يكشنبه 4 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

در مورد رموز موفقیت پیامبر و ویژگی اخلاقی آن حضرت توضیح بدهید .
پاسخ - پیامبر اسوه حسنه و فصل الخطاب همه ی پیامبران است و دعوت همه ی انبیاء به یاد و خاطره او ختم میشود . گفت : نام احمد جمله نام انبیاء است ، زانکه صد آمد ، نود هم پیش ماست . آنچه خوبان همه دارند پیامبر یکجا داشت . به همین دلیل شاید یکی از بهترین راهها برای شناخت پیامبر خود قرآن است . خدا بطور ویژه در قرآن روی پیامبر حساب باز کرده است . می فرماید : هر چقدر من را دوست دارید پیامبر را اطاعت کنید . یعنی سیره پیامبر ، روش و سخنان پیامبر در مسیر محبتالهی است . امیر المومنین در نهج البلاغه فرمود که شما همواره به پیامبر تأسی کنید چون خدا او را اسوه قرار داده است . خدا در قرآن هرکجا می خواهد سفارش پیامبر را بکند ، اول اسم خودش را می آورد . اطیعوالله واطیعو الرسول . اطاعت کنید از خدا و پیامبر . از خدا و پیامبر جلو نیفتید . بنظر من خدا در مسائل شخصی و حتی رعایت حال پیامبر در مسائل عرفی هم هوای او را داشته است . یک وقت حضرت میهمانی در خانه ترتیب داد . انس بن مالک میگوید که ده نفر ده نفر می آمدند و غذا می خوردند و می رفتند ، بالاخره همه آمدند و شام خوردند و رفتند . دیدم سه نفر نشسته اند و نمی روند . مثل میهمانی های شب نشینی ما هستند که می نشینند و بلند نمی شوند . پیامبر هم آنقدر مأخوذ به حیا بود که به آنها نمی گفت که بروند . آیه نازل شد : وقتی خوردید بروید . در قرآن داریم که تو حیا میکنی ، خدا از بیان حق معذوریتی ندارد . حتی می گوید که صدایتان را از صدای پیامبر بالاتر نیاورید . پشت خانه او داد نزنید . او را با اسم صدا نزنید بگویید یا رسول الله . خدا پیامبر را با اسم در قرآن نیاورده است البته اسم پیامبر در قرآن هست مثل احمد ، طه ، یاسین . سیره ی پیامبر مربوط به حیات ایشان نیست یک مباحث اخلاقی و کلی است . امروز هم اگر خدا را دوست دارید از رسول خدا تبعیت کنید . چند تا از اصولی که در زندگی پیامبر حاکم بوده است و مبانی که زندگی پیامبر بر اسسا آن شکل گرفته را میگویم . و کتاب هم معرفی میکنم . در مورد اخلاق و ویژگی های پیامبر ، کتاب سنن نبی از علامه طباطبایی است . لباس پوشیدن پیامبر رفتار پیامبر با همسرانش غذا خوردن . کتاب سیره پیامبر از آقا شیخ عباس قمی است . من رموز موفقیت پیامبر را در چند محور برای شما می شمارم . یکی همانکه بعداز پیامبر از همسرش سوال کردند که پیغمبر چه جوری بود ؟ گفت : اخلاق او ، اخلاق قرآنی بود . اخلاق قرآنی چیست ؟ گذشت آگاهی دادن به افراد ناآگاه انواع خوردن و نگاه کردن ها در قرآن هست. که خدا در قرآن می فرماید : خُلُق عظیم . زیرا اخلاق پیامبر قرآنی بود . جوانان با قرآن بیشتر انس داشته باشید و خودتان را با اخلاق قرآنی منطبق کنید . شما سوره فرقان را باز کنید . در آخر سوره دوازده ویژگی برای بنده های خوب خدا آمده است . بنده های خوب خدا با تکبر راه نمی روند ، وفادرا به عهد هستند و ... این هاخیلی مهم است که ما خودمان را با قرآن محک بزنیم . ویژگی دیگر این بود که پیامبر درتعلیم و تربیت روش تحکم و اجبار نداشت . خدا در قرآن می فرماید : ای پیامبر تو به این ها جبر نداری . ای پیامبر تو به این ها زور نگو . تو میخواهی مردم را به ایمان آوردن اکراه کنی ؟ را اجبا رنکن آیا می خواهی آنها را به اکراه به یمان در آوری ؟ اگر خدا می خواست همه را به زور مومن میکرد . روش پیامبر اکراه و اجبار نبود . روش دعوت بود .پیامبر مذکر بود یعنی یادآورد بود . تو به وظیفه ات عمل کن ، میخواهد کسی مسلمان بشود و یا نشود . پیامبر وقتی مسیحیان نجران مسلمان نشدند با آنها چکار کرد ؟ قرار داد بست که جزیه بدهند و مالیات بدهند و بر دین خودشان هم باقی باشند . اسلام با زور پیش نرفته ، اسلام با استدلال و منطق پیشرفته است . آیه لا اکراه فی الدین یعنی دین و اعتقادات جبری نیست . دین باو راست و من به زور نمی توانم چیزی را باور کنم . ممکن است به زور چیزی را بگویم ولی باورم نیست . این یکی از محورهای اصول پیامبر بود و وقتی میخواست برای تبلیغ به معاذ برود گفت : به مردم آسان بگیر و بشارت بده از دین نفرت ایجاد نکن . خانواده ها جوانان را از دین و نماز زده نکنید . رفتار عدم تحکم هما رفتار پیامبر بود . احکام را تدریجی بیان میکرد ، خطاکار را می بخشید ، گذشته ی طرف را به رُخش نمی کشید ، به طرف مسئولیت می داد . ابوسفیان با آن پیشینه ی را در فتح مکه آزاد کرد . نکته ی سوم در رفتار پیامبر رافت و مدارا بود . خدا همانطور که نماز را بر من واجب کرده ، مدا را را هم بریا من واجب کرده است . رگ خواب افراد و سلیقه ها با هم فرق می کند . کسی ممکن است با کلام جذب بشود ، کسی با نگاه جذب بشود ، کسی با یک میهمانی جذب بشود ، کسی با یک هدیه جذب بشود . رسول خدا رگ خوابها را می دانست و این رافت است . ببینید چقدر زیبا با خطاکاران رفتار میکرد . اصل رافت ومدارا در روابط خانوادگی و اجتماعی و در روابط سیاسی خیلی مهم است . همدیگر را تحمل کنیم . همین باعث شد که اسلام در قلب ها نفوذ کند . قبایل اوس و خزرج که با هم اختلاف داشتند تا دیدند که این سخنان پیامبر حرف دل آنان است و او کسی است که ریا ندارد و حرفهایش دروغی نیست ، مسلمان شدند . پیامبر فرمود : دوست دارم چند کار بعد از من سنت بشود . یکی سلام کردن به کودکان است . یک یسوار شدن بر مرکب های ساده است . یکی نشستن روی خاک است یکی غذا خوردن با غلام ها ست . کمتر پیش می آمد که از پیامبر معجزه و یا استدلال بخواهند . با یک نگاه می فهمید که این انسان اهل دنیا و ریاست نیست . این انسان اهل فروتنی و تواضع است و اهل خداست . نکته چهارم در رفتار پیامبر همان است که قرآن می فرماید : الم نشرح لک صدرک . شرح صدر پیامبر یا همان دریا دلی پیامبر است . قدرت تحمل افکار مختلف را داشتن است . به اوناسزا میگفتند . یهودی به جای سلام می گفت : مرگ بر شما ، سنگ و چوب به او زدند . وقتی موسی می خواست نزد فرعون برود نگفت : خدیا به من صلاح بده بلکه گفت : رب شرح لی صدری . شرح صدر پیامبر خیلی عجیب بود . و همین اخلاق در خیلی ازجاها باعث تعامل با دیگران می شد . گاهی اوقات یکی از همسران حضرت با حضرت بحث شان می شد یا یکی از همسایگان یا حرفشان نزدیکان حرفشان می شد ، در مدینه افراد از ترکیبات مختلف یهودی و منافق و مسلمان سست و قوی بوند . اینکه پیامبر بعد از ده سال توانسته کاری بکند که وقتی وضوع می گیرد ، دست ببرند و آب وضوی او را بعنوان تبرک بردارند ، کار بزرگی است . در اولین حج وقتی موهایش را تراشید ، موهایش را بعنوان تبرک بردند . از وقتی که پیامبر از غار حرا پایین آمد و شروع کرد و از منبر بالا رفت و خدا حافظی کرد ، فاصله بیست و سه سال است . در این سالها جامعه زیر و رو شده است . وقتی ازغار حرا پایین آمد به طرف او سنگ پرتاب کردند و به او ساح رو مجنون گفتند ولی روزی که از منبر بالا رفت تا خداحافظی کند ، مثل باران اشک می ریختند و می گفتند : پدرم به قربانت . چه کرده است که وقتی مادر چهار شهید یپکر هسدانش را می برد ، می گوید : الحمدلله که پیامبر زنده است . این خیلی تحول است . آدم هایی که حاضر نبودند روز اول حرف پیامبر را گوش کنند چه شده که حنظله که امشب ازدواج کرده و فردا صبح به میدان احد می آید و جانش را فدا میکند . چه کرده که وقتی بالای سر سعد انصاری رفتند و داشت جان میداد ، گفت : جان شما و جان پیامبر . یعنی خودشان را سپر بلای پیامبر می کردند . این ها به خاطر شرح صدر پیامبر بود و از بس که به حرف همه گوش می کردند به او اُذن میگفتند . حتی وقتی خانه ی حضرت می آمدند ، حضرت رویش نمی شد که به آنها بگوید بروید . نکته پنجم را حضرت علی در نهج البلاغه می گوید که پیامبر میانه رو و معتدل بود . در جریانان اجتماعی ، سیاسی . بعضی ها که خیلی سیاسی میشوند از خانواده غافل می شوند . یا وقتی در جریان مسائل خانوادگی قرار می گیرد از سیاست غافل میشود . ولی پیامبر همان شخصیتی که در دل شب با جبرئیل سخن می گوید ، گاهی وقتها با همان شخصیت پیش همسرش می نشیند و میگوید که خانم بیا با هم کمی صحبت کنیم . همین شخصت به حسن و حسین می گوید : بیایید روی کول من سوار شوید و من شتر شما می شوم و آنها را دور اتاق میگرداند . همین شخصیت در میدان جنگ شمشیر دست می گیرد و مقابل دشمنان می ایستد و همین شخصیت در سال هفت هجری نامه به سران ایران و روم را دعوت به اسلام میکند . و باز همین شخصیت در کوچه پیش بچه یتیم ها می نشیند و غذا می خورد . در جامعه ما وقتی عده ای در کاری برجسته می شوند در جهت دیگری کمرنگ می شوند . خیلی متدین و مومن است ولی در صله رحم ضعیف است . بچه ای می گوید : نماز شب پد رمن ترک نمیشود ولی حاضر نیست که پنج دقیقه با من صحبت کند . پیامبر شنید که عده ای می خواهند به سمت غارنشینی بروند وترک دنیا کنند ، این ها را جمع کرد و گفت که من این طوری نیستم . غذا خوب می خورم ، زن و بچه دارم سفر می روم . مومن باید جامع باشد . نمیشود یک بعد را زیاد پرورش داد و به بعد دیگر توجهی نداشت . بله همسر پیامبر می گفت که تا وقتی صدای اذان را می شنید با ما بیگانه می شد . ماه رمضان در خانه بود افطاری می داد و به افطاری می رفت . اما در دهه ی آخر ماه رمضان بسترش را جمع می کرد و به مسجد می رفت . و می فرمود این دهه دهه ی اعتکاف است . حتی اگر می شنید در قبیله ای فردی مرده است مقید بود که به تشییع آن برود . یا اگر مریض است به عیادت او برود . روزی بچه ی یهودی که پیامبر را دوست داشت ، مریض شد و پیامبر به عیادت او رفت و گفت که می خواهی مسلمان بشوی و او گفت پدرم اجازه نمی دهد و پیامبر به پدر او گفت که شما مانع مسلمان شدن فرزندت می شوی ؟ گفت : نه اگر خودش بخواهد . او شهادتین را گفت و مسلمان شد و بعد از دنیا رفت . پیامبر خوشحال شد که توانسته یکنفر را قبل از مرگ به دین اسلام در بیاورد . تمام هم و غمش این بود که مردم را اصلاح کند . جامعه را اصلاح کند .
سوال – چون با فامیل مادرم ازدواج نکرده ام و عروس عمویم شده ام مادرم من را دوست ندارد . شوهرم مرد خوبی است و هوای پدرم را دارد و به او کمک میکند . مادرم همیشه من را تحقیر می کند و زخم زبان می زند و بعضی مواقع نفرین . خیلی دلم می شکند و گریه می کنم . خانه ی خواهرانم می رود ولی خانه ی من نمی آید . دلم محبت مادرم را می خواهد چکار کنم ؟ او عدالت را بین فرزندان رعایت رعایت نمی کند .
پاسخ - مادر کم لطفی است . یکی از ویژگی مادرها این است که زمینه دوستی و محبت فرزندانش را فراهم کند . اولا فرض می کنیم که ایشان اشتباه کرده اند که با پسر عمویش ازدواج کرده است ، الان این مادر راضی است که این زندگی بهم بخورد و این دختر دچار افسردگی و نگرانی بشود . در ازدواج فرزندان گاهی مادرها به این توجه دارند که فامیل خودم باشد و گاهی پدرها توجه دارند که از خانواده ی خودشان باشد . واقعا حق انتخاب را به بچه ها بدهند . منطقی باشند و تحت تاثیر این مسائل واقع نشوند . این نکته ی مهمی است . یکی از ویژگی های رسول اکرم در دین آوردن این بود که از تحکم استفاده نمی کردند . پدر ها و مادرها نباید در تعامل با فرزنداین رفتارها را دخیل کنند . یک پسری مهندس است و یک پسری دیپلم است . یکی شوهرش پولدار است و یک یفقیر است و یا هیمن مشکلی که نوشته بودند که مادر موافق ازدواج نبوده است . این خیلی بد است درتعامل باید تساوی باشد ولی در محبت اشکالی ندارد که تساوی نباشد . بین بچه هایتان به عدالت رفتار کنید . دین ما این توصیه را کرده است و این را به این مادر عزیز میگویم .
سوال – من بخاطر مشکل مالی که برای شوهرم پیش آمده خانه ام را اجاره داده ام و در محل کار شوهرم ، در دو اتاق زندگی میکنم ، سخت است اما من راضی هستم ولی دخالت اطرافیان زندگی ما را بهم زده است . راهنمایی بفرمایید .
پاسخ - در این جور وقتها انسان باید علاوه بر صبر ، اسقامت هم داشته باشد . پیامبر بین چند نفر مومن مسلمان ولی فقیر نشسته بودند . یکی وارد مسجد شد و گفت : یا رسول الله این ها کی هستند ؟ بگذار ما پولدارها و صاحبان قدرت به شما نزدیک بشویم . آیه نازل شد : ای پیغمبر بر نشست و برخاست با اینها صبور باش . صبر چند جور است . صبر در مصیبت و صبر در عبادت صبر در گفتارها . وقتی نوح کشتی میساخت ، آن یکی می گفت بیکاری مگر یا شدی فرتوت و شد عقلت ز سر ، بالاخره صبر کرد تا کشتی در آب افتاد و موفق شد . پیامبر وقتی اسلام را شروع کرد میگفتند اسلام را کجا می خواهی ببری و می خواهی موفق بشوی ؟ مجنون و ساحر هستی . پیامبر بر این ها هم صبر کرد . ما جلوی حرف مردم را نمی توانیم بگیریم . این خانم کار خوبی کرده است که خانه اش را اجاره داده است چون تقدیر معیشت کرده است و می خواهد خودش مشکلش را حل کند . در یان جور مواقع نباید درگیر شد باید منطقی جواب داد . باید بگوید که اگر اعتیاد بود چاره نداشت و بدبختی بود ولی بالاخره مشکل حل میشود . در این جور مواقع باید صبر و استقامت هم باید داشته باشد . ما از مردم جامعه توقع داریم که منطقی با مشکلاتی که پیش میآید برخورد بکنند و واقع بینانه برخورد بکنند نه تا اینکه مشکلی پیش می آید ، حرفهای منفی نزنید . مثبت اندیش باشید . مثلا دختری ازدواج میکند و از زندگی خودش راضی است ولی مردم می گویند حیف تو نیست خانه ی پدر تو پانصد متر است این زندگی است که تو داری ؟ تلقین هم اثر دارد . کافی است که من چند بار بگویم که رنگ شما پریده است . توصیه ما این است که با این حرفها در زندگی مردم دخالت نکنید . مراقبت با دخالت فرق میکند . مثلا بگوید دخترم خانه ات را به افراد مجرد نده زیرا تو دختر بزرگ داری این مراقبت است ولی اینکه بگوید چرا اجاره دارد و... دخالت است .
سوال – قاری قرآن هستم واز چهارده سالگی نماز می خوانم و روزه میگیرم و هیچ دینی هم به گردنم نیست ولی دوست دارم موهایم را آنطور که دوست دارم شانه بزنم و لباس شیک بپوشم ولی مادرم مخالف است .
پاسخ - قرآن می فرماید : چرا زینت های الهی را بر خودتان حرام میکنید . ما یک زینت و یک زیبایی داریم به تعبیر این دوست خوبم یک شیک پوشی داریم و یک جلف پوشی و تقلید از فرهنگ بیگانه . حالا یک جوان دوست دارد موهایش روی گوشش باشد و پیراهنش سفید باشد و شلوارش مشکی باشد قشنگ است . عیبی ندارد چون به او می آید ، آنرا بپوشد . یکی احساس می کند که موهایش کوتاه باشد و کت و شلوارش کرم باشد زیباتر است . این هم بپوشد اشکالی ندارد . بحث ما این است که نبیند که در ماهواره این نوع لباس و مد مو باب شده است و آنرا بپوشد . بین شیک پوشی و جلف پوشی و تقلید فرق است . پیامبر آنقدربه خودش می رسید و موهایش را صاف می کرد که همسرش اعتراض کرد که شما چقدر به خودتان می رسید . اما حسن مجتبی (ع) آیه قرآن داریم که زیبا و آراییده به مسجد بروید. روایت در مورد لباس پوشیدن و حمام و نظافت و مسواک خیلی تاکید شده است . گاهی نوع پوشش ترویج فرهنگ غربی میشود . اگر این نیست اشکالی ندارد و بدانید رسیدن جوان به لباس و مو عین دین داری است . شیک پوشی جوان خوب است .

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group