دکتر رفیعی 1
بحث این هفته عبادت و عبودیت است .
1-مفهوم عبادت و عبودیت چیست ؟
بحث عبودیت و بندگی همان طور که شما اشاره کرده اید و در آیات قرآن هم داریم، آفرینش هستی برای بندگی خداست و درآیات قرآن می خوانیم که ما در هر امتی اگر پیامبری فرستادیم ، همه یک حرف مشترک داشتند و آن این بود که بندگی خدا را بکنید. شخصیت هایی مثل حضرت علی (ع) ، همه عظمت و بزرگی خودشان را در آن می دیدند . اصل عبودیت و بندگی ، تاکید همه انبیاء بوده است . مهم مفهوم عبودیت است . در جامعه تا حرف عبد و عبودیت مطرح میشود ، ذهن های عرفی به این طرف میرود که طرف عبادت می کند ، گوشه گیر و منزوی است و تعامل کمتری دارد و به سیاست کاری ندارد ، به نظام و دنیا کاری ندارد و همه اش در خودش است . نماز و قرآن می خواند و این یک عابد واقعی است . من عرض می کنم این نیست . عبودیت به معنای خضوع ، تسلیم و کُرنش در برابر کسی است که شایسته بندگی است . چون ممکن است ما این تعبیر را در برابر افراد هم بکار ببریم . فلانی عبد فلانی است . مثل عبدالحسین . این فرق میکند و به معنای اطاعت و پیروی است . عبودیت مخصوص خدا یعنی تسلیم در برابر ذاتی که آفریننده ی ماست . و ذاتی که شایسته ی بندگی است . این عبودیت یعنی هر کاری که تسلیم را نشان بدهد . بنده نگاهم به یک صحنه حرام می افتد و بخاطر خدا ، چشمم را می بندم . این کار عبادت است با اینکه نماز نخوانده ام . بالاترین عبادت عفت است . خانمی وسواس دارد یا آقایی بد دهان است ، سعی می کنند این عادات زشت را ترک کنند ، تمام مدتی که سعی میکند وسواس را کنار بگذارد و یا بددهانی را ترک کند ، در حال عبادت است . چرا؟ بالاترین عبادت این است ما بر عادت های زشت مان غلبه کنیم . یک روز جوانی خوش هیکل به مسجد می رفت . او خیلی چهارشانه بود ، به اصطلاح خیلی خوش تیپ بود . اصحاب گفتند : گفتند یا رسول الله حیف . فرمودند : چرا؟ اصحاب گفتند : این صبح تا شب دنبال کار است . صبح تا شب در مزرعه تلاش می کند . کاش مقداری توان و هیکل خود را برای مسجد ، عبادت و دعا می گذاشت . رسول خدا (ص)فرمودند : کار کردن او سه حالت دارد . اگر برای رفاه زن و بچه اش کار می کند ، عبادت است . اگر کار می کند که سربار جامعه نباشد ، باز هم این کارش عبادت است . اگر کار میکند تا پولش را در راه حرام مصرف کند ، این کار شیطانی است . و کار حرام است . امام باقر (ع) در بیابان کار میکردند ، یکی از همان افراد کج سلیقه که عبادت را در ظاهر می دید و ظاهر بین بود ، گفت : آقا از شما تعجب می کنم . شما چرا ؟ آقا گفت : چه شده است ؟ آقا شما باید در مسجد باشید و و دعا بخوانید و در حال عبادت باشید . آقا گفت : قسم به خدا اگر الان بمیرم درحال عبادت مرده ام . یک جزء مهم عبادت ، کسب مال حلال برای زندگی و بار برداشتن از دوش مردم است . پس یک راننده تاکسی می تواند پشت فرمان ، عابد باشد . یک مجری می تواند در محل کارش عابد باشد . همه می توانند در کار خودشان عابد باشند . با این نگاه که انگیزه ، انگیزه الهی باشد . عکس این هم صادق است . کسی در حال نماز میتواند ریا کند و آن نماز عبادت نباشد . می تواند مسجد بسازد و آن مسجد به دستور پیامبر خراب بشود . آن مسجد بنیان دینی نداشته باشد . مسجد قبا اولین مسجدی است که در اسلام ساخته شده و روی دیوار مسجد قبا نوشته شده : بنیان این مسجد بر اساس تقوی بوده است . با این معنا ، عبودیت یک معنای عام و فراگیری پیدا می کند . طبیعتاً ما یک عبادت های تعریف شده ای هم داریم . مثلا کسی بگوید : ما در ماه رمضان روزه نمی گیریم و به جای روزه ، کار می کنیم . خیر، واجبات در جای خودشان هستند . هر چیزی سَمبل دارد . جوانی پرسید : مگر هدف از عبادت صحبت کردن با خدا نیست ؟ حالا چرا من صبح زود از خواب بلند بشوم و دو رکعت نماز بخوانم ؟ ساعت نه بلند می شوم و گوشه ای می نشینم و با خدا درد دل می کنم . مگر هدف فقط گفتن ایاک نعبدوا و ایاک نستعین است ؟ گفتم : ما در هر کشوری که وارد می شویم ، یک سرود دارد . یک پرچم و یک علامت دارد . ما در اسلام ، بعنوان زبان مشترک همه مسلمانان یک سَمبل به نام نماز و روزه داریم . این ها باید حفظ بشود . شما فکر کنید که اگر سه میلیون نفری که در مسجدالحرام در ایام حج نماز میخوانند ، اگر قرار باشد هر کسی با یک شیوه ای بایستد و نمازبخواند ، چه خواهد شد ؟ این عبادت های تعریف شده را باید در جای خودش داشته باشیم .
2- چرا در عبادتهایمان سستی به خرج می دهیم ؟
دین یک امر فطری است و انسان به معنویت علاقه دارد . ببینید چقدر عرفانهای کاذب زیاد شده است . تبلیغ کتابهای معنوی چقدر زیاد شده است . رویکرد به این سمت زیاد شده است . حتی کسانیکه برای ارضا خودشان ، مدتی به راههای غلط مثل موسیقی و کارهای حرام و ناپسند می روند ، بعد از مدتی سرخورده میشوند و بر می گردند و دوباره سراغ معنویات می آیند . در هر جا با مردم صحبت می کنیم میگویند : خدا را قبول داریم و مگر میشود منکر خدا شد ؟ من یک نیاز محض هستم و یک غنی محض باید من را ایجاد کرده باشد . ممکن است همین آدم نماز نخواند و یا سستی کند یعنی در باورها ، مشکل کمتری داریم . بیشتر مشکل ما در تعبد و عملکردها است . در هر کاری ممکن است آفت و آسیبی باشد . همانطور که ممکن است یک چوب آفت داشته باشد و موریانه به آن آسیب بزند . روایت داریم : آفت عبادت ، سستی است . کسالت هم به دین و هم به دنیای انسان ضرر می زند . چرا در جامعه ما این سستی رخنه می کند ؟ مثلا بگوییم کار شیطان است . خیر شیطان بر انسان مسلط نیست . بله شیطان بر صراط مستقیم می نشیند . یعنی سراغ نماز صبح می آید وگرنه کسی که در صبح درمرکز خلاف است ، شیطان سراغ او نمی رود . شیطان به سراغ ما می آید که برای نماز صبح بلند نشویم وگرنه که طرف خودش کار شیطانی میکند احتیاج به شیطان ندارد . این سستی را از چند جهت می توان بررسی کرد . یکی سستی والدین است . در قرآن داریم : خودتان و خانواده تان و یا درقرآن داریم : حضرت اسماعیل خانواده اش را به نماز دعوت می کرد . سستی والدین به این معنا نیست که صبح بالای سر بچه هایشان بیایند و با فریاد بچه هایشان را برای نماز بیدار کنند . منش و رفتار مهم است . می گویند : خود شهید بهشتی نماز شب می خواند و کسی را هم بلند نمی کرد و هنگام اذان در حیاط اذان می گفت تا بچه ها از خواب بیدار بشوند و نماز بخوانند . عملکرد پدر مهم است . وقتی یک پدر در خانه رعایت عملکرد دینی را نمیکند ، مادری لااُبالی گری می کند ، حالا نماز هم بخواند ، خوب بچه می گوید : تو که دروغ می گویی و با مادر هم بدرفتار میکنی ، خودبخود یک انفکاکی بین آموزه های دینی پیدا می شود . دچار تضاد می شوند . داریم کسانیکه دعا ماه رجب را هم می خواند ولی در خانه بداخلاقی و بددهانی میکند . رفتار والدین ، تعامل و برخوردشان باعث سستی بشود . صاحب بن عُباد از وزراء آل بویه بوده و تالیفاتی هم دارد . ایشان خیلی مهمان نواز بودند . گاهی در ماه رمضان هزار نفر را افطاری می داد . از او پرسیدند : از کجا این قدر سخی بار آمدی ؟ گفت : من از بچگی مادرم یک دینار به من می داد و می گفت : این را زیر رخت خوابت بگذار . صبح که به مسجد ، یعنی محل درس آن زمان ، می روی سر راهت ، اولین فقیر را که دیدی ، این را به او بده . و این برای من عادت شد .حتی وزیر هم که شده بود ، همین کار را می کرد . ما باید عبادت فرزندانمان را روشمند ونهادینه بکنیم . این به خانواده ها برمیگردد . این بحث مفصلی است . عامل دوم بحث جهل و عدم اطلاع است . خیلی چیزها را اگر ما بدانیم ، به دنبال آن می رویم . اگر انسان بداند در این نماز چقدر ثواب است ، بداند یک سوم فشار قبر برای غیبت است ، بداند ذکر لااله الااله این قدر ثواب دارد و ترک نماز چقدر محرومیت دارد و ضربه می خورد ، این کار ها را نمی کند . میگویند : پادشاهی در یک شب تاریک ، لشکریانش را از بیابان عبور می داد ، به یک جای رسیدند که زیر پایشان شن مانند بود . پادشاه گفت : این ها را جمع کنید . این افراد سه دسته شدند . یک عده گفتند : چَشم و تمام کوزه هایی را که داشتند ، از این مواد شن مانند جمع کردند . یک عده گفتند : مگر ما بیکار هستیم . خودمان در این شب تاریک به زور راه می رویم حالا اینها را هم جمع کنیم ؟ و چیزی بر نداشتند . عده ای هم گفتند : حالا یک مشت برمی داریم . اگر به درد خورد که هیچی و اگر به درد نخورد ، دور می ریزیم . خیلی زیاد نیست . صبح که به روشنایی رسیدند دیدند آنها دُر و طلا بوده است . همه غصه می خوردند . آنها که برنداشته بود می گفت : کاشکی برمی داشتیم و آنها که کمتر برداشته بود هم می گفت : کاشکی بیشتر بر می داشتم . و کسی که برنداشته بود میگفت : من که بدبخت هستم . قیامت هم همینطوری است . قرآن میفرماید : در قیامت باطن ها آشکار می شود و پرده ها کنار می رود و حسرت ها می آید . من نگاه می کنم ، می بینم یک نافله شب این قدر نورانیت درقبر می گذاشته ، یک لااله الا الله این قدر باعث سهولت عبور از صراط می شده ، حسرت می خورم که چرا این کارها را کم کردم . علم به ارزش ها ، مهم است . یک بچه ارزش سند خانه را نمی داند ولی کسی که یک زندانی دارد ارزش آن را خوب می داند زیرا مشکلش با آن حل می شود . ارزش ها را مطالعه کنید و آگاهی بدست بیاورید . آگاهی به عظمت خالق ، بداند خالق چقدر بزرگ است و او ضعیف است . آگاهی به طولانی بودن مسیر ، بداند که عقبه های قیامت چقدر سخت است . به این آگاهی ها توجه کنید . این آگاهی ها به ما مسئولیت هم می دهد . من اگر بدانم تک تک حرفهایی که می زنم ، بصورت املا نوشته میشود ، دیگر حرفهای زشت نمی زنم . پس خدا حرفهای ما را می نویسد . در املا حرفهای زشت نمی زنیم . چون بعداً خودمان خجالت می کشیم . خدا از همه زندگی من فیلم می گیرد . اگر انسان بداند در موقع مرگ و احتضار یکبار سریع این فیلم جلوی چشمش به نمایش در می آید ، حواسش را جمع میکند . جوانی مبتلا به گناهی بود و پیش امام صادق (ع) آمد . امام فرمود : این گناه را هم جلوی مردم انجام میدهی؟ گفت : نه . حتی جلوی بچه هم انجام نمی دهم . امام گفت : یعنی تو خدا را از یک بچه کمتر فرض کردی ؟ یک وقتی بچه پشت رایانه نشسته و کار می کند و مادر که می آید آنرا قطع میکند ، از مادر خجالت می کشد . مادر انسانی مثل تو است . انسان باید از خدا خجالت بکشد . تقویت باورها ، سستی را از بین می برد . لذا می گویند : وقتی میخواهی دعا کنی ، اول نعمتهایی که داری بگو ، بعد گناههایی که کردی بگو ، بعد صلوات بفرست و بعد دعا کن . مستقیم دعا نکن . نگو خدایا به من خانه بده . بگو : خدایا به من همسر دادی ، اولاد دادی ، همه را قبول دارم و بعد...
موسی شخصی را دید که خیلی ناله و زاری می کند و به خدا گفت : چرا حاجت او را نمیدهی ؟ خدا گفت : چون قلب او ناهی است . یعنی توجه ندارد . و زبانش سهو و با غفلت است . یک چیزی میگوید . این نکاتی است که باید به آن توجه بشود . نکته سوم مسائل جنبی است . مثلا لقمه ما اثر می گذارد . روایت داریم : عبادت با لقمه حرام مثل ساختمان سازی روی شن روان است . خانواده ها به لقمه خیلی توجه کنند . الان لقمه ها قاطی شده است . آقایی که به خمس و زکات معتقد نیست ، دارد سهم امام را میخورد . کسی که در اداره کم کاری میکند و یا به بیت المال خیانت میکند ، لقمه حرام می خورد . لقمه حرام بالا رفتن از دیوار مردم نیست . مجموعه عواملی که باعث میشود انسان شغلش ، شغل شرعی نباشد . خُدعه و کلک باشد و روی عبادت اثر می گذارد . اثر آن وضعی است . خوب می پرسند : آقای ما خرجی میآورد . من از کجا بدانم از کجا میآورد ؟ اگر انسان نان خور خودش باشد ممکن است تکلیف نداشته باشد ولی اثر وضعی دارد . در روایت داریم : لقمه حلال نورانیت می آورد . لقمه حلال دعا را مستجاب میکند . نکته ظریف دیگر بحث رابطه هاست . خیلی وقتها دوست ، دوست را با نماز می کند . یا برعکس . در حدیث می خوانیم انسان بر دین دوستش است . یکی از مواردی که در قیامت حسرت می خورند ، این است که کاشکی با فلانی دوست نبودیم . خیلی از خانواده ها می گویند : فرزندمان مسجد و حرم نمی رود . می گویم : شما به او نگویید ، از طریق رفیقش وارد شوید . اگر رفیقش بگوید : بیا حرم برویم می روید لذا دوست در اینجا نقش کلیدی دارد .
3- چه میشود که یک عبادت ، عبادت برتر میشود ؟
در واقع چه میشود که یک عبادت فرشی ، یک عبادت عرشی می شود . کسی تا نماز می خواند ، فوری خودش را از سجاده کنار می کشید . گفتند : چرا این کار را می کنی ؟ گفت : چون الان برمی گردد و به سرم می خورد . بعبارت دیگر چطور می شود یک مسجدی میماند و یک مسجدی به دستور پیامبر تخریب می شود . مصالح که همان است . پس علت چیست ؟ اگر به اول تاریخ برگردیم ، چه میشود که یک قربانی از هابیل قبول میشود و از قابیل قبول نمی شود . هر دو قربانی کردند و صدقه دادند . هنگام هجرت از مکه به مدینه ، بعضی ها به انگیزه الهی می آمدند و بعضی ها فهمیدند در مدینه امکانی می دهند و خانه ها و اموالشان را تقسیم می کنند . پیش خودشان گفتند : ما که اینجا کاری نداریم به مدینه برویم و پولی به جیب بزنیم . این خبر به پیامبر رسید که همه اینهایی که هجرت می کنند ، برای خدا نمی آیند . عده ای از این ها انگیزه شان ، مال دنیاست . پیامبر گفت : من می دانم . کسی که هجرتش برای خداست ، خدا به او اجر میدهد و کسی که برای خدا هجرت نمی کند ، به مال می رسد ولی هیچ اجر اخروی نمی برد . این عبادت برتر هم ، خودش رتبه دارد . یک وقت عبادت حضرت علی(ع) در روز جنگ خیبر از عبادت جن و انس بالاتر میشود و یک وقت میشود یک انگشتر دادن به فقیر و یک آیه وارد میشود یک وقت میشود یک شب خوابیدن در جای پیامبر آیه نازل میشود . یک وقت کسی صدسال جای کسی می خوابد و هیچ اتفاقی نمی افتد . یک عبادت برتر با چند چیز تعالی و علو پیدا میکند . اولین عامل که سنگ بناست انگیزه است که باید الهی باشد . حضرت فاطمه (س) و خانواده اش که در آن سه شب افطارشان را انفاق کردند ، گفتند : برای خدا . جنگ و قیام زیادبوده است . چرا قیام امام حسین و عاشورا ماندنی شد ؟ چرا خدا این قدر به امام حسین مقام داده است ؟ چرا جز خوردن خاک کربلا ، خوردن هیچ خاکی جایز نیست ؟ چرا دعا زیر قبه امام حسین مستجاب میشود ؟ یک وقتی امام هادی بیمار شدند ، به شخصی پول دادند و گفتند : به کربلا برو و برای ما دعا کن و شخص با خودش فکر کرد که ایشان خوشان هم امام بودند ، چرا خدا این عظمت را به امام حسین داده است ؟ نکته اش در این است که امام حسین همه چیزش را برای خدا داد . لذا این جمله مشهور است که آن شخص می گوید : به قتلگاه رفتم . دیدم امام با نشاط و برافروخته سرش را روی خاک کربلا گذاشته و میگوید: راضی به رضای تو هستم . کلیت آن این است . هر چقدر ما بتوانیم در کارمان اخلاص داشته باشیم ، عمل مان ماندگارتر است . بعضی از نویسندگان کتابهایی دارند که ماندگار و با برکت است . چرا سخنان امام خمینی این قدر تاثیر می گذارد و ماندگاراست . چون می گوید : خرمشهر را خدا آزاد کرد . همیشه گفت : خدا . هیچ وقت من نگفت . اگر بتوانیم انگیزه مان را الهی کنیم و دراعمالمان اخلاص داشته باشیم و البته کار سختی است ، رتبه مان بالاتر می رود . دومین عامل این است که عمل ما متقن باشد و استحکام لازم را داشته باشد . پیامبر بچه هجده ماه اش از دنیا رفت و پیامبر او را به قبرستان برد و دفن کرد . کسانیکه همراه پیامبر بودند ، می خواستند برگردند و پیامبر فرمود : برگردید . گفتند : چرا مگر کار تمام نشده است ؟ پیامبر گفت : قدری گِل بیاورید تا من این سنگ لحد را محکم کنم . گفتند : یا رسول الله این بچه که مرده و جنازه است و می پوسد . گفتند می دانم ولی خدا دوست دارد کسی که کاری را انجام بدهد ، محکم کاری کند . بعضی ها نماز می خوانند و آدم خجالت می کشد . چطور می خواهید این نماز پر سرعت ، عبادت برتر بشود ؟ کسی نمازش را خیلی تند می خواند و پیامبر فرمود : مثل کلاغی است که بر زمین نوک می زند . او اگر در این حال بمیرد بر دین من نمرده است . حدیث داریم : نماز پرواز مومن است . کدام هواپیمایی روی باند یک دفعه بلند می شود . اول موتور را روشن می کند و گرم میشود و بعد با سرعتی بلند میشود . نماز کندن و جداشدن از مادیات است . مثلا پنج دقیقه مانده به طلوع آفتاب ، شما از خواب بیدار می شوید می خواهید دستشویی بروید و نماز بخوانید ، صبحانه هم بخورید و به سرکار هم دیر نرسید ، خوب این معلوم است حضور قلب نیست و نماز سست است . اما اگراول اذان باشد و وقت داشته باشید با نشاط وضو بگیرید که خودش عبادت است و بسم الله بگویید و بعد چند تا استغفرالله ربی و اتوب الیه بگویید ، در این نماز حضور قلب بیشتر است . بسیاری از اوقات ، عبادات ما عادت است . عادت کرده ایم که بایستیم و رکوع و سجده برویم . اگر توجه روی بُعد ِاتقان عبادت بکنیم ، مثلا در نماز سورهای متنوع بخوانید که برایتان عادت نشود . نکته سوم بحث نشاط و سرور است . در روایت داریم : عبادت را به نفس تان تحمیل نکنید . بعضی ها از شروع دعا را حال ندارند و به آخر کتاب دعا نگاه می کنند . نکته آخر استمرا است . اگر انسان استمرار داشته باشد و به نظم تقید داشته باشد و در عباداتش هم نظم را برقرار کند ، باعث میشود ، عبادتش برتر بشود .