يكشنبه 4 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

 رسم جهیزیه که در کشور ما مرسوم است خود بخود چشم هم چشمی میآورد . بچه های ما غصه می خورند اگر از هم سن و سالان شان جهیزیه کمتری داشته باشند . ما باید با انتظارات آنها چکار کنیم ؟
پاسخ - این سوال نشان می دهد که نویسنده ی این سوال از زندگی اش راضی نیست . مثلا عدم رضایت دخترشان از جهیزیه و مقایسه با دیگران . اما خیلی ها هستند که جهیزیه خوب دارند ولی از جهات دیگر زندگی شان راضی نیستند و احساس خوشبختی نمی کند . من می خواهم بحث رضایت در زندگی را مطرح کنم . آیا رضایت از زندگی مساوی با تمکن مالی است ؟ الزاما کسی که مال بیشتری دارد از زندگی راضی تر است ؟ یا تساوی بین این دو نیست ؟ و معادله به این شکل نمیشود بین این دو برقرار کرد ؟ برای اینکه این بحث را ریشه ای تر دنبال کنیم من سه نکته مهم را می گوییم تا شاید به این بحث رضایتمندی در زندگی نزدیک بشویم . نکته ی اول این است که اگر ما بخواهیم در زندگی احساس رضایتمندی بکنیم ، اول باید واقعیت های زندگی را بدانیم . یک واقعیت این است که اینجا دنیا ست ، دنیا محل گذر است . در روایت این تعبیر آمده که شما در دنیا میهمان هستید ، این دنیا قلیل هستید ، عابر هستید و از این دنیا عبور می کنید ، این دنیا مزرعه است . پس اگر کسی رسید به اینکه دنیا قلیل است و همه ی نگاهش به این دنیا معطوف نشد و همه ی بار را اینجا قرار نداد ، به رضایتمندی می رسید . مثل بازیکنانی که در دوره ی مقدماتی هستند ، اینها نگاه شان به این بازیها خیلی جدی نیست . اینها برای جام دیگری آماده میشوند که همان جام نهایی است . روایت داریم که این دنیا میدان آمادگی است و قیامت میدان مسابقه است . خود این نگاه بیشتر مواقع برای ما رضایت می آورد . در واقع انتظار بیش از واقعیت نداشته باشیم . بعضی از مواقع انتظارات مطابق با واقعیات نیست . مثلا من انتظار دارم که پیر نشوم ولی میشوم ، من انتظار دارم بالاترین جهیزیه را داشته باشم ، ماشین پنجاه میلیونی داشته باشم ، خوب این حقوق من و زندگی من با آن مطابق نیست . اگر مقداری انتظارات مان را با واقعیتها مطابق کنیم به این معنا که فرض میکنیم من که لیسانس دارم نباید انتظارشغل هیئت علمی دانشگاه را داشته باشم زیرا شرط هیئت علمی دانشگاه شدن داشتن دکترا است . من انتظارم باید با شغلی در دبیرستان باشد ، مطابق با مدرسه راهنمایی و دبستان باشد . کسی که دیپلم دارد ، نباید انتظار تدریس در دبیرستان را داشته باشد . اگر مدیر دبیرستان گفت که به شما تدریس نمی دهیم ، او نباید ناراضی باشد زیرا این ناراضی بودن ، عدم انطباق خواسته اش با واقعیت است . پس ما باید انتظارات مان را با واقعیت مطابق کنیم . نکته دوم بحث مقایسه است . ما بخواهیم یا نخواهیم در زندگی مان مقایسه داریم . بچه ای که به مهد کودک می رود میگوید : من یک ستاره دارم و دوستم دو تا ستاره دارد . و پیش مادرش اظهار نگرانی میکند . این مقایسه از بچگی شروع میشود و به بالا میآید . مقایسه در بچگی ، مقایسه بچگانه است . انسان عاقل دو جور مقایسه دارد . که در روایت یکی را مذمت کرده است و یکی را مدح کرده است . یکی مقایسه صعودی است . یعنی من به ماشین آقای فلانی نگاه کنم و می بینم که پنجاه میلیون می ارزد و به ماشین خودم نگاه می کنم و می بینم ده میلیون می ارزد . مقایسه صعودی سه اثر منفی دارد . اندوه ، حسرت و ناسپاسی . خواهری که یک یخچال ساده دارد و چهار صد تومان می ارزد ، اگر به یخچال دو قلوی چند میلیونی دیگری فکر کند ، همه اش غصه می خورد و می گوید که این هم زندگی است که ما داریم . این را مقایسه صعودی است که غلط است زیرا زندگی همه اش با ناسپاسی است . مقایسه نزولی هم داریم یعنی من به جارو برقی که پدرم آنرا پنجاه هزار تومان خریده راضی باشم و بگویم خیلی ها این را هم ندارند . البته جاروبرقی چهارصد هزارتومانی هم در بازار هست . ممکن است که بگوید خیلی ها هنوز شوهر ندارند و ازدواج نکرده اند و در انتظار خواستگار هستند . من خواستگار داشتم الحمدلله ، من شوهرم دارم الحمدلله ، پدرم توانسته برایم جهیزیه درست کند الحمدلله . مقاسیه نزولی چند اثر مثبت دارد . شادی ، الزاما این جور نیست که هرکس تمکن مالی دارد ، شاد است . من خیلی ها را می شناسم که از نظر مالی خیلی بالا هستند ولی اصلا احساس شادی ندارند . شاد کامی مساوی با ثروت نیست . گاهی آقا یک شغل معمولی دارد و نان و سیب زمین هم می خورند و با هم بگو و بخند هم میکنند و شاد هم هستند ولی آقایی هم هست که در بهترین خانه ها زندگی میکند و تمکن مالی بالایی دارد ولی با همسرش در حال دعوا است و افسردگی دارد . نمی خواهم بگویم که آن زندگی نمی تواند همراه با شادی باشد و یا این زندگی نمیتواند غمناک باشد . می خواهم بگویم یک تساوی بین این دو تا نیست . در مسائل مادی مقایسه ما باید صعودی نباشد ولی در مسائل معنوی مقایسه صعودی خیلی هم خوب است . شما در مدرک به دکترا نگاه کن و در نمازت به نماز حضرت علی (ع) نگاه کن . در عبادت به امام سجاد (ع) نگاه کن . من نمی دانم که چرا سوال این بینندگان این نیست که چرا نماز من نماز فاطمه زهرا نیست ؟ دفاعم از ولایت مثل فاطمه زهرا نیست ؟ چرا من مثل فلان خانم اهل مطالعه نیستم ؟ چرا فقط در مورد جهیزیه می گویند ؟ ما در جامعه اختلاف طبقاتی داریم . پولدارهای زیادی داریم فقرای زیادی هم داریم . دختر و پسرهای زیادی هم می شناسید که ازواج کرده اند ولی بخاطر مشکلات مادی هنوز نتوانسته اند که زیر یک سقف بروند . دختری میگفت : من چهار سال است که عقد هستم و شوهرم هم خانه ای آماده کرده ولی من گیر چند تکه جهیزیه هستم و پدرم نمی تواند اینها را تهیه کند . اگر هر ثروتمندی سالی دو تا دختر را شوهر بدهد ببینید چه خواهد شد ؟ دختر خانم و آقا پسر به پدرت سخت نگیر . پدر تا چند سال می تواند قسط بدهد ؟ با وسایل ساده هم می توان زندگی را شروع کرد . برای گل زدن ماشین تا یک میلیون تومان هم داریم . الان مسئله ی چشم و هم چشمی در جامعه ما جدی است . تقاضای من این است که در زندگی خانوده ها با سطوح خودشان بسنجند . جهیزیه حضرت زهرا (س) سیزده قلم ساده بود . در حالیکه در ان موقع هم ثروتمند زیاد بود . حالا چطور این را نهادینه بکنیم ؟ باید برای آن برنامه ساخته بشود و راه آن صداوسیما است زیرا در همه خانه ها هست یعنی برنامه ها و میزگردهایی با حضورخود جوانها برگزار بشود ، مصاحبه بشود و در قالب سریال ها و تبلیغات بیاید ، در سخنرانی ها برای مردم گفته بشود . راه دیگر آن در خانه است که از کودکی فرزند را عادت بدهیم . می توانیم در مدارس و مراکز آموزش این را رواج بدهیم . اشکالی ندارد که آنهایی که دارند از وسایل گران قیمت استفاده کنند من میگویم ما خودمان را با آنها مقایسه نکنیم . و به زندگی آنها حسرت نخوریم . سلمان میگوید که پیامبر هفت سفارش به من کرد اولی آن این است که همیشه به پایین دست خودت نگاه کن و به بالا دست هم نگاه نکن . آیه قرآن هم داریم : پیغمبر با افراد پایین ارتباط داشته باش که روحیه فزون طلبی در تو زیاد نشود . در جنگی وقتی پیامبر غنیمت گرفت ، زنان پیامبر هر کدام چیزی از رسول خدا طلب کردند و این آیه نازل شد که پیغمبر به زنهایت بگو اگر شما دنیا می خواهید ، دنیا را به شما می دهیم ولی بدانید آخرت برای شما بهتر است . زندگی حضرت زهرا (س) که همراه با فقر بود ، این فقر گزینشی بود و خودش می خواست . و راضی هم بود . این ها همه بعنوان یک فضیلت است . این ها را نقل بکنید ولی غصه نخورید . وقتی پیامبر به خانه او آمد و دید که بچه روی پایش است ، آرد درست میکند ، ذکر هم می گوید و می خواهد خانه را هم جارو کند و تا گفت : دخترم سختی دنیا را با شیرینی آخرت بچش ، گفت : من با همین وضعیت راضی هستم . نکته سوم این است که دنیا را سخت نگیریم . سهل از کنار حوادث بگذریم بعبارت دیگر آستانه ی تحمل مان بالا باشد و استقامت داشته باشیم . استوار باشیم . اگر کسی با دنیا سخت نگرفت و مشکلات را جدی نگرفت و با مشکلات کنار آمد ، این خودش صفت رضاست . ابوذر پسری داشت که مرده بود و در کنار قبر او نشسته بود . فردی می گذشت و با طعنه گفت : خوب فرزندت مرد . او گفت : شکر که خدا او را از خانه فنا به خانه ی بقا برد . ببینید چه نگاه وسیعی . دید ابوذر گریه می کند . گفت : غصه فرزندت را می خوری ؟ گفت : نه . نمیدانم امشب میتواند جواب فرشته ها را بدهد یا نه ؟ شب اول قبرش راحت است ؟ دغدغه ی ابوذر ، دغدغه ی اولاد از دست دادن نیست ، او با این مشکل کنار آمده بود . امام خمینی نقل میکردند در شهری وبا آمده بود و ترس بیشتر از بیماری وبا مردم را می کشت . شهر بهم ریخته بود . عالمی مردم را جمع کرد و گفت : اتفاقی نیفتاده ، مرگ ها بهم نزدیک شده است . قرار بود که یکی پنج سال دیگر بمیرد و یکی ده سال دیگر بمیرد ، حالا زمان حذف شده و همه با هم مرده اند . اتفاقی نیفتاده است . بیایید جنازه ها را دفن کنیم ، نماز بخوانیم و ضدعفونی کنیم ، به مردم روحیه داد و بدن ها را دفن کردند و بقیه هم نجات پیدا کردند . در حوادث کسانی بیشتر ضرر می کنند که خودشان را می بازند . پس به دنیا سخت نگیریم و خودمان را نبازیم . بعضی ها دغدغه روحی دارند بخاطر همین دست به حرام می زنند . بعضی ها دغدغه حوادث دارند بخاطر این گاهی خودشان را به حوادث می اندازند . بعضی ها ترس از مرگ دارند ، ریسک نمیکنند و مسافرت نمی روند ، کارهای حساس را انجام نمی دهد . خیر این طور نیست . اگر ما معتقد شدیم روزی همه جنبده ها دست خداست و اگر ما معتقدشدیم هر لحظه مرگ انسان بیاید ، یک لحظه عقب و جلو ندارد ، اگر ما معتقد شدیم حوادث در لوح محفوظ برای همه معین است و اگر اعتقادم این شد که اگر مرگ من فرا برسد کسی نمیتواند آنرا به تاخیر بیندازد ، اگر اعتقاد من این شد که با تلاش روزی به من می رسد ، دغدغه ها کم میشود .
سوال - حالا چند راه کار برای رضایت مندی زندگی بگویید .
پاسخ - چند راه کار می گوییم که در دنیا شاد باشیم . این به غنی و فقیر کاری ندارد . آنانکه غنی ترند محتاج ترند . نکته ی اول تدبیر است . حدیث هم داریم : برنامه ریزی قبل از کار شما را از پشیمانی حفظ می کند . تدبیر یعنی اینکه من امکاناتم را با داشته هایم را با آرزوهایم با هم منطبق کنم . عمر سعد می خواست فرماندار ری بشود ، این آرزو است . اصل این آرزو عیب نیست . سلیمان از خدا می خواست که حاکم علی الاطلاق بشود . اما آیا ین آرزوی عمر سعد ، مسیرش قتل حسین است ؟ مسیرش تشنه نگهداشتن بچه های ابا عبدالله است ؟ این مسیر غلط است . این بی تدبیری است . الان یک محصل می خواهد نمره ی بیست بگیرد ، کلاس برود ، درس بخواند ، تلاش کند و نمره بیست بگیرد . ما تدبیر در معیشت هم داریم . نکته بعدی بحث انس است . یکی از واژه هایی که در مورد خدا بکار می بریم همین است . یا انیس المریدین . انس دو جور داریم یکی اُنس معنوی مثل انس با خدا و قرآن دعا و زیارت . بعضی از عزیزان ما هفته به هفته لای قرآن را باز نمی کنند . چرا نگران هستند ؟ الا بذکر الله تطمئن القلوب . بعضی ها با نماز بیگانه هستند . نماز برای شما آرامش می آورد . بعضی ها با خدا حرف نمی زنند . کسانی هستندکه خانه شان نزدیک شاه عبدالعظیم است ولی زیارت نمی روند . رفتن به این زیارت ثوابش به اندازه رفتن به کربلا است . دعا را فارسی بخوانید ، نمی خواهد عربی بخوانید . انس بعدی انس با فامیل است که اسلام به آن صله ی رحم می گوید . در سوره نسا می فرماید : در قیامت از توحید و از ارحام سوال میشود . خود این انس باعث میشود افسردگی ها و نگرانیها کم بشود . بیایید جلسات ماهانه تشکیل بدهید و یک دعای توسل هم بخوانید و یک چایی هم بخورید . دو تا آیه قرآن خوانده بشود و در این رفت و آمدها جوانان بهم معرفی میشوند و ازدواج هم صورت می گیرد . همدلی هم صورت می گیرد . جبرئیل به پیامبر خدا گفت : ای رسول الله اگر قرار بود ما به روی زمین می آمدیم سه تا کار را اولویت می دادیم . یکی آبرسانی به مسلمانان ، دوم رسیدگی به خانواده های عیالوار و سومی عیوب همدیگر را پوشاندن . جبرئیل ، میکائیل از فرشته های خدا هستند و معصیت نمی کنند . خدا در قرآن می فرماید : فرشته ها معصیت نمی کند . سومین نکته که باعث میشود شادی بیاید استفاده از مواهب است . خدا عالم را زیبا آفریده است . مواهب ، منظور دریا ، کوه ، پارک و درخت است . چند خانواده می توانند با هم به پارک بروند و غذا بخورند . یکی دیگر از مواهب همسر است . همسر باعث آرامش است . یکی دیگر از مواهب اولاد دار شدن است . قرآن می گوید : مال و فرند زینت است . دیگر مزاح و شوخی است . البته نه تمسخر و طعنه و غیبت . مطالب شاد و قصه های خوب نقل بشود و این باعث میشود شادی به زندگی ما بیاید . دیگری شغل و کار است . جوانان ، از کار عار نداشته باشید . حالا جوان لیسانس است و شغل مناسب با تحصیلش پیدا نمیشود ، خوب فعلا پیش پدر که پارچه فروش است کار کن . مبغوض ترین افراد پیش خدا کسانی هستند که در روز بیکار هستند و کسانیکه در شب سجده و عبادت نمی کنند . به پیامبر گفتند : فلانی خیلی عبادت می کند ولی کار نمی کند . پیامبر فرمود : از چشمم افتاد .
سوال - چطور با مشکلات مقابله کنیم ؟
پاسخ - ما دو عنوان داریم : یکی صبر و دیگری جزع که مقابل صبر است . آنچه که در روایات ما تاکید شده است که با سختیها کنار آمدن صبر است . ان مع العسر یسری یعنی اگر سختی تو را از پای در نیاورد ، همان یسر است . امام حسین (ع) در روز عاشورا همان یسر بود ، گرچه تیر میخورد . و میگفت خدایا این سختیها بر من آسان است . پس جزع نکنیم و بردبار باشیم . اشعث بن قیس فرزندش را از دست داد و حضرت علی (ع) به او نامه ای نوشته است که در آن نامه حضرت گفتند که خدا به تو صبر بدهد . تو میتوانی دو حالت داشته باشی ، یک صبر و دیگری جزع و ناسپاسی . بدان هر دوی این حالتها روی اصل قضیه اثری نمی گذارد ، یعنی فرزند تو را زنده نمی کند ، فقط اگر صبر کنی معجوری و اگر جزع کنی ، گناه کردی . نوع نگاه به زندگی خیلی مهم است . چهار نفر را می خواستند اعدام بکنند . یکی تا صبح عبادت می کرد و دیگری کمی حالش بد بود و سومی جزع می کرد و توبه نامه می نوشت و داد و فریاد می کرد و چهارمی قبل از اعدام جان داده بود . این در حالی بود که سرنوشت چهار تای آنها یکی بود .

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group