برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: انتظارات امام رضا عليهالسلام از شيعيان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين رفيعي
تاريخ پخش: 03-05-97
بسم الله الرحمن الرحيم
دو سه جمله در مورد مادر امام رضا بگويم. اين بانوي بزرگوار در مدينه غريب است. امروز بايد اولين تبريک را به ايشان گفت، چون امام کاظم اولين تبريک را امروز به همسرشان نجمه خاتون گفتند. در روايت داريم نجمه خاتون «من افضل النساء في عقلها و دينها» برترين زن در زمان خودش از نظر خرد و دينداري بود. ايشان کنيز بود. امام کاظم فرمود: «والله ما اشتريتها هذه الجاريه الا بامر من الله» به خدا قسم من اين خانم را انتخاب نکردم مگر به امر الهي. هرکسي نميتواند مادر امام باشد. امام کاظم بچههايش را جمع کرد. حضرت اولاد بسياري داشتند.
فرمود: «سمعتُ من ابي جعفر بن محمد» بچههاي من! از پدرم امام صادق شنيدم «غير مرة» مکرر شنيدم که پدرم ميفرمود: پسرم عالم آل محمد در صُلب توست. «ان عالم آل محمدٍ في صُلبه» اي کاش من او را ببينم! «ليتني ادرکته» باز وقتي امروز اين بچه به دنيا آمد، امام کاظم(ع) به همسرشان فرمودند: گوارا باد! «کرامة لک من ربک» اين يک لطف خداست. «هو بقية الله في ارضه» اين بقية الله هست در روي زمين، امام ويژه است و موسي بن جعفر به فرزندانش در جلسهاي فرمود: فرزندان من، حرمت اين آقا را حفظ کنيد و امر ايشان را گوش بدهيد. امرش امر من است و سخنش سخن من است.
انتظارات امام رضا از ما چيست؟ ما غالباً انتظارات خودمان را از امام رضا مطرح ميکنيم. من يکبار گفتم: دلم ميخواهد يکبار مشهد بيايم بگويم: آقا آمدم زيارت کنم برگردم. نيامدم حوائجم را بگويم! ايرادي هم ندارد خودشان گفتند: بياييد حوائجتان را بخواهيد. اما من انتظارات امام رضا را فهرستوار بيان ميکنم. اولين نکته که در روايات امام رضا روي آن بسيار تأکيد شده بحث عقلانيت و خرد است. چندين روايت داريم يکي اين است.
فرمود: «لاَ يُعْبَأُ بِأَهْلِ اَلدِّينِ مِمَّنْ لاَ عَقْلَ لَهُ» دينداري که عقل نداشته باشد به درد نميخورد. فرمود: بهترين دوست انسان عقل اوست و دشمن او جهل اوست. فرمود: «يا أبا هاشم العقل هباءٌ من الله» عقل موهبت الهي است. کارهاي ما عقلاني باشد. خرافه، سحر و جادو نباشد. با عقل بسنجيم، اگر با عقل سنجيديم ميتوانيم معتقد به خدا باشيم. خداشناسي و امام شناسي عقلي است.
انتظار دوم امام رضا از ما، رفق و مدارا و گره گشايي از کار مردم است. وجود مقدس پيغمبر گرامي اسلام فرمود: همانطور که خدا به من دستور داد نماز بخوانم، دستور داد با مردم مدارا کنم. «أَمَرَنِي رَبِّي بِمُدَارَاةِ النَّاسِ كَمَا أَمَرَنِي بِأَدَاءِ الْفَرَائِضِ» (كافي، ج 2، ص 117) فرمود: در روايت دارد «سلامة الدين و الدنيا في مداراة الناس» (غررالحكم، ص445) سلامت دين و دنيا در رفق و مدارا با مردم است. مدارا غير از سستي است. غير از مداهنه است.
ما بگوييم: بي حجابي عيب ندارد، بي نمازي عيب ندارد، اگر خمس ندادي عيب ندارد، اگر شما نماز کم خواندي عيب ندارد. اين بي مبالاتي است. گاهي ميخواهيم بگوييم: اسراف بد است، ميخواهيم بگوييم: سخاوت خوب است، آن را اسراف ميکنيم. از اين طرف ميافتيم. قناعت خوب است، آن را بخل ميکنيم. ميخواهيم بگوييم: مدارا خوب است آن را تبديل به بي مبالاتي ميکنيم. رفق و مدارا در سيره امام رضا(ع) موج ميزند. ايشان در صحنههاي متعدد، در حوادثي که پيش ميآمد. تمام وجودشان گره گشايي از مردم بود چه قبل از شهادتشان و چه بعد از شهادتشان.
اين روايت را شنيديد که موسي بن سيار ميگويد: آقا را که به سمت ايران ميآورديم، نزديکي طوس با جنازهاي برخورد کرديم. چطور بچه بره در بغل مادرش ميرود. اينطور امام رضا اين جنازه را در آغوش گرفتند و بعد داخل قبر رفتند و فرمودند: «لا تَخَف» نترس! «ابشر بالجنة» بهشت بر تو گوارا باد. گفتم: مگر شما اين جنازه را ميشناسي؟ فرمود: اعمال همه شما صبح و شام بر ما ائمه نازل ميشود. ما از اعمال شما خبر داريم. ما هميشه فکر ميکنيم بايد فرافکني کنيم و بگوييم: دولت بايد بکند. کميته امداد بايد بکند. نه! گرهگشايي و انفاق و بار از دوش مردم برداشتند وظيفه همه هست.
هرکس به اندازه تواني که دارد. يکوقت يک کسي نزد اين آقا آمد و گفت: به اندازه کرمت به من بده! آقا فرمود: نميشود. کرم ما حدي ندارد. گفت: «اعطني بقدر مُروَتک» به اندازه جوانمرديات بده! گفت: به اندازه ظرفيت من بده! فرمود: اين دويست دينار را بگير. يک تشکر از مردم مشهد بکنم و يک گله هم بکنم.
تشکر بابت اين ميليونها جمعيتي است که به اين شهر ميآيند و مردم اين شهر پذيرا هستند و به فضل خدا هيچکس گرسنه نميماند، موادغذايي فراهم هست. امام رضا فرمود: من به شادي شما حريص هستم. دلم ميخواهد مردم و برادران من شاد باشند. فرمود: «والله علي ما نقول وکيل» خدا گواه هست که دوست دارم شما شاد باشيد. اما گلهاي که دارم اين است که ما و شما هم ميلاد و شهادت به عتبات رفتيم. مردم عراق وضعي ندارند اما شهادت امام کاظم ما کاظمين بوديم. همينطور قدم به قدم پذيرايي ميشد. حتي کسي آمده بود خلال دندان ميداد. من ديشب در مشهد ديدم يک بسته آب نبود. امام رضا از اينجا برداشته شود کاسبيها تعطيل است.
شما در طول سال داريد از محضر اين آقا استفاده ميکنيد. جنس شما به هواي اين آقا فروش ميرود. دلتان به هواي اين آقا پر ميشود. ديشب در اين خيابانها مردم تشنه بودند. بايد اينقدر شربت و آب باشد که ديگر مردم نخواهند چيزي بگيرند. همه شما بر سر خوان اين آقا نشستهايد. آقايي که از گل غذاهاي سفره گلچين ميکرد و به فقير ميداد. آقايي که پشت در رفت و در دست سائل پول گذاشت. من ضمن تشکري که از مردم اين شهر دارم، اين گله را هم دارم. جا دارد کساني که مخصوصاً در اين سه چهار خيابان اطراف حرم هستند، پول روي هم بگذارند و انواع ميوه و آبميوه را بدهند.
سومين نکته که امام رضا از ما انتظار دارد، عملگرايي است. گاهي اوقات ما تصورمان به دين فصلي است. يکجايي بودم در يکي از کشورها يک خانمي خيلي بدحجاب بود. من را شناخت و جلو آمد و با من سلام عليک کرد. گفت: شب بيست و يکم در مشهد از منبر شما استفاده کرديم. اين فکر ميکند که دين و امام رضا براي شب بيست و يکم است و ديگر براي آن طرف مرز نيست. اين کولر نيست که زمستان برداري، امام رضا بخاري نيست که زمستان بگذاري. آقاياني که لب دريا ميرويد، امام رضا لب دريا هم هست. اين عملگرايي مهم است. ائمه ما قسم خوردند و فرمودند: ما به هرجا رسيديم از طاعت خدا رسيديم. «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى» (نجم/39)
گروهي از مدينه به ديدن امام رضا آمدند. مدتي امام رضا اينها را نپذيرفت. امام رضا 52 سال مدينه بودند و سه سال ايران بودند و ايامي هم که اينجا بودند مرو بودند، الآن مرو در ترکمنستان است. بعداً اينجا قبر امام رضا شد. خيلي ناراحت شدند که چرا آقا اينها را به حضور نميپذيرد. آقا پنج علت مطرح کردند براي اينکه اينها را نپذيرفتند. «أنتم في اکثر اعمالکم له مخالفون» شما ميگوييد: ما شيعه اميرالمؤمنين هستيم ولي عمل شما با حضرت علي منطبق نيست. «مقصرون في کثير من الفرائض» در واجبات کوتاهي ميکنيد. خمس واجب است، والله زيارت امام رضا مستحب است.
نماز واجب است، روزه واجب است. اگر کسي نتوانست به هر دليلي به زيارت امام رضا بيايد از يک فضيلتي محروم است اما جلوي او را قيامت نميگيرند. سوم فرمود: در حقوق مردم کوتاهي ميکنيد. چهارم فرمود: آنجايي که نبايد تقيه کنيد، تقيه ميکنيد. غدير را بايد گفت، غدير را بايد فرياد زد. پيامبر فرمود: به پدرها بگوييد به بچههايشان بگويند. به شاهدها بگوييد به غايبها بگويند. غدير براي اسلام است. غدير براي شيعه نيست. غدير فعل پيغمبر است. فعل پيغمبر سنت ميشود. برادران اهل سنت بدانند که آيا غدير را پيغمبر فرمود: «من کنت مولاه» يا نه؟ اگر فرمود پس فعل و سخن پيغمبر ميشود. بعد هم فرمود: آنجايي که بايد تقيه را رعايت کنيد، رعايت نميکنيد.
چهارمين انتظار امام رضا(ع) از ما که بسيار مهم است مسأله اعتدال است. يک آقايي خدمت امام رضا آمد به نام ابراهيم بن ابي محمود، اين روايت در عيون الاخبار الرضا است. گفت: آقا يک رواياتي از شما اهلبيت ميرسد در فضايل اميرالمؤمنين که سنگين است. آقا فرمودند: «يأبن ابي محمود، ان مخالفينا وَضعوا اخباراً في فضائلنا» فرمود: بعضي از مخالفين ما سه جور دربارهي ما به ما ضربه زدند. 1- «الغُلُو» غلو کردند. شما حق نداري بگويي: امام رضا خداي من است. حق نداريم بگوييم: نبي است. غلو است. 2- «التقصير» بعضي هم دربارهي ما کوتاهي کردند.
امام صاحب کرامت است، صاحب علم غيب است، صاحب ولايت تکويني است. غلو حرام است، تقصير بدتر است. اخيراً کتابي را ديدم که يکي از آقايان با سواد هم نوشته بود. خيلي متأسف شدم و ديدم ايشان در اين کتاب امام صادق را معرفي ميکند، ميگويد: اما امام صادق تلمذ کردند و درس خواندند نزد پدرشان امام باقر و جدشان امام سجاد، بعد دو سه آدم معمولي را نام برده است. امام حجت خداست! اين خيلي بي انصافي است. بعضي اوقات بايد گفت: مثلاً امام رضا خوش قول بوده است. خوب است اما اين واقعاً فضيلتي براي امام رضا است؟ امام رضا روزي ده جزء قرآن ميخواند. اين خوب است اما اين فضيلتي براي حضرت است؟ شأن امام ولايت تکويني است.
کسي نزد آيت الله العظمي بروجردي پول زيادي را آورد ولي در مشت گرفته بود. آقا فرمود: برو و نگرفت. اطرافيان گفتند: پول است. فرمود: ميدانم، پول را بايد با کرامت داد. من نيازي به اين پول ندارم. اين پول سهم سادات است و ما در راه دين هزينه ميکنيم. آقا به کسي فرمود: تشت را بياور، آب بريز دستم را بشوم. همينطور که آقا دستش را ميشست، ديد طلا و نقره ميريزد! حضرت موسي يد بيضاء داشت. عصا ميزد اژدها ميشد. ائمه ما از انبياء غير از رسول خدا بالاتر هستند. اين ميگويد: فهميدم آقا چه ميخواهد بگويد. در طواف خانه خدا عبدالملک مروان نزد امام سجاد آمد و گفت: چرا نزد ما نميآييد؟ ما دنيايمان خوب است و آخرتمان خراب است. به شما پول بدهيم و مخارج بدهيم. آقا عبايش را برداشت و انداخت. يکوقت ديدند حال عبدالملک بد شد. گفتند: چه شد؟ گفت: ديدم پر از طلا و نقره است.
کسي خواستگاري حضرت زهرا آمده بود. به نام عبدالرحمان بن عوف، گفت: من يک خانه ده هزار درهمي مهر حضرت زهرا ميکنم. پيغمبر زير خاک دست برد و بالا آورد و فرمود: «من يقدر علي هذه ذهبا» من که ميتوانم اين خاک را طلا کنم، ثروت را به رخ ميکشي! يکي از دوستان در حرم وارد شد و به شوخي گفت: يا علي بن موسي الرضا به آن مقامي که ما نزد شما داريم، اين بدبختان را ببخش! حالا آقا ميگويد: ديدم از آب طلا ميريزد. 3- فرمودند: «التصريح بمثالب اعدائنا» نسبت به دشمنان ما اگر گاهي ميبيند نام بردن يا بعضي مسائل باعث تحريک ميشود، به ما ناسزا ميگويند.
خدمت مقام معظم رهبري رسيديم، کنگرهي حضرت خديجه(س) بود. مؤسسه حضرت خديجه هم يکي از برکاتي بود که تشکيل شد، چقدر سفر اولي به زيارت امام رضا و کربلا آوردند. ديروز يک جلسهاي با آقايان توليت داشتيم، گفتند: امسال خدام حرم را در خانهها فرستاديم، خانههايي که طرف بخاطر جرايم غير عمد زندان است. گفتند: بيست ميليارد يا تخفيف گرفتيم يا باني پيدا کرديم هزار و چهارصد زنداني را آزاد کرديم. الآن هم شماره پيامکي را دادند که به نيت امام هشتم هشت هزار تومان يا هشتاد هزار تومان يا هشتصد هزارتومان کمک کنيد، اينها امام رضا را در دلها جاي ميدهد.
امام رضا که محبوب است. حضرت زينب فرمود: ما در دل مردم جاي داريم. مقام معظم رهبري مفصل صحبت کردند و فرمودند: من راضي نيستم به همسران پيغمبر توهين شود. اين خيلي مهم است. شما بدون ترديد ميتوانيد نقادي کنيد جريان مقابله با غدير را، جريان جنگهاي با حضرت امير را نقادي کنيد. منتهي بعضي مراجع در قم هم فرمودند: بايد توجه شود و ادبيات ما ادبيات عالمانه باشد. پس يکي ديگر از انتظارات امام رضا معرفت به شأن امام و اعتدال در برخوردهايي است که داريم.
نکته ديگر رعايت رفتارهاي اخلاقي در جامعه است که خيلي مهم است. بعضي چيزها ممکن است ساده بيايد. مثلاً طرف نصف سيب را خورد و دور ريخت. امام رضا نگاهش کرد. آقا جلو آمدند و فرمودند: تو نميداني که بعضي به همين نصف سيب نياز دارند؟ رئيس جمهور چين گفته بود اگر روزي يک دانه برنج دور بياندازيم، يک ميليارد دانه برنج ميشود. در کشور ما اسراف زياد است و شرايط جامعه ما بحراني شده است. اين شرايط بحراني سه عامل دارد، يک عامل خارجي است. خروج از برجام اثر داشت. يک عامل ناکارآمدي بخشي از تيم دولت است.
يک بخشي هم خود ما هستيم. بحث اسراف در جامعه جدي است. امام رضا انتظار ديگري که از ما دارند رعايت مباحث اخلاقي است. به حضرت عبدالعظيم حسني فرمود: سلام مرا به شيعيان برسانيد. بعد حضرت چند توصيه کردند و فرمودند: اينها باعث ميشود مردم به ما تقرب پيدا کردند. در دعاي کميل ميگوييم: «اللهم اني اتقرب اليک بذکرک» ما با ذکر تو ميخواهيم به تو نزديک شويم. امام رضا فرمود: راست بگوييد. يکي اينکه امانتدار باشيد. خون شهداء امانت است. وصيتنامهها امانت است. شهدايي که به عنوان مدافع حرم جان دادند، امانت هستند.
در فرودگاه تهران بودم، خانم جواني اهل اصفهان بود پيش من آمد، بچه سه سالهاي هم داشت. گفت: سه ساله بودم که پدرم شهيد شد. بچهام هم سه ساله است پدرش شهيد شده است. خودم يتيم و بچهام هم يتيم است. ناراحت نيستم اما از يک چيزي ناراحت هستم که به اين وصيتنامهها عمل نشود. يک عدهاي بيايند اين خانهها را ناديده بگيرند. امام رضا هم امانت است. «السلام علي يا أمين الله في ارضه» اين هم يکي از انتظاراتي که رعايت حرمتهاي اخلاقي است.
ميفرمايد: «فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا لَوْ لا أُوتِيَ مِثْلَ ما أُوتِيَ مُوسى» بهانه تراشيهاي بعضي را ميفرمايد. ميگويد: وقتي که حق آشکار ميشود و از پيامبر معجزه ميبينند، ميگويند: چرا معجزاتي که قوم موسي ديدند ما نداريم. معجزه مسلمانها قرآن است. پيغمبر معجزه زياد داشته است. گفتند: شما هم عصايي داشته باشي که مثل حضرت موسي اژدها شود. خدا ميفرمايد: «أَ وَ لَمْ يَكْفُرُوا بِما أُوتِيَ مُوسى» موسي هم با معجزاتي که آورد انکار ميکردند. يعني بهانه جويي ميکنيد. يکوقتي رسول خدا بعد از جنگ بدر گفتند: حيف شد نبوديم! جنگ احد شروع شد، حضرت فرمودند: بياييد. گفتند: ما ميخواستيم در جنگ بدر باشيم! آيه نازل شد «لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُون» (صف/2)
يادم هست قبل از انقلاب بيشتر جوانها و نوجوانها ارتباطشان با امام زمان از طريق مرحوم کافي بود. ايشان بود که دعاي ندبه را معرفي کرد. ايشان بود که «يأبن الحسن» را با نداي گرمش و اخلاصش بيان کرد. يادم هست از قم جوانها با ضبطهاي بزرگ ساعت دو نيمه شب ميرفتند تهران که خودشان را به مهديه برسانند و در دعاي ندبه مرحوم کافي شرکت کنند. خيليها را با يأبن الحسن عوض کرد و رحمت و رضوان خدا بر ايشان باشد.
در ادامه انتظاراتي که امام رضا(ع) دارند روايت حضرت عبدالعظيم را مطرح کرديم. حضرت عبدالعظيم محضر امام رضا را درک کرده است. امام کاظم، امام رضا، امام جواد و امام هادي را درک کرده است. امام رضا به حضرت عبدالعظيم فرمود: به مردم بگو: «أَنَّ اللَّهَ قَدْ غَفَرَ لِمُحْسِنِهِمْ وَ تَجَاوَزَ عَنْ مُسِيئِهِمْ» خدا گناهان شما را ميبخشد و مهربان است و به شما محبت ميکند. مگر سه گروه، سه گروه را امام رضا استثناء کرده است. «إِلا مَنْ أَشْرَكَ بِي» کسي که مشرک به خدا شود. خدا ميفرمايد: من شرک را نميبخشم. کسي مشرک بميرد آمرزيده نيست. «أَوْ آذَي وَلِيّاً مِنْ أَوْلِيَائِي» کسي که ولي از اولياي ما را اذيت کند. يکوقت اذيت با زبان است. مثل تهمت زدن به کسي، يکوقت اذيت با زدن است.
يکوقت اذيت روحي است. الآن شرايط جامعه ما به شکلي هست که عدهاي قدرت خريدشان نصف شده است. قبلاً سه تا نان ميخريده الآن يکي ميخرد اما در اجاره مسکن نميتواند. يک آقايي در حرم به من گفت: من فرهنگي هستم. اجاره من هشتصد تومان بوده و بعد از اين اوضاع يک ميليون و چهارصد هزار تومان شده است. چطور ششصد تومان روي اين بگذارم. ما يک انتظاري از دولت داريم که يک فکري بکند. يک انتظاري از وزارت آموزش و پرورش داريم. يک انتظاري هم از خودمان داريم. شما که زيرزمين خانهات خالي بوده و من هم مستأجر شما هستم، شما ميتواني از من اجاره نگيري! خدا برکت ميدهد.
اميرالمؤمنين از جلوي قصابي رد مي شد. قصاب گوشت کمي به يک خانم داده بود. در قم مؤسسه خديجه گاهي گوسفند ميکشد و شهرستانها ميدهد. به خانوادههايي گوشت ميدهيم ميگويند: ما ماه به ماه نميتوانيم گوشت بخريم. اميرالمؤمنين ديدند خانم به قصاب التماس ميکند که يک خرده بيشتر بده. قصاب ميگويد: با پولي که دادي همين قدر ميشود. حضرت جلو آمد و فرمود: بيشتر بريز که خدا برکت ميدهد. ما در شرايطي که بايد همکاري بيشتر کنيم با مردم گرانتر برخورد ميکنيم. بليط هواپيماي معمولي که بايد ارزانتر شود دو سه برابر شده است. امام رضا فرمود: خدا سه گروه را نميآمرزد. يکي آنکه شرک بورزد. يکي آنکه ولي مرا اذيت کند. اذيت کردن اولياي خدا اذيت کردن خداست. سومين مورد اينکه کسي که به مردم بدگمان باشد. بدگماني و سوء ظن به مردم از گناهاني است که فرمود: خدا نميآمرزد.