من در گذشته اشتباهات زیادی مرتکب شده ام اما حالا پیش خودم و خدا توبه کرده ام ولی نگاهها و حرفهای دیگران من را آزار میدهد و مدام من را مورد سرزنش قرار می دهند . لطفا من را راهنمایی بفرمایید .
پاسخ - در این سوال جواب هم وجود دارد یعنی این اخلاق ، اخلاق خدایی نیست که ایشان می فرمایند که پیش خودم و خدا توبه کرده ام ولی مردم دست از سر من برنمی دارند . من چند تا روایت کوتاه برای شما بخوانم که ببینید گناه تحقیر ، فحاشی و اهانت چقدر بد و زشت است . در کتاب کافی مرحوم شیخ کلینی روایت داریم : هر کس بنده ای از بندگان خدا و ولی از اولیاء خدا را مورد اهانت قرار دهد ، با من اعلام جنگ کرده است . دیگری اینکه کسی که بنده ی مومنم را خوار بشمارد ، اعلام نبرد رسمی با من کرده است . روایت دیگری : اگر کسی مومنی را خوار بشمارد ، خدا روز قیامت او را وارد محشر می کند و انگشت نما میشود و گناهش را همه می دانند . رسول اکرم فرمود : هیچ مسلمانی را تحقیر نکنید . همان کسی که پیش تو خیلی کوچک است ممکن است نزد خدا خیلی بزرگ باشد . امام صادق (ع) فرمود : اگر کسی یک نقطه ضعفی را از مومنی نگه دارد و بخواهد روزی آبروی او را ببرد ، خدا او را از تحت ولایت خودش بیرون می کند و تحت ولایت شیطان در می آید ولی شیطان هم او را قبول نمیکند . کسانی که گناه تحقیر دارند را حتی شیطان نمی پذیرد و می گوید که اگر تو خوب بودی ، خدا تو را نمی راند . یکی از همسران پیامبر بنام سفیه ، پدرش یهودی بوده است . بعد خودش به پیامبر پیشنهاد داد و پیامبر هم قبول کرد . بعضی از همسران پیامبر او را مسخره می کردند و به او یهودی زاده می گفتند . او پیش پیامبر آمد و گله کرد . در سوره حجرات هم به این اشاره شده است . پیامبر به او گفت که اگر این دفعه این را به تو گفتند ، تو هم بگو پدر من هارون است و عمویم موسی است و شوهرم رسول الله است . قرآن می فرماید : القاب زشت و ناروا روی یکدیگر نگذارید . مردی پیش امام سجاد (ع) آمده بود . نام او ابومره بود یعنی پدر تلخی . امام فرمود : دیگر خودت را با این اسم معرفی نکن . فردی پیش رسول خدا آمده بود و نامش عبدالشمس بود و نامش را عبدالوهاب گذاشت و فرمود عبدالشمس یعنی چه ؟ توجه داشته باشید که تمسخر ، تحقیر ، استهزاء ، فحاشی ، سب ، ناسزاگویی و به رخ کشیدن گذشته ی دیگران گناه بزرگی است . خدا در سوره ی زمر می فرماید : ای پیامبر وقتی توبه کننده ای می آید ، او را بپذیر . چرا ما اینطوری هستیم ؟ فردی بیست سال پیش خطایی کرده و تا اسمش می آید ، می گوییم که فلانی را می گویی که فلان کار را کرد . خدا می فرماید : سیئات را به حسنات تبدیل می کنیم . ما افرادی با گذشته ی خراب داشته ایم و پیش پیامبر آمدند و پیامبر آنها را پذیرفت . نکته ی بعدی که من اشاره کنم این است که بعضی از اوقات افرادی بانی حقارت های خانوادگی یا شغلی یا مسائل مربوط به دیگران می شود . مثلا پدری معتاد است . حالا اعتیاد هم یک بیماری است و باید درمان بشود . این آقا دو تا دختر خوب دارد . متدین و مومن و پسر خوب هم دارد . می گویند که چون پدرش معتاد است ، ما از او دختر نمی گیریم . این خوب نیست . بعضی ها بخاطر شغل کسی این حرف را می زنند . من زمانی در مشهد بودم و خانمی برای من نوشته بود که پدر من دو تا همسر دارد و من لیسانس هستم و تمام کمالات را دارم ولی تا خواستگاران می فهمند که پدرم دو تا همسر دارد پس می زنند . بفرض از نظر عرف ما و از نظر خانواده ای که خواستگاری آمدند این گناه باشد ، اولا گناه من چیست ؟ لذا ایشان توبه کرده است و خدا توبه پذیر است . شما دست بردارید . خدا می فرماید : کسی که مومنی را سرزنش کند نمی میرد تا در همین دنیا همان بلا سرش بیاید . طعنه سه جور است . گفتاری ، نوشتاری و رفتاری . گفتاری همین هایی است که بحث کردیم . نوشتاری مقالات نیشدار مثل روزنامه ها که مطالبی را تیتر می کنند و تمام سخنرانی طرف را می زنند و وسط سخنرانی را می گیرند و آنچه خودشان میخواهند می نویسند ، این یک نوع طعنه است . رفتاری هم داستان همان عبس و تولی است که فقیری وارد جلس شد و ثروت خودش را جمع کرد یا چهره در هم می کشد که این طعنه رفتاری است .
سوال– برادرم مدت سه ماه است که با خانمی عقد کرده است ولی بشدت با هم اختلاف دارند و می خواهد او را طلاق بدهد و ما می گوییم که با هم کنار بیایید ولی میگوید که استخاره هم کرده ام و میخواهم او را طلاق بدهم . شما راهنمایی بفرمایید .
پاسخ - من خودم در کارهای کلان مثل ازدواج وخانه خریدن کمترین استخاره را در زندگی داشته ام . ما دو تا مطلب مُقدم بر استخاره داریم . مرحله ی سوم سراغ استخاره می آییم . در سفارشات دینی ما ، مرحله ی اول تدبیر اندیشه و تفکر است و این مقدم است . روایت داریم که فکر آینه صافی است . انسان بنشیند فکر کند ، بررسی کند و تدبر کند که این دختر به پسر من می خورد ؟ شغل و تحصیلاتش می خورد ؟ مجموعه قضایا را با تفکر و اندیشه بررسی کند . الان شما می خواهید یک منزل بخرید . پولتان مشخص است . حالا اگر شما دنبال یک منزل یک میلیاردی برویید آیا پولتان می رسد ؟ این مشخص است . یا فرض کنید فردی میداند که با این نمرات فرد ممتازی در کنکور نمی شود ، خوب برای این استخاره کند ؟ اول تدبیر و بعد برنامه ریزی و معنای برنامه ریزی این است که داشته ها را ببینیم ، مطلوب را ببینیم ، بین داشته ها و مطلوب ایجاد ارتباط کنیم و با تفکر و اندیشه به آن هدف برسیم . مرحله ی دوم بحث استشاره است . یعنی مشورت . خدا به پیامبر می فرماید : و شاورهم فی الامر . حضرت علی (ع) می فرماید : بشتابید که گران های مردم را ارزان بدست بیاورید و گران های مردم تجربه است . یک معلم که سی سال در آموزش و پرورش بوده و به دانش آموزان درس داده و شما که تاره می خواهید وارد مدرسه بشوید ، چه اشکالی دارد که یک ربع در کلاس ایشان باشید و تجربه کسب کنید ؟ برای مشکلات پیش مشاوره بروند و حَکَم بگیرند . زمانی پیش می آید که کار من پنجاه پنجاه میشود و به سمت استخاره می روم ولی آقایی که میگوید که عقد کرده است و بعد برای ادامه ی زندگی استخاره کرده است ، چه کسی برای ادامه ی زندگی استخاره می گیرد ؟ ادامه ی زندگی مطلوب و پسندیده است بعبارت دیگر رجحان دارد . شما برای خواندن نماز شب استخاره می گیرد ؟ شما برای انفاق استخاره می گیرید ؟ استخاره برای پنجاه پنجاه است نه برای ادامه زندگی یعنی من الان به یک مرحله ای رسیده ام که با تدبیر و مشورت همه ی راهها را فتم و به اینجا رسیدم که هیچ کدام از دو راه برای من اولویت ندارد . مثلا من میتوانم دو رشته را همزمان در دو شهر انتخاب کنم مثلا در تهران مهندسی برق و در اصفهان مهندسی عمران . کدامیک از اینها را بروم و مانده ام . استخاره یک راه حل برای این موضوع است . در روایت ما توصیه به استخاره نشده است . این یک راه حل است . ولی سیره ی علما نشان می داده که وقتی مردم می آمدند ، برایشان استخاره می گرفتند . اما موردش همان زمانی است که انسان بین پنجاه ، پنجاه گیر کند . و ِالا ین دختر خانم سنش به پسر شما می خورد ، اخلاقش می خورد ، خانواده اش خوب است و پسر هم دختر را می خواهد و همه ی مقدمات هم فراهم است و بعد بگوییم که استخاره کنیم که ببینیم خوب است یا بد ؟ این اشتباه است . بعضی از افراد برای کارهایی که اتفاق نیفتاده ، استخاره میکنند و این اصلا معنا ندارد . اینکه آیا در کنکور قبول می شویم یا نه ؟ این یک تفعل است و در قرآن تفعل جایز نیست . یا اینکه برای کار غیر شرعی استخاره میکنند که مثلا تقلب بکنم خوب است یا بد است ؟ آیا ربا بگیرم خوب است یا بد است ؟ حضرت علی (ع) در نهج البالغه به حارث می فرماید : وقتی وارد بازار میشوید استخاره کنید یعنی طلب خیر کنید . امام جواد (ع) فرمود : وقتی می خواهید کار خیری بکنید ، دو رکعت نماز بخوانید مثلا می خواهید دختر شوهر بدهید و همه ی مقدمات آنرا فراهم کرده باشید نه اینکه مثلا تحقیق نکرده باشید و پسر فاسد باشد . پس تحقیق کنید و همه ی راههای آسیب را ببنید و الان که می خواهید شوهر بدهید ، دو رکعت نماز بخوانید و بگویید که خدایا در این ازدواج خیر و برکت قرار بده . این را طلب خیر کردن می گویند . ما در کاسبی هایمان هم میگوییم که خیرش را ببینی . این همان است یعنی بدبینانه به آن قضیه نگاه نکن .
سوال – شما عامل کمی رزق و روزی را گناه میدانید . ولی وقتی ما به زندگی مان نگاه می کنیم می بینیم که گناه نمی کنیم و یا حداقل از اطرافیان مان کمتر گناه میکنیم . دلیل کمی رزق و روزی ما چیست ؟ و چه فرقی بین ما و آنهایی که گناه میکنند و روزی زیادی دارند چیست ؟
پاسخ - گاهی به ما میگویند که شما می گویید : ندادن زکات باعث میشود که باران نبارد ولی در فلان منطقه ترکیه یا اروپا بارش زیاد است و اصلا نمی دانند که زکات چیست ؟ یا اینکه شما می گویید که کسی که مشروب می خورد ، روزی اش کم میشود و یا ربا بگیرد روزی اش کم میشود ولی آنها جز زندگی روزانه شان است . ما نباید همه چیز را باهم مقایسه کنیم . اینکه در روایت داریم که دنیا زندان مومن است و بهشت کافر معنایش همین است . گاهی اوقات انسان کافر یا اسلام را قبول ندارد . ممکن است بسیاری از این محذوراتی که برای مسلمانان است را نداشته باشد . فرض کنید که شما به دانشگاه تهران می رویید و ثبت نام می کنید و دانشجو می شوید. و رشته انتخاب می کنی . مقررات شامل شما هم می شود . تاخیر کنی شامل شما میشود و اگر مشروط بشوی ، شامل شما هم می شود . حالا کسی ثبت نام نمیکند ، پس مقررات شامل او نمیشود . کسی که خدا و زکات را قبول ندارد و بعضی مواقع راحت تر از ما هم زندگی می کنند . چون الزاما این طور نیست که ما این قضایا را با هم گره بزنیم . گاهی هوای منطقه مدیترانه ای ست ، گاهی طرف یک درآمد ویژه ای دارد و گاهی خداوند محاکمه این ها را برای برزخ و قیامت می گذارد . قارون با آن همه کفری که داشت ، آن همه هم پول داشت ولی مسلمانان به نان شب شان هم محتاج بودند . پس وقتی مسلمان می شوی یعنی ثبت نام میکنی که من مسلمان شده ام و باید زکات بدهی ، خوب نمی دهی پس باران نمی بارد . شراب می خوری ، رزق تو کم میشود . و برکت از زندگی ات می رود . اگر ثبت نام نکرده باشی فرق میکند . حالا بینندگان نگویند که ما از فردا کافر می شویم . بحث من این است که عقاب اخروی خیلی بیشتر است . این کافر جهنم می رود و عذاب می کشد ولی مومن در دنیا پیامدهای گناهش شامل حالش میشود البته برای کافر هم میشود ولی برای کافر استیصالی است . مثل فرعون که یکباره در رود نیل غرق شد . حالا جواب سوال شما ، یکی از عوامل زیادی روزی تلاش است . کسی که یک شیفت کار میکند با کسی که دو شیفت کار می کند یکی است ؟ خوب معلوم است که دو برابر در می آورد . یکی از عوامل ازیاد روزی تدبیر و برنامه ریزی است . کسی که اسراف می کند با کسی که قناعت می کند یکی است؟ یکی از عوامل افزایش روزی پس انداز است . فکر اقتصادی دارد و خرید می کند و آن چیز گرانتر میشود و روزی او بیشتر میشود و یکی از عواملی که روزی را کاهش می دهد گناه است که این عزیز فقط همین یک عامل را دیده اند . الان کسی برای فرزندش میلیاردها تومان ارث گذاشته باشد و این فرزند هر چه هم که معصیت بکند ، باز هم ثروت دارد . پس دراینجا نمیتوان این را مطرح کرد . در روایات داریم که از زمینه های کاهش روزی گناه ، دروغ گفتن و خیانت در امانت است . حالا اگر کسی گناه نکرد یعنی در منزل ماند و همه ی اعمال را انجام داد ، آیا روزی را به در خانه برای اومی آورند ؟ دعا کننده بدون عمل مثل تیر انداز بدون تیر است . تلاش و برنامه ریزی و گناه نکردن و مجموعه ی این عوامل را باید با هم دید . اگر یک قسمت را ببینی ، دچار مشکل می شوی .
سوال – ماه صفر نحسی دارد و به چه معناست ؟
پاسخ - ایام و روزها بخودی خود بار ندارند . الان شما در یان شب جمعه پولی را گم کرده اید و فرد دیگری پولی را پیدا می کند . شما میگویید : عجب پنجشنبه بدی و او میگوید : عجب پنجشنبه ی خوبی . فردی در یک روز ، عروسی دخترش واقع شده است و فردی هم در آن روز برای پسرش تصادفی واقع شده و پسرش را از دست داده است . این حوادث است که به روزها عنوان خوش یومی و بد یومی میدهد . چرا شب قدر از هزار ماه بالاتر است ؟ زیرا شب نزول قرآن است . چرا روز عاشورا برای ما حزن انگیز است ؟ زیرا ابا عبدالله به شهادت رسیده است . کلمه ی نحس در قرآن هم آمده است . عذاب بر آنها وارد شد و برای آنها روزهای نحسی بود . فردی می خواست به منزل امام هادی (ع) برود و شانه اش به جایی خورد و زخم شد . انگشتش هم لای در رفت و زخم شد و لباسش هم پاره شد و عصبانی شد و گفت : عجب روز نحسی و امام فرمود : گناه روزها چیست ؟ نحوست به این معناست که در ماه صفر انسان به خدا بیشتر پناه ببرد . در مفاتیح الجنان آقا شیخ عباس قمی ، در ماه صفر دعایی را آورده که هر کس روزی ده بار این دعا را بخواند ، نحسی ماه صفر شامل او نمی شود و تاکید دارد . یعنی می خواهد بگوید که نحوست ذاتی نیست و شما با یک صدقه ای ، با یک دعایی می توانید این را رفع کنید . پس نحوست ذاتی ایام نیست بلکه بخاطر حوادثی است که بر ایام حادث میشود . در کتاب المیزان بحث زیبایی دراین مورد دارد . نماز اول ماه و صدقه ی اول هر ماه بلایا را از ما دور می کند .
سوال – در مورد فرق گذاشتن بین فرزندان توضیح بدهید .
پاسخ - این سوال را زیاد از من می پرسند . البته یک مقدار آن حساسیت است . مثلا فکر می کند که این طور است . البته من فرق گذاشتن بین فرزندان را قبول دارم . الان آقا عروس و داماد دارد و دختر آخری را شوهرمی دهد و همه ی وقتش را معطوف به او میکند . یا داماد آخری پزشک است و داماد اولی کارگر و دیگر او را تحویل نمی گیرد . خانمی میگفت : ما اینقدر مادرم را تحویل میگیریم و از مکه که آمده ، برای او میهمانی گرفته ایم ولی مادرم اصلا به ما توجهی نمیکند و در میهمانی ها ما را دعوت نمی کند . من چکار کنم ؟ گفتم که اگر با لوالدین احسانا است باید باز هم سر بزنی ولی اگر یک طرفه است ، کمی آن را کمتر کن . خانواده هایی که فرزند در خانه دارید حتی در نگاه کردن هم بین فرزندانتان فرق نگذارید و آنهایی که فرزند زیاد دارند در رفت و آمدها دقت کنند که اگر دو دفعه پسر بزرگ می آید ، دو دفعه هم پسر کوچک بیاید . پیامبر در نگاهش هم عدالت داشت . در نگاه و در برخوردتان باید خیلی احتیاط کنید . من در قلبشان را نمی گویم . حالا ما فرزندی را خیلی دوست داریم . اما باقر (ع) می فرماید : ما بعضی از بچه هایمان را بیشتر دوست داریم ولی در رفتارمان بروز نمی دهیم . رسول اکرم در سوغاتی و هدیه دادن بین فرزندانتان عدالت داشته باشید . آقا برای پسر تو خانه ای یک کاپشن می آورد و برای پسر بزرگش یک جوراب از مکه می آورد . پسر ، پسر است . اگر او کاپشن دارد و یا دستش به دهانش می رسد و یا پزشک است . بحث هدیه فرق می کند . این دو فرزند تو هستند و به هردو یک جور نگاه کن . به درآمدهای بالا و پایین آنها کاری نداشته باش . بعضی ها عروسی دارند که از فامیل خودشان است مثلا دخترخاله است . او را بیشتر تحویل می گیرد و می گوید : از خودمان است . یا عروسی دارد که همشهری خودش است ، او را بیشتر تحویل می گیرد ، این طور نباید باشد . عروسی دارد تحصیلات بیشتری دارد . با همه ی اینها نباید در برخورد تبعیض قائل شد . این ها پیامد د ارد و پیامد آن کینه و عداوت حسادت بدبینی میشود . روایتی داریم که وقتی با فرزندانتان صحبت میکنید در نگاه و گوش کردن حرفشان عدالت را رعایت کنید . یکی از دلایلی که باعث شد برادران یوسف او را در چاه بیندازند این بود که پدر او را بیشتر تحویل میگرفت . در قرآن داریم : آنها گفتند که پدر یوسف و برادرش را بیشتر از ما دوست دارد . البته کار یعقوب گناه نبود . دقت کنید که در خانواده ها تبعیض و بی عدالتی نباشد .
سوال - آیا نماز شب قضا دارد . آیا دستور ساده تری دارد که ما بتوانیم از برکات آن استفاده کنیم ؟
پاسخ - آب دریا اگر نتوان کشید ، هم به قدر تشنگی باید کشید . ما یک مطلوب داریم . نماز شب یازده رکعت قبل از نماز صبح . 70 استغفار و 300 تا العفو و 40 نفر مومن را دعا کردن . این مطلوب نماز شب است . البته همه ی این ها پانزده دقیقه بیشتر طول نمی کشد . حالا کسی قبل از نماز صبح بلند شد و حال ندارد ، یازده رکعت نماز شب بخواند ، قنوت معمولی بخواند ، واجب نیست چهل مومن را دعا کند . باز اگر کسی حال یازده رکعت نماز را هم ندارید ، دو رکعت نماز نافله ی شب بخواند . بالاخره اگر سر این سفره پنج رقم غذا بود مطلوب است ولی اگر یک رقم غذا هم بود انسان را سیر می کند و میشود از آن استفاده کرد . قضای نماز شب را هم می توان بجا آورد . در ظهر می توان دو رکعت نماز قضای شب خواند . البته قضای یازده رکعت را هم می توان خواند . حتی ما می توانیم هنگام خوابیدن نماز شب را بخوانیم و بخوابیم . چون معمولا ما زودتر از یازده نمی خوابیم .