی.
سکینه بنت الحسین(علیهاالسلام) به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: به برادرم امام سجاد بگو: یک مقدار کمتر خودش را اذیت کند. آقا خیلی عبادت میکرد. سبحان الله زیاد. دعا و نماز زیاد میخواند. ایشان میگوید: من گفتم. آقا رفتند کتابی آوردند. فرمودند: ببین جد من علی چقدر عبادت میکرد! عبادت من کجا و عبادت او کجا؟! این «لاَ تُخْرِجْنِي مِنَ اَلتَّقْصِيرِ» است. خیلی مهم است که انسان هیچوقت سراغ گزینههای پایینتر در مسائل دینی از خودش نرود. اگر کسی به من گفت: آقای رفیعی شما چه منبری داری؟ میگویم: منبری ندیدی! آقای فلسفی، این باعث میشود انسان خودش را گم نکند. آقا شما چه سوادی داری؟ سواد ندیدی، سواد شیخ مفید داشت. سواد سید رضی داشت. اینها خیلی مهم است. هرچه انسان حفظ و بلد است، هی دائم گزینهی بالاتر مطرح کند، این غرور کمتر میشود.
مکرر شنیدید که بزرگان ما گاهی در حال مرگ اشک میریختند. مرحوم آیت الله العظمی بروجردی اشک میریختند. میگفتند: دستم خالی است. من بارها خدمت مراجع رسیدم، بارها حضرت آیت الله العظمی صافی فرمودند: من کاری نکردم.این همه کتاب و آثار، محاسن در اسلام سفید کردن، شاگرد دارند، میگویند: کاری نکردم. حضرت امام(ره) فرمودند: من یک نماز برای خدا نخواندم. بعضیها گفتند: این حرف امام یعنی چه؟ یعنی وظیفهام بوده است. از من خواستند. یا بخاطر بهشت بوده است. این که ایشان برای چه بوده، خدا نمره میدهد.
امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه دعایی دارند، میگویند: خدایا هرچقدر مرا نزد مردم بالا میبری، نزد خودم کوچک کن! «اعِزَّنى وَلا تَبْتَلينّى بِالْكِبْر» در نهجالبلاغه حضرت امیر یک سلسله دعاهایی دارد. من یکوقتی اینها را جمع آوری کردم چون یک درسی داشتم به نام «دعا در نهجالبلاغه» اینها بعضیهایش دعاهای مستقل است. یعنی فقط دعاست. مثلاً چند مورد دعای باران دارد. دعا در مورد پیغمبر، دو دعا حضرت امیر در نهجالبلاغه دارد، این دعاها را وقتی کسی از ایشان تعریف میکرد، ایشان زیر لب زمزمه میکرد. در روایت هست این دعا را زیاد میخواند. «عند المدح» یعنی وقتی کسی از ایشان تعریف میکرد، حضرت این دعا را میخواند. معنای دعا این است: خدایا من این حرفها را باور نکنم.
امام رهبر کبیر انقلاب هم وقتی کسی از ایشان تعریف کرد، فرمودند: میترسم اینها را باور کنم. پس این یک دعا است. دعای دوم این است: «یا الله یا رحمان و یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک» این هم سفارش شده است که از امام صادق است. دعای دیگری که سفارش شده دعای تمجید است. در روایت داریم خداوند تبارک و تعالی خودش را با این دعا میخواند. خدا در قرآن گاهی از خودش تعریف کرده است. « السّلام، المؤمن، المهيمن، العزيز، الجبّار» (حشر/23) «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِر» (حدید/3)
یک دعایی در مفاتیح است که امام صادق(ع) به اسحاق بن عمار یاد دادند. فرمودند: «إن لله عزوجل ثلاث ساعات فی اللیل وثلاث ساعات فی النهار یمجد فیهن نفسه» خداوند سه ساعت در روز، سه ساعت در شب، یعنی دو مرحله در شبانه روز خدا خودش را با این کلمات معرفی میکند. داریم اگر کسی این را بخواند، «ما من عبد مؤمن یدعو» هیچ بندهای نیست که این دعا را میخواند، الا اینکه خداوند او را اهل بهشت قرار میدهد و او سعادتمند میشود. عاقبت بخیر میشود. من ابتدای دعا را میگویم، دوستان خودشان پیدا کنند.
«إنی أنا الله رب العالمین، إنی أنا الله العلی العظیم، إنی أنا الله العزیز الحکیم، إنی أنا الله الغفور الرحیم، إنی أنا الله الرحمن الرحیم، إنی أنا الله مالک یوم الدین، إنی أنا الله لم أزل ولا أزال إنی أنا الله خالق الخیر والشر»
این دعا را هم روایت داریم یکی از اصحابی که سقوط کرده بود به نام احمد بن هلال، 54 سفر حج داشت ولی در آخر عمر سقوط کرد. امام عسگری او را لعنت کرد و فرمود: «لا غفر الله ذنبه» خدا او را نیامرزد. آنوقت آنجا امام فرمودند: «يستبد برأيه» آدم مستبدی بود. ریشهی بدعاقبتی یا لجاجت است. یا غفلت است. غرور و تعصب و استبداد است. آنجا آقا فرمودند: ایشان این دعا را نمیخواند. آن دعا این بود: «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَة» (آلعمران/8) تا اینجا چهار مورد شد.
در نقل دیگری هم داریم «اللهم عرفنی نفسک» در یک نقل دیگر داریم دعایی که من خیلی دوستش داریم. استادی داشتیم که همیشه این را سفارش میکرد. «رَضیتُ بِاللّهِ رَبّا وَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وآلِهِ نَبِیّا» در مفاتیح است. در مساجد این را بنویسند و تابلو کنند. حتماً انسان بعد از نماز این را بخواند.
در یک نقلی دیدم که سورهی مؤمنون، ده آیهی اول میفرماید: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ، الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» (مؤمنون/1و2) منتهی یک نکته آنجا دارد، «من اقامهن دخل الجنة» هرکس اینها را در زندگیاش پیاده کند، عاقبت بخیر میشود. نمازش با خشوع، وفای به عهد، امانتدار، حافظ قوای جنسی، زندگیاش این ویژگیها را داشته باشد. آیهی قرآن است میگوید: پیغمبر خلق عظیم داشت. «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» (قلم/4) در بعضی نقلها دارد، خلق عظیم یعنی ده آیهی اول سورهی مؤمنون.
آخرین موردی که اشاره کنم اینکه امام سجاد در صحیفهی سجادیه برای عاقبت بخیری دعا دارد. دعای خواتیم الخیر، دعای دوازدهم صحیفهی سجادیه است. اینها یک سلسله دعاهاست. قبل از اینکه اعمال را اشاره کنم این نکته را بگویم که دائماً انسان باید مواظب خودش باشد. محاسبه داشته باشد. ارزیابی داشته باشد. مراقبه و توجه به خودش داشته باشد. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «أحزم الناس من كان البصر» کسی که دوراندیش باشد، پایان کار را بسنجد، آدم بصیر و آگاهی است. بعد فرمودند: «اعقل الناس انظرهم فی العواقب» (غرر الحکم/ج2/ص484) عاقلترین مردم کسی است که بیشتر در عاقبت کار بسنجد. عاقبت این حرف چه میشود؟ عاقبت این نوشته چه میشود؟ عاقبت این شایعه پراکنی چه میشود؟ اگر عواقب هرکاری را بسنجیم در جمعبندی هم انشاءالله عاقبت بخیر میشویم.
یک روایت زیبایی از مکتوبات امام صادق بگویم. یکوقت مثلاً ابوحمزه گفته: سمعتُ، از حضرت شنیدم. اما یکوقت مکتوب است. یعنی خود حضرت نوشته است. مثل نامه 31 نهجالبلاغه از مکتوبات امیرالمؤمنین است. این روایت هم که در جلد 73 بحار صفحهی 351 محدث خبیر، مرحوم مجلسی آورده است، دارد «کتب امام الصادق لأحد موالی» امام صادق به یکی از یاران و دوستانشان نوشتند اگر میخواهی عاقبت بخیر شوی سه کار بکن. اگر میخواهی با بهترین حالت از دنیا بروی، «إِنْ أَرَدْتَ» اگر اراده کردی «أَنْ یُخْتَمَ بِخَیْرٍ عَمَلُكَ» عمل تو به خیر ختم شود، «حَتَّى تُقْبَضَ» تا زمانی که قبض روح شوی، «وَ أَنْتَ فِی أَفْضَلِ الْأَعْمَالِ» تو در برترین اعمال باشی، اگر اراده کردی عمل تو ختم بخیر شود تا آن لحظهی آخر، این سه راهکار را امام صادق(ع) فرمودند. 1- «فَعَظِّمْ لِلَّهِ حَقَّهُ» حق خدا را بزرگ بشمار و نعمتهای خدا را در معصیت صرف نکن. این آدم عاقبت بخیر میشود.
خدا مجموعهی نعمتهایی را به ما داده که اگر سعی کنیم این نعمتها را در مسیر معصیت صرف نکنیم. یا در مسیر اطاعت یا حداقل آن نعمت را در معصیت هم صرف نکنیم. ضایعش نکنیم! نعمت چشم، اگر کسی با این چشم نگاه به صحنههای حرام نکرد. اگر کسی با این زبان دروغ نگفت و غیبت نکرد، اگر با گوش پای غیبت و تهمت و حرفهای بیربط ننشست، خود این عاقبت بخیری میآورد. مثل اینکه معلمی به دانش آموزش میگوید: میخواهی نمره خوب بیاوری، درسهایی که میگویم را بخوان. یا این وقتهایی که میگویم را وقت صرفش نکن. در واقع یکجور شکر نعمت است. این شکر عملی است. چون شکر زبانی داریم «الحمدلله رب العالمین» شکر به اصطلاح قلبی داریم. نعمت را از خدا بدانید. شکر عملی داریم که نعمت را در مسیر عصیان خدا صرف نکنید. لذتش هم بیشتر است. آدمهایی که از نعمت در معصیت استفاده میکنند، فکر نکنید که یک شادمانی دائم دارند. آخر این نگاههای گناه، افسردگی است. آخر این دروغ گفتنها اعصاب خوردی خودت است و بعد معلوم میشود و آبرویت میرود. خوب بودن برای دنیای انسان هم خوب است. این یک راه که شما نعمت خدا را در معصیت صرف نکنی.
راه دوم فرمودند: «وَ أَنْ تَغْتَرَّ بِحِلْمِهِ عَنْكَ» (عیونأخبارالرضا، ج2، ص4) میخواهی عاقبت بخیر شوی، به حلم خدا مغرور نشو. خدا حلیم است شما چرا پررویی میکنید؟ شما یکبار تک آوردی و معلم هیچی نگفت. دوبار تک آوردی، معلم دارد خطای شما را میبیند. هیچی نمیگوید. از علم و صبر معلم سوء استفاده نکن. امان از زمانی که کاسهی حلم سر ریز شود. این حلم و ستر الهی برداشته شود. لذا در روایت هم داریم خداوند بین بنده و آبرویش وقتی گناه میکند، گاهی چهل پرده میاندازد. خداوند خیلی لطف به بندگانش دارد. اما شما به حلم خدا مغرور نشوید. در دعای جوشن میخوانیم «یا حلیماً لا یعجل» خدایا تو حلیم هستی و عجله نمیکنی. بلکه درست شود، بلکه حل شود. به حلم خدا مغرور نشو، او چیزی نمیگوید، دلیل بر این نیست که کارهای تو درست است. یکوقتهایی بعضیها میپرسند آقا ما هرچه معصیت میکنیم، اتفاقی برای ما نمیافتد. این را حمل بر خوبی خود نکنید.
نکته سوم که خیلی جالب است، امام صادق فرمود: هرکسی که یاد ما اهلبیت میکند احترام کنید ولو دروغ بگوید. یک کسی یک مجلسی اینجا برای امام صادق یا امام باقر گرفته است. شما شرکت کن، احترام کن، تکریم کن. یا برای خدا گرفته یا برای چشم و هم چشمی و ریا گرفته است. اگر برای خدا گرفته که عالی است. حتی اگر شما بدانی نیت این خالص نیست. باشد شما نگذار مجلس اهلبیت خلوت شود. اینکه بد عمل کرده ما خودمان میدانیم با او چه کنیم. «وَ أَكْرِمْ كُلَّ مَنْ وَجَدْتَهُ یَذْكُرُنَا» (عیونأخبارالرضا، ج2، ص4) هرکس یاد ما میکند اکرام کن. آقا این یاد ما کرد. فرزدق یاد امام سجاد کرد، آقا او را تکریم کرد. حالا این فرزدق ممکن است یک نواقصی هم در زندگیاش بوده است. میخواهد بفرماید: این کار حتی موجب صلاح او را هم فراهم میکند. «أَوْ یَنْتَحِلُ مَوَدَّتَنَا» مودت را با خودش میبندد و ادعا میکند. «ثُمَّ لَیْسَ عَلَیْكَ صَادِقاً كَانَ أَوْ كَاذِباً» این نکته مهمی است.
انشاءالله مصداق اینکه میگویم در کشورمان نداریم. ولی حواس جمع باشد، کوبیدن و آبروریزی از همه بد است. مخصوصاً کسانی که منسوب به اهلبیت هستند. آقا این اهل منبر است. این آقا روحانی است، عالم دینی و مداح اهلبیت است. یعنی کسی که مردم او را به وجهه دین میشناسند. حالا اگر یک سری افرادی بیایند و آبروی این را بریزند، شخصیت این را بکوبند، چون لطمه به این لطمه به دین میزند. مخصوصاً کسانی که حرف بیمبنا میزنند. یعنی آبروی طرف به طور کامل رفته است. براساس شنیدههای ما، این روایت میگوید: آنچه هم درست است شما نقل نکن. اما شما اگر براساس شنیدهها باشد دیگر وزر و وبالش بیشتر هست. ما الآن به دو دسته از عوامل عاقبت بخیری اشاره کردیم.
شریعتی: واقعاً در آخر الزمان نگه داری دین طبق روایات خیلی سخت است. انشاءالله خدا به ما کمک کند جزء متقین باشیم. حاج آقای فرحزاد فرمودند: هرکس زیاد بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد، عاقبت بخیر میشود. انشاءالله لحظات زندگی ما منور به نور صلوات و ذکر اهلبیت(ع) باشد. امروز صفحه 447 قرآن کریم، آیات 25 تا 51 سوره مبارکه صافات را تلاوت میکنیم.
«ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ «25» بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ «26» وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ «27» قالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنا عَنِ الْيَمِينِ «28» قالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ «29» وَ ما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ «30» فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ «31» فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ «32» فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ «33» إِنَّا كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ «34» إِنَّهُمْ كانُوا إِذا قِيلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ «35» وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ «36» بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ «37» إِنَّكُمْ لَذائِقُوا الْعَذابِ الْأَلِيمِ «38» وَ ما تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «39» إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ «40» أُولئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ «41» فَواكِهُ وَ هُمْ مُكْرَمُونَ «42» فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ «43» عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ «44» يُطافُ عَلَيْهِمْ بِكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ «45» بَيْضاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ «46» لا فِيها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها يُنْزَفُونَ «47» وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ عِينٌ «48» كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ «49» فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ «50» قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ «51»
ترجمه: (به آنان گفته مىشود:) چه شد كه امروز يكديگر را يارى نمىكنيد؟ (آرى، نمىتوانند يكديگر را يارى كنند،) بلكه آنان امروز كاملًا تسليم (قدرت خداوند) هستند. و بعضى از آنان به بعضى ديگر روى كرده و از يكديگر مىپرسند. (پيروان به رهبران) گويند: بى شك شما بوديد كه از روى قهر و غلبه (براى گرايش ما به كفر و شرك) به سراغ ما مىآمديد. (گروه ديگر در پاسخ) گويند: (اين چنين نيست) بلكه شما خود اهل ايمان نبوديد. و ما را بر شما سلطه و غلبهاى نبود بلكه شما خود گروهى سركش بوديد. پس وعده (عذاب) پروردگارمان بر ما محقّق شد و بدون شك ما چشندگان عذابيم. پس ما شما را گمراه كرديم (امّا نه با قهر) زيرا كه ما خود نيز منحرف بوديم. پس آنان در آن روز، در عذاب الهى مشتركند. همانا ما با مجرمان اين گونه رفتار مىكنيم. آنان كه هرگاه برايشان «لا اله الا اللّه» گفته مىشد، تكبر مىورزيدند. و مىگفتند: آيا ما به خاطر شاعرى ديوانه خدايانمان را رها كنيم؟ (هرگز چنين نيست) بلكه او حقّ آورده و انبيا (پيشين) را تصديق نموده است. شما (نيز به خاطر اين روحيهى استكبارى و تهمتها و لجاجتها) عذاب دردناك الهى را خواهيد چشيد. و جز آن چه انجام دادهايد، كيفر نمىبينيد. مگر بندگان خالص شدهى خدا (كه از كيفر بر كنارند). آنانند كه برايشان رزق معلوم است. انواع ميوهها و آنان مورد احترامند. در باغهاى پر نعمت (بهشت). بر تختهايى در برابر يكديگر (تكيه زدهاند). و از نهر جارى (جامى از شراب) بر آنان مىگردانند شرابى سفيد رنگ و لذّتبخش براى نوشندگان. (شرابى كه) نه مايهى فساد عقل است و نه آنان از نوشيدن آن مست مىشوند. و نزدشان همسرانى است درشت چشم كه چشم از غير فرو بندند. گويى (از شدّت سفيدى) تخم مرغانى هستند پوشيده و پنهان. پس بعضى از آنان بر بعضى روى كرده و از يكديگر سؤال مىكنند. يكى از آنان گويد: مرا در دنيا همنشينى بود.
شریعتی: چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدی است *** آن به که کار خود به عنایت رها کند
از جوار بارگاه کریمهی اهلبیت حضرت معصومه از شهر مقدس قم نایب الزیاره شما هستیم. برای شفای همه بیماران دعا میکنیم. انشاءالله خدا بر تن همه مریضها مخصوصاً حاج آقای قرائتی و همه عزیزانی که سفارش کردند لباس عافیت بپوشاند. برای همه بینندههای خوبمان که به نوعی مشکل و گرفتاری دارند، دعا گوی همه هستیم. آقای دکتر رفیعی اشاره قرآنی را بفرمایند و بعد هم ادامه مباحث را میشنویم.
حاج آقای رفیعی: در صفحهای که قرائت شد و مربوط به بحث ما هم میشود، میفرماید: «وَ ما تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» هرکسی به اندازهی اعمالش جزا داده میشود. هرکسی روز قیامت عمل خودش را میبیند. «يُرَوْا أَعْمالَهُم» بعد اینجا میفرماید: «إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ» مگر بندههای با اخلاص! «أُولئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ» معلوم میشود اخلاص و مخلص شدن یعنی تمام وجود انسان تبدیل به خلوص و با خدا بودن بشود. اینها علاوه بر اینکه جزای عملشان را میبینند، یک جایزههای ویژهای هم نصیب آنها میشود. همینطور که در روایت داریم شیطان حریف انسانهای مخلص نمیشود.
یک روایت از امام صادق(ع) خواندیم. دو عامل دیگر هم میگویم و بحث را عاقبت بخیر میکنیم. یک روایت از حضرت امیر(ع) است. فرمود: «من أحسن إلى النّاس حسنت عواقبه» یکی از چیزهایی که انسان را عاقبت بخیر میکند احسان به مردم است. اگر کسی به مردم احسان کند، کمک کند، دست بده داشته باشد. دست و دلباز باشد، آثار زیادی در زندگیاش دارد. یک اثرش عاقبت بخیری است. قدیم میگفتند: آنهایی که به دیگران کمک میکنند، درمانده نمیشوند. خدا دستشان را میگیرد. حتی در روایات داریم کافر سخی به جنت نزدیک است. یعنی احتمال بهشتی شدنش به یک ادنی مناسبتی هست. پس احسان به مردم هم انسان را عاقبت بخیر میکند. این عزیزانی که من میشناسم، خیلی جاها مقام معظم رهبری هم مکرر فرمودند: حرکتهای خودجوش در کمک به مردم و کارهای فرهنگی نباید تعطیل شود، مثلاً در فامیل جمع شدند و قرض الحسنه درست کردند. فقرای فامیل را شناسایی میکنند. احسان به مردم، شرایط کشور ما شرایط اقتصادی نامناسبی در بعضی از بخشهاست. افرادی گاهی میگویند: ما دو سه روز کاسبی نمیکنیم. کارگرهایی که کاسبی نمیکنند. وسیلهها و ماشینهایی که میگویند: نمیتوانیم قسط این ماشین را بدهیم. آبرودار هم هستند، عیالوار هستند. افرادی هم هستند دستشان راحت به دهانشان میرسد. این هنر احسان به مردم انسان را عاقبت بخیر میکند.
نکته مهمتر اینکه کسی فکر نکند احسان به مردم وظیفه ثروتمندان است. هرکسی به اندازه توانش، در فامیل اگر هر فامیلی دست فامیل را بگیرد، خیلی از کارهای رسمی تعطیل میشود. سر کمیته امداد هم خلوت میشود. نکته دوم که در واقع حسن ختام است، دوستان بدانید این مواردی که میگوییم، یکی را نگیرید و باقی را رها کنید. اینها یک بسته است و با هم است. مجموعهی روایات ما که گاهی در کلاسهای فقه الحدیث که داریم میگوییم: همیشه در فهم روایات خانوادهی حدیث تشکیل بدهید. یعنی مجموعهی روایاتی که مثلاً میفرماید: ولایت، آن هم که میگوید: نماز، آن هم میگوید: زکات، آن هم که میگوید: هرکس خیانت کند، از ما نیست. نه اینکه فقط کسی بگوید: روایت داریم هرکس ولایت ما را داشته باشد، اهل بهشت است. از آن طرف هم میگوید: شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد، نمیرسد. اینطور روایات را باید در کنار مجموعه روایات دید. رسول خدا فرمود: « یا علی انت وصی و امینی» تو وصی من هستی و مورد اعتماد من هستی. «من مات و هو یحبک» هرکسی با حب علی بن ابی طالب از دنیا برود، «ختم الله له بالامن و الایمان» با امنیت و عاقبت بخیری از دنیا رفته است. در جلد شصتم بحار این روایت هست.
یکوقت کسی از من پرسید: اشک بر اباعبدالله گناهان را پاک میکند. آن کسی که برای اباعبدالله اشک میریزد دیگر خجالت میکشد به نامحرم نگاه کند. خجالت میکشد دروغ بگوید. یعنی تحول در او ایجاد میشود. اینها مجوز ارتکاب گناه نیست. این «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى» (نجم/39) خود این اشک یک عمل و سعی است. این محبت آن تغییر را ایجاد میکند.