در مورد رموز موفقیت پیامبر و ویژگی اخلاقی آن حضرت توضیح بدهید .
پاسخ - پیامبر اسوه حسنه و فصل الخطاب همه ی پیامبران است و دعوت همه ی انبیاء به یاد و خاطره او ختم میشود . گفت : نام احمد جمله نام انبیاء است ، زانکه صد آمد ، نود هم پیش ماست . آنچه خوبان همه دارند پیامبر یکجا داشت . به همین دلیل شاید یکی از بهترین راهها برای شناخت پیامبر خود قرآن است . خدا بطور ویژه در قرآن روی پیامبر حساب باز کرده است . می فرماید : هر چقدر من را دوست دارید پیامبر را اطاعت کنید . یعنی سیره پیامبر ، روش و سخنان پیامبر در مسیر محبتالهی است . امیر المومنین در نهج البلاغه فرمود که شما همواره به پیامبر تأسی کنید چون خدا او را اسوه قرار داده است . خدا در قرآن هرکجا می خواهد سفارش پیامبر را بکند ، اول اسم خودش را می آورد . اطیعوالله واطیعو الرسول . اطاعت کنید از خدا و پیامبر . از خدا و پیامبر جلو نیفتید . بنظر من خدا در مسائل شخصی و حتی رعایت حال پیامبر در مسائل عرفی هم هوای او را داشته است . یک وقت حضرت میهمانی در خانه ترتیب داد . انس بن مالک میگوید که ده نفر ده نفر می آمدند و غذا می خوردند و می رفتند ، بالاخره همه آمدند و شام خوردند و رفتند . دیدم سه نفر نشسته اند و نمی روند . مثل میهمانی های شب نشینی ما هستند که می نشینند و بلند نمی شوند . پیامبر هم آنقدر مأخوذ به حیا بود که به آنها نمی گفت که بروند . آیه نازل شد : وقتی خوردید بروید . در قرآن داریم که تو حیا میکنی ، خدا از بیان حق معذوریتی ندارد . حتی می گوید که صدایتان را از صدای پیامبر بالاتر نیاورید . پشت خانه او داد نزنید . او را با اسم صدا نزنید بگویید یا رسول الله . خدا پیامبر را با اسم در قرآن نیاورده است البته اسم پیامبر در قرآن هست مثل احمد ، طه ، یاسین . سیره ی پیامبر مربوط به حیات ایشان نیست یک مباحث اخلاقی و کلی است . امروز هم اگر خدا را دوست دارید از رسول خدا تبعیت کنید . چند تا از اصولی که در زندگی پیامبر حاکم بوده است و مبانی که زندگی پیامبر بر اسسا آن شکل گرفته را میگویم . و کتاب هم معرفی میکنم . در مورد اخلاق و ویژگی های پیامبر ، کتاب سنن نبی از علامه طباطبایی است . لباس پوشیدن پیامبر رفتار پیامبر با همسرانش غذا خوردن . کتاب سیره پیامبر از آقا شیخ عباس قمی است . من رموز موفقیت پیامبر را در چند محور برای شما می شمارم . یکی همانکه بعداز پیامبر از همسرش سوال کردند که پیغمبر چه جوری بود ؟ گفت : اخلاق او ، اخلاق قرآنی بود . اخلاق قرآنی چیست ؟ گذشت آگاهی دادن به افراد ناآگاه انواع خوردن و نگاه کردن ها در قرآن هست. که خدا در قرآن می فرماید : خُلُق عظیم . زیرا اخلاق پیامبر قرآنی بود . جوانان با قرآن بیشتر انس داشته باشید و خودتان را با اخلاق قرآنی منطبق کنید . شما سوره فرقان را باز کنید . در آخر سوره دوازده ویژگی برای بنده های خوب خدا آمده است . بنده های خوب خدا با تکبر راه نمی روند ، وفادرا به عهد هستند و ... این هاخیلی مهم است که ما خودمان را با قرآن محک بزنیم . ویژگی دیگر این بود که پیامبر درتعلیم و تربیت روش تحکم و اجبار نداشت . خدا در قرآن می فرماید : ای پیامبر تو به این ها جبر نداری . ای پیامبر تو به این ها زور نگو . تو میخواهی مردم را به ایمان آوردن اکراه کنی ؟ را اجبا رنکن آیا می خواهی آنها را به اکراه به یمان در آوری ؟ اگر خدا می خواست همه را به زور مومن میکرد . روش پیامبر اکراه و اجبار نبود . روش دعوت بود .پیامبر مذکر بود یعنی یادآورد بود . تو به وظیفه ات عمل کن ، میخواهد کسی مسلمان بشود و یا نشود . پیامبر وقتی مسیحیان نجران مسلمان نشدند با آنها چکار کرد ؟ قرار داد بست که جزیه بدهند و مالیات بدهند و بر دین خودشان هم باقی باشند . اسلام با زور پیش نرفته ، اسلام با استدلال و منطق پیشرفته است . آیه لا اکراه فی الدین یعنی دین و اعتقادات جبری نیست . دین باو راست و من به زور نمی توانم چیزی را باور کنم . ممکن است به زور چیزی را بگویم ولی باورم نیست . این یکی از محورهای اصول پیامبر بود و وقتی میخواست برای تبلیغ به معاذ برود گفت : به مردم آسان بگیر و بشارت بده از دین نفرت ایجاد نکن . خانواده ها جوانان را از دین و نماز زده نکنید . رفتار عدم تحکم هما رفتار پیامبر بود . احکام را تدریجی بیان میکرد ، خطاکار را می بخشید ، گذشته ی طرف را به رُخش نمی کشید ، به طرف مسئولیت می داد . ابوسفیان با آن پیشینه ی را در فتح مکه آزاد کرد . نکته ی سوم در رفتار پیامبر رافت و مدارا بود . خدا همانطور که نماز را بر من واجب کرده ، مدا را را هم بریا من واجب کرده است . رگ خواب افراد و سلیقه ها با هم فرق می کند . کسی ممکن است با کلام جذب بشود ، کسی با نگاه جذب بشود ، کسی با یک میهمانی جذب بشود ، کسی با یک هدیه جذب بشود . رسول خدا رگ خوابها را می دانست و این رافت است . ببینید چقدر زیبا با خطاکاران رفتار میکرد . اصل رافت ومدارا در روابط خانوادگی و اجتماعی و در روابط سیاسی خیلی مهم است . همدیگر را تحمل کنیم . همین باعث شد که اسلام در قلب ها نفوذ کند . قبایل اوس و خزرج که با هم اختلاف داشتند تا دیدند که این سخنان پیامبر حرف دل آنان است و او کسی است که ریا ندارد و حرفهایش دروغی نیست ، مسلمان شدند . پیامبر فرمود : دوست دارم چند کار بعد از من سنت بشود . یکی سلام کردن به کودکان است . یک یسوار شدن بر مرکب های ساده است . یکی نشستن روی خاک است یکی غذا خوردن با غلام ها ست . کمتر پیش می آمد که از پیامبر معجزه و یا استدلال بخواهند . با یک نگاه می فهمید که این انسان اهل دنیا و ریاست نیست . این انسان اهل فروتنی و تواضع است و اهل خداست . نکته چهارم در رفتار پیامبر همان است که قرآن می فرماید : الم نشرح لک صدرک . شرح صدر پیامبر یا همان دریا دلی پیامبر است . قدرت تحمل افکار مختلف را داشتن است . به اوناسزا میگفتند . یهودی به جای سلام می گفت : مرگ بر شما ، سنگ و چوب به او زدند . وقتی موسی می خواست نزد فرعون برود نگفت : خدیا به من صلاح بده بلکه گفت : رب شرح لی صدری . شرح صدر پیامبر خیلی عجیب بود . و همین اخلاق در خیلی ازجاها باعث تعامل با دیگران می شد . گاهی اوقات یکی از همسران حضرت با حضرت بحث شان می شد یا یکی از همسایگان یا حرفشان نزدیکان حرفشان می شد ، در مدینه افراد از ترکیبات مختلف یهودی و منافق و مسلمان سست و قوی بوند . اینکه پیامبر بعد از ده سال توانسته کاری بکند که وقتی وضوع می گیرد ، دست ببرند و آب وضوی او را بعنوان تبرک بردارند ، کار بزرگی است . در اولین حج وقتی موهایش را تراشید ، موهایش را بعنوان تبرک بردند . از وقتی که پیامبر از غار حرا پایین آمد و شروع کرد و از منبر بالا رفت و خدا حافظی کرد ، فاصله بیست و سه سال است . در این سالها جامعه زیر و رو شده است . وقتی ازغار حرا پایین آمد به طرف او سنگ پرتاب کردند و به او ساح رو مجنون گفتند ولی روزی که از منبر بالا رفت تا خداحافظی کند ، مثل باران اشک می ریختند و می گفتند : پدرم به قربانت . چه کرده است که وقتی مادر چهار شهید یپکر هسدانش را می برد ، می گوید : الحمدلله که پیامبر زنده است . این خیلی تحول است . آدم هایی که حاضر نبودند روز اول حرف پیامبر را گوش کنند چه شده که حنظله که امشب ازدواج کرده و فردا صبح به میدان احد می آید و جانش را فدا میکند . چه کرده که وقتی بالای سر سعد انصاری رفتند و داشت جان میداد ، گفت : جان شما و جان پیامبر . یعنی خودشان را سپر بلای پیامبر می کردند . این ها به خاطر شرح صدر پیامبر بود و از بس که به حرف همه گوش می کردند به او اُذن میگفتند . حتی وقتی خانه ی حضرت می آمدند ، حضرت رویش نمی شد که به آنها بگوید بروید . نکته پنجم را حضرت علی در نهج البلاغه می گوید که پیامبر میانه رو و معتدل بود . در جریانان اجتماعی ، سیاسی . بعضی ها که خیلی سیاسی میشوند از خانواده غافل می شوند . یا وقتی در جریان مسائل خانوادگی قرار می گیرد از سیاست غافل میشود . ولی پیامبر همان شخصیتی که در دل شب با جبرئیل سخن می گوید ، گاهی وقتها با همان شخصیت پیش همسرش می نشیند و میگوید که خانم بیا با هم کمی صحبت کنیم . همین شخصت به حسن و حسین می گوید : بیایید روی کول من سوار شوید و من شتر شما می شوم و آنها را دور اتاق میگرداند . همین شخصیت در میدان جنگ شمشیر دست می گیرد و مقابل دشمنان می ایستد و همین شخصیت در سال هفت هجری نامه به سران ایران و روم را دعوت به اسلام میکند . و باز همین شخصیت در کوچه پیش بچه یتیم ها می نشیند و غذا می خورد . در جامعه ما وقتی عده ای در کاری برجسته می شوند در جهت دیگری کمرنگ می شوند . خیلی متدین و مومن است ولی در صله رحم ضعیف است . بچه ای می گوید : نماز شب پد رمن ترک نمیشود ولی حاضر نیست که پنج دقیقه با من صحبت کند . پیامبر شنید که عده ای می خواهند به سمت غارنشینی بروند وترک دنیا کنند ، این ها را جمع کرد و گفت که من این طوری نیستم . غذا خوب می خورم ، زن و بچه دارم سفر می روم . مومن باید جامع باشد . نمیشود یک بعد را زیاد پرورش داد و به بعد دیگر توجهی نداشت . بله همسر پیامبر می گفت که تا وقتی صدای اذان را می شنید با ما بیگانه می شد . ماه رمضان در خانه بود افطاری می داد و به افطاری می رفت . اما در دهه ی آخر ماه رمضان بسترش را جمع می کرد و به مسجد می رفت . و می فرمود این دهه دهه ی اعتکاف است . حتی اگر می شنید در قبیله ای فردی مرده است مقید بود که به تشییع آن برود . یا اگر مریض است به عیادت او برود . روزی بچه ی یهودی که پیامبر را دوست داشت ، مریض شد و پیامبر به عیادت او رفت و گفت که می خواهی مسلمان بشوی و او گفت پدرم اجازه نمی دهد و پیامبر به پدر او گفت که شما مانع مسلمان شدن فرزندت می شوی ؟ گفت : نه اگر خودش بخواهد . او شهادتین را گفت و مسلمان شد و بعد از دنیا رفت . پیامبر خوشحال شد که توانسته یکنفر را قبل از مرگ به دین اسلام در بیاورد . تمام هم و غمش این بود که مردم را اصلاح کند . جامعه را اصلاح کند .
سوال – چون با فامیل مادرم ازدواج نکرده ام و عروس عمویم شده ام مادرم من را دوست ندارد . شوهرم مرد خوبی است و هوای پدرم را دارد و به او کمک میکند . مادرم همیشه من را تحقیر می کند و زخم زبان می زند و بعضی مواقع نفرین . خیلی دلم می شکند و گریه می کنم . خانه ی خواهرانم می رود ولی خانه ی من نمی آید . دلم محبت مادرم را می خواهد چکار کنم ؟ او عدالت را بین فرزندان رعایت رعایت نمی کند .
پاسخ - مادر کم لطفی است . یکی از ویژگی مادرها این است که زمینه دوستی و محبت فرزندانش را فراهم کند . اولا فرض می کنیم که ایشان اشتباه کرده اند که با پسر عمویش ازدواج کرده است ، الان این مادر راضی است که این زندگی بهم بخورد و این دختر دچار افسردگی و نگرانی بشود . در ازدواج فرزندان گاهی مادرها به این توجه دارند که فامیل خودم باشد و گاهی پدرها توجه دارند که از خانواده ی خودشان باشد . واقعا حق انتخاب را به بچه ها بدهند . منطقی باشند و تحت تاثیر این مسائل واقع نشوند . این نکته ی مهمی است . یکی از ویژگی های رسول اکرم در دین آوردن این بود که از تحکم استفاده نمی کردند . پدر ها و مادرها نباید در تعامل با فرزنداین رفتارها را دخیل کنند . یک پسری مهندس است و یک پسری دیپلم است . یکی شوهرش پولدار است و یک یفقیر است و یا هیمن مشکلی که نوشته بودند که مادر موافق ازدواج نبوده است . این خیلی بد است درتعامل باید تساوی باشد ولی در محبت اشکالی ندارد که تساوی نباشد . بین بچه هایتان به عدالت رفتار کنید . دین ما این توصیه را کرده است و این را به این مادر عزیز میگویم .
سوال – من بخاطر مشکل مالی که برای شوهرم پیش آمده خانه ام را اجاره داده ام و در محل کار شوهرم ، در دو اتاق زندگی میکنم ، سخت است اما من راضی هستم ولی دخالت اطرافیان زندگی ما را بهم زده است . راهنمایی بفرمایید .
پاسخ - در این جور وقتها انسان باید علاوه بر صبر ، اسقامت هم داشته باشد . پیامبر بین چند نفر مومن مسلمان ولی فقیر نشسته بودند . یکی وارد مسجد شد و گفت : یا رسول الله این ها کی هستند ؟ بگذار ما پولدارها و صاحبان قدرت به شما نزدیک بشویم . آیه نازل شد : ای پیغمبر بر نشست و برخاست با اینها صبور باش . صبر چند جور است . صبر در مصیبت و صبر در عبادت صبر در گفتارها . وقتی نوح کشتی میساخت ، آن یکی می گفت بیکاری مگر یا شدی فرتوت و شد عقلت ز سر ، بالاخره صبر کرد تا کشتی در آب افتاد و موفق شد . پیامبر وقتی اسلام را شروع کرد میگفتند اسلام را کجا می خواهی ببری و می خواهی موفق بشوی ؟ مجنون و ساحر هستی . پیامبر بر این ها هم صبر کرد . ما جلوی حرف مردم را نمی توانیم بگیریم . این خانم کار خوبی کرده است که خانه اش را اجاره داده است چون تقدیر معیشت کرده است و می خواهد خودش مشکلش را حل کند . در یان جور مواقع نباید درگیر شد باید منطقی جواب داد . باید بگوید که اگر اعتیاد بود چاره نداشت و بدبختی بود ولی بالاخره مشکل حل میشود . در این جور مواقع باید صبر و استقامت هم باید داشته باشد . ما از مردم جامعه توقع داریم که منطقی با مشکلاتی که پیش میآید برخورد بکنند و واقع بینانه برخورد بکنند نه تا اینکه مشکلی پیش می آید ، حرفهای منفی نزنید . مثبت اندیش باشید . مثلا دختری ازدواج میکند و از زندگی خودش راضی است ولی مردم می گویند حیف تو نیست خانه ی پدر تو پانصد متر است این زندگی است که تو داری ؟ تلقین هم اثر دارد . کافی است که من چند بار بگویم که رنگ شما پریده است . توصیه ما این است که با این حرفها در زندگی مردم دخالت نکنید . مراقبت با دخالت فرق میکند . مثلا بگوید دخترم خانه ات را به افراد مجرد نده زیرا تو دختر بزرگ داری این مراقبت است ولی اینکه بگوید چرا اجاره دارد و... دخالت است .
سوال – قاری قرآن هستم واز چهارده سالگی نماز می خوانم و روزه میگیرم و هیچ دینی هم به گردنم نیست ولی دوست دارم موهایم را آنطور که دوست دارم شانه بزنم و لباس شیک بپوشم ولی مادرم مخالف است .
پاسخ - قرآن می فرماید : چرا زینت های الهی را بر خودتان حرام میکنید . ما یک زینت و یک زیبایی داریم به تعبیر این دوست خوبم یک شیک پوشی داریم و یک جلف پوشی و تقلید از فرهنگ بیگانه . حالا یک جوان دوست دارد موهایش روی گوشش باشد و پیراهنش سفید باشد و شلوارش مشکی باشد قشنگ است . عیبی ندارد چون به او می آید ، آنرا بپوشد . یکی احساس می کند که موهایش کوتاه باشد و کت و شلوارش کرم باشد زیباتر است . این هم بپوشد اشکالی ندارد . بحث ما این است که نبیند که در ماهواره این نوع لباس و مد مو باب شده است و آنرا بپوشد . بین شیک پوشی و جلف پوشی و تقلید فرق است . پیامبر آنقدربه خودش می رسید و موهایش را صاف می کرد که همسرش اعتراض کرد که شما چقدر به خودتان می رسید . اما حسن مجتبی (ع) آیه قرآن داریم که زیبا و آراییده به مسجد بروید. روایت در مورد لباس پوشیدن و حمام و نظافت و مسواک خیلی تاکید شده است . گاهی نوع پوشش ترویج فرهنگ غربی میشود . اگر این نیست اشکالی ندارد و بدانید رسیدن جوان به لباس و مو عین دین داری است . شیک پوشی جوان خوب است .