پاسخ - ما در مباحث اخلاقی ، اجتماعی و معارف اسلامی نیازمند تکرار و مراجعه هستیم . چطور وقتی که ما ظهر ناهار بخوریم باز دوباره هم غذا می خوریم ؟ روح ما هم این طور است . چنین نیست که کسی بگوید خوب ما یکبار به قرآن مراجعه کردیم ، بالوالدیناحسانا ، تمام شد . از همدیگر غیبت نکنید ، خوب فهمیدم . مسائل اخلاقی آنقدر مهم است که خود خدا هم در قرآن بعضی مواقع رو به تکرار می آورد . در سوره الرحمن ، بیش از سی مرتبه آیه فبای الاء ربکما تکذبان را می آورد . بعضی مواقع داستان هایی را بصورت متعدد نقل می کند البته با تفاوتهایی . ما برای چه پای سخنرانی ها می روییم ؟ مطالبی که این آقا می گوید ، شبیه مطالبی است که سال گذشته هم شنیده اید . ما وقتی دور هم می نشینیم ، بهم تذکراتی میدهیم . در اصول تربیتی تکرار یک اصل است. ارتباط مستمر هم خیلی مهم است . قرآن غذاست . روایت داریم که قرآن سفره گسترده ی الهی است . این سفره این طور نیست که اگر کسی یک بار سر آن سفره نشست ، بگوید : من سیر شده ام . خیر روح مثل جسم ، نیاز به استمرار و تکرار با قرآن را دارد . نکته ی دیگر اینکه آیات قرآن سطوح متعددی دارد که با تکرار در مراجعه ، به این سطوح دست پیدا می یابیم . دلیلش هم این است که الان هر روز یک تفسیر می آید و هر کدام یک رویکردی به قرآن دارد . کتاب هایی آمده که آیات اجتماعی ، اخلاقی و دیگر را از هم جدا کرده است. یکی از مهمترین مطالب در قرآن مباحث اخلاقی است . ما می خواهیم درباره ی اخلاقیات قرآن توضیح بدهیم زیرا هدف اصلی تزکیه و آموزش قرآن است . کتاب اخلاق در قرآن زیاد نوشته اند که یکی از آنها کتاب آیت الله مکارم شیرازی است . مفصل تر آن پیام قرآن نام دارد . این قلم بسیار ساده ای دارد ، شبیه تفسیر نمونه است . بیشتر از آیات قرآن است و کمی روایت هم درآن هست . آیه را تفسیر کرده ، دسته بندی کرده و جمع بندی کرده است ، بیشتر هم به فضایل و رذایل می پردازد . مثلا امانتداری بعنوان یک فضیلت و خیانت بعنوان یک رذیله اخلاقی معرفی شده است . این یک منبع تفسیری قابل فهم است و معلمین می توانند از این استفاده کنند . برای انتخاب موضوع ، ببینیم که بیشترین گرفتاری در جامعه چیست ؟
سوال – لجبازی چیست ؟
پاسخ - بیشترین گرفتاری ما در جامعه کنونی لجاجت است . و از همین جا وارد بشویم . ببینیم قرآن در باره لجاجت چه می گوید ؟ یکی از گرفتاری های زناشویی لجاجت ها و بهانه جویی هاست . طرف سالها با اقوام قهر است ، علتش بهانه جویی و لجاجت است . گاهی لجاجت بر یک کار منفی را رها نمیکنند و میگویند که خانواده ما نسل در نسل این طوری بوده است . ما یک استقامت داریم و یک لجاجت . استقامت ، اصرار ورزیدن بر یک ارزش است ، من روی دینم محکم بایستم ، حاضر نشوم دینم را بفروشم ، هرکاری بکنم دروغ نمیگویم ، اسم این لجاجت نیست ، این صبر و استقامت است . بعضی از آقایان به خانمشان می گویند که ما دوست داریم تو بد حجاب بیرون بروی و با نامحرم دست بدهی . او بگوید : نه . این یک اصرار بر ارزشی بنام حجاب است و خوب است . مثلا نماز در بین راه مسافرت که بعضی ها می گویند : چه لجاجتی است که حتما در بین راه باید نماز بخوانیم ؟ خیر این لجاجت نیست ، این استقامت است . استقامت اصرار در درخواست های منطقی خیر و صلاح است . اینکه ما اسرائیل را به رسمیت نمی شناسیم ، یک ارزش است نه یک لجاجت و سی سال هم هست که با استکبار مبارزه می کنیم . ما از یک ارزش دفاع میکنیم ولی لجاجت این است که من یک درخواست غیر منطقی و بیخود دارم . مثلا چون پدرانمان بت پرست بوده اند ، ما هم باید بت پرست باشیم . قبل از اسلام در بین اعراب چند جور آتش افروزی داشتیم . این چون یک سنت بوده ، پس می خواهیم روی آن اصرار بورزیم . یا اینکه چون زنده بگور کردن یک روش بوده است ، ماهم باید این کار را می کنیم .
سوره مومنون آیه 75
در این آیه میگوید : للجو می فرماید : اگر ما به این مشرکین رحم کنیم و سختی آنها را برکنار کنیم ، اینها باز در ظغیان و سرکشی لجاجت می ورزد . بعضی ها خدمت پیامبر رسیدند و گفتند که اگر از کوه آب جاری کنی ما مسلمان میشویم . حضرت آب جاری کردند و آنها گفتند که تو جادوگر هستی . مثلا تقاضای باران می کردند ، باران می آمد در قرآن می فرماید : بعضی ها وقتی گرفتاری میآید جزع میکنند ومیگویند بچه من را شفا بده . این لجاجت اعتقادی است . یعنی در اعتقادات باطل شان لجاجت دارند .
سوره مُلک آیه 21
خدا در قرآن می فرماید : چه کسی به شما روزی میدهد ؟ خوب معلوم است خدا ولی شما بت را می پرستید . اصحاب پیامبر پرسیدند که نجات در چیست ؟ پیامبر فرمود : نجات این است که با خدا خدعه نکنید ، کلاه سر خدا نگذارید . یکی پرسید مگر میشود که کسی با خدا خدعه کند ؟ فرمود : بله کاری که خدا امر کرده را برای دیگری انجام بدهی . خدا میگوید : مسجد برای من بساز ، شما برای چشم و هم چشمی می سازی ، خدا میگوید : برای من نماز بخوان ، برای بت نماز می خوانی . خدا می گوید : من را بخوان ، شما بنده ی او را می خوانی . خدا به شما روزی میدهد . اگر روزی شما قطع بشود ، آیا این بت به شما روزی می دهد ؟ خیر . اگر الطاف الهی قطع شد ، باز این ها لجاجت می ورزند .
سوره ی نوح آیه 5 و 6 و 7 :
نوح از پیامبرانی بود که خیلی اذیت شد و در آخر می گفت : خدایا من خسته شده ام . حضرت نوح 950 سال تبلیغ کرد و آن یکی می گفت بیکاری مگر یا شدی فرتوت و عقلت شد به سر . مسخره اش می کردند و او را ساحر می خواندند . نوح گفت : خدایا من شب و روز این ها را دعوت کردم ، هر چی اصرار کردم فرار کردند ، هر چی من این ها را دعوت به خدا کردم و گفتم که خدا شما را می بخشد ، انگشت در گوششان کردند که صحبتهای من را نشنوند و پارچه روی صورتشان گرفتند که من را نبینند و لجاجت کردند .
این سه تا آیه می فرماید یکی از صفات رذیله و منفی لجاجت و اصرارهای غیر منطقی است . ریشه ی لجاجت چیست ؟ آثارش چیست ؟ درمانش چیست ؟
در سوره ی کهف داستان موسی و خضر آمده است . وقتی موسی از خضر جدا شد ، خضر به موسی گفت : چند سفارش به تو میکنم . اولین سفارش این است که در زندگیت لجوج نباشی . روایت داریم که در مومن این صفات نیست :سخت گیری ، بخل و لجاجت . انسان لجوج دیر به جایی می رسد . یکی از عوامل لجاجت ، عقده ی لجاجت است . انسان های بهانه جو ، معمولا انسانهای کم ظرفیتی هستند . می خواهد با ایراد گرفتن به دیگران ظرفیت خودش را بالا ببرد . مثلا اگر شما عروسی داشته باشید ، اگر کارت بدهید ، می گوید ما فامیل نزدیک بودیم ، باید به ما کارت می داد . اگر زنگ بزنید ، میگوید باید به ما کارت می داد . مشکل این مشکل بهانه جویی است . دیر دعوت کنی یک جور و زود دعوت کنی یک جور دیگر است . مادر کودکی از خانه بیرون می رفت و به برادر بزرگتر گفت : هرچه این بچه گفت انجام بده واذیتش نکن . و برایش فراهم بکن که گریه نکند . مادر برگشت و دید که بچه گریه میکند . برادر گفت : گفت که برویم در حیاط و چاله بکن و آب در آن بریز ، ما همه ی اینکارها را کردیم ولی حالا می گوید : اینها را به اتاق بیاور . این لجاجت است ، یک درخواست غیر منطقی . لجاجت یک صفت کودکانه است . بچه ها معمولا سر غذا خوردن و مسافرت رفتن و بیرون رفتن این صفات را از خودشان بروز می دهند . بتدریج که انسان بالا می آید ، باید این خوی کودکانه کم بشود . ولی متاسفانه بعضی افراد این خوی کودکانه را تا پنجاه سالگی به همراه دارند . طرف هفتاد سالش است اما خوی پنج سالگی هنوز در درون اوست . یکی از اینها عقده حقارتی است . خانواده ها مواظب باشند که بین بچه هایشان تبعیض قائل نشوند ، بچه ها را کم ظرفیت و خود کم بین بار نیاورند . اجازه ی رشد شخصیت به آنها بدهند . عامل دوم لجاجت این است : روایت داریم که ملامت و سرزنش زیاد انسان را لجوج و خودکم بین بار می آورد . ملامت زیاد و سرزنش زیاد باعث میشود که بچه باز آن کار را انجام بدهد و لجوج بار بیاید . این عادت بدی است که بچه ها را در خانه مقایسه می کنند و سرزنش می کنند . فرض کنید که بچه نماز صبح از خواب بلند نمیشود . پدر می گوید : خجالت بکش ، بعضی ها نماز اول وقت می خوانند و تونعمت خدا را حرام میکنی ، جهنم می روی ، با این لسان صحبت کردن باعث میشود که بچه میگوید : حالا که نخوانده ام و نمیخوانم تا به جهنم بروم . خانمی می خواست خانم بی حجابی را نهی از منکر بکند ولی با لسان بد و آن خانم گفت : شما اول برو ادب یاد بگیر . آیا این سبک نهی از منکر است ؟ آن داستان وضو گرفتن امام حسین (ع ) وامام حسن (ع) را شنیده اید ؟ در روایت داریم که لغزش ها را با کنایه تذکر دهید . عامل سوم راحت طلبی است . بعضی ها برای اینکه زیر بار مسئولیت نروند ، میخواهند بت بپرستند و میگویند : پدر من بت پرست بود ، میخواهند دست از خوی عصبانیت بر ندارند ، میگویند : این خوی خانوادگی ماست . می خواهند دست از بخل برندارند می گویند : اجداد ما هم این طوری بودند . راحت طلبی بعضی ها باعث میشود که صله ی رحم انجام ندهند ، انفاق نکنند . چهارم نادانی و جهل است . من مگر چقدر عمر میکنم که این همه سال رابطه ام با پدرم گل آلود است ؟ چرا بعضی ها در فامیل همیشه طلبکار هستند و توقع دارند ؟ توقعات زیاد ناشی از جهالت و نادانی است . اینها عقده حقارت است که انسان را به این سمت و سو می برد . ملامت بزرگتر ها هم باعث لجاجت میشود . آثار لجاج چند چیز است . یکی این است که انسان لجوج ، منزوی است ، همه با آنها قطع ارتباط دارند ، او توقعش بالاست و همیشه ما را بدهکار می کند . این جور افراد را دعوت نمی کنند و با آنها به مسافرت نمی روند . یک اثر مهمی که در لجاجت است ، پرهیز از رشد است . انسان لجوج در جا می زند . من باید این طور باشم و بهتر نمی شوم . یک نوع تهجر دارد . ابولهب عموی پیغمبر کافر مُرد زیرا لجاجتش نگذاشت که او رشد کند . اینها معمولا مردم گریز هستند . این صفت زشتی است و قرآن هم تاکید دارد . علی (ع)می فرماید : از لجاجت بپرهیز چون باعث جنگ ها و درگیری ها میشود . داستان گاو بنی اسرائیل هم همین بود . اگر از اول لجاجت نبود و گاویی راقربانی میکردند و تمام میشد ، دیگر این اتفاق ها نمی افتاد . روایت داریم که به بعضی از سوالها اصرا نکنید . زیرا باعث ناراحتی شما میشود. مثلا میگوید : غیبت تو را کردم ، نگو که چی گفتی و به کی گفت ؟ بگو : تو را بخشیدم ، دیگر تکرار نکن . یا میگوید که ما جایی بودیم و کسی کاری کرد که خیلی زشت بود . حالا این قدر آدرس طرف را می گیرد تا بفهمد که بود و چکارکرد ؟ لجاجت نکن . پیامبر فرمود : حج واجب است . فردی پرسید : چند بار در عمر و پیامبر گفت : نمی ترسی که بگویم هر سال ؟ حج واجب است یعنی اطلاق یکبار . روایت دیگری داریم که کسی که لجاجت بکند ، قلبش زنگار میگیرد و شفافیتش را از دست می دهد . برای درمان لجاجت دو راه را می گویم . یک راه علمی و یک راه عملی . راه علمی آن است که فکر کند و بیندیشد . نتیجه ی لجاجت من این شده است که سه سال است که خانم من با خانواده اش رفت و آمد ندارد ، دخترهای من با دخترخاله هایشان رفت و آمد ندارند ، باعث شده است که ما از رفت و آمد و همفکری محروم بشویم . فکر کنند که من در لجاجتم چه کردم ؟ اگر لجاجت در بت پرستی کردم از توحید ماندم و اگر لجاجت در بخل کردم ، از ثواب انفاق ماندم . کسی امام صادق (ع) را دعوت کرد و امام پیر بود و منزل دور بود و طرف هم وضعش خوب بود ، امام خسته شد و فرمود که نمیشود خانه ات را عوض کنی ؟ طرف گفت : این منزل پدرم بوده است .امام فرمود : خوب منزل پدرت باشد . حالا پدر انگشتری داده ، دستت کن اشکالی ندارد . پدرت سخی بود تو هم جواد باش . ولی اینکه سیگار می کشی چون پدرت سیگار می کشیده و باید یادگار پدرت را نگهداری ، غلط است . پدرت هم اشتباه کرده است . بعضی ها می گویند که پدر ما به زن رو نمی داده و از روز اول که زن وارد خانه اش می شده ، دعوا و نزاع بوده است ، ما هم همین طور . این اشتباه است و پدرت هم اشتباه می کرده . درمان لجاجت ، درمان علمی است . بعضی مواقع دو تا ماشین بهم راه نمی دهند . شما می بینی که در هر دوماشین زن و بچه است ، شما به او راه بده و بگو حق با من است ولی در قرآن گفته لجاجت نکنید . ببینید ما چقدر انرژی به هدر می دهیم در همین مسئله ی لجاجت ، در مسائل مختلف . آقایی می گفت : من به خانمم می گویم پشت در خانه را بینداز و خانمم میگوید تو برو یا زباله را بیرون بگذار و خانمم می گوید : هر کس اول حرف زد ، باید این کار را بکند . 40 دقیقه حرف نمی زنیم و وقت مان تلف میشود و اعصابمان خرد میشود ولی این کارها را نمی کنیم و آقا می گوید : من پیش خانم کم بیاورم ؟ خیر این کم آوردن نیست . کم آوردن این است که شما بی دینی کنی، بی تقوایی کنی ، خانم اول وقت نماز بخواند و شما آخر وقت نماز بخوانی ، در قرآن خواندن و نماز خواندن کم نیاوری . پس فکر کنیم . آقا پنجاه سال لجاجت ، جز این بوده که باعث افسردگی و دور شدن از فامیل شده است . مادر شوهر این لجاجت و بهانه گیری چیزی جز این بوده شما سه ماه به سه ماه پسرت را نبینی ؟ این ها را کنار بگذارید . چرا ایراد می گیری ؟ راه دوم راه عملی است .این است که انسان برخلاف لجاجت ، عمل کند . فیض کاشانی در کتاب محجة البیضا می گوید : یک راهش این است که خلاف لجبای ها ، عمل کنی . مثلا شما بخیل هستی ، اجباری انفاق کن تا کم کم جواد بشوی ، به لجاجتت لج کن ، این باعث درمان میشود.
سوال – دختر بیست ساله ای هستم با مشکل عجیب . در هجده سالگی با پسری ارتباط داشتم . پدرم به محض فهمیدن ارتباط من را با تمام دوستان مدرسه ام قطع کرد . بعد از آن هم پدرم تبدیل به یک انسان عصبانی و لجباز شد . سر هر موضوعی که اظهار نظر می کنم ، می گوید : تو حرف نزن و من را داخل آدم حساب نمیکند . با مادرم بدرفتاری میکند . نمی دانم مادرم چه گناهی کرده است ؟ دو سال است که گریه و زاری میکنم و توبه کرده ام ولی پدرم می گوید همین که هست . مشاورهم می گوید : باید صبر کنم . آحر چقدر ؟
پاسخ - از این دختر تشکر میکنم که می گوید : اشتباه کرده است و به دختران جوان هم می گویم که مرتکب این خطاها نشوید . کاری که از پدر و مادر مخفی میکنید ، بدانید که اشتباه است . واقعا اگر پسر شما را دوست دارد و شما او را دوست دارید به مادرت بگویید . اگر شما به پدرتان می گفتید ، ممکن بود که این مسائل پیش نیاید . خیلی از این ارتباطات هوسی است و پسرها قصد ازدواج ندارند . و ممکن است برای اینها سرزنش داشته باشد . در قرآن داریم دوستی های غیر شرعی . سعی کنید این ارتباطات را نداشته باشید و اگر داشتید به پدر بگویید تا پدر او را برانداز کند . اگر پدرت گفت : نه ، نگو خودم را می کشم . اگر پدر صلاح دید قبول کن . پدری نیست که بخواهد دخترش بدبخت بشود . اما این خطایی که شما کردید ، غیرت پدرتان لکه دار شده است و ناراحت است که چرا شما این ارتباط را داشته اید ؟ از پدر این خانم تقاضا می کنم که حس اعتماد را ازبین نبرید . کاری نکنید که این برود و ارتباط برقرار بکند و نگذارد که شما مطلع بشوید. این خیلی مهم است که پسر و دختر احساس امنیت کنند . بیایند و بگویند. اگر متوجه شدید برخوردی نکنید که او را به رنج بکشید . هر خطایی ناشی از میل است . اگر سراغ این رفته ، برای ارضاع میل محبت این کار را کرده است و فکر میکرده راهش این است . پدر موضع بگیرد و دو هفته قهر کنید ولی استمرار ندهد . خانواده هایی که غیرت خاصی به بچه هایشان دارند ، این کار را نکنند . قرآن می گوید : اگر همسر شما نوشوز یا خلافی انجام می دهد ، اول رختخواب تان را جدا کنید ، بعد رویت را درهم بکش . شما کافی است که دو هفته جواب سلام او را ندهید ولی دو سال لجبازی ، اشتباه است .