پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

1401-01-03-حجت الاسلام رفیعی

یکی از نکاتی که این روزها، بالاخره امسال یک مقداری فضای رفت و آمدها بهتر از سال های قبل است.این دورهمی یک فرصتی است برای طرح یک سلسله مباحث کاربردی، مباحثی که هم به درد پدر بخورد هم به درد پسر، هم به درد زن بخورد هم به درد مرد. بالاخره اداری ها این روزها سرکار نیستند، دانش آموزها، دانشجوها، اقشار مختلف در منزل هستند، فرصت بیشتری دارند. من یک کلیدواژه ای را می خواهم طی این برنامه و برنامه ی دیگری که خدمت شما هستیم مطرح کنم که خیلی هم کلیدوازه ی مهمی است و آن مدارا کردن است.

ببینید جناب آقای شریعتی، برخی از مشکلاتی که الان در جامعه ما است دست من و شما نیست. مثلاً فرض کنید در یک خانه یک نفر بیمار است، تصادفی کرده است. اول برنامه عرض کردم، ان شاءالله خدا همه شان را شفا بدهد، ولی اتفاق است دیگر. یا عزیزانی در این ایام از دست رفتند، خانواده هایی داریم عزادار هستند به هر دلیل یک نفر را از دست دادند، یا اتفاقی مثل مثلاً طلاق پیش آمده است. این ها اتفاقات طبیعی است که به هر حال پیش می آید. یا همین گرانی و تورمی که در کشور است و بالاخره مردم اذیت می شوند. این ها یک سری اموری است، باید راهکارهایشان پیدا بشود. اما بعضی از اتفاقات، سختی ها و ناراحتی ها را ما برای خودمان ایجاد می کنیم، بیماری نیست که دست ما نباشد، تصادف نیست که ایجاد شده باشد.

 مرگ نیست، زلزله و سیل نیست. من با خانمم بیخودی دعوا می کنم، با بچه ام درگیر هستم، با مادرم قهر هستم. مدارا یعنی شیوه ی ارتباط دوستانه با همدیگر، یعنی نرم خویی، یعنی پرهیز از بهانه جویی، یعنی به گونه ای کنار هم باشیم که از لحظات هم لذت ببریم. من برای اهمیت این بحث اجازه می خواهم چند روایت بخوانم، ببینید که چقدر مدارا مهم است. 1) «ثَمَرَةُ العَقل مُداراتُ النَّاس» ثمره ی خرد و عقل، مدارا کردن با مردم است. یعنی آدم خردمند و عاقل مدارا می کند. 2) «سَلامَةُ الدِّینِ وَ الدُّنیا فِي مُداراتِ النَّاس» سلامت دین و دنیا، یعنی شما وقتی مدارا کردید حالا مواردش را می شمارم، خیلی زیاد است، با همسایه، با فرزندت، با همسرت، حتی با مخالفین ات، هم دین ات سالم می ماند هم دنیایت.

باز ببینید روایت دیگر را؛ «مُداراتُ النَّاس نِصفُ الایمان» مدارا کردن با مردم نصف ایمان است. ایمان خیلی مهم است. آن روایت معروفی که حالا بارها عزیزان ما شنیدند از امام رضا (ع) هم است که فرمود یک مومن باید سه ویژگی داشته باشد: یکی ویژگی خدا «سُنَّتٌ مِن رَبِّ»، یک ویژگی از پیامبر «سُنَّتُ مِن نَبِّيِ»، یک ویژگی هم از ولی و امام «مِن وَلِّيِ». خیلی مهم است دیگر، می گوید شما سه کد، سه کلیدواژه و سه ویژگی را از سه منبع مهم، «اَطیعُوا الله وَ اَطیعُوا الرَسُول وَ اُولِی الاَمری»، یکی خدا یکی پیامبر و یکی هم ولی.


شریعتی: سه چیز را باید به ارث ببری.
حجت الاسلام رفیعی: بله. آن که از خداست کتمان سر است. رازدار باشید، زود نه حتی دیر آبروی مردم را نبرید، کلیپ مردم را در فضای مجازی نگذارید، کتمان سر در زندگی خصوصی مردم ورود نکنید. این یک، این از خداست چون خدا کتمان سر است دیگر، یعنی مهم ترین ستار خداست.

 «یا سَتَّارَ العُیوب». نکته دوم که حالا این منظور من است آن سنتی که از پیامبر داشته باشید فرمودند که مدارا با مردم است. مدارا می کرد دیگر، چقدر مدارا می کرد. حالا عرض خواهم کرد. سنتی که از ولی داشته باشید صبر در پریشانی ها و سختی هاست که ائمه بزرگوار ما، خود امام حسین(ع) در واقع کانون صبر و بردباری بودند. همین یک روایت را عزیزان ما امروز یاد بگیرند یعنی عمل هم بکنند خیلی کار کردند. سه تا سنت از سه منشأ مهمِ به عبارت دیگر فرابشری، یعنی فرابشری به معنای آن وحیانی؛ خدا، پیامبر و امام. از خدا کتمان راز یعنی پوشاندن سر مردم، از نبی و پیامبر مدارا و از ولی در واقع صبر و بردباری. دو بحث مهم ما در این مدارا داریم که من باید به آن بپردازم. یک مورد که خیلی مهم است، این که خیلی مهم است امروز بگویم دیگر.

یک موردش که خیلی مهم است غالباً هم از ما سوال می کنند، شیوه ی مدارا است، یک موردش هم اقسام مدارا. 10-12 مورد اقسام مدارا داریم، مثلاً مدارای با افراد مختلف. این را الان نمی گویم. اما مهم شیوه است. شما ممکن است از من سوال کنید که بگویید آقای رفیعی شما الان می گویید مدارا یعنی چه کار کنیم، چگونه مدارا کنیم. من 10-12 مورد یادداشت کردم خدمت دوستان عرض کنم.

1) گفتاری؛ حرف بزنیم. «فَقُولا لَهُ قَولاً لَیِّنا»، «قُولوا لِلناسِ حُسناً»، «هُدوا اِلی الطَیِّب مِن القُول». این زبان عجیب است، این گفتار عجیب می تواند انسان را بالا ببرد و می تواند زمین بزند، ساقط کند، می تواند طرف را صدر کند و می تواند به جوش و خروش بیاورد. در خانه با همسرت، فرزندت، عزیزم، دخترم، فرزندم. خیلی مهم است. معجزه می کند زبان. و این نخستین شیوه ی مدارا است که در گفتار در واقع خودش را نشان می دهد.

و ما سیره ی معصومین (ع) را می بینیم که حتی مخالفین این ها گاهی. یک وقتی وجود مقدس امام صادق (ع) آمده بودند به عراق، آن زمان که منصور دوانیقی در بغداد بود. بعد از مدتی آقا تصمیم گرفتند شرایط بهتر شد به مدینه برگردند. بعد از ظهری بود از بغداد آمدند، به یک روستایی رسیدند. دیگر شب شده بود. آقا فرمودند ما برویم شب این جا استراحت کنیم، شب که نمی شود در جاده حرکت کنیم. دو نفر هم همراه ایشان بودند، یکی مصادف، یکی ملازم. اسمشان است. آمدند روستا دروازه داشت، قدیم این طور بوده است دیگر، دروازه را هم آن نگهبان بسته بود. آقا را هم این بنده خدا نمی شناخت. فرمودند که این دروازه را باز کنید، ما مهمان هستیم، برویم داخل این روستا استراحت کنیم. گفت نمی شود، هیچ راهی ندارد. آن دو نفر گفتند آقا ما بلدیم، الان او را می زنیم، ما سه نفر هستیم او یک نفر است. آقا فرمودند نه، اشکال ندارد، راه نمی دهد همین جا می نشینیم. آقا همان جا کنار دروازه روی زمین نشستند. خیلی عجیب است. بعد شروع کردند با این صحبت کردن، چه می کنی. حالا من نمی دانم صحبت ها چه بوده است، مثال می زنم.

 چند فرزند دارید و ... . یک مقدار که گذشت خودش گفت آقا بد است که شما این جا باشید، اجازه بدهید در را باز کنم اصلاً برویم منزل ما به قول خودمان. وقتی در را باز کرد و وارد شدند آقا به این دو نفر رو کرد، فرمود: «هَذا خَیرٌ اَنِّ الَّذي قُلتُما» این بهتر بود یا این کاری که شما می خواستید بکنید، برای ما دردسر درست کنید. این یک مورد بود. دومین شیوه ی مدارا در رفتار است. با زبانمان، با گوشه چشممان، با حرکاتمان. مثلاً یکی وارد می شود ما جلوی او بلند بشویم، یا فرض کنید که نگاهت را به کسی ندوزی، تساوی نگاه کنی، اگر در یک جلسه ای هستی همه ی مخاطب من آقای شریعتی نشود از بغلی غافل بشوم. در رفتارها هم ما می توانیم در واقع همان چهره مان، با نگاهمان، این مدارا را داشته باشیم. سوم؛ تغافل، نادیده گرفتن خیلی از خطاها. یک وقت دزد به خانه ی شما آمده است این جا جای تغافل نیست، تغافل کنید برده اند. شما ماشین در خیابان بگذارید این تغافل نیست.

من چند روز قبل در یکی از خیابان های قم از حرم می آمدم سر یک چهارراهی دو ماشین نمی دانم چه شده بود، من دیر رسیدم، جلوی هم پیچیده بودند دعوایشان شده بود. من هم پشت این ها معطل شدم چون راه را بسته بودند. یکی از آن ها پیاده شد، یک جوانی بود خیلی مغرور و شروع کرد تندی کردن به آن آقا، حتی به نظرم ناسزا هم گفت، داشت فحش می داد، ناسزا می گفت. آن آقا پیاده شد با یک دختر جوان شاید 16-17 ساله و یک خانمی که همراهش بود، یعنی خانم و دخترش هم همراهش بودند، سه نفری پیاده شدند. آمد جواب بدهد من پیاده شدم، من را دید، شناخت. گفتم آقا برو داخل ماشین. گفت دارد فحش می دهد! گفتم تو زن همراهت است، دختر همراهت است، نگاه ها به خانواده ات دوخته می شود، در ماشین بنشین. من را شناخت، گفت چشم.

او هم دید کسی گوش نمی دهد فرمان را پیچید رفت و حل شد. این تغافل است. امیرالمومنین فرمود: «وَ لَقَد اَمُّرُ عَلَی لَعین یَسُّبُّنی» به خدا قسم رد می شدم یک نفر به من فحش می داد، گفتم ان شاءالله با من نیست. خانواده هایی که ایام عید دور هم نشسته اید، حالا امتحان کنید دیگر، آدم وقتی زیاد کنار هم بود بالاخره بهانه جویی، اختلاف، پیش می آید. چون در روزهای عادی آقایان سرکار هستند، خانم ها مشغول غذا و ... هستند، الان ایام مهمانی و رفت و آمد ممکن است باشد. اگر تغافل در زندگی تان نباشد زندگی تان ناقص می شود. حدیث داریم. عیش ناقص می شود. نباید در همه چیز انسان گیر بدهد، نه بعضی امور را باید عبور بکنیم.


شریعتی: خیلی وقت ها خودمان سخت می گیریم.
حجت الاسلام رفیعی: خودمان سختی می کشیم و سختی می گیریم. این هم نکته سوم. نکته ی چهارم، این ها همه شیوه های مدارا است، یعنی من اگر از من سوال کنند موضوع این برنامه چیست من عرض می کنم مدارای کاربردی، اگر بخواهیم کاربردی مدارا را برای مردم بگوییم. مورد بعدی؛ پرهیز از مکاشفه و کشف عیوب. این هم یکی از راه های مدارا است. شما با یک خانم دارید زندگی می کنید، به هر حال به یک عیوبی از او رسیدید، یا خانم یک عیوبی از این آقا، یا فرزندان. بالاخره به قول قدیمی ها می گفتند گل بی عیب خداست.

اگر انسان عیوبی از هم سراغ دارد به هر حال یک کسی تند است، یک کسی کند است، یک کسی در وجودش حسادت است، یک کسی حرص است. بپرهیزیم از این که این ها را مدام باز کنیم. این آقایان و خانم ها خیلی حواسشان جمع باشد ایام نوروز، در رفت و آمدها، از غیبت، از عیوب دیگران را برجسته کردن. فلانی می بینی نمی رویم به خانه اش چون فلان است! نه، این ها گناه است، معصیت است. این هم یک شیوه ی مدارا است.

شیوه ی دیگر مدارا گسترش خوبی هاست. برعکس در مهمانی ها، مثلاً آقای شریعتی خیلی صحیح النفس هستند، خیلی خوش اخلاق هستند، خیلی خوش بیان هستند. خوبی ها را بگوییم، این در واقع موجب می شود فرهنگ خوبی هم در جامعه گسترش پیدا کند. یعنی وقتی ما دیده اید که در سیره ی معصومین ما هم این است که گاهی طرف یک صفت مثبتی دارد این را بزرگ می کنند. صفت خدا هم هست که «یا مَن اَظهَرَ الجَمیل». روش دیگر مدارا حسن ظن به مردم است. ماشین خریده است، از کجا آورده است، نیامده خانه ی ما حتماً می خواسته بگوید من بزرگ تر هستم تو کوچک تر هستی. نه، شاید فرصت نکرده است، شاید نتوانسته است. این حسن ظن است.

چهار نوع، سه نوع، غذا برای ما درست کرده است، می خواسته فخر بفروشد. نه، می خواسته خدمت کند، می خواسته پذیرایی کند. این هم خیلی مهم است. ما اگر این عینک حسن ظن را داشته باشیم به بستگانمان، به اطرافیانمان، خیلی از درگیری ها پیش نمی آید. الان شما می دانید که بین برادرها گاهی اختلاف می شود، برادر و خواهرها گاهی اختلاف پیش می آید. مثلاً پدر یک چیزی را برای این فرزند کوچک تهیه کرده است، برادر بزرگ، بگو من بزرگ تر هستم، بالاخره از این مرحله عبور کردم، پشتم گرم شده است، به یک جایی رسیدم، این تازه ازدواج کرده است، پدرمان می خواهد این هم یک مقدار جان بگیرد. نه، فرق گذاشته است، می خواسته من را تحقیر کند. نه، این حرف ها را نزنید، بالاخره بنی آدم اعضای یکدیگرند، شما که برادر هستید گاهی، همه از یک پدر و مادر به دنیا آمدید.

ما یک دوستی داریم در قم، به هر که سلام می دهد می گوید: «سلام عَلیکُم یَابنَ آدَم». همه یابن آدم هستید. فلذا این توجه باشد. الان گاهی مثلاً در فامیل ها، در بستگان، یک عروس جدیدی وارد می شود، داماد جدیدی وارد می شود، خود بخود آن قبلی ها موضع می گیرند. این مادرخانم این داماد را بیشتر تحویل می گیرد، ... . این تازه به این خانواده آمده است، می خواهد با این خانواده آشنا بشود، شما هم جایگاه خودت را داری. البته پدر و مادرها هم باید حواسشان جمع باشد، باید حساسیت ایجاد نکنند، ولی ما هم این حسن ظن می تواند خیلی از اوقات کمک بکند به این نکته.

ویژگی دیگری که من توصیه می کنم، یعنی داریم اقسام مدارا را به صورت رسمی عرض می کنیم، بحث گذشت، «خُذِ العَفو». این گذشت گفتنش ساده است اما انجامش کار سختی است. گذشتی که دیگر به رخ هم نکشیم، گذشتی که دیگر طلبکار طرف را ندانی. شما سیره پیامبر گرامی اسلام این کتابی که اخیراً در دارالحدیث چاپ شده است در چند جلد، به نام «سیره پیامبر اعظم» یا پیامبر خاتم. خیلی کتاب خوبی است. به طور مفصل که رسول خدا چقدر گذشت، البته دستور خداست. «خُذِ العَفو، وَأمُر بِالعُرف وَ أعرض عِنِ الجَاهِلین». من ایام میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام را هم پشت سر گذاشتیم، در 11 شعبان. من یک نکته ای گفتم در بعضی از سخنرانی هایی که به آن مناسبت داشتم، گفتم این آقازاده شبیه پیغمبر بوده است.


شریعتی: «اَشبَهُ النّاس».
حجت الاسلام رفیعی: احسنت. «بِرَسولِ الله». از چه نظر؟ از خَلقُ و خُلق و منطق. گفتم خَلق ذاتی است، قابل تاسف هم نیست، من بگویم ای کاش من هم چهره ام مثل پیامبر بود. بنده هم شبیه پدربزرگ خودم هستم. ایشان نوه ی پیامبر است کما این که حضرت زهرا سلام الله علیها وقتی صحبت می کرد کانه پیامبر دارد صحبت می کند، یا خود راه رفتنشان شبیه پیامبر بوده است.


شریعتی: این را به ارث برده اند.
حجت الاسلام رفیعی: منطق حالا چه به معنای گفتار بگیریم، چه آن اندیشه و خرد بگیریم، این هم می تواند بخش عمده ای ذاتی باشد. کما این که وقتی حضرت زینب سلام الله علیها در دروازه کوفه شروع کردند سخنرانی کردن خیلی ها گفتند که گویا امیرالمومنین دارد صحبت می کند. شباهت به پیغمبر خَلقی و منطقی اش را می گذاریم کنار. گفتم یک سوال، آیا ما می توانیم به پیغمبر از نظر خُلق نزدیک بشویم؟ خُلق ما شبیه پیغمبر بشود. گفتند بله. خودش فرمود، یک وقتی ایشان نشسته بود بین اصحاب، فرمود: «عَلی اُخبِرُکُم بِاَشبَهِکُم بِي» آیا به شما بگویم کدام یک از شما به من شبیه تر است. پس بینندگان عزیز، شما می توانید «اَشبَهُ النَّاس لِرَسُولِ الله» بشوید خلقاً. خودش فرموده است. «قالُوا: بَلی یارَسُول الله» گفتند بله آقاجان، ما خیلی دلمان می خواهد خُلقمان شبیه شما بشود. نفرمود خَلقاً، چون خَلقاً نمی شود. بنده نمی توانم شبیه شما بشوم.


شریعتی: آدم که دست خودش نیست.
حجت الاسلام رفیعی: دست خودش نیست، ذاتی است. حیفم می آید این روایت را نخوانم. بینندگان عزیز داریم مدارا را می گوییم، عزیزانی که این روزها کنار خانواده پایِ قاب سیما نشسته اید و این برنامه را دنبال می کنید. فرمود 7 ویژگی اگر در شما باشد شما به من شبیه هستید. «اَحسَنُکُم خُلقاً» خوش اخلاق باشید. لبخند که هزینه ندارد، خوش خلقی، خوش برخوردی. 2) «اَلیَنُکُم کَنَفاً» یعنی نرم خو باشید، خشن نباشید، منعطف باشید، انعطاف داشته باشید. من یک خاطره به شما بگویم. یکی از من پرسید شما چرا آخوند شده اید، چرا طلبه شده اید. من شاید این را هنوز جایی نگفتم.


شریعتی: نه، من نشنیده ام.
حجت الاسلام رفیعی: گفتم من پدرم طلبه نیست، جدم ام طلبه نبوده است، کاسب بودند، بیشتر بستگان ما شغلشان نانوایی است، پدرم هم نانوایی داشت، حتی خودِ من هم نانوایی کردم. من بچه بودم شاید 4-5 سالم بود، حافظه ام نسبت به گذشته خوب است، 4 سالم بود کربلا رفتم یادم است. در محله ی ما یک هیئتی بود، می گفتند سیاره آن موقع، چون می چرخید می گفتند سیاره. هیئت اباالفضل بود، یادم است. نمی دانم دوشنبه شب ها بود، پنجشنبه شب ها بود، یک شب اش آمده بود محله ی ما. من به والده مان گفتم که من بروم؟! گفت دوست داری برو. رفتم و یک گوشه اش نشستم، یک بچه ی 4-5 ساله. یک حاج آقایی بود روحانی، جوانی بود، ایشان در آن جلسه اداره می کرد، سوال هم می کرد. رو کرد به من گفت امام ها چند تا هستند؟ من خیلی خجالت کشیدم، رنگم سرخ شده بود.

خودش گفت 12 تا، گفتم 12 تا. گفت احسنت، باریک الله. اولی شان که بود؟ خودش گفت. من نه این که حالا بلد بودم یا نبودم یادم نیست ولی جلسه من را گرفته بود. گفت علی (ع)، گفتم علی (ع). چند امام را پرسید و گفت برای سلامتی این آقا پسر یک صلواتی بفرستید. «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». آن موقع دست کرد در جیبش نمی دانم 5 ریال بود، 10 ریال بود، ولی پول کمی نبود، مثلاً می شد با آن رفت یک چیزی خرید. داد به من و من از آن جا به روحانیت علاقه مند شدم. یعنی آدم خانه و به مادرم گفتم، اصلاً این آقا من را به طلبگی، نمی دانم کجاست، خدا اگر زنده است ایشان را حفظش کند، اگر فوت کرده است رحمتش کند.


شریعتی: می گویند: «کُونوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بَغَیرِ أَلسِنَتِکُم».
حجت الاسلام رفیعی: آقای شریعتی، یک طلبه می تواند شما را به حوزه علاقه مند کند، می تواند از حوزه بیزار کند، می تواند به انقلاب علاقه مند کند، از انقلاب زده کند. خیلی مهم است، خیلی مهم است. وام دار می کند. اخلاق عجیب است. پیغمبر اکرم با پول که مردم را جذب نکرد، با اخلاقش جذب کرد. فرمود 7 ویژگی در شما باشد به من شبیه هستید: خوش خُلقی، نرم خویی، «وَ اَبَرُّکُم بِقَرَابَتِهِ» بیشتر به فامیل تان برسید. «بِرِّ» یعنی نیکی، «قِرابَت» هم به معنای خویشاوندان. چهارم؛ «اَشَدُّکُم حُبّا لِاِخوانِهِ فِي دینِه» آن هایی که خیلی برادران مومن و دینی شان را دوست دارند، اهل مسجد هستند. چرا این قدر تاکید به نماز جماعت شده است؟ اصلاً یک کانونی برای ارتباط است، یک کانونی برای مطلع شدن از مشکلات همدیگر است. «اَصبَرُکُم عَلَی الحَقَّ» صبورترین بر حق. این هم پنجم.

ششم؛ «اَکظَمُکُم لِلغَیظِ» کسی که خشم اش را فرو ببرد. و هفتم؛ «اَحسَنُکُم عَفواً» کسی که نیکو عفو کند و بگذرد. عزیزان شباهت به پیغمبر کم چیزی نیست، من با این مثال گفتم شباهت به پیغمبر یکی از ویژگی های حضرت علی اکبر است که امام حسین از او نام برده است. حالا این شباهت خُلقی را به پیامبر می شود با خوش اخلاقی، نرم خویی، رسیدگی به فامیل، دوست داشتن مردم، صبر بر حق، خشم فرو بردن و گذشت در زندگی مان ایجاد کنیم.


شریعتی: زندگی مان به اندازه کافی مشکلات دارد، یعنی بخواهیم یا نخواهیم عوامل خارجی هستند.
حجت الاسلام رفیعی: آقای شریعتی، من گاهی صبح ها منزلمان یک جایی است که من از آن جا درس می روم، از جلوی این دادگاه خانواده و دادگستری و این ها نزدیک محله ما است رد می شوم. 6-7 صبح جمعیت پشت در نشسته است. خیلی غصه می خورم. این ها آن بخشی است که خودمان ایجاد کردیم. یک وقت بیمارستان شلوغ است می گوییم ان شاءالله خدا همه را شفا بدهد، این که تقصیر خودش که نبوده است، مریض شده است. اما دادگاه تقصیر یک کسی است، حالا یا خانم است، یا آقا است، یا آن آقایی که حقه زده است یک زمین را به چند نفر فروخته است. و شما می دانید من همه ی حرفم این است در بحث مدارا، سعی کنیم برای خودمان مشکل ایجاد نکنیم، نیافزاییم.

یک تعبیری شما داشتید، آن بخشی که دست ما نیست. عیبی ندارد، اما این که دست ما هست، این ها را در واقع از زندگی مان خط بزنیم. می توانیم با خوش اخلاقی، خوش برخوردی، گذشت. ببینید تصادفات در خیابان را عجله ما ایجاد می کند، بی قانونی ما ایجاد می کند. دعواها و گفتگوها و زد و خوردها و کلانتری را چه ایجاد می کند؟ حرف های خود ما و عدم گذشت های ما ایجاد می کند. چقدر خوب است که این فرهنگ مدارا با همدیگر، مدارا یعنی کنار آمدن، یعنی نرم خویی کردن. غیر از مداهنه است. مداهنه، سستی است، کوتاه آمدن است. شما بگویید عزیزم خسته می شوی، شما 17 رکعت را 12 رکعت بخوان، 5 تا را بخشیدم. ماه رمضان اذیت می شوی، یک روز بگیر یک روز نگیر.


شریعتی: می گوید دارم مدارا می کنم دیگر.
حجت الاسلام رفیعی: نه، مدارا نیست. حجاب سخت است، عیب ندارد، پسرعمو است، دخترعمو است، محرم هستید مشکل ندارد، به هم دست بدهید. این ها مداهنه است. قرآن می گوید: «وَدّوا لَو تُدهِنُ فَیُدهِنُونَ» فرق است. یک پزشکی مثلاً یک مثال ساده می زنم، شما الان یک بیماری در منزلتان است، پزشک به شما گفته است روزی سه قرص به ایشان بدهید، دو تا کپسول بدهید، مثلاً فرض کنید این دو آمپول را هم تزریق کنید. شما باشد من با شما مدارا می کنم، آمپول ها را یکی می زنم، قرص ها را هم گفته است سه تا یکی می دهم، کپسول هم نمی خواهد بخورید. شما دارید خیانت می کنید، این مدارا نیست، این مداهنه است، این سستی است، دارید ماموریت خودت را انجام نمی دهید، دارید کوتاهی می کنید. اما می توانید این قرص را که می آورید با یک اخلاق خوشی، با یک آب مثلاً خوبی، دستش بدهید، دستی سرش بکشید، اگر بچه است او را ببوسید. فرقش روشن شد؟


شریعتی: بله.
حجت الاسلام رفیعی: یعنی یک پزشک وقتی می خواهد یک بیمار را معاینه کند یا یک کسی که در خانه پرستاری می کند. مدارا یعنی این سه قرص و کپسول را بدهید.
شریعتی: یک اصولی دارد، یک چهارچوبی دارد.
حجت الاسلام رفیعی: این را بده اما با روی خوش، اما مداهنه یعنی این که شما کمِ این دارو و کمِ این قرص بگذارید. به هر حال این مرزهایش باید یک مقدار زیادی تفکیک بشود. نمی دانم حالا چقدر فرصت داریم.


شریعتی: چقدر وقت داریم؟ یک چند دقیقه ای هنوز فرصت هست و ان شاءالله باید مشرف بشویم به ساحت نورانی قرآن کریم و خداحافظی بکنیم. آقای دکتر رفیعی از صحبت های شما یک جرقه ای در ذهن من زده شد و آن هم این که اگر دوست نداریم در دورهمی ها، شب نشینی ها، پشت سرمان بد بگویند، نسبت به ما سو ظن داشته باشند، از خوبی های ما بگویند، باید ما هم همین جوری رفتار بکنیم. خیلی بد است دیگر.
حجت الاسلام رفیعی: بله، اتفاقاً منابع دینی ما وقتی حقوق انسان ها را نسبت به هم می شمرد یکی از کلیدی ترین حقوق همین است، آن چه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و آن چه نمی پسندی برای دیگران هم نپسند.


شریعتی: بله. ما می نشینیم پشت سر بقیه حرف می زنیم، حالا شما تصور کن آیا دوست داری در یک جمع دیگری پشت سر تو حرف بزنند.
حجت الاسلام رفیعی: همین را باید معادل سازی کنیم دیگر.
شریعتی: به نظرم خیلی می تواند ملاک باشد.
حجت الاسلام رفیعی: من یک نکته ای بگویم. ببینید الزاماً گرم شدن مجالس و میهمانی ها به غیبت نیست که، نه الزاماً، یقیناً این طور نیست. یعنی تصورمان این است که ما اگر به دیگران بخندیم این مجلس ما یک مجلس شادی است. نه، این قدر وجود دارد راهکار، بازی ها. حالا من گاهی در این برنامه هایی که از سیما پخش می شود، حالا طبیعتاً نام بردن از یک برنامه رسمی در شاید برنامه ی شما قانوناً درست نباشد، نمی خواهم نام ببرم ولی دیدیم 2 ساعت، 1 ساعت و نیم، یک برنامه را دارد اداره می کند و بازی هم دارند می کنند، هیچ معصیت و گناهی هم صورت نمی گیرد، پشت سر کسی هم حرف نمی زنند.


شریعتی: فقط مهارت می خواهد.
حجت الاسلام رفیعی: احسنتم. ای کاش یک برنامه هایی داشته باشیم، البته هست منتها کلی است.
شریعتی: کم است شاید.
حجت الاسلام رفیعی: مهارت آموزی جلسات و برنامه هایی که در منازل داریم. چطور در گذشته، مثلاً حالا خیلی قدیم، من الان نمی گویم این شیوه. فرض کنید دور کرسی می نشستند زمستان ها، طرف داستانی می گفت، لطیفه ای می گفت، دیوان حافظی می خواند. خیلی از کارهای زیبا و زمانمند، یعنی ممکن است 2 ساعت، 3 ساعت یک بازی، یک گفتگو طول بکشد، هیچ کسی هم این جا سرکار گذاشته نشود.


شریعتی: یک چیزی هم یاد بگیرد.
حجت الاسلام رفیعی: من نمی گویم الزاماً باید آن جا یک قال الصادق و قال الباقر گفت، نه. یا مثلاً «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ»، احکام شرعی بگوییم. نه، دور هم جمع شدیم می خواهیم به هر حال خوش باشیم، می شود آن کار هم صورت نگیرد. به هر حال ما در جامعه نیاز به آرامش داریم و این آرامش عوامل مختلفی در این دنیا الان این آرامش را به هم زده است متاسفانه، حالا در جنگ هایی که هست، درگیری هایی که هست. گاهی اخبار را که زیرنویس نگاه می کنم مثلاً از 10 تا خبر می بینم 4 مورد آن راجب قتل و کشتار و فلان جا بمب گذاشتند، فلان جا رانش زمین شد، فلان جا قطار از ریل خارج شد. این حوادث هست. از آن طرف کشور ما هم دچار بعضی التهابات است، به هر حال گرانی است، تورم است، بعضی ها بیمار دارند. پس یک سری عواملی هست که این در واقع خوشی را از میان خانواده ها کم کرده است. من همه ی حرفم این است، با مدارا ما آن عوامل را کم رنگ کنیم و عوامل جدیدی به این عوامل نیافزاییم. و حالا بد نیست اگر فرصت است من این نکته را هم بگویم.

خیلی از اوقات همین موضوع مدارا آن نقطه مقابل هایش را هم باید پیدا کرد که حالا مدارا خوب است، مدارا نباشد یعنی چه. مثل این که من به شما بگویم روز نباشد شب است؟
 مدارا نباشد بهانه جویی، خشونت، سو ظن. این ها نقطه مقابل هایش است. کینه، حسادت. این ها یعنی وقتی شما کینه گرفتید مدارا از بین می رود. من نمی توانم خانه شما بیایم، می گویم ایشان پارسال با من این گونه برخورد کرد. وقتی به شما حس حسادت داشتم آن مدارا کم رنگ می شود. عوامل کم رنگ کننده ی مدارا این هاست: حِق، حسادت؛ حرص، وقتی من حرص داشتم نمی توانم کمک کنم، نمی توانم دست و دلباز باشم؛ بدخلقی؛ بد دهانی؛ بد گمانی. این ها را گفتم برای این که این تقابل روشن بشود.

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group