آیا بعد از سه ماه رجب ، شعبان ، رمضان باز هم استمرار بحث خودسازی ضرورت دارد یا خیر؟
پاسخ – خودسازی و خود شناسی که مقدمه ی خداشناسی است زمانبر نیست . این چنین نیست که به فصل یا سال خاصی اختصاص داشته باشد . یک نفر می گوید: ما ماه رمضان و شب های احیاء را به این امر اختصاص داده ایم و تمام شد و الان می توانیم هر کاری را انجام دهیم . این فرصت های ماه رمضان ، رجب ، شعبان یا مناسبت های شبیه آن یک سرازیری هایی است که زودتر می توان راه را پیمود . اینطور نیست که مثلاً اگر یک ماشین توانست یک مقدار از راه را تند تر برود پس یک مقدار کنار بایستد تا آن زمان جبران شود . این ماشین باید تا مقصد برود ، در قسمت هایی که ترافیک است کندتر می شود و یک جاهایی خلوت است تند تر می شود . اگر در جاهایی تندتر می رود به معنای توقف در مکان های دیگر نیست . خدا می گوید: انسان تو در حال حرکت هستی و مرتب باید رشد کنی . و در آیه ی دیگر خدا می فرماید : انسان تو باید از گردنه هایی عبور کنی . تو چه می دانی که این گردنه ها چیست . یعنی می خواهد بگوید که خودسازی سخت است و شبیه عبور از گردنه است . بعد خداوند توضیح می دهد که راه عبور از این گردنه ها چیست . بنابراین حفظ این دستاوردها مهمتر از اصل آن است . مانند انقلاب که حفظ آن از اصل آن مشکل تر است . در سوره ی مبارکه ی معارج که در جزء بیست و نه قرآن است خداوند ابتدا یک گِله ای از انسان می کند و می فرماید : برخی از آدم ها حریص هستند . البته این را باید گفت که حرص همه جا بد نیست . در سوره ی مبارکه ی توبه می خوانیم که پیامبر نسبت به اینکه انسان ها ایمان بیاورند حریص بود . یا مثلاً حرص در طلب علم خیلی خوب است . حضرت امیر(ع) در نهج البلاغه صفات متقین را که می شمارد یکی از آنها این است که این افراد در طلب علم حرص دارند . در کسب چیزهای خوب حریص بودن اشکالی ندارد . کسی حرص داشته باشد که مرتب درس بخواند ، ادب یاد بگیرد یا زودتر از سن خود کلاس ها را جهشی بخواند اشکالی ندارد . این حرصی که خداوند در این سوره می گوید که حرص در طلب مال و قدرت طلبی است . ابتدا می گوید انسان ها حریص هستند و دومین ویژگی انسان ها این است که ناسپاس هستند . زمانی که یک مشکلی در زندگی آنها ایجاد می شود شروع به ناله و زاری می کنند . گویی که در تمام عالم فقط آنها این مشکل را دارند و تمام محبت ها را فراموش می کنند . زمانی هم که وضع مادی آنها خوب می شود دیگر یاد خدا نیستند . یعنی خداوند سه ویژگی منفی را می شمارد : حرص ، ناسپاسی و کار خیر نکردن . بعد می فرماید: مگر کسانی که هشت ویژگی دارند . زمانی که در این سوره این هشت ویژگی تمام می شود خداوند می فرماید که هرکسی که این ویژگی ها را داشته باشد با کرامت به بهشت می رود . ما دو گونه کرامت داریم : یک کرامت ذاتی است که خداوند به همه داده است و یک کرامت اعطایی است . یک کرامت این است که به ما عقل و شعور و فهم داده است . اما این کرامتی که خداوند در این سوره گفته است مربوط به همه نیست . این کرامت را خداوند به ابوجهل و ابولهب نمی دهد . کرامت اول را به آنها هم داده است . مانند اینکه شما یک سرمایه ی اولیه را به پنج نفر می دهید ومی گویید بروید و کار کنید . دو نفر از آنها اصلاً از این سرمایه استفاده نکرده و آن را از دست می دهند . شما دیگر به آنها پول نمی دهید ومی گویید شما سرمایه ی اول را از بین بردید . اما سه نفر دیگر کار و فعالیت می کنند . شما باز هم به آنها کمک می کنید چون خلاقیت داشته اند . خداوند یک کرامت اولیه به انسان ها داده است که فرموده هر کس از آنها استفاده کرد ما او را کمک می کنیم . اگر کسی می خواهد خودسازی کند گام های او این هشت ویژگی است: اولین ویژگی انسان های خودساخته و اهل بهشت این است که نماز می خوانند و در نماز خود استمرار دارند . مثلاً برخی از افراد ماه رمضان نماز می خوانند ولی ماه های دیگر را نمی خوانند . یا ظهر و عصر را می خوانند اما صبح را نمی خوانند . یا گاهی می خوانند و گاهی نمی خوانند . تارک نماز کافر است . اگر کسی از روی عمد نماز را ترک کرده و نسبت به آن بی توجهی کند در برخی از روایات عنوان کفر برای آن آمده است . پس اولین علامت این است که این افراد نماز می خوانند و در نماز خود استمرار دارند . دومین ویژگی اهل بهشت این است که عبادت را فقط در عبادات فردی نمی بینند . یک بخشی از اموال خود را برای فقرا و مستمندان می گذارند . این مسئله قابل توجه افرادی است که نماز زیاد می خوانند و حاشیه ی مفاتیح را نیز فراموش نمی کنند . ولی در فامیل خود فقیر و مستمند دارند و توجه نمی کنند. در حالی که در این آیه می فرماید ابتدا نماز و سپس بخشی از مال خود را برای سائل و محروم مشخص می کنند . امام حسن مجبتی (ع) نیمی از مال خود را انفاق می کرد و نیمی را برای خود نگاه می داشت . البته ما نمی گوییم نیمی از آن را انفاق کنند ، بلکه درصدی از آن را برای این امر اختصاص دهند . مثلاً اگر امام جماعت محل به پنج نفر نامه داد، من پزشک به صورت رایگان آنها را ویزیت کنم . با این کار اولاً امام جماعت محل اعتبار پیدا می کند . و مردم می گویند اگر ما نزد این امام جماعت برویم آن پزشک به نامه ی او اهمیت می دهد . ثانیاً باعث می شود که عده ی زیادی از مخارج معاف باشند . یک پزشک با ویزیت کردن . یک روحانی با منبر و سخنرانی . یک مشاور با مشاوره ی رایگان می تواند این کار را انجام دهد . یک زمانی پیامبر گوسفندان را صدقه دادند . یکی از همسران ایشان گفت : کمی از آن مانده است . پیامبر فرمودند : اتفاقاً مقدار زیادی از آن مانده است . یعنی آن چیزی که رفت ، مانده است . در روایتی است که خداوند یک فرشته ای دارد که هر شب در آسمان ندا می دهد . یک نفرین می کند و یک دعا می کند و می گوید : خدایا برای کسانی که انفاق می کنند مال جایگزین کن و مال کسانی را که ممسک هستند تلف کن . خداوند در قرآن می فرماید : آن چیزی را که شما انفاق می کنید ما جایگزین می کنیم . این یک تصور بسته است که نگاه یک نفر به انفاق نگاه تلف و از بین رفتن باشد . البته در اقشار مختلف معنای مختلف دارند . زمانی فکر و زمانی آبرو است یعنی به تناسب افراد است . سومین ویژگی این است که خود ساختگان کسانی هستند که قیامت را تصدیق می کنند . تصدیق به معنای باور موثر است . مردم سه دسته هستند : یک دسته قیامت را تکذیب می کنند . یک دسته تصدیق می کنند . یک دسته نیز مابین این دو بوده و آن را جدی نمی گیرند . با کسانی که تکذیب می کنند خداوند محکم برخورد می کند . کسی که تکذیب می کند نه به یتیم و مسکین کمک می کند . نه نماز را درست می خواند . آن افرادی هم که تصدیق می کنند خوب هستند . اما افرادی که باور آنها به معاد جدی نیست هم خطرناک است . چهارمین ویژگی افراد خود ساخته این است که از عذاب قیامت می ترسند . ما یک ترس منفی داریم مثل اینکه کسی از تاریکی بترسد . و یک نگرانی داریم . یعنی مثل کسی که نگران عذاب الهی است . ما در حدیث داریم که یک سوم از فشار قبر مربوط به غیبت است و یک سوم آن مربوط به نمامی و سخن چینی است . مرحوم شیخ عباس قمی سوره ی یاسین می خواند . در هنگام خواندن آن گریه می کرد به طوری که فرزندان او صدای او را می شنیدند . البته ما نمی گوییم که افراد مدام بنشینند و از ترس گریه کنند . اما چطور یک راننده در جاده می ترسد . ترس از اینکه مبادا ترمز او ببرد . مبادا با ماشین جلویی تصادف کند و ... این ترس باعث می شود که حواس او کاملاً جمع باشد . بنابراین در این آیه می فرماید که حواس این افراد جمع است که عذاب قیامت شامل حال آنها نشود . البته نباید گفت که این عذاب مربوط به غیر مسلمانان است و جای مسلمانان در بهشت است . این آیه می فرماید که خداوند برای عذاب الهی به کسی امنیت کامل نداده است . و ممکن است شامل حال هر کسی بشود . پنجمین ویژگی خودساختگان که خیلی مهم است این است که قوای جنسی خود را حفظ می کنند . خداوند به انسان یک قوایی داده است . نمی توان گفت که ای کاش نمی داد . چون اگر نمی داد ما هم فرشته می شدیم . خداوند به انسان به عنوان یک موجود، قوایی داده است . یکی از این قوا ،قوای جنسی است . مگر شما حس گرسنگی خود را در خیابان از هر راهی ارضاء می کنید ؟ مثلاً اگر ما گرسنه هستیم به در نانوایی برویم و یک نان برداریم به روی دست ما می زنند و می گویند به چه اجازه ای این کار را کرده اید . حتی اگر در مهد کودک یک کودکی خوراکی کودک دیگری را بردارد همان صاحب خوراکی و معلم او را مذمت می کنند . چطور ما یاد گرفته ایم که زمانی که گرسنه می شویم به سراغ کیف دیگری نرویم . اما یاد نگرفته ایم که برای قوای جنسی به نامحرم نگاه نکنیم . ماشین دیگران را بی اجازه سوارنمی شویم . غذای دیگران را بی اجازه نمی خوریم . اما به همسر دیگران بی اجازه نگاه می کنیم و یا خدای ناکرده ارتباط برقرار می کنیم . اهل بهشت کسانی هستند که قوای جنسی خود را حفظ می کنند . قبح این کار به مراتب جدی تر از غذا و ماشین است، چون عوارض دارد . شما اگر غذای کسی را خوردید می توانید خسارت آن را بدهید اما در مورد همسر و دختر یک خانواده اینطور نیست . نگویید که سال ها است غربی ها با این مسئله کنار آمده اند و هیچ مشکلی هم ندارند. الان در غرب سن ازدواج افزایش پیدا کرده و کسی تمایل به ازدواج ندارد . جرم ها به مراتب گسترش پیدا کرده است . خدا یک غریزه ی جنسی به ما داده اما برای آن راه گذاشته است . شما اگر گرسنه شدید توانستید غذا می خورید . اگر هم نتوانستید خود را کنترل می کنید . ویژگی ششم این است که اهل بهشت امانت دار هستند . منظور از امانت تنها نگهداری مالی نیست که در نزد ما است . الان شما به خانه ی فردی می روید و یک حرفی آنجا زده می شود اگر آن را بیرون از خانه ببرید و نقل کنید ، خیانت در امانت است . من به شما حرفی می زنم شما برای دیگری نقل کنید خیانت در امانت است . مسجد محل ، امام ، خون شهدا و انقلاب امانت هستند . قرآن امانت است . این امانت چیست که خداوند به آسمان وزمین داد تحمل نکردند ؟ این امانت در واقع همان محرمات و تکالیفی است که خداوند به ما داده است . بنابراین امانت دار هستند و عهد خود را رعایت می کنند . پس برنامه ی خود سازی، سوره ی معارج جزء بیست ونه قرآن ، صفحه ی 569 است . هفتمین ویژگی این است که پای شهادت خود می ایستند . یعنی اگر جایی رأی و گواهی آنها موثر است و ممکن است با این کار یک بی گناهی نجات پیدا کند حتماً این کار را می کنند . خیلی از افراد ولایت حضرت امیر را در غدیر دیدند ولی ساکت ماندند . حتی حضرت امیر (ع) به یکی از آنها گفت تو که آنجا بودی . گفت : بله اما فراموش کرده ام . حضرت فرمود: اگر دروغ می گویی انشاء اله به بلای عظیم مبتلا شوی . آن فرد به یک بیماری مبتلا شد . ابن زیاد در مسجد کوفه به امام حسین (ع) توهین می کند . همه ی افرادی که حضور دارند امام حسین (ع) را می شناسند. اما یک نفر از آنها از حضرت دفاع نکرد . فقط یک نفر که دو چشم خود را از دست داده بود بلند شد و از حضرت دفاع کرد . هشتمین ویژگی مجدداً از نماز گفته است . اهل بهشت کسانی هستند که از نماز خود محافظت می کنند . یعنی بر روی نماز تأکید شده است . ویژگی اول اشاره به وقت نماز و همیشه خواندن آن دارد . اما ویژگی هشتم می گوید که نماز را حفظ کنند . نماز با حضور قلب ، توجه و انگیزه ی خوب حفظ می شود . بنابراین برخی از افراد را نماز دعا می کند و می گوید تو من را حفظ کردی ، خدا تو را حفظ کند . بعد از این هشت ویژگی می فرماید : اولئک فی الجنات مکرمون . ما در قرآن یک یا دو مورد بیشتر کلمه ی مکرمون را نداریم . یک مورد در سوره ی یاسین است که وقتی حبیب نجار از فرستادگان حضرت عیسی دفاع کرد و او را شهید کردند . به اوگفتند به بهشت برو . گفت کاش می فهمیدند که خدا با چه عظمتی من را داخل بهشت کرد . یعنی اگر کسی جنت با کرامت می خواهد باید از این برنامه ی کرامت هشت ماده ای تبعیت کند . ما برای بیان اهمیت یک بخش نباید بخش های دیگر را فدا کنیم . یعنی نباید نماز و دعا را قربانی زیارت ابا عبدالله کرد.
سوال – لطفاً درخصوص آیه ی اول تا هفدهم سوره ی مومنون توضیح بفرمایید.
پاسخ – خصوصیاتی که در سوره ی معارج بود و ما در خصوص آن صحبت کردیم در این سوره نیز آمده است . در آنجا گفته شده بود که اگر کسی این خصوصیات را داشته باشد اهل بهشت است . در اینجا نیز گفته شده هرکس این ویژگی ها را داشته باشد وارث بهشت است . گفته می شود که ارث، حق آسان است . یعنی اگر شما این کارها را انجام دهید بهشتی که به شما می دهند حکم ارث را دارد . یعنی بسیار آسان است . و برای آن تلاش نکرده اید . چون این نماز و عبادات ما با خلود در بهشت تناسب ندارد . فردوس نام دیگر بهشت است و بهترین و برترین منطقه ی آن است .
سوال – برای رسیدن به سمت خدا آیا میانبر قابل اعتمادی هست یا خیر؟
پاسخ – همیشه راه های میانبر وجود دارد اما نمی خواهیم که راه های طولانی تر را فدا کنیم . مثلاً برای رفتن به مشهد ممکن است دو یا سه راه باشد و یکی از آنها نزدیک تر باشد اما بالاخره شما باید از شهر خود راه بیفتید . واز یک راههایی عبور کرده و حتماً ورودی مشهد را پشت سر بگذارید . در راه های میانبر هم یک چیزهایی اساس است . نماز میانبر ندارد و بجای آن نمی توان کار دیگری انجام داد . یا مثلاً روزه ی ماه رمضان را نگرفت و بجای آن یک عمره انجام داد . اینها کارهایی است که جایگزین ندارد . میانبرها همیشه برای این است که شما را زودتر به هدف برساند . مثلاً صلوات و عجل فرجهم سنگین ترین چیز در پرونده ی انسان است . یا کسی که حسن خلق ، صداقت ، خوش گویی و خوش برخوردی دارد کمتر در صراط معطل می شود . اما هیچکدام از این صفات جای چیزی را نمی گیرد . برخی از افراد می گویند ما شنیده ایم یک نمازی است که اگر در آخر ماه رمضان خوانده شود جای چهل سال عبادت را می گیرد . چنین چیزی درست نیست . ممکن است ثواب داشته باشد اما جای چیزی را نمی گیرد . اگر سند این روایت درست باشد می توان گفت که اگر نافرمانی کرده اید با این عبادت جبران می شود . مثلاً شما چهل سال نماز نخوانده اید باعث بی مهری از جانب خدا شده است . اگر این نماز را بخوانید این بی مهری جبران شده و خدا شما را می پذیرد . شما را راه داده و نماز شما را قبول می کند اما آن چهل سال را باید جبران کرده و بخوانید . زیارت اباعبدالله (ع) و زیارت امام رضا (ع) و بقیه ی ائمه راه میانبر است . مثلاً در روایات داریم که هر کس شب ها سوره ی تکاثر را بخواند و بخوابد از فشار قبر در امان است . ختم قرآن خیلی خوب است. اما در حدیث داریم که اگر کسی هر شب سه قل هو الله بخواند و بخوابد گویی یک ختم قرآن کرده است .
سوال - من چهارده سال سن دارم و به یک بیماری مبتلا شده ام که احساس می کنم خداوند نسبت به من قهر کرده است . در غیر این صورت من مریض نمی شدم . من اصلاً دلیلی برای نماز خواندن نمی بینم . چون نماز برای تشکر از نعمت های خدا است اما بزرگترین نعمت که سلامتی است خدا به من نداده است . البته من نماز هم که نمی خوانم ناراحت می شوم از اینکه شیطان را خوشحال می کنم .
پاسخ – در روایت داریم که بیمار اگر بداند خداوند چقدر به او لطف می کند آرزو می کند که در طول عمر بیمار باشد . در روایت داریم که سه گروه گویی اعمال خود را از نو شروع کرده اند . یکی مشرک وقتی مسلمان می شود . یکی بیمار زمانی که از جا بلند می شود . یکی حاجی زمانی که از حج مقبول باز می گردد . امام سجاد(ع) فرمود: بیمار اگر شکوه نکند خداوند گناهان او را می بخشد و زمانی که از جا بلند می شود گویی از مادر متولد شده است . حضرت علی (ع) چشم درد شدید داشتند و تا صبح پیامبر از ایشان مراقبت می کردند . اما هیچگاه این حرف را نزدند که من علی ولی خدا هستم . حضرت ایوب چقدر بیمار شدند یک بار چنین حرفی نزدند . شما وقتی بیمار شدید باید به خدا بیشتر نزدیک شوید . همچنین تنها نعمتی که شما دارید که سلامتی نیست . بیماری هرگز دلیل بر سلب نعمت نیست . گاهی لطف و عنایت خدا به انسان های مومن است . بیماری برای مومن رحمت و برای کافر تعذیب است . و برای اولیاء خدا بالارفتن درجات است .